میرزا مهدی الهی قمشه ای: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
 
(۱۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''حکیم میرزا مهدى الهى قمشه اى ملقّب به مُحی‌الدین''' (۱۳۱۹ - ۱۳۹۳ ق) عالم ربانی، [[فقیه]]، ادیب، فیلسوف و عارف نامدار [[شیعه]] معاصر است. وی از شاگردان [[شهید سید حسن مدرس|شهید مدرس]] و [[سید حسین طباطبائی قمی|آقا حسین قمی]] بود و خود بزرگانی چون [[علامه حسن زاده آملی|علامه حسن زاده آملى]] و [[عبدالله جوادی آملی|علامه جوادى آملى]] را پرورش داد. [[ترجمه قرآن الهی قمشه ای (کتاب)|ترجمه الهى قمشه اى]] از مهمترین و مشهورترین ترجمه های [[قرآن|قرآن کریم]] به شمار می رود. {{بخشی از یک کتاب}}{{شناسنامه عالم
'''منبع:''' ستارگان حرم، جلد 2
+
||نام کامل = محمدمهدى الهى قمشه‌اى
 +
||تصویر= [[پرونده:Ghomshei.jpg]]
 +
||زادروز = ۱۳۱۹ قمری
 +
|زادگاه = شهرضا - [[اصفهان]]
 +
|وفات =  ۱۳۹۳ قمری
 +
|مدفن = [[قم]] - قبرستان وادی السلام
 +
|اساتید =  [[شهید سید حسن مدرس|سید حسن مدرس]]، [[سید حسین طباطبائی قمی|آقا حسین قمی]]، [[میرزا محمدطاهر تنکابنی|میرزا محمدطاهر تنکابنى]]،...
 +
|شاگردان = [[علامه حسن زاده آملی|علامه حسن زاده آملى]] و [[عبدالله جوادی آملی|علامه جوادى آملى]]، [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]]،...
 +
|آثار = ترجمه [[ترجمه قرآن الهی قمشه ای (کتاب)|قرآن کریم]]، ترجمه [[صحیفه سجادیه]]، نغمه حسینى، ...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
'''نویسنده:''' غلامرضا گُلى زواره
+
اجداد حکیم میرزا مهدى الهى قمشه اى از [[سادات]] [[بحرین|بحرین]] و از بزرگان [[علم]] و [[معرفت]] و حافظان [[قرآن]] بشمار مى رفته اند.<ref> مجله پیام انقلاب، شماره مسلسل ۱۶۸ ص ۳۲.</ref> گفته مى شود که در دوران حکومت نادرشاه که سادات را تحت شکنجه و فشارهاى شدید قرار مى دادند نیاکان حکیم مخفیانه از بحرین به شهرستان قمشه از توابع استان [[اصفهان]] مهاجرت مى کنند و سیادت خود را به دلیل اختناق حاکم مخفى مى نمایند. عموزادگان آن حکیم به سیادت صحیح معروفند اما ایشان احتیاط مى کردند.<ref> خوشه ها، طیبه الهى قمشه اى (تربتى)، ص ۱۳۱ و ۱۳۲.</ref>
  
'''حكيم قرآنى، مشعل نورانى'''
+
[[علامه حسن زاده آملی|علامه حسن زاده آملى]] مى نویسد: آن بزرگوار از سادات بحرین و از بیت علم و [[عرفان]] و [[زهد]] و [[تقوا]] بود. بارها به این بنده مى فرمود: اصلا از سادات بحرینم ولى چون در کسوت متعارف فعلى شناخته شده ام از تبدیل عمامه سفید به سیاه خوددارى مى کنم!<ref> نامه ها و برنامه ها، آیت الله حسن زاده آملى، ص ۸۰.</ref>
  
فرزانگان [[شيعه]] با توضيح و تبيين حقايق و انتشار مكارم به رشد جامعه و بالندگى و پويايى انسان‌ها كمك شايان توجهى كرده و به رغم محروميت‌ها و مشقّات فراوان عمر بابركت خود را در راه احياى فضايل صرف نموده اند. آنان مصداق اين فرمايش حضرت [[امام صادق]] علیه السلام اند كه: «رحم اللّه قوما كانوا سراجا و منارا، كانوا دعاة الينا باعمالهم و مجهود طاقتهم».(1)
+
حکیم الهى قمشه اى در شرح حال منظومى که براى خود گفته به این مسأله اشاره دارد:
 +
{{بیت|نیاکان بُوَدم از سادات بحرین ز حفّاظ قرآن قرّاء دفتر|زمانه خواندشان در شهر قمشه بدور نادر آن مرد دلاور<ref> نغمه عشاق الهى قمشه اى، ص ۳۶۷ و نیز نغمه حسینى، ص ۲۱۵.</ref>}}
 +
دست خطى از آن مرحوم برجاى مانده که سلسله شریف خاندانش را براى برادرزاده اش به صورت ذیل به نگارش درآورده است: «میرزا مهدى بن حاج ملاابوالحسن بن حاج عبدالمجید بن حاج محمدرضا بن حاج عبدالملک بن حاج شیخ جعفر السید البحرینى رحمهم اللّه تعالى».<ref> مجله پیام انقلاب، همان شماره، همان صفحه.</ref>
  
يعنى خداوند [[رحمت]] خويش را شامل حال افرادى نمايد كه چون چراغ فروزان و مشعل منور راه ديگران را روشن ساخته اند و با كردار خويش مردمان را به طريق ما فراخواندند و با تمامى توان [[حق]] را معرفى كردند.
+
پدربزرگ حکیم الهى از افراد خوشنام شهرستان قمشه بشمار مى رفت که در انجام امور خیر شهرتى بسزا داشت. آب انبار و پل حاج عبدالحمید و مدرسه علمیه حاج عبدالحمید از باقیات صالحات ایشان در شهر قمشه است.
  
«حكيم ميرزا مهدى الهى قمشه اى» از تبار چنين فرزانگانى است كه از قله [[توحيد]] و كوهستان يكتاپرستى جويبارهاى باصفا و چشمه هاى پرطرواتى را به سوى دشت انسانيت جارى ساخت تا درستى و راستى و فضيلت در سرزمين تشنه معرفت به شكوفايى و بارورى رسد.
+
وى قبل از آن که میرزا مهدى الهى دیده به جهان گشاید طى رؤیایى صادق مشاهده کرده بود که ملا محمدمهدى ابن ابى الفتوح قمشه اى (از دانشوران درگذشته این دیار) از هودجى از آسمان بر زمین فرود مى آید و به اتاق ایشان وارد مى شود. از آن پس ایشان بارها نزد پدر میرزا مهدى آمده، از عیال وى که در انتظار مولود تازه اى بود عیادت مى نمود و بى صبرانه در انتظار میلاد آن فرزند لحظه  شمارى مى کرد و پیوسته مى گفت: «این نوزاد نامش محمد مهدى است و در زمره علماى بزرگ خواهد گردید».
  
اين عارف ربانى و مفسر و مترجم [[قرآن]] كه آيت حق و اسوه وارستگى و [[اخلاص]] شناخته مى شود در آثار منظوم و منثورش الهام از معارف قرآنى و [[احاديث]] خاندان عصمت علیهم السلام مشاهده مى شود و نگاشته هاى نيكويش با پندها و مواعظ و حكم اخلاقى آميخته و تشنگان انديشه هاى ناب را به سوى مناقب [[اهل بيت]] علیهم السلام و سيره سرشار از معنويت ايشان توجه مى دهد و فرهنگ پرفروغ آن ستارگان آسمانى را با جان‌ها و روان ها به صورتى جذاب درمى آميزد و خردها و فطرت‌ها را با حكمت هاى عالى تشيع آشنايى مى دهد.
+
سرانجام انتظارها به سر رسید و در سال ۱۳۱۹ قمرى (و بنا به نقلى به سال ۱۳۲۰ قمری) ستاره پرفروغ این خانواده هویدا گردید.<ref> الذریعه، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج ۲۴، ص ۲۳۷ و نیز همین مأخذ، ج ۱۳، ص ۲۸۹.</ref> نامش را مهدى نهادند و بعدها که در خرد و [[حکمت]] و تدریس معارف دینى و فرهنگ [[تشیع]] سرآمد اقران گشت و فروغ ایمانش تابیدن گرفت به محى الدین (زنده کننده معارف دینى) ملقب گردید و در شرع و ادب [[تخلص]] الهى براى خود برگزید. چنان چه خود در بیتى بدین الفاظ اشاره دارد:
 +
{{بیت|«الهى» طبع و «مهدى» نام و در عشق|لقب گردید «محى الدین» منوّر}}
  
'''نياكان، خاندان و خانواده'''
+
==تحصیلات و استادان==
  
اجداد حكيم ميرزا مهدى الهى قمشه اى از [[سادات]] بحرين و از بزرگان [[علم]] و [[معرفت]] و حافظان [[قرآن]] بشمار مى رفته اند.(2) گفته مى شود كه در دوران حكومت نادرشاه كه سادات را تحت شكنجه و فشارهاى شديد قرار مى دادند نياكان حكيم مخفيانه از بحرين به شهرستان قمشه از توابع استان اصفهان مهاجرت مى كنند و سيادت خود را به دليل اختناق حاكم مخفى مى نمايند. عموزادگان آن حكيم به سيادت صحيح معروفند اما ايشان احتياط مى كردند.(3)
+
میرزا محمدمهدى در پنج سالگى به مکتب خانه رفت و تا هفت سالگى مقدمات ادبیات فارسى و عربى را آموخت و سپس نزد پدر و ادباى شهر قمشه به پیگیرى تحصیلات و فراگیرى علوم دینى پرداخت و با وجود خردسالى به دلیل هوش سرشار و برخوردارى از حافظه اى قوى، کتب مهم و مشکل زبان و ادب پارسى و عربى را یاد گرفت و چون ده بهار را پشت سر نهاد «شرح نظام» را نزد پدر آموخته بود و در پانزده سالگى در [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]] به درجه اى از توانایى رسید که شرح نظام نیشابورى، مغنى اللبیب ابن هشام و مطوّل تفتازانى را تدریس مى نمود.<ref> مجله پیام انقلاب، همان شماره.</ref>
  
علامه حسن زاده آملى مى نويسد: آن بزرگوار از سادات بحرين و از بيت علم و [[عرفان]] و [[زهد]] و [[تقوا]] بود. بارها به اين بنده مى فرمود: اصلا از سادات بحرينم ولى چون در كسوت متعارف فعلى شناخته شده ام از تبديل عمامه سفيد به سياه خوددارى مى كنم!(4)
+
به موجب ذکاوتى که در وجودش نهفته بود کمتر نیاز مى دید که به مرور درس‌ها بپردازد و اوقات فراغت خویش را براى کمک به معاش خانواده سپرى مى کرد. مقدمات [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[حکمت]] را در شهرضا از ملا محمدهادى فرزانه قمشه اى (۱۳۸۵-۱۳۰۲ ه.ق) و دیگران بیاموخت. نامبرده در علوم عقلى و نقلى و بى اعتنایى به دنیا و زخارف آن معروف بود.<ref> حکمت عقلى یا اخلاق مرتضوى، استاد محى الدین الهى قمشه اى، مقدمه علامه حسن زاده آملى، ص ۳۳.</ref> وى در حکمت، [[کلام]] و [[فلسفه]] آثار مفیدى دارد.<ref> تاریخ حکما و عرفا متأخرین صدرالمتألهین، منوچهر صدوقى سها، ص ۸۲.</ref>
  
حكيم الهى قمشه اى در شرح حال منظومى كه براى خود گفته به اين مسأله اشاره دارد:
+
حسین امین جعفرى (۱۳۶۹-۱۲۹۵ ه.ق) نیز از فضلایى است که حکیم قمشه اى مجلس درس وى را غنیمت مى شمرد.<ref> زندگانى حکیم جهانگیر قشقایى، مهدى فرقانى، ص ۱۲۶.</ref>
  
نياكان بُوَدم از سادات بحرين ز حفّاظ قرآن قرّاء دفتر × زمانه خواندشان در شهر قمشه بدور نادر آن مرد دلاور(5)
+
او تحصیلات مقدماتى و بخشى از [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]] و آثار فقهى را در وطنش آموخت و در ضمن از تجربیات علم و دانش هاى پدرى فاضل و مؤمن بهره برد. سپس به شوق تحصیل در [[اصفهان]] راهى این شهر شد و در حجره طلبه هاى قمشه اى ساکن اصفهان در [[مدرسه صدر بازار|مدرسه صد]]<nowiki/>ر مسکن گزید. در آن جا از محضر شیخ محمد حکیم خراسانى (متوفاى ۱۳۵۵ ه.ق) به مدت یک سال استفاده نمود.<ref> تذکره شعراى معاصر اصفهان، سید مصلح الدین مهدوى، ص ۵۳.</ref> وی از شاگردان خاص و وارث علم و اخلاق [[جهانگیر خان قشقایی|میرزا جهانگیرخان قشقایى]] (استاد [[شهید سید حسن مدرس|شهید مدرس]]) بشمار مى رفت.<ref> نشریه جاویدان خرد، سال سوم، شماره اول، بهار ۱۳۶۵، ص ۹.</ref>
  
دست خطى از آن مرحوم برجاى مانده كه سلسله شريف خاندانش را براى برادرزاده اش به صورت ذيل به نگارش درآورده است: «ميرزا مهدى بن حاج ملاابوالحسن بن حاج عبدالمجيد بن حاج محمدرضا بن حاج عبدالملك بن حاج شيخ جعفر السيد البحرينى رحمهم اللّه تعالى».(6)
+
آیت الله سید حسن مدرس صبح ها در مدرسه جده کوچک درس [[فقه]] و [[اصول]] و عصرها در مدرسه جده بزرگ درس [[منطق]] و شرح منظومه مى گفت. مجلس درس آن شهید در اصفهان بزم محبت و کلاس تدریس رشادت و استوارى و شجاعت بود.<ref> مدرس مجاهدى شکست ناپذیر، عبدالعلى باقى، ص ۲۸.</ref> حکیم الهى قمشه اى که از این محفل پرفیض برخوردار بوده است، مى گوید: وقتى صبحگاه در محضرش حاضر شده، به بیانش گوش مى دادیم هر لحظه در وجود ما نیرویى تازه دمیده مى شد، به طورى که در پایان درس خود را پهلوانى شجاع حس مى نمودیم. به طور کلى بیان درس در روحیات شاگردان اثر ویژه اى داشت که از وصف آن عاجزم.<ref> مرد روزگاران، على مدرسى، ص ۴۸.</ref>
  
پدربزرگ حكيم الهى از افراد خوشنام شهرستان قمشه بشمار مى رفت كه در انجام امور خير شهرتى بسزا داشت. آب انبار و پل حاج عبدالحميد و مدرسه علميه حاج عبدالحميد از باقيات صالحات ايشان در شهر قمشه است.
+
حکیم الهى که سخت جویاى حقیقت و مشتاق معارف [[قرآن|قرآنى]] و فرهنگ [[اهل بیت]] بود، بیش از یک سال در اصفهان نماند و این دیار را به قصد [[مشهد]] مقدس ترک نمود تا به مدد اساتید این جایگاه مبارک و سرشار از معنویت به کمالات فکرى و [[عرفان|عرفانى]] نایل آید. وى در مشهد به مدرسه نواب راه یافت و در این مکان حجره اى اختیار نمود و به تحصیل مشغول شد.
  
وى قبل از آن كه ميرزا مهدى الهى ديده به جهان گشايد طى رؤيايى صادق مشاهده كرده بود كه ملا محمد مهدى ابن ابى الفتوح قمشه اى (از دانشوران درگذشته اين ديار) از هودجى از آسمان بر زمين فرود مى آيد و به اتاق ايشان وارد مى شود. از آن پس ايشان بارها نزد پدر ميرزا مهدى آمده، از عيال وى كه در انتظار مولود تازه اى بود عيادت مى نمود و بى صبرانه در انتظار ميلاد آن فرزند لحظه  شمارى مى كرد و پيوسته مى گفت: «اين نوزاد نامش محمد مهدى است و در زمره علماى بزرگ خواهد گرديد».
+
وى در میان اساتیدش از مرحوم آقا بزرگ حکیم (میرزا عسکرى شهید) بسیار سخن مى گفت، آن بزرگوار در علوم نقلى و عقلى مهارت داشت و در [[خراسان]]، [[مرجعیت|مرجعیت]] و ریاست تامه را عهده دار بود و از نامبرده کراماتى نیز نقل کرده اند.
  
سرانجام انتظارها به سر رسيد و در سال 1319 قمرى و بنا به نقلى به سال 1320 ستاره پرفروغ اين خانواده هويدا گرديد.(7) و دوستداران وارستگى را در موجى از شعف و سرور فروبرد. نامش را مهدى نهادند و بعدها كه در خرد و [[حكمت]] و تدريس معارف دينى و فرهنگ تشيع سرآمد اقران گشت و فروغ ايمانش تابيدن گرفت به محى الدين (زنده كننده معارف دينى) ملقب گرديد و در شرع و ادب تخلص الهى براى خود برگزيد. چنان چه خود در بيتى بدين الفاظ اشاره دارد:
+
از اساتید دیگر الهى قمشه اى، آیت الله العظمى [[سید حسین طباطبائی قمی|حاج آقا حسین قمى]] (۱۳۶۶-۱۲۸۲ ه.ق) مى باشد که در دوران مرجعیت و زعامت این [[فقیه|فقیه]] فرزانه رویدادهاى مهمى رخ داد که با موضع گیرى هاى بجا و قاطع ایشان جایگاه و عظمت مقام مرجعیت بیش از پیش نمایان گردید. نامبرده در ماجراى کشف [[حجاب]] رضاخان با موضع گیرى شجاعانه این توطئه شوم را رسوا نمود.<ref> نک: حاج آقا حسین قمى، قامت قیام (از سرى دیدار با ابرار) محمدباقر پورامینى.</ref>
  
«الهى» طبع و «مهدى» نام و در عشق × لقب گرديد «محى الدين» منوّر
+
شیخ اسدالله یزدى مشهور به هراتى که در [[منطق]] و [[حکمت]]، هیئت و علوم [[ریاضی|ریاضى]] مهارت داشت و از دانشمندان و پرهیزگاران ارض قدس رضوى بود یکى از استادان میرزا مهدى الهى قمشه اى است. حکیم قمشه اى مى فرمود: شرح نصوح قیصرى را در محضر جناب عارف بزرگوار آقا شیخ اسدالله یزدى (متوفى به سال ۱۳۴۵ ه.ق) فراگرفتم. ایشان به ما سفارش مى کرد که بى[[ وضو]] در درس حاضر نشوید.<ref> در آسمان معرفت، آیت الله حسن زاده آملى، ص ۲۵۷.</ref>
  
'''در محضر اساتيد قمشه، اصفهان، مشهد و تهران'''
+
مرحوم حاج ملا محمدعلى فاضل (متوفى ۱۳۴۲ ه.ق) که از مدرسان و حکماى معروف مشهد بوده، جرعه هایى از [[حکمت]] و [[عرفان]] را به کام اندیشه حکیم الهى قمشه اى بریخت. این عارف محقق سال ها محضر قضاوت داشته و از شاگردان نامدار [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزاى شیرازى]] بوده است.<ref> میرزاى شیرازى، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ترجمه محمد دزفولى، ص ۱۷۵-۱۷۴.</ref>
  
ميرزا محمد مهدى در پنج سالگى به مكتب خانه رفت و تا هفت سالگى مقدمات ادبيات فارسى و عربى را آموخت و سپس نزد پدر و ادباى شهر قمشه به پيگيرى تحصيلات و فراگيرى علوم دينى پرداخت و با وجود خردسالى به دليل هوش سرشار و برخوردارى از حافظه اى قوى، كتب مهم و مشكل زبان و ادب پارسى و عربى را ياد گرفت و چون ده بهار را پشت سر نهاد «شرح نظام» را نزد پدر آموخته بود و در پانزده سالگى در ادبيات عرب به درجه اى از توانايى رسيد كه شرح نظام نيشابورى، مغنى اللبيب ابن هشام و مطوّل تفتازانى را تدريس مى نمود.(8)
+
حاج شیخ حسن مشهور به فاضل بُرسى که حوزه درسى با اهمیت و پرتحرکى داشت و بسیارى از علما از محضرش بهره گرفته اند، از دیگر کسانى است که حکیم الهى قمشه اى سعادت استفاضه از انوار علمى وى را یافت. او در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] مهارت داشت و کتاب [[فرائد الاصول (کتاب)|فرائد]] [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ مرتضى انصارى]] را تدریس مى کرد. چندى بر اثر کسالت در بُرس رحل اقامت افکند و بعد از مدتى با حالت بیمارى به عتبات عالیات هجرت نمود و در سال ۱۳۵۳ ه.ق در آن مکان مبارک رحلت نمود.<ref> جشن نامه مدرس رضوى، گروهى از نویسندگان، ص ۷. ضمیمه هاى تاریخى علماى خراسان، میرزا عبدالرحمن، ص ۲۶۰.</ref>
  
به موجب ذكاوتى كه در وجودش نهفته بود كمتر نياز مى ديد كه به مرور درس‌ها بپردازد و اوقات فراغت خويش را براى كمك به معاش خانواده سپرى مى كرد. مقدمات [[فقه]] و [[اصول]] و [[حكمت]] را در شهرضا از ملامحمد هادى فرزانه قمشه اى (1385-1302 ه.ق) و ديگران بياموخت. نامبرده در علوم عقلى و نقلى و بى اعتنايى به دنيا و زخارف آن معروف بود.(9)
+
از دیگر کسانى که میرزا مهدى الهى از محضرش محظوظ گشت آیت الله [[سید حسین فقیه سبزواری|میرزا حسین فقیه سبزوارى]] (متوفى ۱۳۸۶ ق) است. ایشان یکى از رؤساى روحانیت خراسان و نیز از زعماى حوزه علمیه [[مشهد]] بشمار مى رفته و آثار خیرى از خویش برجاى نهاده است.<ref> گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، ج ۵، ص ۲۲۲ و نیز همین مأخذ، ج ۷، ص ۱۵۲.</ref>
  
وى در حكمت، [[كلام]] و [[فلسفه]] آثار مفيدى دارد.(10) حسين امين جعفرى (1369-1295 ه.ق) از فضلايى است كه حكيم قمشه اى مجلس درس وى را غنيمت مى شمرد.(11) او تحصيلات مقدماتى و بخشى از علوم اسلامى و آثار فقهى را در وطنش آموخت و در ضمن از تجربيات علم و دانش هاى پدرى فاضل و مؤمن بهره برد. اما در فصل شكفتن و به سن چهارده سالگى، توفان حوادث و امواج بلا به سوى وى يورش آورد و پدر دانشمند و مادر پاك سرشت خود را از دست داد(12) و در غم فقدان والدين سوگوار گرديد.
+
پس از شهریور ۱۳۲۰ ه.ش (۱۳۶۰ ه.ق) که با تغییرات عمده در دستگاه حکومت پهلوى تا حدودى فشار سیاسى از روى مظاهر دینى و روحانى برداشته شد، زعامت حوزه مشهد را دو عالم بزرگ و معروف دینى حاج [[شیخ مرتضی آشتیانی|شیخ مرتضى آشتیانى]] و آقا [[میرزا مهدی اصفهانی|میرزا مهدى اصفهانى]] در دست گرفتند و بار دیگر به بازسازى بنیادهاى روحانى در این شهر مقدس پرداختند. فقه و اصول در حلقه درس این دو مدرس بزرگ طلایى را گردآورد.<ref> گزارشى از سابقه تاریخى و اوضاع کنونى حوزه علمیه مشهد، آیت الله العظمى سید على خامنه اى، ص ۲۸.</ref>
  
با وجود ممانعت برادر بزرگش به شوق تحصيل در اصفهان راهى اين شهر شد و در حجره طلبه هاى قمشه اى ساكن اصفهان در مدرسه صدر مسكن گزيد. در آن جا از محضر شيخ محمد حكيم خراسانى (متوفاى 1355 ه.ق) به مدت يك سال استفاده نمود.(13)
+
میرزا مهدى در تدریس خود مقید بود که مطالب خود را در چارچوب دستورهاى [[ائمه اطهار]] علیهم السلام بیان کند و بر این نکته تأکید داشت که [[سیر و سلوک|سیر و سلوک]] در معارف الهى ضمن آن که به [[تقوا]] نیاز دارد، باید با استفاده از روایات [[معصوم|معصومین]] علیهم السلام صورت پذیرد. اصرار ایشان در کسب کمالات عرفانى و رسیدن به قله هاى معنوى بر انجام [[واجب|واجبات]] و ترک [[حرام|محرمات]] بود و با هر ریاضتى که مستلزم سماع و کردار خانقاه نشینان توأم بود، مخالفت مى کرد.<ref> میراث ماندگار، مجموعه مصاحبه هاى سال چهارم کیهان فرهنگى، ص ۱۷۸-۱۷۷.</ref>
  
حكيم نامبرده از شاگردان خاص و وارث علم و اخلاق ميرزا جهانگيرخان قشقايى (استاد شهيد مدرس) بشمار مى رفت.(14) آيت الله سيد حسن مدرس صبح ها در مدرسه جده كوچك درس [[فقه]] و [[اصول]] و عصرهادر مدرسه جده بزرگ درس [[منطق]] و شرح منظومه مى گفت. مجلس درس آن شهيد در اصفهان بزم محبت و كلاس تدريس رشادت و استوارى و شجاعت بود.(15)
+
حکیم الهى پس از طى مدارج علمى و حکمت و کسب دانش قرآنى و روایى در [[مشهد]] مقدس، بر آن شد تا به [[تهران]] سفر کند و از آن جا به رى و [[قم]] و سپس به حوزه [[نجف]] اشرف برود، ولى زمانه خیمه اش را به تهران زد و خاک ملک رى دامنگیرش ساخت.
  
حكيم الهى قمشه اى كه از اين محفل پرفيض برخوردار بوده است، مى گويد: وقتى صبحگاه در محضرش حاضر شده، به بيانش گوش مى داديم هر لحظه در وجود ما نيرويى تازه دميده مى شد، به طورى كه در پايان درس خود را پهلوانى شجاع حس مى نموديم. به طور كلى بيان درس در روحيات شاگردان اثر ويژه اى داشت كه از وصف آن عاجزم.(16)
+
==تدریس و شاگردان==
  
حكيم الهى كه سخت جوياى حقيقت و مشتاق معارف قرآنى و فرهنگ [[اهل بيت]] بود بيش از يك سال در اصفهان نماند و اين ديار را به قصد [[مشهد]] مقدس ترك نمود تا به مدد اساتيد اين جايگاه مبارك و سرشار از معنويت به كمالات فكرى و عرفانى نايل آيد. وى در مشهد به مدرسه نواب راه يافت و در اين مكان حجره اى اختيار نمود و به تحصيل مشغول شد. برادر بزرگش حسين‌على، بخشى از مخارج زندگى و تحصيلات او را تأمين مى كرد. با اين حال، ايام اقامت در مشهد از لحاظ اوضاع مادى براى او با مشقت و مرارت توأم بود و در اين مدت به قناعت مى گذراند و ماه ها غذاى پختنى نمى خورد. گاه گاه به دشت هاى اطراف مى رفت و در طول هفته از توت درختان ارتزاق مى نمود.
+
ایشان در تهران به مدرسه میرزا حسین سپهسالار (شهید مطهرى کنونى) وارد شد. در آن ایام شهید آیت الله [[شهید سید حسن مدرس|سید حسن مدرس]] سخت مشغول تعمیرات این مدرسه بود. حکیم الهى در ضمن بیان خاطره اى اظهار داشته است: مدتى در آن جا ماندم و به درس [[کفایة الاصول]] جناب مدرس مى رفتم و ایام اقامت در آن مدرسه به درازا کشید. ایشان روزى از من پرسید: مسافرت شما به کجا انجامید؟ عرض کردم: «چشم مسافر چو بر جمال تو افتد * عزم رحیلش بدل شود به اقامت». من ضمن این که به درس ایشان مى رفتم یک درس [[منطق]] و یک درس [[فلسفه]] را هم در مدرسه شروع کردم.<ref> مدرس مجاهدى شکست ناپذیر، ص ۱۹۲-۱۹۱.</ref>
  
وى در ميان اساتيدش از مرحوم آقا بزرگ حكيم (ميرزا عسكرى شهيد) بسيار سخن مى گفت، آن بزرگوار در علوم نقلى و عقلى مهارت داشت و در خراسان مرجعيت و رياست تامه را عهده دار بود و از نامبرده كراماتى نيز نقل كرده اند.
+
استاد الهى قمشه اى ضمن تدریس در این مدرسه از محضر حکیم و فیلسوف شهیر محمدطاهر فقیه نصیرى طبرى مشهور به آقا [[میرزا محمدطاهر تنکابنی|میرزا محمدطاهر تنکابنى]] (۱۳۲۰-۱۲۴۲ ه.ش) استفاده کرد. او از شاگردان برجسته [[میرزا ابوالحسن جلوه|میرزا ابوالحسن جلوه]] (۱۳۱۴-۱۲۳۸ ه.ق) است.<ref> نک: میرزا ابوالحسن جلوه حکیم فروتن، از نگارنده.</ref>
  
از اساتيد ديگر الهى قمشه اى، آيت الله العظمى حاج آقا حسين قمى (1366-1282 ه.ق) مى باشد كه در دوران مرجعيت و زعامت اين فقيه فرزانه رويدادهاى مهمى رخ داد كه با موضع گيرى هاى بجا و قاطع ايشان جايگاه و عظمت مقام مرجعيت بيش از پيش نمايان گرديد. نامبرده در ماجراى كشف حجاب رضاخان با موضع گيرى شجاعانه اين توطئه شوم را رسوا نمود.(17)
+
پس از تأسیس دانشگاه در کشور، مدرسه سپهسالار که محفل ادبا و مجلس حکما بود به دانشکده معقول و منقول تبدیل گردید. حکیم الهى قمشه اى ضمن تدریس منطق، حکمت و ادبیات در آن مکان، به عنوان یکى از برجسته ترین اساتید دانشگاه تهران شناخته شده، با نوشتن کتاب «توحید هوشمندان» به درجه دکترا از دانشکده مزبور نایل آمد. همچنین به عنوان استاد زبان و [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]] در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول افاضه به مشتاقان معرفت گردید.
  
