نواب اربعه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۸ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۱۶ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (مقام و مرتبه نواب اربعه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

نایبان خاص امام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف در دوران غیبت صغرى، چهار تن از علماى پارسا و بزرگ شیعه (و بعضا از اصحاب با سابقه امامان پیشین) بودند. این افراد به «نواب اربعه» نامیده شده اند.

اسامی نواب اربعه

نواب اربعه به ترتیب زمانى عبارت بودند از:

مقام و مرتبه نواب اربعه

نواب اربعه در واقع نائبان خاص حضرت بوده‌اند که از سال ۲۶۰ هـ تا سال ۳۲۹ هـ واسطه بین آن حضرت و شیعیان بوده‌اند. این افراد در مرتبه‌ای از فضیلت و برتری بوده‌اند که از طرف امام زمان (عج) و بعضاً از طرف امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) به عنوان وکلای ایشان انتخاب شده بودند.

نواب امام سؤالات کتبی و شفاهی مردم را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان می ‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وکالتی، که از امام داشتند، می ‌گرفتند و به حضرت تحویل می ‌دادند یا با اجازه ایشان مصرف می ‌کردند. آنان جمعی بودند که امام حسن عسکری علیه السلام در زمان حیات خود عدالت شان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی کارهای خویش گردانید، و آن ها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.

نایب نخست، ابوعمرو عثمان بن سعید عمرى

ابوعمرو عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد وثوق امام دهم و یازدهم علیهم السلام و مردی جلیل ‌القدر و مورد اطمینان بود که از یازده سالگی در محضر امام هادی علیه السلام به خدمتگزاری و آموختن فقه و حدیث و تعالیم اسلامی اشتغال داشته است و شاگرد تربیت یافته ولایت و امامت بوده است. او را با توجه به قبیله، «اسدی» و محل سکونت، «عسکری» و شغل، «سمان» یا «زیات» (روغن ‌فروش) نامیده‌اند. امام هادی (ع) به احمد بن اسحاق فرمود:

«این ابوعمرو [عثمان بن سعید] فردی امین و مورد اطمینان من است. آنچه به شما بگوید، از جانب من می‌گوید و آنچه به شما برساند، از طرف من می‌رساند».[۱]

نایب دوم، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمرى

وقتی نایب اول امام مهدی علیه السلام وفات یافت، بیش از دیگران، آن حضرت آزرده و اندوهگین شد و در نامه‌ای به فرزند عثمان، مرگ پدر را تسلیت گفت و او را به جای پدرش منصوب کرد. محمد بن عثمان به رغم مخالفت ‌هایی که مدعیان دروغین نیابت با وی کردند و فشارهایی که خلفای آن دوران وارد می ‌ساختند، توانست وظایف نیابت ولی ‌عصر علیه السلام را به نیکی انجام دهد و نگذاشت غُلات با ترفندهای دروغین، شیعیان را متوجه خود سازند و نیابت او را متزلزل کنند.

دوستداران ائمه اطهار علیهم السلام هیچ ‌گاه درباره نیابت و وثاقت او دچار شک و تردید نشدند. نایب دوم بیشترین مدت را در سمت نمایندگی امام زمان علیه السلام به خود اختصاص داد و حدود چهل سال نایب و رابط امام علیه السلام و شیعیان بود. جایگاه ویژه او در خاندان ولایت و نبوت چیزی نیست که نزد شیعیان، نیازمند دلیل و برهان باشد و جلالت و عظمت وی از مسلمات تاریخ شیعه است.

در حدیثی از امام حسن عسکری (ع) آمده است:

«اَلْعمری وابْنَهُ ثِقتان...»[۲] «عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان هر دو ثقه و مورد اعتماد هستند».

نایب سوم، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى

نایب سوم حضرت مهدی علیه السلام حسین بن روح است، که در میان خاندان نوبختی، پس از ابوسهل، مشهورترین ایشان بشمار می ‌رود. وی که یکی از ده وکیل محمد بن عثمان _ نایب دوم _ در بغداد بود، از همان زمان جایگاه ویژه‌ای نزد شیعیان داشت. حسین بن روح ویژگی ‌های نیکی داشت که برای همگان جلوه می ‌کرد. مرحوم شیخ طوسی در این باره می ‌گوید: «او نزد شیعیان و دیگران، خردمندترین مردم بشمار می ‌رفت و اهل تقیه بود».

