مهیمن (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۱۵ توسط Goodosuser (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '«مهيمن» به معناى حافظ، شاهد، مراقب، امين، نگهبان و ايمنى‌بخش، و يکى از اسامى و ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«مهيمن» به معناى حافظ، شاهد، مراقب، امين، نگهبان و ايمنى‌بخش، و يکى از اسامى و صفات خدا و قرآن است:((وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ) ؛ «و اين کتاب قرآن را به حق بر تو نازل کرديم؛ در حالى که کتب پيشين را تصديق مى‌کند و حاکم بر آن‌ها است» (سوره مائده// 48) . )

قرآن، حافظ کتاب‌هاى گذشته است و اصل وجود آن‌ها را تثبيت و تصديق مى‌کند و مراقب است و بر آن‌ها اشراف دارد و در نتيجه مى‌تواند بعضى از احکام آن‌ها را نسخ و بعضى ديگر را امضا و تثبيت کند و هر غلط و تحريف راه يافته در آن‌ها را بيان مى‌کند.

واژه «مهيمن» دو بار در قرآن به کار رفته است؛ يکى آيه فوق که به عنوان وصف قرآن است، و ديگرى در آيه 23 سوره حشر که وصف خداوند متعالى قرار گرفته است.


منابع

فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 4643 به نقل از کتابخانه مدرسه فقاهت

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.