جامعیت مقاله رعایت نشده است
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

لعن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۳۳: سطر ۳۳:
 
#شرابخوار، ساقى، فروشنده و مشترى آن<ref>سنن ابى داود، ج3، ص 324.</ref>
 
#شرابخوار، ساقى، فروشنده و مشترى آن<ref>سنن ابى داود، ج3، ص 324.</ref>
 
#رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه بین آن دو<ref> کنز العمّال، 15080</ref>
 
#رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه بین آن دو<ref> کنز العمّال، 15080</ref>
#ربا گيرنده و ربا دهنده و نويسنده و شاهد آن<ref> الجامع الصغير، ج2، ص406؛ امالى صدوق، ص 346.</ref>
+
#ربا گيرنده و ربا دهنده و نويسنده و شاهد آن<ref> الجامع الصغير، ج2، ص406؛ امالى صدوق، ص 425.</ref>
 
#زنا کار و واسطه در زنا<ref>صدوق، معاني الأخبار، 1403ق، ص 250.</ref>
 
#زنا کار و واسطه در زنا<ref>صدوق، معاني الأخبار، 1403ق، ص 250.</ref>
 
#مردانی که خود را شبیه زنان می کنند و زنانی که خود را شبیه مردان می کنند.<ref> مسند احمد، ج۵، ص۲۴۳.</ref>
 
#مردانی که خود را شبیه زنان می کنند و زنانی که خود را شبیه مردان می کنند.<ref> مسند احمد، ج۵، ص۲۴۳.</ref>
سطر ۴۶: سطر ۴۶:
 
==لعن و تكفير مسلمان==
 
==لعن و تكفير مسلمان==
  
از [[امام باقر]] (ع) روايت شده كه چون لعنت از زبان كسى در باره ديگرى برون آيد آن لعن در ميان لعنت كننده ولعنت شده تردد و نوسان كند اگر مجوزى در لعنت شده ديد، بر او وارد آيد و گر نه به خود لعنت كننده باز گردد.<ref> محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ج 72، ص 208 </ref>
+
از [[امام باقر]] (ع) روايت شده كه چون لعنت از زبان كسى در باره ديگرى برون آيد آن لعن در ميان لعنت كننده ولعنت شده تردد و نوسان كند اگر مجوزى در لعنت شده ديد، بر او وارد آيد و گر نه به خود لعنت كننده باز گردد.<ref> محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج69، ص 208 </ref>
  
نيز از آن حضرت رسيده كه هرگز نشده كه مردى عليه ديگرى به كفر [[شهادت (درفقه)|شهادت]] دهد و او را كافر بخواند جز اينكه آن تكفير به يكى از آن دو برسد كه اگر طرف مقابل كافر بود او را و گرنه خود تكفير كننده را رسد. و فرمود: از [[زخم زبان]] زدن به مسلمان حذر كنيد.<ref> محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ج 72، ص 208 </ref>
+
نيز از آن حضرت رسيده كه هرگز نشده كه مردى عليه ديگرى به كفر [[شهادت (درفقه)|شهادت]] دهد و او را كافر بخواند جز اينكه آن تكفير به يكى از آن دو برسد كه اگر طرف مقابل كافر بود او را و گرنه خود تكفير كننده را رسد. و فرمود: از [[زخم زبان]] زدن به مسلمان حذر كنيد.<ref> محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ج 69، ص 208 </ref>
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
<references />
 
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*محمد باقر مجلسی، بحارالانوار.
+
*ابن الأثیر الجزری، علی بن محمد، أسدالغابة فی معرفة الصحابة، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
*سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.
 
 
*أحمد بن حنبل، مسند، تحقیق شعيب الأرنؤوط و عادل مرشد، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421 هـ - 2001 م.
 
