آیه 51 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۵۰ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

۞ وَقَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إِلَٰهَيْنِ اثْنَيْنِ ۖ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ

مشاهده آیه در سوره


<<50 آیه 51 سوره نحل 52>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و خدای یکتای عالم فرموده که به راه شرک و دو خدایی نروید، که خدا یکی است پس تنها از من بترسید و بس.

و [فرمان قاطعانه] خدا [ست که] فرمود: دو معبود انتخاب نکنید [که این انتخابی خلاف حقیقت است]؛ جز این نیست که او معبودی یگانه است؛ پس تنها از من بترسید.

و خدا فرمود: «دو معبود براى خود مگيريد. جز اين نيست كه او خدايى يگانه است. پس تنها از من بترسيد.»

خدا گفت: دو خدا را مپرستيد و جز اين نيست كه اوست خداى يكتا. پس، از من بترسيد.

خداوند فرمان داده: «دو معبود (برای خود) انتخاب نکنید؛ معبود (شما) همان خدای یگانه است؛ تنها از (کیفر) من بترسید!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Allah has said, ‘Do not worship two gods. Indeed He is the One God, so be in awe of Me [alone].’

And Allah has said: Take not two gods, He is only one Allah; so of Me alone should you be afraid.

Allah hath said: Choose not two gods. There is only One Allah. So of Me, Me only, be in awe.

Allah has said: "Take not (for worship) two gods: for He is just One Allah: then fear Me (and Me alone)."

معانی کلمات آیه

فارهبون: رهب: خوف. راغب احتراز و اضطراب را در آن قيد كرده است (خوف توأم با احتياط و لرز). «فارهبون»: از من بترسيد و احتراز كنيد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ «51»

وخداوند فرمود دو معبود نگيريد، فقط او معبود يكتاست، پس تنها از من بترسيد.

نکته ها

مراد از اينكه دو خدا نگيريد، آن نيست كه دو خدا گرفتن ممنوع و سه خدا جايز است، بلكه اولًا نفى اقلّ، نفى اكثر را هم در خود دارد و ثانياً شايد منظور آيه، عقيده مشركان باشد كه مى‌گفتند: يك خداى خالق داريم و يك خداى ربّ و مدبّر، و عبادت‌هاى خود را براى خداى ربّ انجام مى‌دادند. «2»

در برابر مشركان كه در چند آيه قبل مى‌گفتند: اگر خدا مى‌خواست ما مشرك نمى‌شديم، اين آيه مى‌گويد: خداوند شما را از شرك نهى كرده است. پس چگونه مى‌خواسته كه شما مشرك شويد!؟


«2». تفسير الميزان.

جلد 4 - صفحه 531

پیام ها

1- در تربيت، بايد ابتدا افكار خرافى را پاكسازى كرد، سپس حرف حقّ را زد تا اثر كند. لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ‌ ... إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ

2- پرستش دو معبود باطل است، چه رسد به چندين معبود. «لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ»

3- ثنويّت و اعتقاد به دو منشأ تدبير براى عالم، يكى خير و يكى شرّ (يزدان و اهريمن) باطل است. «لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ»

4- براى نفى باطل واثبات حقّ، تأكيد لازم است. (با آنكه‌ «إِلهَيْنِ» تثنيه است، امّا كلمه‌ى‌ «اثْنَيْنِ» آمده وبا آنكه كلمه‌ى‌ «إِلهٌ» مفرد است، امّا كلمه‌ى‌ «واحِدٌ» آمده است)

5- ترس از غير خدا شرك است. «إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ (51)

«1» انعام آيه 18.

«2» مجمع البيان جلد 3 صفحه 365.

جلد 7 - صفحه 218

بعد از بيان دلائل قدرت و الهيت، برهان وحدانيت ذات خود مى‌فرمايد:

وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ‌: و امر فرمايد خداى تعالى تمام مكلفين را كه فرا نگيريد در پرستش و ستايش حق، خداى ديگرى را كه مشرك شويد، يعنى در عبادت الهى شرك قرار ندهيد، زيرا غير از ذات احديت سبحانى، هيچ فردى مستحق عبادت نخواهد بود. إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ: اين است و جز اين نيست كه ذات كبريائى خدائى است يكه و يگانه، شبيه و نظير و مثل و مانندى ندارد. فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ‌: پس مرا بترسيد، يعنى بترسيد عقاب و سطوات مرا، و نترسيد غير مرا. بعضى از بزرگان فرموده‌اند كه حق تعالى نهى فرموده از اتخاذ دو اله، و حال آنكه تو خدايان متعددى براى خود قرار داده‌اى: بندگى كنى نفس و هوى و دنيا و طبع و مراد خود را، و ايضا بندگى خلق كنى؛ بنابراين پس چگونه موحد باشى.