شيخ اسدالله يزدى مشهور به هراتى كه در [[منطق]] و [[حكمت]]، هيئت و علوم رياضى مهارت داشت و از دانشمندان و پرهيزگاران ارض قدس رضوى بود يكى از استادان ميرزا مهدى الهى قمشه اى است. حكيم قمشه اى مى فرمود: شرح نصوح قيصرى را در محضر جناب عارف بزرگوار آقا شيخ اسدالله يزدى (متوفى به سال 1345 ه.ق) فراگرفتم. ايشان به ما سفارش مى كرد كه بى[[ وضو]] در درس حاضر نشويد.(18)
+
ایشان ضمن تدریس، با جملاتى شیوا، شیرین و پرجاذبه مفاهیم دشوار فلسفى را بیان مى کرد و در تأیید اظهارات علمى خود از اشعار عرفانى شاعران بزرگ پارسى چون [[مولوی|مولوى]]، [[حافظ شیرازی|حافظ]] و [[سعدی|سعدى]] شاهد مى آورد و در پایان با نهایت فروتنى خاصى سروده هاى خویش را براى شاگردان مى خواند.
  
مرحوم حاج ملا محمدعلى فاضل (متوفى 1342 ه.ق) كه از مدرسان و حكماى معروف مشهد بوده جرعه هايى از [[حكمت]] و [[عرفان]] را به كام انديشه حكيم الهى قمشه اى بريخت. اين عارف محقق سال ها محضر قضاوت داشته و از شاگردان نامدار ميرزاى شيرازى بوده است.(19)
+
با وجود کهولت سن، آیات [[قرآن]]، روایات [[ائمه اطهار]] علیهم السلام و عبارات کتاب اشارات [[ابن سینا|بوعلى]]، [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] [[ملاصدرا]]، [[شرح منظومه سبزواری (کتاب)|شرح منظومه سبزوارى]]، [[فصوص الحکم ابن عربی (کتاب)|فصوص الحکم]] [[محیی الدین ابن عربی|ابن عربى]] و دیگر کتب فلسفى و عرفانى را به خاطر داشت.<ref> یاد و خاطراتى از حکیم الهى قمشه اى، امیر محمد انوار، مجله یغما سال ۶۳ شماره ۱۲ اسفند ۱۳۵۲، ص ۷۵۲.</ref>
  
حاج شيخ حسن مشهور به فاضل بُرسى كه حوزه درسى با اهميت و پرتحركى داشت و بسيارى از علما از محضرش بهره گرفته اند، از ديگر كسانى است كه حكيم الهى قمشه اى سعادت استفاضه از انوار علمى وى را يافت. او در [[فقه]] و اصول مهارت داشت و كتاب فوائد [[شيخ مرتضى انصارى]] را تدريس مى كرد. چندى بر اثر كسالت در بُرس رحل اقامت افكند و بعد از مدتى با حالت بيمارى به عتبات عاليات هجرت نمود و در سال 1353 ه.ق در آن مكان مبارك رحلت نمود.(20)
+
در تدریس [[فلسفه]] و [[حکمت]] به ظرفیت افراد توجه مى کرد. روزى در محفلى چون مى خواستند حکیم الهى را به [[شهید سید حسن مدرس|شهید مدرس]] معرفى کنند، شهید مدرس مى گوید: لازم نیست او را به من معرفى کنید چون پدربزرگ این شخص - مرحوم حاج ملک - موجب شد که من مدرس شوم.
  
از ديگر كسانى كه ميرزا مهدى الهى از محضرش محظوظ گشت آيت الله حاج ميرزا حسين فقيه سبزوارى (متوفى 1386 ق) است. ايشان يكى از رؤساى روحانيت خراسان و نيز از زعماى حوزه علميه [[مشهد]] بشمار مى رفته و آثار خيرى از خويش برجاى نهاده است.(21)
+
پس از تبعید آن [[فقیه|فقیه]] مبارز و مجتهد والامقام، طلاب مدرسه سپهسالار بر گرد حکیم الهى قمشه اى جمع شده، کتابى را به ایشان دادند و گفتند تا این زمان مدرس این کتاب را براى ما تدریس مى کرد و اینک شما تنها کسى هستید که ما مى توانیم از محضرش استفاده کنیم. ایشان بعد از این واقعه به یاد خواب خویش که چند سال قبل در [[مشهد]] دیده بود، افتاد و [[تعبیر خواب|تعبیر]] آن را همین ماجرا دانست.<ref> این رؤیاى صادقانه در فصل دوم کتاب آشناى عرشیان به قلم نگارنده آمده است.</ref>
  
پس از شهريور 1320 ه.ش (1360 ه.ق) كه با تغييرات عمده در دستگاه حكومت پهلوى تا حدودى فشار سياسى از روى مظاهر دينى و روحانى برداشته شد زعامت حوزه مشهد را دو عالم بزرگ و معروف دينى حاج شيخ مرتضى آشتيانى و آقا ميرزا مهدى اصفهانى در دست گرفتند و بار ديگر به بازسازى بنيادهاى روحانى در اين شهر مقدس پرداختند. فقه و اصول در حلقه درس اين دو مدرس بزرگ طلايى را گردآورد.(22)
+
[[علامه حسن زاده آملی|علامه حسن زاده آملى]] که به مدت یازده سال خوشه چین خرمن خرد حکیم الهى قمشه اى بوده مى گوید: از محضر این عارف ربانى تمام حکمت منظومه سبزوارى و مبحث نفس [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] و حدود نصف شرح [[خواجه نصیرالدین طوسى]] بر اشارات [[ابن سینا|شیخ الرئیس]] را تلمذ نمودم و نیز در مجلس [[قرآن]] آن جناب خوشه چین بودم.<ref> پاسداران اسلام (استاد حسن زاده آملى) مجله پیام انقلاب، شماره مسلسل ۱۱۲، ص ۲۱.</ref>
  
ميرزا مهدى در تدريس خود مقيد بود كه مطالب خود را در چارچوب دستورهاى [[ائمه اطهار]] علیهم السلام بيان كند و بر اين نكته تأكيد داشت كه [[سير و سلوك]] در معارف الهى ضمن آن كه به [[تقوا]] نياز دارد بايد با استفاده از روايات معصومين علیهم السلام صورت پذيرد. اصرار ايشان در كسب كمالات عرفانى و رسيدن به قله هاى معنوى بر انجام واجبات و ترك محرمات بود و با هر رياضتى كه مستلزم سماع و كردار خانقاه نشينان توأم بود، مخالفت مى كرد.(23)
+
در معرفى الهى قمشه اى همین بس که چون یکى از فضلاى تهران از محضر [[علامه طباطبایى]] استاد طلبید، آن مفسر نامى خطاب به وى گفته بود: الهى قمشه اى غیر از این ظاهر است، از محضرش استفاده کنید.<ref> حکم عملى یا اخلاق مرتضوى، ص ۴۱-۴۰.</ref>
  
حكيم الهى پس از طى مدارج علمى و [[حكمت]] و كسب دانش قرآنى و روايى در [[مشهد]] مقدس بر آن شد تا به تهران سفر كند و از آن جا به رى و قم و سپس به حوزه [[نجف]] اشرف برود ولى زمانه خيمه اش را به تهران زد و خاك ملك رى دامنگيرش ساخت.
+
دیگر از فضلایى که حوزه درسى حکیم الهى قمشه اى را درک نموده و از ابعاد اندیشه اش محظوظ گشته حضرت آیت الله [[عبدالله جوادی آملی|عبدالله جوادى آملى]] (متولد ۱۳۱۲ ه.ش) است. وى بخشى از شرح منظومه و نیز الهیات و بخش عرفان شرح اشارات خواجه نصیر طوسى را نزد حکیم الهى آموخته است.<ref> گفتگوى نشریه صحیحفه با آیت الله جوادى آملى، شماره ۳۰، ص ۵.</ref>
  
'''بر كرسى تدريس'''
+
ایشان مى گوید: درس مرحوم الهى نسبت به درس دیگر اساتید با روح تر و پرورنده تر بود... بین [[نماز مغرب]] و [[نماز عشاء]]، اشارات تدریس مى نمودند و اصرار داشتند [[نماز]]شان در اول وقت شرعى اقامه گردد.<ref> مجله کیهان فرهنگى، شماره ۹، سال ۱۳۶۴، گفتگو با آیت الله جوادى آملى با تغییر در عبارات و جملات.</ref>
  
ايشان در تهران به مدرسه ميرزا حسين سپهسالار (شهيد مطهرى كنونى) وارد شد. در آن ايام شهيد آيت الله سيد حسن مدرس سخت مشغول تعميرات اين مدرسه بود. حكيم الهى در ضمن بيان خاطره اى اظهار داشته است: مدتى در آن جا ماندم و به درس [[كفاية الاصول]] جناب مدرس مى رفتم و ايام اقامت در آن مدرسه به درازا كشيد. ايشان روزى از من پرسيد: مسافرت شما به كجا انجاميد؟ عرض كردم: «چشم مسافر چو بر جمال تو افتد × عزم رحيلش بدل شود به اقامت». من ضمن اين كه به درس ايشان مى رفتم يك درس [[منطق]] و يك درس [[فلسفه]] را هم در مدرسه شروع كردم.(24)
+
فضلایى چون: ربانى تربتى، [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]]، دکتر محمود انوار، کاظم مدیر شانه چى، سید محمدباقر حجتى، محمدباقر محقق، و حاج شیخ عبدالرحیم ملکان که [[تخلص]] «ناصح» دارد از شاگردان حکیم الهى قمشه اى بوده اند.<ref> آشناى عرشیان، به قلم نگارنده، ص ۸۷-۸۶.</ref>
  
استاد الهى قمشه اى ضمن تدريس در اين مدرسه از محضر حكيم و [[فيلسوف]] شهير محمد طاهر فقيه نصيرى طبرى مشهور به آقا ميرزا طاهر تنكابنى (1320-1242 ه.ش) فرزند فرج الله استفاده كرد. او از شاگردان برجسته ميرزا ابوالحسن جلوه (1314-1238 ه.ق) است.(25)
+
==آثار و تألیفات==
  
پس از تأسيس دانشگاه در كشور، مدرسه سپهسالار كه محفل ادبا و مجلس حكما بود به دانشكده معقول و منقول تبديل گرديد. حكيم الهى قمشه اى ضمن تدريس منطق، [[حكمت]] و ادبيات در آن مكان به عنوان يكى از برجسته ترين اساتيد دانشگاه تهران شناخته شده، با نوشتن كتاب «توحيد هوشمندان» به درجه دكترا از دانشكده مزبور نايل آمد. همچنين به عنوان استاد زبان و ادبيات عرب در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران مشغول افاضه به مشتاقان معرفت گرديد.
+
حکیم الهى قمشه اى در جاى جاى مباحث [[فلسفه|فلسفى]]، [[عرفان|عرفانى]] و [[علم کلام|کلامى]] ضمن تشریح مباحث متنوع براى اثباث گفتارهاى علمى خود [[آیه|آیه اى]] از [[قرآن]] را شاهد مى آورد تا هر گونه شک را از ذهن افراد برطرف سازد و اهمیت موضوع را روشن نماید. وى ضمن آن که در اشعار به شدت تحت تأثیر قرآن و [[حدیث]] بود، در سروده هایى ویژه تحت عنوان «قصیده قرآنیه» از کلام حق سخن گفته است.
 +
[[پرونده:Hikmat.jpg|thumb|left|حکمت الهی - یکی از آثار حکیم الهی قمشه ای]]
  
ايشان ضمن تدريس، با جملاتى شيوا، شيرين و پرجاذبه مفاهيم دشوار فلسفى را بيان مى كرد و در تأييد اظهارات علمى خود از اشعار عرفانى شاعران بزرگ پارسى چون مولوى، حافظ و سعدى شاهد مى آورد و در پايان با نهايت فروتنى خاصى سروده هاى خويش را براى شاگردان مى خواند.
+
طى سال هاى ۱۳۲۲-۱۳۲۰ ه.ش [[روض الجنان و روح الجنان (کتاب)|تفسیر ابوالفتوح رازى]] به اهتمام شادروان الهى قمشه اى در ده جلد انتشار یافت که در سال هاى ۱۳۲۴ و ۱۳۳۵ ه.ش تجدید طبع گشت. وى در این طبع، حواشى ارزنده اى بر [[تفسیر قرآن|تفسیر]] یاد شده نوشته که از نظر اهل فن دور نیست.<ref> الذریعه، ج ۷، ص ۹۶-۹۵.</ref>
  
با وجود كهولت، آيات قرآن، روايات [[ائمه اطهار]] علیهم السلام و عبارات كتاب اشارات بوعلى، اسفار [[ملاصدرا]]، شرح منظومه سبزوارى، فصوص الحكم ابن عربى و ديگر كتب فلسفى و عرفانى را به خاطر داشت.(26) در تدريس [[فلسفه]] و [[حكمت]] به ظرفيت افراد توجه مى كرد. روزى در محفلى چون مى خواستند حكيم الهى را به شهيد مدرس معرفى كنند، شهيد مدرس مى گويد: لازم نيست او را به من معرفى كنيد چون پدربزرگ اين شخص - مرحوم حاج ملك - موجب شد كه من مدرس شوم.
+
سرآغاز [[ترجمه قرآن]] به زبان امروزى به همت حکیم الهى قمشه اى صورت گرفته است. وى بدون آن که در اصل معنا دخل و تصرفى کند، تفسیر خلاصه اى با بیان ساده و در خور فهم براى عموم ارائه کرد، به طورى که مرحوم آیت الله العظمى [[آیت الله بروجردی|سید حسین بروجردى]] که در [[تفسیر قرآن]] تبحر خاصى داشتند در مقام مقایسه با دیگر ترجمه ها فرموده بودند، هیچ ترجمه اى را با [[ترجمه قرآن الهی قمشه ای (کتاب)|ترجمه الهى قمشه اى]] مقایسه نکنید. کارى که ایشان کردند بسیار فوق العاده است.<ref> مجله پیام انقلاب، شماره ۱۶۹، ص ۳۰.</ref> ترجمه تفسیرگونه الهى قمشه اى که بعدها اصطلاحات فراوانى از سوى وى بر آن صورت گرفت نخستین بار در سال ۱۳۲۳ ه.ش به چاپ رسید و با وجود انتقادهایى که برخى بر آن داشته اند و بعد از ده ها ترجمه دیگر هنوز در تیراژهاى بسیار وسیع و گسترده از سوى ناشران متعدد تهرانى و شهرستانى تجدید طبع گردیده، در اختیار علاقه مندان قرار مى گیرد.
  
پس از تبعيد آن فقيه مبارز و مجتهد والامقام، طلاب مدرسه سپهسالار بر گرد حكيم الهى قمشه اى جمع شده، كتابى را به ايشان دادند و گفتند تا اين زمان مدرس اين كتاب را براى ما تدريس مى كرد و اينك شما تنها كسى هستيد كه ما مى توانيم از محضرش استفاده كنيم. ايشان بعد از اين واقعه به ياد خواب خويش كه چند سال قبل در [[مشهد]] ديده بود، افتاد و تعبير آن را همين ماجرا دانست.(27)
+
عرض ارادت به پیشگاه [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله و خاندان آن سرور در [[اخلاق]] و رفتار و آثار علمى و عرفانى این عالم ربانى کاملاً مشهود است و بخش مهمى از سروده هایش در واقع ترجمان سخنان [[معصوم|معصومین]] علیهم السلام مى باشد. گزیده اى از سخنان حضرت [[امام على]] علیه السلام تحت عنوان «حکمت عملى یا اخلاق مرتضوى» در ده مقاله به انضمام خاتمه مقالات از سوى حکیم الهى قمشه اى تنظیم شده که براى برخى فرموده هاى امام شرحى اجمالى اما دقیق و پرمحتوا نوشته است. اثر مزبور براى بار نخست در زمان حیات استاد در خاتمه کتاب «حکمت الهى» به طبع رسید و به تازگى با مقدمه، تصحیح و تعلیقات آیت الله [[علامه حسن زاده آملی|حسن زاده آملى]] به پیشگاه مبارک عاشقان معارف و حکم و تشنگان آب حیات کوثر ولاى علوى تقدیم گردیده است.
  
