شیخ محمدرضا مظفر

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۴ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (مهدی موسوی صفحهٔ شيخ محمدرضا مظفر را به شیخ محمدرضا مظفر منتقل کرد)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

علامه شیخ محمدرضا مظفر (۱۳۸۳-۱۳۲۲ ق) از فقهای مجاهد شیعه و از شاگردان بزرگانی چون سید علی قاضی و محمدحسین اصفهانی است. وی یکی از پیشگامان تقریب بین مذاهب اسلامی و اصلاحگر اجتماعی بود، که بروز کردن حوزه علمیه نجف در محتوا و شیوه تدریس را می توان از مهم ترین اقدامات او برشمرد. دو کتاب اصول الفقه و عقاید الامامیه از آثار مهم اوست.

Mr-mozafar.jpg
نام کامل آیت‌الله شیخ محمدرضا مظفر
زادروز ۱۳۲۲ قمری
زادگاه نجف
وفات ۱۳۸۳ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

سید علی قاضی، محمدحسین غروی اصفهانی، میرزای نایینی،...

شاگردان

شیخ غلامرضا عرفانیان، شیخ محمدمهدی آصفی، شیخ احمد قبیسی، ...

آثار

اصول الفقه، عقاید الامامیه، المنطق،...

ولادت و خاندان

محمدرضا فرزند آیت ‌الله محمد بن عبدالله مظفر، در پنجم شعبان سال ۱۳۲۲ هجری در جنوب شرقی نجف اشرف و در محله براق، پنج ماه پس از درگذشت پدرش دیده به جهان گشود.[۱] پدرش در زمره فقیهان و مجتهدان نجف بود.

مادر محمدرضا دختر علامه شیخ عبدالحسین طریحی (م، ۱۲۹۳ ق) است[۲] و او در دامان آن زن بافضیلت و با سرپرستی برادر بزرگش شیخ عبدالنبی مظفر (۱۲۹۱ـ۱۳۳۷ ق) رشد کرد.[۳]

محمدرضا از خاندان علمی و ادبی بنام و معروف شیعی موسوم به «آل مظفر» برخاسته است. این خاندان از نیمه سده دوازده قمری در حوزه نجف شناخته شد و چهره های نامدار و متفکر آن در عرصه های متعدد و رشته های متنوع علوم اسلامی درخشید و شعاع پرتو نورشان گستره مراکز علمی تحقیقی شیعه و غیر آن را درنوردید.[۴]

تحصیلات و استادان

محمدرضا مظفر پس از فراگیری خواندن و نوشتن، در سیزده سالگی راهی مکتب علوم دینی شد و به آموختن مبانی و اصول ادبیات عرب پرداخت و در این مقطع از استاد شیخ محمد طه حویزی بسیار بهره برد.[۵] او سپس با عزمی راسخ دوره سطح فقه و اصول را سپری کرد و آن گاه در جلسات دروس عالی این دو علم و همچنین حکمت و فلسفه و عرفان که از سوی اساتید بزرگ ذیل تدریس می شد، حاضر گشت:

شخصیت اخیر را می توان از معماران بزرگ علمی شیخ محمدرضا دانست که در شکل دهی شخصیت او تأثیر بسیاری داشت، بدان حد که خط مشی اصولی، فقهی و فلسفی او بیشتر متأثر از دیدگاه های این استاد است. احترام و تجلیل فراوان مظفر از مقام شیخ محمدحسین گواه ارتباط تنگاتنگ و علاقه بی حد اوست.[۷]

سرانجام پس از تلاش پی گیر، حضور در محفل اساتید فن و امداد پروردگار، شیخ محمدرضا به مقام والای اجتهاد رسید و حضرات آیات شیخ محمدحسین اصفهانی، شیخ محمدحسن مظفر و سید عبدالهادی شیرازی اجتهاد او را گواهی کردند.[۸]

مظفر در سیر کسب دانش، علاوه بر علوم دینی به فراگیری دانش هایی چون حساب، هندسه، جبر، هیئت و علم عروض روی آورد و در ۲۱ سالگی کتابی در عروض به رشته تحریر درآورد.

تدریس و شاگردان

شیخ محمدرضا مظفر در کنار تحصیل، مطالعه و تحقیق، به تدریس معارف حوزه علمیه اشتغال داشت و نخست به تدریس کتاب مکاسب (در فقه) و رسائل (در اصول) پرداخت و آن گاه به تدریس دوره خارج فقه و اصول اهتمام ورزید. او همچنین فلسفه اسلامی را به طالبان این فن آموخت و از آن جمله کتاب اسفار اثر ملاصدرا را در منزل خود تدریس می کرد.[۹]

تدریس به شکل متداول حوزه، همچون حضور و برپایی بحث ها و درس های مختلف و نیل به مقام اجتهاد و گام نهادن در مسیر مرجعیت بود. دوره دوم عبارت است از فدا کردن موقعیت سنتی حوزوی و روی آوردن به تلاش و کوشش در پی اصلاح حوزه با استفاده از شیوه های بهینه آموزش، تدریس، تألیف و... .[۱۰] به اعتراف بسیاری از شخصیت های علمی و دینی، اگر آیت الله مظفر سرمایه عمر خود را در پی اصلاح حوزه نمی گذاشت، بی شک یکی از مراجع تقلید می بود.[۱۱]

استاد مظفر در دوره حیات علمی خود، دانش پژوهان بسیاری را در سایه تربیت و تدریس قرار داد و آنان را با معارف دین آشنا ساخت. اسامی برخی از شاگردان آن عزیز را مرور می کنیم:

  • شیخ احمد قبیسی،
  • شیخ احمد وائلی،
  • سید جواد شبر،
  • شیخ جواد قسام،
  • سید حسین خرسان،
  • شیخ صالح آل شیخ راضی،
  • سید عبدالکریم قزوینی،
  • شیخ عبدالهادی فضلی،
  • سید عبدالهادی محسن حکیم،
  • شیخ غلامرضا عرفانیان،
  • دکتر سید محمد بحرالعلوم،
  • سید محمدتقی طباطبایی تبریزی،
  • سید محمدجمال هاشمی،
  • شیخ محمدحسن طریحی،
  • سید محمدحسن قاضی،
  • سید محمد صدر،
  • شیخ محمدعلی ایروانی،
  • شیخ محمدعلی تسخیری،
  • شیخ محمدمهدی آصفی،
  • دکتر محمود بستانی،
  • دکتر محمود مظفر،
  • سید مرتضی حکمی،
  • سید هادی فیاض،
  • شیخ یونس مظفر
  • و...[۱۲]

آثار و تألیفات

آیت الله محمدرضا مظفر یکی از نویسندگان چیره دست و نامدار معاصر است که زیبایی تعبیر، رسایی متن، حسن انسجام و بیان جذاب همراه با استحکام مطالب و دقت نظر در نوشته هایش هویداست. این امتیاز مرهون تلاش های دوران جوانی او در آشنا شدن با متون ادبی و ادبیات معاصر و ممارست بر روزآمد کردن تألیفاتش می باشد بدان حد که آثار هم آمیخته دانش و ادبیات وی، عقل را اشباع می سازد و عاطفه را آرامش می بخشد.

ساده نویسی در مطالب علمی از هنرهای ادبی اوست و آن بر بال قلم نشسته، شیفتگان علم را به آسمان های فلسفه و منطق و اصول و کلام پرواز می داد و دانش های دقیق را به شیوه ای روان به ایشان عرضه می کرد و برخلاف دیگران که به شیوه سنتی انس داشتند، او مرحله جدید تدوین آثار اسلامی، با بهره گیری از اسلوب نثر فنی جدید را به حوزه ارائه داد.

  1. اصول الفقه: این اثر زیبا به حقیقت نوعی نوسازی در نگارش کتاب های درسی دوره سطح محسوب می شود و مؤلف فرزانه، آن را به منظور تدریس در دانشکده فقه نجف نوشته است. نوآوری علمی، اتقان و عمق مطالب، اصول الفقه را اثری جاودان و ماندنی ساخته و استاد به منظور رفع خلأ موجود بین دو کتاب «معالم» و «کفایه» و با تأسی از ابتکار استاد خویش شیخ محمدحسین اصفهانی ـ در دسته بندی مباحث ـ آن را تنظیم کرده است.
  2. عقاید الامامیه: این کتاب، مجموعه ای از عقاید اسلامی بر اساس روش اهل بیت علیهم السلام می باشد که به صورتی فشرده و رسا تنظیم شده است، اثری که از هر گونه پیچیدگی های رایج کتب کلامی عاری بوده و برای همگان درخور فهم است. استاد پیشتر این مطالب را در سال ۱۳۶۳ ق. در دانشکده دینی منتدی ارائه کرده بود و سپس آن را بدین نام و همچنین به نام «عقاید الشیعه» به چاپ رساند و هدف عالی او از نگارش آن تقریب بین مذاهب اسلامی بود.
  3. المنطق: این اثر مجموعه درس های ارائه شده ایشان از سال ۱۳۵۷ ق. در دانشکده منتدی النشر می باشد و به عنوان متن مهم درسی جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داده است.

دیگر آثار چاپی و خطب استاد از این قرار است:

  1. احلام الیقظه؛
  2. تاریخ الاسلام؛
  3. تتمه احلام الیقظه؛
  4. حاشیة المکاسب؛
  5. حریه الانسان؛
  6. دیوان شعر؛
  7. رساله عملیه فی وضوء المنهج الحدیث؛
  8. الزعیم الموهوب السید ابوالحسن اصفهانی؛
  9. السقیفه؛
  10. شرح حال صدرالدین شیرازی؛
  11. شرح حال شیخ محمدحسن نجفی؛
  12. شرح حال شیخ حسین اصفهانی؛
  13. شرح حال مولا محمدمهدی نراقی؛
  14. شیخ الطوسی مؤسس جامعه النجف؛
  15. علی هامش السقیفه؛
  16. فلسفه ابن سینا؛
  17. الفلسفه الاسلامیه؛
  18. فلسفه الامام علی علیه السلام؛
  19. فلسفه الکندی؛
  20. المثل الافلاطونیه عند ابن سینا؛
  21. مجموعه اشعار (در کتاب شعراء الغری)؛
  22. مجموعه ای از رسائل در علم کلام؛
  23. مذاکرات الشیخ؛
  24. النجف بعد نصف قرن.[۱۳]

استاد همچنین مقدمه هایی بر آثار مکتوب دیگران نوشته اند: از آیت الله مظفر مقالات متعددی ـ با نام صریح یا مستعار ـ در مجله هایی چون «العرفان» در صیدا، «الدلیل»، «الهاتف» و «النجف» در نجف، «الکحلاء» در عماره، «المرشد العربی» در لاذقیه، «الفکر» در بغداد و «الرساله» در مصر به چاپ رسید.[۱۴]

همچنین استاد مظفر از جوانی به شعر روی آورد و جرقه های آغازین آن نزد شیخ محمدطه حویزی افروخته شد و در پرتو راهنمایی‌های استاد به سرودن شعر پرداخت و به خوبی از عهده ظرافت ها و نکات دقیق آن برآمد. هر کس به سروده های او نظری بنماید در آن فنون شعری لطیف و ظریفی می یابد و به افق های ادبی نوی برخورد می کند. در «دیوان شعر»[۱۵] ایشان، حدود پنج هزار بیت وجود دارد.[۱۶] برخی از سروده های استاد در بعضی از کتاب های فاخر موجود است.[۱۷]

فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی

استاد مظفر اوضاع حوزه نجف را از همه جوانب تحت مطالعه درآورد و نواقص آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد ولی با این حال می دانست که تنها بررسی مشکل، درد را دوا نمی کند و باید در عمل کوشش های صادقانه و خالصی را در راه جبران این نواقص و حل این نارسایی ها صورت داد.

در سال ۱۳۴۹ هجری، هنگام هجوم فرهنگی کتاب های دشمنان، او به همراه شیخ محمدجواد حجامی، شیخ محمدحسین مظفر، سید علی بحرالعلوم، شیخ علی ثامر و تعدادی دیگر به منظور تأسیس جمعیتی برای نشر و تألیف تلاش کرده و نشست های متعددی را برپا نمودند و به ابتکار این جمع، علامه شیخ محمدجواد بلاغی به تألیف و تفسیر «آلاء الرحمن» پرداخت، البته این تمام نتیجه حرکت مورد نظر بود.[۱۸]

برنامه ها و فعالیت های اصلاحی استاد نام او را در زمره یکی از احیاگران عصر حاضر، در تاریخ کهن حوزه علمیه نجف اشرف جاودان ساخت، اقدامات اصلاحی آیت الله مظفر به قرار ذیل است:

الف. جمعیت منتدی النشر:

این نهاد ـ که در سال ۱۳۵۳ هجری مجوز تأسیس را دریافت کرد ـ بهترین وسیله برای تحقق اهداف اصلاحی در پی نشر فرهنگ دینی و ایجاد روح اسلامی در مردم و استحکام اخلاق بود.

آیت الله مظفر و همفکران دیگر او، خطر تهاجم فرهنگی غرب را به هنگام شناخته و به سرعت جوانان را دریافتند و برای در امان ساختن آنان از شبیخون دشمن، ایشان را در زیر چتر اندیشه های اسلامی جای دادند و مراکز عالی آموزشی را تأسیس کردند.

در ماده ۴ اساسنامه جمعیت چنین آمده است: «اهداف منتدی النشر عبارت است از عمومیت دادن فرهنگ اسلامی و علمی، و اصلاح اجتماعی به وسیله نشر، تألیف، آموزش و... با استفاده از شیوه های مشروع».[۱۹]

استاد محمدرضا مظفر ریاست این جمعیت را به عهده داشت و حمایت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی از این نهاد نوپا بسیار راهگشا بود.

ب. دانشکده منتدی:

آیت الله مظفر در سال ۱۳۵۵ ق. به دنبال تحقق اهداف جمعیت منتدی النشر، یک مدرسه عالی علوم دینی و به عبارتی «دانشکده اجتهاد» را تأسیس کرد و در دوره اول چهار ماده درسی همچون فقه استدلالی، تفسیر، علم اصول و فلسفه به دانش پژوهان ارائه می شد. علامه شیخ محمدجواد بلاغی، شیخ عبدالحسین دشتی و شیخ عبدالحسین حلی از اساتید این دانشکده بودند.

ج. مدارس منتدی:

تأسیس مدارس منتدی النشر گام بعدی استاد مظفر بود که با استقبال بزرگان حوزه نجف و خاندان های مشهور این شهر مواجه شد و این اقبال عمومی در توسعه اش کارگشا بود. در این مدارس، در طول چند دهه، مقاطع تحصیلی ابتدایی، متوسطه (ثانویه) و پیش دانشگاهی (اعدادیه) دایر بود و در مجموع دروس جدید با گرایش ترویج فرهنگ دینی آموزش داده می شد.[۲۰]

د. دانشکده فقه:

آیت الله مظفر در سال ۱۳۷۶ ق. دانشکده فقه را در نجف اشرف تأسیس کرد و وزارت فرهنگ عراق در سال ۱۳۷۷ آن را به رسمیت شناخت. مواد درسی این دانشکده عبارت بودند از: فقه امامیه، فقه تطبیقی، اصول فقه، تفسیر و اصول و مبانی تفسیر، حدیث و اصول حدیث (درایه)، علوم تربیتی و روانشناسی، ادبیات و تاریخ ادبیات، جامعه شناسی، تاریخ اسلام، فلسفه اسلامی، فلسفه جدید، منطق، تاریخ جدید، اصول تدریس، نحو، صرف و یک زبان بیگانه.

شیخ محمدرضا خود در دانشکده به تدریس فلسفه اسلامی می پرداخت و مجلات کتاب «اصول الفقه» را آماده می کرد تا در دانشکده فقه تدریس شود او همچنین به سرپرستی دانشکده و نظارت بر کارهای تألیفی آن می پرداخت. وی زندگی خود را به طور کامل در اختیار این مرکز علمی گذارد و به شجره جان و روان آن را مستحکم و پایدار کرد و همه توانایی ها و امکاناتش را در این دانشکده بذل نمود.[۲۱]

هـ. تدوین کتاب های درسی:

در قرن اخیر جمعی از اندیشوران حوزه، تغییر برخی متون درسی و کوتاه کردن طول مدت آموزش را به منظور دستیابی سریع به اهداف متعالی پیشنهاد کرده اند و برخی از مصلحان نیز تجدید بنای علمی و تدوین کتاب های روزآمد را ـ با توجه به حفظ عمق و اصالت مطالب آن ها ـ وجهه نظر خود قرار داده اند که این تغییر و جایگزینی همواره با مقاومت برخی دیگر مواجه بوده است.

آیت الله مظفر در میان دو دوره سطح و خارج، دوره نخست را به دلیل نقص در موارد درسی و سبک تحصیل و تدریس ـ نیازمند اصلاح می دانست و از این رو در پی تأسیس منتدی النشر و دانشکده فقه، تنظیم وضعیت آموزشی و افزودن متون آموزشی جدید را هدف کار خویش قرار داد. تدوین کتاب های «المنطق»، «اصول الفقه» و «عقاید الامامیه» یک نوسازی در نگارش کتاب های درسی بشمار می آید که هم اکنون دو کتاب نخست از متون درسی حوزه های علمیه به خصوص حوزه مقدس قم می باشد.[۲۲]

و. ترمیم امر تبلیغ:

استاد مظفر، خطابه و تبلیغ متداول در نجف را در شأن آن حوزه کهن نمی دانست، زیرا امروز هیچ خطیبی بدون آگاهی از افکار زمان و مسائل و موضوعات علوم جدید از یک طرف و احاطه کامل به تعالیم و معارف اسلامی از فقه و تفسیر و حدیث و تاریخ از سوی دیگر نمی تواند رسالت اسلامی خود را در سطح عالی و وسیع انجام دهد. او خطابه حسینی را یکی از مهمترین وسائل تبلیغ می شناخت و وضع موجود حوزه را رسا نمی دانست و افتتاح مؤسسه و مدرسه ای برای تربیت خطیب را یگانه راه نجات از آن نارسایی تلقی می کرد.

گشودن دانشکده وعظ و ارشاد از آرزوهای شیخ بود. در سال ۱۳۶۳ ق. مجموعه ای به ریاست خطیب برجسته عراق «شیخ محمدعلی قسام» و با نظارت آیت الله مظفر تشکیل شد و کار آزمایشی خویش را ـ قبل از افتتاح رسمی دانشکده ـ با برپایی یک کلاس آغاز کرد و درس هایی چون فقه، علوم عربی، اصول دین و اصول حدیث (علم درایه) در آن تدریس می شد. مدت کوتاهی از عمر آن نگذشته بود که حملات پیاپی بر آن وارد آمد و اتهامات ناروایی بر آن زده شد، در حالی که این مؤسسه با اهداف عالی و انگیزه ای مخلصانه تأسیس شده بود هدفی جز زدودن پیرایه ها نداشت.[۲۳] اما افسوس که مصلحان همیشه در معرض اتهام اند و ناآگاهان سدی در مقابل اندیشه های والای ایشان!

فعالیت‌های سیاسی

آیت الله مظفر زندگی اش را تنها به فعالیت های فرهنگی و علمی حوزه محدود نساخت، بلکه اندیشه نافذش، مسائل و موضوعات اجتماعی و سیاسی جامعه و امت اسلامی را در نوردید و هر پدیده مهم را به دقت دنبال می کرد. بحران ها و مشکلات تحمیل شده بر مسلمانان، او را بیشتر تحت تأثیر قرار می داد و استاد را به تلاش وامی داشت.

فشارهای روزافزون فرانسویان بر مردم الجزایر و نامردمی های صهیونیست ها نسبت به مردم فلسطین، حوادث ناگواری است که از دید نافذ او پنهان نبود و آن فقیه فرزانه را در رنج فرومی برد و گاهی در برخی از نشریان مقالات مفیدی می نگاشت. وی همچنین در جنگ بین مصر و اسرائیل در سال ۱۹۵۶ م. تلگرافی خطاب به شیخ الازهر فرستاد و همدردی خود را با ملت مصر اعلام داشت.[۲۴]

آن استاد، صهیونیسم را خطر بزرگی برای جامعه اسلامی می دانست و اصولاً انحراف سردمداران کشورهای اسلامی از حق و مسامحه ایشان با دیوسیرتان غرب را عامل بدبختی مسلمانان و ریشه رشد صهیونیست ها می دانست.[۲۵]

آیت الله مظفر با همکاری گروهی از اندیشمندان مسئولیت شناس، برای مقابله با افکار الحادی، «جماعة العلماء» را در نجف اشرف پی نهاد تا این نهاد برخاسته از حوزه مبارزه با بی دینی و تهاجم فرهنگی دشمنان را پی گیرد و جلوگیری از گسترش افکار کمونیسم را رهبری کند. بیانیه های منتشره این گروه، گواه بینش و بلندنظری مؤسسان آن است.[۲۶]

در پی مخالفت امام خمینی و دیگر مراجع بزرگ ایران با فعالیت ضداسلامی شاه پهلوی، علمای نجف همچون آیت الله مظفر با ایشان همصدا شده، از حرکت انقلابی روحانیون حوزه علمیه قم حمایت و پشتیبانی کردند و ضمن صدور چندین اطلاعیه، مخالفت خود را با تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی اظهار داشته و انزجار خود را از اقدام ظالمانه رژیم پهلوی در فاجعه خونبار مدرسه فیضیه اعلام کردند.[۲۷]

وفات

آیت الله شیخ محمدرضا مظفر در شانزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۳، در سن ۶۲ سالگی دار فانی را وداع گفت. پیکر مطهر او با حضور مراجع بزرگ، علما و مردم تشییع شد و در مقبره خانوادگی واقع در جاده کوفه، در کنار مرقد برادرش شیخ محمدحسن مظفر به خاک سپرده شد.[۲۸]

پانویس

  1. نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۷۷۲.
  2. عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، دکتر محمدجواد طریحی، ص ۱۳۵.
  3. شعراء الغری، علی الخاقانی، ج ۸، ص ۴۵۱.
  4. ماضی النجف و حاضرها، ج ۳، ص ۳۶۰.
  5. ر.ک: شعراء الغری، ج ۸، ص ۴۵۲.
  6. همان؛ مدرسه النجف، محمدمهدی آصفی، ص ۶۳؛ نقباء البشر، ج ۲، ص ۷۷۲؛ ماضی النجف و حاضر، ج ۳، ص ۳۷۴؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص ۱۳۸.
  7. ر.ک: حاشیه مکاسب، شیخ محمدحسین اصفهانی، مقدمه، محمدرضا مظفر.
  8. مدرسه النجف، ص ۷۴، عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص ۱۳۹.
  9. همان، ص ۶۴؛ هکذا عرفتهم، جعفر الخلیلی، ج ۲، ص ۱۹.
  10. همان، ص ۶۲؛ همان، ص ۲۳.
  11. مجله پیام حوزه، ش ۹. ص ۶۶.
  12. عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق.
  13. ر.ک: نقبا البشر، ج ۲، ص ۷۷۳؛ شعراء الغری، ج ۸، ص ۴۵۴؛ الاعلام خیرالدین زرکلی، ج ۶، معجم المؤلفین العراقیین، کورکیس عواد، ج ۳، ص ۱۷۰؛ رجال الفکر والادب فی النجف، هادی امینی، ص ۴۱۸؛ دائره المعارف اسلامی، ج ۲، ص ۱۴۰؛ ماضی النجف و حاضرها، ج ۳، ص ۳۷۵؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص ۱۷۹ـ۱۸۲؛ جواهرالکلام، محمدحسن نجفی، ج ۱، ص ۲۴؛ الحکمه المتعالیه، صدرالدین شیرازی، ج ۱، ص الف ـ ت؛ جامع السعادات، مولا محمدمهدی نراقی، ج ۱، مقدمه.
  14. نقباء البشر، ج ۲، ص ۷۷۳؛ هکذا اعرفتهم، ج ۲، ص ۲۵؛ مدرسه النجف، ص ۷۴؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص ۱۸۱.
  15. این دیوان به همت آقای محمدرضا قاموسی جمع آوری و تنظیم شده ولی هنوز به چاپ نرسیده است.
  16. عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص ۱۸۲.
  17. ر.ک: شعراء الغری، ج ۸، ص ۴۶۱ـ۴۸۴؛ ادب الطف، جواد شبر، ج ۱۰، ص ۱۷۰.
  18. مدرسه النجف، ص ۱۱۵.
  19. نظام منتدی النشر، ص ۲۳.
  20. همان، ص ۱۰۶ـ۱۰۸؛ موسوعه العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، ص ۱۸۳ـ۱۸۴.
  21. مدرسه النجف، ص ۱۲۹ و ۱۳۰.
  22. همان، ص ۱۱۹ و ۱۲۰؛ ر.ک: مجله حوزه، ش ۵۰، ص ۷۲ـ۷۴.
  23. ر.ک: همان، ص ۱۲۱ و ۱۳۱ـ۱۳۳؛ هکذا عرفتهم، ص ۲۴.
  24. مدرسه النجف، ص ۸۷.
  25. ر.ک: عقاید الامامیه، ص ۱۱۲.
  26. مدرسه النجف، ص ۹۰، مجله حوزه، ش ۳۴، ص ۵۳.
  27. ر.ک: اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۴۱، ۶۱ و ۶۶، ۷۷.
  28. نقباء البشر، ج ۲، ص ۷۷۳.

منابع