فاضل هندی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«فاضل هندی» از فضلای قرن یازده و 12 هجری قمری و از نوابغ است. وی در فقه شیعه به علت تألیف کتاب «کشف اللثام» که شرح «قواعد» علامه حلی است، جایگاه ویژه دارد، چنانچه به همین مناسبت او را «کاشف اللثام» می خوانند. آراء و عقائد و نظرات او کاملا مورد توجه فقهاء است و جامع معقول و منقول بوده است.

ولادت و خاندان

شیخ بهاء الدین اصفهانی، (معروف به فاضل هندی) در سال 1062 هـ.ق در اصفهان متولد شد. پدرش، تاج‌الدین حسن اصفهانی، فرزند شرف‌الدین محمد مشهور به ملا تاج مردی دانشمند و فاضل بود و از شاگردان علامه مجلسی بود و از وی روایت نقل می‌کرد. وی نام این کودک را «ابوالفضل» نهاد که بعداً به «فاضل هندی»[۱] و «بهاءالدین محمد»[۲] معروف شد.

همسر فاضل از اهالی اِجِه (اژیه) از توابع اصفهان بود. نوشته‌اند: «فاضل هندی» با علامه مجلسی اول نسبتی نیز داشته[۳] و باواسطه، داماد وی بوده است.[۴] تنها پسر فاضل هندی، محمدتقی همانند پدرش دانشوری فرزانه بود. محمدتقی را چنین ستوده‌اند: «خورشید آسمان فضل و دانش و قطب دایرة کمال، مولی محمدتقی بن فاضل هندی با سید نصرالله مکاتبه داشته است. وی اشعاری را در فضیلت مولی محمدتقی سروده است و برای وی ارسال داشته و از پسر فاضل هندی جواب خواسته است».[۵]

تحصیلات و نبوغ فاضل هندی

فاضل هندی یکی از نوابغ شیعه بوده است. او در 13 سالگی به اجتهاد رسید و در سال 1077 هـ.ق (تقریباً در 16 سالگی) در ردیف فضلای بنام بود.[۶] او خود در آغاز کتاب «کشف اللثام» گفته است: «من فارغ التحصیل شدم از معقول و منقول وحال این که سیزده ساله نشده بودم، وشروع کردم در تصنیف و حال این که به یازده سالگى نرسیده بودم، و «منیة الحریص» را قبل از 19 سالگى نگاشتم، و تصنیف کردم پیش از آن بیش از ده کتاب از متون و شروح و حواشى [...] و ده ساله بودم که «مطوّل» و شرح «مختصر تلخیص» تفتازانى را درس مى ‏گفتم».[۷]

فیلسوف معاصر، سید جلال الدین آشتیانی درباره تحصیلات فاضل، چنین می‌گوید: «حقیر در جُنگی قدیمی در زمان گذشته، عبارتی از شخصی که در اواخر صفویه می‌زیسته است دیدم که چنین نوشته است: در مدرسه، صبی مُراهقی (پسر نزدیک به بلوغ) را دیدم که در بحث، علیم ماهر و واجد مقام عالی در علوم عصر بود و آثار نبوغ از ناصیة او آشکار بود. از نسبش پرسیدم، گفتند: او فرزند ملا تاج و نامش بهاءالدین محمد است».[۸]

فاضل هندی در 16 سالگی موفق شد «شفای» بوعلی را تلخیص کند، گرچه این نسخه سوخت و از میان رفت. فاضل در 22 سالگی، بار دیگر به تلخیص شفا پرداخت.[۹] مرجعیت علمی فاضل هندی پس از رحلت مرحوم مجلسی (1110 هـ.ق) و درگذشت آقا جمال خوانساری (1125 هـ.ق) فراگیر شد.[۱۰]

درباره استادان فاضل هندی چیزی ننوشته‌اند. برخی از پژوهشگران معاصر بر این باورند که اولین استاد فاضل هندی، پدرش (مولی تاج‌الدین حسن بن شرف‌الدین فلاورجانی اصفهانی) بود.[۱۱] فاضل درباره پدرش آورده است: «و اکثر روایاتی عن والدی العلامه تاج ارباب العمامه».[۱۲]

اقامت فاضل در هند

فاضل در سنین کودکى چند سالى به همراه پدر در هندوستان اقامت کرد و از این رو به فاضل هندى معروف شد؛ لقبى که خود نیز بدان راضى نبود.

علاّمه زنوزى در «ریاض الجنّة» جریان اقامت او در هند را چنین بیان می کند: «از جمعى از ثقات علما و علماى ثقات، مسموع شد که: والد فاضل هندى، به عنوان تجارت، اکثر اوقات به سفر هند مى‏ رفت و با اورنگ زیب، سلطان هند، ربطى داشت و در هر سفر، تحفه ‏اى از نفایس، به سلطان مذکور مى ‏برد؛ و چون ولد ارشد او، فاضل هندى، در سن دوازده سالگى، در همه فنون عقلیه و نقلیه به سر حد کمال و اجتهاد رسیده بود و در آن روزها نیز، سفر هند داشت، با خود گفت: بهتر از این فرزند، تحفه‏ اى براى اورنگ زیب، تحصیل نخواهم کرد؛ پس فاضل را برداشته، روانه هند گردید. و چون به خدمت اورنگ زیب رسید، سلطان از راه ملاطفت از او پرسید که: این دفعه از غرایب ایران چه تحفه از براى ما آوردى؟ پدر فاضل عرض کرد که: بنده‏ زاده خود را آورده‏ ام. سلطان را این سخن خوش نیامد که طفل دوازده ساله را از ایران به رسم تحفه به هند آوردن، لطفى ندارد! پس بعد از چند روز، فاضل را به حضور طلبید و به حقیقت مراتب کمالات او پى برده، فحول علماى عامه را در مجلس حاضر نموده، امر فرمود که: در مسائل غامضه با این طفل مکالمه و مناظره نمایید. چند مجلس با فحول علما در علوم عقلیه و نقلیه و ادبیه، سیّما در مسأله امامت گفتگو کرده، جمله را عاجز و ملزم نموده، هیچ کس از علماى آن سرزمین، صرفه از مناظره او نبردند. سلطان را رغبت تمام به فاضل به هم رسید و او را از پدرش خواهش نموده، پیش خود نگاهداشت و چون فاضل در سن دوازده سالگى بود و هنوز به حد بلوغ نرسیده بود، پادشاه او را در حرم جا داده، تعلیم صبیان و نسوان مى‏ نمود».

فاضل چندین سال در هندوستان اقامت و به تدریس اشتغال داشته است. چنان که از رساله «زبدة العربیة» او معلوم مى‏ شود وى در آن دیار کتاب «مطوّل» تفتازانى را تدریس مى‏ کرده و در همان زمان به تلخیص و ترجمه اثر فوق پرداخته است.

از رساله «اجالة الفکر» فاضل که در سال 1078ق تالیف شده بر مى‏ آید که وى تا سال فوق که مصادف با شانزده سالگى او بوده در آن دیار سکونت داشته و به تألیف و مناظرات علمى اشتغال داشته است.

یکى از آثار کلامى فاضل کتاب «اثبات الواجب فى اثبات الواجب» است که در سال 1080ق در سن 18 سالگى فاضل تألیف و به شاه سلیمان صفوى تقدیم شده است. از سال نگارش این اثر معلوم مى‏ شود که فاضل در سنّ 18 سالگى در ایران بوده و به تألیف اشتغال داشته؛ بنا بر این وى در فاصله 16 تا 18 سالگى از هند بازگشته است.[۱۳]

آثار و تألیفات

مهم‏ترین آثار علمى فاضل به شرح زیر است:

  1. «کشف اللثام عن قواعد الاحکام»؛ این کتاب مهم‏ترین اثر فاضل و یکى از کتب ارزشمند شیعه در فقه استدلالى است. فاضل این اثر ارجمند و ماندگار را به عنوان شرح بر کتاب «قواعد الاحکام» علامه حلى نگاشته است.
  2. «المناهج السویّة»؛ از آثار ارزشمند فاضل در فقه استدلالى است که به صورت شرح بر «الروضة البهیة» شهید ثانى نگاشته شده است.
  3. «عون اخوان الصفا»؛ تلخیص کتاب شفاى ابن سینا است.
  4. «اللآلى العبقریة»؛ در شرح قصیده سیّد حمیرى. این اثر ارجمند که بیان‏گر اوج اقتدار و مهارت او در ادبیات عرب است اخیرا در قم به چاپ رسیده است.
  5. «اجالة الفکر فى فضاء مسالة القضاء والقدر»؛ از آثار ارزشمند فاضل که در سال 1078ق در سنّ 16 سالگى وى تألیف شده است.
  6. «الکوکب الدرى»
  7. «حکمت خاقانیه»؛ به فارسى که براى اورنگ زیب، پادشاه بابرى هند نگاشته است.
  8. «بینش غرض آفرینش»؛ رساله‏ اى کلامى است به فارسى که براى شاه سلطان حسین صفوى نگاشته شده است.
  9. «چهار آئینه»؛
  10. «نجات»؛ اثرى کلامى به زبان فارسى است که به نام سلطان حسین صفوى نگاشته شده است.
  11. «قراح الاقتراح»؛ این اثر تلخیص و تنقیح کتاب معروف «الاقتراح» جلال الدین سیوطى است.
  12. «تحدیق النظر»؛ از آثار چاپ نشده کلامى فاضل است
  13. «کاشف اسرار الیقین من اصول الشرع المبین فى شرح معالم الدین»؛ در علم اصول فقه.[۱۴]

شاگردان

  1. شیخ احمد بن حسین حلی: وی از فاضل، اجازه روایی نیز داشته و این اجازه را فاضل به خط خود، پشت کتاب «قرب الاسناد» نوشته است که در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی موجود است.[۱۵]
  2. سید محمدعلی کشمیری: وی در سال 1129 هـ.ق از فاضل اجازه روایی گرفت.[۱۶]
  3. سید ناصرالدین احمد بن سید محمد بن سید روح‌الامین مختاری سبزواری (1080ـ1130 هـ.ق): وی مورد توجه فاضل هندی بود. فاضل هندی به وی اجازه روایی داد، سبزواری دارای آثار بسیاری است، از جمله: زواهر الجواهر، شرح بر احتجاج طبرسی و شرح نهج البلاغه.[۱۷] قبر او در تخت فولاد اصفهان است.[۱۸]
  4. ملا عبدالکریم بن محمدهادی طبسی: او از فاضل هندی اجازه روایی داشت. فاضل این اجازه را پشت کتاب من لایحضره الفقیه ـ که در کتابخانه آیت الله مرعشی موجود است ـ نوشت.[۱۹]
  5. شیخ محمد بن حاج علی بن امیر محمود جزائری تستری، سید عبدالله جزائری وی را صاحب تألیفات فراوان دانسته است.[۲۰]
  6. مولی نصیری امینی: وی از فاضل اجازه نقل روایت داشت.[۲۱]
  7. میرزا عبدالله افندی: وی از شاگردان آقا حسین خوانساری، آقا جمال، فاضل هندی و علامه مجلسی بود.[۲۲]
  8. میرزا بهاءالدین محمد مختاری (1080ـ1140 هـ.ق): وی فرزند سید محمدباقر حسینی مختاری سبزواری نائینی اصفهانی است و اجازه‌ای از صاحب کشف اللثام دارد.[۲۳] از او بیش از 40 کتاب و رساله به یادگار مانده است.[۲۴]
  9. علی‌اکبر بن محمد صالح حسنی لاریجانی: وی نسخه‌ای از کشف اللثام را به خط خود نوشته و اجازه استادش نیز در آن موجود است.[۲۵]
  10. محمدصالح کزازی قمی: وی در سال 1126 هـ.ق به اصفهان رفت و نزد فاضل هندی به تحصیل پرداخت. وی فتواهای فاضل هندی را در رساله‌ای به نام «تحفة الصالح» گرد آورد[۲۶] و به شاه سلطان حسین صفوی اهداء کرد.[۲۷]
  11. سید صدرالدین محمد حسینی قمی همدانی: وی شرحی بر «عدة الاصول» نوشته که تقریظی از فاضل هندی بر آن موجود است. این کتاب در کتابخانه آیت الله مرعشی موجود است[۲۸] وی استاد وحید بهبهانی بود.[۲۹]
  12. محمدتقی اصفهانی، مشهور به «ملا تقیا» اجازه‌ای از فاضل هندی برای او در سال 1118 هـ.ق صادر شده است.[۳۰]
  13. شیخ عبدالحسین بن عبدالرحمن بغدادی: فاضل در سال 1134 هـ.ق رسالة «الاحتیاطات اللازمة العمل» را بر او املا کرده است.[۳۱]

نقش فاضل هندی در فقه شیعه

فاضل هندی در عصری می‌زیست که اخباری‌گری در حوزه‌های علمیه رواج داشت. علامه محمدباقر مجلسی گرچه اخباری بود، روش میانه و معتدلی را در پیش گرفته بود و اکثر آثارش ـ حتی آثار فقهی و کلامی‌اش ـ در قالب ترجمه احادیث بود. در کنار این حرکت مقدس، مجتهدانی بودند که آثار آن‌ها بر اساس استدلال‌های عقلانی و بهره‌گیری از دانش اصول بود. پیشتازان این اندیشه، آقا جمال خوانساری و فاضل هندی بودند.

فاضل هندی متن فقهی مفصلی را به عنوان شرح بر قواعد الاحکام علامه حلی نوشت و نام آن را «کشف اللثام عن حدود قواعد الاحکام» نهاد. او پیش از این شرح، شرحی بر لمعه با عنوان «المناهج السویه» را نوشت. آقا جمال خوانساری جز حاشیه بر لمعه و نگارش آثار فقهی کوتاه، متن مفصلی آماده نکرد. بعد از این دو شخصیت، تا مدتی طولانی یعنی در تمام قرن دوازدهم متن فقهی مفصلی نوشته نشد. بنابراین «کشف اللثام» موقعیتی ممتاز یافت. زمانی که صاحب جواهر و صاحب ریاض المسائل دست به نگارش کتاب‌های مفصل خود زدند، آخرین اثر فقهی مفصل عالمانه را همین کشف اللثام دانسته، از آن در تدوین کتاب خویش بهره‌ی فراوان بردند. صاحب جواهر اعتماد عجیبی به فاضل هندی و کتابش (کشف اللثام) داشت و چیزی از جواهر را نمی‌نوشت مگر آن که کشف اللثام در دسترس او باشد.[۳۲]

از قول صاحب جواهر نقل کرده‌اند: «لو لم یکن الفاضل فی ایران ما ظننت أنّ الفقه صار الیه؛[۳۳] اگر فاضل (هندی) در ایران نبود، گمان نمی‌کردم فقه به آنجا رفته باشد»

صاحب جواهر، از کشف اللثام در نگارش جواهر فراوان استفاده کرده است. از جمله: 80 مورد در جلد اول، 138 مورد در جلد هشتم، 80 مورد در جلد نهم، 85 مورد در جلد دهم، 150 مورد در جلد یازدهم، 200 مورد در جلد چهل و یکم و 280 مورد در جلد چهل و سوم. شیخ انصاری نیز در کتاب مکاسب خود، به کشف اللثام بسیار استناد کرده است.

بنابراین باید فاضل هندی را حلقه واسط مهمی در تاریخ اجتهاد شیعی برشمرد.[۳۴]

وفات

او در سال 1137 ه.ق در همان سال فتنه افغان و تسلط آنان بر اصفهان درگذشت و درتخت فولاد، بالاتر از قبر خواجوئی مدفون گشت، و فاضل نامی حاج ملامحمد نائینی هم که از فضلای علمای اعلام بود،در سال 1263 ه.ق در اصفهان وفات یافت و در جنب آرامگاه فاضل هندی مدفون گردید و به همین مناسبت این آرامگاه رامردم اصفهان «فاضلان» گویند.

پانویس

  1. تاریخ حزین، ص 64.
  2. ریاض ‌العلما، ج 7، ص 36.
  3. تذکرة الانساب، ص 107، و نجوم السماء، ص 212.
  4. مفاخر اسلام، ج 8، ص 328.
  5. اعیان الشیعه، ج 44، ص 135؛ ج 9، ص 197 و ج 1، ص 197.
  6. ترجمه روضات الجنات، ج 7، ص 357.
  7. كشف اللثام عن قواعد الاحكام، ص112
  8. منتخب آثار الحکماء، ج 3، ص 544، پاورقی.
  9. مقالات تاریخی، دفتر سوم، رسول جعفریان، ص 133.
  10. دستور شهریاران، ص 273.
  11. زندگینامه علامه مجلسی، ج 2، ص 82 و تذکرة العلماء، محمد بن سلیمان تنکابنی، ص 169.
  12. بهجة الآمال، ص 375.
  13. گلزار فضيلت، رحيم قاسمي
  14. گلزار فضيلت، رحيم قاسمي
  15. ترجمه روضات الجنات، ج 7، ص 113؛ طبقات اعلام الشیعه، ص 548 و الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج 18، ص 56.
  16. تلامذة العلامة المجلسی و المجازون منه، ص 63.
  17. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 1، ص 232، شماره 1220.
  18. اعیان الشیعه، ج 3، ص 111.
  19. مقالات تاریخی، دفتر سوم، رسول جعفریان، ص 131.
  20. الاجازه الکبیره، ص 177.
  21. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 18، ص 57.
  22. الاجازه الکبیره، ص 147 و تلامذه العلامه المجلسی والمجازون منه، ص 37.
  23. الکواکب المنتشره، ص 109.
  24. طبقات اعلام الشیعه، ص 109، 108، و الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 4، ص 423.
  25. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 18، ص 57.
  26. تراجم الرجال، ج 2، ص 726.
  27. اعیان الشیعه، ج 9، ص 138.
  28. مقالات تاریخی، دفتر سوم، رسول جعفریان، ص 132.
  29. طبقات اعلام الشیعه، ص 576. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 1، ص 232، الکواکب المنتشره، ص 116.
  30. الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج 1، ص 232؛ الکواکب المنتشره، ص 116.
  31. همان، ج 11، ص 34.
  32. احوال و آثار بهاءالدین محمد، رسول جعفریان، ص 36 و 34.
  33. فوائد الرضویه، ص 478.
  34. مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص 56.

منابع

  • مجموعه گلشن ابرار، جلد3، زندگی نامه "فاضل هندی" از علی محمد نیکان.
  • فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی
  • گلزار فضيلت، رحيم قاسمي، کانون پژوهش، چاپ اول، اصفهان، ۱۳۸۸ش.

پیوندها