آیه 3 سوره نحل: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۚ تَعَالَىٰ عَمَّ...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
او آسمان‌ها وزمين را براساس حقّ آفريد او از آنچه با او شريك مى‌سازند برتر است.
 
او آسمان‌ها وزمين را براساس حقّ آفريد او از آنچه با او شريك مى‌سازند برتر است.
 +
 +
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ «4»
 +
 +
او انسان را از نطفه‌اى آفريد، پس آنگاه او به آشكارا با (خداوند) دشمنى مى‌ورزد.
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
آيه چهارم اين سوره، مشابه آيه 77 سوره يس است كه مى‌فرمايد: «خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ» يعنى با آنكه ما او را از نطفه‌اى آفريده‌ايم، امّا چنان به خود مغرور شده كه در برابر ما به دشمنى برمى‌خيزد و براى ما اين مثال را مى‌زند كه چگونه استخوان‌هاى پوسيده، دوباره زنده مى‌شوند، گويا او آفرينش خودش را فراموش كرده است.
 +
 +
در آيات ديگر از جمله آيه 20 سوره‌ى مرسلات، قرآن از نطفه، به‌ «ماءٍ مَهِينٍ» «آبى پَست» تعبير مى‌كند. چگونه‌ «ماءٍ مَهِينٍ»، «خَصِيمٌ مُبِينٌ» مى‌شود؟
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- آفرينش آسمان و زمين، بيهوده و باطل نيست، بلكه بر حقّ استوار است. خَلَقَ‌ ... بِالْحَقِ‌
 +
 +
2- كدام بُت ويا معبودى مى‌تواند در خلقت، شريك خداوند باشد؟ خَلَقَ‌ ... تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ‌
 +
 +
3- مبارزه با شرك، بايد مستمّر و مداوم باشد. جمله‌ى‌ «تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ» در آيه‌
 +
 +
جلد 4 - صفحه 493
 +
 +
اوّل و سوّم تكرار شده است.
 +
 +
4- غرور و تكبّرِ انسان تا بدان حدّ است كه در برابر خالق خود به خصومت و اظهار دشمنى مى‌پردازد. «خَصِيمٌ مُبِينٌ»
 
}}
 
}}
  
سطر ۶۲: سطر ۸۶:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
 +
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ «4»
  
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ «3»
+
ديگر از شواهد قدرت آنكه:
  
بعد از آن دليل بر وحدانيت ذات احديت را بيان فرمايد:
+
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ: بيافريد آدمى را از آب منى كه مايعى است نجس و پست و بى‌حس و شعور و سيال، كه وضع و شكل و صورت نپذيرد، به قدرت كامله و حكمت بالغه، صورت انسانى به آن عطا، و فهم و عقل و ادراك به او مرحمت، صنعت اعجوبه از آن هويدا گردانيد.
  
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‌: بيافريد خداوند عزّ و جلّ آسمان و زمين را.
+
جلد 7 - صفحه 163
  
بِالْحَقِ‌: به حكمت درست و غرض صحيح، يعنى ايجاد آنها فرمود بر مقدار و شكل و اوضاع و صفات مختلفه كه تقدير آن مختص است به حكمت بالغه سبحانى، زيرا اختصاص هر يك از آسمان و زمين به هيئت و صفات و آثار خاصه‌اى كه محير العقول است، هرآينه برهانى باشد بر مدبر عليم و مقدّر حكيم.
+
دهد نطفه را صورتى چون پرى‌
  
تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ‌: برتر و بالاتر است ذات حضرت سبحان از آنچه شريك مى‌گيريد براى او از چيزهائى كه در وجود و بقا محتاجند، و حق تعالى موجد اصول و فروع موجودات، و بقاء آنها به يد قدرت الهى است، و اگر ذات سبحانى را شريكى بود، هرآينه قادر مى‌بود بر ايجاد آن، پس تمانع لازم مى‌آمد، و آن به برهان عقلى باطل، پس ثبوت شريك، ممتنع خواهد بود.
+
كه كرده است بر آب صورتگرى‌
 +
 
 +
اينجاست داستان عالم كبير كه عقول دانشمندان را واله و متحير سازد.
 +
 
 +
فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ‌: پس آنگاه انسان جدل كننده است آشكارا، يعنى مناظره مى‌كند و مى‌خواهد كه سخن خود را به حجت ثابت سازد. مراد ابى بن خلف باشد كه استخوانهاى پوسيده را نزد پيغمبر مى‌آورد و مى‌گفت: «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ» «1» حق تعالى آيه شريفه نازل فرمود كه: او جمادى بود، ما او را حس و نطق داديم، اكنون با ما مجادله نمايد، چرا استدلال نمى‌كند به مبدأ بر معاد به آن كه آن ذاتى كه قادر بود بر ايجاد او، البته قدرت بر اعاده خواهد داشت.
 +
 
 +
تبصره: آيه شريفه اشعارى است به آنچه مرتكب شود انسان از حق‌ناشناسى و ناسپاسى خداوند سبحان كه با اعطاء وجود و بقا و فهم و ادراك و عقل و ساير نعمتهائى كه آنا فآنا فياض مطلق نسبت به انسان منظور دارد، در مقابل به عوض شكرگزارى و اظهار قدردانى، كفران نموده انكار و مخالفت خالق منّان را پيش گيرد؛ و البته عقل و وجدان اين رويه را بدترين كارها داند. نزد بعضى آيه شريفه بيان احوال انسانى را فرمايد: پست‌ترين مرتبه او نطفه بى‌حس و شعور، بعد منقلب شود از حالى به حالى تا برسد به مرتبه كمال كه ظاهر نمايد آنچه در درون و قلب او باشد؛ بنابراين آيه شريفه اشاره است به كمال علم و قدرت حضرت ذو الجلال.
  
  
سطر ۱۰۵: سطر ۱۳۶:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
خَلَق‌َ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ بِالحَق‌ِّ تَعالي‌ عَمّا يُشرِكُون‌َ «3»
+
خَلَق‌َ الإِنسان‌َ مِن‌ نُطفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيم‌ٌ مُبِين‌ٌ «4»
  
خلق‌ فرمود آسمانها و زمين‌ ‌را‌ بحق‌ و بجا و بموقع‌ بالاتر ‌است‌ ‌از‌ آنچه‌ ‌براي‌ ‌او‌ شريك‌ قرار ميدهند خَلَق‌َ السَّماوات‌ِ ‌اينکه‌ فضاي‌ وسيعي‌ ‌که‌ منتهاي‌ ‌او‌ ‌را‌ احدي‌ جز ذات‌ اقدس‌ حق‌ نميداند و بهيچ‌ وسيله‌ نتوانستند پي‌ بمنتهاي‌ ‌او‌ برند و ‌در‌ ‌اينکه‌ فضاء كرات‌ بسياري‌ خلق‌ فرموده‌ و ‌اينکه‌ فضاء وسيع‌ ‌را‌ ده‌ قسمت‌ كرده‌ يك‌ قسمت‌ كرات‌ سفليه‌ ‌است‌ مثل‌ كره‌ خاك‌ و آب‌ و هوا و نار و هفت‌ قسمت‌ ‌آن‌ سماوات‌ سبع‌ ‌است‌ و قسمت‌ نهم‌ كرسي‌ ‌است‌ ‌که‌ محيط بتمام‌ ‌اينکه‌ هشت‌ قسمت‌ ‌است‌، چنانچه‌ ميفرمايد:
+
خلق‌ فرمود انسان‌ ‌را‌ ‌از‌ نطفه‌ ‌پس‌ گرديد ‌او‌ صاحب‌ طرفيت‌ آشكارا خَلَق‌َ الإِنسان‌َ يكي‌ ‌از‌ آيات‌ بزرگ‌ الهي‌ خلقت‌ انسانيست‌ ‌که‌ ‌از‌ أمير المؤمنين‌ مرويست‌ فرمود:
  
وَسِع‌َ كُرسِيُّه‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ بقره‌ آية الكرسي‌، و قسمت‌ دهم‌ عرش‌ ‌است‌ ‌که‌ محيط بكرسي‌ ‌است‌ و ‌الإرض‌ ‌که‌ عالم‌ سفلي‌ نام‌ نهاده‌اند و تمام‌ اينها ‌از‌ روي‌ حكمت‌ و مصلحت‌ و درست‌ و بجا و بموقع‌ ‌است‌ ‌که‌ معناي‌ (بالحق‌) ‌است‌، چه‌ عقول‌ بشر پي‌ بحكم‌ و مصالح‌ ‌او‌ ببرد ‌ يا ‌ نبرد و تمام‌ ‌اينکه‌ عوالم‌ عالم‌ اجسام‌ و ناسوت‌ ‌است‌.
+
أ تزعم‌ أنّك‌ جرم‌ صغير و فيك‌ انطوي‌ العالم‌ الأكبر
  
و اما عالم‌ مجردات‌ چه‌ مجرد ‌از‌ ماده‌ ‌باشد‌ دون‌ الصورة ‌که‌ عالم‌ مثال‌ نامند، ‌ يا ‌ مجرد ‌از‌ ماده‌ و صورت‌ ‌باشد‌ ذاتا دون‌ فعلا ‌که‌ عالم‌ نفوسش‌ گويند، ‌ يا ‌ مجرد ‌از‌ ماده‌ و صورت‌ ذاتا و فعلا ‌که‌ عالم‌ عقول‌ نامند و فوق‌ تمام‌ اينها عالم‌ لاهوت‌ و عالم‌ جبروتست‌ همچه خدايي‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ قدرت‌ و علم‌ (‌تعالي‌) بالاتر ‌است‌ ‌از‌ عَمّا يُشرِكُون‌َ ‌در‌ مقابل‌ ‌او‌ يك‌ قطعه‌ سنگ‌ ‌ يا ‌ فلز ‌ يا ‌ گاو ‌ يا ‌ گوساله‌ ‌ يا ‌ خورشيد و ماه‌ و امثال‌ اينها ‌را‌ بپرستند و شريك‌ ‌او‌ قرار دهند.
+
‌که‌ گفتند انسان‌ عالم‌ صغير ‌است‌، ‌که‌ آنچه‌ خداوند ‌در‌ عالم‌ كبير خلق‌ فرموده‌ نمونه‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ انسان‌ قرار داده‌، بلكه‌ مظهر صفات‌ ربوبي‌ ‌است‌ ‌هر‌ چه‌ كاملتر شود مظهريتش‌ تام‌تر ميگردد ‌تا‌ برسد بجايي‌ ‌که‌ مظهر تام‌ اتم‌ جميع‌ صفات‌ ربوبي‌ گردد، مثل‌ خاندان‌ محمّد و آل‌ محمّد
 +
 
 +
جلد 12 - صفحه 84
 +
 
 +
صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌، و لذا انسان‌ ‌را‌ تعبير باعجوبة الكون‌ كردند و حكماء الهي‌ اعضاء و اجزاء خارجي‌ و داخلي‌ بدن‌ انسان‌ ‌را‌ تطبيق‌ ‌بر‌ جميع‌ عوامل‌ جسماني‌ ‌از‌ عرش‌ ‌تا‌ فرش‌ و جميع‌ كرات‌ علوي‌ و سفلي‌ كردند و روح‌ انسان‌ ‌را‌ تطبيق‌ ‌بر‌ عوالم‌ روحاني‌ ‌از‌ عقول‌ و نفوس‌ نفس‌ اماره‌ و لوامه‌ و مطمئنه‌ و روح‌ نباتي‌ و حيواني‌ و ملكي‌ و روح‌ ايماني‌ وا عجب‌ ‌از‌ همه‌ اينها اينكه‌ انسان‌ كارش‌ ‌در‌ ‌تعالي‌ و تنزّل‌ بجايي‌ ميرسد ‌که‌ ‌از‌ ملك‌ پرّان‌ شود و ‌از‌ سگ‌ پستتر گردد ‌با‌ اينكه‌ بدو خلقت‌ ‌او‌ يك‌ آب‌ متعفّن‌ نجس‌ بوده‌ و آخر ‌او‌ يك‌ مردار گنديده‌ ‌که‌ گفتند
 +
 
 +
اوّله‌ نطفة قذرة و آخره‌ جيفة نتنة و بينهما حامل‌ العذرة
 +
 
 +
لذا ميفرمايد:
 +
 
 +
خَلَق‌َ الإِنسان‌َ مِن‌ نُطفَةٍ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ تحولاتي‌ دارد علقه‌ مضغه‌ كسوه‌ لحم‌ و عظم‌ ‌تا‌ آنجا ‌که‌ بفرمايد:
 +
 
 +
ثُم‌َّ أَنشَأناه‌ُ خَلقاً آخَرَ فَتَبارَك‌َ اللّه‌ُ أَحسَن‌ُ الخالِقِين‌َ مؤمنون‌ ‌آيه‌ 14.
 +
 
 +
فَإِذا هُوَ خَصِيم‌ٌ مُبِين‌ٌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌را‌ دو نحوه‌ تفسير كرده‌اند يكي‌ آنكه‌ انسان‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دنيا رو بترقي‌ و تعاليست‌ علما و عملا و رو برشد ‌است‌ عقلا و بدنا ‌تا‌ بحدي‌ ‌که‌ قدرت‌ دارد دفع‌ مزاحمات‌ و منافيات‌ ‌از‌ ‌خود‌ و بستگان‌ ‌خود‌ كند و رد مخالفين‌ دين‌ ‌خود‌ نمايد علنا و آشكارا بقواي‌ علمي‌ و بدني‌ و طرفداري‌ ‌از‌ حق‌ و حقيقت‌ كند و اينست‌ معني‌ خصيم‌، ديگر آنكه‌ مراد ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مكابره‌ و مجادله‌ و معارضه‌ ميكند ‌با‌ حق‌ و حقيقت‌ و ‌با‌ انبياء و اولياء و علماء و صلحاء و مؤمنين‌، و لكن‌ تفسير اول‌ اظهر ‌است‌، چنانچه‌ ‌از‌ تفسير ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ ‌که‌ گفتند، بطون‌ اخبار ‌است‌ ‌که‌ تفسير كرده‌ خصيم‌ ‌را‌
 +
 
 +
متكلما بليغا
 +
 
 +
بلكه‌ مناسبت‌ ‌با‌ آيات‌ قبل‌ و ‌بعد‌ دارد
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۲۰: سطر ۱۶۹:
 
]
 
]
  
(آیه 3)- در اینجا قرآن برای ریشه کن ساختن شرک و توجه به خداوند یکتا از دو راه وارد می‌شود: نخست از طریق دلائل عقلی به وسیله نظام شگرف آفرینش و عظمت خلقت، و دیگر از طریق عاطفی و بیان نعمتهای گوناگون خداوند نسبت به انسان و تحریک حسّ شکرگزاری او.
+
(آیه 4)- بعد از اشاره به مسأله آفرینش آسمان و زمین و اسرار بی‌پایان آنها، سخن از خود انسان می‌گوید، انسانی که به خودش از هر کس دیگر نزدیکتر است، می‌فرماید: «انسان را از نطفه بی‌ارزشی آفرید، اما سر انجام به جایی رسید که موجودی (متفکر و فصیح و بلیغ و) مدافع از خویشتن و سخنگوی آشکار شد» (خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ).
 
 
در آغاز می‌گوید: «خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید» (خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ).
 
 
 
حقانیت آسمانها و زمین هم از نظام عجیب و آفرینش منظم و حساب شده آن روشن است و هم از هدف و منافعی که در آنها وجود دارد.
 
 
 
و به دنبال آن اضافه می‌کند: «خدا برتر از آن است که برای او شریک می‌سازند» (تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ).
 
 
 
آیا بتهایی که آنها را شریک او قرار داده‌اند هرگز قادر به چنین خلقتی هستند؟
 
 
 
و یا حتی می‌توانند پشه کوچک و یا ذره غباری بیافرینند!
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۳۸: سطر ۱۷۷:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه=3}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه=4}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=16 |آیه=3}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=16 |آیه=4}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=16 |آیه=3}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=16 |آیه=4}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=16 |آیه=3}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=16 |آیه=4}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه=3}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه=4}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=16 |آیه=3}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=16 |آیه=4}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=16 |آیه=3}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=16 |آیه=4}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=16 |آیه=3}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=16 |آیه=4}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=16 |آیه=3}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=16 |آیه=4}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۲

مشاهده آیه در سوره

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۚ تَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<2 آیه 3 سوره نحل 4>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

خدا آسمانها و زمین را به حق (و برای غرضی محقق و حکمتی بزرگ) آفرید، او از آنچه مشرکان شرک آرند متعالی و منزه است.

آسمان ها و زمین را به حق آفرید. از آنچه شریک او قرار می دهند، برتر است.

آسمانها و زمين را به حق آفريده است. او فراتر است از آنچه [با وى‌] شريك مى‌گردانند.

آسمانها و زمين را به حق بيافريد، از هر چه با او شريك مى‌سازند، برتر است.

آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ او برتر است از اینکه همتایی برای او قرار می‌دهند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He created the heavens and the earth with consummate wisdom. He is above having any partners that they ascribe [to Him].

He created the heavens and the earth with the truth, highly exalted be He above what they associate (with Him).

He hath created the heavens and the earth with truth. High be He Exalted above all that they associate (with Him).

He has created the heavens and the earth for just ends: Far is He above having the partners they ascribe to Him!

معانی کلمات آیه

«بِالْحَقِّ»: به مقتضای حق و برابر حکمت.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ «3»

او آسمان‌ها وزمين را براساس حقّ آفريد او از آنچه با او شريك مى‌سازند برتر است.

خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ «4»

او انسان را از نطفه‌اى آفريد، پس آنگاه او به آشكارا با (خداوند) دشمنى مى‌ورزد.

نکته ها

آيه چهارم اين سوره، مشابه آيه 77 سوره يس است كه مى‌فرمايد: «خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ» يعنى با آنكه ما او را از نطفه‌اى آفريده‌ايم، امّا چنان به خود مغرور شده كه در برابر ما به دشمنى برمى‌خيزد و براى ما اين مثال را مى‌زند كه چگونه استخوان‌هاى پوسيده، دوباره زنده مى‌شوند، گويا او آفرينش خودش را فراموش كرده است.

در آيات ديگر از جمله آيه 20 سوره‌ى مرسلات، قرآن از نطفه، به‌ «ماءٍ مَهِينٍ» «آبى پَست» تعبير مى‌كند. چگونه‌ «ماءٍ مَهِينٍ»، «خَصِيمٌ مُبِينٌ» مى‌شود؟

پیام ها

1- آفرينش آسمان و زمين، بيهوده و باطل نيست، بلكه بر حقّ استوار است. خَلَقَ‌ ... بِالْحَقِ‌

2- كدام بُت ويا معبودى مى‌تواند در خلقت، شريك خداوند باشد؟ خَلَقَ‌ ... تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ‌

3- مبارزه با شرك، بايد مستمّر و مداوم باشد. جمله‌ى‌ «تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ» در آيه‌

جلد 4 - صفحه 493

اوّل و سوّم تكرار شده است.

4- غرور و تكبّرِ انسان تا بدان حدّ است كه در برابر خالق خود به خصومت و اظهار دشمنى مى‌پردازد. «خَصِيمٌ مُبِينٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ «4»

ديگر از شواهد قدرت آنكه:

خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ: بيافريد آدمى را از آب منى كه مايعى است نجس و پست و بى‌حس و شعور و سيال، كه وضع و شكل و صورت نپذيرد، به قدرت كامله و حكمت بالغه، صورت انسانى به آن عطا، و فهم و عقل و ادراك به او مرحمت، صنعت اعجوبه از آن هويدا گردانيد.

