آقا نورالدین عراقی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۰ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (افزودن رده های جدید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


کلیدواژه: آقا نورالدین عراقی، آثار آقا نورالدین عراقی

ولادت

سید محمد شفیع در سال 1287 هـ.ق دارای فرزندی گردید كه او را نورالدین نامید.[۱] دوران كودكی وی زیر نظر پرورش‌های اخلاقی پدری پارسا و دانشور و عواطف مادری با ایمان سپری گشت.

نورالدین با راهنمایی پدرش، در مدرسه سپهدار كه از مهمترین مراكز آموزشی اراك بشمار می‌رفت، تحصیلات مقدماتی را آغاز نمود. از جمله دوستان هم درس او كه با وی هم حجره و هم مباحثه بودند، ‌می‌توان به حاج میرزا محمد علیخان و آقا شیخ علی سنجانی اشاره كرد. آقا نورالدین از محضر دانشورانی استفاده كرد كه مشهورترین آنان،‌ آخوند ملا محمد امین می‌باشد. وی از برجسته‌ترین فضلای نیمه دوم قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم اراك است. او در فقه، اصول، معانی، ‌بیان، منطق، كلام و حكمت، صاحب نظر و نكته سنج بود. نظراتش در علوم عقلی و نقلی مورد اعتنا و حائز اهمیت است. آقا نورالدین تقریرات درس خارج حاج ملا محمد امین را به نگارش درآورد. وی در این یادداشت‌های ارزشمند كه میراث گرانقدر و یادگاری ماندگار از دوران جوانی است، در مقابل استادش سر تعظیم و تكریم فرود آورد و او را به تبحر و فضیلت یاد كرده است. بیماری وبا در تابستان سال 1310 هـ.ق افراد زیادی را در اراك از پای درآورد. ملا محمد امین نیز بر اثر آن، دار فانی را وداع گفت.[۲]

عزیمت به عراق

آقا نورالدین برای ادامه تحصیل، به عراق رفت و 7 سال در حوزه علمیه نجف اشرف، مشغول تحصیل شد. او با فراستی كم‌نظیر و ذهنی تابان، مراحل درسی را تا نیل به درجه اجتهاد، پشت سر نهاد. استادان حوزه علمیه نجف، او را فردی مهذب و دارای استعدادی فوق العاده یافتند. فرزندان آیت الله حاج آقا محسن اراكی به نام های حاج آقا محسن و حاج آقا مصطفی، از همدرسان وی بودند، ولی هیچ كدام موفق نشدند از نظر علمی به پایه آقا نورالدین برسند.

حاج آقا محسن سؤال علمی پیچیده‌ای را مطرح می‌كند كه دو فرزندش نمی‌توانند به نحوی بایسته و شایسته به آن پاسخ دهند. آقا نورالدین كه در آن دوران، بهار زندگی را طی می‌كرد، پس از كسب اجازه از عمویش ـ حاج آقا محسن ـ از چند راه به پرسش او پاسخ می‌دهد و عموی خویش را قانع می‌سازد. حاج آقا محسن تحت تأثیر توانایی علمی، ابتكار و خلاقیت فكری برادرزاده خود قرار می‌گیرد و به فرزندان خود می‌گوید: شما به نجف بروید و هر وقت مثل آقا نورالدین شدید، به وطن برگردید.[۳]

حاج میرزا حبیب الله رشتی (1234ـ1312 هـ.ق) حاج میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل تهرانی (متوفا: 1326 هـ.ق)از جمله اساتید آقا نورالدین بوده اند[۴] و او از آخوند خراسانی (1255ـ1329هـ.ق) و حاج میرزا حسین تهرانی اجازه اجتهاد دریافت نمود.[۵][۶]

