آیه 1 سوره نور

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۴:۳۷ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<1 آیه 1 سوره نور 2>>
سوره : سوره نور (24)
جزء : 18
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

این سوره را فرستادیم و (احکامش را) فریضه (بندگان) کردیم و در آن آیات روشن (توحید و معارف و احکام الهی) نازل ساختیم، باشد که شما متذکر (آن حقایق) شوید.

[این] سوره ای است که آن را [از اُفق دانش خود] فرود آوردیم و [اجرای احکام و معارف آن را] لازم و واجب نمودیم و در آن آیاتی روشن نازل کردیم، تا متذکّر و هوشیار شوید.

[اين‌] سوره‌اى است كه آن را نازل و آن را فرض گردانيديم و در آن آياتى روشن فرو فرستاديم، باشد كه شما پند پذيريد.

سوره‌اى است كه آن را نازل كرده‌ايم و واجبش ساخته‌ايم و در آن آياتى روشن فرستاده‌ايم، باشد كه پند گيريد.

(این) سوره‌ای است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

[This is] a surah which We have sent down and prescribed, and We have sent down in it manifest signs so that you may take admonition.

(This is) a chapter which We have revealed and made obligatory and in which We have revealed clear communications that you may be mindful.

(Here is) a surah which We have revealed and enjoined, and wherein We have revealed plain tokens, that haply ye may take heed.

A sura which We have sent down and which We have ordained in it have We sent down Clear Signs, in order that ye may receive admonition.

معانی کلمات آیه

  • سورة: سور (به فتح سين): بالا رفتن با جهش «و ثوب مع علو» و به ضمّ سين به معنى ديوار شهر (حصار) است. سوره يعنى مرتبه بلند، سوره‏‌هاى قرآن را از آن سوره گفته‌‏اند كه هر يك مانند مرتبه بلندى است، قارى قرآن از يكى به ديگرى بالا مى‌‏رود تا به آخر قرآن برسد. راغب در علت اين تسميه گفته است: سوره مانند حصار است كه قسمتى از آيات را احاطه كرده و يا مانند منازل قمر است سورة يعنى «هذه قطعة من القرآن».
  • فرضناها: فرض: قطع، تعيين. آن در قرآن مجيد به معنى تعيين و ايجاب به كار مى‏‌رود «فرضناها»: يعنى عمل به احكام آن را واجب كرده‏‌ايم.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


جلد 6 - صفحه 141

سیمای سوره‌ى نور

اين سوره شصت و چهار آيه دارد و در مدينه نازل شده است.

علّت نام‌گذارى اين سوره به «نور»، آيه‌ى سى‌وپنج آن است كه خداوند را به عنوانِ نور آسمان‌ها و زمين معرّفى مى‌كند.

از آنجا كه در اين سوره سفارش‌هاى بسيار در مورد رعايت عفّت و پاكدامنى صورت گرفته، در روايات نسبت به فراگيرى و قرائت اين سوره توسط زنان، تأكيد شده است.

احكام مجازات مردان و زنان زناكار و كسانى كه به زنان پاكدامن تهمت زنا بزنند، همچنين ماجراى معروفِ «افك»، حكم حجاب و رعايت پاكدامنى براى جلوگيرى از انحرافات، ديگر موضوعاتى است كه اين سوره به آنها مى‌پردازد.

جلد 6 - صفحه 142


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «1»

(اين) سوره‌اى است كه آن را نازل كرديم و (عمل به) آن را واجب كرديم و در آن آياتى روشن فرستاديم. شايد شما متذكّر شويد.

نکته ها

كلمه‌ى «سوره» يك نام‌گذارى از طرف خداوند براى يك مجموعه آيات از قرآن كريم است. سُورَةٌ ... أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ‌

پیام ها

1- احكام، به دستور خداوند واجب شده است. «فَرَضْناها»

2- قرآن، قانون الزامى و اجرايى دين است. «فَرَضْناها»

3- آيات قرآن، روشن وقابل فهم است. «فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ» (گرچه درك قسمتى از آيات نيازمند تحقيق وتفسير است)

4- انسان به پند و تذكّر نيازمند است. «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»

