غزوه کدر
غزوه کدر
غزوه بنی سلیم در «کدر»[۱]
ابن اسحاق می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله در بازگشت از بدر جز هفت شب در مدینه نماند که بار دیگر برای «غزوه بنی سلیم» از مدینه بیرون رفت و «سباع بن عرفطه غفاری» یا «ابن أم مکتوم» را در مدینه جانشین گذاشت، تا به آب گاهی از بنی سلیم که به آن «کدر» می گفتند، رسید.
در آن جا سه شب اقامت گزید و سپس بی آن که جنگی روی دهد یا با دشمنی برخورد کند، به مدینه بازگشت و بقیه شوال و ذی القعده را در مدینه ماند و در همین مدت بود که اسیران قریش باز خریده شدند.
ابن سعد می نویسد: لوای رسول خدا در این جنگ به دست علی بود. و این غزوه بدان جهت روی داد که رسول خدا شنید که جمعی از «بنی سلیم» و «غطفان» بر ضد مسلمانان فراهم آمده اند، اما با کسی برخورد نکرد جز با چند شبان، از جمله: غلامی به نام «یسار» که اسیر شد و در سهم رسول خدا افتاد، و چون دید که او نماز می خواند آزادش کرد. و پانصد شتر هم در این غزوه به دست مسلمانان افتاد که پس از اخراج خمس به هر مردی از اصحاب غزوه که دویست نفر بودند دو شتر سهم رسید. و شترها را در «صرار» سه منزل مدینه قسمت کردند. مدت این غزوه پانزده روز بود.[۲]
دیگر غزوات سال دوم هجرت
در اواخر همین سال جنگ های دیگری نیز مانند غزوه کدر، غزوه سویق و غزوه ذی الامر رخ داد. غزوه کدر که آن را «قرقره الکدر» نیز گویند، به این صورت به وقوع پیوست که گزارش رسید قبیله «بنی سلیم» درصدد تهیه سلاح برای حمله به مرکز اسلام می باشند.
پیامبر با سپاهی به منطقه کدر رفت و بر سر چاه آبی که متعلق به این قبیله بود، 3 روز توقف نمود ولی بدون برخورد بازگشت. عدهای زمان این غزوه را در سال سوم هجرت ذکر کردهاند و عدهای دیگر معتقدند که این غزوه چند روزی پس از نبرد بدر و قبل از ماجرای بنی قینقاع به وقوع پیوست.
غزوه سویق، نیز در ذی الحجه این سال واقع شد. ابوسفیان بر اساس عهدی که با خود و مردم کرده بود، با دویست نفر به سمت مدینه حرکت کرد. دو تن را کشت و چند نخلستان را نیز به آتش کشید و گریخت. چون مشرکان برای سبک شدن بار و افزایش سرعت فرار، کیسه های آرد (سویق) خویش را می افکندند، این غزوه، سویق نامیده شد.
غزوه ذیالامر یا غطفان به این صورت به وقوع پیوست که به مدینه گزارش کردند که افراد قبیله «غطفان» درصدد تسخیر مدینه برآمدهاند. رسول اکرم با 450 نفر به سمت آنان روانه شد. دشمن به کوه ها پناه برد و از جنگ گریخت. فقط «دعثور بن حارث»، پهلوان و رئیس قبیله با شمشیر برای قتل پیامبر آمد، در حالی که پیامبر استراحت می کرد و آماده دفاع و نبرد نبود ولی بر اثر امداد غیبی پیامبر نجات یافت.
پس از آن دعثور مسلمان شد و قبیلهاش را به اسلام فراخواند. آیه 11 سوره مائده به این واقعه اشاره دارد. در این آیه چنین آمده است: «یا ایها الذین ءامنوا اذکروا نعمه الله علیکم اذ هم قوم ان یبسطوا الیکم ایدیهم فکف ایدیهم عنکم واتقوا الله و علی الله فلیتوکل المؤمنون» / ای کسانی که ایمان آوردهاید، از نعمتی که خداوند به شما ارزانی داشته است، یاد کنید، آن گاه که گروهی قصد آن کردند تا بر شما دست یابند و خدا دست آنان را از شما کوتاه کرد. از خدا بترسید و مؤمنان بر خدا توکل می کنند.
عدهای وقوع این غزوه را در ماه صفر سال سوم دانستهاند.
پانویس
منابع
- محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام.
- محمدمهدی توکلی، محمد پیامبر خداوند.