آقا نورالدین یك دوره اصول فقه را نزد آیت الله آخوند ملا علی نهاوندی فراگرفت و درس های او را نوشت. از یادداشت‌های آیت الله اراكی برمی‌آید كه شاگرد شیخ مرتضی انصاری و در فقه و اصول، صاحب نظر بود. آقا نورالدین می‌گوید: حاج میرزا نصرالله، ملا و ریاست امور دینی را در مشهد مقدس عهده‌دار بود. او در درس شیخ انصاری شركت نكرده بود، ولی از توانایی علمی برخوردار بود. در سفری كه آخوند ملاعلی نهاوندی، به مشهد مقدس می‌رود، با او دیدار می‌كند، بحث‌های علمی گوناگونی بین آن‎ها روی می‌دهد، تا آن كه حاج میرزا نصرالله می‌گوید: تا به حال، به ملایی شیخ مرتضی اعتقادی نداشتم و كتاب ها و شاگردانش هم به دلم وقعی پیدا نكرد، ولی آخوند ملا علی اعتقاد مرا درباره وی متحول نمود و فهمیدم كه ملایی شیخ، مرتبه والایی داشته است. آقا نورالدین در خصوص استادش، آخوند ملا علی نهاوندی یادآور شده است: او دوره اصول را در مدت 6 ماه درس می‌گفت و من یك دوره در درس او حاضر شدم و تمام آن را نوشته و الان دارم. كسی تاب تحمل درسش را نداشت.[۷]

بازگشت به اراك

آقا نورالدین پس از 7 سال تحصیل در حوزه علمیه نجف و نیل به درجه اجتهاد، در اواخر سال 1306 هـ.ق به زادگاه خویش بازگشت. آقا نورالدین پس از ورود به اراك، امام جماعت مسجد كوچكی را ـ كه در آخر كوچه انوری جنب بازار مركزی شهر قرار گرفته بود ـ عهده‌دار شد.

آقا نورالدین پس از مدتی، به مقام مرجعیت رسید. دانشمندان و مشتاقان دانش از دورترین نقاط، برای استفاده علمی از محضرش، به اراك می‌آمدند و از بركات علمی و اخلاقی او بهره كافی می‌گرفتند. آقا نورالدین به تدریس علوم معقول و منقول پرداخت.[۸] آیت ‎الله حاج شیخ محمدتقی بروجردی در كتاب «العشرات» می‌نویسد: اقامت من در عراق 20 سال به طول انجامید و از طرفی، تحت توجه آقا سید نورالدین بودم. ایشان دارای مراتب اجتهاد و مرجعیت و دارای زهد و تقوی بودند. هر روز نزدیك به 50 استفتاء از وی می‌شد كه بدون مراجعه (به منابع) پاسخ تمام آن ها را می‌نوشت. او صبح، جواهر درس می‌گفت و بعد از آن، شرح اصول كافی ملاصدرا را مباحثه می‌كرد و عصر، اصول خارج را مورد بحث قرار می‌داد. حالات شگفتی از ایشان مشاهده كردم. همیشه در حضورش بودم. طبعم چنان بود كه این گونه مردان بزرگ را كه می‌یافتم، با آنان انس می‌گرفتم؛ بسیار استفاده روحی و معنوی می‌بردم.[۹] حاج آقا نورالدین پیش از آیت ‎الله حاج شیخ عبدالكریم حائری، ریاست حوزه علمیه اراك را به عهده داشت.[۱۰]

آیت الله العظمی اراكی فرمود: شخصیت آقا نورالدین چنان بود كه علمای زمان خویش و حتی مرحوم حاج شیخ عبدالكریم حائری را تحت الشعاع قرار داد. از قم، عده‌ای شیفته معرفت و دیانت به خدمتش آمدند و اظهار نمودند: این شهر مركزیت دارد، ولی آن طور كه شایسته آن است، از یك مركز علوم دینی منسجم، گسترده و جامع برخوردار نیست. شما برای رفع این كاستی، به قم تشریف ‌فرما شوید و این كمبود را ترمیم نمایید.

آقا نورالدین پاسخ می‌دهد: من معذورم، اما كسی را برای شما می‌فرستم كه از عهده این كار برآید و سپس مرحوم آیت الله شیخ عبدالكریم حائری را فرستاد. حتی بودجه اولیه تأسیس حوزه علمیه قم را به آقا نورالدین نسبت می‌دهند، به این شرح كه هر چه گندم در اختیار آقا بوده، دستور می‌دهد در شهر كاشان به فروش برسانند و پولش را در اختیار حاج شیخ عبدالكریم قرار دهند تا در راه اندازی این كار خطیر و مقدس، توقف و خللی پیش نیاید.[۱۱]

