آیه 18 سوره ص

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۳ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ

مشاهده آیه در سوره


<<17 آیه 18 سوره ص 19>>
سوره : سوره ص (38)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

ما کوهها را با او مسخر کردیم که شب و روز خدا را تسبیح و ستایش می‌کردند.

همانا ما کوه ها را مسخّر و رام کردیم که با او در شبان گاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبیح می گفتند،

ما كوهها را با او مسخّر ساختيم [كه‌] شامگاهان و بامدادان خداوند را نيايش مى‌كردند.

ما كوه‌ها را رام كرديم و كوه‌ها هر شامگاه و بامدادان با او تسبيح مى‌كردند.

ما کوه‌ها را مسخّر او ساختیم که هر شامگاه و صبحگاه با او تسبیح می‌گفتند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We disposed the mountains to glorify [Allah] with him at evening and dawn,

Surely We made the mountains to sing the glory (of Allah) in unison with him at the evening and the sunrise,

Lo! We subdued the hills to hymn the praises (of their Lord) with him at nightfall and sunrise,

It was We that made the hills declare, in unison with him, Our Praises, at eventide and at break of day,

معانی کلمات آیه

  • عشى: وقت عصر از اول ظهر تا آخر روز.
  • اشراق: وقت طلوع آفتاب «اشرقت الشمس: طلعت».[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ «17»

(اى پيامبر!) بر آن چه مى‌گويند شكيبا باش و بنده‌ى ما داود را ياد كن كه صاحب قدرت بود، امّا با اين حال، همواره روى به سوى درگاه ما داشت.

إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ «18»

همانا ما كوه‌ها را رام كرديم در شامگاهان و بامدادان، همراه او تسبيح گويند.

وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ «19»

و پرندگان را (نيز) گرد آورده (و تسخير او كرديم) تا همگى به داود رجوع كنند (و در ذكر خدا با او هماهنگ گردند).

وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ «20»

و فرمانروايى و حكومت او را استوار داشتيم و به او حكمت و داورى عادلانه و فيصله بخش داديم.

جلد 8 - صفحه 89

نکته ها

در اين سوره به تاريخ نه نفر از انبيا اشاره شده كه سرگذشت سه نفر به تفصيل و شش نفر به اجمال مطرح شده است. اولين نفر حضرت داود است كه با ده كمال ستايش شده است.

در اين آيات، براى حضرت داود ده كمال مطرح شده است:

الف) الگوى صبر براى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله. «اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ»

ب) بندگى خداوند. «عَبْدَنا»

ج) بازگشت به خدا و انابه‌هاى پى در پى. «إِنَّهُ أَوَّابٌ»

د) قدرت داشتن. «إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ»

ه) تسخير كوه‌ها و هم نوايى آنها با او. «يُسَبِّحْنَ‌ معه»

و) عرضه‌ى پرندگان بر او. «وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً»

ز) هم نوايى آنها در انابه با او. «كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ»

ح) حاكميّت و حكومت. «شَدَدْنا مُلْكَهُ»

ط) حكمت الهى. «آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ»

ى) داورى حقّ و فيصله دادن به اختلافات. «فَصْلَ الْخِطابِ»

در قرآن، در چندين آيه از پرندگان سخن به ميان آمده است، از جمله:

الف) ماجراى حضرت ابراهيم و زنده شدن چهار پرنده. «فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ» «1» كه پرندگان وسيله آشنايى با توحيد و معادشناسى قرار مى‌گيرند.

ب) يكى از معجزات حضرت عيسى ساختن مجسمه‌اى از يك پرنده بود كه با دميده شدن نَفَس حضرت حيات گرفت. «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً» «2»

ج) در اين آيه پرندگان هم نوا با داود مى‌شوند. «وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً»

د) هدهد كه براى سليمان خبر آورد و نامه‌رسانى كرد. «اذْهَبْ بِكِتابِي هذا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ» «3»

ه) پرندگان منطق دارند و انبيا آن را مى‌دانند. «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ» «4»

«1». بقره، 260.

«2». مائده، 110.

«3». نمل، 28.

«4». نمل، 16.

