منشور: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
اين كلمه به معني حكم و فرمان سرگشاده اميران و پادشاهان است و در آن لطف يا بخششي صورت مي‌گيرد. از مقايسه متون فارسي سده‌هاي نخستين برمي‌آيد كه در دربار شاهان فارسي‌زبان ــ مثل صفاريان ــ به فرمان شاه منحصراً منشور و فرمان گفته مي‌شد و حال آن كه در دربار شاهان ترك زبان ــ مانند غزنويان و سلجوقيان ــ فرمان شاه را "مثال" نيز مي‌گفته‌اند، اما براي واگذاري شغل و منصب وزارت و اشراف و توليت و امثال آنها منشور بكار مي‌رفته و مناسبت صدور آن از مناسبت صدور مثال برتر بوده است؛ مانند منشور وزارت، منشور قضا، منشور اشراف، منشور توليت و جز آن.
+
این کلمه به معنی حکم و فرمان سرگشاده امیران و پادشاهان است و در آن لطف یا بخششی صورت می‌گیرد. از مقایسه متون فارسی سده‌های نخستین برمی‌آید که در دربار شاهان فارسی‌زبان ــ مثل صفاریان ــ به فرمان شاه منحصراً منشور و فرمان گفته می‌شد و حال آن که در دربار شاهان ترک زبان ــ مانند غزنویان و سلجوقیان ــ فرمان شاه را "مثال" نیز می‌گفته‌اند، اما برای واگذاری شغل و منصب وزارت و اشراف و تولیت و امثال آنها منشور بکار می‌رفته و مناسبت صدور آن از مناسبت صدور مثال برتر بوده است؛ مانند منشور وزارت، منشور قضا، منشور اشراف، منشور تولیت و جز آن.
  
از متون فارسي استنباط مي‌شود كه چون منشوري به‌نام كسي صادر مي‌شد، صاحب منشور پس از دريافت، متن آن را همراه با خطبه‌اي به‌نام صادركننده مي‌خوانده است. در [[تاريخ بيهقي]] در چند جا اشاراتي به‌ اين رسم ديده مي‌شود، از جمله در جايي كه از منشورِ لقب و حكمراني سلطان مسعود كه خليفه فرستاده بود، سخن مي‌گويد: "سلطان مسعود دستور داد تا نسخه‌ها برداشتند از منشور و نامه و القاب پيدا كردند تا اين سلطان بزرگ را بدان خوانند و خطبه كنند" و نيز در جاي ديگر مي‌گويد: "سلطان منشوري فرستاد بنام سپاه سالار غازي به ولايت بلخ و سمنگان و كسان وي آن را به بلخ براند بزودي تا بنام وي خطبه كنند".
+
از متون فارسی استنباط می‌شود که چون منشوری به‌نام کسی صادر می‌شد، صاحب منشور پس از دریافت، متن آن را همراه با خطبه‌ای به‌نام صادرکننده می‌خوانده است. در تاریخ بیهقی در چند جا اشاراتی به‌ این رسم دیده می‌شود، از جمله در جایی که از منشورِ لقب و حکمرانی سلطان مسعود که خلیفه فرستاده بود، سخن می‌گوید: "سلطان مسعود دستور داد تا نسخه‌ها برداشتند از منشور و نامه و القاب پیدا کردند تا این سلطان بزرگ را بدان خوانند و خطبه کنند" و نیز در جای دیگر می‌گوید: "سلطان منشوری فرستاد بنام سپاه سالار غازی به ولایت بلخ و سمنگان و کسان وی آن را به بلخ براند بزودی تا بنام وی خطبه کنند".
  
در دوره خوارزمشاهيان در معني و مورد استعمال منشور توسعه و بسطي حاصل شد به اين معني كه اين اصطلاح علاوه بر اين كه شامل موضوع‌هاي مناصب و مشاغل و ملازمت‌هاي بزرگ مي‌شد، براي اعطاي اقطاع و مواجب و مستمري‌ها هم بكار مي‌رفت. چنانكه از منشورهاي اين زمان استنباط مي‌شود، از خواص منشور اين بوده كه در آن از چند مأموريت و وظيفه و دستور صحبت مي‌شد و بدين‌ ترتيب بر بسياري از موضوع‌ها اشتمال داشته است. از فرهنگ غياث اللغات هم جايي كه درباره توقيع سخن مي‌گويد نكته ديگري در مورد منشور استنباط مي‌گردد و آن چنين است كه مضمون منشورها هميشه شامل استمالت، مراحم، الطاف و اعطاي چيزي بوده است.
+
در دوره خوارزمشاهیان در معنی و مورد استعمال منشور توسعه و بسطی حاصل شد به این معنی که این اصطلاح علاوه بر این که شامل موضوع‌های مناصب و مشاغل و ملازمت‌های بزرگ می‌شد، برای اعطای اقطاع و مواجب و مستمری‌ها هم بکار می‌رفت. چنانکه از منشورهای این زمان استنباط می‌شود، از خواص منشور این بوده که در آن از چند مأموریت و وظیفه و دستور صحبت می‌شد و بدین‌ ترتیب بر بسیاری از موضوع‌ها اشتمال داشته است. از فرهنگ غیاث اللغات هم جایی که درباره توقیع سخن می‌گوید نکته دیگری در مورد منشور استنباط می‌گردد و آن چنین است که مضمون منشورها همیشه شامل استمالت، مراحم، الطاف و اعطای چیزی بوده است.
  
بعد از خوارزمشاهيان، ظاهراً به‌ علت حكومت ايلخانان، استعمال اين اصطلاح در ديوان‌ها منسوخ شد. در دوره تيموريان منشور نوع خاصي از فرمان‌ها بوده كه درباره اعطاي قاضي القضاتي و يا كلانتري يك شهر صادر مي‌شد.
+
بعد از خوارزمشاهیان، ظاهراً به‌ علت حکومت ایلخانان، استعمال این اصطلاح در دیوان‌ها منسوخ شد. در دوره تیموریان منشور نوع خاصی از فرمان‌ها بوده که درباره اعطای قاضی القضاتی و یا کلانتری یک شهر صادر می‌شد.
  
در دوره قاجاريه، اصطلاح منشور در بعضي از [[احكام]] شاهان و شاهزادگان آمده و موضوع آنها عبارتست از: مواجب و مستمري براي اشخاص سرشناس، اظهار لطف و مرحمت، اعطاي لقب، انتصاب به سمتي مهم، برقراري خانواري، جلوگيري از تعدي، واگذاري مطلق ملك به افراد صاحب نام و نيز در سندي منشور به معني دستورالعمل آمده است.
+
در دوره قاجاریه، اصطلاح منشور در بعضی از احکام شاهان و شاهزادگان آمده و موضوع آنها عبارتست از: مواجب و مستمری برای اشخاص سرشناس، اظهار لطف و مرحمت، اعطای لقب، انتصاب به سمتی مهم، برقراری خانواری، جلوگیری از تعدی، واگذاری مطلق ملک به افراد صاحب نام و نیز در سندی منشور به معنی دستورالعمل آمده است.  
  
منشورهاي اين دوره با ساير فرمان‌ها و رقم‌ها از نظر تهيه، تنظيم و صدور تفاوتي ندارد و اين اصطلاح در متن اسناد چنين آمده است: "...آن عاليجاه را به صدور اين منشور همايون پادشاهي مباهي داشتيم..."؛ "...كَتَبه كرام شرح منشور سعادت دستور را ثبت و ضبط نموده..."؛ "...مستوفيان عظام شرح منشور خجسته دستور را در دفاتر خلود ثبت نمايند...". همچنين در اين دوره احكامي از سوي [[آستان قدس رضوی]] براي اشخاص صاحب نام صادر و طي آن خلعت يا خدمت خادمي به آنها اعطا مي‌شده است.
+
منشورهای این دوره با سایر فرمان‌ها و رقم‌ها از نظر تهیه، تنظیم و صدور تفاوتی ندارد و این اصطلاح در متن اسناد چنین آمده است: "...آن عالیجاه را به صدور این منشور همایون پادشاهی مباهی داشتیم..."؛ "...کتَبه کرام شرح منشور سعادت دستور را ثبت و ضبط نموده..."؛ "...مستوفیان عظام شرح منشور خجسته دستور را در دفاتر خلود ثبت نمایند...". همچنین در این دوره احکامی از سوی [[آستان قدس رضوی]] برای اشخاص صاحب نام صادر و طی آن خلعت یا خدمت خادمی به آنها اعطا می‌شده است. در بالای سطر اول اسناد مذکور مهر چهارگوش کلاهک‌دار به سجع: العزّة لله + یا قاهرالعدوّ و یا والی الولی یا مظهر العجایب یا مرتضی علی + یا ولی الله ابوالحسن علی ابن موسی الرضا + ۱۲۷۲ بوده و در متن آنها کلمه منشور چنین آمده است: "...کتَبه دفترخانه شرح منشور مبارک را ثبت و ضبط نموده...".
  