شاگردان

  1. آیت الله العظمی محمدعلی اراكی
  2. آیت الله حاج شیخ عبدالنبی عراقی
  3. محمدتقی بروجردی: نویسنده «العشرات»
  4. آقا شیخ رضا نوری
  5. شیخ ذبیح الله ارضی
  6. ابراهیم دهگان
  7. میرزا مهدی بروجردی
  8. میرزا عبدالحسین صاحب الداری بروجردی
  9. شیخ حسین عرب انجدانی

مقام علمی

آقا نورالدین اراكی فقیهی فرزانه، عارفی خداشناس و حكیمی هوشیار بود كه مقامات علمی و معنویش تمامی علما و سادات اراك را تحت الشعاع قرار داد. آن بزرگوار از دیدگاه مراجع تقلید، به عنوان امین شرع انور و صاحب امر و دارای نفوذ روحانی و معنوی مطرح بود، تا جایی كه وی را پناه سیاسی و مذهبی مردم خوانده‌اند و در برخی صحنه‌ها خود را رهین منت او دانسته‌اند.

حاج میرزا خلیل تهرانی، آخوند خراسانی، محمد شربیانی و محمدحسن ممقانی كه از مراجع تقلید و فقیهان نجف بودند، در نهم جمادی الاول سال 1321 هـ.ق در نامه‌ای به آقا نورالدین، از او خواستند با توجه به توانایی‌اش در عرصه‌های فقه و حكمت و نیز نفوذ معنوی و اقتدار اجتماعی‌اش، جهت اصلاح امور جامعه و محو شعله‌های آشوب و فساد و منكرات، بكوشد و جامعه مسلمانان را از فساد و تعرض افراد خلافكار مصون نگاه دارد.

آیت الله آقا نورالدین در بعد فقاهت، مجتهدی تیزبین و ژرف‌اندیش بود و بر مسایل و مبانی فقهی چنان تسلط داشت كه گویی تمام قواعد فقهی فراروی اوست. گرچه اراك و حوالی آن هیچ وقت بدون مجتهد نبود، ولی مراجعات عمومی مردم به آن بزرگوار ـ جهت استفتاء در عبادات، معاملات، دعاوی خصوصی و مخاصمات ـ بیش از سایر علما بود. از مجموعه جواب‌هایی كه وی به سؤالات فقهی مردم داده است، می‌توان به وضوح فهمید كه او پناه علمی و مشكلاتی شرعی و حافظ حقوق مردم، به ویژه محرومین و مظلومین بوده است.[۱۲]

آیت الله اراكی فرمود: مرحوم آقا نورالدین در هیچ مسأله‌ای محتاج به مراجعه كتاب نبود. این همه استفتائات كه می‌آوردند، یك دفعه نشد كه بگوید كتاب را بیاورید ببینم. قلمدان حاضر بود و جواب را فوری می‌نوشت، تمام، حاضر جواب بود.

حافظه و خلاقیت فكری و عقلی

آیت الله آقا نورالدین عراقی انسی ویژه به قرآن داشت و در تفسیر آیات، تسلط و تبحری خاص از خود بروز می‌داد. در آن زمان، از سوی برخی افراد مغرض ایراداتی به مفاهیم قرآنی وارد می‌شد و برخی چنین مطرح می‌كردند كه در قرآن مطالبی دیده می‌شود كه عقل بشری نمی‌تواند آن را بپذیرد.

این فلیسوف پارسا و عارف متقی در سفری كه به نواحی مرزی نمود تا غیور مردان ایرانی را در مصاف با اجانب و متجاوزان ترغیب و تهییج نماید، تصمیم گرفت با وجود مشكلات و فشارهای ناشی از جنگ و دوری از وطن، آیات قرآن را از دیدگاه عقل مورد بررسی قرار دهد و مطالبی را كه موافق عقل است، ‌توضیح بدهد و آن چه را كه عقل قاصر بشری نمی‌تواند درك كند، مخالف نبودن آن را با خرد و اندیشه انسان ها روشن كند.

