اسید بن حضیر: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | ||
− | + | '''«اُسيد بن حُضير اوسى»'''، از [[صحابه]] [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله عليه وآله است که در [[مکه]] و هنگام [[بیعت عقبه]] دوم [[اسلام]] آورد. | |
− | + | == زندگینامه == | |
+ | ابويحيى اُسيد بن حُضير بن سِماك بن عتيك اوسى، در [[يثرب]] متولد شد. پدرش حضير الكتائب، در [[جاهليت]] از بزرگان يثرب و رئيس قبيله [[اوس]] بود و در جنگ بُعاث ـ واپسين جنگ اوس و [[خزرج|خزرج]] ـ كشته شد.<ref>همان، ص247؛ تاريخ دمشق، ج9، ص79.</ref> | ||
− | اسيد در جوانى بر جاى پدر نشست و بسان او نزد قوم خود احترام داشت. چون در دوران | + | اسيد در جوانى بر جاى پدر نشست و بسان او نزد قوم خود احترام داشت. چون در دوران جاهليت، خواندن، نوشتن، تيراندازى و شنا را نيك مىدانست به او «كامل» مىگفتند. ميان او و [[سعد بن معاذ|سعد بن معاذ]]، دوستى بسيار عميقى برقرار بود<ref>رجال انزل اللّه فيهم قرآناً، ج1، ص172.</ref> كه پس از [[اسلام]] نيز ادامه يافت و اوسيان آن دو را سيد و سرور مىدانستند. او از راويان پيامبر صلى الله عليه وآله است و بعضى از صحابه از او روايت كردهاند.<ref>تهذيبالكمال، ج3، ص246ـ247؛ تاريخ دمشق، ج9، ص73.</ref> |
− | اسيد پيش از هجرت پيامبر به | + | اسيد پيش از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پيامبر به مدينه]] بدست [[مصعب بن عمیر]] اسلام آورد<ref>الطبقات، ج3، ص321.</ref> و در [[بیعت عقبه]] دوم همراه 70 نفر از [[انصار]] با پيامبر پيمان بست و بر اساس روايتى از طرف آن حضرت، يكى از نقباى دوازدهگانه شد<ref> تهذيب الكمال، ج3، ص248.</ref>؛ ليكن برخى به دليل آن كه ابان بن عثمان با تعبير «عن جماعة» اين روايت را به رسول اللّه صلى الله عليه وآله مستند مىكند و اين جماعت عبارتاند از: يحيى بن ابى كثير و سعيد بن عبدالعزيز و سفيان بن عيينه، آن را قابل اعتماد نمىدانند.<ref>معجم رجالالحديث، ج3، ص246؛ ج4، ص125؛ قاموسالرجال، ج2، ص142.</ref> وى از كسانى بود كه روزها براى آمدن پيامبر صلى الله عليه وآله به مدينه انتظار مىكشيد و هنگام ورود ايشان زمام شتر حضرت را بدست گرفت. او در ساختن [[مسجد النبی (ص)|مسجد پيامبر]]، همكارى داشت.<ref>رجال انزل اللّه فيهم قرآناً، ج1، ص178.</ref> |
− | البته برخى در اين مورد ترديد كرده و علت آن را عدم تناسب آن دو از لحاظ روحى | + | در [[پیمان برادری میان مسلمانان|پیمان برادرى]] (مؤاخات)، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بين او و [[زید بن حارثه]] عقد اخّوت بست.<ref>الاستيعاب، ج1، ص186؛ اسدالغابه، ج1، ص112.</ref> البته برخى در اين مورد ترديد كرده و علت آن را عدم تناسب آن دو از لحاظ روحى دانستهاند.<ref>قاموس الرجال، ج2، ص141.</ref> |
− | + | درباره شركت أسيد در جنگها، آوردهاند كه وى در [[جنگ بدر]] حضور نداشت و بدين جهت سخت پشيمان شد<ref>رجال انزل اللّه فيهم قرآناً، ج1، ص179.</ref> ولى در ديگر جنگ ها شركت كرد<ref>همان؛ اسدالغابه، ج1، ص112.</ref> و در بيشتر موارد پرچم [[اوس]] را بدست داشت.<ref>المغازى، ج1، ص895ـ996؛ بحارالانوار، ج20، ص137.</ref> در [[جنگ احد]] جزو چند تنى بود كه براى دفاع از جان پيامبر مقاومت كرد و سرانجام مجروح شد<ref>بحارالانوار، ج20، ص138؛ الاعلام، ج1، ص330؛ الطبقات، ج3، ص452.</ref> و به گفته [[ابوهريره]] پيامبر او را به سبب رشادتهايش با جمله: «نعم الرجل اسيد بن حضير»<ref> تاريخ دمشق، ج9، ص86؛ رجال انزل الله فيهم قرآنا، ج1، ص179.</ref> ستود. | |
