سوره نمل/متن و ترجمه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۵۹ توسط History of islam (بحث | مشارکت‌ها) (History of islam صفحهٔ سوره ۲۷/متن و ترجمه را به سوره نمل/متن و ترجمه منتقل کرد)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Quran1.jpg
درباره سوره نمل (27)
آیات سوره نمل
فهرست قرآن


سورة النمل
(ترجمه آیتی)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

1

طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُّبِينٍ

طا، سین این است آیات قرآن و کتاب، روشنگر

2

هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ

رهنمون و مژده ای است برای مؤمنان :

3

الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ

آنان که نماز می گزارند و زکات می دهند و به روز قیامت یقین دارند

4

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ

اعمال آنهایی را که به آخرت ایمان ندارند در نظرشان بیاراستیم از این روی سرگشته مانده اند

5

أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ

ایشان همان کسانند که عذاب سخت از آن آنهاست و در آخرت زیانکارترند

6

وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ

، تو کسی هستی که قرآن از جانب خدای حکیم و دانا به تو تلقین می شود

7

إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ

موسی به خانواده خود گفت : من از دور آتشی دیدم ، زودا که از آن برایتان خبری بیاورم یا پاره آتشی شاید گرم شوید

8

فَلَمَّا جَاءهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

چون به آتش رسید، ندایش دادند که برکت داده شده ، آن که درون آتش است و آن که در کنار آن است و منزه است خدای یکتا، آن پروردگار جهانیان

9

يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

ای موسی ، من خدای پیروزمند حکیم هستم

10

وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ

عصایت را بیفکن چون دیدش که همانند ماری می جنبد، گریزان بازگشت وبه، عقب ننگریست ای موسی ، مترس پیامبران نباید که در نزد من بترسند

11

إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ

مگر کسی که مرتکب گناهی شده باشد و پس از بدکاری ، نیکوکار شود زیرامن آمرزنده و مهربانم

12

وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ

دستت را در گریبان ببر تا بی هیچ آسیبی سفید بیرون آید با نه نشانه نزد فرعون و قومش برو که مردمی عصیانگرند

13

فَلَمَّا جَاءتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ

چون نشانه های روشنگر ما را دیدند گفتند: این جادویی آشکار است

14

وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ

با آنکه در دل به آن یقین آورده بودند، ولی از روی ستم و برتری جویی، انکارش کردند پس بنگر که عاقبت تبهکاران چگونه بود

15

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ

ما به داود و سلیمان دانش دادیم گفتند: سپاس از آن خدایی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری داد

16

وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ

و سلیمان وارث داود شد و گفت : ای مردم ، به ما زبان مرغان آموختند واز هر نعمتی ارزانی داشتند و این عنایتی است آشکار

17

وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ

سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمدند و آنها به صف می رفتند،

18

حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

تا به وادی مورچگان رسیدند مورچه ای گفت : ای مورچگان ، به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشکریانش شما را بی خبر در هم نکوبند

19

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ

سلیمان از سخن او لبخند زد و گفت : ای پروردگار من ، مرا وادار تا سپاس، نعمت تو را که بر من و پدر و مادر من ارزانی داشته ای به جای آورم و کارهای شایسته ای کنم که تو خشنود شوی ، و مرا به رحمت خود در شمار بندگان شایسته ات در آور

20

وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ

در میان مرغان جست و جو کرد و گفت : چرا هدهد را نمی بینم ، آیا از غایب شدگان است ?

21

لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

به سخت ترین وجهی عذابش می کنم یا سرش را می برم ، مگر آنکه برای من دلیلی روشن بیاورد

22

فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ

درنگش به درازا نکشید بیامد و گفت : به چیزی دست یافته ام که تو دست نیافته بودی و از سبا برایت خبری درست آورده ام

23

إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ

زنی را یافته ام که بر آنها پادشاهی می کند از هر نعمتی برخوردار است و، تختی بزرگ دارد

24

وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ

دیدم که خود و مردمش به جای خدای یکتا آفتاب را سجده می کنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان بیاراسته است و از راه خدا منحرفشان کرده است، چنان که روی هدایت نخواهند دید

25

أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ

چرا خدایی را که نهان آسمانها و زمین را آشکار می کند و هر چه را پنهان می دارید یا آشکار می سازید می داند، سجده نکنند ?

26

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ

خدای یکتا که هیچ خدایی جز او نیست پروردگار عرش عظیم

27

قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ

گفت : اکنون، بنگریم که راست گفته ای یا در شمار دروغگویانی

28

اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ

این نامه مرا ببر و بر آنها افکن ، سپس به یکسو شو و بنگر که چه جواب می دهند

29

قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ

زن گفت : ای بزرگان ، نامه ای گرامی به سوی من افکنده شد

30

إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

نامه از سلیمان است و این است : به نام خدای بخشنده مهربان

31

أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ

بر من برتری مجویید و به تسلیم نزد من بیایید

32

قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ

زن گفت : ای بزرگان ، در کار من رای بدهید، که تا شما حاضر نباشید، من هیچ کاری را فیصل نتوانم داد

33

قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ

گفتند: ما قدرتمندان و خداوندان نبرد سخت هستیم کارها به دست توست بنگر که چه فرمان می دهی

34

قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ

زن گفت : پادشاهان چون به قریه ای در آیند، تباهش می کنند و عزیزانش را ذلیل می سازند آری چنین کنند

35

وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ

من هدیه ای نزدشان می فرستم و می نگرم که قاصدان چه جواب می آورند

36

فَلَمَّا جَاء سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ

چون قاصد نزد سلیمان آمد، سلیمان گفت : آیا می خواهید به مال مرا، یاری کنید ? آنچه خدا به من داده از آنچه به شما داده بهتر است نه ، شما به هدیه خویش شادمان هستید

37

ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ

اکنون به نزدشان بازگرد سپاهی بر سرشان می کشیم که هرگز طاقت آن را نداشته باشند و به خواری و خفت از آنجا بیرونشان می کنیم

38

قَالَ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ

گفت : ای بزرگان ، کدام یک از شما تخت او را پیش از آنکه به تسلیم نزد من آیند برایم می آورد ?

39

قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ

عفریتی از میان جنها گفت : من ، قبل از آنکه از جایت برخیزی ، آن را، نزد تو حاضر می کنم ، که من بر این کار هم توانایم و هم امین

40

قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ

و آن کس که از علم کتاب بهره ای داشت گفت : من ، پیش از آنکه چشم بر هم زنی ، آن را نزد تو می آورم چون آن را نزد خود دید گفت : این بخشش پروردگار من است ، تا مرا بیازماید که سپاسگزارم یا کافر نعمت پس هر که سپاس گوید برای خود گفته است و هر که کفران ورزد پروردگار من بی نیاز و کریم است

41

قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ

گفت : تختش را دیگرگون کنید، ببینم آن را باز می شناسد یا از آنهاست که باز نتوانند شناخت

42

فَلَمَّا جَاءتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ

چون آمد گفتندش : آیا تخت تو چنین بود ? گفت : گویی همان است و ماپیش، از این آگاه شده بودیم و تسلیم بوده ایم

43

وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ

و او را از هر چه به جز خدای یکتا می پرستید، باز داشت زیرا او در زمره کافران بود

44

قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

گفتندش : به صحن قصر درآی چون بدیدش پنداشت که آبگیری ژرف است دامن از ساقهایش برگرفت سلیمان گفت : این صحنی است صاف از آبگینه گفت : ای پروردگار من ، من بر خویشتن ستم کرده ام و اینک با سلیمان در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم

45

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ

و بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که : خدای یکتا را بپرستید، ناگهان دو گروه شدند و با یکدیگر به خصومت برخاستند

46

قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

گفت : ای قوم من ، چرا پیش از نیکی بر بدی می شتابید ? چرا از خدا آمرزش نمی خواهید ? شاید بر شما رحمت آورد

47

قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ

گفتند: ما تو را و یارانت را به فال بد گرفته ایم گفت : جزای شما نزد خداست اینک مردمی فریب خورده هستید

48

وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ

در شهر نه مرد ناصالح بودند که در آن سرزمین فساد می کردند نه اصلاح

49

قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ

، گفتند: به خدا سوگند خورید که بر او و کسانش شبیخون زنیم و چون کسی به طلب خونش برخیزد، بگوییم : ما به هنگام هلاکت کسان او آنجا نبوده ایم ، و ما راست گفتاریم

50

وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

و غافل بودند که اگر آنها حیله ای اندیشیده اند ما نیز حیله ای اندیشیده ایم

51

فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ

بنگر که عاقبت مکرشان چه شد: ما آنها و قومشان را به تمامی هلاک کردیم،

52

فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

آن خانه های آنهاست که به کیفر ظلمی که می کردند خالی افتاده است درآن دانایان را عبرتی است

53

وَأَنجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ

آنهایی را که ایمان آورده بودند و پرهیزگار بودند، نجات دادیم

54

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ

و لوط را به یادآر آنگاه که به قوم خود گفت : کارهای زشت مرتکب می شوید، در حالی که خود به زشتی آن آگاهید ?

55

أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

چرا از روی شهوت به جای زنان به مردان می گرایید ? شما مردمی نادان هستید

56

فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ

جواب قوم او جز این نبود که گفتند: خاندان لوط را از قریه خود بیرون، کنید آنان دعوی پاکی می کنند

57

فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ

او و کسانش ، جز زنش ، را نجات دادیم چنان خواستیم که آن زن از بازماندگان باشد

58

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ

بارانی بر آنها بارانیدیم و باران تهدیدشدگان چه بد بارانی است

59

قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ

بگو: سپاس الله را و سلام بر بندگان برگزیده او آیا الله بهتر است یا آن چیزها که شریک او قرار می دهند ?

60

أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاء مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ

یا آن کسی که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان برایتان آب فرستاد،و، بدان بوستانهایی خوش منظر رویانیدیم که شما را توان رویانیدن درختی ازآن نیست آیا با وجود الله خدای دیگری هست ? نه ، آنها مردمی هستند از حق منحرف

61

أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

یا آن که زمین را آرامگاه ساخت و در آن رودها پدید آورد و کوهها، و، میان دو دریا مانعی قرار داد آیا با وجود الله خدای دیگری هست ? نه بیشترینشان نمی دانند

62

أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ

یا آن که درمانده را چون بخواندش پاسخ می دهد و آسیب از او دور می کندو شما را در زمین جانشین پیشینیان می سازد آیا با وجود الله خدای دیگری هست ? چه اندک پند می گیرید

63

أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ

یا آن که شما را در تاریکیهای بیابان و دریا راه می نماید، و آن که پیش از باران رحمتش بادها را به مژده می فرستد آیا با وجود الله خدای دیگری هست ? الله برتر است از هر چه شریک او می سازند

64

أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

یا آنکه مخلوقات را می آفریند سپس آنها را باز می گرداند، و آن که، ازآسمان و زمین به شما روزی می دهد آیا با وجود الله خدای دیگری هست ?بگو: اگر راست می گویید، برهان خویش بیاورید

65

قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ

بگو: هیچ کس در آسمانها و زمین غیب نمی داند مگر الله و نیز نمی دانند چه وقت زنده می شوند

66

بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمِونَ

در باب آخرت به یقین رسیدند ? نه ، همچنان در شک هستند، که مردمی نابینایند

67

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَئِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ

کافران گفتند: چگونه اگر ما و پدرانمان خاک شدیم ما را از قبر بیرون، می آورند ?

68

لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ

به ما و پدرانمان هم پیش از این وعده ای داده بودند اینها چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست

69

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ

بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید که پایان کار مجرمان چگونه بوده است

70

وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُن فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ

برایشان اندوهگین مباش و از حیله ای که می اندیشند تنگدل مشو

71

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

می گویند: اگر راست می گویید، آن وعده چه وقت خواهد بود ?

72

قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ رَدِفَ لَكُم بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ

بگو: شاید پاره ای از آنچه به شتاب می طلبید نزدیک شما باشد

73

وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ

و، پروردگار تو فضل خود را بر مردم ارزانی می دارد، ولی بیشترینشان شکرنمی گویند

74

وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ

و پروردگار تو می داند که چه چیز را در دل نهان کرده اند و چه چیز را آشکار می سازند

75

وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ

و در آسمانها و زمین هیچ رازی نیست ، مگر آنکه در کتاب مبین آمده است

76

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

این قرآن بسیاری از چیزهایی را که بنی اسرائیل در آن اختلاف دارند، برایشان حکایت می کند

77

وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ

و برای مؤمنان هدایت و رحمت است

78

إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُم بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ

هر آینه پروردگار تو به رای خویش، میانشان قضاوت خواهد کرد، که او پیروزمند و داناست

79

فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ

پس بر خدا توکل کن که تو همراه با حقیقتی روشن هستی

80

إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ

تو نمی توانی مردگان را شنوا سازی و آواز خود را به گوش کرانی که از توروی بر می گردانند برسانی

81

وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ

تو نمی توانی کوران را از گمراهیشان راه نمایی آواز خود را تنها به گوش کسانی توانی رساند که به آیات ما ایمان آورده اند و مسلمان هستند

82

وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ

چون فرمان قیامت مقرر گردد، برایشان جنبنده ای از زمین بیرون می، آوریم که با آنان سخن بگوید که این مردم به آیات ما یقین نمی آوردند

83

وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ

روزی که از هر ملتی فوجی از آنان که آیات ما را تکذیب می کردند گرد می آوریم و آنان را به صف برانند،

84

حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

تا چون به محشر برسند، گوید: آیا شما آیات مرا تکذیب می کردید و حال آنکه دانش شما بدان احاطه نیافته بود ? آن چه کاری بود که می کردید ?

85

وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ

به کیفر ستمی که می کردند حکم عذاب بر آنها مقرر شود بی آنکه هیچ سخنی بگویند

86

أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ

آیا نمی بینند که شب را پدید آوردیم تا در آن بیارامند و روز را، روشنی بخشیدیم هر آینه در این برای مؤمنان عبرتهاست

87

وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ

روزی که در صور دمیده شود و همه کسانی که در آسمانها و زمین هستند مگر آنکه خدا بخواهد بترسند و همه خوار و ذلیل به سوی او روان شوند

88

وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ

و کوهها را بینی ، پنداری که جامدند، حال آنکه به سرعت ابر می روند کار خداوند است که هر چیزی را به کمال پدید آورده است هر آینه او به هر چه می کنید آگاه است

89

مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ

هر کس که کار نیکی کند بهتر از آن را پاداش گیرد و نیکوکاران از وحشت آن، روز در امان باشند

90

وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

و آنان را که کارهای بد می کنند سرنگون در آتش اندازند و شما را جز بروفق کارهایی که کرده اید کیفر ندهند

91

إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ

جز این نیست که به من فرمان داده اند که پروردگار این شهر را که خدا حرمتش نهاده و همه چیز از آن اوست پرستش کنم و به من فرمان داده اند که از مسلمانان باشم ،

92

وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ

و قرآن را تلاوت کنم پس هر که هدایت یافت به سود خود هدایت یافته است و، هر که گمراه شد، بگو: جز این نیست که من بیم دهنده ای هستم

93

وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

و بگو: سپاس خداراست آیات خود را به شما خواهد نمود تا آنها را بشناسید و پروردگار تو از هیچ کاری که می کنید بی خبر نیست