وضو

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

وضو

وضو، طهارت معنوى است براى حضور در پيشگاه محبوب حقيقى و مقدمه معراج آدمى است از خاك به ملكوت. امام رضا علیه السلام مى فرمايد: آن كه به عبادت خداى بزرگ مى ايستد، بايد خود را از آلودگى ها پاك كند، از سستى و بى حالى دور باشد و با وضو خود را براى سخن گفتن با خداى توانا، پاك و آماده سازد.[۱][۲]

تعریف وضو

وضو در لغت به معنی «نظافت و پاکیزگی» است و از این رو، عرب‌ها به شخص نظیف و پاکیزه می‌گویند: «وضیء»[۳] و وضو در اصطلاح فقهی به معنی شستن صورت و دست‌ها (غسلتان) و مسح سر و پاها (مسحتان) طبق دستوری که شارع مقدس اسلام فرموده است می‌باشد. بنابر روایتی یکی از علت‌ها و فلسفه‌های وضو، نظافت و پاکیزگی است، بدین جهت به آن، «وضو» گفته‌اند.[۴]

وضو در قرآن

خداوند در قرآن به هنگام بیان وجوب وضو و کیفیت آن می‌فرماید: «یَا أیهَا الّذین آمنوا إِذا قمتم إلی الصلاة فَاغسِلوا وجوهَکم و أَیدیَکُم إِلی المرافق وامسحوا برؤسکم و أرجلکم إلی الکعبین...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که به نماز می‌ایستید، صورت و دست‌ها را تا آرنج بشویید و سر و پاها را تا برآمدگی جلو پا مسح کنید...».[۵]

این آیه یکی از آیات الاحکام است که از آن‌ها احکام شرعی عملی که افعال مکلفان را در امور مربوط به زندگی دنیا و دینی‌شان تنظیم می‌کند، استنباط می‌شود. این گونه آیات، دلالت و تعابیر آشکار و روشنی دارد؛ زیرا مخاطب این آیات، مردمان باایمانی هستند که مایلند رفتار خویش را طبق آیات قرآنی انجام دهند. از این رو این آیات، از آیات مربوط به توحید و معارف عقلی، به ویژه مسائل مربوط به مبدأ و معاد که دیدگان اندیشمندان متبحر را به خود جلب می‌کند، متفاوت است.

انسان اگر در این آیات و نظایر آن‌ها که مبین وظایف مسلمانان است، مانند آیاتی که وجوب اقامه نماز در اوقات پنج‌گانه را بیان می‌کند، تأمّل کند، درمی‌یابد این گونه آیات که همه مومنان را مورد خطاب قرار می‌دهد تا وظایف آنان را به هنگام اقامه نماز ترسیم کند، از تعابیر محکم و دلالت روشنی برخوردار است.

این گونه خطاب‌ها باید از هر گونه پیچیدگی و ابهام، تقدیم و تأخیر و تقدیر کلمه یا جمله‌ای عاری باشد تا عموم مسلمانان در هر سطحی که هستند، اعم از عالمی که به دقایق قواعد عربی آشناست و غیرعالم، از مضمون آن آگاه شوند. بنابراین هر کس آیه مزبور را به گونه‌ای دیگر تفسیر کند، از جایگاه آن بی‌خبر است؛ همچنان که اگر کسی تلاش کند آن را در پرتو فتاوای فقهی فقها تفسیر کند، از راه درستی وارد نشده است.

جبرئیل امین این آیه را بر قلب رسول اکرم صلی الله علیه و آله نازل کرد و او آن را برای مومنان تلاوت نمود و مومنان به روشنی و بدون هیچ گونه تردید و ابهام و غموضی، وظیفه خود را در مقابل آن دریافتند. تنها در دوره پیدایش اجتهادات و تضارب آرا غموض و پیچیدگی در آن ایجاد شد.

بنابراین کسی که این آیه مبارک را با دقت بخواند، با قلب و زبان خود اعتراف می‌کند: بار خدایا منزهی تو! چه فصیح و بلیغ است کلام تو. آن‌ چه قبل از نماز بر هر فرد مسلمانی واجب و لازم است، آشکار و بیان کردی، چرا که در آغاز فرمودی: «یَا أیها الذین آمنوا إذا قمتم إلی الصّلاة؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید هنگامی که به نماز می‌ایستید».

آن گاه در تبیین کیفیت وظیفه ما هنگام نماز، این دو امر را بیان فرمودی: قرآن واقعیت این فریضه را در طی دو جمله بیان می‌کند که وضو از دو شستن تشکیل شده است: «فَاغسلوا وجوهکم و اَیدیکم إلی المرافق؛ صورت و دست‌ها را تا آرنج بشویید» همچنان که از دو مسح تشکیل شده است: «فامسحوا برؤسکم و أرجلکم إلی الکعبین؛ سر و پاها را تا برآمدگی جلوی پا مسح کنید».

«أفغیراللّه أبتغی حکماً و هو الذی أنزل إلیکم الکتاب مفصّلاً؛[۶] با این حال؛ آیا غیر از خدا را به داوری طلبم؟ در حالی که کتاب آسمانی را که همه چیز در آن آمده، به سوی شما فرستاده است».[۷]

وضو در روایات

  • 1- «الوضوء شطر الإيمان والسّواك شطر الوضوء؛ وضو نصف ايمان است و مسواك كردن نصف وضو است».[۸]
  • 2- «الوضوء قبل الطّعام ينفي الفقر و بعده ينفي اللّمم و يصحّح البصر؛ وضو پيش از غذا فقر را ببرد و بعد از غذا وسواس را زايل كند و چشم را نيرو دهد».[۹]
  • 3- «الدّعاء مفتاح الرّحمة والوضوء مفتاح الصّلاة والصّلاة مفتاح الجنّة؛ دعا كليد رحمت و وضو كليد نماز است و نماز كليد بهشت».[۱۰]

نشستن رو به قبله

سزاوار آن است که در حالت وضو، روی به قبله‌ نشینی اگر چه اکثر علمای ما ذکر این سنت نکرده‌اند و طریق استحباب این فعل حسن را نپیموده‌اند، نهایتش بعضی از علما از مستحباب وضو شمرده‌اند، و مستند ایشان حدیثی است که روایت شده است از اصحاب عصمت که «بهترین و خوش‌ترین نشستن‌ها آنست که قبله در مقابل باشد». پس اگر وضوی تو از ظرف سرگشاده باشد که ممکن باشد که به دست از آن آب برداری باید آن ظرف را بر جانب دست راست خود بگذاری. اگر از نهری یا حوضی مثلاً وضو سازی پس باید که بنشینی به حیثیتی که آن حوض یا نهر بر جانب راست تو باشد، و اگر چنان چه رو به قبله نشستن و حوض بر جانب راست گذاشتن با هم معارضه کنند، ظاهر آن است که ترجیح روی به قبله نشستن راست. و بگوی در حین نظر کردن به آب: «الحمدُللّه الذی جعل الماءَ طَهورا، ولَم یَجْعَلْهُ نجسا؛ ستایش خداوندی راست که آب را پاک و پاک کننده ساخت و آن را نجس و ناپاک قرار نداد».

آغاز وضو

امام محمدباقر علیه السلام فرموده‌اند که: «هرگاه از برای وضوساختن دست در آب درآری بگوی: «بسم اللّه و باللّه، اللهمَّ اجْعَلْنی من التَّوابینَ، وَاجعلنی مِنَ المُتطِّهِرینَ؛ به نام خدا و به یاری خدا، خداوندا! مرا از توبه‌کنندگان و از پاکیزه‌گان قرار ده». پس سه مرتبه به سه کف آب مضمضه کن، یعنی آب در دهان بگردان، پس به سه کف دیگر سه مرتبه استنشاق کن یعنی آب به دماغ درکش.

پس بعد از آن باید که یک کف آب به دست راست برگیری و نیت کنی که وضوی واجب می‌سازم از برای رضای خدا و مقارن دار آخر جزءِ نیت را به ابتدای شستن اعلای وجه یعنی از جانب بالای رو که عبارت از رستنگاه موی پیش سر است به نوعی که آخر جزء نیت و اول جزء شستن روی به هم مقارن باشند، و باید که تا فارغ شدن از افعال وضو در حکم نیت باشی، به این معنی که نیت امری که منافی وضو باشد مثل ترک وضو یا احداث حدثی یا امری که منافی قربت باشد مثل قصد ریا یا قصد تنظیف (پاکی) یا تبرید (خنکی) و آنچه مثل آن باشد در اثنای وضو به عمل نیاوری. و در حالت شستن روی نیز بسم اللّه بگوی. پس چون آب را بر روی خود ریختن سزاوار آنست که دست را بر آن برانی تا آب به همه جای آن جاری گردد.

بباید دانست که بیان طول و عرض رو که در وضو، شستن آن واجب است بنابر آن چه در جمیع کتب فقیهی مذکور است و در میان علما مشهور، از رستنگاه موی پیش سر است تا آخر زَنَخ (چانه) در طول، و آن چه انگشت میهن و میانین آن را فراگیرد در عرض. و گشاده‌دار چشم‌های خود را در حالت وضو که ثواب بسیار و فضل بی‌شمار دارد. حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند: «گشاده دارد چشم‌های خود را در حالت وضو تا آن که نبینید آتش دوزخ را» کنایه از آن که گشاده داشتن چشم‌ها در وقت وضو سبب ندیدن آتش دوزخ است.

پس هرگاه که فارغ شدی از شستن روی، بردار کف آبی به دست چپ خود چنان که امام باقر علیه السلام در حالت بیان وضوی پیغمبر به عمل آورده‌اند، و بشوی دست راست خود را از مِرفق تا سر انگشتان، و بِران دست را بر همه جانب آن تا آب به همه جا جاری شود، چنان که در شستن روی گذشت، نهایتش در این جا واجب است تخلیل کردن موی که بر دست‌ها باشد، خواه بشره نمایان باشد و خواه نباشد. و ابتدا به شستن پشت دست کن. و زن را سنت است که ابتدا به شستن شکم دست کند. پس از آن برگیر کف آب دیگر به دست راست خود، و بشوی دست چپ را به طریق دست راست، و همان عمل که به دست راست کرده بودی یعنی دست خود را بر همه جانب آن بران تا آب به همه جا جاری شود. و باید که شستن هر یک از رو و دست‌ها یک مرتبه واقع شود و زیاده از یک مرتبه شسته نشود. و خلاصه آن که می‌باید که رو و دست‌ها را زیاده بر یک نشویند که اگر دو نوبت بشویند آن نوبت دوم آب وضو نخواهد بود، پس مسح سر و پا به آب تازه خواهد شد و وضو باطل خواهد بود.

پس از آن مسح کن بشره مقدم سر خود را که بالای پیشانی است، اگر موی آنجا نباشد، یا به جای آن بر موی اگر موی آنجا باشد، به حیثیتی که خارج نشود به کشیدن آن مو از حد سر. و این مجزی است از مسح بشره به مقدار عرض سه انگشت چسبیده به تَریِ دست راست خود. و به بقیه همان تری پشت پای راست را از سر انگشتان تا کعب پای که عبارت از مفصل میان ساق و قدم است، و بدون آن مسح مجزی نیست. پس آن مسح کن پشت پای چپ را به تری دست چپ. و باید که مسح سر و قدمین به باطن کف واقع شود نه به پشت آن مگر به سبب ضرورتی که در آن حالت، مسح به پشت کف جایز است.

راوی مذکور گفت که: پرسیدم از حضرت امام رضا علیه السلام از مسح بر قدمین که به چه کیفیت است؟ پس آن حضرت در مقام بیان آن درآمده کف دست مبارک خود را بر انگشتان گذاشتند و بعد از آن مسح کردند تا کعبین. راوی گوید: بعد از آن که حضرت کیفیت مسح را به این طریق بیان نمودند، گفتم: اگر چنانچه شخصی به دو انگشت به این طریق مسح کند تا کعبین؟ پس آن حضرت فرمودند: که نه، مگر آن که به تمام کف خود تمام پشت پای را مسح کند.[۱۱]

پانویس

  1. وسائل الشيعه، ج 1، ص 275.
  2. ناز و نياز، ص 29.
  3. ریشه لغوی وضو از کلمه «وضا» یا «وضا» گرفته شده است، نه از کلمه «ضوء ضاء» که به معنی «ضوء و ضیاء و روشنی» است.
  4. مبلغان: اردیبهشت 1380، شماره 16.
  5. سوره مائده، آیه 6.
  6. فصلنامه فقه اهل بیت فارسی، شماره 38، جعفر سبحانی.
  7. فصلنامه فقه اهل بیت فارسی، شماره 38، جعفر سبحانی.
  8. نهج الفصاحة، ص 798.
  9. نهج الفصاحة، ص 797.
  10. نهج الفصاحة، ص 485.
  11. گنجینه: آبان 1382، شماره 32.