گفتگوی امام سجاد (ع)با یزید

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۲۴ توسط اله یاری (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'تفسير القمّى از امام صادق عليه السلام درباره گفتگوی تند امام زین العابدین(ع) با...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تفسير القمّى از امام صادق عليه السلام درباره گفتگوی تند امام زین العابدین(ع) با یزید اینگونه نقل می کند : هنگامى كه سرِ حسين بن على عليه السلام و على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام را دست بسته و در بند ، همراه دخترانِ [اسير شده ]امير مؤمنان [على] عليه السلام نزد يزيد ـ كه خدا ، لعنتش كند ـ آوردند ، يزيد گفت : اى على بن الحسين ! ستايش ، خدايى را كه پدرت را كُشت . على بن الحسين عليه السلام فرمود : «خداوند ، لعنت كند هر كس را كه پدرم را كشت !» . يزيد ، خشمگين شد و فرمان داد تا گردنش را بزنند . على بن الحسين عليه السلام فرمود : «اگر مرا بكُشى ، چه كسى دختران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به خانه هايشان باز گردانَد ، كه مَحرمى غير از من ندارند؟» . يزيد گفت : تو آنان را به خانه هايشان باز مى گردانى . سپس سوهانى خواست و جلو آمد و با دست خود ، غُل و زنجير را از گردن امام عليه السلام گشود . سپس به امام عليه السلام گفت : اى على بن الحسين ! آيا مى دانى از اين كار ، چه قصدى دارم؟ فرمود : «آرى . مى خواهى كه غير از تو ، كسِ ديگرى بر من منّت نداشته باشد» . يزيد گفت : به خدا سوگند ، اين ، همان چيزى است كه مى خواستم بكنم . سپس يزيد گفت : اى على بن الحسين ! «و هر مصيبتى كه به شما رسيد ، دستاورد خودتان است» . على بن الحسين عليه السلام فرمود : «هرگز ! اين آيه در حقّ ما نازل نشده است . در باره ما ، تنها اين آيه نازل شده است : «مصيبتى در زمين [مانند زلزله] و يا در خودتان [مانند بيمارى] به شما نمى رسد ، جز آن كه پيش از آن كه ايجادش كنيم ، ثبت شده است . اين براى خدا آسان است ، تا بر آنچه از دستتان رفت ، اندوهگين نشويد و بر آنچه به شما داد ، سرمستى نكنيد» . ما كسانى هستيم كه بر آنچه از دست ما برود ، اندوهگين نمى شويم و بر آنچه [خدا] به ما داده است ، شادى [فزون از حد] نمى كنيم»

در تاريخ الطبرى به نقل از ابو عماره عَبْسى در این باره اینگونه آمده است : هنگامى كه يزيد بن معاويه نشست ، بزرگان شام را خواست و گِرد خود نشاند و سپس على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام ، كودكان حسين عليه السلام و زنانش را فرا خواند . آنان را نزد او آوردند و مردم هم تماشا مى كردند . يزيد به على [بن الحسين] عليه السلام گفت : اى على ! پدرت كسى بود كه پيوند با من را بُريد و حقّ مرا ناديده گرفت و در فرمان روايى ، با من در افتاد و خدا هم آنچه را ديدى ، بر سرِ او آورد . على [بن الحسين] عليه السلام فرمود : « «مصيبتى در زمين و يا در خودتان به شما نمى رسد ، جز آن كه پيش از آن كه ايجادش كنيم ، ثبت شده است» » . يزيد به پسرش خالد گفت : جوابش را بده . خالد ، ندانست كه در پاسخ او چه بگويد . يزيد به او گفت : بگو : « و هر مصيبتى كه به شما رسيد ، دستاورد خودتان است و خداوند ، بسيارى را نيز عفو مى كند » . و ديگر هيچ نگفت


منبع

  • محمد محمدی ری شهری و همکاران، دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی ج8،ص299 دسترس درحدیث نت