آیه 3 سوره صف

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۱۰ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<2 آیه 3 سوره صف 4>>
سوره : سوره صف (61)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

این عمل که سخن بگویید و خلاف آن کنید بسیار سخت خدا را به خشم و غضب می‌آورد.

نزد خدا به شدت موجب خشم است که چیزی را بگویید که خود عمل نمی کنید.

نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد.

خداوند سخت به خشم مى‌آيد كه چيزى بگوييد و به جاى نياوريد.

نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی‌کنید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

It is greatly outrageous to Allah that you should say what you do not do.

It is most hateful to Allah that you should say that which you do not do.

It is most hateful in the sight of Allah that ye say that which ye do not.

Grievously odious is it in the sight of Allah that ye say that which ye do not.

معانی کلمات آیه

«مَقْتاً»: کینه. خشم. کینه‌توزی. تمییز است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ «2»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! چرا چيزى مى‌گوييد كه عمل نمى‌كنيد؟

كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ «3»

نزد خدا بسيار مورد غضب است كه چيزى را بگوئيد كه عمل نمى‌كنيد.

نکته ها

«مقت» به معناى خشم و غضب شديد است.

جلد 9 - صفحه 601

مشابه اين توبيخ را در آيه‌ «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ» «1» مى‌خوانيم.

عمل نكردن به گفتار، گاهى به خاطر ناتوانى است و گاهى از روى بى‌اعتنايى كه اين مورد توبيخ است.

عالم بى‌عمل، به درخت بى ثمر، ابر بى باران، نهر بى آب، زنبور بدون عسل، سوزن بدون نخ و الاغى كه كتاب حمل مى‌كند، تشبيه شده است.

در احاديث مى‌خوانيم: «علم بلا عمل حجة الله على العبد» «2» علم بدون عمل، حجّتى بر عليه انسان است.

«العلم الذى لا يعمل به كالكنز الذى لا ينفق منه» «3» علمى كه به آن عمل نشود، مانند گنجى است كه از آن انفاق و استفاده نشود.

«ان اشد الناس حسرة يوم القيامة الذى و صفوا العدل ثم خالفوه» «4» كسى كه از عدالت سخن بگويد ولى عادل نباشد، سخت‌ترين حسرت را در قيامت خواهد داشت.

حضرت عيسى عليه السلام فرمود: «أشقى الناس من هو معروف عند الناس بعلمه مجهول بعمله» «5» كسى‌كه نزد مردم به علم معروف است، ولى به عمل معروف نيست، شقى‌ترين مردم است.

امام صادق عليه السلام فرمود: «من لم يصدق فعله قوله فليس بعالم» «6» كسى‌كه كارهايش تأكيد

«1». بقره، 44.

«2». غرر الحكم.

«3». امالى صدوق، ص 343.

«4». بحار، ج 2، ص 30.

«5». مصباح الشريعه، ص 368.

«6». كافى، ج 1، ص 36.

جلد 9 - صفحه 602

كننده‌ى گفتارش نباشد، عالم نيست.

امام صادق عليه السلام يكى از مصاديق اين آيه را خلف وعده دانستند و فرمودند: وعده مؤمن به منزله‌ى نذر است، ليكن (مخالفت با آن) كفّاره ندارد. «عدة المؤمن اخاه نذر لا كفارة له» «1»

به گفته مفسّران، شأن نزول آيه درباره كسانى است كه خواهان جهاد بوده ولى همين كه فرمان جهاد صادر شد، بهانه تراشى و عذرخواهى كردند. البتّه محتواى آيه مربوط به تمام كسانى است كه شعار مى‌دهند ولى عمل نمى‌كنند.

پیام ها

1- ايمان بايد با عمل و صداقت همراه باشد وگرنه مستحقّ سرزنش و توبيخ است. (تمام آيه)

2- قبل از اين كه انتقاد كنيد، به بيان نقاط مثبت بپردازيد. شما كه ايمان داريد، چرا عمل نمى‌كنيد؟ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... لِمَ‌ ... لا تَفْعَلُونَ‌

3- يكى از روش‌هاى تربيت، توبيخ بجا و به موقع است. «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ»

4- وفاى به عهد، واجب و خلف وعده، از گناهان كبيره است. «كَبُرَ مَقْتاً»

5- چه زشت است كه تمام هستى در حال تسبيح خداوند باشند، «سَبَّحَ لِلَّهِ» ولى انسان با سخنان بدون عمل، خداوند را به غضب آورد. «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ»

6- گفتار بدون عمل، خطرناك است. «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» (كلمات‌ «كَبُرَ»، «مَقْتاً» و «عِنْدَ اللَّهِ»، نشان از خطرناك بودن موضوع است)

7- اگر امروز كار شما با وعده‌ها و شعارهاى دروغين حل شود، اما نزد خداوند وضع خطرناكى خواهيد داشت. كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ‌ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ «3»

كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ‌: بزرگ است از روى شدت و غضب نزد خداى تعالى، أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ‌: آنكه بگوئيد آنچه نخواهيد كرد، و اين غايت غضب و نهايت شدت است در پيشگاه الهى كه بگوئيد آنچه عمل نكنيد.

تنبيه: اين مقدمه ثابت شده كه آيات قرآنى، عبرت به عموم لفظ است نه خصوص سبب. بنابراين آيه شريفه شامل است عموم مكلفين را تا قيامت، و توبيخ و مذمت نسبت به آنان كه به گفتار خود رفتار نكنند.

و قول بدون فعل، بر دو قسم است:

1- آنكه گويد كرده‌ام و حال آنكه نكرده باشد، و اين قول قبيح و مذموم است عقلا و شرعا.

1- آنكه اين كار را خواهم كرد و نكند، و اين نيز به دو طريق است: 1- آنكه عازم بر اينكه به فعل نياورد، و اين مثل اول مذموم و قبيح است. 2- آنكه عزم او مطابق با قول و جازم باشد كه بجا آورد، لكن نمى‌داند در ثانى الحال به فعل آن موفق خواهد شد يا نه؛ در مظنه كذب است. پس سزاوار آنكه اين قسم را مقترن به لفظ انشاء اللّه نمايد. پس هر كه سخنى گويد و نكند، در اين عتاب داخل است. بنابراين علما و خطباء و وعاظ كه مردم را ارشاد و هدايت نمايند، خيلى بايد مواظب باشند كه خود را در اين توبيخ داخل نكنند.

مروى است يكى از اكابر را گفتند: ما را موعظه فرما. جواب نداد ثانيا گفتند و التماس نمودند، گفت: أ تأمرونني ان اقول ما لا افعل و استعجل مقت اللّه:

آيا امر مى‌كنيد مرا چيزى بگويم كه خود به آن عمل ننمايم، و به جهت آن، غضب خدا را بر خود نازل سازم.

و در احاديث معراجيه- قال رسول اللّه: صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: مررت ليلة أسرى بى على اناس تقرض شفاهم بمقاريض من نار، فقلت: من هؤلاء

جلد 13 - صفحه 145

يا جبرئيل؟ قال: خطباء من اهل الدّنيا ممّن كانوا يأمرون النّاس و ينسون انفسهم.

فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: مرور كردم شبى كه مرا به معراج بردند، بر مردمى كه مى‌چيدند لبهاى آنها را به مقراضهاى‌ «1» آتشين. پرسيدم كيستند اى جبرئيل؟ گفت: ايشان خطباى اهل دنيا هستند كه امر مى‌كردند مردمان را به نيكوئى، و حال آنكه فراموش مى‌نمودند نفسهاى خود را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ «2» كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ «3» إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ «4»

وَ إِذْ قالَ مُوسى‌ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «5»

ترجمه‌

تسبيح گويند مر خدايرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و او است تواناى درست كردار

اى كسانيكه ايمان آورديد چرا ميگوئيد آنچه را نميكنيد

بزرگ است از جهت مبغوض بودن نزد خدا كه بگوئيد آنچه را نميكنيد

همانا خدا دوست ميدارد آنانرا كه كارزار ميكنند در راهش صف زده گويا ايشانند بنائى پيوسته و محكم‌

و هنگاميكه گفت موسى بقومش اى قوم من چرا مى‌آزاريد مرا با آنكه ميدانيد كه من پيغمبر خدايم بسوى شما پس چون رو گردان شدند برگرداند خدا دلهاشان را و خدا هدايت نميكند گروه متمرّدان را.

تفسير

تسبيح و تنزيه و تقديس تمام موجودات آسمانى و زمينى ذات اقدس احديّت را از تمام عيوب و نقائص بلسان حال و مقال هميشه بوده و هست و خواهد بود لذا به صيغ مختلفه از ماضى و مضارع و مصدر در اوائل سور از آن تعبير ميشود و چون مانند بسمله مناسب با افتتاح امور است تكرار آن مستحسن است و عزت و حكمت خداوند انسب اوصاف است باستحقاق حمد و ثنا و تسبيح و تقديس گفته‌اند مسلمانان صدر اسلام گفتند ما اگر ميدانستيم محبوبترين اعمال نزد خدا چيست‌

جلد 5 صفحه 194

بجا ميآورديم آنرا پس آيه چهارم نازل شد و در جنگ احد فرار نمودند و آيه دوم و سوم نازل شد و قمّى ره فرموده خطاب باصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه وعده كرده بودند يارى كنند آنحضرت را و مخالفت ننمايند امر او را و نقض ننمايند عهد او را نسبت بامير المؤمنين عليه السّلام و چون خداوند ميدانست كه آنها بوعده خودشان وفا نميكنند مخاطب فرموده و اينكه آنها را اهل ايمان خوانده براى اقرارشان است بزبان اگر چه تصديق نداشتند و ظاهرا مراد ايشان از اصحاب اهل نفاق آنانند چون معمولا آنها وعده ميدهند و وفا نميكنند و سخنى ميگويند و بر طبق آن عمل نمينمايند و مستحق ملامت هر كس است كه بگويد عملى انجام ميدهم و قصد انجام آنرا نداشته باشد نه كسيكه قصد انجام آنرا داشته باشد و موفق نشود و مقت بغض شديد است و در نهج البلاغه مولى فرموده كه خلف موجب مقت است نزد خدا و خلق خدا فرموده كبر مقتا عند اللّه أن تقولوا ما لا تفعلون و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وعده مؤمن ببرادر دينى خود نذرى است كه كفّاره ندارد پس كسيكه خلف كند با خدا خلف نموده و در معرض بغض شديد الهى خود را قرار داده و باين دو آيه استشهاد فرموده است و بنظر حقير بعيد نيست شامل شود وعاظى را كه در واجبات و محرّمات هم عمل بگفته خودشان نميكنند چون مشاهده آن موجب تزلزل مردم ميشود در قبول نصايح علماء و صلحاء و قبح آن ظاهر است و رص استحكام و اتّصال اجزاء بنا است بيكديگر كه فرجه‌اى نداشته باشد خداوند دوست دارد مسلمانان در معركه جهاد مانند ديوار محكم بى‌رخنه و فتورى در مقابل كفّار صف بندى نمايند و هيچ گاه از حمله آنها متفرّق و پراكنده نشوند و از امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه روز غدير سبيل در اين آيه با وجود مبارك آنحضرت كه منصوب براى متابعت بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشد تطبيق شده است چون سبيل اعظم الهى اين خانواده‌اند و ظاهرا براى تسليت خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آزار اهل نفاق باز خداوند اشاره‌اى بقصّه حضرت موسى فرموده كه به بنى اسرائيل گفت چرا اينقدر مرا اذيّت و آزار مينمائيد با آنكه ميدانيد من پيغمبر خدايم بسوى شما و احترام پيغمبر

جلد 5 صفحه 195

واجب و آزار او اقبح قبائح است و آزارهاى آنها در ضمن سور سابقه از قبيل تقاضاهاى بيجا و نسبت‌هاى ناروا و تخلّفات از فرامين و غيرها گذشت و انحراف از حقّ و اعراض از حقيقت بعد از وضوح آن موجب اعراض الهى است و منع الطاف خود از اعراض كنندگان و واگذاردن آنها را بحال خودشان و آن موجب انصراف قلب است از قبول حق و سقوط از قابليّت هدايت يا ابتلاء بشك و شبهه چنانچه قمّى ره فرموده و در هر حال هدايت الهيّه شامل حال متمرّدين از فرامين انبيا و آزار كنندگان ايشان نخواهد شد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كَبُرَ مَقتاً عِندَ اللّه‌ِ أَن‌ تَقُولُوا ما لا تَفعَلُون‌َ «3»

بزرگ‌ ‌است‌ ‌اينکه‌ عمل‌ ‌در‌ شدّة غضب‌ نزد خداي‌ متعال‌ اينكه‌ بگوئيد آنچه‌ عمل‌ نمي‌كنيد، زيرا مشتمل‌ ‌بر‌ معاصي‌ بسيار بزرگ‌ ‌است‌.

اولا: منافي‌ ‌با‌ ايمان‌ و اسلام‌ ‌است‌ و بسا موجب‌ ارتداد مي‌شود.

و ثانيا: مورث‌ نفاق‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌فرمايد: إِن‌َّ المُنافِقِين‌َ يُخادِعُون‌َ اللّه‌َ وَ هُوَ خادِعُهُم‌ نساء آيه 144 و مي‌فرمايد: إِن‌َّ المُنافِقِين‌َ فِي‌ الدَّرك‌ِ الأَسفَل‌ِ مِن‌َ النّارِ نساء 141. و مي‌فرمايد ‌در‌ حق‌ّ منافقين‌ سَنُعَذِّبُهُم‌ مَرَّتَين‌ِ ثُم‌َّ يُرَدُّون‌َ إِلي‌ عَذاب‌ٍ عَظِيم‌ٍ توبه‌ آيه 102.

و ثالثا: نقض‌ عهد و ميثاق‌ ‌است‌ و قطع‌ آنچه‌ ‌خدا‌ امر بوصل‌ فرموده‌ و فساد ‌در‌ زمين‌ ‌که‌ مي‌فرمايد: الَّذِين‌َ يَنقُضُون‌َ عَهدَ اللّه‌ِ مِن‌ بَعدِ مِيثاقِه‌ِ وَ يَقطَعُون‌َ ما أَمَرَ اللّه‌ُ بِه‌ِ أَن‌ يُوصَل‌َ وَ يُفسِدُون‌َ فِي‌ الأَرض‌ِ أُولئِك‌َ هُم‌ُ الخاسِرُون‌َ بقره‌ آيه 25.

و رابعا: مفاسدي‌ ‌که‌ قبلا اشاره‌ شد، لذا بطور خلاصه‌ مي‌فرمايد: كَبُرَ مَقتاً عِندَ اللّه‌ِ أَن‌ تَقُولُوا ما لا تَفعَلُون‌َ چيزي‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌خدا‌ بزرگ‌ بشمارد چه‌ اندازه‌ بزرگ‌ ‌است‌! كيست‌ ‌که‌ طاقت‌ كوچك‌ترين‌ عذاب‌ الهي‌ ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌! ‌که‌ ‌در‌ دعاء كميل‌ مي‌فرمايد:

(و ‌هذا‌ ‌ما ‌لا‌ تقوم‌ ‌له‌ السّماوات‌ و الارض‌)

و مي‌گويد:

(لانه‌ ‌لا‌ ‌يکون‌ الا ‌عن‌ غضبك‌ و انتقامك‌ و سخطك‌)

و ‌غير‌ اينها.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- سپس در ادامه همین سخن می‌افزاید: «نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگوئید که عمل نمی‌کنید» (کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون).

آیه فوق هرگونه تخلف از عهد و پیمان و وعده، و حتی به گفته بعضی نذر را نیز شامل می‌شود.

در حدیثی از امام صادق علیه السّلام می‌خوانیم: «وعده مؤمن به برادرش نوعی نذر است، هر چند کفاره ندارد، و هر کس تخلف وعده کند با خدا مخالفت کرده، و خویش را در معرض خشم او قرار داده، و این همان است که قرآن می‌گوید:

ج5، ص171

«یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون».

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع