محمدتقي دانشپژوه
دانشپژوه كتابدار، كتابشناس، فهرستنگار، نسخهشناس، محقق، مصحح و صاحبنام در نشر متون ناشناخته زبان فارسي، استاد دانشگاه و عضو پيوسته فرهنگستان زبان فارسي در سال 1290 ش. در خانوادهاي روحاني و هنرمند در آمل به دنيا آمد. جدش ميرزا گلعلي خطي خوش داشت و با نوشتن قرآن كريم زندگي پارسايانهاي را در دهكده "دركا" ميگذراند. پدرش حاج ميرزا احمد دركايي ديلارستاقي لاريجاني از مجتهدان و فقيهان بنام آمل و لاريجان بود.
دانشپژوه تحصيلات مقدماتي را نزد والدين و ملاي مكتبي به نام ميرزاعلي بارفروش و نيز در مدرسههاي حاجعلي كوچك، هاشمي، جامع و امام حسن عسکری در ناندل (روستايي در بخش لاريجان) و آمل فراگرفت. از ديگر استادان او مولي عبدالله يزدي، ميرزا جلال اعتضادي خوشنويس آملي، شيخ ابوالحسن آملي، ميرزا ابوالحسن آملي و ميرزا عزيزالله طبرسي بودند.
مقارن تحصيل در دوره دوم متوسطه به صورت متفرقه مدتي را نيز در مدرسه صدر تهران كه در سمت راست پلههاي در ورودي مسجد شاه بود به كسب علوم عقلي و نقلي گذراند.
پس از اتمام تحصيلات متوسطه و درگذشت پدرش، در هجده سالگي به مدرسه فيضيه قم رفت و از محضر استاداني چون ميرزا ابوالفضل گلپايگاني، آخوند ملاعلي همداني، آيتالله مرعشي، ميرزا محمدعلي تهراني، ميرزا قوام لاريجاني، سيد مصطفي كردمحلهاي، شاهآبادي، آيتالله ميرزا هاشم آملي و ديگران بهره گرفت.
پس از دو سال اقامت در قم به آمل بازگشت و نزد دو تن از مجتهدان آنجا به نام ابوالقاسم فرسيوي و آقا محمد غروي رينهاي مكاسب و رسائل شيخ مرتضي انصاري دزفولي را فراگرفت. در سفرهايي كه از قم به تهران ميكرد از درس استادان ديگري چون ميرزا طاهر تنكابني، ميرزا يدالله كجوري، ميرزا مهدي آشتياني و عصار در دانشسراي عالي و سيد حسن رستاقي در زمينههاي مختلف علوم عقلي و نقلي استفاده ميكرد.
دانشپژوه در سال 1316 به تهران آمد و وارد دانشكده معقول و منقول دانشگاه تهران شد و در سال 1320 موفق به دريافت ليسانس گرديد .
اشتغال او به كتابداري در خرداد 1319 در دانشكده حقوق آغاز شد و از فروردين 1321 به دبيري دبيرستانهاي تهران و سپس به تدريس در دانشگاه نايل گشت. در بهمن 1331 به معاونت كتابخانه دانشكده حقوق منصوب گرديد و نزديك به 25 سال در اين مقام فعاليت داشت. در آذر 1333 به رياست كتابخانه كتب خطي دانشگاه تهران و در مهر 1334 به رياست كتابخانه مركزي دانشگاه تهران كه قبل از او برعهده منوچهر ستوده بود، منصوب شد؛ در خرداد 1343 به مشاورت فني كتابخانه مركزي و در تير 1346 به عضويت كميته اين كتابخانه نايل گرديد و در ضمن اين تحولات، همچنان سمت معاونت كتابخانه دانشكده حقوق را نيز برعهده داشت.
وي در بهمن 1334 از طرف شوراي دانشگاه تهران مأمور تدريس دروس "درايهالحديث" و "فرهنگ ايرانيان" در دانشكده الهيات و معارف اسلامي شد.
تدريس "منطق"، "تاريخ فلسفه اسلامي"، "تاريخ خاورشناسان" و "روش تحقيق" در دورههاي ليسانس و فوق ليسانس نيز بر عهده او بود و در دوره دكتري به تدريس "عرفان اسلامي" و در دانشكده ادبيات به تدريس متن "الملل والنحل" شهرستاني اشتغال داشت.
در سال 1348، دانشيار نيمه وقت دانشكده الهيات شد و از معاونت كتابخانه دانشكده حقوق كناره گرفت. در سال 1349 به مرتبه دانشيار تمام وقت دانشكده ادبيات دانشگاه تهران ارتقا يافت و از آن پس يكسره به آموزش و پژوهش پرداخت و به درخواست كتابخانه مركزي از رئيس وقت دانشگاه، عنوان مشاور علمي كتابخانه نيز به او داده شد كه تا اواخر عمر چه موظف و چه غيرموظف، اين خدمت گرانقدر را انجام ميداد.
دانشپژوه محققي سختكوش با وسعت معلومات در تصحيح و نشر متون فارسي و احاطه بر فلسفه، منطق، ادبيات، الهيات، كتابداري و فهرستنگاري نسخههاي خطي بود و به همين سبب در سراسر جهان خاورشناسي چهرهاي شناخته شده و نامآور بود. به طوري كه انجمن آسيايي فرانسه او را به عضويت افتخاري خود برگزيد.
فعاليت عمده دانشپژوه فهرستنگاري نسخههاي خطي بود كه از كتابخانه مركزي دانشگاه تهران كه هسته اصلي آن را كتابهاي اهدايي محمد مشكوه تشكيل ميداد، آغاز شد. نسخههاي خطي كتابخانههاي دانشكده حقوق، دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، مجلس شوراي ملي (سابق)، مجلس سنا (سابق)، مدرسه سپهسالار سابق (با همكاري علينقي منزوي)، ملك (با همكاري احمد منزوي و حجتي)، آستانه مقدسه قم، كتابخانه مجتبي مينوي و موارد ديگر به كوشش او شناسايي و فهرست گرديدند.
دانشپژوه دريچهاي از كتابهاي خطي و گنجينههاي ايراني به روي دنيا گشود و نشان داد كه ذخاير عظيمي در ايران وجود دارد و اين بزرگترين خدمتي بود كه او به ايران و دنياي اسلام و عالم كتابداري كرد.
وي با سفر به شهرهاي ايران مانند آمل، اصفهان، يزد، تبريز، قزوين، قم، كاشان، مشهد و همدان برخي نسخههاي خطي كتابخانههاي اين شهرها را يادداشت و در نشريه نسخههاي خطي كتابخانه مركزي دانشگاه تهران چاپ كرد و دانشگاه نيز با آگاهي از يادداشتهاي او بسياري از نسخههاي ارزشمند آن كتابخانهها را عكسبرداري كرد كه هماكنون در كتابخانه مركزي دانشگاه تهران نگهداري ميشود. به دستور انجمن آثار ملي و با نظارت او فهرستي از مخطوطات كتابخانههاي رشت، همدان، يزد و مشهد با كمك كارشناسان كشور در سه جلد چاپ شد.
دانشپژوه به منظور كسب اطلاعات كتابشناختي و نسخهشناختي و به دستور دانشگاه تهران به شهرهاي بغداد، نجف، كربلا و كاظمين در عراق؛ مدينه و مكه در عربستان سعودي (1345)؛ مسكو، لنينگراد، تفليس، دوشنبه، تاشكند، بخارا، سمرقند، و باكو در آسياي مركزي؛ پاريس، مونيخ، ليدن، اوترخت و استانبول در اروپا و همچنين شهرهاي كمبريج، بوستون، پرينستن، آن آربرميشيگان، شيكاگو و نيويورك در امريكا به مدت يك سال ـ از مرداد 1351 تا مرداد 1352 ـ سفر كرد.
ششماه از اين مدت به دعوت دانشگاه هاروارد بود. وي مشخصات و كيفيات نسخهها را در اين سفرها يادداشت كرد و در جلدهاي نشريه نسخههاي خطي كتابخانه مركزي و ديگر نشريات به چاپ رساند. وي همچنين به دعوت دانشگاه شيكاگو (1353) و دانشگاه لوسآنجلس به اين شهرها سفر كرد و فهرست پنج هزار عنوان از مخطوطات فارسي، عربي و تركي دانشگاه لوسآنجلس را كه بالغ بر هشتهزار مجلد بود در طول دو ماه و نيم اقامت خود يادداشت كرد و آن فهرست امروزه اساس كار هر محققي است كه در آن دانشگاه به مجموعه نسخههاي خطي مينگرد.
ميتوان گفت كه دانشپژوه نزديك به يكصد هزار نسخه را يك به يك ديده و بررسي كرده و آنچه را شايسته معرفي دانسته در مقالهها و مقدمههاي خود شناسانده است. به همت او بسياري از متون زبان فارسي تصحيح شد و در اختيار پژوهشگران قرار گرفت كه نخستين گام آن تهيه و نشر شش رساله كوتاه از خواجه نصيرالدين طوسي از جمله رساله معينيه در هيئت و شرح مشكلات آن بود.
دانشپژوه در بسياري از مجامع بينالمللي و ايرانشناسي عضويت و همكاري داشت كه انجمن دوستداران كتاب (ايران)، كميته ملي كتابشناسي، كميته ملي تأسيس بايگاني كشور، انجمن فلسفه و علوم انساني، كنگره تحقيقات ايراني، مجله راهنماي كتاب، انجمن تاريخ طب و علوم، شوراي ارزشيابي نسخههاي خطي كتابخانه مركزي دانشگاه تهران، مجلس شوراي ملي (سابق) و مجلس سنا (سابق)، كتابخانه ملي ايران و فرهنگستان زبان و ادب فارسي از آن جملهاند. وي در بسياري از مجامع و كنگرههاي ايرانشناسي و جلساتي كه مربوط به فرهنگ و ادب و تاريخ ايران بود نيز شركت و سخنراني داشت. دانشپژوه در سال 1355 بازنشسته شد.
حاصل زندگي علمي دانشپژوه بيش از 50 كتاب و صدها مقاله است. اولين اثر او ترجمه "النكت الاعتقاديه" شيخ مفيد است كه در سال 1324 به چاپ رسيد و پس از آن كتابها و مقالات او كه بيشتر در فلسفه، منطق و ادبيات و علوم قديم است، منتشر شد.
وي بنيانگذار نشريات فرهنگ ايران زمين و نيز نسخههاي خطي كتابخانه مركزي دانشگاه تهران با همكاري ايرج افشار بوده است.
دانشپژوه در سالهاي كهولت و ناتواني نيز همچنان به تحقيق و مطالعه مشغول بود. مجملالحكمه و بستان العقول في ترجمان المنقول، آخرين كتابهاي تصحيحي او هستند كه بعد از درگذشتش به چاپ رسيدهاند.
وي كتابخانه غني خود را كه يادگار سالها پژوهش و تحقيق بود، وقف كتابخانه عمومي مجتبي مينوي كرد. دانشپژوه دو بار سكته كرد و مدتي پس از سكته دوم، در روز سهشنبه 27 آذر 1375 درگذشت و در بهشت زهرا قطعه هنرمندان در كنار ياران و دوستانش عباس زرياب خويي، محمدجواد مشكور، احمد تفضلي و ديگران به خاك سپرده شد.
منابع
- دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "دانشپژوه، محمدتقي" از ناهيد حبيبيآزاد، بازیابی: 9 مرداد 1392.