عباس اقبال می‌نویسد: «حسین بن روح؛ به تصدیق موافق و مخالف از فهمیده‌ترین و عاقلترین مردم روزگار بوده است.»[۳] اقبال می‌نویسد: «حسین بن روح؛ مدتی مقام وزارت مقتدر عباسی را عهده‌دار بود. وی به منظور هواداری از شیعیان در دستگاه خلافت نفوذ کرده بود. اما با روی کار آمدن "حامدبن عباس"، وزارت او با مشکلاتی مواجه شد و از سال ۳۱۲ تا ۳۱۷ در زندان بسر برد.[۴]

حسین بن روح به منظور حفظ تقیه یکی از خدمتکاران خود را تنها به این دلیل که معاویه را لعن نمود، عزل و اخراج کرد.[۵] در مجلسی وی به جهت حفظ تقیه خلفای راشدین را به نیکی یاد کرد. این سخن موجب شد یکی از دوستانش ناخواسته تبسم کند. حسین بن روح پس از آن جلسه او را توبیخ کرد که چرا خندیدی؟ چه بسا این گونه برخورد کردن روش تقیه را به خطر اندازد.[۶] این مسئله نشان دهنده وضعیت خاص شیعیان و فشار و خفقانی است که از طرف دولت عباسی، شیعیان با آن مواجه بودند. بدون شک حسین بن روح و دیگر نواب خاص حضرت دارای صبر، شجاعت، تقوا، و رازداری و صفات برجسته‌ای بوده‌اند که به این مقام منصوب شده‌اند. در خصوص صبر و مقاومت و رازداری حسین بن روح آمده است:

«عده‌ای از ابوسهل نوبختی[۷] پرسیدند: تو چرا نائب خاص حضرت نشدی و به جای تو حسین بن روح به این منصب رسید؟ او گفت: ائمه (ع) خود بهتر می‌دانند چه کسی لایق این مقام است. من آدمی هستم که با دشمنان زیاد رفت و آمد دارم و با آنها مناظره می‌کنم. اگر آنچه را "حسین بن روح" در مورد امام مهدی (ع) می‌داند، من می‌دانستم، شاید در بحث‌هایم وقتی لجاجت دشمنانم را می‌دیدم، می‌کوشیدم دلایل بنیادی بر وجود امام (ع) ارائه دهم. در نتیجه محل اقامت او را برملا می‌ساختم. اما اگر حسین بن روح امام را زیر عبای خود پنهان کرده باشد، اگر بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند، تا امام را نشان دهد، هرگز عبای خود را کنار نمی‌زند و امام را نشان نخواهد داد.[۸]

نایب چهارم، علی بن محمد سمری

آخرین نایب حضرت مهدی علیه السلام علی بن محمد سَمُری است که به دلیل شدت مراقبت ‌های حکومت عباسی چندان آزادی عمل نداشت. مدت وکالت وی نیز از دیگران کمتر و نزدیک به دو سال بود. از ایشان هم در طول وکالت، کراماتی نقل کرده‌اند. وی از سال ۳۲۶ تا سال ۳۲۹ هـ نائب خاص حضرت بود و در این سال از دنیا رفت. با رحلت او غیبت کبری امام زمان (ع) آغاز شد.[۹] حضرت مهدی (ع) در توقیعی که به وی نوشت، زمان درگذشت وی را اعلام کرد و به او دستور فرمود نائبی برای خود مشخص نکند. در بخشی از این توقیع آمده است: «ای علی بن محمد خداوند پاداش برادران دینی تو را در مصیبت تو بزرگ دارد. تا شش روز دیگر خواهی مرد. پس امر حساب و کتاب خود را مرتب کن و درباره جانشینی این مقام نیابت به کسی وصیت مکن. زیرا غیبت دومی فرا رسیده است...».[۱۰]

سرانجام در نیمه شعبان سال ۳۲۸ قمری همان ‌گونه که حضرت علیه السلام خبر داده بودند، او وفات یافت و کتاب نیابت بسته شد و عصر غم ‌بار غیبت کبری آغاز گشت.

وظائف نواب خاص

نواب خاص، وظایفی بر عهده داشتند که عبارت بود از:

  • اول: پنهان نگه داشتن نام و مکان امام علیه السلام و رفع شک و تردید درباره آن حضرت.
  • دوم: جلوگیری از به وجود آمدن فرقه ‌های انحرافی شیعیان.
  • سوم: پاسخ ‌گویی به پرسش ‌های فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی.
  • چهارم: مبارزه با مدعیان دروغین نیابت.
  • پنجم: اخذ و توزیع اموال متعلق به امام.
  • ششم: سازماندهی وکلا.

با توجه به وضوح موارد فوق و بی ‌نیازی آن ها از توضیح، تنها اشاره‌ای به مورد آخر، یعنی «سازماندهی وکلا» خواهیم داشت: سیاست تعیین وکیل برای اداره امور نواحی گوناگون و ایجاد ارتباط میان شیعیان و امامان، از روزگارِ امامان پیشین علیهم السلام در کار بود. در دوران غیبت، تماس مردم با امام زمان علیه السلام قطع گردید و محور ارتباط با امام علیه السلام نایبی بود که امام زمان علیه السلام تعیین می ‌کرد.

مناطق شیعه ‌نشین تقریباً مشخص بود و بنا به ضرورت، در هر منطقه وکیلی تعیین می ‌شد و گاه چند وکیل در مناطق کوچکتر در سرپرستی وکیلی قرار داشتند که امام و بعد از او نواب برای آن ها تعیین می ‌کردند.

این وکلا اموالی را که بابت وجوه می ‌گرفتند، به شیوه‌های گوناگونی به بغداد، نزد نواب می ‌فرستادند و آن ها نیز طبق دستور امام علیه السلام در مواردی که لازم بود، به کار می ‌گرفتند. در مواردی ممکن بود برخی وکلا برای یک بار امام زمان علیه السلام را ملاقات کنند؛ چنان که محمد بن احمد قطان، که از وکیلان ابوجعفر ـ نایب دوم ـ بود به ملاقات امام علیه السلام نایل آمد. اما معمولاً آن ها تحت نظر نایب خاص امام، انجام وظیفه می ‌کردند. به نقل از احمد بن متیل قمی، ابوجعفر، ده وکیل در بغداد داشته که نزدیک ‌ترین آن ها به وی حسین بن روح بود.

از دیگر نزدیکان وی جعفر بن احمد بن متیل بود که بسیاری گمانشان بر این بود که وی به جانشینی ابوجعفر خواهد رسید. از روایتی دیگر برمی ‌آید که در برابر اموالی که به وکلا داده می ‌شد، قبوضی از آنان دریافت می‌ کرده‌اند، اما از نایب خاص چنین قبوضی دریافت نمی ‌‌شد و زمانی که ابوالقاسم، حسین بن روح را به جانشینی برگزید، دستور داد که از وی نیز قبوضی نخواهند.

همچنین، برخی از وکلا ساکن در اهواز، سامرا، مصر، حجاز، یمن و نیز مناطقی از ایران همچون خراسان، ری و قم بودند که اخبار آن ها به صورت جسته و گریخته، ذیل موضوعاتی دیگر در کتاب ‌های الغیبة از شیخ طوسی و کمال ‌الدین از شیخ صدوق ذکر شده است.

پانویس

  1. طوسی، محمد بن حسن؛ الغیبه، تهران مکتبه نینوی الحدیثه، بی تا، ص ۲۱۵.
  2. طوسی، محمد بن حسن، پیشین، ص ۲۱۹.
  3. اقبال، عباس؛ خاندان نوبختی، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۵۷، ص ۲۲۱.
  4. همان، ص ۲۱۸-۲۱۷.
  5. طوسی، محمد بن حسن؛غ پیشین، ص ۲۳۷.
  6. قمی، شیخ عباس؛ الکنی والالقاب، بی جا، بی تا، ج ۱، ص ۹۳.
  7. ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی، شیخ المتکلمین در بغداد بود و کتابهای زیادی نوشته است. وی امام حسن عسکری (ع) را هنگام وفات درک کرده و حضرت مهدی (عج) را دیده است. شیخ مفید، المسائل السرویه، بی جا، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید.
  8. طوسی، محمد بن حسن؛ پیشین، ص ۲۴۰.
  9. نعمانی، محمد بن ابراهیم؛ کتاب الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، بی تا، ص ۱۷۰
  10. محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النهه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۶، ج ۲، ص ۵۱۶


منابع

  • مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، صفحه 675