مقتفی (خلیفه عباسی): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
پس از فرار راشد از [[بغداد]]، مسعود سلجوقی با پذیرفتن مفتی های بغداد، راشد را برکنار و عموی او ابو عبدالله محمد بن احمد مستظهر را با لقب المقتفی لامرالله به خلافت برگزید.  
+
پس از فرار [[راشد (خلیفه عباسی)|راشد]] از [[بغداد]]، مسعود سلجوقی با پذیرفتن مفتی های [[بغداد]]، راشد را برکنار و عموی او ابو عبدالله محمد بن احمد مستظهر را با لقب المقتفی لامرالله به [[خلافت]] برگزید.  
  
 
مقتفی که مردی دادگر و بخشنده بود، تا مرگ مسعود از خلافت تنها یک نام داشت ولی پس از مرگ مسعود در 547 ق/1152 م، کار خلافت مقتفی رونق گرفت.  
 
مقتفی که مردی دادگر و بخشنده بود، تا مرگ مسعود از خلافت تنها یک نام داشت ولی پس از مرگ مسعود در 547 ق/1152 م، کار خلافت مقتفی رونق گرفت.  
  
او با سودجویی از ناتوانی امیران سلجوقی و نابسامانی های درون ایران به محمد که جانشین مسعود بود، اجازه مداخله در کارهای بغداد را نداد.
+
او با سودجویی از ناتوانی امیران سلجوقی و نابسامانی های درون [[ایران]] به محمد که جانشین مسعود بود، اجازه مداخله در کارهای بغداد را نداد.
  
 
مدت خلافت او 24 سال و سه ماه بود. او در 555 ق/1160 م، چشم از جهان فروبست.  
 
مدت خلافت او 24 سال و سه ماه بود. او در 555 ق/1160 م، چشم از جهان فروبست.  
  
==منابع==
+
==منبع==
 
دانشنامه رشد
 
دانشنامه رشد
 +
 +
<br />
 
{{خلفای بنی عباس}}
 
{{خلفای بنی عباس}}
 
[[رده:خلفای عباسی]]
 
[[رده:خلفای عباسی]]

نسخهٔ ‏۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۰۶

پس از فرار راشد از بغداد، مسعود سلجوقی با پذیرفتن مفتی های بغداد، راشد را برکنار و عموی او ابو عبدالله محمد بن احمد مستظهر را با لقب المقتفی لامرالله به خلافت برگزید.

مقتفی که مردی دادگر و بخشنده بود، تا مرگ مسعود از خلافت تنها یک نام داشت ولی پس از مرگ مسعود در 547 ق/1152 م، کار خلافت مقتفی رونق گرفت.

او با سودجویی از ناتوانی امیران سلجوقی و نابسامانی های درون ایران به محمد که جانشین مسعود بود، اجازه مداخله در کارهای بغداد را نداد.

مدت خلافت او 24 سال و سه ماه بود. او در 555 ق/1160 م، چشم از جهان فروبست.

منبع

دانشنامه رشد


خلفای بنی عباس
سفاح (132-136) • منصور (136-158) • مهدى (158-169) • هادى (169-170) • هارون الرشید (170-193) • امین (193-198) • مأمون (198-218) • معتصم (218-227) • واثق (227-232) • متوکل (232-247) • منتصر (247-248) • مستعین (248-251) • معتز (251-255) • مهتدى (255-256) • معتمد (256-279) • معتضد (279-289) • مكتفى (289-295) • مقتدر (295-320) • قاهر (320-322) • راضی (322-329) • متقی (329-333) • مستكفى (333-334) • مطیع (334-363) • طایع (363-381) • قادر (381-422) • قائم (422-467) • مقتدی (467-487) • مستظهر (487-512) • مسترشد (512-529) • راشد (529-530) • مقتفى (530-555) • مستنجد (555-566) • مستضىء (566-575) • ناصر (575-622) • ظاهر (622-623) • مستنصر (623-640) • مستعصم (640-656)