آیه 44 سوره قلم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۰ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَٰذَا الْحَدِيثِ ۖ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<43 آیه 44 سوره قلم 45>>
سوره : سوره قلم (68)
جزء : 29
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

(ای رسول، تو کیفر) مکذّبان و منکران قرآن را به من واگذار که ما آنها را از آنجا که نفهمند (و گمان نعمت کنند) به عذاب سخت در افکنیم.

پس مرا با کسانی که این قرآن را انکار می کنند واگذار، به زودی ما آنان را به تدریج از آن جا که نمی دانند [به سوی عذاب] می کشانیم؛

پس مرا با كسى كه اين گفتار را تكذيب مى‌كند واگذار. به تدريج آنان را به گونه‌اى كه در نيابند [گريبان‌] خواهيم گرفت،

پس مرا با آنها كه اين سخن را تكذيب مى‌كنند واگذار تا اندك‌اندك، چنان كه درنيابند، فروگيريمشان.

اکنون مرا با آنها که این سخن را تکذیب می‌کنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمی‌دانند به تدریج به سوی عذاب پیش می‌بریم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So leave Me with those who deny this discourse. We will draw them imperceptibly [into ruin], whence they do not know.

So leave Me and him who rejects this announcement; We will overtake them by degrees, from whence they perceive not:

Leave Me (to deal) with those who give the lie to this pronouncement. We shall lead them on by steps from whence they know not.

Then leave Me alone with such as reject this Message: by degrees shall We punish them from directions they perceive not.

معانی کلمات آیه

  • نستدرج: درجه: مرتبه و منزلت. استدراج: گرفته شدن به تدريج و درجه درجه. مثل بالا رفتن از پله‏‌ها.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ «44» وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ «45»

پس مرا با كسى كه (قرآن،) اين حديث (الهى) را تكذيب مى‌كند واگذار، ما آنان را از راهى كه نمى‌دانند تدريجاً (به سوى عذاب) پيش مى‌بريم. و به آنان مهلت مى‌دهم، همانا تدبير من محكم و استوار است.

نکته ها

كلمه «استدراج» يعنى نزديك شدن درجه درجه و گام به گام و مراد آن است كه خداوند گروهى را گام به گام به گونه‌اى كه متوجه نشوند به ورطه سقوط نزديك مى‌كند.

در قرآن آيات زيادى است كه مى‌فرمايد ما به گناهكاران مهلت مى‌دهيم و آنان خيال نكنند كه ما آنان را دوست داريم يا فراموششان كرده‌ايم.

امام صادق صلى الله عليه و آله فرمود: اگر گناهى انجام گرفت و گناهكار همچنان در رفاه و نعمت بود، اين‌

جلد 10 - صفحه 188

نشانه استدراج الهى در كيفر است. «1»

پیام ها

1- تكذيب كنندگان، با خدا طرفند. «فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ»

2- خداوند، به پيامبرش دلدارى مى‌دهد. «فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ»

3- تكذيب قرآن، كيفرى بس بزرگ دارد، زيرا خداوند مى‌فرمايد: آنان را به من واگذار. «فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ»

4- قرآن، مملو از سخنان جديد و تازه است. «بِهذَا الْحَدِيثِ» (حديث/ سخن نو)

5- زود قضاوت نكنيد و هر رفاهى را نشانه سعادت ندانيد. (حيوانات را به چراگاه مى‌برند و آنها فربه مى‌شوند، ولى پايان كارشان كشتارگاه است.)

«سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ»

6- بزرگترين خطر، آن است كه انسان از آن غافل باشد و به فكر چاره نباشد. «مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ»

7- خداوند امهال دارد ولى اهمال ندارد. سَنَسْتَدْرِجُهُمْ‌ ... إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ‌

8- مهلت‌هاى الهى، تدبير خدا براى هلاكت كفّار است. «أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ»

9- توطئه‌هاى بشرى خنثى مى‌شود ولى تدبير الهى محكم است. «إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (44)

چون مشركان تكذيب حضرت مى‌نمودند، خاطر مبارك را بسيار متأثر مى‌ساختند؛ حق تعالى براى تسليه خاطر پيغمبر آيه در تهديد مخالفين نازل فرمود:

فَذَرْنِي‌: پس بگذار مرا، وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ‌: و كسى كه تكذيب مى‌كند به اين سخن كه قرآن است، يا بعث و نشور، يعنى مرا به او واگذار و خاطر جمع باش و غبار ملال به خود راه مده كه او را به جز او سزا خواهيم رسانيد. سَنَسْتَدْرِجُهُمْ‌: زود باشد كه بگيريم ايشان را درجه درجه و پايه پايه به امهال در معصيت و ادامه صحت و ازدياد نعمت، مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ‌: از آنجا كه ايشان ندانند كه اين استدراج است.

