منابع و پی نوشتهای ضعیف
جامعیت مقاله رعایت نشده است
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آل اعین

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۳ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خاندان «آل اعین» از بزرگترین خاندان علمی کوفه و از خواص شیعیان اهل بیت علیهم السلام بوده که مدت رهبری این سلسله، از اوائل عصر حضرت امام سجاد علیه السلام، حدود سال ۶۱ ق تا اواخر غیبت صغری و وفات آخرین سفیر حضرت حجت علیه السلام در سال ۳۲۹ ق ادامه داشت و در این مدت، بسیاری از علماء و فقها و ادبا و مفسرین و راویان حدیث از این دودمان برخاسته اند.

ویژگی‌های خاندان اعین

آل اعین بزرگترین خاندان علمی شیعی در شهر کوفه بود. بسیاری از افراد این خاندان از اصحاب ائمه و راویان بزرگ و فقها بوده اند و کمتر شخصیتی از آنان است که ناقل حدیث نباشد. راویان اعین بالغ بر شصت تن بوده اند.[۱] علامه بحرالعلوم با ذکر این نکته که مدایح آل اعین فراوان است، در وجه تمایز آنان با دیگر خاندان های کوفه خصایص ذیل را عنوان کرده است:

  1. بزرگترین خاندان شیعی؛
  2. عظیم‌الشأن ترین آنها؛
  3. عالم ترین خاندانها به طوری که در میانشان محدث و فقیه و ادیب و قاری فراوان بوده است.
  4. دیرپای ترین آن ها، چه نخستین افراد این طایفه در عصر حضرت سجاد علیه السلام و آخرین شان در اوایل غیبت صغری می زیسته اند.[۲]

آل اعین علاوه بر ربودن گوی سبقت در میادین دانش، در جنبه های سیاسی نیز فعالیت داشتند، به طوری که قرائن نشان می دهد خواب خوش را از چشمان حکام اموی و عباسی ربودند. حجاج بن یوسف ثقفی، وقتی برای زمامداری به عراق آمد، نگرانی خود را از این دودمان ابراز نمود و گفت: «با وجود یک مرد از آل اعین، حکومت برای ما هموار نمی شود».[۳]

نژاد آل اعین

در این که این خاندان از چه نژادی است، اختلاف وجود دارد. برخی می گویند: جد آنان یعنی سُنْسُنْ از قبیله غسان از نژاد عرب بود، که در صدر اسلام به روم رفت و در آن جا در مسلک راهبان درآمد. سُنْسُنْ فرزندی به نام اعین داشت. ظاهرا در جنگی که میان روم و مسلمانان صورت گرفت، اعین توسط مسلمانان اسیر شد، آن گاه یک نفر از قبیله بنی شیبان او را خریداری کرد، سپس تربیت و فرزندخوانده اش نمود.

پس از مدتی اعین در سایه تربیت پدرخوانده اش قرآن را حفظ کرد و در ادبیات عرب چیره‌دست شد. روزی پدرخوانده به او گفت: آیا می خواهی از نظر نژادی تو را به قبیله خودم ملحق سازم؟ اعین نپذیرفت. زمانی که اعین بزرگ شد، سنسن از روم آمد و ملاقاتش کرد.[۴]

جمعی گویند: سنسن در اصل رومی بود. وقتی اعین اسیر شد و سنسن از جایگاهش اطلاع پیدا کرد، با گرفتن اجازه و امان نامه از مسلمانان چند بار به دیدار فرزندش شتافت.[۵] عده ای با توجه به گزارشی گویند که اعین از مردم خطه فارس بود. پس از دیدار امیرالمومنین علیه السلام بدست حضرت اسلام آورد. میان راه با گروهی از بنی شیبان برخورد کرد. آنان پس از گرفتن پیمان «ولاء»[۶] او را آزاد کردند.

نامهای خاندان اعین

بر کسانی که از نسل اعین پا به عرصه وجود نهاده بودند، اسامی ذیل اطلاق گردیده است:

  1. آل اعین؛
  2. شَیبانی؛[۷] به سبب ارتباطی که میان اعین و قبیله بنی شیبان ایجاد شد، او و خاندانش به این قبیله منسوب شدند.
  3. زراری: زراری یعنی منسوب به زرارة بن اعین. نخستین بار این نسبت در کلام امام هادی علیه السلام خطاب به یکی از نوادگان بکیر بن اعین به نام محمد بن سلیمان یا پدرش سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیر، جد پدری ابوغالب دیده شد. امام به منظور حفظ جان او و رعایت تقیه، نام اصلیش را نبرد و او را به زراره، عالمترین شخصیت آل اعین منسوب ساخت تا تجلیلی از مقام شامخ زراره شده باشد. امام در این باره فرمود: زراری را خدا حفظ کند. از آن لحظه بر افراد این خاندان، زراری اطلاق گردید.[۸]
  4. بکریون؛ پیش از آن که عنوان زراری بر آل اعین اطلاق گردد، به بکریون مشهور بودند.[۹]

فرزندان اعین

در تعداد فرزندان اعین اتفاق نظر وجود ندارد. برخی آنان را هشت تن بدین اسامی می دانند: عبدالملک، حمران، زراره، بکیر، عبدالرحمان، قعنب، مالک و ملیک.[۱۰] بعضی به جای دو نفر آخر، عبدالاعلی، عیسی، ضریس و سمیع را ذکر کرده اند.[۱۱] عده ای به جای عیسی و عبدالاعلی، موسی و ملیک را ذکر نموده اند.[۱۲] اقوال دیگر، بین ۱۲،[۱۳] ۱۶،[۱۴] و ۱۷[۱۵] است. برخی در زمره فرزندان، دختری به نام «ام‌الاسود» را یاد کرده اند.[۱۶]

پانویس

  1. ابی غالب الزراری، رسالة ابی غالب الزراری و تکملتها لابی عبدالله الغضائری، تحقیق محمدرضا حسینی، (قم، مرکز البحوث والتحقیقات الاسلامیة، بی تا) ص ۱۱۴؛ مقدمه همان رساله، ص ۴۱.
  2. همان، ص ۴۱ و ۴۲.
  3. همان.
  4. همان، ص ۱۲۸ و ۱۲۹.
  5. همان.
  6. شیخ طوسی می فرماید: هنگامی که دو نفر عقد موالات امضا می کنند و یکی از آنان به دیگری می گوید: با تو پیمان می بندم که یاریم کنی و تو را یاری می کنم و از من دفاع کنی و از تو دفاع کنم، و جریمه جنایتم را خاندانت عهده دار شوند و خاندان من نیز جریمه جنایت تو را بپذیرند و از من ارث ببری و از تو ارث ببرم، این عقد صحیح است. (ر.ک: حاشیه ص ۱۹۱ از تکمله رساله ابی غالب الزراری).
  7. شیبانی نام قبیله ای معروف در بکر بن وائل است. عبدالکریم سمعانی، الانساب، تقدیم و تعلیق بارودی، چاپ اول، (بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ه) ج ۳، ص ۴۸۲.
  8. محمدرضا حسینی جلالی، معجم الاعلام من آل اعین الکرام، (ملحق به رسالة ابی غالب الزراری).
  9. همان، ص ۱۱۷.
  10. الرسالة ابی غالب الزراری، ص ۱۲۹ و ۱۳۰.
  11. همان، ص ۱۹۰ و ۱۹۱.
  12. همان، ص ۱۳۸.
  13. همان، ص ۱۸۹.
  14. همان.
  15. همان، ص ۱۳۹ و ۱۸۹.
  16. همان، ص ۱۳۰.

منابع

  • محمد اصغری نژاد، مجله تاریخ اسلام، شماره ۹.
  • معارف و معاریف، ج۱، ص۱۱۵.