در بالاي سطر اول اسناد مذكور مهر چهارگوش كلاهك‌دار به سجع: العزّة لله + يا قاهرالعدوّ و يا والي الولي يا مظهر العجايب يا مرتضي علي + يا ولي الله ابوالحسن علي ابن موسي الرضا + 1272 بوده و در متن آنها كلمه منشور چنين آمده است: "...كَتَبه دفترخانه شرح منشور مبارك را ثبت و ضبط نموده...".
+
در دوره پهلوی از اصطلاح منشور به‌ طور مستقیم در احکام شاهان استفاده نشده است، اما محمدرضا شاه در کتاب خود در اجرای لوایح ششگانه، منشور را معادل اصول دانسته و درباره انقلاب سفید چنین می‌نویسد: "...بعداً سه ماده دیگر بر این اصول ششگانه افزوده شد و بدین‌ ترتیب منشور انقلاب سفید ایران به‌ صورت یک منشور نه ماده‌ای درآمد...".
  
در دوره پهلوي از اصطلاح منشور به‌ طور مستقيم در [[احكام]] شاهان استفاده نشده است، اما محمدرضا شاه در كتاب خود در اجراي لوايح ششگانه، منشور را معادل اصول دانسته و درباره انقلاب سفيد چنين مي‌نويسد: "...بعداً سه ماده ديگر بر اين اصول ششگانه افزوده شد و بدين‌ ترتيب منشور انقلاب سفيد ايران به‌ صورت يك منشور نه ماده‌اي درآمد...".
+
در دوره جمهوری اسلامی نیز از اصطلاح منشور به‌ طور مستقیم در احکام صادره از سوی [[امام خمینی]] استفاده نشده، اما در تعدادی از نامه‌هایی که به ایشان نوشته می‌شد، از احکام مشارالیه به‌ عنوان منشور و به معنای رهنمود یاد شده است مثل منشور انقلاب، منشور برادری، و منشور روحانیت.
  
در دوره جمهوري اسلامي نيز از اصطلاح منشور به‌ طور مستقيم در [[احكام]] صادره از سوي امام خميني استفاده نشده، اما در تعدادي از نامه‌هايي كه به ايشان نوشته مي‌شد، از احكام مشاراليه به‌ عنوان منشور و به معناي رهنمود ياد شده است مثل منشور انقلاب، منشور برادري، و منشور روحانيت.
+
==منابع==
  
==منابع==
+
*[http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D9%85%D9%86%D8%B4%D9%88%D8%B1.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "منشور" از رضا فراستی]، بازیابی: 16 مرداد 1392.
* [http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D9%85%D9%86%D8%B4%D9%88%D8%B1.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "منشور" از رضا فراستي]، بازیابی: 16 مرداد 1392.
 
  
 
[[رده:اصطلاحات فرهنگ و تمدن]]
 
[[رده:اصطلاحات فرهنگ و تمدن]]
 
[[رده:نگاشته ها]]
 
[[رده:نگاشته ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۳۳

این کلمه به معنی حکم و فرمان سرگشاده امیران و پادشاهان است و در آن لطف یا بخششی صورت می‌گیرد. از مقایسه متون فارسی سده‌های نخستین برمی‌آید که در دربار شاهان فارسی‌زبان ــ مثل صفاریان ــ به فرمان شاه منحصراً منشور و فرمان گفته می‌شد و حال آن که در دربار شاهان ترک زبان ــ مانند غزنویان و سلجوقیان ــ فرمان شاه را "مثال" نیز می‌گفته‌اند، اما برای واگذاری شغل و منصب وزارت و اشراف و تولیت و امثال آنها منشور بکار می‌رفته و مناسبت صدور آن از مناسبت صدور مثال برتر بوده است؛ مانند منشور وزارت، منشور قضا، منشور اشراف، منشور تولیت و جز آن.

از متون فارسی استنباط می‌شود که چون منشوری به‌نام کسی صادر می‌شد، صاحب منشور پس از دریافت، متن آن را همراه با خطبه‌ای به‌نام صادرکننده می‌خوانده است. در تاریخ بیهقی در چند جا اشاراتی به‌ این رسم دیده می‌شود، از جمله در جایی که از منشورِ لقب و حکمرانی سلطان مسعود که خلیفه فرستاده بود، سخن می‌گوید: "سلطان مسعود دستور داد تا نسخه‌ها برداشتند از منشور و نامه و القاب پیدا کردند تا این سلطان بزرگ را بدان خوانند و خطبه کنند" و نیز در جای دیگر می‌گوید: "سلطان منشوری فرستاد بنام سپاه سالار غازی به ولایت بلخ و سمنگان و کسان وی آن را به بلخ براند بزودی تا بنام وی خطبه کنند".

در دوره خوارزمشاهیان در معنی و مورد استعمال منشور توسعه و بسطی حاصل شد به این معنی که این اصطلاح علاوه بر این که شامل موضوع‌های مناصب و مشاغل و ملازمت‌های بزرگ می‌شد، برای اعطای اقطاع و مواجب و مستمری‌ها هم بکار می‌رفت. چنانکه از منشورهای این زمان استنباط می‌شود، از خواص منشور این بوده که در آن از چند مأموریت و وظیفه و دستور صحبت می‌شد و بدین‌ ترتیب بر بسیاری از موضوع‌ها اشتمال داشته است. از فرهنگ غیاث اللغات هم جایی که درباره توقیع سخن می‌گوید نکته دیگری در مورد منشور استنباط می‌گردد و آن چنین است که مضمون منشورها همیشه شامل استمالت، مراحم، الطاف و اعطای چیزی بوده است.

بعد از خوارزمشاهیان، ظاهراً به‌ علت حکومت ایلخانان، استعمال این اصطلاح در دیوان‌ها منسوخ شد. در دوره تیموریان منشور نوع خاصی از فرمان‌ها بوده که درباره اعطای قاضی القضاتی و یا کلانتری یک شهر صادر می‌شد.

در دوره قاجاریه، اصطلاح منشور در بعضی از احکام شاهان و شاهزادگان آمده و موضوع آنها عبارتست از: مواجب و مستمری برای اشخاص سرشناس، اظهار لطف و مرحمت، اعطای لقب، انتصاب به سمتی مهم، برقراری خانواری، جلوگیری از تعدی، واگذاری مطلق ملک به افراد صاحب نام و نیز در سندی منشور به معنی دستورالعمل آمده است.

منشورهای این دوره با سایر فرمان‌ها و رقم‌ها از نظر تهیه، تنظیم و صدور تفاوتی ندارد و این اصطلاح در متن اسناد چنین آمده است: "...آن عالیجاه را به صدور این منشور همایون پادشاهی مباهی داشتیم..."؛ "...کتَبه کرام شرح منشور سعادت دستور را ثبت و ضبط نموده..."؛ "...مستوفیان عظام شرح منشور خجسته دستور را در دفاتر خلود ثبت نمایند...". همچنین در این دوره احکامی از سوی آستان قدس رضوی برای اشخاص صاحب نام صادر و طی آن خلعت یا خدمت خادمی به آنها اعطا می‌شده است. در بالای سطر اول اسناد مذکور مهر چهارگوش کلاهک‌دار به سجع: العزّة لله + یا قاهرالعدوّ و یا والی الولی یا مظهر العجایب یا مرتضی علی + یا ولی الله ابوالحسن علی ابن موسی الرضا + ۱۲۷۲ بوده و در متن آنها کلمه منشور چنین آمده است: "...کتَبه دفترخانه شرح منشور مبارک را ثبت و ضبط نموده...".

در دوره پهلوی از اصطلاح منشور به‌ طور مستقیم در احکام شاهان استفاده نشده است، اما محمدرضا شاه در کتاب خود در اجرای لوایح ششگانه، منشور را معادل اصول دانسته و درباره انقلاب سفید چنین می‌نویسد: "...بعداً سه ماده دیگر بر این اصول ششگانه افزوده شد و بدین‌ ترتیب منشور انقلاب سفید ایران به‌ صورت یک منشور نه ماده‌ای درآمد...".

در دوره جمهوری اسلامی نیز از اصطلاح منشور به‌ طور مستقیم در احکام صادره از سوی امام خمینی استفاده نشده، اما در تعدادی از نامه‌هایی که به ایشان نوشته می‌شد، از احکام مشارالیه به‌ عنوان منشور و به معنای رهنمود یاد شده است مثل منشور انقلاب، منشور برادری، و منشور روحانیت.

منابع