استاد علامه حسن زاده آملى كه به مدت يازده سال خوشه چين خرمن خرد حكيم الهى قمشه اى بوده مى گويد: از محضر اين عارف ربانى تمام حكمت منظومه سبزوارى و مبحث نفس اسفار و حدود نصف شرح [[خواجه نصيرالدين طوسى]] بر اشارات شيخ الرئيس را تلمذ نمودم و نيز در مجلس [[قرآن]] آن جناب خوشه چين بودم.(28)
+
سروده زیبا و شیواى وى که تحت عنوان «نغمه الهى» چاپ شده شرح منظومى است از [[خطبه]] همام حضرت على علیه السلام در این اثر حکیم الهى قمشه اى خطبه مزبور را به چندین بخش تقسیم نموده و هر بخش را با اشعار توضیح داده است.
  
در معرفى الهى قمشه اى همين بس كه چون يكى از فضلاى تهران از محضر [[علامه طباطبايى]] استاد طلبيد، آن مفسر نامى خطاب به وى گفته بود: الهى قمشه اى غير از اين ظاهر است، از محضرش استفاده كنيد.(29)
+
یکى از گنجینه هاى حقایق الهى و معارف [[اهل بیت]] علیهم السلام [[صحیفه سجادیه]] امام چهارم است که در زمره [[نهج البلاغه]] مى باشد و آن را «[[زبور]] آل محمد صلی الله علیه و آله» و «[[انجیل]] اهل بیت علیهم السلام» نامیده اند. استاد میرزا مهدى الهى این اثر قدسى را با ترجمه اى زیبا به زبان فارسى برگردانیده و در مقدمه اى زیبا به معرفى اجمالى آن پرداخته است. ضمنا برخى دعاها نیز توضیح داده شده است.
  
ديگر از فضلايى كه حوزه درسى حكيم الهى قمشه اى را درك نموده و از ابعاد انديشه اش محظوظ گشته حضرت آيت الله عبدالله جوادى آملى (متولد 1312 ه.ش) است. وى بخشى از شرح منظومه و نيز الهيات و بخش عرفان شرح اشارات خواجه نصير طوسى را نزد حكيم الهى آموخته است.(30)
+
از افاضات علمى و پژوهش‌هاى ارزشمند آن نامدار میدان معرفت مجموعه نسبتا مفصل «حکمت الهى» در دو مجلد مى باشد، که خود در معرفى آن مى نویسد: این کتابى است در حکمت الهى، فقه اکبر، [[کلام]] و [[فلسفه]] اسلامى از قرون اول [[حکمت]] تا عصر حاضر، حاوى اقوال بزرگان و خردمندان الهى عالم و مطالب همه با ادله عقلى، منطقى و [[قرآن]]، مبرهن گردید یا به وجدان ذوق اهل [[معرفت]] و کمال مستند است.
  
ايشان مى گويد: درس مرحوم الهى نسبت به درس ديگر اساتيد با روح تر و پرورنده تر بود... بين [[نماز مغرب]] و [[نماز عشاء]]، اشارات تدريس مى نمودند و اصرار داشتند [[نماز]]شان در اول وقت شرعى اقامه گردد.(31)
+
کتاب [[فصوص الحکم فارابی (کتاب)|فصوص الحکم]] [[ابو نصر فارابی|فارابى]] در الهیات خاص، [[عرفان]] و معرفت [[نفس]] به نگارش درآمده که حکیم الهى قمشه اى با دیدگاه هاى استوار خود که بر قرآن و [[حدیث]] مبتنى است، به شرح این اثر پرداخته است. شرح مذکور در خاتمه با توضیح «خطبه توحیدیه» حضرت [[امام على]] علیه السلام تزیین شده است.
  
فضلايى چون: ربانى تربتى، سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى، دكتر محمود انوار، كاظم مدير شانه چى، سيد محمدباقر حجتى، محمدباقر محقق، و حاج شيخ عبدالرحيم ملكان كه تخلص «ناصح» دارد از شاگردان حكيم الهى قمشه اى بوده اند.(32)
+
آثار دیگر آن حکیم به شرح ذیل مى باشند:
  
'''آثار و تأليفات'''
+
*فلسفه معلم ثانى ابونصر فارابى، که در تهران همراه با کتاب «توحید هوشمندان» از آثار دیگر مرحوم الهى و در سال ۱۳۲۲ ه.ش به صورت سربى و در قطع جیبى انتشار یافته است.
 +
*مشاهدات العارفین فى احوال السالکین الى اللّه، که نسخه خطى آن نزد اخوى ایشان بوده و مرحوم الهى این کتاب را با خط خود نوشته و امضا کرده است.
 +
*مناسک [[حج]] عاشقان، اثرى است منظوم که در سال ۱۳۸۱ ه.ق در تهران چاپ گردید و نیز در آخر دیوان آن حکیم درج شده است.
 +
*رساله اى در فلسفه کلى.
 +
*رساله اى در سیر و سلوک.
 +
*رساله اى در مراتب ادراک.
 +
*حاشیه بر مبدأ و معاد [[ملاصدرا|ملاصدراى شیرازى]].
 +
*رساله اى در مراتب عشق.
 +
*نغمه حسینى، در احوالات حضرت [[سیدالشهداء|سیدالشهداء]] علیه السلام و واقعه [[کربلا]] که در این اثر تاریخ زندگانى حضرت [[امام حسین]] علیه السلام و قیام آن حضرت به نظم درآمده و سعى بر این بوده است که بر طبق کتب مستند تنظیم شود.
 +
*ترجمه [[مفاتیح الجنان]]، که بارها در تیراژ بالا چاپ شده و به تازگى انتشارات اسوه به طرزى جالب و با حروفچینى کامپیوترى به طبع آن مبادرت نموده است.
 +
*دروس عرفانى از مکتب علوى، چاپ تهران به سال ۱۳۳۷ ه.ش.
 +
*تصحیح دوبیتى هاى [[بابا طاهر|باباطاهر عریان]].
 +
*کلیات [[دیوان (شعر)|دیوان]] حکیم الهى قمشه اى.<ref> در تنظیم فهرست آثار آن حکیم سخنور از این منابع بهره گرفته شده است: الذریعه، مجلدات ۱۹، معجم مؤلفین شیعه، على فاضل قاینى نجفى، ص ۳۶۷-۳۶۱، تذکره شعراى معاصر اصفهان، ص ۵۳، سخنوران نامى معاصر ایران، ج ۱، ص ۱۱، بهار و ادب فارسى، ج ۱،‌ ص ۲۲۲، نامه ها، برنامه ها، ص ۸۱-۸۰.</ref>
  
حكيم الهى قمشه اى در جاى جاى مباحث فلسفى، عرفانى و كلامى ضمن تشريح مباحث متنوع براى اثباث گفتارهاى علمى خود آيه اى از [[قرآن]] را شاهد مى آورد تا هر گونه شك را از ذهن افراد برطرف سازد و اهميت موضوع را روشن نمايد. وى ضمن آن كه در اشعار به شدت تحت تأثير قرآن و [[حديث]] بود در سروده هايى ويژه تحت عنوان «قصيده قرآنيه» از كلام [[حق]] سخن گفته است.
+
==شعر الهى قمشه‌اى==
  
طى سال هاى 1322-1320 ه.ش تفسير ابوالفتوح رازى به اهتمام شادروان الهى قمشه اى در ده جلد انتشار يافت كه در سال هاى 1324 و 1335 ه.ش تجديد طبع گشت. وى در اين طبع، حواشى ارزنده اى بر تفسير ياد شده نوشته كه از نظر اهل فن دور نيست.(33)
+
الهى قمشه اى از دوران نوجوانى با احساسات ظریف شاعران انس و الفت داشت. در آیینه [[شعر]] توانایی هاى خود را بروز داد و معارف دینى، باورهاى [[شیعه|شیعى]]، مضامین [[قرآن]] و روایى و نیز محبت توأم با معرفت به پیشگاه [[اهل بیت]] علیهم السلام را با ذوق لطیف خویش ممزوج ساخت و از زبان شعر به تشریح مباحث اعتقادى، کلامى و معرفى ستارگان درخشان آسمان [[امامت]] و [[ولایت]] پرداخت.
  
سرآغاز ترجمه قرآن به زبان امروزى به همت حكيم الهى قمشه اى صورت گرفته است. وى بدون آن كه در اصل معنا دخل و تصرفى كند تفسير خلاصه اى با بيان ساده و در خور فهم براى عموم ارائه كرد، به طورى كه مرحوم آيت الله العظمى سيد حسين بروجردى كه در [[تفسير قرآن]] تبحر خاصى داشتند در مقام مقايسه با ديگر ترجمه ها فرموده بودند، هيچ ترجمه اى را با ترجمه الهى قمشه اى مقايسه نكنيد. كارى كه ايشان كردند بسيار فوق العاده است.(34)
+
رگه هایى از [[عرفان اسلامی|عرفان اسلامى]] در اشعارش به جهان بینى وى رنگ و بوى [[حکمت]] عملى بخشیده است. معارف قرآنى، حکمت هاى عالى و براهین فلسفى را با هم آشنایى داده و از آن ها نتایج [[اخلاق|اخلاقى]] مى گیرد و مى کوشد تا خواننده را از خواب [[غفلت]] بیدار نموده، جان و خرد خفته اش را حیات روحانى و ابتهاج معنوى بخشد. [[مناجات]] با خداوند در اشعار این حکیم سخنور به وفور دیده مى شود.  
  
ترجمه تفسيرگونه الهى قمشه اى كه بعدها اصطلاحات فراوانى از سوى وى بر آن صورت گرفت نخستين بار در سال 1323 ه.ش به چاپ رسيد و با وجود انتقادهايى كه برخى بر آن داشته اند و بعد از ده ها ترجمه ديگر هنوز در تيراژهاى بسيار وسيع و گسترده از سوى ناشران متعدد تهرانى و شهرستانى تجديد طبع گرديده، در اختيار علاقه مندان قرار مى گيرد.
+
[[علامه حسن زاده آملی|علامه حسن زاده آملى]] نوشته است: از اول تا آخر دیوانش یک کلمه لغو نمى یابى، دیوانش از فاتحه تا خاتمه شور و نوا و سوز و گداز است، از طلعت دیوانش فروغ آن انّ من الشعر لحکمة ساطع و از صداقت بیانش شروق انّ من البیان لسحرا طالع است. نازکى اشعارش خود برهان ناطق و [[تقریظ|تقریظ]] مرحوم ملک الشعراء بهار بر اشعارش شاهدى صادق است. این بنده گوینده اى از معاصرین را نمى شناسد که آن همه مضامین رفیع حکمت و معانى منیع [[عرفان]] را به این سبک روان به رشته نظم کشیده باشد:
 +
{{بیت|دقیقه هاى معانیش در سواد حروف|چو در سیاهى شب روشنى پروین بود<ref> نامه ها و برنامه ها، ص ۸۲-۸۱.</ref>}}
  
عرض ارادت به پيشگاه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و خاندان آن سرور در [[اخلاق]] و رفتار و آثار علمى و عرفانى اين عالم ربانى كاملاً مشهود است و بخش مهمى از سروده هايش در واقع ترجمان سخنان معصومين علیهم السلام مى باشد. گزيده اى از سخنان حضرت [[امام على]] علیه السلام تحت عنوان «حكمت عملى يا اخلاق مرتضوى» در ده مقاله به انضمام خاتمه مقالات از سوى حكيم الهى قمشه اى تنظيم شده كه براى برخى فرموده هاى امام شرحى اجمالى اما دقيق و پرمحتوا نوشته است.
+
[[دیوان (شعر)|دیوان]] «الهى» مجموعه گرانبارى است که پاره اى از درّهاى شاهوارش در شرح خطبه [[امیرالمؤمنین]] علیه السلام در نشانه هاى پارسایان به نام نغمه الهى مى باشد. قسمت دیگرش در ذکر حماسه پرشور [[کربلا]] با عنوان نغمه حسینى است و بخشى از آن شامل قصایدى متین حاوى پندهاى نغز حکیمان و روشن ضمیران است و ختامش با غزل هایى وزین و عالى مضامین، قطعات و رباعیاتى دلپذیر صورت گرفته است.
  
اثر مزبور براى بار نخست در زمان حيات استاد در خاتمه كتاب «[[حكمت الهى]]» به طبع رسيد و به تازگى با مقدمه، تصحيح و تعليقات آيت الله حسن زاده آملى به پيشگاه مبارك عاشقان معارف و حكم و تشنگان آب حيات كوثر ولاى علوى تقديم گرديده است.
+
ملک الشعراى بهار در خصوص سروده هایش مى گوید: «...گوینده این اشعار... [[علم عروض|عروض]] را دماغ موزون او پیدا کرده و [[قافیه|قافیه]] را ذوق فطرى او تشخیص داده (است)... و آن چه با ذوق خاص او راست آمده درست یافته و بکار بسته است. از هیچ کس مدح ننموده و به کلى از مدح و اسلوب [[قصیده|قصاید]] مدیحه که در ادبیات پارسى بابى بزرگ است کناره گرفته و در [[غزل]] نیز به مذاق اهل حال - حالى بین [[فلسفه]] و [[عرفان]] و [[شریعت|شریعت]] - برگزیده است...».<ref> از مقدمه ملک الشعراى بهار بر نغمه عشاق که در سال ۱۳۲۱ ه.ش به طبع رسیده است.</ref>
  
سروده زيبا و شيواى وى كه تحت عنوان «نغمه الهى» چاپ شده شرح منظومى است از خطبه همام حضرت على علیه السلام در اين اثر حكيم الهى قمشه اى خطبه مزبور را به چندين بخش تقسيم نموده و هر بخش را با اشعار توضيح داده است.
+
نمونه اى از سروده مناجات گونه او:
 +
{{بیت|همى گفتم الهى یا الهى|به عالم، بى پناهان را پناهى}}
 +
{{بیت|تویى یارب ز حال زارم آگاه|برآور یوسف جان من از چاه}}
 +
{{بیت|تو دانى خوار و زار و خسته جانم|تو دانى انتظار کودکانم}}
 +
{{بیت|به جان نیکوان بر جانم اى دوست|ترحم کن ز غم برهانم اى دوست}}
 +
{{بیت|به رحمت از گناهانم چشم در پوش|به مسکینان متاع عدل مفروش}}
 +
{{بیت|چو خواهى از من و خون خوردن من|به رنج و درد هجران مردن من...}}
  
يكى از گنجينه هاى حقايق الهى و معارف [[اهل بيت]] علیهم السلام [[صحيفه سجاديه]] امام چهارم است كه در زمره [[نهج البلاغه]] مى باشد و آن را «[[زبور]] آل محمد صلی الله علیه و آله» و «[[انجيل]] اهل بيت علیهم السلام» ناميده اند. استاد ميرزا مهدى الهى اين اثر قدسى را با ترجمه اى زيبا به زبان فارسى برگردانيده و در مقدمه اى زيبا به معرفى اجمالى آن پرداخته است. ضمنا برخى دعاها نيز توضيح داده شده است.
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
از افاضات علمى و پژوهش‌هاى ارزشمند آن نامدار ميدان معرفت مجموعه نسبتا مفصل «حكمت الهى» در دو مجلد مى باشد، كه خود در معرفى آن مى نويسد: اين كتابى است در حكمت الهى فقه اكبر، [[كلام]] و [[فلسفه]] اسلامى از قرون اول [[حكمت]] تا عصر حاضر، حاوى اقوال بزرگان و خردمندان الهى عالم و مطالب همه با ادله عقلى، منطقى و [[قرآن]]، مبرهن گرديد يا به وجدان ذوق اهل [[معرفت]] و كمال مستند است.
+
حکیم الهى قمشه اى در مسیر تلاش هاى علمى به خواسته هاى متعالى و گرایش هاى والا توجه داشت و بدین سبب حالاتى چون [[صداقت]]، وارستگى و [[زهد]] در [[اخلاق]] و رفتارش متجلى بود و از طریق ارتباط با [[الله|خدا]]، [[ذکر (اصطلاح اخلاق و عرفان)|ذکر]]، [[عبادت]] و [[تهجد]] و تصفیه اعمال، این خصوصیات را در خویشتن تقویت مى نمود.
  
كتاب فصوص الحكم فارابى در الهيات خاص، [[عرفان]] و معرفت نفس به نگارش درآمده كه حكيم الهى قمشه اى با ديدگاه هاى استوار خود كه بر قرآن و [[حديث]] مبتنى است به شرح اين اثر پرداخته است. شرح مذكور در خاتمه با توضيح «خطبه توحيديه» حضرت [[امام على]] علیه السلام تزيين شده است.
+
در برابر اوامر الهى و تأکیدهاى [[ائمه اطهار]] علیهم السلام از امیال و خواسته هاى فردى صرفنظر مى کرد و از دام خودخواهى رهایى یافت و در سروده اى زیبا چنین گفته است:
 +
{{بیت|دریغا که در دام نامم هنوز|اسیر خیالات خامم هنوز}}
 +
{{بیت|ز بعد ریاضات و درس و سلوک|نشد توسن نفس رامم هنوز}}
 +
{{بیت|تن سفله طبع از تمناى شهد|کند دمبدم تلخ کامم هنوز}}
 +
{{بیت|دل من اگر خلوت خاص هوست|چرا در غم خاص و عامم هنوز...}}
  
آثار ديگر آن حكيم به شرح ذيل مى باشند:
+
استاد [[علامه حسن زاده آملی|حسن زاده آملى]] که از پرورش یافتگان مکتب این عارف متشرع بوده مى گوید: متجاوز از ده سال با او حشر داشتم، یک کلمه حرف ناروا و یا یک جمله بیهوده از او نشنیدم. چه گریه ها و زاری ها از او دیده ام و چه اندرزها از وى به یادگار دارم.<ref> نامه ها و برنامه ها، ص ۸۱.</ref>
  
- [[فلسفه]] معلم ثانى ابونصر [[فارابى]] كه در تهران همراه با كتاب «توحيد هوشمندان» از آثار ديگر مرحوم الهى و در سال 1322 ه.ش به صورت سربى و در قطع جيبى انتشار يافته است.
+
همسرش طیبه الهى (تربتى) در ضمن خاطراتى گفته است: در خانه، در امور داخلى کمک مى کردند، بسیار بشاش و خوش صحبت بودند. اگر نصف روز متوالى تدریس مى نمود، کسى اظهار خستگى نمى کرد. نیمه شب از خواب برمى خاست و پس از [[نافله های شبانه روز|نوافل]] و [[نماز شب]] در صحن خانه قدم مى زد و به سیارات و ستارگان آسمان چشم مى دوخت و از شگفتى هاى جهان هستى لذت مى برد. ناملایمات را تحمل مى نمود و مى گفت: بلاهاى این جهان همه از جانب حق است.  
  
- مشاهدات العارفين فى احوال السالكين الى اللّه، كه نسخه خطى آن نزد اخوى ايشان بوده و مرحوم الهى اين كتاب را با خط خود نوشته و امضا كرده است.
+
بارها فقیرى به در خانه مى آمد که چیزى به او بدهیم، اثاثیه اى همچون ظروف مسى و مانند او به او مى دادند و مى گفتند برو بفروش و خرج کن. [[امر به معروف و نهى از منکر]] ایشان با ملایمت و از روى دلسوزى بود. روحى شجاع داشت و [[کینه|کینه]] کسى را در قلب خویش جاى نداده بود.
  
- مناسك [[حج]] عاشقان، اثرى است منظوم كه در سال 1381 ه.ق در تهران چاپ گرديد و نيز در آخر ديوان آن حكيم درج شده است.
+
بسیار قانع و با لباسى عادى و مسکنى ساده زندگى مى کرد و چون بیمار مى شد مى گفت: داروى من هفت بار قرائت [[سوره حمد]] است. در زمستان ها در اتاق درسش که در منزل منعقد مى گشت نه کرسى بود و نه بخارى؛ تنها یک چراغ لامپاى گردسوز و فرشى فرسوده. و برخى شب ها که هوا بسیار سرد مى شد منقل زیر کرسى اتاق دیگر را که عائله اش در آن بودند به اتاق درس مى آورد و خاکستر رویش را کنار مى زد و بدان حال مى گذراند.<ref> در آسمان معرفت، ص ۲۶۵-۲۶۴.</ref>
  
- رساله اى در فلسفه كلى.
+
حکیم الهى قمشه اى به سبب کمالاتى که از طریق [[تزکیه نفس|تزکیه]] و تهذیب، [[عبادت]] و [[اخلاص]] کسب کرده بود، لیاقت هم نوایى و نغمه سرایى با قدسیان را داشت و از کرامات و حالات فوق العاده هم بى بهره نبود.<ref> نک: خوشه ها، ص ۱۲۸.</ref>
  
- رساله اى در [[سير و سلوك]].
+
بعد از اقامت ایشان در [[تهران]] و دوستى بسیار نزدیک و همکارى تنگاتنگ با [[شهید سید حسن مدرس|شهید مدرس]] و پس از آن که حکومت غاصب و رضاخانى مدرس را دستگیر و تبعید نمود، الهى قمشه اى هم روانه زندان گردید که به سفارش ذکاءالملک فروغى (نخست وزیر وقت) به دلیل ارتباط علمى که با ایشان داشت آزاد شد. گویا زمانى وى را به فشار سیاسى یا تطمیع از سوى دستگاه منحوس پهلوى تهدید کرده بودند که در [[غزل|غزلى]] با این [[مطلع]] گفته بود:
 +
{{بیت|من نه آن دیوانه عشقم که زنجیرم کنند|یا به جز در دام زلف یار، تسخیرم کنند}}
 +
{{بیت|من نه آن مرغم که صیادان عالم بافسون|دانه افشانند و در دامى به تزویرم کنند}}
  
- رساله اى در مراتب ادراك.
+
در سروده اى دیگر گویا به رضاخان ملعون طعن مى زند و مى گوید:
 +
{{بیت|دین عزیز است و رجال دین شریف و بزرگ|تف به آن ابله که قدر و شوکت دین کاستى}}
 +
{{بیت|از کلاغ زشت خوى ژاژخاى هرزه طبع|چند در باغ طبیعت نعره و غوغاستى<ref> نغمه حسینى، ص ۲۲۰ و پیام انقلاب شماره ۱۶۹، ص ۳۳.</ref>}}
  
- حاشيه بر مبدأ و معاد ملاصدراى شيرازى.
+
==وفات==
 +
سرانجام در حالى که آن حکیم نامدار به اصلاح خلاصة التفاسیر خود مشغول بود، در شب سه شنبه ۱۲ [[ماه ربیع الثانی|ربیع الثانى]] ۱۳۹۳ ه.ق (۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۲) دعوت حق را لبیک گفت و به سراى باقى شتافت. پیکر پاکش از [[تهران]] به [[قم]] انتقال یافت و در جوار بارگاه [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها در قبرستان وادى السلام این شهر (اتاق شماره ۱۹) به خاک سپرده شد.
  
- رساله اى در مراتب عشق.
+
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
  
- نغمه حسينى در احوالات حضرت سيدالشهداء علیه السلام و واقعه [[كربلا]] كه در اين اثر تاريخ زندگانى حضرت [[امام حسين]] علیه السلام و قيام آن حضرت به نظم درآمده و سعى بر اين بوده است كه بر طبق كتب مستند تنظيم شود.
+
*غلامرضا گُلى زواره، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد۲.
 +
{{ترتیب:الهی قمشه‌اي، میرزامهدی}}
 +
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:الهی (5).jpg|محمدمهدی الهی قمشه ای
 +
پرونده:الهی (1).jpg|قبر محمدمهدی الهی قمشه ای قبل از بازسازی
 +
پرونده:الهی (3).jpg|تممبر یادبود محمدمهدی الهی قمشه ای
 +
پرونده:الهی (2).JPG|[[عبدالله جوادی آملی]] بر سر مزار محمدمهدی الهی قمشه ای در قبرستان وادی السلام [[قم]]
 +
پرونده:الهی (6).jpg|یکی از آثار محمدمهدی الهی قمشه ای
  
- ترجمه [[مفاتيح الجنان]] كه بارها در تيراژ بالا چاپ شده و به تازگى انتشارات اسوه به طرزى جالب و با حروفچينى كامپيوترى به طبع آن مبادرت نموده است.
+
</gallery>
  
- دروس عرفانى از مكتب علوى، چاپ تهران به سال 1337 ه.ش.
+
[[رده: علمای قرن چهاردهم|الهی قمشه ای،محمدمهدی]]
 
+
[[رده:مترجمان قرآن به زبان فارسی]]
- تصحيح دوبيتى هاى باباطاهر عريان.
+
[[رده:فیلسوفان]]
 
+
[[رده:عارفان]]
- كليات ديوان حكيم الهى قمشه اى.(35)
+
[[رده:مدفونین در قم]]
 
 
'''سخنور پرهيزگار'''
 
 
 
الهى قمشه اى از دوران نوجوانى با احساسات ظريف شاعران انس و الفت داشت. در آيينه شعر توانايي هاى خود را بروز داد و معارف دينى، باورهاى شيعى، مضامين [[قرآن]] و روايى و نيز محبت توأم با معرفت به پيشگاه [[اهل بيت]] علیهم السلام را با ذوق لطيف خويش ممزوج ساخت و از زبان شعر به تشريح مباحث اعتقادى، كلامى و معرفى ستارگان درخشان آسمان امامت و ولايت پرداخت.
 
 
 
رگه هايى از عرفان اسلامى در اشعارش به جهان بينى وى رنگ و بوى [[حكمت]] عملى بخشيده است. معارف قرآنى، حكمت هاى عالى و براهين فلسفى را با هم آشنايى داده و از آن ها نتايج اخلاقى مى گيرد و مى كوشد تا خواننده را از خواب غفلت بيدار نموده، جان و خرد خفته اش را حيات روحانى و ابتهاج معنوى بخشد.
 
 
 
مناجات با خداوند در اشعار اين حكيم سخنور به وفور ديده مى شود. علامه حسن زاده آملى نوشته است: از اول تا آخر ديوانش يك كلمه لغو نمى يابى، ديوانش از فاتحه تا خاتمه شور و نوا و سوز و گداز است از طلعت ديوانش فروغ آن انّ من الشعر لحكمة ساطع و از صداقت بيانش شروق انّ من البيان لسحرا طالع است. نازكى اشعارش خود برهان ناطق و تقريظ مرحوم ملك الشعراء بهار بر اشعارش شاهدى صادق است. اين بنده گوينده اى از معاصرين را نمى شناسد كه آن همه مضامين رفيع حكمت و معانى منيع [[عرفان]] را به اين سبك روان به رشته نظم كشيده باشد:
 
 
 
دقيقه هاى معانيش در سواد حروف × چو در سياهى شب روشنى پروين بود.(36)
 
 
 
ديوان «الهى» مجموعه گرانبارى است كه پاره اى از درّهاى شاهوارش در شرح [[خطبه]] [[اميرالمؤمنين]] علیه السلام در نشانه هاى پارسايان به نام نغمه الهى مى باشد. قسمت ديگرش در ذكر حاسه پرشور [[كربلا]] با عنوان نغمه حسينى است و بخشى از آن شامل قصايدى متين حاوى پندهاى نغز حكيمان و روشن ضميران است و ختامش با غزل هايى وزين و عالى مضامين، قطعات و رباعياتى دلپذير صورت گرفته است.
 
 
 
ملك الشعراى بهار در خصوص سروده هايش مى گويد: «...گوينده اين اشعار... عروض را دماغ موزون او پيدا كرده و قافيه را ذوق فطرى او تشخيص داده (است)... و آن چه با ذوق خاص او راست آمده درست يافته و بكار بسته است. از هيچ كس مدح ننموده و به كلى از مدح و اسلوب قصايد مديحه كه در ادبيات پارسى بابى بزرگ است كناره گرفته و در غزل نيز به مذاق اهل حال - حالى بين فلسفه و عرفان و شريعت - برگزيده است...».(37)
 
 
 
نمونه اى از سروده [[مناجات]] گونه او:
 
 
 
همى گفتم الهى يا الهى × به عالم، بى پناهان را پناهى
 
 
 
تويى يارب ز حال زارم آگاه × برآور يوسف جان من از چاه
 
 
 
تو دانى خوار و زار و خسته جانم × تو دانى انتظار كودكانم
 
 
 
به جان نيكوان بر جانم اى دوست × ترحم كن ز غم برهانم اى دوست
 
 
 
به رحمت از گناهانم چشم در پوش ×‌ به مسكينان متاع عدل مفروش
 
 
 
چو خواهى از من و خون خوردن من ×‌ به رنج و درد هجران مردن من...
 
 
 
'''اخلاق و رفتار'''
 
 
 
حكيم الهى قمشه اى در مسير تلاش هاى علمى به خواسته هاى متعالى و گرايش هاى والا توجه داشت و بدين سبب حالاتى چون [[صداقت]]، وارستگى [[اخلاق]] و [[زهد]] در اخلاق و رفتارش متجلى بود و از طريق ارتباط با خدا، ذكر، [[عبادت]] و تهجد و تصفيه اعمال، اين خصوصيات را در خويشتن تقويت مى نمود.
 
 
 
در برابر اوامر الهى و تأكيدهاى [[ائمه اطهار]] علیهم السلام از اميال و خواسته هاى فردى صرفنظر مى كرد و از دام خودخواهى رهايى يافت و در سروده اى زيبا چنين گفته است:
 
 
 
دريغا كه در دام نامم هنوز × اسير خيالات خامم هنوز
 
 
 
ز بعد رياضات و درس و سلوك ×‌ نشد توسن نفس رامم هنوز
 
 
 
تن سفله طبع از تمناى شهد × كند دمبدم تلخ كامم هنوز
 
 
 
دل من اگر خلوت خاص هوست × چرا در غم خاص و عامم هنوز...
 
 
 
استاد حسن زاده آملى كه از پرورش يافتگان مكتب اين عارف متشرع بوده مى گويد: متجاوز از ده سال با او حشر داشتم، يك كلمه حرف ناروا و يا يك جمله بيهوده از او نشنيدم. چه گريه ها و زاري ها از او ديده ام و چه اندرزها از وى به يادگار دارم.(38)
 
 
 
همسرش طيبه الهى (تربتى) در ضمن خاطراتى گفته است: در خانه، در امور داخلى كمك مى كردند، بسيار بشاش و خوش صحبت بودند. اگر نصف روز متوالى تدريس مى نمود، كسى اظهار خستگى نمى كرد. نيمه شب از خواب برمى خاست و پس از نوافل و [[نماز شب]] در صحن خانه قدم مى زد و به سيارات و ستارگان آسمان چشم مى دوخت و از شگفتى هاى جهان هستى لذت مى برد. ناملايمات را تحمل مى نمود و مى گفت: بلاهاى اين جهان همه از جانب [[حق]] است.
 
 
 
بارها فقيرى به در خانه مى آمد كه چيزى به او بدهيم، اثاثيه اى همچون ظروف مسى و مانند او به او مى دادند و مى گفتند برو بفروش و خرج كن. [[امر به معروف و نهى از منكر]] ايشان با ملايمت و از روى دلسوزى بود. روحى شجاع داشت و كينه كسى را در قلب خويش جاى نداده بود.
 
 
 
بسيار قانع و با لباسى عادى و مسكنى ساده زندگى مى كرد و چون بيمار مى شد مى گفت: داروى من هفت بار قرائت [[سوره حمد]] است. در زمستان ها در اتاق درسش كه در منزل منعقد مى گشت نه كرسى بود و نه بخارى؛ تنها يك چراغ لامپاى گردسوز و فرشى فرسوده. و برخى شب ها كه هوا بسيار سرد مى شد منقل زير كرسى اتاق ديگر را كه عائله اش در آن بودند به اتاق درس مى آورد و خاكستر رويش را كنار مى زد و بدان حال مى گذراند.(39)
 
 
 
حكيم الهى قمشه اى به سبب كمالاتى كه از طريق تزكيه و تهذيب، [[عبادت]] و [[اخلاص]] كسب كرده بود، لياقت هم نوايى و نغمه سرايى با قدسيان را داشت و از كرامات و حالات فوق العاده هم بى بهره نبود.(40)
 
 
 
بعد از اقامت ايشان در تهران و دوستى بسيار نزديك و همكارى تنگاتنگ با شهيد مدرس و پس از آن كه حكومت غاصب و رضاخانى مدرس را دستگير و تبعيد نمود، الهى قمشه اى هم روانه زندان گرديد كه به سفارش ذكاءالملك فروغى (نخست وزير وقت) به دليل ارتباط علمى كه با ايشان داشت آزاد شد. گويا زمانى وى را به فشار سياسى يا تطميع از سوى دستگاه منحوس پهلوى تهديد كرده بودند كه در غزلى با اين مطلع گفته بود:
 
 
 
من نه آن ديوانه عشقم كه زنجيرم كنند × يا به جز در دام زلف يار، تسخيرم كنند
 
 
 
من نه آن مرغم كه صيادان عالم بافسون × دانه افشانند و در دامى به تزويرم كنند
 
 
 
در سروده اى ديگر گويا به رضاخان ملعون طعن مى زند و مى گويد:
 
 
 
دين عزيز است و رجال دين شريف و بزرگ × تف به آن ابله كه قدر و شوكت دين كاستى
 
 
 
از كلاغ زشت خوى ژاژخاى هرزه طبع × چند در باغ طبيعت نعره و غوغاستى(41)
 
 
 
سرانجام در حالى كه آن حكيم نامدار به اصلاح خلاصة التفاسير خود مشغول بود در شب سه شنبه 12 [[ربيع الثانى]] 1393 ه.ق (25 ارديبهشت) 1352 دعوت [[حق]] را لبيك گفت و به سراى باقى شتافت، پيكر پاكش از [[تهران]] به [[قم]] انتقال يافت و در جوار بارگاه [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها در [[وادى السلام]] (اتاق شماره 19) اين شهر به خاك سپرده شد.
 
 
 
پى نوشت
 
 
 
(1). الحياة، محمدرضا حكيمى و محمد حكيمى، ج اول، ص 298.
 
 
 
(2). مجله پيام انقلاب، شماره مسلسل 168 ص 32.
 
 
 
(3). خوشه ها، طيبه الهى قمشه اى (تربتى)، ص 131 و 132.
 
 
 
(4). نامه ها و برنامه ها، آيت الله حسن زاده آملى، ص 80.
 
 
 
(5). نغمه عشاق الهى قمشه اى، ص 367 و نيز نغمه حسينى، ص 215.
 
 
 
(6). مجله پيام انقلاب، همان شماره، همان صفحه.
 
 
 
(7). الذريعه، شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]]، ج 24، ص 237 و نيز همين مأخذ، ج 13، ص 289.
 
 
 
(8). مجله پيام انقلاب، همان شماره.
 
 
 
(9). [[حكمت عقلى]] يا اخلاق مرتضوى، استاد محى الدين الهى قمشه اى، مقدمه علامه حسن زاده آملى، ص 33.
 
 
 
(10). تاريخ حكما و عرفا متأخرين صدرالمتألهين، منوچهر صدوقى سها، ص 82.
 
 
 
(11). زندگانى حكيم جهانگير قشقايى، مهدى فرقانى، ص 126.
 
 
 
(12). مجله پيام انقلاب، همان.
 
 
 
(13). تذكره شعراى معاصر اصفهان، سيد مصلح الدين مهدوى، ص 53.
 
 
 
(14). نشريه جاويدان خرد، سال سوم، شماره اول، بهار 1365، ص 9.
 
 
 
(15). مدرس مجاهدى شكست ناپذير، عبدالعلى باقى، ص 28.
 
 
 
(16). مرد روزگاران، على مدرسى، ص 48.
 
 
 
(17). نك: حاج آقا حسين قمى، قامت قيام (از سرى ديدار با ابرار) محمدباقر پورامينى.
 
 
 
(18). در آسمان معرفت، آيت الله حسن زاده آملى، ص 257.
 
 
 
(19). ميرزاى شيرازى، شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]]، ترجمه محمد دزفولى، ص 175-174.
 
 
 
(20). جشن نامه مدرس رضوى، گروهى از نويسندگان، ص 7. ضميمه هاى تاريخى علماى خراسان، ميرزا عبدالرحمن، ص 260.
 
 
 
(21). گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازى، ج 5، ص 222 و نيز همين مأخذ، ج 7، ص 152.
 
 
 
(22). گزارشى از سابقه تاريخى و اوضاع كنونى حوزه علميه [[مشهد]]، آيت الله العظمى سيد على خامنه اى، ص 28.
 
 
 
(23). ميراث ماندگار، مجموعه مصاحبه هاى سال چهارم كيهان فرهنگى، ص 178-177.
 
 
 
(24). مدرس مجاهدى شكست ناپذير، ص 192-191.
 
 
 
(25). نك: ميرزا ابوالحسن جلوه حكيم فروتن، از نگارنده.
 
 
 
(26). ياد و خاطراتى از حكيم الهى قمشه اى، امير محمد انوار، مجله يغما سال 63 شماره 12 اسفند 1352، ص 752.
 
 
 
(27). اين رؤياى صادقانه در فصل دوم كتاب آشناى عرشيان به قلم نگارنده آمده است.
 
 
 
(28). پاسداران اسلام (استاد حسن زاده آملى) مجله پيام انقلاب، شماره مسلسل 112، ص 21.
 
 
 
(29). حكم عملى يا اخلاق مرتضوى، ص 41-40.
 
 
 
(30). گفتگوى نشريه صحيحفه با آيت الله جوادى آملى، شماره 30، ص 5.
 
 
 
(31). مجله كيهان فرهنگى، شماره 9، سال 1364، گفتگو با آيت الله جوادى آملى با تغيير در عبارات و جملات.
 
 
 
(32). آشناى عرشيان، به قلم نگارنده، ص 87-86.
 
 
 
(33). [[الذريعه]]، ج 7، ص 96-95.
 
 
 
(34). مجله پيام انقلاب، شماره 169، ص 30.
 
 
 
(35). در تنظيم فهرست آثار آن حكيم سخنور از اين منابع بهره گرفته شده است: [[الذريعه]]، مجلدات 19، معجم مؤلفين [[شيعه]]، على فاضل قاينى نجفى، ص 367-361، تذكره شعراى معاصر اصفهان، ص 53، سخنوران نامى معاصر ايران، ج 1، ص 11، بهار و ادب فارسى، ج 1،‌ ص 222، نامه ها، برنامه ها، ص 81-80.
 
 
 
(36). نامه ها و برنامه ها، ص 82-81.
 
 
 
(37). از مقدمه ملك الشعراى بهار بر نغمه عشاق كه در سال 1321 ه.ش به طبع رسيده است.
 
 
 
(38). نامه ها و برنامه ها، ص 81.
 
 
 
(39). در آسمان معرفت، ص 265-264.
 
 
 
(40). نك: خوشه ها، ص 128.
 
 
 
(41). نغمه حسينى، ص 220 و پيام انقلاب شماره 169، ص 33.
 
[[رده: علمای قرن چهاردهم]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۰

حکیم میرزا مهدى الهى قمشه اى ملقّب به مُحی‌الدین (۱۳۱۹ - ۱۳۹۳ ق) عالم ربانی، فقیه، ادیب، فیلسوف و عارف نامدار شیعه معاصر است. وی از شاگردان شهید مدرس و آقا حسین قمی بود و خود بزرگانی چون علامه حسن زاده آملى و علامه جوادى آملى را پرورش داد. ترجمه الهى قمشه اى از مهمترین و مشهورترین ترجمه های قرآن کریم به شمار می رود.

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
Ghomshei.jpg
نام کامل محمدمهدى الهى قمشه‌اى
زادروز ۱۳۱۹ قمری
زادگاه شهرضا - اصفهان
وفات ۱۳۹۳ قمری
مدفن قم - قبرستان وادی السلام

Line.png

اساتید

سید حسن مدرس، آقا حسین قمی، میرزا محمدطاهر تنکابنى،...

شاگردان

علامه حسن زاده آملى و علامه جوادى آملى، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی،...

آثار

ترجمه قرآن کریم، ترجمه صحیفه سجادیه، نغمه حسینى، ...

ولادت و خاندان

اجداد حکیم میرزا مهدى الهى قمشه اى از سادات بحرین و از بزرگان علم و معرفت و حافظان قرآن بشمار مى رفته اند.[۱] گفته مى شود که در دوران حکومت نادرشاه که سادات را تحت شکنجه و فشارهاى شدید قرار مى دادند نیاکان حکیم مخفیانه از بحرین به شهرستان قمشه از توابع استان اصفهان مهاجرت مى کنند و سیادت خود را به دلیل اختناق حاکم مخفى مى نمایند. عموزادگان آن حکیم به سیادت صحیح معروفند اما ایشان احتیاط مى کردند.[۲]

علامه حسن زاده آملى مى نویسد: آن بزرگوار از سادات بحرین و از بیت علم و عرفان و زهد و تقوا بود. بارها به این بنده مى فرمود: اصلا از سادات بحرینم ولى چون در کسوت متعارف فعلى شناخته شده ام از تبدیل عمامه سفید به سیاه خوددارى مى کنم![۳]

حکیم الهى قمشه اى در شرح حال منظومى که براى خود گفته به این مسأله اشاره دارد:

نیاکان بُوَدم از سادات بحرین ز حفّاظ قرآن قرّاء دفتر زمانه خواندشان در شهر قمشه بدور نادر آن مرد دلاور[۴]

دست خطى از آن مرحوم برجاى مانده که سلسله شریف خاندانش را براى برادرزاده اش به صورت ذیل به نگارش درآورده است: «میرزا مهدى بن حاج ملاابوالحسن بن حاج عبدالمجید بن حاج محمدرضا بن حاج عبدالملک بن حاج شیخ جعفر السید البحرینى رحمهم اللّه تعالى».[۵]

پدربزرگ حکیم الهى از افراد خوشنام شهرستان قمشه بشمار مى رفت که در انجام امور خیر شهرتى بسزا داشت. آب انبار و پل حاج عبدالحمید و مدرسه علمیه حاج عبدالحمید از باقیات صالحات ایشان در شهر قمشه است.

وى قبل از آن که میرزا مهدى الهى دیده به جهان گشاید طى رؤیایى صادق مشاهده کرده بود که ملا محمدمهدى ابن ابى الفتوح قمشه اى (از دانشوران درگذشته این دیار) از هودجى از آسمان بر زمین فرود مى آید و به اتاق ایشان وارد مى شود. از آن پس ایشان بارها نزد پدر میرزا مهدى آمده، از عیال وى که در انتظار مولود تازه اى بود عیادت مى نمود و بى صبرانه در انتظار میلاد آن فرزند لحظه شمارى مى کرد و پیوسته مى گفت: «این نوزاد نامش محمد مهدى است و در زمره علماى بزرگ خواهد گردید».

سرانجام انتظارها به سر رسید و در سال ۱۳۱۹ قمرى (و بنا به نقلى به سال ۱۳۲۰ قمری) ستاره پرفروغ این خانواده هویدا گردید.[۶] نامش را مهدى نهادند و بعدها که در خرد و حکمت و تدریس معارف دینى و فرهنگ تشیع سرآمد اقران گشت و فروغ ایمانش تابیدن گرفت به محى الدین (زنده کننده معارف دینى) ملقب گردید و در شرع و ادب تخلص الهى براى خود برگزید. چنان چه خود در بیتى بدین الفاظ اشاره دارد:

«الهى» طبع و «مهدى» نام و در عشق لقب گردید «محى الدین» منوّر

تحصیلات و استادان

میرزا محمدمهدى در پنج سالگى به مکتب خانه رفت و تا هفت سالگى مقدمات ادبیات فارسى و عربى را آموخت و سپس نزد پدر و ادباى شهر قمشه به پیگیرى تحصیلات و فراگیرى علوم دینى پرداخت و با وجود خردسالى به دلیل هوش سرشار و برخوردارى از حافظه اى قوى، کتب مهم و مشکل زبان و ادب پارسى و عربى را یاد گرفت و چون ده بهار را پشت سر نهاد «شرح نظام» را نزد پدر آموخته بود و در پانزده سالگى در ادبیات عرب به درجه اى از توانایى رسید که شرح نظام نیشابورى، مغنى اللبیب ابن هشام و مطوّل تفتازانى را تدریس مى نمود.[۷]

به موجب ذکاوتى که در وجودش نهفته بود کمتر نیاز مى دید که به مرور درس‌ها بپردازد و اوقات فراغت خویش را براى کمک به معاش خانواده سپرى مى کرد. مقدمات فقه و اصول و حکمت را در شهرضا از ملا محمدهادى فرزانه قمشه اى (۱۳۸۵-۱۳۰۲ ه.ق) و دیگران بیاموخت. نامبرده در علوم عقلى و نقلى و بى اعتنایى به دنیا و زخارف آن معروف بود.[۸] وى در حکمت، کلام و فلسفه آثار مفیدى دارد.[۹]

حسین امین جعفرى (۱۳۶۹-۱۲۹۵ ه.ق) نیز از فضلایى است که حکیم قمشه اى مجلس درس وى را غنیمت مى شمرد.[۱۰]

او تحصیلات مقدماتى و بخشى از علوم اسلامى و آثار فقهى را در وطنش آموخت و در ضمن از تجربیات علم و دانش هاى پدرى فاضل و مؤمن بهره برد. سپس به شوق تحصیل در اصفهان راهى این شهر شد و در حجره طلبه هاى قمشه اى ساکن اصفهان در مدرسه صدر مسکن گزید. در آن جا از محضر شیخ محمد حکیم خراسانى (متوفاى ۱۳۵۵ ه.ق) به مدت یک سال استفاده نمود.[۱۱] وی از شاگردان خاص و وارث علم و اخلاق میرزا جهانگیرخان قشقایى (استاد شهید مدرس) بشمار مى رفت.[۱۲]

آیت الله سید حسن مدرس صبح ها در مدرسه جده کوچک درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ درس منطق و شرح منظومه مى گفت. مجلس درس آن شهید در اصفهان بزم محبت و کلاس تدریس رشادت و استوارى و شجاعت بود.[۱۳] حکیم الهى قمشه اى که از این محفل پرفیض برخوردار بوده است، مى گوید: وقتى صبحگاه در محضرش حاضر شده، به بیانش گوش مى دادیم هر لحظه در وجود ما نیرویى تازه دمیده مى شد، به طورى که در پایان درس خود را پهلوانى شجاع حس مى نمودیم. به طور کلى بیان درس در روحیات شاگردان اثر ویژه اى داشت که از وصف آن عاجزم.[۱۴]

حکیم الهى که سخت جویاى حقیقت و مشتاق معارف قرآنى و فرهنگ اهل بیت بود، بیش از یک سال در اصفهان نماند و این دیار را به قصد مشهد مقدس ترک نمود تا به مدد اساتید این جایگاه مبارک و سرشار از معنویت به کمالات فکرى و عرفانى نایل آید. وى در مشهد به مدرسه نواب راه یافت و در این مکان حجره اى اختیار نمود و به تحصیل مشغول شد.

وى در میان اساتیدش از مرحوم آقا بزرگ حکیم (میرزا عسکرى شهید) بسیار سخن مى گفت، آن بزرگوار در علوم نقلى و عقلى مهارت داشت و در خراسان، مرجعیت و ریاست تامه را عهده دار بود و از نامبرده کراماتى نیز نقل کرده اند.

از اساتید دیگر الهى قمشه اى، آیت الله العظمى حاج آقا حسین قمى (۱۳۶۶-۱۲۸۲ ه.ق) مى باشد که در دوران مرجعیت و زعامت این فقیه فرزانه رویدادهاى مهمى رخ داد که با موضع گیرى هاى بجا و قاطع ایشان جایگاه و عظمت مقام مرجعیت بیش از پیش نمایان گردید. نامبرده در ماجراى کشف حجاب رضاخان با موضع گیرى شجاعانه این توطئه شوم را رسوا نمود.[۱۵]

شیخ اسدالله یزدى مشهور به هراتى که در منطق و حکمت، هیئت و علوم ریاضى مهارت داشت و از دانشمندان و پرهیزگاران ارض قدس رضوى بود یکى از استادان میرزا مهدى الهى قمشه اى است. حکیم قمشه اى مى فرمود: شرح نصوح قیصرى را در محضر جناب عارف بزرگوار آقا شیخ اسدالله یزدى (متوفى به سال ۱۳۴۵ ه.ق) فراگرفتم. ایشان به ما سفارش مى کرد که بىوضو در درس حاضر نشوید.[۱۶]

مرحوم حاج ملا محمدعلى فاضل (متوفى ۱۳۴۲ ه.ق) که از مدرسان و حکماى معروف مشهد بوده، جرعه هایى از حکمت و عرفان را به کام اندیشه حکیم الهى قمشه اى بریخت. این عارف محقق سال ها محضر قضاوت داشته و از شاگردان نامدار میرزاى شیرازى بوده است.[۱۷]

حاج شیخ حسن مشهور به فاضل بُرسى که حوزه درسى با اهمیت و پرتحرکى داشت و بسیارى از علما از محضرش بهره گرفته اند، از دیگر کسانى است که حکیم الهى قمشه اى سعادت استفاضه از انوار علمى وى را یافت. او در فقه و اصول مهارت داشت و کتاب فرائد شیخ مرتضى انصارى را تدریس مى کرد. چندى بر اثر کسالت در بُرس رحل اقامت افکند و بعد از مدتى با حالت بیمارى به عتبات عالیات هجرت نمود و در سال ۱۳۵۳ ه.ق در آن مکان مبارک رحلت نمود.[۱۸]

از دیگر کسانى که میرزا مهدى الهى از محضرش محظوظ گشت آیت الله میرزا حسین فقیه سبزوارى (متوفى ۱۳۸۶ ق) است. ایشان یکى از رؤساى روحانیت خراسان و نیز از زعماى حوزه علمیه مشهد بشمار مى رفته و آثار خیرى از خویش برجاى نهاده است.[۱۹]

پس از شهریور ۱۳۲۰ ه.ش (۱۳۶۰ ه.ق) که با تغییرات عمده در دستگاه حکومت پهلوى تا حدودى فشار سیاسى از روى مظاهر دینى و روحانى برداشته شد، زعامت حوزه مشهد را دو عالم بزرگ و معروف دینى حاج شیخ مرتضى آشتیانى و آقا میرزا مهدى اصفهانى در دست گرفتند و بار دیگر به بازسازى بنیادهاى روحانى در این شهر مقدس پرداختند. فقه و اصول در حلقه درس این دو مدرس بزرگ طلایى را گردآورد.[۲۰]

میرزا مهدى در تدریس خود مقید بود که مطالب خود را در چارچوب دستورهاى ائمه اطهار علیهم السلام بیان کند و بر این نکته تأکید داشت که سیر و سلوک در معارف الهى ضمن آن که به تقوا نیاز دارد، باید با استفاده از روایات معصومین علیهم السلام صورت پذیرد. اصرار ایشان در کسب کمالات عرفانى و رسیدن به قله هاى معنوى بر انجام واجبات و ترک محرمات بود و با هر ریاضتى که مستلزم سماع و کردار خانقاه نشینان توأم بود، مخالفت مى کرد.[۲۱]

حکیم الهى پس از طى مدارج علمى و حکمت و کسب دانش قرآنى و روایى در مشهد مقدس، بر آن شد تا به تهران سفر کند و از آن جا به رى و قم و سپس به حوزه نجف اشرف برود، ولى زمانه خیمه اش را به تهران زد و خاک ملک رى دامنگیرش ساخت.

تدریس و شاگردان

ایشان در تهران به مدرسه میرزا حسین سپهسالار (شهید مطهرى کنونى) وارد شد. در آن ایام شهید آیت الله سید حسن مدرس سخت مشغول تعمیرات این مدرسه بود. حکیم الهى در ضمن بیان خاطره اى اظهار داشته است: مدتى در آن جا ماندم و به درس کفایة الاصول جناب مدرس مى رفتم و ایام اقامت در آن مدرسه به درازا کشید. ایشان روزى از من پرسید: مسافرت شما به کجا انجامید؟ عرض کردم: «چشم مسافر چو بر جمال تو افتد * عزم رحیلش بدل شود به اقامت». من ضمن این که به درس ایشان مى رفتم یک درس منطق و یک درس فلسفه را هم در مدرسه شروع کردم.[۲۲]

استاد الهى قمشه اى ضمن تدریس در این مدرسه از محضر حکیم و فیلسوف شهیر محمدطاهر فقیه نصیرى طبرى مشهور به آقا میرزا محمدطاهر تنکابنى (۱۳۲۰-۱۲۴۲ ه.ش) استفاده کرد. او از شاگردان برجسته میرزا ابوالحسن جلوه (۱۳۱۴-۱۲۳۸ ه.ق) است.[۲۳]

پس از تأسیس دانشگاه در کشور، مدرسه سپهسالار که محفل ادبا و مجلس حکما بود به دانشکده معقول و منقول تبدیل گردید. حکیم الهى قمشه اى ضمن تدریس منطق، حکمت و ادبیات در آن مکان، به عنوان یکى از برجسته ترین اساتید دانشگاه تهران شناخته شده، با نوشتن کتاب «توحید هوشمندان» به درجه دکترا از دانشکده مزبور نایل آمد. همچنین به عنوان استاد زبان و ادبیات عرب در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول افاضه به مشتاقان معرفت گردید.

ایشان ضمن تدریس، با جملاتى شیوا، شیرین و پرجاذبه مفاهیم دشوار فلسفى را بیان مى کرد و در تأیید اظهارات علمى خود از اشعار عرفانى شاعران بزرگ پارسى چون مولوى، حافظ و سعدى شاهد مى آورد و در پایان با نهایت فروتنى خاصى سروده هاى خویش را براى شاگردان مى خواند.

با وجود کهولت سن، آیات قرآن، روایات ائمه اطهار علیهم السلام و عبارات کتاب اشارات بوعلى، اسفار ملاصدرا، شرح منظومه سبزوارى، فصوص الحکم ابن عربى و دیگر کتب فلسفى و عرفانى را به خاطر داشت.[۲۴]

در تدریس فلسفه و حکمت به ظرفیت افراد توجه مى کرد. روزى در محفلى چون مى خواستند حکیم الهى را به شهید مدرس معرفى کنند، شهید مدرس مى گوید: لازم نیست او را به من معرفى کنید چون پدربزرگ این شخص - مرحوم حاج ملک - موجب شد که من مدرس شوم.

پس از تبعید آن فقیه مبارز و مجتهد والامقام، طلاب مدرسه سپهسالار بر گرد حکیم الهى قمشه اى جمع شده، کتابى را به ایشان دادند و گفتند تا این زمان مدرس این کتاب را براى ما تدریس مى کرد و اینک شما تنها کسى هستید که ما مى توانیم از محضرش استفاده کنیم. ایشان بعد از این واقعه به یاد خواب خویش که چند سال قبل در مشهد دیده بود، افتاد و تعبیر آن را همین ماجرا دانست.[۲۵]

علامه حسن زاده آملى که به مدت یازده سال خوشه چین خرمن خرد حکیم الهى قمشه اى بوده مى گوید: از محضر این عارف ربانى تمام حکمت منظومه سبزوارى و مبحث نفس اسفار و حدود نصف شرح خواجه نصیرالدین طوسى بر اشارات شیخ الرئیس را تلمذ نمودم و نیز در مجلس قرآن آن جناب خوشه چین بودم.[۲۶]

در معرفى الهى قمشه اى همین بس که چون یکى از فضلاى تهران از محضر علامه طباطبایى استاد طلبید، آن مفسر نامى خطاب به وى گفته بود: الهى قمشه اى غیر از این ظاهر است، از محضرش استفاده کنید.[۲۷]

دیگر از فضلایى که حوزه درسى حکیم الهى قمشه اى را درک نموده و از ابعاد اندیشه اش محظوظ گشته حضرت آیت الله عبدالله جوادى آملى (متولد ۱۳۱۲ ه.ش) است. وى بخشى از شرح منظومه و نیز الهیات و بخش عرفان شرح اشارات خواجه نصیر طوسى را نزد حکیم الهى آموخته است.[۲۸]

ایشان مى گوید: درس مرحوم الهى نسبت به درس دیگر اساتید با روح تر و پرورنده تر بود... بین نماز مغرب و نماز عشاء، اشارات تدریس مى نمودند و اصرار داشتند نمازشان در اول وقت شرعى اقامه گردد.[۲۹]

فضلایى چون: ربانى تربتى، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، دکتر محمود انوار، کاظم مدیر شانه چى، سید محمدباقر حجتى، محمدباقر محقق، و حاج شیخ عبدالرحیم ملکان که تخلص «ناصح» دارد از شاگردان حکیم الهى قمشه اى بوده اند.[۳۰]

آثار و تألیفات

حکیم الهى قمشه اى در جاى جاى مباحث فلسفى، عرفانى و کلامى ضمن تشریح مباحث متنوع براى اثباث گفتارهاى علمى خود آیه اى از قرآن را شاهد مى آورد تا هر گونه شک را از ذهن افراد برطرف سازد و اهمیت موضوع را روشن نماید. وى ضمن آن که در اشعار به شدت تحت تأثیر قرآن و حدیث بود، در سروده هایى ویژه تحت عنوان «قصیده قرآنیه» از کلام حق سخن گفته است.

حکمت الهی - یکی از آثار حکیم الهی قمشه ای

طى سال هاى ۱۳۲۲-۱۳۲۰ ه.ش تفسیر ابوالفتوح رازى به اهتمام شادروان الهى قمشه اى در ده جلد انتشار یافت که در سال هاى ۱۳۲۴ و ۱۳۳۵ ه.ش تجدید طبع گشت. وى در این طبع، حواشى ارزنده اى بر تفسیر یاد شده نوشته که از نظر اهل فن دور نیست.[۳۱]

سرآغاز ترجمه قرآن به زبان امروزى به همت حکیم الهى قمشه اى صورت گرفته است. وى بدون آن که در اصل معنا دخل و تصرفى کند، تفسیر خلاصه اى با بیان ساده و در خور فهم براى عموم ارائه کرد، به طورى که مرحوم آیت الله العظمى سید حسین بروجردى که در تفسیر قرآن تبحر خاصى داشتند در مقام مقایسه با دیگر ترجمه ها فرموده بودند، هیچ ترجمه اى را با ترجمه الهى قمشه اى مقایسه نکنید. کارى که ایشان کردند بسیار فوق العاده است.[۳۲] ترجمه تفسیرگونه الهى قمشه اى که بعدها اصطلاحات فراوانى از سوى وى بر آن صورت گرفت نخستین بار در سال ۱۳۲۳ ه.ش به چاپ رسید و با وجود انتقادهایى که برخى بر آن داشته اند و بعد از ده ها ترجمه دیگر هنوز در تیراژهاى بسیار وسیع و گسترده از سوى ناشران متعدد تهرانى و شهرستانى تجدید طبع گردیده، در اختیار علاقه مندان قرار مى گیرد.

عرض ارادت به پیشگاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و خاندان آن سرور در اخلاق و رفتار و آثار علمى و عرفانى این عالم ربانى کاملاً مشهود است و بخش مهمى از سروده هایش در واقع ترجمان سخنان معصومین علیهم السلام مى باشد. گزیده اى از سخنان حضرت امام على علیه السلام تحت عنوان «حکمت عملى یا اخلاق مرتضوى» در ده مقاله به انضمام خاتمه مقالات از سوى حکیم الهى قمشه اى تنظیم شده که براى برخى فرموده هاى امام شرحى اجمالى اما دقیق و پرمحتوا نوشته است. اثر مزبور براى بار نخست در زمان حیات استاد در خاتمه کتاب «حکمت الهى» به طبع رسید و به تازگى با مقدمه، تصحیح و تعلیقات آیت الله حسن زاده آملى به پیشگاه مبارک عاشقان معارف و حکم و تشنگان آب حیات کوثر ولاى علوى تقدیم گردیده است.

سروده زیبا و شیواى وى که تحت عنوان «نغمه الهى» چاپ شده شرح منظومى است از خطبه همام حضرت على علیه السلام در این اثر حکیم الهى قمشه اى خطبه مزبور را به چندین بخش تقسیم نموده و هر بخش را با اشعار توضیح داده است.

یکى از گنجینه هاى حقایق الهى و معارف اهل بیت علیهم السلام صحیفه سجادیه امام چهارم است که در زمره نهج البلاغه مى باشد و آن را «زبور آل محمد صلی الله علیه و آله» و «انجیل اهل بیت علیهم السلام» نامیده اند. استاد میرزا مهدى الهى این اثر قدسى را با ترجمه اى زیبا به زبان فارسى برگردانیده و در مقدمه اى زیبا به معرفى اجمالى آن پرداخته است. ضمنا برخى دعاها نیز توضیح داده شده است.

از افاضات علمى و پژوهش‌هاى ارزشمند آن نامدار میدان معرفت مجموعه نسبتا مفصل «حکمت الهى» در دو مجلد مى باشد، که خود در معرفى آن مى نویسد: این کتابى است در حکمت الهى، فقه اکبر، کلام و فلسفه اسلامى از قرون اول حکمت تا عصر حاضر، حاوى اقوال بزرگان و خردمندان الهى عالم و مطالب همه با ادله عقلى، منطقى و قرآن، مبرهن گردید یا به وجدان ذوق اهل معرفت و کمال مستند است.

کتاب فصوص الحکم فارابى در الهیات خاص، عرفان و معرفت نفس به نگارش درآمده که حکیم الهى قمشه اى با دیدگاه هاى استوار خود که بر قرآن و حدیث مبتنى است، به شرح این اثر پرداخته است. شرح مذکور در خاتمه با توضیح «خطبه توحیدیه» حضرت امام على علیه السلام تزیین شده است.

آثار دیگر آن حکیم به شرح ذیل مى باشند:

  • فلسفه معلم ثانى ابونصر فارابى، که در تهران همراه با کتاب «توحید هوشمندان» از آثار دیگر مرحوم الهى و در سال ۱۳۲۲ ه.ش به صورت سربى و در قطع جیبى انتشار یافته است.
  • مشاهدات العارفین فى احوال السالکین الى اللّه، که نسخه خطى آن نزد اخوى ایشان بوده و مرحوم الهى این کتاب را با خط خود نوشته و امضا کرده است.
  • مناسک حج عاشقان، اثرى است منظوم که در سال ۱۳۸۱ ه.ق در تهران چاپ گردید و نیز در آخر دیوان آن حکیم درج شده است.
  • رساله اى در فلسفه کلى.
  • رساله اى در سیر و سلوک.
  • رساله اى در مراتب ادراک.
  • حاشیه بر مبدأ و معاد ملاصدراى شیرازى.
  • رساله اى در مراتب عشق.
  • نغمه حسینى، در احوالات حضرت سیدالشهداء علیه السلام و واقعه کربلا که در این اثر تاریخ زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام و قیام آن حضرت به نظم درآمده و سعى بر این بوده است که بر طبق کتب مستند تنظیم شود.
  • ترجمه مفاتیح الجنان، که بارها در تیراژ بالا چاپ شده و به تازگى انتشارات اسوه به طرزى جالب و با حروفچینى کامپیوترى به طبع آن مبادرت نموده است.
  • دروس عرفانى از مکتب علوى، چاپ تهران به سال ۱۳۳۷ ه.ش.
  • تصحیح دوبیتى هاى باباطاهر عریان.
  • کلیات دیوان حکیم الهى قمشه اى.[۳۳]

شعر الهى قمشه‌اى

الهى قمشه اى از دوران نوجوانى با احساسات ظریف شاعران انس و الفت داشت. در آیینه شعر توانایی هاى خود را بروز داد و معارف دینى، باورهاى شیعى، مضامین قرآن و روایى و نیز محبت توأم با معرفت به پیشگاه اهل بیت علیهم السلام را با ذوق لطیف خویش ممزوج ساخت و از زبان شعر به تشریح مباحث اعتقادى، کلامى و معرفى ستارگان درخشان آسمان امامت و ولایت پرداخت.

رگه هایى از عرفان اسلامى در اشعارش به جهان بینى وى رنگ و بوى حکمت عملى بخشیده است. معارف قرآنى، حکمت هاى عالى و براهین فلسفى را با هم آشنایى داده و از آن ها نتایج اخلاقى مى گیرد و مى کوشد تا خواننده را از خواب غفلت بیدار نموده، جان و خرد خفته اش را حیات روحانى و ابتهاج معنوى بخشد. مناجات با خداوند در اشعار این حکیم سخنور به وفور دیده مى شود.

علامه حسن زاده آملى نوشته است: از اول تا آخر دیوانش یک کلمه لغو نمى یابى، دیوانش از فاتحه تا خاتمه شور و نوا و سوز و گداز است، از طلعت دیوانش فروغ آن انّ من الشعر لحکمة ساطع و از صداقت بیانش شروق انّ من البیان لسحرا طالع است. نازکى اشعارش خود برهان ناطق و تقریظ مرحوم ملک الشعراء بهار بر اشعارش شاهدى صادق است. این بنده گوینده اى از معاصرین را نمى شناسد که آن همه مضامین رفیع حکمت و معانى منیع عرفان را به این سبک روان به رشته نظم کشیده باشد:

دقیقه هاى معانیش در سواد حروف چو در سیاهى شب روشنى پروین بود[۳۴]

دیوان «الهى» مجموعه گرانبارى است که پاره اى از درّهاى شاهوارش در شرح خطبه امیرالمؤمنین علیه السلام در نشانه هاى پارسایان به نام نغمه الهى مى باشد. قسمت دیگرش در ذکر حماسه پرشور کربلا با عنوان نغمه حسینى است و بخشى از آن شامل قصایدى متین حاوى پندهاى نغز حکیمان و روشن ضمیران است و ختامش با غزل هایى وزین و عالى مضامین، قطعات و رباعیاتى دلپذیر صورت گرفته است.

ملک الشعراى بهار در خصوص سروده هایش مى گوید: «...گوینده این اشعار... عروض را دماغ موزون او پیدا کرده و قافیه را ذوق فطرى او تشخیص داده (است)... و آن چه با ذوق خاص او راست آمده درست یافته و بکار بسته است. از هیچ کس مدح ننموده و به کلى از مدح و اسلوب قصاید مدیحه که در ادبیات پارسى بابى بزرگ است کناره گرفته و در غزل نیز به مذاق اهل حال - حالى بین فلسفه و عرفان و شریعت - برگزیده است...».[۳۵]

نمونه اى از سروده مناجات گونه او:

همى گفتم الهى یا الهى به عالم، بى پناهان را پناهى

تویى یارب ز حال زارم آگاه برآور یوسف جان من از چاه

تو دانى خوار و زار و خسته جانم تو دانى انتظار کودکانم

به جان نیکوان بر جانم اى دوست ترحم کن ز غم برهانم اى دوست

به رحمت از گناهانم چشم در پوش به مسکینان متاع عدل مفروش

چو خواهى از من و خون خوردن من به رنج و درد هجران مردن من...

ویژگی‌های اخلاقی

حکیم الهى قمشه اى در مسیر تلاش هاى علمى به خواسته هاى متعالى و گرایش هاى والا توجه داشت و بدین سبب حالاتى چون صداقت، وارستگى و زهد در اخلاق و رفتارش متجلى بود و از طریق ارتباط با خدا، ذکر، عبادت و تهجد و تصفیه اعمال، این خصوصیات را در خویشتن تقویت مى نمود.

در برابر اوامر الهى و تأکیدهاى ائمه اطهار علیهم السلام از امیال و خواسته هاى فردى صرفنظر مى کرد و از دام خودخواهى رهایى یافت و در سروده اى زیبا چنین گفته است:

دریغا که در دام نامم هنوز اسیر خیالات خامم هنوز

ز بعد ریاضات و درس و سلوک نشد توسن نفس رامم هنوز

تن سفله طبع از تمناى شهد کند دمبدم تلخ کامم هنوز

دل من اگر خلوت خاص هوست چرا در غم خاص و عامم هنوز...

استاد حسن زاده آملى که از پرورش یافتگان مکتب این عارف متشرع بوده مى گوید: متجاوز از ده سال با او حشر داشتم، یک کلمه حرف ناروا و یا یک جمله بیهوده از او نشنیدم. چه گریه ها و زاری ها از او دیده ام و چه اندرزها از وى به یادگار دارم.[۳۶]

همسرش طیبه الهى (تربتى) در ضمن خاطراتى گفته است: در خانه، در امور داخلى کمک مى کردند، بسیار بشاش و خوش صحبت بودند. اگر نصف روز متوالى تدریس مى نمود، کسى اظهار خستگى نمى کرد. نیمه شب از خواب برمى خاست و پس از نوافل و نماز شب در صحن خانه قدم مى زد و به سیارات و ستارگان آسمان چشم مى دوخت و از شگفتى هاى جهان هستى لذت مى برد. ناملایمات را تحمل مى نمود و مى گفت: بلاهاى این جهان همه از جانب حق است.

بارها فقیرى به در خانه مى آمد که چیزى به او بدهیم، اثاثیه اى همچون ظروف مسى و مانند او به او مى دادند و مى گفتند برو بفروش و خرج کن. امر به معروف و نهى از منکر ایشان با ملایمت و از روى دلسوزى بود. روحى شجاع داشت و کینه کسى را در قلب خویش جاى نداده بود.

بسیار قانع و با لباسى عادى و مسکنى ساده زندگى مى کرد و چون بیمار مى شد مى گفت: داروى من هفت بار قرائت سوره حمد است. در زمستان ها در اتاق درسش که در منزل منعقد مى گشت نه کرسى بود و نه بخارى؛ تنها یک چراغ لامپاى گردسوز و فرشى فرسوده. و برخى شب ها که هوا بسیار سرد مى شد منقل زیر کرسى اتاق دیگر را که عائله اش در آن بودند به اتاق درس مى آورد و خاکستر رویش را کنار مى زد و بدان حال مى گذراند.[۳۷]

حکیم الهى قمشه اى به سبب کمالاتى که از طریق تزکیه و تهذیب، عبادت و اخلاص کسب کرده بود، لیاقت هم نوایى و نغمه سرایى با قدسیان را داشت و از کرامات و حالات فوق العاده هم بى بهره نبود.[۳۸]

بعد از اقامت ایشان در تهران و دوستى بسیار نزدیک و همکارى تنگاتنگ با شهید مدرس و پس از آن که حکومت غاصب و رضاخانى مدرس را دستگیر و تبعید نمود، الهى قمشه اى هم روانه زندان گردید که به سفارش ذکاءالملک فروغى (نخست وزیر وقت) به دلیل ارتباط علمى که با ایشان داشت آزاد شد. گویا زمانى وى را به فشار سیاسى یا تطمیع از سوى دستگاه منحوس پهلوى تهدید کرده بودند که در غزلى با این مطلع گفته بود:

من نه آن دیوانه عشقم که زنجیرم کنند یا به جز در دام زلف یار، تسخیرم کنند

من نه آن مرغم که صیادان عالم بافسون دانه افشانند و در دامى به تزویرم کنند

در سروده اى دیگر گویا به رضاخان ملعون طعن مى زند و مى گوید:

دین عزیز است و رجال دین شریف و بزرگ تف به آن ابله که قدر و شوکت دین کاستى

از کلاغ زشت خوى ژاژخاى هرزه طبع چند در باغ طبیعت نعره و غوغاستى[۳۹]

وفات

سرانجام در حالى که آن حکیم نامدار به اصلاح خلاصة التفاسیر خود مشغول بود، در شب سه شنبه ۱۲ ربیع الثانى ۱۳۹۳ ه.ق (۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۲) دعوت حق را لبیک گفت و به سراى باقى شتافت. پیکر پاکش از تهران به قم انتقال یافت و در جوار بارگاه حضرت معصومه سلام الله علیها در قبرستان وادى السلام این شهر (اتاق شماره ۱۹) به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. مجله پیام انقلاب، شماره مسلسل ۱۶۸ ص ۳۲.
  2. خوشه ها، طیبه الهى قمشه اى (تربتى)، ص ۱۳۱ و ۱۳۲.
  3. نامه ها و برنامه ها، آیت الله حسن زاده آملى، ص ۸۰.
  4. نغمه عشاق الهى قمشه اى، ص ۳۶۷ و نیز نغمه حسینى، ص ۲۱۵.
  5. مجله پیام انقلاب، همان شماره، همان صفحه.
  6. الذریعه، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج ۲۴، ص ۲۳۷ و نیز همین مأخذ، ج ۱۳، ص ۲۸۹.
  7. مجله پیام انقلاب، همان شماره.
  8. حکمت عقلى یا اخلاق مرتضوى، استاد محى الدین الهى قمشه اى، مقدمه علامه حسن زاده آملى، ص ۳۳.
  9. تاریخ حکما و عرفا متأخرین صدرالمتألهین، منوچهر صدوقى سها، ص ۸۲.
  10. زندگانى حکیم جهانگیر قشقایى، مهدى فرقانى، ص ۱۲۶.
  11. تذکره شعراى معاصر اصفهان، سید مصلح الدین مهدوى، ص ۵۳.
  12. نشریه جاویدان خرد، سال سوم، شماره اول، بهار ۱۳۶۵، ص ۹.
  13. مدرس مجاهدى شکست ناپذیر، عبدالعلى باقى، ص ۲۸.
  14. مرد روزگاران، على مدرسى، ص ۴۸.
  15. نک: حاج آقا حسین قمى، قامت قیام (از سرى دیدار با ابرار) محمدباقر پورامینى.
  16. در آسمان معرفت، آیت الله حسن زاده آملى، ص ۲۵۷.
  17. میرزاى شیرازى، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ترجمه محمد دزفولى، ص ۱۷۵-۱۷۴.
  18. جشن نامه مدرس رضوى، گروهى از نویسندگان، ص ۷. ضمیمه هاى تاریخى علماى خراسان، میرزا عبدالرحمن، ص ۲۶۰.
  19. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، ج ۵، ص ۲۲۲ و نیز همین مأخذ، ج ۷، ص ۱۵۲.
  20. گزارشى از سابقه تاریخى و اوضاع کنونى حوزه علمیه مشهد، آیت الله العظمى سید على خامنه اى، ص ۲۸.
  21. میراث ماندگار، مجموعه مصاحبه هاى سال چهارم کیهان فرهنگى، ص ۱۷۸-۱۷۷.
  22. مدرس مجاهدى شکست ناپذیر، ص ۱۹۲-۱۹۱.
  23. نک: میرزا ابوالحسن جلوه حکیم فروتن، از نگارنده.
  24. یاد و خاطراتى از حکیم الهى قمشه اى، امیر محمد انوار، مجله یغما سال ۶۳ شماره ۱۲ اسفند ۱۳۵۲، ص ۷۵۲.
  25. این رؤیاى صادقانه در فصل دوم کتاب آشناى عرشیان به قلم نگارنده آمده است.
  26. پاسداران اسلام (استاد حسن زاده آملى) مجله پیام انقلاب، شماره مسلسل ۱۱۲، ص ۲۱.
  27. حکم عملى یا اخلاق مرتضوى، ص ۴۱-۴۰.
  28. گفتگوى نشریه صحیحفه با آیت الله جوادى آملى، شماره ۳۰، ص ۵.
  29. مجله کیهان فرهنگى، شماره ۹، سال ۱۳۶۴، گفتگو با آیت الله جوادى آملى با تغییر در عبارات و جملات.
  30. آشناى عرشیان، به قلم نگارنده، ص ۸۷-۸۶.
  31. الذریعه، ج ۷، ص ۹۶-۹۵.
  32. مجله پیام انقلاب، شماره ۱۶۹، ص ۳۰.
  33. در تنظیم فهرست آثار آن حکیم سخنور از این منابع بهره گرفته شده است: الذریعه، مجلدات ۱۹، معجم مؤلفین شیعه، على فاضل قاینى نجفى، ص ۳۶۷-۳۶۱، تذکره شعراى معاصر اصفهان، ص ۵۳، سخنوران نامى معاصر ایران، ج ۱، ص ۱۱، بهار و ادب فارسى، ج ۱،‌ ص ۲۲۲، نامه ها، برنامه ها، ص ۸۱-۸۰.
  34. نامه ها و برنامه ها، ص ۸۲-۸۱.
  35. از مقدمه ملک الشعراى بهار بر نغمه عشاق که در سال ۱۳۲۱ ه.ش به طبع رسیده است.
  36. نامه ها و برنامه ها، ص ۸۱.
  37. در آسمان معرفت، ص ۲۶۵-۲۶۴.
  38. نک: خوشه ها، ص ۱۲۸.
  39. نغمه حسینى، ص ۲۲۰ و پیام انقلاب شماره ۱۶۹، ص ۳۳.

منابع

آرشیو عکس و تصویر