خیرالحافظین (اسم الله): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ خیرالحافظین را به خیرالحافظین (اسم الله) منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
خيرالحافظين از اسما و صفات خداوند و به معناى '''بهترين نگه دارندگان و نگهبانان''' است و يك بار در [[سوره يوسف]](12)/64  به صورت خیر حافظا آمده است:
+
'''«خیرُ الحافظین»''' از اسما و صفات [[الله|خداوند]] و به معناى «بهترین نگهدارندگان و نگهبانان» است. این مضمون یک بار در [[قرآن|قرآن کریم]] در آیه ۶۴ [[سوره یوسف]] به صورت «خیرٌ حافظاً» آمده است: «{{متن قرآن|قَالَ هَلْ آمَنُکمْ عَلَیهِ إِلاَّ کمَا أَمِنتُکمْ عَلَى أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللّهُ خَیرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ}}»؛ گفت: آیا او را به شما بسپارم، همچنان که برادرش را پیش از این به شما سپردم؟ خدا بهترین نگهدار است و اوست مهربان ترین مهربانان.<ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، ج ۱۳، ص ۳۰۲.</ref>
  
{{متن قرآن|قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِن قَبْلُ فَاللّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ }}
+
چون برادران [[حضرت یوسف علیه السلام|حضرت یوسف]] خود را حافظ خواندند و گفتند: «لحافِظُون» پدرش [[حضرت یعقوب علیه السلام|حضرت یعقوب]] نکته بالاترى را فرمود و آن این که بهترین نگهبان خدا است.
  
گفت : آیا او را به شما بسپارم ، همچنان که برادرش را پیش از این به شما، سپردم ? خدا بهترین نگهدار است و اوست مهربان ترین مهربانان
+
«حافظ» در لغت یک معنى بیش ندارد، و آن مراقب و نگهدارى است و قرآن آن را به همین معنا در موارد مختلفى به کار برده است.
  
==منابع==
+
۱. رعایت حدود قوانین الهى، چنان که مى فرماید:
فرهنگ قرآن، جلد 13، صفحه 302.
 
  
 +
«{{متن قرآن|...وَ النّاهُونَ عَنِ المُنْکرِوَ الحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ...}}». ([[سوره توبه|توبه]]/۱۱۲) «بازدارندگان از زشتى ها و حافظان حدود الهى».
 +
 +
۲. ضبط و نوشتن چیزى، چنان که مى فرماید:
 +
 +
«{{متن قرآن|وَ إِنَّ عَلَیکمْ لَحافِظینَ * کراماً کاتِبینَ}}».([[سوره انفطار|انفطار]]/۱۰ـ۱۱) «براى شما نگهبانانى گمارده شده اند که نویسندگان بزرگوارى هستند».
 +
 +
۳. دفع شرّ و بلا، چنان که در گفتار برادران یوسف و حضرت یعقوب به همین معنا است؛ البته مقصود این نیست که حفظ داراى معانى سه گانه است، بلکه حفظ یک معنا بیش ندارد و اختلافها ناشى از متعلق است، هرگاه آن را به حدود و قوانین الهى نسبت دهیم، مقصود رعایت آن، و اگر به اعمال مکلفین نسبت دهیم، مقصود ضبط آنها است.<ref>منشور جاوید، ج ۲، ص ۲۳۵، [[جعفر سبحانی|آیت الله جعفر سبحانی]].</ref>
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
==مطالب مرتبط==
 +
*[[خیر (اسم الله)]]
 
{{اسماء الله}}
 
{{اسماء الله}}
 
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۴:۳۷

«خیرُ الحافظین» از اسما و صفات خداوند و به معناى «بهترین نگهدارندگان و نگهبانان» است. این مضمون یک بار در قرآن کریم در آیه ۶۴ سوره یوسف به صورت «خیرٌ حافظاً» آمده است: «قَالَ هَلْ آمَنُکمْ عَلَیهِ إِلاَّ کمَا أَمِنتُکمْ عَلَى أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللّهُ خَیرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»؛ گفت: آیا او را به شما بسپارم، همچنان که برادرش را پیش از این به شما سپردم؟ خدا بهترین نگهدار است و اوست مهربان ترین مهربانان.[۱]

چون برادران حضرت یوسف خود را حافظ خواندند و گفتند: «لحافِظُون» پدرش حضرت یعقوب نکته بالاترى را فرمود و آن این که بهترین نگهبان خدا است.

«حافظ» در لغت یک معنى بیش ندارد، و آن مراقب و نگهدارى است و قرآن آن را به همین معنا در موارد مختلفى به کار برده است.

۱. رعایت حدود قوانین الهى، چنان که مى فرماید:

«...وَ النّاهُونَ عَنِ المُنْکرِوَ الحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ...». (توبه/۱۱۲) «بازدارندگان از زشتى ها و حافظان حدود الهى».

۲. ضبط و نوشتن چیزى، چنان که مى فرماید:

«وَ إِنَّ عَلَیکمْ لَحافِظینَ * کراماً کاتِبینَ».(انفطار/۱۰ـ۱۱) «براى شما نگهبانانى گمارده شده اند که نویسندگان بزرگوارى هستند».

۳. دفع شرّ و بلا، چنان که در گفتار برادران یوسف و حضرت یعقوب به همین معنا است؛ البته مقصود این نیست که حفظ داراى معانى سه گانه است، بلکه حفظ یک معنا بیش ندارد و اختلافها ناشى از متعلق است، هرگاه آن را به حدود و قوانین الهى نسبت دهیم، مقصود رعایت آن، و اگر به اعمال مکلفین نسبت دهیم، مقصود ضبط آنها است.[۲]

پانویس

  1. فرهنگ قرآن، ج ۱۳، ص ۳۰۲.
  2. منشور جاوید، ج ۲، ص ۲۳۵، آیت الله جعفر سبحانی.

مطالب مرتبط

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.