عبدالملک بن مروان

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«عبدالملک بن مروان»، پنجمین خلیفه اموی و دومین حاکم تیره مروانی است که در سال ۶۵ قمری پس از هلاکت پدرش مروان بن حکم، در شام به خلافت رسید و به مدت ۲۱ سال حکومت کرد.[۱]

دوران خلافت عبدالملک

وی پیش از خلافت پیوسته ملازم مسجد بود و قرآن مجید را بسیار تلاوت می‌کرد و بدین جهت وی را "حمامة المسجد" می‌گفتند. اما هنگامی که به خلافت رسید، قرآن را بر هم نهاد و گفت: «سلام علیک، هذا فراق بینی و بینک: خداحافظ این آغاز جدایی بین من و توست»![۲]

عبدالملک بن مروان در آغاز خلافت خویش با دو قیامی که منجر به پیروزی شده و موفق به تشکیل حکومت شده بودند، مواجه بود. نخست عبدالله بن زبیر بود که در مکه معظمه قیام کرد و به پیروزی رسیده بود و علاوه بر حجاز و یمن، بسیاری از مناطق عراق و شام را نیز در اختیار گرفته بود. دیگری مختار ثقفی بود که با یاری و همراهی شیعیان در کوفه قیام کرد و علاوه بر این شهر، بسیاری از بخش‌های میانی و شمالی عراق را در استیلای خود گرفته بود. ولی حکومت مختار ثقفی، چندان دوام نیافت و بدست مصعب بن زبیر برادر عبدالله بن زبیر از میان رفت و تمام سرزمین عراق نیز به حکومت آل زبیر پیوست.

از آن زمان پیوسته میان زبیریان و امویان درگیری و جنگ بود و این وضعیت به مدت نه سال ادامه داشت و سرانجام، حجاج بن یوسف ثقفی از سوی عبدالملک بن مروان مکه معظمه را سنگباران و آتش‌باران کرد و با تخریب خانه خدا و کشتار عظیم مردم، عبدالله بن زبیر را در سال ۷۳ قمری کشت و به حکومت چندین ساله وی پایان داد و از این زمان سراسر مناطق اسلامی در تحت سیطره عبدالملک مروان قرار گرفت.

سیوطى و ابن اثیر مى‏ نویسند: در طى تاریخ اسلام عبدالملک نخستین کسى بود که غدر و خیانت ورزید (عمرو بن سعید بن العاص را پس از امان دادن کشت) و نخستین کسى بود که مردم را از سخن گفتن در حضور خلیفه منع کرد و نخستین کسى بود که از امر به معروف جلوگیرى کرد.[۳]

او دو سال پس از شکست دادن عبدالله بن زبیر در مکه، در سال ۷۵ هجرى در جریان سفر حج وارد مدینه شد و ضمن سخنانى خطاب به مردم چنین گفت: من نه همچون خلیفه خوار شده (عثمان)، نه همچون خلیفه آسان گیر (معاویه) و نه مانند خلیفه سست خرد (یزید) هستم، من این مردم را جز با شمشیر درمان نمى‏ کنم، ... به خدا سوگند از این پس هر کس مرا به تقوا امر کند، گردن او را خواهم زد.[۴]

عبدالملک در مدت حکومت طولانى خود، آن چنان با ظلم و فساد و بیدادگرى خو گرفت که نور ایمان در دل او به کلى خاموش گشت. او که روزى از لشکر کشى یزید به مکه (جهت سرکوبى عبدالله بن زبیر) ابراز نفرت مى‏ کرد، پس از رسیدن به حکومت، نه تنها این عملیات را ادامه داد، بلکه شخص سفاکى چون حجاج را مأمور این کار کرد و او مسجد الحرام و کعبه را (که پسر زبیر در آنجا متحصن شده بود) با منجنیق سنگباران کرد.[۵]

امام سجاد در دوره عبدالملک

عبدالملک بن مروان در پی مشروعیت بخشی دوباره به بنی امیه بود زیرا پس از عاشورا، بنی امیه دیگر مشروعیتی نداشت. از این رو وقتی به اطلاع عبدالملک رسید که شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد امام سجاد علیه السلام است، فردی را نزد امام فرستاد و تقاضا کرد شمشیر را به او ببخشد، اما امام نپذیرفت. عبدالملک با شنیدن این خبر، نامه‌ی تندی خطاب به امام نوشت و تهدید کرد سهم او را از بیت المال قطع می‌کند. حضرت زین العابدین (ع) در پاسخش چنین نوشت: «خداوند برای متقین و پرهیزگاران از آنچه برایشان ناخوشایند است، راه خروج قرار داده، آن را ضمانت کرده و روزی‌شان را از جایی که فکرش را نمی‌کنند، به آنان می‌رساند. او در قرآن فرموده: "خداوند تمامی خائنین ناسپاس را دوست ندارد." حال تو بنگر کدامیک از من و تو مستحق این آیه هستیم.»

از قاطعیت امام در پاسخ به عبدالملک این طور برمی‌آید که انگیزه‌ی عبدالملک در تقاضای شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، بسیار اساسی‌تر از داشتن یک شیء عتیقه و یا حتی متبرک بوده است. او می‌دانسته وجود شمشیر پیامبر نزد امام سجاد نشانه اولویت و حقانیت او برای امامت و رهبری جامعه و جانشینی پیامبر (ص) در همه شئون سیاسی و اجتماعی است.[۶]

روایت شده هنگامی که او به خلافت رسید، موقوفات و صدقات رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام علی علیه‌السلام را به امام زین العابدین علیه‌السلام برگردانید و آن حضرت را متولی آن‌ها نمود.[۷]

عبدالملک با اینکه به جان امام سجاد (ع) تعرض نکرد، اما بدترین دوران برای شیعیان بود و بسیاری از آنان را قتل عام کرد. یکی از گناهان او سوار کردن حجاج بن یوسف بر گرده مردم بود که بسیار خون ریز بود و هزاران نفر را به جرم شیعه بودن کشت.

وفات

عبدالملک بن مروان به مدت ۲۱ سال حکومت کرد و سرانجام در پانزدهم شوال سال ۸۶ قمری در دمشق، مقر خلافت امویان به هلاکت رسید.[۸] درباره تاریخ وفات عبدالملک، برخی چهارم[۹] و برخی نیز دهم شوال سال ۸۶ قمری[۱۰] را ذکر کرده‌اند، ولی اکثر مورخان، همان روز پانزدهم شوال را اختیار کرده‌اند.[۱۱]

پس از عبدالملک، چهار تن از فرزندان بلاواسطه او یعنی ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک و یزید بن عبدالملک و نیز چندین نفر از فرزند زادگانش به خلافت رسیدند.

پانویس

  1. ر.ک: تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۳۴؛ تاریخ ابن خلدون (ترجمه عبدالمحمد آیتی)، ص ۳۹.
  2. وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص ۷۳.
  3. سیوطى، تاریخ الخلفا، ص ۲۱۸؛ ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج ۴، ص ۵۲۲.
  4. سیوطى، تاریخ الخلفا، ص ۲۱۸.
  5. سیوطى، تاریخ الخلفا، ص ۲۱۷.
  6. بحارالانوار، ‌ج ۴۶، ص ۹۵ به نقل از محاسن برقی و مناقب ابن شهر آشوب.
  7. الارشاد (شیخ مفید)، ص ۵۰۲.
  8. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۲۱۰.
  9. وقایع الایام، ص ۷۳.
  10. المحبر (محمد بن حبیب بغدادی)، ص ۲۵.
  11. تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۸۳.

منابع

  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
  • "شخصیت عبدالملک بن مروان"، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی.