مختار ثقفی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مختار بن ابی عبید مکنی به ابواسحاق در سال اول هجری به دنیا آمد.[۱] پدرش ابو عبید از مردان صالح قبیله ثقیف بود که در واقعه قس ناظف در جنگ با ایرانیان به شهادت رسید[۲] و مادرش دومه دختر وهب بن عمر بن معتب که ابوعبید به واسطه خوابی که دید و در خواب به او گفته شد که با دومه ازدواج کند او را به همسری خویش برگزید.[۱]

گفته شده مختار خود در واقعه قس ناظف در حالی که سیزده سال بیشتر نداشت حاظر بود و قصد داشت در قتال شرکت کند که عمویش سعد بن مسعود مانع او شد.[۱] بی باکی، شجاعت، بلند همتی، زیرکی و حاضر جوابی اوصافی بود که مختار از همان ابتدا با آنها بالید. از اصبغ بن نباته نقل شده است که مختار را دیدم که بر زانوی امیر المومنین نشسته بود و آن حضرت دست بر سرش می کشید و میگفت : ای کَیِس ای کَیِس و به همین خاطر کیسان نامیده شد. که فرقه کیسانیه به او منتسب است[۳]

مختار در جریان واقعه کربلا

زمانی که مسلم بن عقیل به کوفه آمد تا برای حضرت ابا عبدالله علیه السلام بیعت بگیرد، او اولین نفری بود که با مسلم پیمان بست، سپس خانه ‌اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آن جا، مسلم از مردم بیعت بگیرد.[۴]

پس از ورود ابن زیاد به کوفه و فراری شدن مردم از دور مسلم، مختار به همراه عده‌ای دیگر از بزرگان کوفه به زندان افتادند و به هنگام واقعه کربلا در زندان بسر می برد.

طبق آنچه ابراهيم بن محمّد ثقفي در کتاب «الغارات» نوشته است : «عبيدالله میثم تمار را حبس نمود و با او مختار را به زندان افکند. ميثم تمّار در زندان به مختار نوید می دهد که : تو به زودي آزاد مي‌شوي و براي انتقام خون حسين قيام مي‌کني و همين کسي که قصد کشتن تو را دارد را مي‌کشي.» [۵]

قیام مختار

پس از جریان کربلا، با شوهر خواهرش عبدالله بن عمر - فرزند خلیفه سوم که در میان مردم به عنوان صحابی رسول ‌الله صلی الله علیه و آله و فقیه، مشهور بود - در نزد یزید برای او وساطت نمود و مختار به دستور یزید از زندان آزاد شد.

او پس از اطلاع یافتن از آمادگی مردم کوفه، در سال 64 هجری از مکه وارد کوفه شد. در این زمان قیام توابین با شکست روبرو شده بود.[۶]

مختار، در 14 ربيع الاول سال 66 در كوفه قيام كرد و عبدالله بن مطيع را كه كارگزار عبدالله بن زبير بود بيرون نمود. آغاز قيامشان با شعار «يا منصور امت‌» و «يا لثارات ‌الحسين‌» بود.

درگيرهاى سختى در محله‌ها و ميدانهاى كوفه پيش آمد. گروه هايى كشته و گروه هايى تسليم شدند و مختار وارد قصر شد و فردايش براى مردم سخنرانى كرد، اشراف كوفه با او بيعت كردند.

مختار پس از استيلا بر اوضاع، يكايك قاتلان حسين علیه السلام را دستگير مى‌كرد و مى‌كشت. نيروهايى هم به اطراف مى‌فرستاد تا هم بر آن مناطق استيلا يابد و هم جنايتكاران را گرفته و به كيفر رساند.

مدت ها اين تحركات و دستگيري ها و نبرد با مقاومت كنندگان از طرفداران بنى اميه ادامه داشت. مختار موفق شد كسانى چون ‌عمر سعد، شمر، ابن زياد، خولى، سنان، حرمله، حكيم بن طفيل، منقذ بن مره، زيد بن رقاد، زياد بن مالك، مالك بن بشر، عبدالله بن اسيد، عمرو بن حجاج و بسيارى از كسان را كه در كربلا دستشان به خون شهدا آلوده بود از دم تيغ گذراند و پيكرشان را بسوزاند و يا در مقابل سگ ها بيندازد.[۷]

مختار سر «ابن زياد» را به مدينه نزد محمد حنفيه فرستاد، او هم آن‌ سر را پيش امام سجاد علیه السلام آورد. آن حضرت مشغول غذا خوردن بود. با ديدن اين صحنه سجده شكر به جاى آورد و فرمود: «الحمدلله الذى ادرك لى ثارى من عدوى و جزى الله‌المختار خيرا...».[۸]

مختار، هجده ماه حكومت كرد (تا 14 رمضان سال 67) و در سن 67 سالگى در درگيرى با سپاهيان عبدالله بن زبير به شهادت رسيد.

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۹۴ ه.ق، ج ۴۵، ص ۳۵۰.
  2. ثقفی کوفی، ابواسحاق(ابراهیم بن محمد)؛ الغارات، ج ۲، ص ۵۱۷.
  3. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۹۴ ه.ق، ج ۴۵، ص ۳۵۱.
  4. روضة الصفا، ج ۳، ص ۲۰۸.
  5. الغارات، ج2، ص797
  6. اخطب خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، منشورات المفید، قم، بی ‌تا، ج ۲، ص ۲۰۲.
  7. برگرفته و تلخيص شده از: در كربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم)، ص 776 به بعد.
  8. معالى السبطين، ج 2، ص 260.

منابع