تنبيه: يك قسم از نعم، نعمت استدراج است؛ هرگاه خطا كنند، عطا داده شوند، و ايشان آن را تفضل دانسته، خود را بر مؤمنان تفضيل دهند، و پندارند اعطاى اين نعمت به آنها، به جهت مزيت است، و بدين جهت در طغيان به نهايت رسند، پس يك مرتبه به ورطه عذاب و چنگال عقاب گرفتار شوند؛ و احاديث آل عصمت تذكر فرموده، از جمله:

1- نهج البلاغه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: يابن آدم اذا رايت ربّك سبحانه يتابع عليك نعمه و انت تعصيه فاحذره. اى پسر آدم، وقتى ديدى پروردگار تو سبحانه پى در پى عطا كند بر تو نعمت را، و حال آنكه تو نافرمانى كنى او را، پس حذر كن.

«1» نور الثقلين، جلد 5، صفحه 395.

جلد 13 - صفحه 280

2- در علل- حضرت صادق عليه السّلام: اذا اراد اللّه عزّ و جلّ بعبد خيرا فاذنب ذنبا تبعه بنقمة و يذكروه الاستغفار، و اذا اراد اللّه بعبد شرّا فاذنب ذنبا تبعه بنعمة لينسيه الاستغفار و يتمادى به، و هو قول اللّه تعالى: سنستدرجهم من حيث لا يعلمون بالنّعم عند المعاصى: «1» هرگاه اراده فرمايد خداوند عز و جل به بنده‌اى خير را، پس هرگاه معصيت كند، تابع آورد او را به نقمتى و ياد آورد او را استغفار.

و هرگاه اراده فرمايد به بنده‌اى عذاب را به سوء اختيار بنده شر را، چون گناه كند، تابع آورد او را به نعمتى تا عاقبت فراموش كند استغفار را، و متمادى گردد به آن؛ و او است فرمايش الهى: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ‌.

3- حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: اذا احدث العبد ذنبا و جدّ دله نعمة فيدع الاستغفار فهو الاستدراج: هرگاه بنده بجا آورد گناه را، پس تجديد شود براى او نعمت و واگذارد استغفار را، پس آن استدراج است. «2»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (34) أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ (35) ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (36) أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ (37) إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ (38)

أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ (39) سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ (40) أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (41) يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ (42) خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ (43)

فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (44) وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (45)

جلد 5 صفحه 253

ترجمه‌

همانا براى پرهيزكاران نزد پروردگارشان بهشتهاى پرنعمت است‌

آيا پس قرار ميدهيم منقادان را مانند گناهكاران‌

چيست شما را چگونه حكم ميكنيد

آيا براى شما كتابى است كه در آن ميخوانيد و مى‌يابيد

همانا براى شما است در آن آنچه را كه اختيار كنيد

يا مر شما را است عهدهاى مؤكّد بقسمى در نهايت تأكيد بعهده ما تا روز قيامت كه همانا براى شما است آنچه حكم ميكنيد

بپرس از آنها كه كدامشان باين امر ملتزم و ضامنند

يا براى آنها شريكهائى هستند پس بايد بياورند شريكهاى خودشان را اگر هستند راستگويان‌

روز كه دامن بكمر زده شود از شدّت و خوانده شوند بسوى سجود پس نتوانند سجده نمايند

با آنكه بزير افكنده باشد چشمهاشان فرو گيردشان خوارى و بتحقيق بودند كه خوانده ميشدند به سجده كردن با آنكه بودند تندرستان‌

پس واگذار مرا و كسيرا كه تكذيب ميكند اين سخن را در آتيه بتدريج مستحق عذاب كنيم آنها را از جائيكه نميدانند

و مهلت دهم آنها را همانا تدبير من محكم است.

تفسير

براى كسانيكه بأقلّ مراتب تقوى كه پرهيز از معاصى است عمل نموده‌اند نزد خداوند باغهاى بهشتى كه از كثرت نعمت و دوام آن باغهاى نعمت خوانده شده موجود است و چون گفته‌اند كفّار مكّه ميگفتند چنانچه خداوند ما را در دنيا بوفور نعمت بر محمد و پيروانش فضيلت داده در آخرت هم خواهد داد خداوند در ردّ قول آنها ميفرمايد آيا چنين امرى ممكن است كه ما مسلمانانرا كه مطيع اوامر ما هستند مانند كفّار گناه‌كار قرار دهيم در فضل و عطاء خود چه ميشود شما را مگر اختلال فكرى براى شما روى داده چگونه چنين حكم ناروائى مينمائيد آيا براى شما كه اهل كتاب نيستيد كتاب آسمانى ميباشد كه در آن نوشته فضيلت شما را و آنرا ميخوانيد و مى‌يابيد كه براى شما در آن كتاب است كه آنچه بخواهيد باختيار خودتان بكنيد و بنابراين جمله انّ لكم فيه لما تخيّرون مفعول تدرسون است و كسر انّ بملاحظه دخول لام است در مدخول آن و

جلد 5 صفحه 254

محتمل است جمله مستأنفه باشد يا براى شما عهدهاى مؤكّد بقسم است كه بنهايت تأكيد رسيده و بر عهده خدا است بر حسب آن عهود و مواثيق تا روز قيامت كه بشما اجازه دهد هر حكمى خواسته باشيد از خير و شرف و فضل براى خودتان اثبات نمائيد اى پيغمبر بپرس از آنها كدام يكشان ملتزمند باثبات اين دعوى و حاضرند ضامن و كفيل شوند كه خداوند در قيامت همان معامله را كه با مسلمانان ميكند با آنها بنمايد يا آنها را فضيلت دهد آيا در ميان عقلاء عالم كسانى هستند كه با آنها شريك باشند در اين ادّعاء باطل و بگويند خدا عاصى را بر مطيع فضيلت داده يا با يكديگر مساوى قرار ميدهد در آخرت اگر چنين شركائى دارند بياورند شهادت بدهند بر اين ادّعا اگر راست ميگويند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه آيا شركائى كه آنها براى خدا در عبادت قرار دادند كه بتها باشند چنين شركائى براى آنها هستند كه بتوانند آنانرا مانند مسلمانان در آخرت قرار دهند اگر چه بشفاعت نزد خدا باشد اگر راست ميگويند بروند آنها را بياورند تا معلوم شود كه هيچ كارى از دستشان بر نمى‌آيد در روز كه در شدّت و سختى مانند آنستكه مردم در ورطه هولناكى افتاده‌اند كه بايد براى خلاص از آن دامن بكمر زد يا جامه بالا كشيد كه ساق پا نمايان شود و آن روز قيامت و صحراى محشر است و گفته‌اند اين در كلام عرب كنايه از شدّت امر و سختى آنست و در اخبار اينمعنى تأييد شده و از هول و هراس ميخواهند بزمين بيفتند و سجده كنند ولى از كثرت ازدحام نميتوانند و گفته شده در آنروز براى بحسرت انداختن آنها بر ترك سجود در دنيا و براى توبيخ و ملامت بآنها امر ميشود كه سجده كنيد در برابر خداوند ولى آنها متمكّن نميشوند و در روايات عدم تمكّنشان بخشك شدن فقرات پشتشان مانند آنكه يك پارچه شده باشد معلّل شده و از اين قبيل عذابها در قيامت بسيار است سرها بزير چشم‌ها بزمين دوخته با كمال ذلّت و خوارى بمحشر رانده و مانده شوند چون در دنيا خوانده بسجود خدا شدند و سالم بودند و تخلّف نمودند از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه هيچ تخلّفى از امر و نهى خدا نيست مگر آنكه از طرف او براى آن حكمى و ابتلائى است و از قمّى ره كشف ساق ببروز اسرار منافقين در آنروز و دعوت بسجود ببعث بر

جلد 5 صفحه 255

قبول ولايت مولى و خضوع در برابر او در دنيا و علّت عدم استطاعت بخشك شدن گردنشان بعد از كشف ساق براى عقوبت تأويل شده و ظاهرا منقول از امام صادق عليه السّلام و از بواطن قرآن است و در خاتمه خداوند به پيغمبر خود فرموده كه آنها را كه تكذيب ميكنند سخنان مرا كه در قرآن است بمن واگذار كن تا من نزديك نمايم آنها را بعذاب درجه درجه بمهلت دادن و زياد نمودن نعمت و ثروت و ادامه صحّت و سلامت و فراموش نمودنشان ياد خدا را چنانچه در سوره اعراف ذيل آيه و الّذين كذّبوا بآياتنا در تفسير اين آيه و آيه بعد گذشت خلاصه آنكه يك نوع غضب خدا بر بنده آنستكه وسائل مستحق عقوبت شدن او را در دنيا برايش فراهم نمايد تا بتدريج استحقاقش كامل گردد و يكمرتبه در حال غفلت و عدم توجّه بعلّت مأخوذ بعذاب اليم گردد و چون اينمعامله شبيه بكيد و مكر است و قابل دفع و جلوگيرى نيست از آن بكيد متين تعبير شده است در هر حال خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد جمع باشد كه خداوند انتقام او و ذريّه طاهره‌اش را هر قسم باشد از كفّار و منافقين خواهد كشيد

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَذَرنِي‌ وَ مَن‌ يُكَذِّب‌ُ بِهذَا الحَدِيث‌ِ سَنَستَدرِجُهُم‌ مِن‌ حَيث‌ُ لا يَعلَمُون‌َ (44)

‌يعني‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اينكه‌ اينها قابل‌ هدايت‌ نيستند واگذار مرا و كساني‌ ‌که‌ تكذيب‌ ميكنند باين‌ حديث‌ ‌يعني‌ ‌من‌ ‌خود‌ ميدانم‌ ‌با‌ ‌آنها‌ چه‌ رفتار كنم‌ ‌شما‌ ديگر متعرض‌ ‌آنها‌ نباش‌ زود ‌باشد‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌آنها‌ تدريجا رفتار ميكنيم‌ بنحوي‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ ندانند.

فَذَرنِي‌ وَ مَن‌ يُكَذِّب‌ُ بِهذَا الحَدِيث‌ِ وظيفه انبياء و ائمه اطهار بلكه‌ آمرين‌ بمعروف‌ و ناهين‌ ‌از‌ منكر و علماء اعلام‌ هدايت‌ و ارشاد و انذار ‌است‌ ‌تا‌ مادامي‌ ‌که‌ احتمال‌ تأثير برود اما ‌پس‌ ‌از‌ يأس‌ ‌از‌ تأثير ديگر فايده‌ ندارد بايد ‌آنها‌ ‌را‌ واگذارند بخدا ‌که‌ ‌با‌ ‌آنها‌ چه‌ معامله‌ ميكند چنانچه‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد: ذَرهُم‌ يَأكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلهِهِم‌ُ الأَمَل‌ُ فَسَوف‌َ يَعلَمُون‌َ حجر آيه 3. و حديث‌ همين‌ قرآن‌ ‌که‌ مشتمل‌ ‌بر‌ احوال‌ يوم القيامه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ و كفار تكذيب‌ ميكنند.

سَنَستَدرِجُهُم‌ مِن‌ حَيث‌ُ لا يَعلَمُون‌َ استدراج‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ بنحوي‌ ‌با‌ ‌آنها‌ رفتار فرمايد ‌که‌ ‌آنها‌ متوجه‌ نباشند ‌که‌ ‌در‌ حديث‌ داريم‌ چنانچه‌ كليني‌ بسند متصل‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود:

‌ان‌ اللّه‌ اذا أراد بعبد خيرا فاذنب‌ ذنبا أتبعه‌ بنقمة و ذكره‌ الاستغفار و اذا أراد بعبد شرا فاذنب‌ ذنبا فأتبعه‌ بنعمة لينسيه‌ الاستغفار و يتمادي‌ بها و ‌هو‌ قول‌ اللّه‌ عز و جل‌: سَنَستَدرِجُهُم‌ مِن‌ حَيث‌ُ لا يَعلَمُون‌َ

بالنعم‌ و المعاصي‌

‌که‌ ‌هر‌ چه‌ بتوانند بار ‌خود‌ ‌را‌ سنگين‌ كنند و عذاب‌ و سخط الهي‌ ‌را‌ شديد كنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 44)- سپس روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، می‌گوید: «اکنون مرا با آنها که این سخن (یعنی قرآن) را تکذیب می‌کنند واگذار» تا حساب همه آنها را برسم (فذرنی و من یکذب بهذا الحدیث).

ج5، ص254

این تهدیدی است شدید از ناحیه خداوند قادر قهار که به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله می‌گوید:

نمی‌خواهد تو دخالت کنی، مرا با این تکذیب کنندگان لجوج و سرکش رها کن، تا آنچه مستحقند به آنها بدهم! سپس می‌افزاید: «ما آنان را از آنجا که نمی‌دانند به تدریج به سوی عذاب پیش می‌بریم» (سنستدرجهم من حیث لا یعلمون).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص298

منابع