تبصره: آيه شريفه نهى از شرك، و بعد برهان آن را به يك كلمه جامعه بيان فرمود كه‌ (إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ) بدين تقرير كه انما كلمه حصر و مركب است از دو قضيّه ثبوتيه و سلبيه، يعنى پرستش و ستايش ذات يگانه را سزاوار، و دوئيت را قابل ستايش نخواهد بود عقلا و نقلا؛ زيرا تعدد، اختصاص و انحصارى ندارد، وقتى دو را گفتى، سه و چهار هم روا باشد، بلكه به عدد هر مخلوقى، خالقى قائل، و عقل حكم به بطلان آن نمايد.

در احتجاج طبرسى، از حضرت صادق عليه السّلام سؤال شد كه چرا جايز نيست صانع عالم زيادتر از يكى باشد؟ فرمود: قول تو كه دو باشند از دو قسم خارج نيست: يا هر دو قديم و قوى هستند، يا يكى قوى و ديگرى ضعيف. پس اگر هر دو قوى هستند، چرا هر يك به اظهار قدرت دفع نكند صاحب خود را تا منفرد شود به ربوبيت. و اگر گمان كنى يكى قوى و ديگرى ضعيف باشد، ثابت شود كه ذات الهى يگانه است به سبب ظهور عجز در دومى از تدبر و مقاومت، و متحقق گردد احتياج ضعيف به مبدع و مؤدى. و اگر گوئى مبدء دو باشند، يعنى بر فرض دوم كه دو ضعيف و هر يك به اراده بعض افعال را

جلد 7 - صفحه 219

بجا آورند اگرچه قادر بر تمام باشد، در اين صورت يا هر دو متفقند از تمام جهات، پس امتيازى ندارند و حال آنكه دو بودن لازمه دارد مغايرت را تا دوئيت متحقق گردد، و اگر متفرق از جهات باشند، آثار شاهده دال است بر خالق يگانه و شريك نبودن بيگانه؛ زيرا انتظام خلقت و جريان فلك و تدبير شب و روز و آفتاب و ماه، دلالت دارد عقلا بر اين كه مدبر عالم، يكى خواهد بود. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ (51) وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ واصِباً أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ (52) وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ (53) ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (54) لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (55)

ترجمه‌

- و گفت خدا نگيريد دو تا را دو خدا جز اين نيست كه او خدائى است يكتا پس از من بترسيد

و مر او را است آنچه در آسمانها و زمين است و مر او را است طاعت كه واجب است آيا پس از غير خدا ميترسيد

و آنچه با شما است از نعمتى پس از خدا است پس چون برسد شما را آسيبى پس بسوى او استغاثه ميكنيد

پس چون رفع كند از شما آسيب را آنگاه پاره‌اى از شما بپروردگارشان شرك مى‌آورند

تا كفران ورزند بآنچه داديمشان پس برخوردار شويد پس زود باشد كه بدانيد.

تفسير

ظاهرا اثنين تأكيد الهين است چنانچه واحد تأكيد اله است و براى اشاره به تنافى معبود بودن با دو تا بودن و دفع توهم اراده اثبات معبوديّت خدا نه وحدانيّت او ذكر شده يعنى شريك قرار ندهيد با خدا غير او را در عبادت چون غير او مستحقّ پرستش نيست و او است خداى يكتا و غير او خدائى نيست و در نتيجه‌

جلد 3 صفحه 292

ثابت ميشود كه بايد از او ترسيد نه از غير او چون هر قدرت و قوّت و قهّاريّتى در برابر اراده اومندكّ است و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه دو فرد را دو معبود قرار ندهيد يعنى غير خدا را با خدا شريك در عبادت نكنيد و بنابراين اثنين مفعول اوّل لا تتّخذوا است كه مؤخر شده و الهين مفعول دوّم است كه مقدم گشته است و حقير ترجمه را براى سهولت بيان مبنى بر اين معنى نمودم ولى خلاف ظاهر است اگر چه حاصل هر دو معنى يكى است و آنچه در آسمانها و زمين است و خود آنها مخلوق و مملوك حقّند بملكيت حقّه حقيقيه حدوثا و بقاء و اطاعت او واجب است عقلا و نقلا و بعضى واصبا را بمعناى خالصا و بعضى بمعناى دائما گرفته‌اند ولى عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود يعنى واجب است و اين معنى اظهر است و نبايد از غير خدا بترسيد چون استفهام براى انكار و توبيخ است يعنى از بتها نبايد ترسيد چون عاجزند بلكه بايد از خدا ترسيد كه قادر است و آنچه با انسان و در وجود بشر موجود است از نعمت صحت و سلامت و عافيت و وسعت و قدرت و غيرها همه از جانب خدا است ولى انسان نوعا غافل و حقّ ناشناس است لذا وقتى آسيب و بلا و محنت و مشقّتى باو برسد با صداى بلند مشغول بتضرّع و زارى و دعاء و استغاثه بدرگاه قاضى الحاجات ميشود بدون توجّه بغير او و چون خداوند رفع فرمود آن بلاء و محنت و سختى را يك دسته از مردم نادان براى خدا شريك قرار ميدهند و بجاى عبادت خدا عبادت بت ميكنند و بدتر از همه آنكه مشرك ميشوند بعد از آنكه خداوند نعمت خود را بآنها بر گرداند و بلاء و محنت را رفع فرمود براى آنكه كفران نعمت خدا را نموده باشند و اين خيلى عجيب و كاشف از خبث نفس است كه غرض از شرك فقط كفران نعمت باشد و بنابراين لام در ليكفروا براى تعليل است و بعضى لام را براى امر بر وجه تهديد گرفته‌اند يعنى بايد كفران نعمت كنند تا بپاداش عمل خود برسند و در هر حال امر اخير براى تهديد و وعيد است يعنى فعلا بهره‌مند شويد از متاع موقت دنيا و بعد از اين ميدانيد چه خطاء بزرگى از شما سرزده و بچه عذاب اليمى گرفتار خواهيد شد و بنظر حقير لام در ليكفروا براى بيان غايت فعل است يعنى نتيجه شرك آنها كفران نعمت است و ثمر ديگرى براى آنها ندارد و اللّه اعلم از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه كسيكه نداند نعمت خدا را جز در طعام‌

جلد 3 صفحه 293

يا لباس خود ناقص شده است عمل او و نزديك شده است عذاب او ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قال‌َ اللّه‌ُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَين‌ِ اثنَين‌ِ إِنَّما هُوَ إِله‌ٌ واحِدٌ فَإِيّاي‌َ فَارهَبُون‌ِ (51)

و فرمود خداوند نگيريد دو اله‌ ‌خدا‌ و ‌غير‌ ‌خدا‌ منحصرا ‌او‌ خداي‌ يكتاي‌ بي‌‌-‌ همتا ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌من‌ بترسيد، ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ممكن‌ ‌است‌ اشاره‌ بمذهب‌ قائلين‌ بيزدان‌ و اهرمن‌ ‌که‌ شيطانست‌ ‌که‌ مذهب‌ مجوس‌ ‌است‌ ‌باشد‌، و يزدان‌ ‌را‌ خالق‌ خيرات‌

جلد 12 - صفحه 136

ميدانند، و اهرمن‌ ‌را‌ خالق‌ شرور و ‌هر‌ چه‌ موافق‌ طبع‌ ‌است‌ خيرات‌ ميدانند و ‌هر‌ چه‌ ‌بر‌ خلاف‌ طبع‌ ‌است‌ شرور مي‌پندارند، مثلا حيوانات‌ نافعه‌ و حيوانات‌ موذيه‌ گياههاي‌ نافعه‌ و مضره‌ اشجار مثمره‌ و اشجار ممرضه‌ اراضي‌ مستعدّه‌ و ‌غير‌ قابله‌ معادن‌ مطلوبه‌ و وهميه‌ نساء وجيه‌ و قبيحه‌ رجال‌ طيّبه‌ و خبيثه‌ و هكذا و غافل‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ هستند ‌که‌ شرّي‌ ‌در‌ خلقت‌ نيست‌ تمام‌ موافق‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌است‌ ‌با‌ حسن‌ صرف‌ ‌که‌ مصلحتش‌ غالب‌ ‌بر‌ مفسده‌ ‌است‌ الشّر اعدام‌ فكم‌ ‌قد‌ ضل‌ ‌من‌ يقول‌ باليزدان‌ ‌ثم‌ الاهرمن‌.

(اشكال‌) مجوس‌ آتش‌ پرستند و آتشكده‌هاي‌ ‌آنها‌ هنوز آثارش‌ باقيست‌ (جواب‌) پرستش‌ آتش‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌ ‌که‌ ميگويند: ‌خدا‌ ديده‌ نميشود و پرستش‌ بايد نسبت‌ بشي‌ء مرئي‌ ‌باشد‌ و ‌در‌ اجسام‌ مرئيه‌ آتش‌ اشرف‌ ‌از‌ خاك‌ و آب‌ و هوا ‌است‌ و‌-‌ بيشتر ‌است‌ و يكي‌ ‌از‌ كفريات‌ ‌آنها‌ اينست‌ ‌که‌ ميگويند: يزدان‌ غضب‌ كرد و عرق‌ بدن‌ ‌او‌ چكيد و اهرمن‌ شد.

و ممكن‌ ‌است‌ مراد ‌از‌ اثنين‌ ‌خدا‌ و ‌غير‌ ‌خدا‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ شامل‌ جميع‌ مشركين‌ شود.

زيرا اصنام‌ و گاو و گوساله‌ و شمس‌ و كواكب‌ و ملك‌ و عيسي‌ و ‌هر‌ چه‌ ميپرستند مصداق‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ ‌است‌. و ممكن‌ ‌است‌ اشاره‌ ‌باشد‌ بمذهب‌ ‌إبن‌ كمونه‌ ‌که‌ شرك‌ ذاتي‌ قائل‌ شد.

هويتان‌ بتمام‌ الذات‌ ‌قد‌ خالفتا بابن‌ الكمونة استند.

و غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ دوئيت‌ مستلزم‌ ‌ما ‌به‌ الاشتراك‌ و ‌ما ‌به‌ الامتياز ميشود و تركيب‌ لازم‌ ميايد و لازمه‌ تركيب‌ احتياج‌ بمركّب‌ و احتياج‌ ‌هر‌ جزئي‌ بجزء ديگر و احتياج‌ ‌کل‌ باجزاء ‌است‌ وَ قال‌َ اللّه‌ُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَين‌ِ اثنَين‌ِ الوهيت‌ راجع‌ بپرستش‌ ‌است‌ ‌که‌ مفاد كلمه‌ طيّبه‌ لا إِله‌َ إِلَّا اللّه‌ُ ‌است‌ توحيد عبادتي‌ إِنَّما هُوَ إِله‌ٌ واحِدٌ و ‌اينکه‌ جمله‌ سه‌ دلالت‌ دارد مطابقي‌ التزامي‌ اقتضائي‌.

امّا المطابقي‌ توحيد عبادتيست‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌را‌ نپرستند.

و اما التزامي‌ توحيد ذاتي‌ و صفاتي‌ و افعاليست‌ زيرا ‌اگر‌ دو ‌خدا‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ صفات‌ زائد ‌بر‌ ذات‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ خالق‌ رازق‌ ‌غير‌ ‌او‌ ‌هم‌ ‌باشد‌ استحقاق‌ پرستش‌ دارند.

جلد 12 - صفحه 137

و اما الاقتضايي‌ توحيد نظريست‌ ‌که‌ بايد توجه‌ و توكل‌ و اميدواري‌ و خوف‌ ‌از‌ مخالفت‌ فقط باو ‌باشد‌ و بس‌، لذا ميفرمايد: فَإِيّاي‌َ فَارهَبُون‌ِ ‌از‌ مخالفت‌ ‌او‌ بپرهيزيد و بترسيد و نظر بغير ‌او‌ نداشته‌ باشيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 51)- دین یکی و معبود یکی! در تعقیب بحث توحید و خداشناسی از طریق نظام آفرینش، در اینجا به نفی شرک می‌پردازد، تا با تقارن این دو به یکدیگر، حقیقت آشکارتر شود.

در آغاز می‌گوید: «خدا دستور داده که دو معبود برای خود انتخاب نکنید» (وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ).

«معبود تنها یکی است» (إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ).

وحدت نظام آفرینش و وحدت قوانین حاکم بر آن، خود دلیلی بر وحدت آفریدگار و وحدت معبود است.

اکنون که چنین است، «تنها از (کیفر) من بترسید» و از مخالفت فرمان من بیم داشته باشید (فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع