عبدالجلیل قزوینی رازی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۴۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عبدالجلیل قزوینی رازی (متولد اواخر سده ۵ قمری) دانشمندی فاضل و فقیهی فصیح و زبان آور بود. مهم‌ترین اثر وی، کتاب «النقض» است که هم از نظر محتوا (به عنوان اعتقادات شیعه) و هم از جهت متن (نثر فارسی) پراهمیت قلمداد شده است. از شاگردان وی می‌توان به منتجب الدین رازی اشاره نمود.

معرفی اجمالی

عبدالجلیل، فرزند ابوالحسین بن ابوالفضل قزوینی است. تاریخ و محل دقیق تولد وی روشن نیست، اما شواهدی وجود دارد که در اواخر سده پنجم قمری متولد شده است. باتوجه به نگارش کتاب «‌البراهین فی امامة امیرالمؤمنین(ع)‌» در سال ۵۳۷ قمری، و نیز بنابر تصریح خود در کتاب النقض در سال ۵۵۰ هجری، داشتن مجلس وعظ در مدرسه بزرگ خود، این احتمال را قوت می‌بخشد که او در این سال‌ها، فردی میانسال و جاافتاده در میان مشاهیر شهر ری بوده است، بنابراین زمان تولد او را می‌توان حدوداً اواخر قرن ۵ قمری تخمین زد.

عبدالجلیل اصالتاً اهل قزوین بوده اما به سبب سکونت در شهر ری و قرار گرفتن در شمار علمای شیعه آن بلاد، او را عبدالجلیل رازی نیز می‌خوانده‌اند.

شیخ منتجب‌الدین در معرفى وى ضمن آنکه او را از جمله عالمان شیعى دانسته که به پرهیزگارى شهره بوده‌اند، به مهارت و استادى قزوینى در علم کلام اشاره کرده است.

بعد از منتجب‌الدین، رافعى مؤلف «التدوین فى اخبار اهل العلم بقزوین» از عبدالجلیل قزوینى چنین یاد کرده است: «عبدالجلیل بن ابوالحسین مشهور به ابورشید قزوینى، واعظ، اصولى، داراى کلامى شیوا در وعظ است. تألیفاتى در علم کلام دارد. در رى سکونت دارد و از شیعیان است».

نقطه ثقل بزرگان اهل ترجمه در ذکر احوال قزوینی، تأکید بر تصنیف کتاب «‌النقض‌» بوده است و در ضبط صریح و دقیق تاریخ ولادت، وفات و دیگر مسائل زندگی وی تساهل شده است. گفته شده وفاتش در نیمه‌ دوم سده‌ ششم هجری یعنی پس از سال ۵۶۰ قمری بوده است.

تحصیلات

در مورد چگونگی شروع تحصیلات و همچنین استادان وی در کتاب‌های شرح‌حال‌نگاری مطالب زیادی نمی‌توان یافت. احتمالاً تحصیلات خود را از شهر قزوین شروع و پس از هجرت به ری، تحصیلات خود را در آنجا تکمیل کرده است. عبدالجلیل در کتاب النقض به شاگردی نزد «اوحد الدین قزوینی» (برادر بزرگ‌تر عبدالجلیل) و ابومنصور المظفر العبادی تصریح کرده است. اما قرائن دال بر اینست که او، از محضر دیگر علمای آن دوره هم کسب فیض کرده است. از بزرگان آن دوره می‌توان به ابوالوفاء عبدالجبار رازی، شیخ معین الدین امیر کاعجلی و... اشاره داشت.

واعظ شهیر

اکثر قریب به اتفاق تراجم‌نگاران و شرح حال‌نویسان، از وی بالفظ «‌الواعظ‌» یاد کرده و در شرح زندگانی او، تأکید بر وعظ و فصاحت وی کرده‌اند.

در قلم تراجم نویسان اگر شخصیتی به لفظ «‌واعظ‌» توصیف گردید بدین معنا اشاره دارد که او دارای تمام صفات لازمه برای شهرت به این صفت، اعم از فصاحت، بلاغت، تسلط بر منطق و... است.

بسیاری از بزرگان همچون علامه مجلسی، شیخ حر عاملی در امل الآمل، محمد باقر خوانساری در روضات الجنات، شیخ عبدالله افندی اصفهانی در ریاض العلماء، شیخ عبدالله مامقانی در تنقیح المقال، شیخ عباس قمی در فوائد الرضویه و... در توصیف عبدالجلیل، او را واعظی فصیح خوانده‌اند. البته آنان، مبنا و مستند خویش را کتاب «‌الفهرست‌» نوشته منتجب الدین رازی قرار داده‌اند و غالباً سخن وی را تکرار نموده‌ و اگر مطلبی خارج از آن کتاب بدست آورده‌اند، بعد از نقل مطلب از الفهرست آن را بیان کرده‌اند.

شخصیت وی در میان عامه

در روزگار زندگانی عبدالجلیل، به سبب حکومت و قدرت اهل سنت، نزاع‌های درون دینی، بیشتر به ضرر شیعیان تمام می‌شده است. تلاش عبدالجلیل نیز به عنوان یکی از سرشناسان ری، بیشتر معطوف به انجام این امر مهم بوده است، برخی از نوشته‌های وی، نشان دهندۀ تلاش او در این راه بوده است.