− | + | پس از جنگ، وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله صداى گريه زنان [[مدينه]] را بر كشتههاى خود شنيد و فرمود: [[حضرت حمزه علیه السلام|حمزه]] گريه كننده ندارد، اسيد با سعد بن معاذ ميان زنان [[انصار]] رفته، از آنها خواستند تا براى عموى پيامبر صلى الله عليه وآله نوحهسرايى كنند.<ref>السيرةالنبويه، ج3، ص99؛ رجال انزل الله فيهم قرآناً، ج1، ص180.</ref> | |
− | + | در سال ششم هجرت با سه تن ديگر براى گفتگو با قوم اشجع از طرف پيامبر نزد آنان رفت<ref>بحارالانوار، ج20، ص306.</ref> و در [[غزوه بنی قریظه|غزوه بنىقريظه]] در پيشاپيش سپاه، [[یهود|يهوديان]] را به مرگ تهديد كرد.<ref>تاريخ دمشق، ج9، ص92.</ref> در [[جنگ تبوك]]، از سوى پيامبر مأمور تهيه آب شد و در بازگشت چون دريافت كه برخى [[منافقان]] با رَماندن شتر پيامبر صلى الله عليه وآله در پى كشتن آن حضرت برآمدهاند، از آن حضرت خواست تا منافقان را بكشد.<ref>المغازى، ج3، ص1043.</ref> | |
− | + | أسید در يكى از جنگ ها، مسئوليت آموزش [[قرآن]] به يكى از اسيران را از سوى پيامبر صلى الله عليه وآله بر عهده گرفت.<ref> همان، ص932.</ref> او به هنگام فرار مسلمانان در [[جنگ حنين]]، اوسيان را به پايدارى فرا مىخواند.<ref> همان، ص904.</ref> | |
− | + | اما پس از پيامبر صلى الله عليه وآله، در [[واقعه سقیفه بنی ساعده|سقيفه بنىساعده]] به جهت مخالفت با پيشنهاد خلافت [[سعد بن عباده]] خزرجى، جانب [[ابوبکر|ابوبكر]] را گرفت و در به [[خلافت]] رسيدن وى نقش مؤثرى داشت<ref>اسدالغابه، ج1، ص112.</ref> و از نخستين كسانى بود كه با او [[بیعت|بيعت]] كرد<ref>تاريخ يعقوبى، ج2، ص124.</ref> و بدين ترتيب با خلافت [[امام علی علیه السلام|اميرمؤمنان على]] عليه السلام مخالفت كرد!<ref>منتهى المقال، ص60.</ref> از اينرو ابوبكر به او احترام مىگذاشت و با او مشورت مىكرد و هيچكس را بر او مقدم نمىداشت.<ref>اسدالغابه، ج1، ص112؛ تاريخالاسلام، ج1، ص211.</ref> | |
− | + | بنا به گزارش هايى، پس از آن كه [[امام علی علیه السلام|امام على]] عليه السلام و برخى از [[مهاجران]] و [[انصار]] نسبت به بيعت با ابوبكر اعتراض كرده و در خانه [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]] عليها السلام تحصن كردند، اسيد همراه گروهى براى گرفتن بيعت نزد آنان آمده<ref>شرح نهج البلاغه، ج6، ص11.</ref> و آنها را تهديد كردند كه در صورت خوددارى از بيعت با ابىبكر، خانه را آتش خواهند زد.<ref>المسترشد، ص378؛ قاموس الرجال، ج2، ص140؛ بحارالانوار، ج2، ص184.</ref> | |
+ | اسيد پس از ابوبكر، [[عمر بن خطاب|عمر بن خطاب]] را شايستهترين فرد براى خلافت مىدانست.<ref>تاريخ الاسلام، ج1، ص211.</ref> وى در زمان عمر در گردهمايى جابيه<ref>تهذيبالكمال، ج3، ص247.</ref> و فتح [[بیت المقدس|بيتالمقدس]]<ref> همان؛ تاريخ دمشق، ج9، ص73.</ref> شركت داشت. سال [[مرگ]] او را 20 يا 21 قمرى دانستهاند.<ref>الاستيعاب، ج1، ص186.</ref> عمر بر او [[نماز میت|نماز]] خواند و وى را در [[بقيع]] دفن كرد<ref>الاستيعاب، ج1، ص186.</ref> و با فروش بخشى از اموالش، بدهى او را پرداخت.<ref>همان؛ تهذيبالكمال، ج3، ص253.</ref> | ||
+ | |||
