عبدالحسين غروى تبريزى: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
==ولادت عبدالحسین غروی==
+
==ولادت و خاندان ==
  
در سال 1328 ه.ق، در (شهر [[نجف]] اشرف) و جوار بارگاه ملكوتى اميرمؤمنان كودكى ديده به جهان گشود كه نامش را عبدالحسين نهادند، وى ايام كودكى را در آن شهر سپرى ساخت و در شش سالگى وارد مدرسه علوى در نجف اشرف شد. عبدالحسين بعد از گرفتن گواهى نامه ششم ابتدائى بود كه پا به مدرسه دينى نهاد و چنانچه خود مى گويد: «پدرم از تبريز نوشت خوب است ايشان همان روش آباء و اجداد خود را پيشه كند و به تحيل علوم دينى بپردازد».<ref> مجله حوزه، شماره 62، ص 38.</ref>
+
عبدالحسین غروى در سال ۱۳۲۸ ه.ق، در شهر [[نجف]] اشرف و جوار بارگاه ملکوتى [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] کودکى دیده به جهان گشود که نامش را عبدالحسین نهادند. خاندان وی بیش از سیصد سال از بزرگان و علما بودند و در منطقه انزاب نام آشنایى داشتند. انزاب منطقه اى بین [[تبریز|تبریز]] تا دو فرسخى سلماس را گویند. جد بزرگ ایشان سیصد سال پیش [[امام جمعه]] خامنه بوده است. پدر آیت الله غروى نیز از علماى بزرگ بود چنان که استاد محمد شریف رازى در مجموعه گنجینه دانشمندان درباره پدر آیت الله غروى مى نویسد: «ایشان پس از تحصیل و فراگیرى علوم حوزوى در تبریز به نجف اشرف مشرف مى شود و در آن جا از محضر بزرگانى همچون مرحوم [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید یزدى]] صاحب [[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقى]]، مرحوم [[شیخ الشریعه اصفهانی|شریعت اصفهانى]] و [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] بهره مى برد و مورد لطف و توجه آن بزرگان قرار مى گیرد و اجازات و تقریرات خوبى از آنان داشت».<ref> همان.</ref>
  
سفارش پدر بزرگوارش او را مصمم ساخت و تصميم گرفت و در نجف كنار بارگاه ملكوتى حضرت [[امیرالمومنین]] عليه السلام دروس حوزوى را آغاز كند. عبدالحسين بعد از تحصيل دروس مقدماتى، قوانين را در محضر آقا شيخ حسين اهرى، و مقدارى از مكاسب را در محضر مرحوم شيخ ابوالحسن مشكينى صاحب حاشيه بر كفايه خواند و جلد اول كفاية الاصول را در محضر آيت الله محمدباقر زنجانى فراگرفت.
+
==تحصیلات و استادان==
  
==خاندان غروی تبریزی==
+
آیت الله عبدالحسین غروى ایام کودکى را در شهر [[نجف]] اشرف سپرى ساخت و در شش سالگى وارد مدرسه علوى در نجف شد. وی بعد از گرفتن گواهى نامه ششم ابتدائى بود که پا به مدرسه دینى نهاد و چنانچه خود مى گوید: «پدرم از تبریز نوشت خوب است ایشان همان روش آباء و اجداد خود را پیشه کند و به تحصیل علوم دینى بپردازد».<ref> مجله حوزه، شماره ۶۲، ص ۳۸.</ref>
  
آيت الله عبدالحسين غروى بيش از سيصد سال از بزرگان و علما بودند و در منطقه انزاب نام آشنايى داشتند. انزاب منطقه اى بين تبريز تا دو فرسخى سلماس را گويند. سرزمين بسيار وسيع و مهمى كه مردمان فهميده و عالمان بزرگى داشته و دارد و جد بزرگ ايشان سيصد سال پيش امام جمعه خامنه بوده است. پدر آيت الله غروى نيز از علماى بزرگ بود چنان كه استاد محمد شريف رازى در مجموعه گنجينه دانشمندان درباره پدر آيت الله غروى مى نويسد: «ايشان پس از تحصيل و فراگيرى علوم حوزوى در تبريز به نجف اشرف مشرف مى شود و در آن جا از محضر بزرگانى همچون مرحوم سيد يزدى صاحب عروة الوثقى، مرحوم شريعت اصفهانى و آخوند خراسانى بهره مى برد و مورد لطف و توجه آن بزرگان قرار مى گيرد اجازاتو تقريرات خوبى از آنان داشت».<ref> همان.</ref>
+
سفارش پدر بزرگوارش او را مصمم ساخت و تصمیم گرفت در نجف کنار بارگاه ملکوتى حضرت [[امیرالمومنین]] علیه السلام دروس حوزوى را آغاز کند. عبدالحسین بعد از تحصیل دروس مقدماتى، [[قوانين الاصول (کتاب)|قوانین]] را در محضر آقا شیخ حسین اهرى، و مقدارى از [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] را در محضر مرحوم شیخ ابوالحسن مشکینى صاحب حاشیه بر کفایه خواند و جلد اول [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]] را در محضر آیت الله محمدباقر زنجانى فراگرفت.
  
از آيت الله شيخ مرتضى چهرگانى سه فرزند به نام‌هاى عبدالحسين، محمدحسين، غلامعلى به يادگار مانده است.
+
'''هجرت از نجف به تبریز:'''
  
==هجرت عبدالحسین از نجف به تبريز==
+
عبدالحسین پس از سال‌ها تحصیل و خوشه چینى در [[نجف]] اشرف از محضر بزرگان، بنا به امر پدرش در سن ۲۲ سالگى عزم سفر به تبریز کرده راهى [[ایران|ایران]] مى شود. وى در این مورد مى گوید: «مشغول تحصیل بودم که مرحوم والد نوشت براى دیدار چند صباحى به تبریز بیایید».<ref> همان.</ref>
  
عبدالحسين پس از سال‌ها تحصيل و خوشه چينى در [[نجف]] اشرف از محضر بزرگان، بنا به امر پدرش در سن 22 سالگى عزم سفر به تبريز كرده راهى ايران مى شود. وى در اين مورد مى گويد: «مشغول تحصيل بودم كه مرحوم والد نوشت براى ديدار چند صباحى به تبريز بياييد».<ref> همان.</ref>
+
عبدالحسین براى دیدار و [[صله رحم]] به تبریز مى آید و این نظر جارى بود که ایران در آستانه تحولات قرار داشت و مرزها به دستور رضاخان بسته مى شود. ایشان دیگر نمى تواند به نجف برگردد و به همین جهت اقامت وى در تبریز طولانى مى شود. ایشان سه سال در تبریز از فیوضات آیت الله العظمى ابوالحسن انگجى بهره مند مى گردد.
  
