محمدجواد بلاغی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

علامه محمدجواد بلاغی (۱۲۸۲-۱۳۵۲ ق) متکلم، مفسر، فقیه، اصولی، شاعر و ادیب شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان آخوند خراسانی و شیخ محمدطه نجف است. او روحانی بیدار و آگاهی بود که در پی استقلال‌طلبی کشور عراق از یوغ استعمار انگلیس، در جرگه جهاد و دفاع از ثغور اسلامی حضور یافت و به صف مجاهدان پیوست. «آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن» از آثار مهم اوست.

۲3۰px
نام کامل محمدجواد بلاغی
زادروز ۱۲۸۲ قمری
زادگاه نجف
وفات ۱۳۵۲ قمری
مدفن نجف - حرم امام علی علیه السلام

Line.png

اساتید

محمد طه نجف، آقا رضا همدانی، میرزا حسین نوری، میرزا محمدتقی شیرازی و ...

شاگردان

سید شهاب الدین مرعشی نجفی، سید ابوالقاسم خویی، سید محمدهادی میلانی، شیخ ذبیح الله محلاتی و ...

آثار

آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن، الهدی الی دین المصطفی، التوحید و التثلیت، انوار الهدی و ...


ولادت و خاندان

محمدجواد در روز چهارشنبه از ماه رجب سال ۱۲۸۲ قمری، در یکی از محله های نجف (محله براق) در خانه دانشمند عامل و روحانی فاضل، علامه شیخ حسن بلاغی چشم به جهان گشود.

آل بلاغی یکی از خاندان های نجیب، شریف و قدیمی شهر نجف بوده اند. این دودمان پاک بسان چشمه ای پربرکت همراه جوشیده و طراوت بخشیده اند و تشنگان را سیراب کرده و همگی به جلال و بزرگی در علم و ادب شهرت داشته اند.

تحصیلات و استادان

شیخ محمدجواد بلاغی به شاگردی مکتبی رفت که پدرانش سال های سال شاگرد آن مکتب بودند. علوم مقدماتی را در حضور نورانی علمای نجف فرار گرفت و تا ۲۴ سالگی از اساتید بزرگ آن حوزه عظیم، استفاده های علمی و معنوی فراوانی برد.

روان پاک بلاغی که شیفته کسب معارف و درک فضایل بود او را در سال ۱۳۰۶ ق. مجبور به ترک زادگاهش کرد و او با دلی مالامال از عشق و علاقه به فراگیری دانش و خودسازی، وارد شهر مقدس کاظمین شد تا بتواند در سایه اندیشه های بلند آن دیار، به اهداف عالیه اش نایل آید. ایشان شش سال از عمر مبارکش را در این شهر صرف تحصیل و تهذیب نمود و تا سال ۱۳۱۲ ق. در کاظمین ماند. او در همان شهر با خانواده شریف عالم بزرگوار سید موسی جزایری وصلت نمود.

در سی سالگی به زادگاهش نجف اشرف بازگشت و در درس سرآمدترین استوانه های علمی و عملی عصر خویش حاضر شد و مدت ۱۴ سال در این دانشگاه بزرگ اسلامی ماند و از باغ و بوستان های نجف خوشه های فراوان علم و معنویت چید.

شیخ محمدجواد بلاغی که سال های متمادی را در پی علم و عمل گذرانده بود، در سال ۱۳۲۶ ق. وارد شهر مقدس سامرا شد و در درس مرجع مجاهد و رهبر انقلابی، میرزا محمدتقی شیرازی شرکت جست و ده سال بر سفره علمی این مجتهد سترگ و بیدار مهمان بود و با استفاده از جنبه های روحی و معنوی آن بزرگوار، خویشتن را تقویت کرد. این دانشمند وارسته آن چنان شیفته دانش و یادگرفتن بود که تا ۴۵ سالگی در درس میرزای شیرازی شرکت نمود.

اندیشمندان و فرزانگانی که علامه بلاغی در حضور نورانی آنان نشست و آموخت عبارت اند از:

  1. فقیه بزرگوار شیخ محمدطه نجف (متوفی ۱۳۲۳ ق)
  2. فقیه محقق حاج آقا رضا همدانی (متوفی ۱۳۲۲ ق)
  3. عالم و اصولی مدقق شیخ محمدکاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹ ق)
  4. علامه فقیه سید حسن صدرالدین کاظمی (متوفی ۱۳۵۴ ق)
  5. فقیه بزرگ شیخ محمدحسین مامقانی (متوفی ۱۳۲۳ ق)
  6. علامه محدث میرزا حسین نوری (متوفی ۱۳۲۰ ق)
  7. فقیه عالی مقام سید محمدحسن هاشم هندی غروی (متوفی ۱۳۲۳ ق)
  8. مرجع مجاهد میرزا محمدتقی شیرازی (متوفی ۱۳۳۸ ق)[۱]

شاگردان

برخی از پروردگان آن فقیه آینده ساز عبارتند از:

  1. آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (متوفی ۱۴۱۱ ق)
  2. آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی (متوفی ۱۴۱۴ ق)
  3. آیت الله العظمی سید هادی میلانی (متوفی ۱۳۹۵ ق)
  4. علامه ادیب میرزا محمدعلی اردوبادی نجفی (متوفی ۱۳۸۰ ق)
  5. علامه سید محمدصادق بحرالعلوم (متوفی ۱۳۹۰ ق)
  6. آیت الله شیخ محمدرضا آل فرج الله نجفی (متوفی ۱۳۸۶ ق)
  7. آیت الله شیخ محمد مهدوی لاهیجی (متوفی ۱۴۰۳ ق)
  8. آیت الله شیخ نجم الدین جعفر عسکری تهرانی (متوفی ۱۳۹۵ ق)
  9. شیخ ذبیح الله محلاتی (متوفی ۱۴۰۵ ق)
  10. آیت الله شیخ محمدرضا طبسی نجفی (متوفی ۱۴۰۵ ق)
  11. میرزا محمدعلی مدرس خیابانی
  12. استاد ادیب علی خاقانی
  13. آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (متوفی ۱۳۹۵ ق)
  14. شیخ مهدی بن داوود الحجار (متوفی ۱۳۵۸ ق)
  15. علامه محقق شیخ مجتبی لنکرانی نجفی
  16. آیت الله سید صدرالدین جزایری (متوفی ۱۳۸۸ ق)
  17. شیخ ابراهیم بن شیخ مهدی قریشی
  18. شیخ مرتضی مظاهری نجفی
  19. آیت الله سید مرتضی لنگرودی (متوفی ۱۳۸۳ ق)
  20. علامه میرزا محمدعلی ادبی تهرانی

آثار و تألیفات

آثار او در زمینه های فقه، تفسیر، تاریخ، اصول فقه، عقاید و رد یهود و نصارا و مادیون و بابیت و بهائیت تدوین یافته است. نشانه های ماندگار ایشان عبارت است از:

  1. تفسیر «آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن»
  2. رساله ای در پاسخ به پرسش هایی که از جبل عامل لبنان برای ایشان فرستاده و در آن شبهاتی درباره قرآن نموده بودند.
  3. الرحمه المدرسیه یا المدرسه السیاره
  4. الهدی الی دین المصطفی
  5. التوحید و التثلیت
  6. اعاجیب الاکاذیب
  7. انوار الهدی
  8. البلاغ المبین
  9. نصایح الهدی
  10. المسیح و الانجیل
  11. نسمات الهدی
  12. المصابیح فی بعض من ابدع فی الدین فی القرن الثالث عشر
  13. مصباح الهدی
  14. مسئله فی البداء
  15. نورالهدی
  16. اجوبة المسائل البغدادیه
  17. داعی الاسلام و داعی النصرانیه
  18. مجموعه از تعلیقه، حاشیه و رساله های فقهی، در این میان رساله ای در احکام وضو به چشم می خورد که علامه خود آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است.
  19. رساله ای درباره اوامر و نواهی در علم اصول
  20. رساله ای در نفی تزویج ام کلثوم با عمر بن خطاب
  21. رساله ای درباره عدم اعتبار تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام
  22. رد بر کتاب «تعلیم العلماء» نوشته غلام احمد قادیانی
  23. رد بر کتاب «حیاة المسیح» نوشته غلام احمد قادیانی
  24. رد بر کتاب «ینابیع الکلام»
  25. رساله ای در رد جرجیس سائل و هاشم عربی (این چهار رساله در رد شبهه های مخالفان اسلام به ویژه مبلغان مسیحی نوشته است).
  26. رساله ای در رد حسیون (رد بر فرقه قادیانیه است).
  27. داروین و اصحابه.[۲]

ویژگی‌های علامه بلاغی

علامه بلاغی علاوه بر زبان عربی، زبان های عبری، انگلیسی و فارسی[۳] را خوب می دانست و به آن ها تسلط داشت و فراگیری آن ها به شخصیت علمی ایشان برجستگی ویژه ای بخشیده بود. آموختن زبان های خارجی با امکانات محدود آن روز، کاری بسیار مشکل بوده است.

درباره چگونگی آموختن زبان عبری چنین نگاشته اند: «زبان عبری را از یهود دوره گرد آموخته است. در آن روزگار گروهی یهودی در شهرهای عراق بودند که مقداری جنس، پارچه و امثال آن، بر دوش داشتند و در کوچه و بازار می گشتند و می فروختند. بلاغی از این فرصت استفاده می کرد و درباره مفردات و جمله بندی زبان عبری از آنان چیزهایی می پرسید. گاه مجبور می شد همه اجناس یک یهودی دوره گرد را بخرد تا از او درباره یک واژه یا ترکیب سخنی بشنود. چون یهودیان در آموختن لغت خود به دیگران بسیار بخل می ورزیدند. بلاغی گاه شیرینی و شکلات می خرید تا اگر بچه ای یهودی ببیند به او بدهد و چیزی از او بپرسد».[۴]

حیات علامه بلاغی ترکیبی از دو عنصر عقیده و جهاد بود و حرکتش بر مبنای این دو عنصر هیچ گاه گوشه نشینی را نگزید و آرام نگرفت و پیوسته حریت آمیخته با حیات را بر سر و روی جامعه اسلامی می پاشید و خواب های گران را برمی آشفت. گویند: «برخی از بهائیان جاسوس استعمار در محله ای در بغداد، مکانی را به نام حظیره برای اجتماع خود بنا نهادند. بلاغی با شنیدن این خبر دیگر آرام نگرفت و استراحت را بر خود روا نداشت تا با مراجعه به دادگاه و قانون آنان را به ترک آن محل واداشت و پس از مدتی آن جا را به مسجدی تبدیل کرد و در آن نماز و شعایر حسینی اقامه می شد».[۵]

این روحانی آگاه، مرز و بوم را هماره نگهبان بود و برای بیدارساختن جامعه دل می سوزاند و تمام هستی خود را فدای خدمت به حق و خلق کرد. وی برای چاپ کتاب «الهدی» (در رسواسازی خدعه ها و توطئه های مبلغان مسیحی) پولی نداشت. به ناچار هر چه در خانه داشت به قیمت ارزان فروخت و کتاب را به چاپخانه فرستاد تا خداوند اندک اندک اثاثیه خانه و زندگانی وی را فراهم ساخت.[۶]

آری او گمنام زیست و بی هیاهو، ولی نامش در گمنامی اوست و هنرش در اخلاص والایش ... شکوه گمنامی و حماسه اخلاص او در شعار معروفش تجلی کرده که می فرمود: «انی لا اقصد الا الدفاع من الحق لافرق عندی بین أن یکون باسمی او اسم غیری»[۷]؛ من جز دفاع از حق انگیزه ای نداشتم. بنابراین هیچ فرقی نیست که کتاب به نام من یا نام دیگری منتشر شود.

درباره ساده زیستی اش گویند: «اتاقی کوچک داشت و محقر. در آن جز بوریایی و روفرشی ای که بر آن می نشست هیچ چیز نبود. در زمستان وسایل گرم کردن و در تابستان وسایل سرد کردن نداشت؛ با این که مزاجی ضعیف داشت و بیمار بود، هیچ گاه از این اتاق بیرون نمی رفت مگر برای نیازهای ضروری».[۸]

وفات

سرانجام این فقیه و ادیب فرزانه و مجاهد زاهد، که عمری در وادی رضای حق قدم و قلم زد، شب دوشنبه بیست و دوم شعبان ۱۳۵۲ ق[۹] ندای حضرت دوست را لبیک گفت. پس از تجلیل و تشییع، پیکر پاکش را در حجره جنوبی سوم در سمت غربی صحن مبارک حضرت امام علی علیه السلام در کنار آرامگاه سيد جواد عاملی (مؤلف کتاب مفتاح الکرامه) به خاک سپردند.

پانویس

  1. الکنی والالقاب، شیخ عباس قمی، ج۲، ص۹۴؛ اعیان الشیعه، محسن امین عاملی، ج۴، ص۲۵۶.
  2. ر.ک: به کتاب های اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۲۵۶؛ الکنی والالقاب، ج ۲، ص ۹۴؛ مجله نور علم، ش ۴۱؛ مجله مشکوه، شماره اول، پاییز ۱۳۶۱.
  3. طبقات اعلام الشیعه، ج ۱، ص ۳۲۵.
  4. بیدارگران اقالیم قبله، محمدرضا حکیمی، ص ۲۰۹.
  5. ماضی النجف و حاضرها، جعفر آل محبوبه، ج۲، ص۶۲.
  6. تاریخ روابط اجتماعی ایران و عراق، مرتضی مدرسی، ص ۳۲۹.
  7. نقباءالبشر، آقا بزرگ تهرانی، ج ۱، ص ۳۲۴.
  8. بیدارگران اقالیم قبله، ص ۲۱۲ و ۲۱۳.
  9. اعلام الشیعه، قرن چهاردهم، ص ۳۲۴.

منابع

  • مجموعه گلشن ابرار، جلد۲، زندگی نامه "علامه بلاغی" از علی علیزاده.
  • امیررضا اشرفی، گذری بر «مبانی، قواعد و روش تفسیری علامه بلاغی رحمه الله»، فصلنامه معرفت، شماره ۴۸، در دسترس در دانشگاه مجازی المصطفی، بازیابی: ۲۰ فروردین ۱۳۹۳.