+ | == أسيد در شأن نزول آیات == | ||
در شأن نزول آيه {{متن قرآن|«و يَسـَلونَكَ عَنِ المَحيضِ قُلهُوَ اَذىً فَاعتَزِلُوا النِّساءَ فِى المَحيضِ ولاتَقرَبوهُنَّ حَتّى يَطهُرنَ»}}؛ از تو درباره عادت ماهانه (زنان) مىپرسند. بگو: آن رنجى است، پس هنگام عادت ماهانه از (آميزش با) زنان كنارهگيرى كنيد و به آنان نزديك نشويد تا پاك شوند. ([[سوره بقره]]/2،222) | در شأن نزول آيه {{متن قرآن|«و يَسـَلونَكَ عَنِ المَحيضِ قُلهُوَ اَذىً فَاعتَزِلُوا النِّساءَ فِى المَحيضِ ولاتَقرَبوهُنَّ حَتّى يَطهُرنَ»}}؛ از تو درباره عادت ماهانه (زنان) مىپرسند. بگو: آن رنجى است، پس هنگام عادت ماهانه از (آميزش با) زنان كنارهگيرى كنيد و به آنان نزديك نشويد تا پاك شوند. ([[سوره بقره]]/2،222) | ||
سطر ۳۰: | سطر ۳۴: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | اسید بن | + | |
+ | * "اسید بن حضیر"، دائرةالمعارف قرآن کریم، على نصيرى، ج3، ص327-330. | ||
[[رده:شخصیتهای شان نزول آیات قرآن]] | [[رده:شخصیتهای شان نزول آیات قرآن]] | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | [[رده:اصحاب پیامبر]] | ||
[[رده:راویان حدیث]] | [[رده:راویان حدیث]] |
نسخهٔ ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۳
«اُسيد بن حُضير اوسى»، از صحابه پیامبر صلى الله عليه وآله است که در مکه و هنگام بیعت عقبه دوم اسلام آورد.
زندگینامه
ابويحيى اُسيد بن حُضير بن سِماك بن عتيك اوسى، در يثرب متولد شد. پدرش حضير الكتائب، در جاهليت از بزرگان يثرب و رئيس قبيله اوس بود و در جنگ بُعاث ـ واپسين جنگ اوس و خزرج ـ كشته شد.[۱]
اسيد در جوانى بر جاى پدر نشست و بسان او نزد قوم خود احترام داشت. چون در دوران جاهليت، خواندن، نوشتن، تيراندازى و شنا را نيك مىدانست به او «كامل» مىگفتند. ميان او و سعد بن معاذ، دوستى بسيار عميقى برقرار بود[۲] كه پس از اسلام نيز ادامه يافت و اوسيان آن دو را سيد و سرور مىدانستند. او از راويان پيامبر صلى الله عليه وآله است و بعضى از صحابه از او روايت كردهاند.[۳]
اسيد پيش از هجرت پيامبر به مدينه بدست مصعب بن عمیر اسلام آورد[۴] و در بیعت عقبه دوم همراه 70 نفر از انصار با پيامبر پيمان بست و بر اساس روايتى از طرف آن حضرت، يكى از نقباى دوازدهگانه شد[۵]؛ ليكن برخى به دليل آن كه ابان بن عثمان با تعبير «عن جماعة» اين روايت را به رسول اللّه صلى الله عليه وآله مستند مىكند و اين جماعت عبارتاند از: يحيى بن ابى كثير و سعيد بن عبدالعزيز و سفيان بن عيينه، آن را قابل اعتماد نمىدانند.[۶] وى از كسانى بود كه روزها براى آمدن پيامبر صلى الله عليه وآله به مدينه انتظار مىكشيد و هنگام ورود ايشان زمام شتر حضرت را بدست گرفت. او در ساختن مسجد پيامبر، همكارى داشت.[۷]
در پیمان برادرى (مؤاخات)، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بين او و زید بن حارثه عقد اخّوت بست.[۸] البته برخى در اين مورد ترديد كرده و علت آن را عدم تناسب آن دو از لحاظ روحى دانستهاند.[۹]
درباره شركت أسيد در جنگها، آوردهاند كه وى در جنگ بدر حضور نداشت و بدين جهت سخت پشيمان شد[۱۰] ولى در ديگر جنگ ها شركت كرد[۱۱] و در بيشتر موارد پرچم اوس را بدست داشت.[۱۲] در جنگ احد جزو چند تنى بود كه براى دفاع از جان پيامبر مقاومت كرد و سرانجام مجروح شد[۱۳] و به گفته ابوهريره پيامبر او را به سبب رشادتهايش با جمله: «نعم الرجل اسيد بن حضير»[۱۴] ستود.