*أحمد بن حنبل، مسند، تحقیق شعيب الأرنؤوط و عادل مرشد، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421 هـ - 2001 م.
 +
*حسینی دشتی، سید مصطفی، فرهنگ معارف و معاریف.
 +
*راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامية، چاپ اول، 1412ق.
 +
*رضوانی، علی‌اصغر، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، تهران، نشر مشعر، 1385ش.
 +
*زغلول، محمد السعید، موسوعة أطراف الحديث النبوي الشريف، بیروت، دار الكتب العلمية.
 +
*صدوق، محمّد بن على بن بابويه، الأمالي، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش.
 
*صدوق، محمّد بن على بن بابويه، معاني الأخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1403ق
 
*صدوق، محمّد بن على بن بابويه، معاني الأخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1403ق
*زغلول، محمد السعید، موسوعة أطراف الحديث النبوي الشريف، بیروت، دار الكتب العلمية.
+
*مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، 1403 ق.
*رضوانی، علی‌اصغر، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، تهران، نشر مشعر، 1385ش.
 
*راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامية، چاپ اول، 1412ق.
 
  
 
[[رده: آداب و سنن]]
 
[[رده: آداب و سنن]]

نسخهٔ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۴

لعن به معنای نفرين كردن، راندن، و دور كردن از نيكى و رحمت است. لعن از طرف خداوند در آخرت عذاب و در دنيا، انقطاع از رحمت و توفيق است; و از سوی انسان نفرين در باره ديگرى است.

لغت لعن و تفاوت آن با سب

لعن طرد کردن و دور نمودن همراه با خشم است. لعن از طرف خداوند در آخرت عذاب و در دنيا، انقطاع از رحمت و توفيق است و از سوی انسان نفرين در باره ديگرى است.[۱]

گاهی معنای لعن و سب یکی گرفته شده است. اما سبّ در لغت به معنی تعرّض به دیگران با سخن زشت و ناپسند است.[۲] و روشن است که بین این با سب تفاوتی آشکار است.

لعن در قرآن

اصناف زير در قرآن مورد لعن قرار گرفته اند:

1 ـ كفار به طور مطلق: «إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا»؛ [۳]

2 ـ منافقان:«لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ... مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا»؛ [۴]

3 ـ ابليس: «وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ»؛ [۵]

4 ـ آنان كه خدا و رسول را اذيت می كنند: «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ» ؛ [۶]

5 ـ مفسدان و قاطعان رحم: «فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ*أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ ...» ؛[۷]

6 ـ كسانى كه آيات خدا و راههاى هدايت را پنهان می دارند: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ...»؛ [۸]

7 ـ ستمكاران: «أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ» ؛[۹]

8 ـ شجره ملعونه (بنی امیه): «وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ»؛[۱۰]

9 ـ آنان كه به زنان پاكدامن نسبت زنا بدهند: «إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ»؛[۱۱]

لعن در روایات

پيامبر صلى الله عليه و آله در موراد بسیاری گروه هایی از گناهکاران را لعن نموده اند یا مشمول لعن الهی دانسته اند[۱۲]، گروه های زیر از آن جمله اند:

  1. شرابخوار، ساقى، فروشنده و مشترى آن[۱۳]
  2. رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه بین آن دو[۱۴]
  3. ربا گيرنده و ربا دهنده و نويسنده و شاهد آن[۱۵]
  4. زنا کار و واسطه در زنا[۱۶]
  5. مردانی که خود را شبیه زنان می کنند و زنانی که خود را شبیه مردان می کنند.[۱۷]

همچنین پیامبر گاهی اشخاصی را لعن نموده اند. به عنوان نمونه نصر بن مزاحم منقرى به سند خود از براء بن عازب نقل مى‌كند که روزى ابوسفيان با فرزندش بر پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شد، حضرت فرمود: «بارخدايا! لعنت فرست بر تابع و متبوع» يعنى بر معاويه و ابوسفيان.[۱۸] همچنین آن حضرت تخلف کنندگان از فرمان او مبنی بر همراهی سپاه اسامه را در آخرین روزهای حیاتشان لعنت نمودند[۱۹] حکم بن ابی العاص بن امیه پدر مروان یکی دیگر از کسانی بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله او را لعن نمود.[۲۰]

لعن دشمنان اهل بیت علیهم السلام

على بن عاصم از ياران امام عسكرى(علیه السلام) بود، روزى به نزد حضرت آمد وعرض كرد: من كارى از دستم بر نمى آيد جز اينكه از دشمنان شما بيزارى جويم و در خلوت آنها را لعن كنم.

حضرت فرمود: پدرم از جدم از رسول خدا نقل نمود كه فرمود: هر كه از يارى ما اهل بيت ناتوان بُوَد و در خلوت دشمنان ما را لعن كند خداوند صداى او را به گوش فرشتگان رساند ، آنها نيز با او هم صدا گردند وكسانى را كه او لعن كرده لعن كنند وملائكه جهت وى طلب مغفرت نمايند و او را بستايند و گويند: خداوندا درود خود را به روان اين بنده ات كه در راه نصرت اولياى تو آنچه را كه در توان داشته بذل نموده بفرست كه اگر وى بيش از آن می توانست دريغ نميداشت. در آن حال از جانب پروردگار ندا رسد كه اى ملائكه، دعاى شما را مستجاب نمودم و درود خود را به روان او و روان پاكان فرستادم و او را از نيكان برگزيده خويش ساختم. [۲۱]

لعن و تكفير مسلمان

از امام باقر (ع) روايت شده كه چون لعنت از زبان كسى در باره ديگرى برون آيد آن لعن در ميان لعنت كننده ولعنت شده تردد و نوسان كند اگر مجوزى در لعنت شده ديد، بر او وارد آيد و گر نه به خود لعنت كننده باز گردد.[۲۲]

نيز از آن حضرت رسيده كه هرگز نشده كه مردى عليه ديگرى به كفر شهادت دهد و او را كافر بخواند جز اينكه آن تكفير به يكى از آن دو برسد كه اگر طرف مقابل كافر بود او را و گرنه خود تكفير كننده را رسد. و فرمود: از زخم زبان زدن به مسلمان حذر كنيد.[۲۳]

پانویس

  1. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص741
  2. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص391
  3. سوره احزاب /64
  4. سوره احزاب/60 و 61
  5. سوره ص/77
  6. سوره احزاب/57
  7. سوره محمد/22 ـ 23
  8. سوره بقره/159
  9. سوره هود/18
  10. سوره اسراء/60
  11. سوره نور/23
  12. در کتاب موسوعه اطراف الحديث النبوى (ج 6، ص 594-606) فهرست احادیثی که در آنها پیامبر گروهی را لعن نموده اند یا مشمول لعن الهی دانسته اند، ذکر شده است. که برخی آن را در حدود 300 مورد شمارش نموده اند
  13. سنن ابى داود، ج3، ص 324.
  14. کنز العمّال، 15080
  15. الجامع الصغير، ج2، ص406؛ امالى صدوق، ص 425.
  16. صدوق، معاني الأخبار، 1403ق، ص 250.
  17. مسند احمد، ج۵، ص۲۴۳.
  18. وقعة الصفين، ص 217.
  19. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 20
  20. ابن الأثیر الجزری، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۳۶۸
  21. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ج50 ، ص316
  22. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج69، ص 208
  23. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ج 69، ص 208

منابع

  • ابن الأثیر الجزری، علی بن محمد، أسدالغابة فی معرفة الصحابة، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  • أحمد بن حنبل، مسند، تحقیق شعيب الأرنؤوط و عادل مرشد، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421 هـ - 2001 م.
  • حسینی دشتی، سید مصطفی، فرهنگ معارف و معاریف.
  • راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامية، چاپ اول، 1412ق.
  • رضوانی، علی‌اصغر، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، تهران، نشر مشعر، 1385ش.
  • زغلول، محمد السعید، موسوعة أطراف الحديث النبوي الشريف، بیروت، دار الكتب العلمية.
  • صدوق، محمّد بن على بن بابويه، الأمالي، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش.
  • صدوق، محمّد بن على بن بابويه، معاني الأخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1403ق
  • مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، 1403 ق.