منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئی) (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۲ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Khoe.jpg
نویسنده میرزا حبیب الله هاشمی خویی
موضوع شرح نهج البلاغه
زبان عربی
تعداد جلد 21

متن منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة

«منهاج البراعة فی شرح نهج‌البلاغة» اثر میرزا حبیب‌الله هاشمی خویى، معروف به امین الرعایا است. این شرح، به زبان عربى فصیح نگاشته شده و در میان شرح‌هایى که در قرن سیزدهم هجرى بر «نهج‌البلاغة» نگاشته شده، از جایگاه ویژه‌اى برخوردار است. این کتاب که یکى از گسترده‌ترین شرح‌های «نهج‌البلاغة» به شمار مى‌رود، شرحى از آغاز «نهج‌البلاغة» تا پایان خطبه دویست و بیست و هشتم بوده و بعد از وفات نگارنده توسط آیت الله حسن زاده آملی و آیت الله محمد باقر کوه کمره ای تا پایان نهج البلاغه شرح شده و مجموعا در ۲۱ جلد به چاپ رسیده است.

شرح حال مؤلف

علامه میرحبیب‌الله هاشمی موسوی خوئی، به سال ۱۲۶۱ هجری قمری در خوی آذربایجان زاده شد. در سن بیست و پنج‌سالگی در معیت پسر عمویش سید محمد حسین هاشمی موسوی برای ادامه تحصیل عازم نجف اشرف شد. بعد از گذشتن چند سال به خوی بازگشت و در آنجا آغاز به تألیف و نوشتن مصنفات خود کرد. از جمله اساتید وی، آیة‌الله علامه آقا سیدحسین حسینی کوه کمره ای، میرزا حبیب‌الله رشتی و نیز میرزای شیرازی می‌باشند. میر حبیب‌الله‌خوئی در ماه صفر ۱۳۲۴ ه‍ .ق، در سن ۸۴ سالگی در تهران وفات یافت و در یکی از حجره‌های غربی صحن حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) در شهر ری به خاک سپرده شد.

انگیزه مؤلف

مرحوم خوئی در این شرح ضمن دیباچه می‌گوید: کتاب «نهج البلاغه» میان علماء و فضلاء همچون آفتاب در ساعات و لحظات جالب و دل‌انگیز روز دارای شهرت بوده و انظار را به خود جلب می‌کرده و همواره مورد توجه بوده است؛ و لذا گروهی از اندیشمندان اسلامی به شرح و گزارش آن روی آوردند؛ لکن مؤلفان این شروح، رویه و پوسته‌ای از این سخنان پر مایه را در مد نظر قرار داده، و در نتیجه نتوانستند به ژرفا و مغز و درون آن راه یابند. آنگاه چند شرح معروف «نهج‌البلاغه» از قبیل: ۱- شرح شیخ سعید‌الدین هبة‌الله، معروف به «قطب راوندی» (م، ۵۳۲ هـ. ق). که آن هم «منهاج‌البراعه» نام دارد. ۲- شرح عبدالحمید ابن ابی الحدید معتزلی (م، ۶۵۵ ه‍.ق) ۳- شرح میثم بن علی بن میثم بحرانی (م، ۶۷۸ ه‍. ق) را یادآور کرده و هر یک از آنها را مورد انتقاد و خرده‌گیری قرار می‌دهد.

وی شرح قطب راوندی را ناتمام و نیز تهی از خصیصه تحقیق معرفی می‌کند. شرح ابن ابی‌الحدید را همچون کالبدی بی روح و گرفتار اطنابی ممل، و مشتمل بر مباحثی کم‌رمق برمی‌شمارد که نمی‌تواند علاقه‌مندان به «نهج‌البلاغه» را به جان و روح و عمق سخنان امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) رهنمون باشد. شرح ابن میثم را - با وجود اینکه به عنوان بهترین شرح وانمود می‌سازد- از آن جهت که با آمیزه‌هائی از مباحث کلامی و حکمی آمیخته است و نیز در اساس خود بر روایات اهل سنت متکی و مبتنی است پذیرا نیست، و معتقد است ابن‌میثم فقط تک واژه‌های «نهج‌البلاغه» را به بحث و بررسی گرفته؛ لکن هیآتی را که از رهگذر پیوستن این الفاظ مفرده و تک واژه‌ها شکل می‌گیرند مورد غفلت قرارداده است. اما باید یادآور شویم که مرحوم خوئی در شرح خود نه تنها تحت‌ تأثیر شرح ابن‌میثم واقع شده؛ بلکه در موارد فراوانی از آن اقتباس کرده است.

باری، به‌ نظر مرحوم خوئی، علی‌رغم آنکه این شروح، خوشنام و معروف می‌باشند، خالی از نقص و کمبود نیستند؛ ولذا به شرح نهج‌البلاغه و تدوین «منهاج‌البراعه» روی آورده است. آن نکته‌ای که در شرح نهج‌البلاغه خوئی بیش از هر چیز دیگر نظرها را به خود معطوف می سازد این است که مرحوم خوئی اگر چه در مرحله نخست برای گزارش سخنان امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) به آیات روی می‌آورد و از آنها مدد می‌جوید؛ لکن بلافاصله در مرحله بعد، روایات ائمه معصومین (علیهم‌السلام) را نصب‌العین خود در شرح خطبه‌ها قرار داده و اهتمام ویژه‌ای را در استناد به گفتار معصومین (علیهم‌السلام) مبذول می‌دارد، و سخت به این کار در شرح خود پای‌بند است؛ و حتی علت عمده نارضائی وی از شروح دیگر به همین مسأله پیوند می‌خورد، مبنی بر اینکه در شروح مذکور برای توضیح سخنان امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) به روایات اهل سنت استناد و بدانها استشهاد شده؛ لکن به احادیث ائمه (علیهم‌السلام) در شرح «نهج‌البلاغه» اهتمام و عنایتی در خور، مبذول نگردیده است.[۱]

گزارش محتوا

این شرح، به زبان عربى فصیح نگاشته شده و از گستره معلومات ادبى، روایى، قرآنى، تاریخى نویسنده حکایت مى‌کند. آنچه در شرح مرحوم خوئی چشمگیر می‌باشد بررسیهای بلاغی است؛ ولذا هشدار می‌دهد که در کلام امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) همه نکات ظریف و دقائق لطیف فن بلاغت به کار رفته، و نتیجه آن بارور شدن گفتاری شیوا و بیانی رسا است که به نام «نهج‌البلاغه» فراهم آمده و در دسترس ما قرار گرفته است؛ و به همین جهت می‌توان آنرا سخنی فروتر از کلام خالق و فراتر از بیان مخلوق برشمرد.

کتاب حاضر، در آغاز با خطبه‌اى شیوا و بلیغ و رسا آغاز مى‌شود. پس از آن مقدمه‌اى را تمهید مى‌کند که بسیار مفصل بوده و در آن مباحثى مطرح است که این مباحث به ضمیمه مباحثى که ایشان تحت عنوان "مطالب مهم" ذکر کرده است، مى‌تواند خود یک کتاب مستقلى در ادب عربى یا در فن بلاغت باشد. در مقدمه این دیباچه، در چهار مبحث سخنانى دارد:

نخست، اقسام چهارگانه لفظ را از لحاظ اتحاد و تکثر خود لفظ و معنى مطرح مى‌کند؛ در مبحث دوم، انواع دلالت لفظ را که عبارت از مطابقه، تضمن، التزام و اقسام آنها است، بازگو مى‌کند، چرا که این بحث‌ها بر آنچه که در شرح او ذکر شده، اشراف دارد؛ یعنى گاهى در آن‌جا صحبت از مطابقه، تضمن و التزام مى‌کند که مطالعه کننده این شرح، باید قبل از ورود، در آن زمینه آگاهى پیدا کند. در مبحث سوم، راجع به لفظ مفرد و اقسام آن بحث مى‌کند که عبارت از جزیى و کلى است و اقسام کلى؛ یعنى کلى متواطى و مشکک. در مبحث چهارم، اقسام لفظ مرکب را بیان مى‌کند.

او، پس از مقدمه، چند مطلب را یادآور مى‌شود:

در مطلب اول، سخنى از حقیقت و مجاز به میان مى‌آورد و بعد این حقیقت و مجاز را از لحاظ لغوى بررسى مى‌کند؛ مثلا حقیقت و مجاز از لحاظ لغوى؛ یعنى چه؟ و چرا به آنها حقیقت و مجاز گفته‌اند؟ و در ادامه بحث انواع حقیقت و مجاز، مثل حقیقت لغویه، حقیقت شرعیه و حقیقت عقلیه، هم‌چنین مجاز عقلیه و مجاز شرعیه و نظایر اینها را ذکر مى‌کند و بعد وارد بحث مشترک و انواع اشتراک مى‌شود.

در مطلب دوم، پاره‌اى از مسائل و مباحث بلاغى را ذکر مى‌کند و معتقد است که بسیارى از این مباحث و هنرها در سخن‌هاى امیرالمؤمنین(ع) به کار رفته است. مباحثى که ایشان برمى‌شمارد، یکى، تشبیه است با تمام ارکانش، دوم، استعاره و انواع آن، سوم، کنایه و اقسام آن، به اضافه محسنات بدیعیه، از قبیل: حسن ابتدا، تخلص، طباق، مقابله، مراعات النظیر و...

در پایان بحث محسنات بدیعیه، عنوان حذف را ذکر مى‌کند و آن را شرح داده، مى‌گوید: حذف، این است که انسان در سراسر سخن یا نوشته خود، یک یا چند حرف از حروف تهجى را به کار نبرد و یا انسان در سراسر سخنش از حروف بى‌نقطه استفاده بکند، چنان‌که امیرالمؤمنین، على(ع)، خطبه‌اى دارد که هرگز در آن حرف الف را استفاده نکرده و خطبه‌اى که در آن فقط از حروف بى‌نقطه استفاده کرده است. مرحوم میر حبیب‌الله خویى، معتقد است که امیرالمؤمنین در سایر محسنات بدیعیه نیز بسیار چیره‌دست بوده است.

وی بعد از ذکر این مقدمه مبسوط و بسیار گسترده، به شرح زندگانى امیرالمؤمنین(ع)، آن‌گونه که فراخور این کتاب است، مى‌پردازد و هر یک از مباحث را زیر عنوان «نور» مطرح مى‌کند؛ مثلا مى‌گوید: نور فى میلاده، نور فى اسمه الثانى، نور فى نسبه الشریف، نور فى کناه الرفیعة، نور فى القابه الشامخة، نور فى شکله و صفته.[۲]

مزایا و ویژگی‌های کتاب

۱- ضبط شماره‌های خطبه‌ها: مرحوم خوئی به منظور تسهیل امر برای علاقه‌مندان به «نهج‌البلاغه» و شرح آن، ارقام و شماره‌های خطب را ضبط نموده تا احاله و ارجاعات و دسترسی به هدف هموار و آسان گردد؛

۲- تقطیع شرح خطبه‌ها به "فصل‌ها" و "ذیلها" و "تنبیه‌ها": خطبه‌های مفصل و مبسوط تحت عناوین: فصل، ذیل، و تنبیه بر حسب نیاز- به طور گسترده‌ای شرح شده است. هدف شارح از این تقطیع و ابتکار عناوین یاد شده در جهت گزارش و شرح خطبه‌ها این است که مطالعه‌کنندگان به جوانب و ابعاد شرحی که بیان شده است دست یافته، و به علت طولانی شدن شرح از مسیر بحث منحرف نشده و نسبت به مضامین خطبه احساس بیگانگی و گسستگی مطالب آن از یکدیگر نکنند.

۳- تفکیک بحثهای مربوط به لغات و معانی جمله‌ها و اعراب (دستور زبان عربی): در گزارش خطبه‌ها، لغات و واژه‌ها و مفاهیم و معانی جمله‌ها، و نیز اعراب (دستور زبان) آنها را جداگانه مورد بررسی قرار داده است.

۴- استفاده از روش «شرح مزجی»: برای آنکه مراد و مقصود سخنان امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) هر چه بهتر و جالبتر گزارش شود، شارح طبق روش شرح «مزجی» سخنان آن حضرت را تفسیر و شرح کرده تا مجموعاً به صورت یک سخن و گفتاری که به هم پیوسته است درآمده و مؤثر و دلنشین باشد، و مآلا مطالعه‌کنندگان این شرح با گسسته شدن گفتار مواجه نشوند.

۵- رد بر شرح ابن ابی الحدید در پاره‌ای از موارد: در هر موردی که قلم و قدم ابن ابی الحدید ضمن گزارش سخنان امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) گرفتار طغیان و لغزش شد و سوء عقیده‌اش وی را به کجروی و انحراف در شرح واداشت. نخست تمام گفتار و نظریاتش را منعکس ساخته، آنگاه به اشتباه و لغزش او هشدار می‌دهد و در مقام رد نظریه وی برمی‌آید.

۶- ذکر اسناد سخنان امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام): مرحوم خوئی یادآور می‌شود: چون سید رضی به طور مرسل و به حذف اسناد و رجال حدیث، سخنان آنحضرت را در «نهج‌البلاغه» گردآورده، و احیاناً پاره‌ای از سخنانش را تقطیع کرده و از هم گسسته و بخشی از خطبه را در اول کتاب و بخش دیگر را در آخر کتاب آورده- و چنین کاری موجب اضطراب و نابسامانی ذهن در فهم معنی و اعراب کلمات گشته است، من در شرح آن سخنان بنا بر آن نهادم که اسناد را یاد کرده و تمام خبر را مندرج سازم.

۷- در هر جا که سخنی از واقعه یا حادثه ای شده شارح آن را با ایجاز و اختصار توضیح داده است.

۸- بیشترین چیزی که در این شرح به چشم می خورد توانائی و قابلیت مولف در مباحث کلامی در بحث های عقلی و نقلی است.

۹- در پایان هر بخش مولف ترجمه فارسی کلام امیر المومنین را به فارسی آورده است.[۳]

وضعیت کتاب

چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۲۸ ق. در ۷ جلد رحلی سنگی و چاپ دوم آن را موسسه دارالعلم قم و کتابفروشی اسلامیه تهران در سال ۱۳۸۶ ق. در ۱۴ جلد به انجام رساندند و با وفات نویسنده و ناقص ماندن شرح، استاد حسن حسن‌زاده آملى، با نگارش ۵ مجلد به نام تکلمة منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه و مرحوم استاد محقق محمدباقر کمره‌اى نیز با نگارش دو مجلد دیگر به همان سبک و سیاق این شرح ناتمام را به اتمام رسانده‌اند؛ در نتیجه، دوره کامل شرح، داراى بیست و یک جلد بوده که محصول تلاش این سه عالم فرزانه است.[۴]

پانویس

  1. همان
  2. منهاج البراعة فی شرح نهج‌البلاغة (خویی)، ویکی نور
  3. دکتر سید محمدباقر حجتی ،منهاج البراعه فی شرح نهج‌البلاغه ،مقالات و بررسیها ـ شماره ۴۷- ۴۸، سال ۱۳۶۸؛ منهاج البراعة(شرح نهج البلاغه للمیرزا الخوئی)،شبکة الإمام الرضا علیه السلام.
  4. مهدی حائری تهرانی،مقدمه کتاب؛ منهاج البراعة فی شرح نهج‌البلاغة (خویی)، ویکی نور

منابع