او بدون داشتن كتاب های مرجع و منابع مورد نیاز، در جایی كه تحت فشار بیگانگان بود، كمر همت بست و دیده درون و بصیرت عقلی را گشود و قلم به دست گرفت و تفسیری بدیع و كم نظیر به نگارش درآورد كه متأسفانه تنها 17 جزء آن در دسترس می‌باشد كه سال ها در كتابخانه شخصی مرحوم حاج احمد خان حاجی باشی در اراك قرار داشت، تا آن كه آیت الله اراكی آن تفسیر را از گوشه كتابخانه خارج نمود و با نوشتن مقدمه‌ای عالی بر آن و با تصحیح و تعلیق موسوی كرمانی و شیخ علی پناه اشتهاردی، توسط بنیاد فرهنگی مرحوم حاج محمدحسن كوشان پور، در سه مجلد، با 1659 صفحه به چاپ رسید.[۱۳]

آثار

  1. رساله حقوق المرأه فی شریعه الاسلام (حقوق زن در اسلام)
  2. رساله‌ای در نور الایمان، در رد فرقه ضاله بهائیت
  3. رساله‌ای در الهیات
  4. كتاب طهاره، صلوه و مكاسب (همراه با نظریات خودش در این باره)
  5. رساله‌ای در اصول عقاید
  6. شرح دعای صباح
  7. شرح حدیث حقیقت
  8. عقاید النوریه فی حكمه متعالیه
  9. رساله‌ای در مسئله مرجعیت
  10. حاشیه فرائد الاصول شیخ انصاری (مبحث استصحاب)
  11. سفرنامه منظوم
  12. سفرنامه مسافرت وی در جنگ جهانی اول كه ابراهیم دهگان و داود نعمیی نسبت به ترجمه و شرح و توضیح آن اقدام نموده‌اند.
  13. رساله‌ای در مباحث عقلی و قسمتی از مباحث الفاظ
  14. رساله‌ای در باب بعضی قواعد فقهی[۱۴]

فرازهای فضیلت

آیت الله آقا نورالدین اوصاف و خصایص والای مكتبی را با تهجد، مراقبت و كششی پی‌گیر، با جان خویش آمیخت. كسانی كه شب های راز و نیازیش را دیده بودند، می‌گفتند: از نیمه‌های شب تا فجر صادق پیوسته در حال گریه و زاری بود، شخصی به نام آقا سید محمود خوانساری، از اهل منبر، طالب شد كه او را ببیند، چون صدای العفو العفو ایشان توی كوچه می‌آمد و مردم از معابر حوالی خانه‌اش، این حالات رامی‌شنیدند؛ این آقا خواست نماز شب خواندن آقا نورالدین را ببیند.

یكی از شب‌های ماه مبارك رمضان بود و آن مرحوم عده‌ای از جمله آقا سید محمود خوانساری را برای افطار دعوت كرد. وی می‌گوید: وقتی افطار به پایان رسید و همه رفتند، من نشستم، آقا نورالدین دید من بلند نمی‌شوم، به خدمتكارش گفت: دو تا رختخواب بیاور. یك رختخواب خودش داشت، یكی را هم برای من آوردند. من نخوابیدم، می‌خواستم سحر ایشان را ملاحظه كنم. سحر كه فرا رسید، دیدم از جای خویش برخاست و رفت بیرون، وضو گرفت و مشغول نماز شد. وقتی كه به العفو رسید، مشاهده كردم چنان گریه بر او مستولی گردید كه چندین دفعه گلوگیر شد. فكر می‌كرد من خوابم.[۱۵]

آیت الله اراكی فرمود: «من به چشم خودم دیدم در دهه عاشورا، در مجلس روضه خوانی كه در منزل خودش از اول آفتاب شروع می‌شد و تا ظاهر ادامه داشت و منبرهای بلاحساب می‌آمدند و مردم زیادی از غریبه و آشنا، از اهل اراك و جاهای دیگر جمع می‌شدند، ایشان از اول روضه چندین دستمال جلوی خودش می‌گذاشت و تمام دستمال‌ها را از گریه خیس می‌كرد، از اول روضه گریه می‌كرد تا آخر. من نمی‌دانم چه گریه‌ای بود كه تمامی نداشت. روز عاشورا كه می‌شد، معركه بود؛ بكّاء بود به تمام معنا».[۱۶]

او به كارگزاران حكومتی اعتناء نمی‌كرد، ملاك و معیار برتری افراد را خداترسی و تقوا می‌دانست، با همه مردم به صورت برابر برخورد می‌نمود و همه را به دیده احترام می‌نگریست. این شیوه، خلق و خوی اجداد طاهرینش را در اذهان تداعی می‌كرد. او با محرومان، به عنایت و حمایت و با اهل غرور و گناهكاران و رشوه خواران و رباخواران، به تحذیر رفتار می‌نمود، وی به دیدار عمال دولت وقت یا بازدید صاحب منصبان عالی رتبه نمی‌رفت و روی خوشی به این گونه افراد نشان نمی‌داد.

از حال فقیران، بینوایان و یتیمان پرس و جو می‌كرد و با حالتی توأم با مهر، مودت و سخاوت به امورشان رسیدگی می‌نمود و در واقع، اوقات خویش را وقف آسایش این گونه افراد می‌نمود. به همین دلیل، تمامی اقشار جامعه شیفته اخلاقش گشته و به او به چشم پدری مهربان و دلسوز می‌نگریستند كه مدام در حال احوالپرسی و اعانت به اولاد خویش به سر می‌برد.

اقتدار معنوی و پایگاه اجتماعی

آیت الله سید نورالدین اراكی آگاهی، معرفت و تقوا را با یكدیگر جمع كرد و در اعمال و رفتار خویش نشان داد. او مقتضیات زمان و موقعیت اجتماعی ـ سیاسی و شرایط جامعه را در تصمیم‌گیری‌های خود در نظر داشت و به این بعد بسیار اهمیت می‌داد و بر این اندیشه بود كه كار خوب باید در فرصت مناسب انجام گیرد و اگر در غیر وقتش صورت پذیرد، نتیجه مطلوب نمی‌دهد و بار منفی هم به دنبال می‌آورد.

وی در برخورد با گروه‌های فكری و افرادی كه از لحاظ اندیشه و نگرش‌ها با او همفكر نبودند، دیدی وسیع، فكری روشن و بصیرتی ویژه داشت و با دیدی خوش بینانه و صمیمانه، به واقعیت‌ها می‌نگریست و به هنگام بروز اختلاف بین دانشمندان، حسن نیت و پاكی طینت و وسعت نظر را مدنظر می‌گرفت و به داوری می‌پرداخت. این ویژگی موجب می‌شد كه آن دو گروه مخالف از لحاظ فكری به هم نزدیك گردند و بر فرض تفاوت در برداشت ها و نگرش ها، وفاق و حسن ظن را مد نظر قرار دهند و بر اساس عقاید موهوم و تفكرات عبث و نفرت‌های بیجا، همدیگر را طرد نكنند.[۱۷]

آقا نورالدین به دلیل كمالات معنوی و پیمودن مسیر حق و انس با مردم، پایگاه اجتماعی مهمی در اراك و توابع استان مركزی بدست آورد و اقشار گوناگون مردم، تكریم وی را وظیفه خود می‌دانستند. مردم از شدت علاقه‌ای كه نسبت به وی داشتند، تا مدت ها بعد از ارتحالش، تصویرش را در خانه‌های خود نگاه می‌داشتند و پس از نماز صبح بر آن بوسه می‌زدند.[۱۸]

به دلیل همین پایگاه مردمی و مذهبی خاصی كه آقا نورالدین داشت، سران دولتی و نظامی وقت درباره اصلاح امور اراك، در تنگناها به او رجوع می‌كردند و اگر می‌خواستند برای حفظ امنیت و ثبات شهر، مردم را به همكاری فرابخوانند، از نفس گرم و مؤثر این مجتهد والامقام استمداد می‌طلبیدند.