پس از جنگ، وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله صداى گريه زنان مدينه را بر كشتههاى خود شنيد و فرمود: حمزه گريه كننده ندارد، اسيد با سعد بن معاذ ميان زنان انصار رفته، از آنها خواستند تا براى عموى پيامبر صلى الله عليه وآله نوحهسرايى كنند.[۱۵]
در سال ششم هجرت با سه تن ديگر براى گفتگو با قوم اشجع از طرف پيامبر نزد آنان رفت[۱۶] و در غزوه بنىقريظه در پيشاپيش سپاه، يهوديان را به مرگ تهديد كرد.[۱۷] در جنگ تبوك، از سوى پيامبر مأمور تهيه آب شد و در بازگشت چون دريافت كه برخى منافقان با رَماندن شتر پيامبر صلى الله عليه وآله در پى كشتن آن حضرت برآمدهاند، از آن حضرت خواست تا منافقان را بكشد.[۱۸]
أسید در يكى از جنگ ها، مسئوليت آموزش قرآن به يكى از اسيران را از سوى پيامبر صلى الله عليه وآله بر عهده گرفت.[۱۹] او به هنگام فرار مسلمانان در جنگ حنين، اوسيان را به پايدارى فرا مىخواند.[۲۰]
اما پس از پيامبر صلى الله عليه وآله، در سقيفه بنىساعده به جهت مخالفت با پيشنهاد خلافت سعد بن عباده خزرجى، جانب ابوبكر را گرفت و در به خلافت رسيدن وى نقش مؤثرى داشت[۲۱] و از نخستين كسانى بود كه با او بيعت كرد[۲۲] و بدين ترتيب با خلافت اميرمؤمنان على عليه السلام مخالفت كرد![۲۳] از اينرو ابوبكر به او احترام مىگذاشت و با او مشورت مىكرد و هيچكس را بر او مقدم نمىداشت.[۲۴]
بنا به گزارش هايى، پس از آن كه امام على عليه السلام و برخى از مهاجران و انصار نسبت به بيعت با ابوبكر اعتراض كرده و در خانه حضرت فاطمه عليها السلام تحصن كردند، اسيد همراه گروهى براى گرفتن بيعت نزد آنان آمده[۲۵] و آنها را تهديد كردند كه در صورت خوددارى از بيعت با ابىبكر، خانه را آتش خواهند زد.[۲۶]
اسيد پس از ابوبكر، عمر بن خطاب را شايستهترين فرد براى خلافت مىدانست.[۲۷] وى در زمان عمر در گردهمايى جابيه[۲۸] و فتح بيتالمقدس[۲۹] شركت داشت. سال مرگ او را 20 يا 21 قمرى دانستهاند.[۳۰] عمر بر او نماز خواند و وى را در بقيع دفن كرد[۳۱] و با فروش بخشى از اموالش، بدهى او را پرداخت.[۳۲]
أسيد در شأن نزول آیات
در شأن نزول آيه «و يَسـَلونَكَ عَنِ المَحيضِ قُلهُوَ اَذىً فَاعتَزِلُوا النِّساءَ فِى المَحيضِ ولاتَقرَبوهُنَّ حَتّى يَطهُرنَ»؛ از تو درباره عادت ماهانه (زنان) مىپرسند. بگو: آن رنجى است، پس هنگام عادت ماهانه از (آميزش با) زنان كنارهگيرى كنيد و به آنان نزديك نشويد تا پاك شوند. (سوره بقره/2،222)