5- اصول معارف قرآن در فطرت انسان ريشه دارد و با تذكّر، پرده‌ى غفلت برداشته مى‌شود. «تَذَكَّرُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 143

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «1»

سُورَةٌ أَنْزَلْناها: اين سوره ايست كه از عالم قدس نازل فرموديم آنرا بتوسط جبرئيل، وَ فَرَضْناها: و واجب نموديم بر شما عمل باحكامى كه در آن است و بر كسانى كه بعد از شما هستند تا روز قيامت، وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ‌: و نازل فرموديم در آن آيتهاى روشن بر يگانگى و كمال قدرت ما يا آيات واضحه از حدود و احكام و شرايع، لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ‌: براى اينكه پند پذيريد و ياد بگيريد آنرا و عمل كنيد بآن.

تنبيه: چون خداى تعالى ختم فرمود سوره مؤمنون را به اين كه خلق نفرمودم بندگانرا عبث و لغو بلكه بجهت امر و نهى ابتدا فرمود در اين سوره مباركه بذكر امر و نهى و بيان شرايع پس ذكر فرمايد آن آيات را و ابتدا نمود بحكم زنا.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره النور «24»: آيات 1 تا 3

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «1» الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «2» الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ «3»

ترجمه‌

سوره‌ايست كه فرو فرستاديم آنرا و واجب كرديم آنرا و فرستاديم در آن آيتهاى واضحاتى را باشد كه شما پند گيريد

زن زناكار و مرد زناكار پس بزنيد هر يك از آن دو را صد تازيانه و نبايد بگيرد شما را بآن دو رأفتى در دين خدا اگر هستيد كه ميگرويد بخدا و روز بازپسين و بايد مشاهده كنند عذاب آن دو را گروهى از گروندگان‌

مرد زناكار نكاح نميكند مگر زن زانيه يا مشركه را و زن زناكار نكاح نميكند او را مگر مرد زناكار يا مشرك و حرام شد آن بر گروندگان.

تفسير

اين يك سوره و قسمت محدودى از كلام الهى است كه جبرئيل آنرا به امر خداوند نازل نموده بر پيغمبر اكرم و واجب فرموده است خداوند عمل بآن سوره را بر بندگان خود تا روز قيامت و نازل فرموده است در آن آيات واضحة الدلالاتى از احكام و حدود و معارف براى تذكر خلق و عمل بآن و از آن جمله آنستكه بايد حكّام شرع زن زنا دهنده و مرد زنا كننده را هر يك، صد تازيانه بزنند و رأفت و رحمت بحال آنها ننمايند در اقامه حدّ الهى و اطاعت حكم او كه تعطيل يا تخفيفى در آن روى دهد اگر ايمان بخدا و روز جزا دارند چون لازمه‌

جلد 4 صفحه 3

ايمان بخدا اجراى احكام او است و بايد در موقع اجراء حد جمعى از اهل ايمان حاضر و ناظر باشند تا موجب اشتهار امر و اعتبار خلق گردد و در چند روايت از ائمه اطهار تصريح بكفايت يكنفر شده و فرموده‌اند مراد از طائفه اينجا واحد است و گفته‌اند نكته تقديم زانيه بر زانى در ذكر آنستكه شناعت و قباحت اين عمل از زن بيشتر و مفاسد مترتّبه بر آن زيادتر است و آنكه اين آيه ناسخ آيه‌ وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ‌ در سوره نساء است و آنجا حقيقت امر بيان شد و ظاهرا اين حد مرد و زن مسلمانى است كه عاقل و بالغ و آزاد باشند و هيچيك از آن دو همسر دائمى نداشته باشند و اشتباها اين عمل از آنها سر نزده باشد بتفصيلى كه در كتب فقهيه ذكر شده و الا حكمش غير از اين است چنانچه از اصبغ ابن- نباته نقل شده كه پنج نفر را نزد عمر حاضر نمودند كه زنا كرده بودند و او امر كرد بر هر يك از آنها حد اقامه نمايند و امير المؤمنين عليه السّلام حاضر بود فرمود اى عمر اين حكم اينها نيست و او عرض كرد تو اقامه حد نما بر آنها و آنحضرت يكى را گردن زد و ديگرى را سنگسار نمود و سومى را حد زد و چهارمى را نصف حد زد و پنجمى را تعزير فرمود پس عمر متحير و مردم متعجب شدند از كار آن حضرت و عمر عرضه داشت يا ابا الحسن بر پنج نفر در يك قضيه پنج حد جارى نمودى كه هيچيك شبيه بديگرى نبود امير المؤمنين عليه السّلام فرمود اولى ذمّى بود كه از ذمه خارج شده بود و بايد كشته شود دومى مردى محصن بود كه بايد سنگسار گردد سومى غير محصن بود كه حد آن تازيانه است چهارمى بنده بود كه حكم او نصف حد است پنجمى ديوانه بود كه بايد تعزير گردد و قمى ره مانند اين قضيه را نقل نموده با تفاوت آنكه شش نفر بودند و ششمى را رها فرمود و آنكه پنجمى از روى اشتباه اين عمل از او صادر شده بود و بايد تعزير شود و ششمى ديوانه بود كه تكليف ندارد و انصاف آنستكه جاى اين احكام فقه است نه تفسير لذا به اجمال اكتفا ميشود و احاديث توضيحا و تيمّنا ذكر ميگردد و چون در مقام ازدواج و زناشوئى يكى از امور مهمه كه حتما بايد رعايت شود و الاموجب ندامت و پشيمانى خواهد شد سنخيت و موافقت اخلاقى مرد و زن است خداوند مهربان براى ارشاد اهل ايمان فرموده كه مرد زناكار سنخيت ندارد و مناسب نيست كه ازدواج نمايد

جلد 4 صفحه 4

مگر با زن زانيه يا مشركه و زن زناكار سنخيت ندارد و مناسب نيست كه بگيرد او را مگر مرد زناكار يا مشرك و ممنوع شد اين ازدواج و وصلت ناباب براى اهل ايمان چون زن پليد مناسب با مرد پليد است كه آن زانى و مشرك است نه مرد پاك كه او مؤمن و موحّد خواهد بود و بنابر اين آيه شريفه در مقام اخبار از واقع نيست تا گفته شود خلاف آن در خارج محقق شده و ميشود و نيز در مقام بيان حكم وضعى يا تكليفى بنحو اطلاق نيست تا گفته شود منسوخ است بآيه و أنكحوا الأيامى چون بمقتضاى اخبار عديده كه از ائمه اطهار بجواز تزويج زنهاى زناكار صادر شده اين عمل ممنوع و حرام نيست و اجماع علماء اماميه قائم است بر جواز ازدواج مرد زناكار با زن عفيفه و جواز ازدواج مرد عفيف با زن زانيه و نيز در مقام افاده نهى تنزيهى و حكم بكراهت نيست تا گفته شود خلاف ظاهر لفظ تحريم و لحن اكيد آيه شريفه است بلكه بنظر حقير در مقام افاده تحريم ازدواج دائم و ادامه مواصلت با زن فاحشه رسمى است و خلاصه ديّوث شدن است چنانچه قمى ره فرموده آن ردّ بر كسانى است كه جائز ميدانند بهره‌مند شدن از زنان زناكار و ازدواج با آنها را با آنكه آنان مشهورات و معروفات باشند در دنيا كه مرد نتواند آنها را حفظ نمايد و فرمود نازل شد اين آيه در زنان مكه كه علنا زنا ميدادند ساره و خثيمه و رباب و تغنّى مينمودند بهجو پيغمبر خدا صلى اللّه عليه و اله و سلّم پس حرام فرمود خدا ازدواج با آنها را و جارى شد بعد از آنها در زنانى كه امثال آنها باشند و در كافى از امام باقر و امام صادق عليهما السلام رواياتى قريب باين مضمون نقل نموده با تجويز تزويج آنها بعد از توبه و منافات ندارد اين معنى با اخبار مجوّزه چون بعضى از آنها مخصوص بمتعه و بعضى مشروط بتحفظ و سدّ باب بر او و بعضى در مقام بيان آنستكه اگر با زنى انسان زنا بكند موجب حرمت آنزن بر او نميشود كه نكاحش باطل باشد و اين غير از حرمت تكليفى با قيود مذكوره است كه بنظر حقير رسيد و كسى متعرّض آن نشده است و بنابر اين مشار اليه ذالك در كلام الهى همان ازدواج دائم با فاحشه رسمى است كه مستفاد از اطلاق نكاح و لفظ زانيه مرادفه با مشركه است با مساعدت صدر و ذيل آيه كه در مقام بيان آنستكه اين عمل شنيع قبيحى است مناسب با فاسق و كافر مشرك خسيس نه مؤمن موحّد

جلد 4 صفحه 5

شريف كه بايد منزّه از خسّت و مبرّى از تهمت باشد و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

سُورَةٌ أَنزَلناها وَ فَرَضناها وَ أَنزَلنا فِيها آيات‌ٍ بَيِّنات‌ٍ لَعَلَّكُم‌ تَذَكَّرُون‌َ «1»

سوره‌ايست‌ نازل‌ فرموديم‌ و فرض‌ و واجب‌ كرديم‌ ‌او‌ ‌را‌ و نازل‌ كرديم‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ سوره‌ آيات‌ و دلائل‌ و براهين‌ واضحه‌ روشن‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌شما‌ متذكر شويد.

(سُورَةٌ) مأخوذ ‌از‌ سور بلد ‌است‌ ‌که‌ حصاري‌ دور ‌او‌ ميكشند ‌که‌ حدودش‌ معين‌ و مشخص‌ ‌باشد‌ و سور قرآنيه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌ ‌که‌ يك‌ قسمت‌ ‌از‌ قرآن‌

جلد 13 - صفحه 486

محدود بحدي‌ ‌است‌ ‌از‌ ابتداء ‌تا‌ انتهاء نه‌ چيزي‌ ‌از‌ ‌آن‌ ناقص‌ ‌شده‌ و نه‌ ‌بر‌ ‌او‌ افزوده‌ شد.

(أَنزَلناها) مراتب‌ نزول‌ قرآن‌ ‌در‌ مقدمه ‌اينکه‌ تفسير بيان‌ ‌شده‌.

اولا ‌در‌ عالم‌ نورانيه‌ ‌بر‌ نور مقدس‌ نبوي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ سپس‌ ‌در‌ لوح‌ محفوظ بعدا ‌در‌ ليلة القدر ‌در‌ آسمان‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ توسط روح‌ الامين‌ ‌بر‌ قلب‌ سيد المرسلين‌ نجوما ‌در‌ مدت‌ 22 سال‌ ايام‌ رسالت‌ حضرتش‌ ‌در‌ مكه‌ و مدينه‌ و ‌اينکه‌ سوره‌ ‌در‌ مدينه‌ نازل‌ ‌شده‌ و ‌در‌ خبر ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ سوره نساء بوده‌.

(وَ فَرَضناها) فرض‌ و واجب‌ ‌بر‌ تمام‌ مكلفين‌ عمل‌ بدستوراتي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ سوره‌ بيان‌ ‌شده‌.

(وَ أَنزَلنا فِيها آيات‌ٍ بَيِّنات‌ٍ) ‌آيه‌ نشاني‌ و دليل‌ و برهان‌ و منطق‌ ‌است‌ و معجزه‌ ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ خداوند نازل‌ ‌شده‌ ‌به‌ بيان‌ واضح‌ روشن‌ ‌که‌ بينه‌ ‌است‌ و حجت‌ ‌بر‌ بندگان‌ تمام‌ ميشود و راه‌ عذري‌ ‌بر‌ احدي‌ باقي‌ نميماند.

(لَعَلَّكُم‌ تَذَكَّرُون‌َ) لعل‌ّ بمعني‌ بايد ‌است‌ و ‌باشد‌ ‌که‌ متذكر شويد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- می‌دانیم نام این سوره، سوره نور است به خاطر آیه نور که یکی از چشمگیرترین آیات سوره است.

نخستین آیه این سوره در حقیقت اشاره اجمالی به مجموع بحثهای سوره دارد، می‌گوید: این «سوره‌ای است که آن را فرو فرستادیم (و عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم شاید شما متذکر شوید» (سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِیها آیاتٍ بَیِّناتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ).

اشاره به این که تمام احکام و مطالب این سوره اعم از عقائد و آداب و دستورات همه دارای اهمیت فوق العاده‌ای است زیرا همه از طرف خداوند نازل شده است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص176

منابع