عبدالحسين براى ديدار و [[صله رحم]] به تبريز مى آيد و اين نظر جارى بود كه ايران در آستانه تحولات قرار داشت و مرزها به دستور رضاخان بسته مى شود. ايشان ديگر نمى تواند به [[نجف]] برگردد و به همين جهت اقامت وى در تبريز طولانى مى شود. ايشان سه سال در تبريز از فيوضات آيت الله العظمى ابوالحسن انگجى بهره مند مى گردد.
+
'''سفر به قم:'''
  
==سفر عبدالحسین غروی تبریزی به قم==
+
آقا عبدالحسین در سال ۱۳۵۳ هجرى قمرى در سن ۲۵ سالگى وارد شهر مقدس [[قم]] شد. جلد دوم «[[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]]» را در محضر مرحوم آیت الله میرزا محمد همدانى که یکى از مدرسین برجسته آن زمان بود فرامی‌گیرد و بعد از اتمام سطح در درس خارج مرحوم آیت الله العظمى [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائرى]] و مرحوم آیت الله العظمى [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت]] شرکت مى کند. عبدالحسین به مرحوم حائرى ارادت خاصى داشتند و از او به عظمت و بزرگى یاد مى کردند و بقاء حوزه را مرهون زحمات حاج شیخ و عظمت او مى دانست. بعد از ارتحال حاج شیخ عبدالکریم در سنه ۱۳۵۵ حوزه به همت آیات ثلاث از جمله آیت الله العظمى سید محمد حجت از گزند حوادث مصون مانده، عبدالحسین سال‌ها در محضر پرفیض این عالم جلیل القدر تلمذ نمود و ارادت زیادى به حضرت ایشان داشت. شیخ عبدالحسین بعد از ۱۲ سال تحصیل در سطوح عالیه [[حوزه علمیه قم]] به درجه عالیه [[اجتهاد]] نائل گشت.
  
آقا عبدالحسين در سال 1353 هجرى قمرى در سن 25 سالگى وارد شهر مقدس [[قم]] شد. جلد دوم «كفاية الاصول» را در محضر مرحوم آيت الله ميرزا محمد همدانى كه يكى از مدرسين برجسته آن زمان بود فرامی‌گيرد و بعد از اتمام سطح در درس خارج مرحوم آيت الله العظمى حائرى و مرحوم آيت الله العظمى سيد محمد حجت شركت مى كند. عبدالحسين به مرحوم شيخ عبدالكريم حائرى ارادت خاصى داشتند و از او به عظمت و بزرگى ياد مى كردند و بقاء حوزه را مرهون زحمات حاج شيخ و عظمت او مى دانست. بعد از ارتحال حاج شيخ عبدالكريم در سنه 1355 حوزه به همت آيات ثلاث از جمله آيت الله العظمى سيد محمد حجت از گزند حوادث مصون مانده عبدالحسين سال‌ها در محضر پرفيض اين عالم جليل القدر تلمذ نمود و ارادت زيادى به حضرت ايشان داشت. شيخ عبدالحسين بعد از 12 سال تحصيل در سطوح عاليه حوزه علميه قم به درجه عاليه اجتهاد نائل گشت.
+
'''بازگشت به تبریز:'''
  
==بازگشت عبدالحسین به تبريز==
+
آیت الله غروى در سال ۱۳۶۳ هجرى قمرى در سن ۳۴ سالگى به تبریز مراجعت نمود و در شهر تبریز رحل اقامت گزید و به رسالت الهى خود از جمله تدریس، [[امام جماعت‌|امامت جماعت]]، وعظ و تبلیغ و تعلیم و ارشاد و اهتمام به مباحث اخلاقى و تربیتى و علاوه بر این ها به تدریس [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] مى پردازند.
  
آيت الله غروى در سال 1363 هجرى قمرى در سن 34 سالگى به تبريز مراجعت نمود و در شهر تبريز رحل اقامت گزيد و به [[رسالت]] الهى خود از جمله تدريس، امامت جماعت، وعظ و تبليغ و تعليم و ارشاد و اهتمام به مباحث اخلاقى و تربيتى و علاوه بر اين ها به تدريس فقه و اصول مى پردازند.
+
'''اجازات اجتهاد:'''
  
==دلداده اهل بيت عليهم السلام==
+
آیت الله غروى اجازه اجتهاد از اساتید معظم خود از جمله مرحوم آیت الله العظمى [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقى]]، مرحوم آیت الله العظمى [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]]، مرحوم آیت الله العظمى [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوه‌کمرى]] رضوان الله تعالى علیهم دریافت کرد.<ref> گنجینه دانشمندان، جلد ۳، ص ۳۱۰.</ref>
  
آيت الله غروى در عشق به اهل بيت ذوب شده بود و [[دين]] و سياست و تولى و تبرى در رفتار و گفتار ايشان متجلى بود زمانى كه سخن از فضائل [[اهل بيت]] عليهم السلام مى گفت و به نام حضرات معصومين عليهم السلام مى رسيد احساس مى شد كه در درون اين مرد الهى غليان عجيبى ايجاد و اشك از چشمان نورانى و ملكوتى اش سرازير مى شد. گريه همراه با تبسم ايشان آنقدر زيبا و قشنگ بود كه هر بيننده را با آن اقيانوس ادب و [[معرفت]] نزديك مى ساخت به همين نسبت نزديك با خاندان [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بود كه گاهى مى گفت: «[[حضرت معصومه]] سلام الله علیها خيلى مهمان نواز است ما بايد خود را لايق مهمانى ايشان كنيم والله با اين كه تعداد ما در زمان طاغوت 530 نفر بود و تحت فشار پهلوى هم بوديم اما دلخوش بوديم كه الحمدلله در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها هستيم. من به همه آقايانى كه در [[قم]] تشريف دارند تبريك عرض مى كنم كه در عشق آل محمد هستند».<ref> مصاحبه در روزنامه جمهورى + 6 آب  373.</ref>
+
==آثار و تألیفات==
  
==آیت الله غروی يار ديرين امام قدس سره==
+
از آیت الله شیخ عبدالحسین غروى آثار گوناگونى به اقتضاى زمان به جاى مانده که عبارتند از:
  
آيت الله غروى يكى از ياران و همراهان امام و پشتيبان نظام و انقلاب اسلامى بود. اين حمايت آن‌قدر قوت داشت كه از مشاهده آن روحانى فرزانه شهيد صدر به ذهن تداعى مى كرد (ذوبوا فى الامام الخمينى كما ذاب هو فى الاسلام) وى در مورد امام مى فرمود: «امام به قدرى بزرگوار بود كه در يك جمله عرض مى كنم من در حدود ده سالى كه با ايشان معاصر بودم و حتى دوستان نمى دانستيم كه ايشان شعر مى گويد. عصرهاى پنجشنبه در [[مدرسه فيضيه]] درس [[اخلاق]] مى گفتند و به احترام مرحوم حاج شيخ بر روى منبر نمى نشستند حتى بازاريان [[قم]] هم در درس اخلاق ايشان شركت مى كردند. اما با آن عظمتشان خيلى هم ظريف بودند و در عين اين كه باوقار بودند موقع مناسبش شوخى هم مى كردند، واقعا وفات ايشان ضايعه بود».<ref> همان.</ref>
+
*۱- کتاب اسلام و شیعه؛ به زبان فارسى، مطبوع در تبریز در سال ۱۳۶۳ قمرى.
  
==گفته های غروی تبریزی==
+
*۲- کتاب تقریرات؛ افادات مرحوم آیت الله العظمى حجت.
  
آيت الله غروى هميشه توصيه مى كرد كه قدر اين نظام و ولايت را بدانيد و براى احياء تمامى ارزش‌هاى والاى الهى انسان تلاش كنيد و گرامى داشت ياد امام و شهيدان و ايثارگران را از شعائر بزرگ الهى مى دانستند و مى فرمودند: «من بسيار متأسفم و گلايه مندم از كسانى كه امروز نسبت به اين عظمتى كه براى [[اسلام]] و روحانيت پيش آمده بى‌تفاوتند، آنان كه آن روزهاى سخت و طاقت‌ فرسا را ديده اند بايد قدر اين روزها را بدانند بر اين نعمت بزرگ خدا را شكر كنند امام خمينى قدس سره با ياران ايثارگر و مجاهدش ما را از ذلت و بدبختى نجات دادند. آيا نبايد از چنين پاكانى سپاسگذار باشيم و بر چنين نعمتى شكرگزار؟ با تساهل در حفظ اين نعمت كفران نعمت نكنيم».<ref>مجله حوزه، شماره  2، ص  4.</ref>
+
*۳- اصول و فقه.
  
آيت الله غروى مى فرمودند علما و روحانيت براى [[اسلام]] خون دادند، خون دل خوردند اين همه شهداء، بايد قدر اين حركت را بدانيد. در اين نهضت امام عظمت اسلام و مسلمين نمايان شد انسان‌هايى به كمالات رسيدند اين ها افتخارات اسلام هستند: شهداء عالم را مى بينند و ما نمى بينيم.
+
*۴- مصلح جهانى یا مهدى موعود عجل الله تعالی فرجه.
  
==روزگار جهاد و مبارزه==
+
*۵- اخلاق.<ref>آثار الحجه، جلد ۲، ص ۲۳۱.</ref>
  
در زير اكثر اعلاميه ها و تلگراف‌هاى سال‌هاى حساس انقلاب قبل از 1342 و بعد امضاى آيت الله غروى ديده مى شود و ايشان يا به قلم خود و يا زير نظر و توجه ايشان متن اعلاميه ها و تلگراف‌ها تنظيم مى شد و نام آيت الله غروى براى همه مبارزين خط مقدم اسلام نامى آشناست. ايشان در مبارزات مردم تبريز به همراهى بزرگان ديگر همچون آيت الله قاضى طباطبائى و آيت الله سيد محمد انگجى و آيت الله ميرزا عبدالله مجتهدى). شركت فعال داشت.<ref>ر.ك: به نهضت روحانيون ايران، على دوانى.</ref>
+
==آیت‌الله غروی و انقلاب اسلامی==
  
'''مبارز آگاه '''
+
آیت الله غروى یکى از یاران و همراهان [[امام خمینی]] (قدس سره) و پشتیبان نظام و انقلاب اسلامى بود. این حمایت آن‌قدر قوت داشت که از مشاهده آن روحانى فرزانه جمله شهید صدر به ذهن تداعى مى کرد (ذوبوا فى الامام الخمینى کما ذاب هو فى الاسلام). وى در مورد امام مى فرمود: «امام به قدرى بزرگوار بود که در یک جمله عرض مى کنم من در حدود ده سالى که با ایشان معاصر بودم و حتى دوستان نمى دانستیم که ایشان شعر مى گوید. عصرهاى پنجشنبه در [[مدرسه فیضیه]] درس [[اخلاق]] مى گفتند و به احترام مرحوم حاج شیخ بر روى منبر نمى نشستند حتى بازاریان [[قم]] هم در درس اخلاق ایشان شرکت مى کردند. اما با آن عظمتشان خیلى هم ظریف بودند و در عین این که باوقار بودند موقع مناسبش شوخى هم مى کردند، واقعا وفات ایشان ضایعه بود».<ref> همان.</ref>
  
همچنان كه آيت الله غروى در فعاليت هاى مبارزاتى و سياسى پيشرو بودند در مبارزه با الحاد و القائات و رد شبهات نيز سهم بسزايى داشتند، و در كتاب مفاخر آذربايجان آمده زمانى كه كسروى با [[دين]] و مذهب به نبرد برخاسته بود معظم‌له از جمله كسانى بود كه به رد گفته هاى او پرداخت كه بعدها به نام كتاب اسلام و [[شيعه]] به چاپ رسيد.<ref>مفاخر آذربايجان، جلد 1، ص 474.</ref>
+
آیت الله غروى همیشه توصیه مى کرد که قدر این نظام و ولایت را بدانید و براى احیاء تمامى ارزش‌هاى والاى الهى انسان تلاش کنید و گرامى داشت یاد امام و شهیدان و ایثارگران را از شعائر بزرگ الهى مى دانستند و مى فرمودند: «من بسیار متأسفم و گلایه مندم از کسانى که امروز نسبت به این عظمتى که براى [[اسلام]] و روحانیت پیش آمده بى‌تفاوتند، آنان که آن روزهاى سخت و طاقت‌ فرسا را دیده اند باید قدر این روزها را بدانند بر این نعمت بزرگ خدا را شکر کنند. امام خمینى قدس سره با یاران ایثارگر و مجاهدش ما را از ذلت و بدبختى نجات دادند. آیا نباید از چنین پاکانى سپاسگذار باشیم و بر چنین نعمتى شکرگزار؟ با تساهل در حفظ این نعمت [[کفران نعمت|کفران نعمت]] نکنیم».<ref>مجله حوزه، شماره  ۲، ص ۴.</ref>
  
آيت الله غروى نمونه اى از ماعت طبع و بزرگوارى بود با آن كه خيلى سختى و بى‌مهرى و فشار كشيده بود اما با اين حال همچنان مقاوم و بردبار بود و اين منش و رفتار الهى را سفارش و در اين جهت آيت الله شربيانى را مثال مى زد. در ماه [[رمضان]] شخصى پاكتى به ايشان مى دهد آن مرحوم متوجه محتواى پاكت نمى شود در منزل پاكت را باز مى كند مى بيند محتوال پاكت مقدارى پول است از طرف استاندارى (رژيم سابق) از فرط ناراحتى تا صبح نمى تواند بخوابد، فرداى آن روز پاكت را به فرد موثقى مى دهد كه تحويل استاندار بدهد.<ref>حوزه، شماره 62، ص 51.</ref>
+
ایشان مى فرمودند: علما و روحانیت براى [[اسلام]] خون دادند، خون دل خوردند این همه شهداء، باید قدر این حرکت را بدانید. در این نهضت امام، عظمت اسلام و مسلمین نمایان شد انسان‌هایى به کمالات رسیدند این ها افتخارات اسلام هستند: شهداء عالم را مى بینند و ما نمى بینیم.
  
==غریب بودن آیت الله در تبریز==
+
'''روزگار جهاد و مبارزه:'''
  
آيت الله غروى از دوران گذشته خود خاطرات تلخ و شيرين دارد و اين بار به خاطرات دوستان خود مى پردازد. تبريز در زمان وفات آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى در حدود 80 نفر عالم داشت كه فقط 5 نفر آن ها در قم تحصيل كرده بودند كه مابقى تحصيل كرده [[نجف]] اشرف بودند در حال حاضر يك نفر از آن طلاب اهل نجف در تهران ساكن است و دومى بنده هستم و بقيه همگى مرحوم شدند به همين جهت است مى گويم در تبريز غريب هستم.<ref> جمهورى اسلامى، مصاحبه سال 1373، شماره آبان، ص 16.</ref>
+
در زیر اکثر اعلامیه ها و تلگراف‌هاى سال‌هاى حساس انقلاب قبل از ۱۳۴۲ و بعد، امضاى آیت الله غروى دیده مى شود و ایشان یا به قلم خود و یا زیر نظر و توجه ایشان متن اعلامیه ها و تلگراف‌ها تنظیم مى شد و نام آیت الله غروى براى همه مبارزین خط مقدم اسلام نامى آشناست. ایشان در مبارزات مردم تبریز به همراهى بزرگان دیگر همچون آیت الله [[شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی|قاضى طباطبائى]] و آیت الله سید محمد انگجى و آیت الله میرزا عبدالله مجتهدى شرکت فعال داشت.<ref>ر.ک: به نهضت روحانیون ایران، على دوانى.</ref>
  
==آيت الله غروى و ولايت==
+
همچنان که آیت الله غروى در فعالیت هاى مبارزاتى و سیاسى پیشرو بودند، در مبارزه با الحاد و القائات و رد شبهات نیز سهم بسزایى داشتند، و در کتاب مفاخر آذربایجان آمده زمانى که کسروى با [[دین]] و مذهب به نبرد برخاسته بود معظم‌له از جمله کسانى بود که به رد گفته هاى او پرداخت که بعدها به نام کتاب «اسلام و شیعه» به چاپ رسید.<ref>مفاخر آذربایجان، جلد ۱، ص ۴۷۴.</ref>
  
آيت الله غروى از رهبر معظم انقلاب به عنوان پاسدار [[دين]] و فقاهت و سلاله [[حضرت فاطمه]] عليهاالسلام ياد مى كرد و مى فرمود: «نجات دهنده اسلام امروز ايشان هستند».<ref> خاطرات و مصاحبه از آيت الله غروى.</ref>
+
آیت الله غروى در همه تندبادهاى روزگار پناهگاه و پشتیبان امت حزب الله تبریز بودند و در طول هشت سال دفاع مقدس، تقویت کننده رزمندگان و مخصوصاً لشکر همیشه پیروز و خط شکن ۳۱ عاشورا بودند و با آن کهولت سن در مراسم هاى سپاه و بسیح و اعزام حضور مى یافتند. آیت الله غروى حدود دو دوره در مجلس خبرگان حضور داشتند و تا آخر عمر شریفشان امام جمعه موقت شهر تبریز بودند.
  
بعد از ارتحال حضرت آيت الله اراكى، آيت الله غروى از جمله علمايى بودند كه در تأييد مرجعيت آيت الله خامنه اى نامه نوشتند و مسائل [[اجتهاد]] و ولايت را مطرح نمودند و لزوم مراجعه امت حزب الله در مسأله تقليد را به ايشان تأكيد نمودند. رهبر معظم انقلاب نيز علاقه و ارادت زيادى نيست به آيت الله غروى داشتند و در همين اواخر سال 1371 كه به تبريز تشريف آورده بودند جهت ديدار به منزل آيت الله غروى رفته بودند.
+
'''آیت الله غروى و ولایت:'''
  
آيت الله غروى در همه تندبادهاى روزگار پناهگاه و پشتيبان امت حزب الله تبريز بودند و در طول هشت سال دفاع مقدس، تقويت كننده رزمندگان و مخصوصاً لشكر هميشه پيروز و خط شكن 31 عاشورا بودند و با آن كهولت سن در مراسم هاى سپاه و بسيح و اعزام حضور مى يافتند. آيت الله غروى حدود دو دوره در مجلس خبرگان حضور داشتند و تا اخذ عمر شريفشان امام جمعه موقت شهر تبريز بودند.
+
آیت الله غروى از رهبر معظم انقلاب به عنوان پاسدار [[دین]] و فقاهت و سلاله [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام یاد مى کرد و مى فرمود: «نجات دهنده اسلام امروز ایشان هستند».<ref> خاطرات و مصاحبه از آیت الله غروى.</ref>
  
==اجازات اجتهاد آیت الله غروی==
+
بعد از ارتحال حضرت آیت الله [[آیت الله محمد علی اراکی|اراکى]]، آیت الله غروى از جمله علمایى بودند که در تأیید [[مرجعیت|مرجعیت]] آیت الله [[سید علی حسینی خامنه ای|سید علی خامنه اى]] نامه نوشتند و مسائل [[اجتهاد]] و ولایت را مطرح نمودند و لزوم مراجعه امت حزب الله در مسأله [[تقلید|تقلید]] را به ایشان تأکید نمودند. رهبر معظم انقلاب نیز علاقه و ارادت زیادى نیست به آیت الله غروى داشتند و در همین اواخر سال ۱۳۷۱ که به تبریز تشریف آورده بودند جهت دیدار به منزل آیت الله غروى رفته بودند.
  
آيت الله غروى اجازات اجتهاد از اساتيد معظم خود از جمله مرحوم آيت الله العظمى آقا ضياءالدين عراقى، مرحوم آيت الله العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى، مرحوم آيت الله العظمى آقا سيد محمد حجت كوه‌كمرى رضوان الله تعالى عليهم دريافت كرد.<ref> گنجينه دانشمندان، جلد 3، ص 310.</ref>
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
==آثار آیت الله عبدالحسین غروی تبریزی==
+
آیت الله غروى در عشق به [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام ذوب شده بود و [[دین]] و سیاست و [[تولّی|تولى]] و [[تبرّی|تبرى]] در رفتار و گفتار ایشان متجلى بود. زمانى که سخن از فضائل اهل بیت مى گفت و به نام حضرات [[معصوم|معصومین]] علیهم السلام مى رسید احساس مى شد که در درون این مرد الهى غلیان عجیبى ایجاد و اشک از چشمان نورانى و ملکوتى اش سرازیر مى شد. گریه همراه با تبسم ایشان آنقدر زیبا و قشنگ بود که هر بیننده را با آن اقیانوس ادب و [[معرفت]] نزدیک مى ساخت به همین نسبت نزدیک با خاندان [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بود که گاهى مى گفت: «[[حضرت معصومه]] سلام الله علیها خیلى مهمان نواز است ما باید خود را لایق مهمانى ایشان کنیم والله با این که تعداد ما در زمان طاغوت ۵۳۰ نفر بود و تحت فشار پهلوى هم بودیم اما دلخوش بودیم که الحمدلله در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها هستیم. من به همه آقایانى که در [[قم]] تشریف دارند تبریک عرض مى کنم که در عشق آل محمد هستند».<ref> مصاحبه در روزنامه جمهورى + ۶ آب  ۳۷۳.</ref>
  
از آيت الله آقا شيخ عبدالحسين غروى آثار گوناگونى به اقتضاى زمان به جاى مانده كه عبارتند از:
+
آیت الله غروى نمونه اى از مناعت طبع و بزرگوارى بود، با آن که خیلى سختى و بى‌مهرى و فشار کشیده بود اما با این حال همچنان مقاوم و بردبار بود و این منش و رفتار الهى را سفارش و در این جهت آیت الله شربیانى را مثال مى زد. در ماه [[رمضان]] شخصى پاکتى به ایشان مى دهد، آن مرحوم متوجه محتواى پاکت نمى شود. در منزل پاکت را باز مى کند مى بیند محتوای پاکت مقدارى پول است از طرف استاندارى (رژیم سابق). از فرط ناراحتى تا صبح نمى تواند بخوابد، فرداى آن روز پاکت را به فرد موثقى مى دهد که تحویل استاندار بدهد.<ref>حوزه، شماره ۶۲، ص ۵۱.</ref>
  
* 1- كتاب [[اسلام]] و [[شيعه]] به زبان فارسى مطبوع در تبريز در سال 1363 قمرى.
+
==وفات ==
  
* 2- كتاب تقريرات افادات مرحوم آيت الله العظمى حجت.
+
این عالم ربانى و فقیه صمدانى پس از عمرى خدمت و [[جهاد]] و مبارزه و [[سیر و سلوک|سیر و سلوک]] الى الله و تدریس و پرورش انسان‌هاى عالم و دانشمند و کمک به [[حوزه علمیه|حوزه هاى علمیه]] و تقویت [[مسجد|مساجد]] و محافل فرهنگى و دینى در بامداد روز چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۷۴ هجرى شمسى (مطابق با هفتم [[رجب]] ۱۴۱۵ هجرى) بر اثر سکته قلبى در سن ۸۷ سالگى در بیمارستان امام خمینى [[تبریز]] دارفانى را وداع گفت و به ملکوت اعلى پیوست. پس از مراسم [[تشییع جنازه|تشییع]] آن عالم فرزانه پیکر مطهرش به شهر مقدس [[قم]] انتقال یافت و در قبرستان وادى‌السلام به خاک سپرده شد.  
 
 
* 3- [[اصول]] و [[فقه]].
 
 
 
* 4- مصلح جهانى يا مهدى موعد عجل الله تعالی فرجه.
 
 
 
* 5- اخلاق.<ref>آثار الحجه، جلد 2، ص 231.</ref>
 
 
 
==وفات عبدالحسین غروی تبریزی==
 
 
 
اين عالم ربانى و فقه صمدانى پس از عمرى نزديك به يك قرن خدمت و [[جهاد]] و مبارزه و [[سير و سلوك]] الى الله و تدريس و پرورش انسان‌هاى عالم و دانشمند و كمك به حوزه هاى علميه و تقويت مساجد و محافل فرهنگى و دينى در بامداد روز چهارشنبه 20 آذر 1374 هجرى شمسى مطابق با هفتم [[رجب]] 1415 هجرى قمرى بر اثر سكته قلبى در سن 87 سالگى در بيمارستان [[امام خمينى]] تبريز دارفانى را وداع گفت و به ملكوت اعلى پيوست.
 
 
 
با ارتحال جانگداز اين فقيه جليل القدر شهر تبريز روز چهارشنبه يكپارچه تعطيل شد و مردم در تكايا و محلات و خيابان هاى اصلى شهر به عزادارى پرداختند. از طرف نمايندگى ولى فقيه و امام جمعه و استاندارى آذربايجان شرقى با صدور اطلاعيه اى به مناسبت وفات آيت الله حاج شيخ عبدالحسين غروى روز چهارشنبه را در استان آذربايجان شرقى تعطيل و به مدت سه روز عزاى عمومى اعلام كردند، پس از مراسم تشييع آن عالم فرزانه پيكر مطهرش به شهر مقدس قم انتقال يافت و در قبرستان وادى‌السلام به خاك سپرده شد.
 
 
 
مراسم هاى مختلفى در تبريز و [[قم]] و تهران و شهرهاى ديگر برگزار شد و از آن عالم الهى تجليل به عمل آمد و همچنين از سوى رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اى به مناسبت ارتحال آن عالم فرزانه پيام تسليتى صادر شد كه با درج آن پيام اين گفتار مختصر پايان مى يابد:
 
 
 
'''<I>پيام رهبر معظم انقلاب </I>'''
 
 
 
بسمه تعالى . حضرت آيت الله شيخ مسلم ملكوتى امام جمعه محترم تبريز. خبر رحلت آيت الله حاج ميرزا عبدالحسين غروى رحمة الله عليه موجب تأثر و اندوه اينجانب گرديد. ايشان يكى از علماء بزرگ تبريز و از ياران و از دوستان صميمى اين جانب بودند فقدان ايشان بى‌شك ضايعه اى بزرگ است، اينجانب رحلت آن بزرگوار را به همه مردم مؤمن و غيور و هوشمند و هميشه در صحنه آذربايجان و شهر پيش رو و مقاوم تبريز خصوصا به علماى اعلام روحانيون و فضلاى آن خطه علم پرور بالاخص به برادر محترم و خانواده معظم ايشان تسليت مى گويم و رحمت و فضل الهى را براى ايشان مسئلت مى نمايم. سيد على خامنه اى. 1373/9/24.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 +
==منابع==
  
 
+
* [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۴، نویسنده: على احمدپور ترکمانى.
==منابع==
 
ستارگان حرم، جلد 4/ نویسنده: على احمدپور تركمانى
 

نسخهٔ ‏۱۷ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۹

ولادت و خاندان

عبدالحسین غروى در سال ۱۳۲۸ ه.ق، در شهر نجف اشرف و جوار بارگاه ملکوتى امیرمؤمنان کودکى دیده به جهان گشود که نامش را عبدالحسین نهادند. خاندان وی بیش از سیصد سال از بزرگان و علما بودند و در منطقه انزاب نام آشنایى داشتند. انزاب منطقه اى بین تبریز تا دو فرسخى سلماس را گویند. جد بزرگ ایشان سیصد سال پیش امام جمعه خامنه بوده است. پدر آیت الله غروى نیز از علماى بزرگ بود چنان که استاد محمد شریف رازى در مجموعه گنجینه دانشمندان درباره پدر آیت الله غروى مى نویسد: «ایشان پس از تحصیل و فراگیرى علوم حوزوى در تبریز به نجف اشرف مشرف مى شود و در آن جا از محضر بزرگانى همچون مرحوم سید یزدى صاحب عروة الوثقى، مرحوم شریعت اصفهانى و آخوند خراسانى بهره مى برد و مورد لطف و توجه آن بزرگان قرار مى گیرد و اجازات و تقریرات خوبى از آنان داشت».[۱]

تحصیلات و استادان

آیت الله عبدالحسین غروى ایام کودکى را در شهر نجف اشرف سپرى ساخت و در شش سالگى وارد مدرسه علوى در نجف شد. وی بعد از گرفتن گواهى نامه ششم ابتدائى بود که پا به مدرسه دینى نهاد و چنانچه خود مى گوید: «پدرم از تبریز نوشت خوب است ایشان همان روش آباء و اجداد خود را پیشه کند و به تحصیل علوم دینى بپردازد».[۲]

سفارش پدر بزرگوارش او را مصمم ساخت و تصمیم گرفت در نجف کنار بارگاه ملکوتى حضرت امیرالمومنین علیه السلام دروس حوزوى را آغاز کند. عبدالحسین بعد از تحصیل دروس مقدماتى، قوانین را در محضر آقا شیخ حسین اهرى، و مقدارى از مکاسب را در محضر مرحوم شیخ ابوالحسن مشکینى صاحب حاشیه بر کفایه خواند و جلد اول کفایة الاصول را در محضر آیت الله محمدباقر زنجانى فراگرفت.

هجرت از نجف به تبریز:

عبدالحسین پس از سال‌ها تحصیل و خوشه چینى در نجف اشرف از محضر بزرگان، بنا به امر پدرش در سن ۲۲ سالگى عزم سفر به تبریز کرده راهى ایران مى شود. وى در این مورد مى گوید: «مشغول تحصیل بودم که مرحوم والد نوشت براى دیدار چند صباحى به تبریز بیایید».[۳]

عبدالحسین براى دیدار و صله رحم به تبریز مى آید و این نظر جارى بود که ایران در آستانه تحولات قرار داشت و مرزها به دستور رضاخان بسته مى شود. ایشان دیگر نمى تواند به نجف برگردد و به همین جهت اقامت وى در تبریز طولانى مى شود. ایشان سه سال در تبریز از فیوضات آیت الله العظمى ابوالحسن انگجى بهره مند مى گردد.

سفر به قم:

آقا عبدالحسین در سال ۱۳۵۳ هجرى قمرى در سن ۲۵ سالگى وارد شهر مقدس قم شد. جلد دوم «کفایة الاصول» را در محضر مرحوم آیت الله میرزا محمد همدانى که یکى از مدرسین برجسته آن زمان بود فرامی‌گیرد و بعد از اتمام سطح در درس خارج مرحوم آیت الله العظمى شیخ عبدالکریم حائرى و مرحوم آیت الله العظمى سید محمد حجت شرکت مى کند. عبدالحسین به مرحوم حائرى ارادت خاصى داشتند و از او به عظمت و بزرگى یاد مى کردند و بقاء حوزه را مرهون زحمات حاج شیخ و عظمت او مى دانست. بعد از ارتحال حاج شیخ عبدالکریم در سنه ۱۳۵۵ حوزه به همت آیات ثلاث از جمله آیت الله العظمى سید محمد حجت از گزند حوادث مصون مانده، عبدالحسین سال‌ها در محضر پرفیض این عالم جلیل القدر تلمذ نمود و ارادت زیادى به حضرت ایشان داشت. شیخ عبدالحسین بعد از ۱۲ سال تحصیل در سطوح عالیه حوزه علمیه قم به درجه عالیه اجتهاد نائل گشت.

بازگشت به تبریز:

آیت الله غروى در سال ۱۳۶۳ هجرى قمرى در سن ۳۴ سالگى به تبریز مراجعت نمود و در شهر تبریز رحل اقامت گزید و به رسالت الهى خود از جمله تدریس، امامت جماعت، وعظ و تبلیغ و تعلیم و ارشاد و اهتمام به مباحث اخلاقى و تربیتى و علاوه بر این ها به تدریس فقه و اصول مى پردازند.

اجازات اجتهاد:

آیت الله غروى اجازه اجتهاد از اساتید معظم خود از جمله مرحوم آیت الله العظمى آقا ضیاءالدین عراقى، مرحوم آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى، مرحوم آیت الله العظمى سید محمد حجت کوه‌کمرى رضوان الله تعالى علیهم دریافت کرد.[۴]

آثار و تألیفات

از آیت الله شیخ عبدالحسین غروى آثار گوناگونى به اقتضاى زمان به جاى مانده که عبارتند از:

  • ۱- کتاب اسلام و شیعه؛ به زبان فارسى، مطبوع در تبریز در سال ۱۳۶۳ قمرى.
  • ۲- کتاب تقریرات؛ افادات مرحوم آیت الله العظمى حجت.
  • ۳- اصول و فقه.
  • ۴- مصلح جهانى یا مهدى موعود عجل الله تعالی فرجه.

آیت‌الله غروی و انقلاب اسلامی

آیت الله غروى یکى از یاران و همراهان امام خمینی (قدس سره) و پشتیبان نظام و انقلاب اسلامى بود. این حمایت آن‌قدر قوت داشت که از مشاهده آن روحانى فرزانه جمله شهید صدر به ذهن تداعى مى کرد (ذوبوا فى الامام الخمینى کما ذاب هو فى الاسلام). وى در مورد امام مى فرمود: «امام به قدرى بزرگوار بود که در یک جمله عرض مى کنم من در حدود ده سالى که با ایشان معاصر بودم و حتى دوستان نمى دانستیم که ایشان شعر مى گوید. عصرهاى پنجشنبه در مدرسه فیضیه درس اخلاق مى گفتند و به احترام مرحوم حاج شیخ بر روى منبر نمى نشستند حتى بازاریان قم هم در درس اخلاق ایشان شرکت مى کردند. اما با آن عظمتشان خیلى هم ظریف بودند و در عین این که باوقار بودند موقع مناسبش شوخى هم مى کردند، واقعا وفات ایشان ضایعه بود».[۶]

آیت الله غروى همیشه توصیه مى کرد که قدر این نظام و ولایت را بدانید و براى احیاء تمامى ارزش‌هاى والاى الهى انسان تلاش کنید و گرامى داشت یاد امام و شهیدان و ایثارگران را از شعائر بزرگ الهى مى دانستند و مى فرمودند: «من بسیار متأسفم و گلایه مندم از کسانى که امروز نسبت به این عظمتى که براى اسلام و روحانیت پیش آمده بى‌تفاوتند، آنان که آن روزهاى سخت و طاقت‌ فرسا را دیده اند باید قدر این روزها را بدانند بر این نعمت بزرگ خدا را شکر کنند. امام خمینى قدس سره با یاران ایثارگر و مجاهدش ما را از ذلت و بدبختى نجات دادند. آیا نباید از چنین پاکانى سپاسگذار باشیم و بر چنین نعمتى شکرگزار؟ با تساهل در حفظ این نعمت کفران نعمت نکنیم».[۷]

ایشان مى فرمودند: علما و روحانیت براى اسلام خون دادند، خون دل خوردند این همه شهداء، باید قدر این حرکت را بدانید. در این نهضت امام، عظمت اسلام و مسلمین نمایان شد انسان‌هایى به کمالات رسیدند این ها افتخارات اسلام هستند: شهداء عالم را مى بینند و ما نمى بینیم.

روزگار جهاد و مبارزه:

در زیر اکثر اعلامیه ها و تلگراف‌هاى سال‌هاى حساس انقلاب قبل از ۱۳۴۲ و بعد، امضاى آیت الله غروى دیده مى شود و ایشان یا به قلم خود و یا زیر نظر و توجه ایشان متن اعلامیه ها و تلگراف‌ها تنظیم مى شد و نام آیت الله غروى براى همه مبارزین خط مقدم اسلام نامى آشناست. ایشان در مبارزات مردم تبریز به همراهى بزرگان دیگر همچون آیت الله قاضى طباطبائى و آیت الله سید محمد انگجى و آیت الله میرزا عبدالله مجتهدى شرکت فعال داشت.[۸]

همچنان که آیت الله غروى در فعالیت هاى مبارزاتى و سیاسى پیشرو بودند، در مبارزه با الحاد و القائات و رد شبهات نیز سهم بسزایى داشتند، و در کتاب مفاخر آذربایجان آمده زمانى که کسروى با دین و مذهب به نبرد برخاسته بود معظم‌له از جمله کسانى بود که به رد گفته هاى او پرداخت که بعدها به نام کتاب «اسلام و شیعه» به چاپ رسید.[۹]

آیت الله غروى در همه تندبادهاى روزگار پناهگاه و پشتیبان امت حزب الله تبریز بودند و در طول هشت سال دفاع مقدس، تقویت کننده رزمندگان و مخصوصاً لشکر همیشه پیروز و خط شکن ۳۱ عاشورا بودند و با آن کهولت سن در مراسم هاى سپاه و بسیح و اعزام حضور مى یافتند. آیت الله غروى حدود دو دوره در مجلس خبرگان حضور داشتند و تا آخر عمر شریفشان امام جمعه موقت شهر تبریز بودند.

آیت الله غروى و ولایت:

آیت الله غروى از رهبر معظم انقلاب به عنوان پاسدار دین و فقاهت و سلاله حضرت فاطمه علیهاالسلام یاد مى کرد و مى فرمود: «نجات دهنده اسلام امروز ایشان هستند».[۱۰]

بعد از ارتحال حضرت آیت الله اراکى، آیت الله غروى از جمله علمایى بودند که در تأیید مرجعیت آیت الله سید علی خامنه اى نامه نوشتند و مسائل اجتهاد و ولایت را مطرح نمودند و لزوم مراجعه امت حزب الله در مسأله تقلید را به ایشان تأکید نمودند. رهبر معظم انقلاب نیز علاقه و ارادت زیادى نیست به آیت الله غروى داشتند و در همین اواخر سال ۱۳۷۱ که به تبریز تشریف آورده بودند جهت دیدار به منزل آیت الله غروى رفته بودند.

ویژگی‌های اخلاقی

آیت الله غروى در عشق به اهل بیت علیهم السلام ذوب شده بود و دین و سیاست و تولى و تبرى در رفتار و گفتار ایشان متجلى بود. زمانى که سخن از فضائل اهل بیت مى گفت و به نام حضرات معصومین علیهم السلام مى رسید احساس مى شد که در درون این مرد الهى غلیان عجیبى ایجاد و اشک از چشمان نورانى و ملکوتى اش سرازیر مى شد. گریه همراه با تبسم ایشان آنقدر زیبا و قشنگ بود که هر بیننده را با آن اقیانوس ادب و معرفت نزدیک مى ساخت به همین نسبت نزدیک با خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که گاهى مى گفت: «حضرت معصومه سلام الله علیها خیلى مهمان نواز است ما باید خود را لایق مهمانى ایشان کنیم والله با این که تعداد ما در زمان طاغوت ۵۳۰ نفر بود و تحت فشار پهلوى هم بودیم اما دلخوش بودیم که الحمدلله در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها هستیم. من به همه آقایانى که در قم تشریف دارند تبریک عرض مى کنم که در عشق آل محمد هستند».[۱۱]

آیت الله غروى نمونه اى از مناعت طبع و بزرگوارى بود، با آن که خیلى سختى و بى‌مهرى و فشار کشیده بود اما با این حال همچنان مقاوم و بردبار بود و این منش و رفتار الهى را سفارش و در این جهت آیت الله شربیانى را مثال مى زد. در ماه رمضان شخصى پاکتى به ایشان مى دهد، آن مرحوم متوجه محتواى پاکت نمى شود. در منزل پاکت را باز مى کند مى بیند محتوای پاکت مقدارى پول است از طرف استاندارى (رژیم سابق). از فرط ناراحتى تا صبح نمى تواند بخوابد، فرداى آن روز پاکت را به فرد موثقى مى دهد که تحویل استاندار بدهد.[۱۲]

وفات

این عالم ربانى و فقیه صمدانى پس از عمرى خدمت و جهاد و مبارزه و سیر و سلوک الى الله و تدریس و پرورش انسان‌هاى عالم و دانشمند و کمک به حوزه هاى علمیه و تقویت مساجد و محافل فرهنگى و دینى در بامداد روز چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۷۴ هجرى شمسى (مطابق با هفتم رجب ۱۴۱۵ هجرى) بر اثر سکته قلبى در سن ۸۷ سالگى در بیمارستان امام خمینى تبریز دارفانى را وداع گفت و به ملکوت اعلى پیوست. پس از مراسم تشییع آن عالم فرزانه پیکر مطهرش به شهر مقدس قم انتقال یافت و در قبرستان وادى‌السلام به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. همان.
  2. مجله حوزه، شماره ۶۲، ص ۳۸.
  3. همان.
  4. گنجینه دانشمندان، جلد ۳، ص ۳۱۰.
  5. آثار الحجه، جلد ۲، ص ۲۳۱.
  6. همان.
  7. مجله حوزه، شماره ۲، ص ۴.
  8. ر.ک: به نهضت روحانیون ایران، على دوانى.
  9. مفاخر آذربایجان، جلد ۱، ص ۴۷۴.
  10. خاطرات و مصاحبه از آیت الله غروى.
  11. مصاحبه در روزنامه جمهورى + ۶ آب ۳۷۳.
  12. حوزه، شماره ۶۲، ص ۵۱.

منابع