عباس محمود عقاد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
عباس‌ محمود عقّاد (1306 - 1383ق‌) نويسنده‌ و اديب‌ و روزنامه نگار [[مصر]]ی است که کتابها و نوشته های متعددی با موضوعات فرهنگی و سیاسی از او به جای مانده است. او همچنین کتابهایی در معرفی [[اهل بیت علیهم السلام]] دارد.
+
عباس‌ محمود عقّاد (۱۳۰۶ - ۱۳۸۳ق‌) نویسنده‌ و ادیب‌ و روزنامه نگار [[مصر]]ی است که کتابها و نوشته های متعددی با موضوعات فرهنگی و سیاسی از او به جای مانده است. او همچنین کتابهایی در معرفی [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام دارد.
 +
[[پرونده:محمود-عقاد.jpg|240px|بندانگشتی|عباس‌ محمود عقّاد]]
  
==ولادت==
+
==ولادت و خاندان==
  
نويسنده‌ بزرگ‌ و اديب‌ توانا، عباس‌ محمود عقّاد، در روز بيست‌ و هشتم‌ حزيران‌ (تيرماه‌) سال‌ 1889م‌. / 1306ق‌. در شهر[[ أسوان‌]] از شهرهاي‌ كشور[[ مصر]] به‌ دنيا آمد و در سال‌ 1964م‌. / 1383ق‌. از دنيا رفت‌ و در همين‌ شهر دفن‌ گرديد.  
+
نویسنده‌ بزرگ‌ و ادیب‌ توانا، عباس‌ محمود عقّاد، در روز بیست‌ و هشتم‌ حزیران‌ (تیرماه‌) سال‌ ۱۸۸۹م‌/ ۱۳۰۶ق‌. در شهر أسوان‌ از شهرهای‌ کشور[[ مصر]] به‌ دنیا آمد و در سال‌ ۱۹۶۴م‌/ ۱۳۸۳ق‌. از دنیا رفت‌ و در همین‌ شهر دفن‌ گردید.  
پدرش‌ در «أسنا» به‌ صرّافي‌ اشتغال‌ داشت‌، سپس‌ با تغيير شغل‌، به‌ عنوان‌ دفتردار «مركز اسناد» در شهر أسوان‌ زندگي‌ را گذراند. عباس‌ بزرگ‌ترين‌ فرزند از شش‌ پسر زن‌ دوم‌ پدرش‌ كه‌ خانمي‌ كرد بود، به‌ شمار مي‌رفت‌.  
+
پدرش‌ در «أسنا» به‌ صرّافی‌ اشتغال‌ داشت‌، سپس‌ با تغییر شغل‌، به‌ عنوان‌ دفتردار «مرکز اسناد» در شهر أسوان‌ زندگی‌ را گذراند. عباس‌ بزرگ‌ترین‌ فرزند از شش‌ پسر زن‌ دوم‌ پدرش‌ که‌ خانمی‌ کرد بود، به‌ شمار می‌رفت‌.  
  
عباس‌ عقّاد در خانواده‌اي‌ رشد كرد كه‌ پاي‌بندي‌ آنها به‌ دين‌ زبانزد همه‌ بود. هنگامي‌ كه‌ مردم‌ در خواب‌ بودند وي‌ براي‌ نماز صبح‌ از خانه‌ خارج‌ مي‌شد و تا بعد از طلوع‌ آفتاب‌ در مسجد به‌ عبادت‌ مي‌پرداخت‌.  
+
عباس‌ عقّاد در خانواده‌ای‌ رشد کرد که‌ پای‌بندی‌ آنها به‌ [[دین|دین‌]] زبانزد همه‌ بود. هنگامی‌ که‌ مردم‌ در خواب‌ بودند وی‌ برای‌ نماز صبح‌ از خانه‌ خارج‌ می‌شد و تا بعد از طلوع‌ آفتاب‌ در مسجد به‌ عبادت‌ می‌پرداخت‌. مادرش‌ هم‌ زنی‌ متدین‌ و اهل‌ نماز بود، به‌ بیچارگان‌ رسیدگی‌ می‌کرد، [[صله رحم|صله‌ رحم‌]] انجام‌ می‌داد و با فقرا مهربان‌ بود. عباس‌ عقاد در منزل‌ دایی‌هایش‌ جلساتی‌ برای‌ قرائت‌ [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن‌]]، مطالعه کتاب‌های‌ [[حدیث|حدیثی‌]] و [[فقه|فقهی‌]] برگزار می‌کرد.  
  
مادرش‌ هم‌ زني‌ متدين‌ و اهل‌ نماز بود، به‌ بيچارگان‌ رسيدگي‌ مي‌كرد، صله‌ رحم‌ انجام‌ مي‌داد و با فقرا مهربان‌ بود. عباس‌ عقاد در منزل‌ دايي‌هايش‌ جلساتي‌ براي‌ قرائت‌ [[تفسير قرآن‌]] ، مطالعه كتاب‌هاي‌ حديثي‌ و فقهي‌ برگزار مي‌كرد.
+
==تحصیلات‌ و فعالیت علمی‌==
  
==تحصيلات‌ ==
+
عقّاد دوره تحصیلات‌ ابتدایی‌ و راهنمایی‌ را در سال‌ ۱۸۹۶ م‌. در شهر أسوان‌ آغاز کرد و با به‌ پایان‌ بردن‌ آن‌ در سال‌ ۱۹۰۳ م‌. وارد دوره تحصیلات‌ دبیرستان‌ شده‌ و در رشته‌ برق‌ و شیمی‌ در مدرسه‌ فنی‌ قاهره‌ به‌ فراگیری‌ دروس‌ مربوط‌ پرداخت‌ و در رشته‌ تلگراف‌ در منطقه‌ دمرداش‌ به‌ تحصیل‌ ادامه‌ داد.
  
عقّاد دوره تحصيلات‌ ابتدايي‌ و راهنمايي‌ را در سال‌ 1896 م‌. در شهر أسوان‌ آغاز كرد و با به‌ پايان‌ بردن‌ آن‌ در سال‌ 1903 م‌. وارد دوره تحصيلات‌ دبيرستان‌ شده‌ و در رشته‌ برق‌ و شيمي‌ در مدرسه‌ فني‌ [[قاهره]]‌ به‌ فراگيري‌ دروس‌ مربوط‌ پرداخت‌ و در رشته‌ تلگراف‌ در منطقه‌ دمرداش‌ به‌ تحصيل‌ ادامه‌ داد.  
+
وی‌ در نهمین‌ سال‌ تحصیلی‌اش‌ زندگی‌ «ادبی‌» خود را آغاز کرد و با پذیرش‌ مسئولیت‌ اداره راه‌ آهن‌ «قنا» در سال‌ ۱۹۰۴ م‌. و سپس‌ انتقال‌ به‌ «زقازیق‌» و قاهره‌، در وزارت‌ اوقاف‌ به‌ روزنامه‌نگاری‌ اشتغال‌ یافت‌.  
  
وي‌ در نهمين‌ سال‌ تحصيلي‌اش‌ زندگي‌ «ادبي‌» خود را آغاز كرد و با پذيرش‌ مسئوليت‌ اداره راه‌ آهن‌ «قنا» در سال‌ 1904 م‌. و سپس‌ انتقال‌ به‌ «زقازيق‌» و قاهره‌، در وزارت‌ اوقاف‌ به‌ روزنامه‌نگاري‌ اشتغال‌ يافت‌.  
+
از همان‌ دوران‌ نوجوانی‌، شخصیت‌ قوی‌، هوش‌ سرشار و عشق‌ به‌ مطالعه‌، عقّاد را به‌ سوی‌ جایگاه‌ بلندی‌ از علم‌ و معرفت‌ رهنمون‌ ساخت‌، به‌ گونه‌ای‌ که‌ [[محمد عبده|شیخ‌ محمد عبده‌]] از آینده درخشان‌ وی‌ خبر داده‌ بود. (حمدی‌ السکوت‌، ۱۴۰۳ ق‌، ج‌۱، ص‌۹) 
  