جلد 8 - صفحه 90

و) پرندگانى كه وسيله‌ى نابودى دشمنان مى‌شوند. «وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ» «1»

ز) پرندگان، تسبيح و نماز آگاهانه دارند. «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ» «2»

مراد از حكمت، معارف محكم، يقينى و غير قابل ترديد است، بر خلاف علم كه همواره در معرض خطا و ترديد است.

پیام ها

1- لازمه‌ى رهبرى، سعه‌ى صدر و صبر در مقابل سخنان تلخ ديگران است. «اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ»

2- ياد تاريخ گذشتگان، عامل صبر در برابر سختى‌ها و مشكلات است. اصْبِرْ ... وَ اذْكُرْ

3- استهزا و تبليغات سوء كار هميشگى مخالفان است. «اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ» (فعل مضارع رمز استمرار است).

4- استهزا و تبليغات دشمن بسيار سخت و شديد است. (زيرا پيامبرى را كه سعه صدر و حلم دارد خسته و محتاج به صبر مى‌كند). اصْبِرْ عَلى‌ ...

5- انبيا نيز به مواعظ الهى نيازمندند. اصْبِرْ ...

6- نقش الگوها در تربيت فراموش نشود. «وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ»

7- سرچشمه‌ى قدرت بر صبر، عبوديّت و سرسپردگى به خداست. «عَبْدَنا داوُدَ»

8- قدرت در دست فرعون سبب استبداد است، «وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ» ولى در دست مردان خدا همراه با تضرّع و بندگى است. «داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ»

9- توبه و انابه‌ى صاحبان قدرت، سزاوار ستايش است. «ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ»

10- توبه و انابه‌اى ارزشمند است كه مختصر و لحظه‌اى نباشد. «أَوَّابٌ» حضرت‌

«1». فيل، 3.

«2». نور، 41.

جلد 8 - صفحه 91

داود بسيار انابه مى‌كرد و در همه امور زندگى به خداوند روى مى‌آورد و اين توجّه دائمى سبب قدرت او بود. «ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ»

11- انسان در اثر تكامل معنوى مى‌تواند طبيعت را با خود همراه كند. «سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ»

12- يك عمل انقلابى داود (كه در آيه 251 سوره بقره آمده است‌ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ‌ ...) آن همه الطاف الهى را به دنبال داشت. سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ‌ ... شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ

13- بهترين زمان براى ياد خدا شامگاهان و صبحگاهان است. «بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ»

14- شرط دريافت الطاف خداوند عبوديّت است. «عَبْدَنا- ذَا الْأَيْدِ- آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ»

15- كافران هر چه مى‌خواهند لجاجت كنند و سر تعظيم در برابر خدا فرود نياورند، امّا بدانند هستى در حال تسبيح خداست. «يُسَبِّحْنَ»

16- كوه‌ها نوعى شعور دارند «مَعَهُ يُسَبِّحْنَ» و حيوانات زمان را مى‌شناسند. مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِ‌ ...

17- محور تسبيح حيوانات و جمادات هستى، تسبيح اولياى خداست. مَعَهُ يُسَبِّحْنَ‌ ... كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ‌

18- پرندگان داراى نوعى شعور نسبت به خداوند و هستى هستند. «وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ»

19- حكومت بايد بر اساس حكمت و عدالت باشد. «شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ»

20- حضرت داود، از پيامبرانى است كه نبوّت و سلطنت را با يكديگر داشته است. «شَدَدْنا مُلْكَهُ‌- وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ»

21- دين از سياست جدا نيست و برخى انبيا حكومت داشته‌اند. «ذَا الْأَيْدِ- شَدَدْنا مُلْكَهُ‌- فَصْلَ الْخِطابِ»

22- ما نيز بايد حكومت مردان خدا را تقويت كنيم. جمله‌ «شَدَدْنا مُلْكَهُ» رمز آن است كه شما نيز ملك و حكومت اولياى الهى به او را تقويت كنيد.

23- رهبران جامعه بايد شرائطى داشته باشند. ارتباط دائمى با خداوند «إِنَّهُ أَوَّابٌ»

جلد 8 - صفحه 92

قدرت، «شَدَدْنا مُلْكَهُ» حكمت، «وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ» و توانايى بر فيصله دادن بخاطر منطق قوى. «فَصْلَ الْخِطابِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ «18»

إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ‌: بدرستى كه ما مسخر فرموديم كوهها را با او هر جا كه مى‌خواست با او مى‌رفتند، يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِ‌: در حالتى كه تسبيح خدا مى‌كردند به موافقت او به هنگام شبانگاه، وَ الْإِشْراقِ‌: و به وقت روشن شدن روز كه صبح باشد. و آن يا به خلق تسبيح است در جبال مانند خلق اصوات در

جلد 11 - صفحه 184

جمادات، يا خلق لسان در آن تا تسبيح كنند؛ و هر دو در قدرت الهى است، چنانچه تسبيح سنگريزه در دست مبارك سيد انبياء صلّى اللّه عليه و آله يكى از شواهد قدرت باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ «16» اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ «17» إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ «18» وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ «19» وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ «20»

ترجمه‌

و گفتند پروردگارا زودتر برسان بما قسمت ما را پيش از روز شمار

صبر كن بر آنچه ميگويند و ياد كن بنده ما داود صاحب قوّت را همانا او بود بازگشت كننده‌

همانا ما رام كرديم كوهها را كه با او تسبيح ميگفتند بشبانگاه و اوّل روز

و پرنده‌ها را با آنكه جمع شده بودند هر يك براى او بازگشت كننده‌

و محكم كرديم پادشاهى او را و داديم باو علم شريعت و قطع خصومت را

تفسير

خداوند متعال باز نقل فرموده مقال كفار مكه را كه بر سبيل استهزاء ميگفتند خدايا قسط و قسمت و- نصيب ما را از عذابى كه ما را محمّد صلى اللّه عليه و اله از آن ميترساند پيش از روز قيامت بما برسان چنانچه در معانى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و خداوند در اينمقام امر فرموده است حبيب خود را بصبر بر اقوال‌

جلد 4 صفحه 462

بيهوده آنها و تذكّر پيدا كردن بر احوال انبياء عظام كه خداوند چه مقاماتى بايشان عطا فرمود در نتيجه صبر بر عبادت و اطاعت و تحمّل ناملايمات كه از آن جمله حضرت داود عليه السّلام بود كه داراى قوّت و نعمت بود چون يد كه ايد جمع آنست در كلام عرب بمعناى قوت و نعمت استعمال ميشود چنانچه در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل شده در اين آيه و نيز بسيار رجوع مينمود بطلب رضاى الهى براى قوّتش در دين و زياد دعا ميكرد و يك روز روزه ميگرفت و يكروز افطار مينمود و از نصف شب بر ميخاست چنانچه نقل نموده‌اند و خداوند كوهها را مسخّر او فرموده بود كه هر شب و صبح با او مشغول بتسبيح و تقديس خدا ميشدند و بتبع او ذكر ميگفتند و پرندگان از آشيانه‌هاى خودشان گرد او جمع ميشدند و هر يك بنغمه خود رجوع بتسبيح الهى نموده از او جواب گوئى ميكردند و خداوند سلطنت او را قوت و عظمت داد بهيبت و شوكت و نصرت و كثرت جنود و امراء خيرخواه و دود و بالاتر از همه آنكه خداوند تعالى علم دين و حكمت در آئين و قوه تشخيص حق از باطل و فصل خصومت بين مدعى و منكر را باو عنايت فرموده بود كه بسهولت ميتوانست حق را بذى حق برساند و نزاع را خاتمه دهد و بعضى گفته‌اند مراد از فصل الخطاب آنستكه سخن را طورى ادا ميفرمود كه بر شنونده اشتباه نميشد و در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه مراد از فصل الخطاب معرفت لغات است و در جوامع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد علم بقاعده موضوعه براى دادرسى است كه مدّعى بايد اقامه بيّنه نمايد و منكر قسم بخورد و بنظر حقير برگشت تمام معانى بآنستكه طورى حكم ميفرمود كه همه ميفهميدند حكم بحق نموده و اشتباه نميكردند و او بزبان همه آشنا بود و بر مقاصدشان بخوبى مطّلع ميشد و در هر حال اخبار بسيارى وارد شده كه خداوند بائمه ما عليهم السلام هم حكمت و فصل الخطابرا عنايت فرموده است و بعضى گفته‌اند مقصود از تسبيح كوهها با حضرت داود آنستكه وقتى او با آن صوت حسن در كوهپايه تلاوت زبور ميفرمود كوهها جواب گوئى از او مينمودند و بر حسن آن مى‌افزود و شمه‌اى از اينمعانى در سور سابقه ذكر شده است.

جلد 4 صفحه 463

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنّا سَخَّرنَا الجِبال‌َ مَعَه‌ُ يُسَبِّحن‌َ بِالعَشِي‌ِّ وَ الإِشراق‌ِ «18» وَ الطَّيرَ مَحشُورَةً كُل‌ٌّ لَه‌ُ أَوّاب‌ٌ «19»

جلد 15 - صفحه 227

محققا ‌ما مسخر كرديم‌ ‌با‌ ‌او‌ كوه‌ها ‌را‌ ‌که‌ تسبيح‌ ميكردند ‌با‌ ‌او‌ شب‌ و روز و پرنده‌ها ‌را‌ ‌با‌ ‌او‌ محشور بودند و تمام‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ تمكين‌ و مطاع‌ بودند.

چند جمله‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ ميتوان‌ استفاده‌ نمود:

جمله اوّلي‌ اينكه‌ تمام‌ موجودات‌ عالم‌ ‌از‌ جمادات‌ و نباتات‌ و حيوانات‌ و كرات‌ جويّه‌ ‌از‌ شمس‌ و قمر و كواكب‌ و ‌غير‌ اينها تمام‌ عقل‌ و شعور و معرفت‌ بخدا دارند و تسبيح‌ و تقديس‌ حق‌ ميكنند و عبادت‌ و اطاعت‌ ‌او‌ ‌را‌ مينمايند چنانچه‌ ‌بر‌ طبق‌ ‌اينکه‌ آيات‌ بسياري‌ داريم‌ مثل‌ وَ إِن‌ مِن‌ شَي‌ءٍ إِلّا يُسَبِّح‌ُ بِحَمدِه‌ِ وَ لكِن‌ لا تَفقَهُون‌َ تَسبِيحَهُم‌‌-‌ اسرا آيه 46‌-‌ و حمل‌ ‌بر‌ تسبيح‌ تكويني‌ ‌که‌ دلالت‌ ‌بر‌ وجود حق‌ و صفات‌ ‌او‌ غلط صرف‌ ‌است‌ زيرا ‌او‌ ‌را‌ مي‌فهميم‌ و درك‌ ميكنيم‌. و مثل‌ آيه وَ يُسَبِّح‌ُ الرَّعدُ بِحَمدِه‌ِ وَ المَلائِكَةُ مِن‌ خِيفَتِه‌ِ رعد آيه 14‌-‌ و مثل‌ آيه وَ لِلّه‌ِ يَسجُدُ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ مِن‌ دابَّةٍ‌-‌ نحل‌ آيه 51‌-‌ و مثل‌ آيه شريفه‌ أَ لَم‌ تَرَ أَن‌َّ اللّه‌َ يَسجُدُ لَه‌ُ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ وَ الشَّمس‌ُ وَ القَمَرُ وَ النُّجُوم‌ُ وَ الجِبال‌ُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَاب‌ُّ وَ كَثِيرٌ مِن‌َ النّاس‌ِ وَ كَثِيرٌ حَق‌َّ عَلَيه‌ِ العَذاب‌ُ‌-‌ حج‌ آيه 18‌-‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ و حمل‌ ‌بر‌ تسبيح‌ و سجده تكويني‌ منافي‌ ‌با‌ كثير ‌من‌ النّاس‌ ‌است‌ زيرا انسان‌ اعظم‌ آية ‌من‌ آيات‌ اللّه‌ ‌است‌:

أ تزعم‌ انّك‌ جرم‌ صغير

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 18)- سپس طبق روش اجمال و تفصیل که در قرآن مجید به هنگام ذکر مسائل مختلف معمول است، بعد از بیان اجمالی نعمتهای خداوند بر داود، به شرح قسمتی از آن پرداخته، چنین می‌گوید: «ما کوهها را مسخّر او ساختیم که هر شامگاه و صبحگاه با او (خدا را) تسبیح می‌گفتند»! (إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِشْراقِ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص210

منابع