آیه 19 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۱۱ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ|سوره=16|آیه...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<18 آیه 19 سوره نحل 20>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و خدا هر چه را پنهان و آشکار دارید به همه آگاه است.

و خدا آنچه را پنهان می کنید و آنچه را آشکار می سازید، می داند.

و خدا آنچه را كه پنهان مى‌داريد و آنچه را كه آشكار مى‌سازيد مى‌داند.

آنچه را كه پنهان مى‌كنيد يا آشكار مى‌سازيد خدا به آن آگاه است.

خداوند آنچه را پنهان می‌دارید و آنچه را آشکار می‌سازید، می‌داند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

and Allah knows whatever you hide and whatever you disclose.

And Allah knows what you conceal and what you do openly.

And Allah knoweth that which ye keep hidden and that which ye proclaim.

And Allah doth know what ye conceal, and what ye reveal.

معانی کلمات آیه

«تُسِرُّونَ»: در دل نگاه می‌دارید. پنهان می‌کنید. در نهان انجام می‌دهید. «تُعْلِنُونَ»: آشکار می‌سازید. آشکارا انجام می‌دهید.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ «19»

وخداوند آنچه را پنهان مى‌كنيد وآنچه را آشكار مى‌سازيد مى‌داند.

پیام ها

1- علم خداوند نسبت به همه امور، چه آشكار و چه پنهان يكسان است.

«ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ»

2- اگر بدانيم كه خداوند به كارهاى ما آگاه است تقوا پيشه مى‌كنيم. «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ»

3- خداوند به نيّت‌ها و اهداف ما نيز آگاه است. «يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ «19»

بعد از آن در بيان احاطه علميه ازليه خود مى‌فرمايد:

وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ‌: و ذات احديت خداوند مى‌داند آنچه پنهان مى‌كنيد از عقايد حقه و باطله. وَ ما تُعْلِنُونَ‌: و آنچه آشكار كنيد از كارهاى پسنديده و اعمال ناشايسته و تمام را بر وفق آن مطابق عدل جزا و پاداش خواهد داد.

بنابراين انسان عاقل را سزاوار است كه تحصيل عقايد حقه و كسب افعال حسنه نمايد تا سعادت را دريابد و به هيچ وجه پيرامون عقايد فاسده و اعمال شنيعه نرود تا رستگار شود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ «19» وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ «20» أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ «21» إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ «22» لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ «23»

ترجمه‌

و خدا ميداند آنچه را پنهان ميداريد و آنچه را آشكار مينمائيد

و آنانرا كه ميخوانند غير از خدا نمى‌آفرينند چيزى را و آنها آفريده ميشوند

مردگانند نه زندگان و نميدانند چه زمان بر انگيخته ميشوند

خداى شما خدائى است يگانه پس آنانكه نميگروند بروز پسين دلهاى آنها حقّ ناپذير است و آنها سر كشانند

نيست چاره‌اى همانا خدا ميداند آنچه را پنهان ميدارند و آنچه را آشكار مينمايند همانا او دوست ندارد سر كشان را.

تفسير

خداوند متعال پس از اثبات توحيد و بيان شمّه‌اى از نعم نامتناهى خود و نفى شرك جلى ابطال شرك خفى فرموده باين تقريب كه خدا از عقائد و اعمال ظاهرى و باطنى شما آگاه است و بر طبق آن بشما جزاء ميدهد و اگر غير خدا را باطنا در نيت عبادت شريك كنيد قبول نميفرمايد بلكه بر همان عمل عقاب ميفرمايد و بتهائى را كه كفّار بخدائى ميخوانند و غير از خدايند چيزى را خلق نميكنند و خدا بايد خالق باشد تا مستحقّ عبادت شود و آنها مخلوق خدايند بموادّ و مصنوع آنهايند بهيئات روح ندارند پس مرده‌اند سابقه روح دارى هم در آنها نيست پس بهتر آنستكه گفته شود زنده نيستند تا تصوّر نشود كه زنده بوده و مرده‌اند و ادراك نميكنند وقت بعث خودشان را بنابر آنكه گفته‌اند خداوند آنها را در قيامت زنده ميكند تا تبرّى نمايند از عبده خودشان يا وقت بعث عبده خودشان را چه رسد بآنكه پاداش عبادت آنها را بدهند و پس از ذكر ادلّه كافيه و حجج وافيه بر توحيد كه نتيجه آن اثبات يكتائى و بى‌همتائى خداوند و لازمه آن وجود روز جزا است باز اگر كفّار معتقد بآخرت نشوند معلوم ميشود دلهاى آنها حق پذير نيست و از

جلد 3 صفحه 279

انغمار در معصيت سياه شده كه منكر حقّ و حقيقت ميشوند و از اطاعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم استكبار و استنكاف مينمايند لا جرم و لابدّ و ناچار كه بمعناى حقّا در كلام عرب استعمال ميشود يعنى حقّ و راست و درست است كه خدا از باطن و ظاهر آنها آگاه است هر مكر و حيله‌اى كه بخواهند بر خلاف رسول اكرم بنمايند ميداند و بجزاى اعمالشان ميرساند چون خداوند آنها را دوست ندارد و از سر تقصير آنها نميگذرد و در بعضى روايات از امام باقر عليه السّلام آخرت برجعت و انكار بكفر و استكبار بسركشى از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام تفسير شده و معلوم است كه مراد بيان مصاديق است نه انحصار مفاهيم بآنها چنانچه مكرر ذكر شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ اللّه‌ُ يَعلَم‌ُ ما تُسِرُّون‌َ وَ ما تُعلِنُون‌َ «19»

و خداوند ميداند آنچه‌ مستور و مخفي‌ ميكنيد و آنچه‌ ظاهر و هويدا و علنا بجا ميآوريد ‌از‌ باطن‌ و ظاهر ‌شما‌ خبر دارد، تفسير ‌اينکه‌ ‌آيه‌ واضح‌ ‌است‌ و مكرر بيان‌ ‌شده‌، لكن‌ جميع‌ طبقات‌ كفّار و ارباب‌ ضلالت‌ معتقد ‌اينکه‌ جمله‌ نيستند ‌حتي‌ حكماء بزرگ‌ ‌که‌ ‌در‌ منظومه‌ بيست‌ و پنج‌ قول‌ ‌در‌ باب‌ علم‌ باري‌ نقل‌ ميكند.

و ‌قيل‌ ‌لا‌ علم‌ ‌له‌ بذاته‌ و ‌قيل‌ ‌لا‌ يعلم‌ معلولاته‌.

‌تا‌ آخر كلام‌ و يهود و نصاري‌ و مجوس‌ ‌که‌ معتقد بتجسم‌ هستند و علم‌ ‌را‌ ‌از‌ عوارض‌ ذات‌ ميدانند و بسيار اهل‌ سنت‌ ‌که‌ صفات‌ ‌را‌ زائد ‌بر‌ ذات‌ قائلند، ‌ يا ‌ صور مرتسمه‌ ميگويند، ‌ يا ‌ قائل‌ بتجسّم‌ هستند باين‌ عموم‌ معتقد نيستند، ‌حتي‌ ميان‌ طبقات‌ شيعه‌ ‌هم‌ بسياري‌ مخالف‌ هستند، و بالجمله‌ مذهب‌ حق‌ اخذا ‌از‌ ائمه‌ طاهرين‌ و دليل‌ عقلي‌ و نقلي‌ اينكه‌ صفات‌ عين‌ ذات‌ ‌است‌ و ‌غير‌ متناهيست‌ و محدود نيست‌.

توضيح‌ كلام‌ گفتند الممكن‌ زوج‌ تركيبي‌ مركب‌ ‌از‌ ماهيت‌ و وجود ‌است‌، مثلا انسان‌ ‌را‌ تصور ميكنيم‌ ‌با‌ جميع‌ خصوصياتش‌ و مي‌گوييم‌ مفهوم‌ انسان‌ و ‌اينکه‌ مفهوم‌ ‌را‌ ماهيت‌ ميگويند: محدود بحدود و الماهية ليست‌ الاهي‌ سپس‌ حكم‌ ميكنيم‌ بوجود ‌ يا ‌ عدم‌ ‌او‌ مي‌گوييم‌ الانسان‌ موجود و العنقاء معدوم‌ و ‌اينکه‌ حكم‌ ‌در‌ عالم‌ تصور ‌است‌ ‌که‌ گفتند:

‌ان‌ الوجود عارض‌ الماهية تصورا و اتحدا هوية.

و ‌در‌ مقام‌ ‌خود‌ گفته‌ايم‌ اصل‌ وجود ‌است‌ نه‌ ماهيت‌ خلافا للقائلين‌ باصالة الماهية ‌ان‌ الوجود عندنا اصيل‌ و قول‌ ‌من‌ خالفنا عليل‌ لكن‌ ذات‌ اقدس‌ ربوبي‌ صرف‌ الوجود ‌است‌ ‌يعني‌ ‌در‌ ذهن‌ ‌در‌ نمي‌آيد ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ فرمود:

كلما ميزتموه‌ باوهامكم‌ فهو مخلوق‌ مثلكم‌ مردود اليكم‌.

و لكن‌ واجب‌ الوجود صرف‌ وجود ‌است‌ ‌غير‌ محدود بحدي‌ شدة و مدة و عدة و صرف‌ وجود ‌در‌ ذهن‌ نميآيد، زيرا ‌هر‌ مفهوم‌ متصوري‌ بايد سلب‌ وجود خارجي‌ ‌از‌ ‌او‌ كرد

جلد 12 - صفحه 98

و وجود ذهني‌ باو داد ‌تا‌ متصور شود و صرف‌ وجود ‌را‌ ‌اگر‌ سلب‌ وجود ‌از‌ ‌او‌ كني‌ عدم‌ صرف‌ ‌است‌ و هيچ‌ مفهومي‌ بوجود خارجي‌ ممكن‌ نيست‌ ‌در‌ ذهن‌ ‌در‌ آيد، و لذا صفات‌ الهي‌ امور انتزاعيست‌ ‌از‌ نفس‌ وجود، زيرا مراتب‌ وجود ‌است‌، لذا امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ فرمود:

و كمال‌ توحيده‌ نفي‌ الصفات‌ عنه‌

الخطبة ‌پس‌ حدي‌ ‌از‌ ‌براي‌ صفات‌ نيست‌ لذا ميفرمايد: وَ اللّه‌ُ يَعلَم‌ُ ما تُسِرُّون‌َ وَ ما تُعلِنُون‌َ بل‌ وَ أَن‌َّ اللّه‌َ قَد أَحاطَ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عِلماً طلاق‌ ‌آيه‌ 12.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- از آنجا که در آیات گذشته به دو قسمت از مهمترین صفات خدا اشاره شد در اینجا به سومین صفت «معبود حقیقی» اشاره می‌شود که علم و دانایی است، می‌گوید: «خداوند می‌داند آنچه را پنهان می‌دارید و آنچه را آشکار می‌سازید» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ).

پس چرا به دنبال بتها می‌روید که نه کمترین سهمی در خالقیت جهان دارند، نه کوچکترین نعمتی به شما بخشیده‌اند، و نه از اسرار درون و اعمال برون شما آگاهند؟

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع