آیه 104 نساء: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (History of islam صفحهٔ آیه ۱۰۴ نساء را به آیه 104 نساء که تغییرمسیر بود منتقل کرد)
جز (تغییرمسیر به آیه 104 سوره نساء)
 
سطر ۱: سطر ۱:
==متن آیه==
+
#تغییرمسیر[[آیه 104 سوره نساء]]
 
 
{{قرآن در قاب|«وَلاَ تَهِنُواْ فِي ابْتِغَاء الْقَوْمِ إِن تَكُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ مَا لاَيَرْجُونَ وَ كَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا».|سوره=4|آیه=104}}
 
 
 
==ترجمه آیه==
 
 
 
و در تعقيب گروه دشمنان سستى نورزيد اگر شما درد مى‌كشيد آنان نيز همان گونه كه شما درد مى‌كشيد درد مى‌كشند و حال آن كه شما چيزهايى از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند و خدا همواره داناى سنجيده‌كار است.
 
 
 
==نزول==
 
 
 
'''محل نزول:'''
 
 
 
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.</ref>
 
 
 
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 240.</ref>
 
 
 
«[[شیخ طوسی]]» گوید: ابن عباس و عكرمة گويند: اين آيه درباره اهل احد نازل گرديده، هنگامى كه بر سر مسلمين آنچه نبايد برسد، رسيده بود. پيامبر بالاى كوه رفت و ابوسفيان آمد و گفت: يا محمّد، يوم لنا و يوم لكم يعنى يك روز نوبت ما بوده و يك روز هم نوبت شما است.
 
 
 
[[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله فرمود: جواب او را بدهند، مسلمين گفتند: اى ابوسفيان، كشته هاى ما در [[بهشت]] هستند و كشته هاى شما در [[دوزخ]] مى باشند و با هم برابر نيستند. ابوسفيان گفت: ما بت عزّى داريم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بگوئيد خداوند مولاى ما و مولاى شما است، ابوسفيان گفت: بت ما بنام هبل خيلى بزرگ است. پيامبر فرمود: بگوئيد كه خداوند اعلى و اجل از همه است. ابوسفيان گفت: وعده ما و شما در بدرالصغرى است.<ref> مقاتل حيان گويد: اين آية بعد از واقعه احد آمد، آنگاه كه حمزه و جماعتى از مسلمين كشته شده و ابوسفيان و قوم او رفته بودند. [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم به ياران خود فرمود: بعد از چند روز آنان را تعقيب كنيد و جنگ را دوباره شروع نمائيد. مؤمنين از جراحات خويش مى ناليدند و از درد آن در رنج و زحمت بودند سپس اين آية نازل گرديد.</ref><ref> در تفسير برهان از على بن ابراهيم روايت شده كه قريش بعد از [[غزوه احد]] در فكر افتادند كه برگردند و مسلمين را تعقيب نمايند و [[مدينه]] را غارت كنند. پيامبر متوجه شد و به اصحاب فرمود كيست كه ما را از وضع لشكر دشمن خبر داده و مطلع سازد كسى پاسخ نداد در اين ميان على از جا برخاست و گفت يا رسول الله من خبر آن‌ها را براى شما مى آورم. پيامبر فرمود: يا على برو، اگر آن‌ها را ديدى كه بر اسب‌هاى خود سوار شده و شترها را رها كرده اند، بدان كه قصد ما را نموده و به طرف مدينه خواهند آمد و اگر بر شتران خود سوار شده و اسب‌ها را رها كرده اند، بدان كه قصد [[مكه]] را دارند و به سوى مدينه نخواهند آمد. على با وجود بر جراحات و زخم‌هائى كه بر بدن داشت به صوب مأموريت رهسپار گرديد و نزديك لشكر دشمن كه رسيد، آنها را ديد كه بر شتران سوار شده اند و اسب‌ها را كنار گذاشته اند. لذا مراجعت كرد و خبر آن‌ها را براى رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد. معلوم شد كه لشكريان قريش مرعوب گرديده و از آمدن به مدينه جهت غارت منصرف شده اند و قصد مراجعت بسوى مكه را دارند در اين هنگام جبرئيل به رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: يا محمد خداوند فرمان مي‌دهد كه لشكر دشمن را دنبال كنى و كسانى كه بايد با تو در اين تعقيب شركت نمايند. بايد از افرادى باشند كه در جنگ احد به آن‌ها جراحتى وارد آمده باشد و اگر كسانى كه به آن‌ها جراحتى وارد نيامده در اين تعقيب شركت ننمايند. لذا بعد از اين فرمان اصحابى كه در جنگ احد جراحت و زخم ديده بودند، در صدد مداواى زخم‌هاى خود برآمدند تا در فرمان مزبور شركت نمايند سپس اين آية نازل گرديد چنان كه شرح مفصل آن در شأن و نزول آيه 172 [[سوره آل عمران]] نيز آمده است.</ref>
 
 
 
==پانویس==
 
<references/>
 
 
 
==منابع==
 
 
 
* قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
 
* محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
 
* فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.
 
 
 
==پیوندها==
 
 
 
* [[سوره نساء]]
 
* [[سوره نساء/متن و ترجمه سوره]]
 
 
 
{{قرآن}}
 
 
 
[[رده:آیات سوره نساء]]
 
[[رده:آیات دارای شان نزول]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۵۶

تغییرمسیر به:

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه