کفران نعمت

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

کفران نعمت آن است که شخص در مواجهه با نعمات الهی، یا نعمت را در قلب خود بی اهمیت بشمارد یا با زبان سخنی بگوید که نشانه بی اعتنایی نسبت به نعمت و بی ارزش نمودن آن است و یا گاهی در عمل به آن اهمیت ندهد و بجای استفاده نیکو و بجا از آن، نعمت های الهی را در مسیر سوء و نابجا استفاده کند.[۱] امام صادق علیه السلام می فرمایند: شکر نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود.[۲]

واژه و اصطلاح كفران نعمت

واژه کفران به معنای پوشاندن چیزی است[۳] و از آنجا که شخص در واقع سعی در پوشاندن ارزش نعمت می کند به عمل او کفران نعمت می گویند. مناسبت معنای لغوی و اصطلاحی کفران نعمت چنين است كه كسی كه كفران نعمت می كند، با ناديده گرفتن نعمت های فراوان و ارزشمند خداوند، گويا روی آن را می پوشاند و آن را انكار می كند يا حق آن را ادا نمی كند.

كفران در لغت به معنای پوشانيدن است و در اصطلاح دينی: به پنج معنا استعمال شده كه يكی از آن معانی، كفران نعمت به معنای ناشكری و ناسپاسی كه ضد شكرگزاری است.

واژه کفر در قرآن

در روايت امام صادق عليه السلام آمده: الْكُفْرُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَلَی خَمْسَةِ أَوْجُه، ...وَالْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنَ الْكُفْرِ كُفْرُ النِّعَمِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَی يَحْكِي قَوْلَ سُلَيْمَانَ عليه السلام: كفر، در كتاب خدا به پنج معنا آمده ...و وجه سوم از آن ها كفران نعمت است. از آياتی كه در آن، كلمه كفر به اين معنا است آیه ای است که سخن سلیمان علیه السلام را حکایت میکند[۴]

آیه مورد اشاره آن حضرت آیه 40 سوره نمل است. حضرت سليمان عليه السلام وقتی تخت بلقيس را نزد خود ديد، گفت: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ و َمَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ و َمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ»؛اين از فضل پروردگار من است تا آزمايشم كند كه آيا شاكرم يا ناسپاس و كسی كه شاكر باشد به نفع خودش است و كسی كه ناسپاس باشد، پس پروردگار من بی نياز است. (يعنی، ناسپاس، به خودش ضرر می زند.) (سوره نمل، آيه 40)

آيه ديگری كه در تحسين شكر و مذمت كفران نعمت است، اين آيه است: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ و َلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ»؛ قطعا چنين است كه اگر شكر نعمت هايم را به جا آوريد، بر آن می افزايم و اگر ناسپاسی كنيد، به تحقيق كه عذابم شديد است.

و در آيه ديگر، ما را امر به شكرگزاری و از كفران نعمت و ناسپاسی نهی می كند: «واشْكُرُوالِي ولاتَكْفُرُون»؛ شكر نعمت هايم را به جا آوريد و ناسپاسی نكنيد. (سوره بقره، آيه 152)

کفران نعمت در آیات

در قرآن آیات بسیاری در نکوهش کفران نعمت وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم: «و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت، اگر شکرگزاری کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است».[۵]

در آیه دیگری در سوره نمل خداوند، شکر و کفران نعمت را فایده و ضرری برای خود بنده می داند؛ زیرا اگر خداوند بندگان را از ناسپاسى برحذر مى دارد و به سپاسگزارى دعوت مى نماید بخاطر این نیست که براى او تفاوتى مى کند؛ چرا که خداوند در فرض ناسپاسى نیز در بسیارى از اوقات به لطف و کرم خویش ادامه مى دهد، شاید بیدار شوند و خود را از انعام پروردگار، بر اثر ناسپاسى محروم نکنند بلکه این شکرگزاری به سود خود بنده می باشد: «...و هر کس شکر کند به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است که) پروردگار من غنی و کریم است».[۶]

و در آیه ای دیگر برای کسانی که کفران نعمت می کنند مثلی زده و می فرماید: «خداوند (براى آنها كه كفران نعمت می كنند) مثلى زده است: منطقه آبادى را كه امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزيش به طور وافر از هر مكانى فرامی رسيد اما نعمت خدا را كفران كردند و خداوند بخاطر اعمالى كه انجام می دادند لباس گرسنگى و ترس را در اندامشان پوشانيد».[۷]

نکوهش کفران نعمت در روایات

با توجه به روایات بسیار گسترده در باب کفران نعمت درمی یابیم که یکی از بزرگترین موانعی که در مسیر تکامل روح انسان و تهذیب نفس موجود است، ناسپاسی از نعمات خداوند و ترک تشکر از آنهاست که ائمه معصومین علیهم السلام در بیانات متعددی زشتی و عواقب شوم آن را بیان کرده اند:

  1. در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که می فرمایند: گناهی که زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را می گیرد، کفران نعمت است.[۸]
  2. امام علی علیه السلام می فرمایند: کفران نعمت، سبب لغزش قدم ها و سلب نعمت ها می گردد.[۹]
  3. امام سجاد علیه السلام می فرمایند: گناهانی که نعمت های الهی را تغییر می دهند، ظلم بر مردم و تغییر دادن عادت در امور خیر و کفران نعمت و ترک شکر است.[۱۰]

امام باقر علیه السلام می فرمایند: قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فِي وَصِيَّتِهِ لِوَلَدِهِ الْحَسَنِ عليه السلام وَ لَا تَكْفُرْ نِعْمَةً فَإِنَّ كُفْرَ النِّعْمَةِ مِنْ أَلْأَمِ الْكُفْرِ؛ اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: كفران نعمت نكنيد كه ريشه و اساس كفر، كفران نعمت و ناسپاسی است.[۱۱]

وَ قَالَ كُفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ؛ همچنين فرمودند: ناشكری، (نشانه) پستی و لئامت است.[۱۲]

كفران نعمت چند گونه است كه يكی از موارد آن، گناه كردن با نعمت است: و َقَالَ عليه السلام: مَنِ اسْتَعَانَ بِالنِّعْمَةِ عَلَی الْمَعْصِيَةِ فَهُوَ الْكَفُورُ؛ اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: كسی كه با نعمت خدا گناه می كند، كفران نعمت و ناسپاسی می كند. (مستدرك الوسائل، ج11، ص353)

در روايت ديگر، ضمن تاكيد بر اهميت شاكر بودن و تحسين آن و مذمت شديد ناسپاسی، به بيان شكر و نا شكری عملی می پردازد: عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ الْعَامِلُ فِيمَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَيْهِ بِالشُّكْرِ و َأَبْغَضُهُمْ إِلَيْهِ الْعَامِلُ فِي نِعَمِهِ بِالْكُفْرِ؛ اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: محبوب ترين مردم نزد خداوند، بندگان شاكری هستند كه با استفاده درست و خداپسندانه از نعمت های خدا، شكر آن را به جا می آورند، و مبغوض ترين مردم نزد خدا، مردمی هستند كه با استفاده نامشروع از نعمت های خدا، كفران نعمت و ناسپاسی می كنند. [۱۳]

عوامل کفران نعمت

1. داشتن آرزوهای دراز:

داشتن آرزوهای دراز، انسان را به آنچه ندارد و شاید هرگز هم به آنها نرسد، دلبسته و امیدوار می کند. به همین جهت آدمی نعمت های الهی را که در دست دارد، کوچک می شمرد و نسبت به آنها بی اعتناست و شکر آنها را بجا نمی آورد، لذا پیامدهای شوم کفران نعمت در دنیا و آخرت گریبانگیر او می شود.

امام علی علیه السلام می فرمایند: از آرزوهای دراز بپرهیزید که زیبایی نعمت های الهی را از نظر شما می برد و آنها را نزد شما کوچک می کند و به کمی شکر (و کفران نعمت) از سوی شما منتهی می شود.[۱۴]

2. عدم معرفت نسبت به نعمت ها:

گاهی قصور در شکر نعمت ها از این سرچشمه می گیرد که انسان نسبت به نعمت ها، معرفت کامل و وافی ندارد و اصولاً به نعمت های الهی نمی اندیشد. توجه به نعمت های مادی و معنوی از جمله هدایت انبیاء و نزول کتاب آسمانی و... به انسان نشان خواهد داد که خداوند چه مواهب عظیمی را در اختیار او قرار داده است[۱۵] و موجب برانگیخته شدن حس شکرگزاری در انسان خواهد شد، اما متأسفانه بشر تا نعمتی از او سلب نشود قدر و منزلت آن را ندانسته و شکر آن را بجا نمی آورد.

3. ناچیزشمردن نعمت ها:

یکی دیگر از عوامل ناشکری، به حساب نیاوردن نعمت های ارزشمند خداوند است که در اختیار ما قرار داده است و ادعا کردن به این که خداوند نعمتی به من نداده است. لذا خداوند در قرآن کریم درباره فزونی نعمت ها می فرماید: «و اگر نعمت های خدا را بشمارید، هرگز نمی توانید آن را احصا[۱۶] کنید».[۱۷]

4. مقایسه کردن خود با سایر افراد:

یکی دیگر از عوامل ناسپاسی و کفران نعمت مقایسه کردن سطح زندگی افراد با هم است. هر چقدر توجه انسان نسبت به زندگی دیگران بیشتر می شود، به همان اندازه توجه و رضایتش از زندگی خود کاسته می شود و به مرور زمان و با پیش روی آن منجر به کفران نعمت و طلبکاری از خداوند می گردد.

عواقب کفران نعمت

ناسپاسى و کفران نعمت آثار سوء گسترده اى از نظر معنوى و مادى در زندگى انسان ها دارد که به بیان برخی می پردازیم:

1. عدم معرفت خدا:

ناسپاسى از نعمات خداوند سبب می شود كه انسان از معرفت خدا دور بماند و اين بزرگترين خسران و زيان است. بزرگان علم در مورد انگيزه معرفة الله به سراغ اين مسأله رفته اند كه شكر نعمت، نخستين انگيزه شناخت پروردگار است؛ زيرا تشكر و سپاسگزارى از بخشنده نعمت، يك امر وجدانى است؛ انسان هنگامى كه خود را غرق نعمت می بيند و می داند اين همه نعمت در درون و برون وجود او است و این ها از خود او نيست به فكر تشكر از بخشنده نعمت می افتد و همين امر راه خداشناسى را براى او هموار می سازد ولى ناسپاسان نه اعتنائى به نعمت دارند و نه بخشنده نعمت ولذا از معرفة الله نيز محروم می شوند.[۱۸]

2. عدم تشکر از مخلوق:

ناسپاسى در برابر نعمت هاى خالق سبب می شود كه انسان در برابر مخلوق نيز ناسپاس می شود، نه تنها ارزشى براى محبت ها و خدمات بى شائبه ديگران قائل نشود بلكه خود را طلبكار آنان بداند و اين صفت سبب تنفر و بيزارى مردم از چنين افرادی می شود و به اين ترتيب ناسپاسان گرفتار انزواى اجتماعى و نداشتن يار و ياور، در برابر مشكلات زندگى خواهند شد.[۱۹]

3. زوال نعمت:

کفران نعمت منجر به زوال نعمت ها می شود؛ زيرا خداوند حكيم است نه بى حساب چيزى به كسى می بخشد و نه بى جهت چيزى را از كسى می گيرد اما آنها كه ناسپاسى می كنند با زبان حال می گويند ما لايق اين نعمت نيستيم و حكمت خداوند ايجاب می كند كه اين نعمت را از آنها بگيرد و آنها كه شكر نعمت را بجا می آورند در واقع می گويند ما لايق و شايسته ايم، نعمت را بر ما افزون کن.

امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: اگر سپاسگزاری کنی نعمت ها پایدار است و اگر کفران ورزی، دیری نمی پاید.[۲۰]

4. مجازات زودرس:

کفران نعمت یکی از صفات مهلکه ای است که مجازاتش خیلی زود در همین دنیا نیز گریبان انسان را می گیرد. امام رضا علیه السلام در این باره می فرمایند: سریع ترین مجازات ها، مجازات کفران نعمت است.[۲۱] مجازاتش خيلی زود، گريبانگير انسان می شود.

در روايت آمده: عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عليه السلام قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله عليه و آله أَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرَانُ النِّعْمَةِ؛ امام رضا عليه السلام فرمودند: سريعترين مجازات ها، مجازات كفران نعمت است. (وسائل الشيعة، ج16، ص312)

و در روايت ديگر آمده: عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام قَال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه و آله ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَلَا تُؤَخَّرُ إِلَی الْآخِرَةِ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ الْبَغْيُ عَلَی النَّاسِ وَ كُفْرُ الْإِحْسَانِ؛ رسول خدا صلی الله عليه و آله فرمودند: مجازات سه گناه، فوری و در دنيا است و تا آخرت به تاخير نمی افتد. يكی عاق والدين و يكی ظلم به مردم و يكی كفران نعمت و ناسپاسی. (مستدرك الوسائل، ج12، ص360)

از آثار كفران نعمت، ازدست دادن آن است: وَ قَالَ عليه السلام: كُفْرُ النِّعْمَةِ مُزِيلُهَا و َشُكْرُهَا مُسْتَدِيمُهَا؛ اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: كفران نعمت و ناشكری، باعث از دست دادن آن و شكر آن باعث ادامه داشتنش می شود.[۲۲]

5. عدم احساس خوشبختی:

کسانی که نعمت های ارزشمند و بی شمار خداوند را نمی بینند و آن را انکار می کنند و همیشه نق می زند که خدا به ما چیزی نداده و یا کسانی که از نعمت های خدا در راه گناه استفاده می کنند، هیچ وقت در دنیا احساس خوشبختی و رضایت نمی کنند و پیوسته احساس کمبود و خلأ می کنند.

6. سلب آرامش:

یکی از عواقب کفران نعمت، سلب آرام از زندگی آدمی است. خداوند در آيات 15 تا 17 سوره سبا به اين علل و عوامل اشاره مي كند و از مردم مي خواهد كه با بهره گيري درست از نعمت ها و شكر و سپاس آن زمينه های بقاء و استمرار آسایش را فراهم آورند.[۲۳]

ناچيز شمردن نعمت ها:

يكی ديگر از موارد ناشكری، به حساب نياوردن نعمت های ارزشمند خداوند است كه در اختيار ما قرار داده و ادعا كردن اين كه خدا به من نعمتی نداده.

قرآن كريم برای بيدار كردن ما می فرمايد: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لاتُحْصُوها»؛ و اگر بخواهيد كه نعمت های خدا را بشماريد، نمی توانيد.(سوره نحل، آيه 18)

ناشكری، گناه كبيره و عذاب شدید الهی:

ناشكری و كفران نعمت از گناهان كبيره است، زيرا خدا در قرآن در مورد آن تهديد به عذاب شديد كرده: «وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديد»؛ اگر كفران نعمت كنيد، البته كه عذاب من شديد است. (سوره ابراهيم، آيه 7)

راه درمان

1. کسب معرفت نسبت به انواع نعمت ها:

نخستین راه تحصیل شکرگزاری، کسب معرفت و تفکر در انواع نعمت های ظاهری و باطنی خداوند است؛ چرا که توجه و تفکر در این نعمات، ریشه های ناسپاسی را در انسان می سوزاند و روح شکرگزاری را در انسان تقویت می کند.[۲۴]

سعدی چه زيبا می گوید:

هر نفسی كه فرو می رود ممد حيات است و چون بر می آيد، مفرح ذات. پس در هر نفس، دو نعمت است و بر هر نعمت، شكری واجب

از دست و زبان كه برآيد كز عهده شكرش به درآيد

بنده همان به كه ز تقصير خويش عذر به درگاه خدا آورد

ورنه سزاوار خداونديش كس نتواند كه بجا آورد

2. توجه به زندگی افراد پایین تر:

یکی دیگر از راههای مؤثر در درمان ناسپاسی توجه به زندگی افرادی است که در سطح پایین تری قرار دارند و از نعمات کمتری برخوردار هستند.

انسان هر قدر در زندگی افراد کم بضاعت بنگرد، روح شکرگزاری در او تقویت می شود؛ چرا که خود را در جایگاه او تصور می کند و از این که زندگی مانند او ندارد، خدا را شکر می کند. اما بر عکس هر چه به زندگی انسان های بالاتر بنگرد وسوسه های شیطانی او را به ناسپاسی و ناشکری دعوت می کنند.

3. توجه به اهمیت شکرگزاری:

توجه به آیات و روایاتی که در باب شکرگزاری وارد شده است، انسان را به کسب این صفت و بهره مندی از عواقب آن ترغیب می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره می فرمایند: کسی که چیزی بخورد و شکر کند، اجر او مثل کسی است که برای خدا روزه گیرد و کسی که بدن او صحیح باشد و شکر نماید، اجر او مثل اجر مریضی است که صبر کند و اجر غنی شاکر، مثل اجر فقیر قانع است.[۲۵]

4. توجه به بلای نازل شده:

انسان باید به این مسأله بيانديشد كه هر مصيبت و بلايى از بلاهاى دنيا که بر او فرود آيد بدتر از آن هم تصور می شود، لذا باید شكر كند كه گرفتار بدتر از آن نشود.

نقل شده است كسى به يكى از بزرگان شكايت برد و گفت: دزد به خانه من آمده و همه چيز را با خود برده است، به او گفت: برو شكر خدا كن كه اگر به جاى آن دزد شيطان به خانه تو می آمد و ايمان تو را می برد چه می كردى؟[۲۶]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ناصر؛ اخلاق در قرآن، قم، انتشارات امام علی بن ابیطالب، 1378، ج3، ص60.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی، ترجمه مصطفوی، سید جواد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، ج2، ص95.
  3. اصفهانی، راغب؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی، سید غلامرضا، تهران، انتشارات مرتضوی، 1375، چاپ دوم، ص451، ذیل ماده کفر.
  4. كافی، ج2، ص389.
  5. سوره ابراهیم/ 7.
  6. سوره نمل/40.
  7. سوره نحل/112.
  8. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق، چاپ دوم، ج66، ص70.
  9. آمدي، عبدالواحد بن محمد؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه: هاشم رسولي محلاتي، قم، دارالکتاب الاسلامي، 1381، ج4، ص630.
  10. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج70، ص375.
  11. مستدرك الوسائل، ج12، ص357.
  12. مستدرك الوسائل، ج11، ص353.
  13. مستدرك الوسائل، ج11، ص353.
  14. آمدي، عبدالواحد بن محمد؛ پیشین، حدیث 1375.
  15. مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج3، ص63 و 64.
  16. به معنی شمارش کردن
  17. سوره نحل/18.
  18. مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج3، ص62.
  19. همان.
  20. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ پیشین، ج2، ص77.
  21. حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه، بیروت لبنان، احیاء تراث عربی، 1370، ج16، ص312.
  22. مستدرك الوسائل، ج11، ص353.
  23. سوره سبا/15-17.
  24. نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، 1385، ص680.
  25. همان، ص675.
  26. فیض کاشانی، محسن؛ المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، ج7، ص227.

منابع