وفات

آقا نورالدین مرجع دینی مردم اراك بود. مردم به او عشق می‌ورزیدند. او سالیان دراز به ارشاد مردم و حل مشكلات آنان مشغول بود و سرانجام در روز جمعه هفتم رجب سال 1341 هـ.ق به سوی سرای جاوید شتافت و در جوار قدسیان و عرشیان آرام گرفت. پیكر پاكش باشكوه تشییع و به سوی قبرستان اراك انتقال داده شد تا بر حسب وصیت خودش، در منتهی الیه آن، در زمین‌های بیاض دفن گردد. احساساتی كه مردم اراك در سوگ او از خود بروز ‌دادند، در ارتحال هیچ شخصی دیده نشده بود. عزاداری مردم تا دو ماه بعد از رحلت او ادامه یافت، كه نشانگر محبوبیت فراوان او نزد مردم است.[۱۹]

«حاج آقا نورالدین در پایان عمر شریفش، به مرض سختی مبتلا شده بود، روزی به دیدارش رفتم، ولی دیدم چشم او باز نمی‌شود. از ایشان عیادت كردم و بازگشتم و فردای آن روز ایشان به رحمت خدا رفت و به تشییع جنازه او رفتم. تمام شهر تعطیل و مردم و دستجات عزادار بر سرو سینه زنان در این مراسم حاضر شده و سوگواری می‌نمودند. در این میان به پزشك معالج ایشان كه شب را تا سحر نزد آقا مانده بود، برخورد كردیم. او گفت: پس از آن كه شما رفتید، دو ساعت بعد از نیمه شب، دیدم چشم ها را گشود و رنگ رخسارش كمی به حالت طبیعی برگشت و نشست؛ مثل این كه در اطرافش كسانی هستند، دست ها را روی سینه گذارد و به دور اتاق اشاره می‌نمود و خوش آمد می‌گفت و سلام می‌كرد و بعد از این حالت خوابید و شهادتین گفت و به لقاءالله پیوست».[۲۰]

«كربلایی جعفر بارفروش» با كمك مردم نیكوكار اراك، بقعه‌ای بر مزار آقا نورالدین احداث كرد كه در سال 1392 هـ.ق با یاری هیأت امنا و افراد خیّر، تعمیرات اساسی شامل آینه كاری و تعویض ضریح در آن صورت گرفت. به سعی و اهتمام سید ضیاء جوادپور بازسازی مقبره این مجتهد بزرگوار در سال 1351 هـ.ش شروع شد و در سال 1358 خاتمه یافت.

گنبد و بارگاه این فقیه نامدار، اعتقاد اهالی اراك را در خصوص وی ترسیم می‌كند و از مقام معنوی و پایگاه اجتماعی او حكایت دارد؛ مردمی كه هنوز هم خاطرات او را با عشق و ارادت و سرشار از عواطف و همراه با هاله‌ای از روحانیت بر زبان جاری می‌كنند.

پانویس

  1. شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراكی، رضا استادی، ص 145.
  2. شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراكی، ص 32.
  3. نور الباقی، داوود نعیمی، ص 9.
  4. نور الباقی، ص 15.
  5. نور مبین، ص 17 و آیات سرمد، ص 201 و 202.
  6. نور مبین، ص 15.
  7. شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراكی، ص 514.
  8. نورالباقی، ص 22 و 23.
  9. العشرات، محمدتقی بروجردی.
  10. حوزه‌‌های علمیه شیعه در گستره جهان، سید علیرضا سید كباری، ص 131.
  11. آیات سرمد، ص 222.
  12. آقا داود نعیمی تعدادی از استفتائات آقا نورالدین را در كتاب خود آورده است. ر.ك: نورالباقی، ص 108ـ132.
  13. نورالباقی، ص 27 و 28؛ آیت الله اراكی یك قرن وارستگی، ص 36.
  14. یادی از عالم وارسته آیت الله آقا نورالدین اراكی به مناسبت هفتادمین سال رحلت، روزنامه جمهوری اسلامی، ش 3387، دوشنبه 15 بهمن 1369، ص 10.
  15. مجله حوزه، شماره 12، ص 24.
  16. مصاحبه با استاد بزرگوار آیت الله اراكی، مجله حوزه، سال دوم، شماره 9، ص 24.
  17. همان، ص 225.
  18. مصاحبه با استاد بزرگوار آیت الله اراكی، مجله حوزه، شماره 12، ص 24.
  19. آیات سرمد، ص 228 و نورالباقی، ص 87 و 88.
  20. یادنامه آیت الله اراكی، ص 610 و نورالباقی، ص 89.

منابع

تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "آقا نورالدين عراقي" از غلامرضا گلي زواره