عبدالجلیل در شهر ری، به شدت مورد احترام عامه بوده است، به گونه‌ای که برخی از نوشته‌های وی مورد توجه بزرگان اهل سنت قرار می‌گرفت، و از آن نسخه برداری می‌کردند و حتی تقریظ هم بر آن نوشته بوده‌اند. عبدالجلیل در مورد ایمان عمر خطاب مطالبی را نگاشته است که شاید آن را باید به نوعی تلطیف کردن فضای موجود بین شیعه و اهل تسنن دانست.

از عبارات او در کتاب النقض برمی آید که عمادالدین حسن استرآبادی بر کتاب تنزیه عایشه تقریظ نوشته است و حتی امیرعباس غازی ملحدکش از سران اباحتیان در زمان حکومت خود در شهر ری، این نسخه را طلب کرده بوده تا در خزانه وی از آن نگهداری شود.

عبدالجلیل خود نیز بصورت تلویحی، اشاره‌ای به وجاهت خود در ری داشته است.

شاگردان

در مورد تعداد شاگردان او هم نمی‌توان اظهار نظر صریحی کرد اما به نظر می‌رسد این افراد از شاگردان وی بوده‌اند: منتجب الدین بن بابویه، رافعی و سید واثق بالله بن احمد جبلی: عالم زیدی مذهب بوده و توسط شیخ عبدالجلیل مستبصر شد.

همچنین صاحب روضات می گوید ابن شهر آشوب مازندرانی در معالم العلماء اظهار می دارد: عبدالجلیل رازی فرزند عیسی از اساتید با کفایت من بود و نقضی بر کتاب ابوحسین بصری سنی مرقوم داشت.

آثار و تألیفات

عبدالجلیل قزوینی از افراد متبحر در فن نویسندگی بود و آثاری چند که بیشتر در مباحث اعتقادی و کلامی به وی نسبت داده‌اند. تصانیف وی عبارتند از:

  • النقض (بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض): مهم‌ترین و ماندگارترین نقشی که قزوینی در تاریخ تشیع داشته، نگارش کتابی در پاسخ به تهمت‌ها و نوشته‌های خارج از ادب، اخلاق و دین، توسط یک متعصب ناصبی بوده است. قزوینی کتاب نقض را در رد کتابی به نام «بعض فضائح الروافض» نوشته، که نویسنده‌ای سنی مذهب، ساکن ری، در محرّم سال ۵۵۵ تألیف آن را به پایان برده و ظاهراً عبدالجلیل تا سال ۵۵۹ به تکمیل آن مشغول بوده است. قاضی شهید صاحب مجالس می نویسد: واعظ قزوینی مدتها در ری تبلیغ می نمود و دانشمندی بلند همت بود، شیعیان ایران در جو آن روزگار (که اغلب پیرو مذاهب دیگر بودند) از مکتوبات نواصب و بعضی اتهامات بی مورد خیلی ناراحت می شدند و در این زمینه مطالب مثالب و نواصب را به رخ شیعیان می کشیدند. تا اینکه به درخواست نقیب شریف محمد بن علی مرتضی و یا به درخواست سید مرتضی که از اعیان با نفوذ شهر ری بوده از عبدالجلیل کتابی مستدل و مستند در نقض بر مثالب (مثالب نواصب) درخواست می شود. سپس این دانشمند بزرگوار کتاب «النقض» را به رشته تحریر درآورد. باید دانست النقض با استفاده از اخبار صحیح فریقین پس از ضرورت به رشته تحریر می رود. صاحب ریاض العلماء ضمن نقل قول صاحب مجالس اضافه می کند نسخه ای از کتاب النقض نزد ما موجود است، این کتاب در عصر خود بی نظیر بوده است و تاریخ تألیف آ ن سال ۵۵۶ قمری به درخواست سید مرتضی محمد بن علی نقیب شیعیان آن زمان صورت گرفته است.
  • البراهین فی امامة امیرالمؤمنین: این کتاب را در سال ۵۳۷ ق تألیف نموده است و مشتمل بر دلائل امامت امام علی علیه السلام است.
  • السؤالات و الجوابات (در هفت مجلّد): مجموعه سؤالاتی که وی به صورت کتبی به آنها پاسخ داده است. ذکر این کتاب به عنوان هفت مجلد در شرح زندگانی شیخ عبدالجلیل، می‌تواند گواهی بر سرآمدی و سرشناسی او در میان اهل علم در ری باشد که او را مرجع حل مشکلات خود می‌دانسته‌اند.
  • مفتاح الراحات فی فنون الحکایات (مفتاح التذکیر): این کتاب مورد توجه عده‌ای از بزرگان اهل سنت و شیعه بوده و به سبب آنکه حاجت واعظان و مناظران را در مذاکرات و مواعظ رفع می‌کرده، به مفتاح التذکیر تغییر نام یافته است، و نام اصلی آن همان مفتاح الراحات می‌باشد که خود مصنف به آن تصریح می‌نماید. وی در این اثر اعتقاد شیعه در حق زهاد، عباد و مفسران را بیان کرده است.

پیوندها

منابع