جلد 7 - صفحه 163

دهد نطفه را صورتى چون پرى‌

كه كرده است بر آب صورتگرى‌

اينجاست داستان عالم كبير كه عقول دانشمندان را واله و متحير سازد.

فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ‌: پس آنگاه انسان جدل كننده است آشكارا، يعنى مناظره مى‌كند و مى‌خواهد كه سخن خود را به حجت ثابت سازد. مراد ابى بن خلف باشد كه استخوانهاى پوسيده را نزد پيغمبر مى‌آورد و مى‌گفت: «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ» «1» حق تعالى آيه شريفه نازل فرمود كه: او جمادى بود، ما او را حس و نطق داديم، اكنون با ما مجادله نمايد، چرا استدلال نمى‌كند به مبدأ بر معاد به آن كه آن ذاتى كه قادر بود بر ايجاد او، البته قدرت بر اعاده خواهد داشت.

تبصره: آيه شريفه اشعارى است به آنچه مرتكب شود انسان از حق‌ناشناسى و ناسپاسى خداوند سبحان كه با اعطاء وجود و بقا و فهم و ادراك و عقل و ساير نعمتهائى كه آنا فآنا فياض مطلق نسبت به انسان منظور دارد، در مقابل به عوض شكرگزارى و اظهار قدردانى، كفران نموده انكار و مخالفت خالق منّان را پيش گيرد؛ و البته عقل و وجدان اين رويه را بدترين كارها داند. نزد بعضى آيه شريفه بيان احوال انسانى را فرمايد: پست‌ترين مرتبه او نطفه بى‌حس و شعور، بعد منقلب شود از حالى به حالى تا برسد به مرتبه كمال كه ظاهر نمايد آنچه در درون و قلب او باشد؛ بنابراين آيه شريفه اشاره است به كمال علم و قدرت حضرت ذو الجلال.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ «3» خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ «4» وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فِيها دِفْ‌ءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ «5» وَ لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ «6» وَ تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ إِلى‌ بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ «7»

ترجمه‌

آفريد آسمانها و زمين را براستى و درستى برتر است از آنچه شريك قرار ميدهند

آفريد آدمى را از نطفه پس آنگاه او خصومت كننده‌اى است آشكار

و شتر و گاو و گوسفند را آفريدشان براى شما كه در آنها است موجب گرمى و منفعتها و از آنها ميخوريد

و از براى شما است در آنها نمايش و آرايش هنگاميكه باز ميگردانيد از چراگاه و هنگاميكه روانه ميكنيد

و بر ميدارند بارهاى گران شما را تا شهرى كه نمى‌باشيد رسنده بآن مگر بمشقّت نفسها همانا پروردگار شما هر آينه با رأفت و رحمت است.

تفسير

- خداوند آفريد آسمانها و زمين را بحقّ و عدل و راستى و درستى بر وفق حكمت و نظام احسن كه هر دانشمندى از فكرت در آن عبرت گيرد و بوحدت صانعش پى برد و بى‌اختيار گويد برتر و بالاتر است مدبّر و خالق اين دستگاه وسيع منظّم كه چنين شريكهائى از قبيل بتها و غيرها داشته باشد و خصوص انسانرا كه خداوند در وجود او از هر يك از اجزاء عالم نمونه‌اى قرار داده لذا عالم اصغرش خوانده‌اند از نطفه كه آب گنديده‌اى است خلق فرموده و چون بحد رشد و بلوغ رسد شروع بمخاصمه و مجادله با پدر و مادر و خدا و خلق نمايد و قولا و عملا شكر نعمت و اداء حقوق ايشانرا ننمايد بلكه احيانا اشكالات و اعتراضات بيجائى از او نسبت بپدر و مادر و دستگاه خلقت مشاهده شود كه بايد بكمك رسول باطنى و ظاهرى دفع و رفع گردد و اين دليل بر كمال قدرت الهى است كه از چنين جسم كثيف خفيفى چنين شخص قوى شريفى خلق نموده كه قادر بر مجادله و مخاصمه و قابل هدايت و ارشاد بمقامات عاليه است چنانچه روايت شده است كه ابى بن خلف استخوان پوسيده‌اى را بدست گرفت و خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد و گفت اى محمّد تو گمان ميكنى كه اين استخوان پوسيده را خدا دو مرتبه زنده ميكند پس اين آيه نازل شد. و خداوند انعام را كه شتر و گاو و گوسفند است و شامل بزهم ميشود لذا از آنها در سوره انعام بازواج ثمانية تعبير شده بود بملاحظه وجود نر و ماده در آنها خلق فرمود براى معيشت و انتفاع بنى آدم تا از پشم و كركشان فرش و روپوش و لباس تهيّه كنند و گرم شوند و از شير و سوارى و شيار زمين و روغن و ساير منافع آنها بهره‌مند گردند و گوشتشان را نيز حلال فرمود كه‌

جلد 3 صفحه 272

بخورند بعلاوه موجب جمال و زينت و آرايش و نمايش جلو خانه‌هاى صاحبانشان شوند و ايشانرا در انظار با تشخص و تعين كنند در دو وقت يكوقت كه اهمّيتش بيشتر است و لذا مقدم ذكر شده با آنكه طبعا مؤخّر است وقتى است كه ايشان آنها را با شكمهاى پر و پستانهاى مملوّ از شير از چراگاه بجايگاه خودشان بر ميگردانند ديگر وقتى است كه ايشان آنها را از جايگاهشان بچراگاه روانه مينمايند و يكى از فوائد مهمّ آنها باربرى است از بلدى ببلد ديگرى كه صاحبان آنها پياده و بى‌بار نمى‌توانند برسند بآن بلد مگر با مشقّت و رنج بسيار چه رسد بآنكه بخواهند بار خود را هم بدوش بكشند يا مال التجاره با خود حمل نمايند خواه مكه معظّمه باشد كه از ابن عباس نقل شده خواه بلد ديگر از بلاد بعيده كه گفته‌اند در هر حال اينها همه دلائل رأفت و رحمت و مهربانى و عطوفت پروردگار است بر بندگان كه وسائل تعيّش و تنعّم و آرايش و آسايش و سهولت كار آنها را براى ايشان خلق و در دستشان مسخّر و رام فرموده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


خَلَق‌َ الإِنسان‌َ مِن‌ نُطفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيم‌ٌ مُبِين‌ٌ «4»

خلق‌ فرمود انسان‌ ‌را‌ ‌از‌ نطفه‌ ‌پس‌ گرديد ‌او‌ صاحب‌ طرفيت‌ آشكارا خَلَق‌َ الإِنسان‌َ يكي‌ ‌از‌ آيات‌ بزرگ‌ الهي‌ خلقت‌ انسانيست‌ ‌که‌ ‌از‌ أمير المؤمنين‌ مرويست‌ فرمود:

أ تزعم‌ أنّك‌ جرم‌ صغير و فيك‌ انطوي‌ العالم‌ الأكبر

‌که‌ گفتند انسان‌ عالم‌ صغير ‌است‌، ‌که‌ آنچه‌ خداوند ‌در‌ عالم‌ كبير خلق‌ فرموده‌ نمونه‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ انسان‌ قرار داده‌، بلكه‌ مظهر صفات‌ ربوبي‌ ‌است‌ ‌هر‌ چه‌ كاملتر شود مظهريتش‌ تام‌تر ميگردد ‌تا‌ برسد بجايي‌ ‌که‌ مظهر تام‌ اتم‌ جميع‌ صفات‌ ربوبي‌ گردد، مثل‌ خاندان‌ محمّد و آل‌ محمّد

جلد 12 - صفحه 84

صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌، و لذا انسان‌ ‌را‌ تعبير باعجوبة الكون‌ كردند و حكماء الهي‌ اعضاء و اجزاء خارجي‌ و داخلي‌ بدن‌ انسان‌ ‌را‌ تطبيق‌ ‌بر‌ جميع‌ عوامل‌ جسماني‌ ‌از‌ عرش‌ ‌تا‌ فرش‌ و جميع‌ كرات‌ علوي‌ و سفلي‌ كردند و روح‌ انسان‌ ‌را‌ تطبيق‌ ‌بر‌ عوالم‌ روحاني‌ ‌از‌ عقول‌ و نفوس‌ نفس‌ اماره‌ و لوامه‌ و مطمئنه‌ و روح‌ نباتي‌ و حيواني‌ و ملكي‌ و روح‌ ايماني‌ وا عجب‌ ‌از‌ همه‌ اينها اينكه‌ انسان‌ كارش‌ ‌در‌ ‌تعالي‌ و تنزّل‌ بجايي‌ ميرسد ‌که‌ ‌از‌ ملك‌ پرّان‌ شود و ‌از‌ سگ‌ پستتر گردد ‌با‌ اينكه‌ بدو خلقت‌ ‌او‌ يك‌ آب‌ متعفّن‌ نجس‌ بوده‌ و آخر ‌او‌ يك‌ مردار گنديده‌ ‌که‌ گفتند

اوّله‌ نطفة قذرة و آخره‌ جيفة نتنة و بينهما حامل‌ العذرة

لذا ميفرمايد:

خَلَق‌َ الإِنسان‌َ مِن‌ نُطفَةٍ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ تحولاتي‌ دارد علقه‌ مضغه‌ كسوه‌ لحم‌ و عظم‌ ‌تا‌ آنجا ‌که‌ بفرمايد:

ثُم‌َّ أَنشَأناه‌ُ خَلقاً آخَرَ فَتَبارَك‌َ اللّه‌ُ أَحسَن‌ُ الخالِقِين‌َ مؤمنون‌ ‌آيه‌ 14.

فَإِذا هُوَ خَصِيم‌ٌ مُبِين‌ٌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌را‌ دو نحوه‌ تفسير كرده‌اند يكي‌ آنكه‌ انسان‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دنيا رو بترقي‌ و تعاليست‌ علما و عملا و رو برشد ‌است‌ عقلا و بدنا ‌تا‌ بحدي‌ ‌که‌ قدرت‌ دارد دفع‌ مزاحمات‌ و منافيات‌ ‌از‌ ‌خود‌ و بستگان‌ ‌خود‌ كند و رد مخالفين‌ دين‌ ‌خود‌ نمايد علنا و آشكارا بقواي‌ علمي‌ و بدني‌ و طرفداري‌ ‌از‌ حق‌ و حقيقت‌ كند و اينست‌ معني‌ خصيم‌، ديگر آنكه‌ مراد ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مكابره‌ و مجادله‌ و معارضه‌ ميكند ‌با‌ حق‌ و حقيقت‌ و ‌با‌ انبياء و اولياء و علماء و صلحاء و مؤمنين‌، و لكن‌ تفسير اول‌ اظهر ‌است‌، چنانچه‌ ‌از‌ تفسير ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ ‌که‌ گفتند، بطون‌ اخبار ‌است‌ ‌که‌ تفسير كرده‌ خصيم‌ ‌را‌

متكلما بليغا

بلكه‌ مناسبت‌ ‌با‌ آيات‌ قبل‌ و ‌بعد‌ دارد

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- بعد از اشاره به مسأله آفرینش آسمان و زمین و اسرار بی‌پایان آنها، سخن از خود انسان می‌گوید، انسانی که به خودش از هر کس دیگر نزدیکتر است، می‌فرماید: «انسان را از نطفه بی‌ارزشی آفرید، اما سر انجام به جایی رسید که موجودی (متفکر و فصیح و بلیغ و) مدافع از خویشتن و سخنگوی آشکار شد» (خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع