حج قران‌‌‌

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


از اقسام حج.

حج بر سه قسم است: حج تمتع، حج افراد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و حج قِران. علت نامگذارى این قسم به قران، همراه آوردن قربانى هنگام احرام بستن‌ است.[۱] از این عنوان در باب حج سخن گفته‌اند.

حكم:

حج قران، همچون حج افراد وظیفه اهالى مكه و كسانى است كه در محدوده دوازده یا 48 میلى مكه - بنابر اختلاف اقوال در مسئله - سكونت دارند.[۲](آفاقى)

صورت حج قران:

بنابر مشهور، مناسك و شرایط حج قران همانند حج افراد است جز در قربانى كه در حج افراد قربانى وجود ندارد، لیكن شرط حج قران همراه داشتن قربانى هنگام مُحرم شدن است.[۳] البته قربانى كردن در منىٰ بر قارن مستحب است؛[۴] لیكن اگر قربانىِ همراه آورده را اشعار یا تقلید كند قربانى در منىٰ واجب مى‌گردد و تبدیل آن جایز نیست.[۵]

احكام:

حج گزار در حج قران بدون ضرورت نمى‌تواند به عمره تمتع عدول كند.[۶]

بنابر قول اكثر،[۷] بلكه مشهور[۸] حج گزارِ قارن مخیر است احرام را با یكى از این سه: تلبیه، اشعار و تقلید ببندد؛ لیكن در صورت اختیار تلبیه، اشعار یا تقلید مستحب است؛ چنان كه در صورت بستن احرام با اشعار یا تقلید، تلبیه استحباب دارد.[۹]

بنابر مشهور، قارن مى‌تواند طواف - اعم از واجب و مستحب - را قبل از وقوف به عرفات انجام دهد؛ لیكن در این كه - در این صورت - تجدید تلبیه پس از هر طواف لازم است و در صورت عدم تجدید از احرام خارج مى‌شود یا این كه تجدید تنها در حج افراد لازم است و یا در هیچ كدام لازم نیست و خروج از احرام تنها با نیت آن امكان‌پذیر است، اختلاف مى‌باشد.[۱۰]

چنانچه قارن، محصور (احصار) و به جهت آن از احرام خارج گردد، بنابر قول مشهور باید در سال بعد حج قران انجام دهد و به جا آوردن حجى دیگر از آن كفایت نمى‌كند.[۱۱]

پانویس

  1. مهذب الاحكام ج12، ص 315-316.
  2. جواهرالكلام ج18، ص 44-47.
  3. همان، 50.
  4. همان، 96.
  5. 19، 192-196؛ مهذّب الاحكام ج14، ص 246 و 310.
  6. جواهرالكلام، ج18، ص74.
  7. همان، 55-57.
  8. مستند الشیعة ج11، ص309.
  9. جواهرالكلام ج18، ص 56-57.
  10. همان، 78 و 59-65.
  11. همان، ج20، ص157.

منابع

جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ‌3، ص 232.