گفته شده است كه يهود و مجوس نه تنها با زن حايض همبستر و همنشين نمىشدند بلكه اتاق آنها را نيز جدا مىكردند و اعراب جاهلى نيز در اين كار از آنان پيروى مىكردند. پس از ظهور اسلام شخصى به نام ثابت بن دحداح و به نقلى اسيد بن حضير و عباد بن بشر نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمده، از ايشان حد فاصله گرفتن از زن حايض را پرسيدند كه آيه مزبور نازل شد.[۳۳]
قرطبى اين نقل را مورد پذيرش بيشتر پژوهشگران مىداند.[۳۴] طبق برخى ديگر از نقل ها اسيد بن حضير پس از نزول اين آيه و هنگامى كه شنيد يهوديان، پيامبر صلى الله عليه و آله را به جهت مخالفت با احكامشان نكوهش مىكنند نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و با نقل سخن يهود، پرسيد: آيا با زنان در حال حيض همبستر نشويم؟ پيامبر صلى الله عليه و آله از سخن يهود برآشفت[۳۵] بنابراين فقط بر اساس نقل نخست مىتوانيم از نقش اسيد بن حضير در نزول آيه مزبور با طرح پرسش، ياد كنيم.
پانویس
- ↑ همان، ص247؛ تاريخ دمشق، ج9، ص79.
- ↑ رجال انزل اللّه فيهم قرآناً، ج1، ص172.
- ↑ تهذيبالكمال، ج3، ص246ـ247؛ تاريخ دمشق، ج9، ص73.
- ↑ الطبقات، ج3، ص321.
- ↑ تهذيب الكمال، ج3، ص248.
- ↑ معجم رجالالحديث، ج3، ص246؛ ج4، ص125؛ قاموسالرجال، ج2، ص142.
- ↑ رجال انزل اللّه فيهم قرآناً، ج1، ص178.
- ↑ الاستيعاب، ج1، ص186؛ اسدالغابه، ج1، ص112.
- ↑ قاموس الرجال، ج2، ص141.
- ↑ رجال انزل اللّه فيهم قرآناً، ج1، ص179.
- ↑ همان؛ اسدالغابه، ج1، ص112.
- ↑ المغازى، ج1، ص895ـ996؛ بحارالانوار، ج20، ص137.
- ↑ بحارالانوار، ج20، ص138؛ الاعلام، ج1، ص330؛ الطبقات، ج3، ص452.
- ↑ تاريخ دمشق، ج9، ص86؛ رجال انزل الله فيهم قرآنا، ج1، ص179.
- ↑ السيرةالنبويه، ج3، ص99؛ رجال انزل الله فيهم قرآناً، ج1، ص180.
- ↑ بحارالانوار، ج20، ص306.
- ↑ تاريخ دمشق، ج9، ص92.
- ↑ المغازى، ج3، ص1043.
- ↑ همان، ص932.
- ↑ همان، ص904.
- ↑ اسدالغابه، ج1، ص112.
- ↑ تاريخ يعقوبى، ج2، ص124.
- ↑ منتهى المقال، ص60.
- ↑ اسدالغابه، ج1، ص112؛ تاريخالاسلام، ج1، ص211.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج6، ص11.
- ↑ المسترشد، ص378؛ قاموس الرجال، ج2، ص140؛ بحارالانوار، ج2، ص184.
- ↑ تاريخ الاسلام، ج1، ص211.
- ↑ تهذيبالكمال، ج3، ص247.
- ↑ همان؛ تاريخ دمشق، ج9، ص73.
- ↑ الاستيعاب، ج1، ص186.
- ↑ الاستيعاب، ج1، ص186.
- ↑ همان؛ تهذيبالكمال، ج3، ص253.
- ↑ البحرالمحيط، ج2، ص421؛ تفسيرالقرآن، ج1، ص223؛ تفسير قرطبى، ج2، ص54.
- ↑ تفسير قرطبى، ج2، ص54.
- ↑ التفسيرالكبير، ج6، ص63؛ مفحماتالاقران، ص54.
منابع
- "اسید بن حضیر"، دائرةالمعارف قرآن کریم، على نصيرى، ج3، ص327-330.