==شخصيت‌ علمي‌ و فرهنگي‌ ==
+
وی‌ با اعتماد به‌ نفسی‌ که‌ داشت‌ به‌ پرورش‌ فکر و اندیشه‌ خود پرداخت‌ و با ایجاد ارتباط‌ با اندیش‌مندان‌ معاصر و فراگیری‌ زبان‌ انگلیسی‌، آلمانی‌ و فرانسه‌، مورد توجه‌ بزرگان‌ قرار گرفت‌. علاوه‌ بر آن‌، به‌ مطالعه‌ آثار علمی‌ و ادبی‌ مشاهیری‌ همانند تولستوی‌، آرنولد، هیوم‌، نیچه‌، جان‌ استوارت‌ میل‌ و... پرداخت‌.
  
از همان‌ دوران‌ نوجواني‌، شخصيت‌ قوي‌، هوش‌ سرشار و عشق‌ به‌ مطالعه‌، عقّاد را به‌ سوي‌ جايگاه‌ بلندي‌ از علم‌ و معرفت‌ رهنمون‌ ساخت‌، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ [[شيخ‌ محمد عبده‌]] از آينده درخشان‌ وي‌ خبر داده‌ بود. (حمدي‌ السكوت‌، 1403 ق‌، ج‌1، ص‌ 9).
+
در سال‌ ۱۹۳۴ م‌. برای‌ پاسداشت‌ تلاش‌ علمی‌ و ادبی‌ عقّاد، جلسه‌ای‌ برگزار شد که‌ در آن‌ جمعی‌ از دانشمندان‌، ادیبان‌، روزنامه‌نگاران‌ و شخصیت‌های‌ سیاسی‌ حضور داشتند.
وي‌ با اعتماد به‌ نفسي‌ كه‌ داشت‌ به‌ پرورش‌ فكر و انديشه‌ خود پرداخت‌ و با ايجاد ارتباط‌ با انديش‌مندان‌ معاصر و فراگيري‌ زبان‌ انگليسي‌، آلماني‌ و فرانسه‌، مورد توجه‌ بزرگان‌ قرار گرفت‌. علاوه‌ بر آن‌، به‌ مطالعه‌ آثار علمي‌ و ادبي‌ مشاهيري‌ همانند تولستوي‌، آرنولد، [[هيوم]]‌، [[نيچه]]‌، [[جان‌ استوارت‌ ميل‌]] و... پرداخت‌.  
+
در سال‌ ۱۹۳۸ م‌. وی‌ به‌ عضویت‌ انجمن‌ زبان‌ عربی‌ قاهره‌ درآمد و پس‌ از آن‌ نیز به‌ عنوان‌ عضو انجمن‌ زبان‌ عربی‌[[ دمشق‌]] و بغداد انتخاب‌ شد و در سال‌ ۱۹۴۴ م‌. به‌ عضویت‌ مجلس‌ شیوخ‌ و در سال‌ ۱۹۵۶ م‌. به‌ عضویت‌ مجلس‌ فنون‌ و ادبیات‌ درآمد و بالاخره‌ در سال‌ ۱۹۶۰ میلادی‌ جایزه‌ تشویقی‌ دولتی‌ را دریافت‌ کرد.  
  
در سال‌ 1934 م‌. براي‌ پاسداشت‌ تلاش‌ علمي‌ و ادبي‌ عقّاد، جلسه‌اي‌ برگزار شد كه‌ در آن‌ جمعي‌ از دانشمندان‌، اديبان‌، روزنامه‌نگاران‌ و شخصيت‌هاي‌ سياسي‌ حضور داشتند.
+
==روزنامه‌نگاری‌ و فعالیت سیاسی‌==
در سال‌ 1938 م‌. وي‌ به‌ عضويت‌ انجمن‌ زبان‌ عربي‌ قاهره‌ درآمد و پس‌ از آن‌ نيز به‌ عنوان‌ عضو انجمن‌ زبان‌ عربي‌[[ دمشق‌]] و بغداد انتخاب‌ شد و در سال‌ 1944 م‌. به‌ عضويت‌ مجلس‌ شيوخ‌ و در سال‌ 1956 م‌. به‌ عضويت‌ مجلس‌ فنون‌ و ادبيات‌ درآمد و بالاخره‌ در سال‌ 1960 ميلادي‌ جايزه‌ تشويقي‌ دولتي‌ را دريافت‌ كرد.
 
  
==روزنامه‌نگاري‌ و حضور در صحنه‌هاي‌ سياسي‌ ==
+
آغاز قرن‌ بیستم‌، صحنه‌ درگیری‌ میان‌ حکومت‌ها بود و در [[مصر]] سه‌ حزب‌ ملّی‌ در راه‌ اصلاح‌ امور کشور فعالیت‌ می‌کرد: ۱ـ حزب‌ وطنی‌، به‌ ریاست‌ مصطفی‌ کامل‌؛ ۲ـ حزب‌ اصلاح‌ قانون‌ اساسی‌، به‌ ریاست‌ شیخ‌ علی‌ یوسف‌، نویسنده روزنامه‌ «المؤید»؛ ۳ـ حزب‌ امت‌. 
  
آغاز قرن‌ بيستم‌، صحنه‌ درگيري‌ ميان‌ حكومت‌ها بود و در مصر سه‌ حزب‌ ملّي‌ در راه‌ اصلاح‌ امور كشور فعاليت‌ مي‌كرد: 1ـ حزب‌ وطني‌، به‌ رياست‌ مصطفي‌ كامل‌؛ 2ـ حزب‌ اصلاح‌ قانون‌ اساسي‌، به‌ رياست‌ شيخ‌ علي‌ يوسف‌، نويسنده روزنامه‌ «المؤيّد»؛ 3ـ حزب‌ امت‌.
+
عقّاد در فعالیت‌ سیاسی‌، به‌ حزب‌ امت‌ تمایل‌ داشت‌ و از استقلال‌ کامل‌ مصر دفاع‌ می‌کرد. وی‌ قصد داشت‌ در نشریه‌ «الجریدة» به‌ تبلیغ‌ این‌ حزب‌ بپردازد، اما موفق‌ به‌ این‌ کار نشد، از این‌ رو، به‌ سراغ‌ نشریه‌ «الدستور» به‌ مسئولیت‌ محمد فرید وجدی‌ رفت‌ و به‌ تدوین‌ مقالات‌ در آن‌ پرداخت‌ تا آن‌که‌ این‌ نشریه‌ متوقف‌ شد. در چنین‌ اوضاعی‌ و با وجود اختناق‌ سیاسی‌ شدید، وی‌ به‌ شهرش‌ بازگشت‌ و پس‌ از دو سال‌ به‌ قاهره‌ برگشت‌ و برای‌ مجله‌ «البیان‌» که‌ مسئولیت‌ آن‌ را عبدالرحمان‌ برقوقی‌ به‌ عهده‌ داشت‌، مقاله‌ می‌نوشت‌.  
عقّاد در فعاليت‌ سياسي‌، به‌ حزب‌ امت‌ تمايل‌ داشت‌ و از استقلال‌ كامل‌ مصر دفاع‌ مي‌كرد. وي‌ قصد داشت‌ در نشريه‌ «الجريدة» به‌ تبليغ‌ اين‌ حزب‌ بپردازد، اما موفق‌ به‌ اين‌ كار نشد، از اين‌ رو، به‌ سراغ‌ نشريه‌ «الدستور» به‌ مسئوليت‌ محمد فريد وجدي‌ رفت‌ و به‌ تدوين‌ مقالات‌ در آن‌ پرداخت‌ تا آن‌كه‌ اين‌ نشريه‌ متوقف‌ شد. در چنين‌ اوضاعي‌ و با وجود اختناق‌ سياسي‌ شديد، وي‌ به‌ شهرش‌ بازگشت‌ و پس‌ از دو سال‌ به‌ قاهره‌ برگشت‌ و براي‌ مجله‌ «البيان‌» كه‌ مسئوليت‌ آن‌ را عبدالرحمان‌ برقوقي‌ به‌ عهده‌ داشت‌، مقاله‌ مي‌نوشت‌.  
 
  
از سال‌ 1912 تا 1914 م‌. با تمايل‌ پيدا كردن‌ به‌ آراي‌ افرادي‌ همانند كارلايل‌ و نيچه‌ مطالبي‌ را براي‌ مجله‌ عكاظ‌ نوشت‌ و با آغاز جنگ‌ جهاني‌ اول‌ به‌ تدريس‌ در مدارس‌ آزاد پرداخت‌ و پس‌ از خاتمه جنگ‌ به‌ مطبوعات‌ برگشت‌ و در نشرياتي‌ همانند «الاهرام‌»، «الجهاد»، «البلاغ‌»، «الكتلة»، «الاساس‌» و... قلم‌ مي‌زد و از اين‌ طريق‌ به‌ تدريج‌ شهرت‌ يافت‌ و نوشته‌ها و آرايش‌ پخش‌ گرديد تا اين‌ كه‌ به‌ حزب‌ «الوفد» پيوست‌ و از سعد زغلول‌ تقديرنامه‌ دريافت‌ كرد. به‌ دنبال‌ درگيري‌هاي‌ داخلي‌ ميان‌ احزاب‌ مصر، اسماعيل‌ صدقي‌ به‌ رياست‌ رسيد و دستور الغاي‌ قانون‌ اساسي‌ و زنداني‌ كردن‌ عقّاد را صادر كرد. عقّاد در طول‌ نه‌ ماه‌ حبس‌، از مبارزه‌ براي‌ نجات‌ كشور و نوشتن‌ مقالات‌ در نشريات‌ و حمله‌ به‌ اسماعيل‌ صدقي‌ دست‌ برنداشت‌.  
+
از سال‌ ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۴ م‌. با تمایل‌ پیدا کردن‌ به‌ آرای‌ افرادی‌ همانند کارلایل‌ و نیچه‌ مطالبی‌ را برای‌ مجله‌ عکاظ‌ نوشت‌ و با آغاز جنگ‌ جهانی‌ اول‌ به‌ تدریس‌ در مدارس‌ آزاد پرداخت‌ و پس‌ از خاتمه جنگ‌ به‌ مطبوعات‌ برگشت‌ و در نشریاتی‌ همانند «الاهرام‌»، «الجهاد»، «البلاغ‌»، «الکتلة»، «الاساس‌» و... قلم‌ می‌زد و از این‌ طریق‌ به‌ تدریج‌ شهرت‌ یافت‌ و نوشته‌ها و آرایش‌ پخش‌ گردید تا این‌ که‌ به‌ حزب‌ «الوفد» پیوست‌ و از سعد زغلول‌ تقدیرنامه‌ دریافت‌ کرد. به‌ دنبال‌ درگیری‌های‌ داخلی‌ میان‌ احزاب‌ مصر، اسماعیل‌ صدقی‌ به‌ ریاست‌ رسید و دستور الغای‌ قانون‌ اساسی‌ و زندانی‌ کردن‌ عقّاد را صادر کرد. عقّاد در طول‌ نه‌ ماه‌ حبس‌، از مبارزه‌ برای‌ نجات‌ کشور و نوشتن‌ مقالات‌ در نشریات‌ و حمله‌ به‌ اسماعیل‌ صدقی‌ دست‌ برنداشت‌.  
  
قبل‌ از جنگ‌ جهاني‌ دوم‌، وضعيت‌ سياسي‌ ـ فرهنگي‌ مصر بيش‌ از پيش‌ بد شد و مصطفي‌ نحّاس‌ طرح‌ دوستي‌ با انگليس‌ را اعلان‌ و در سال‌ 1936 م‌. معاهده‌اي‌ جهت‌ بهبود روابط‌ ميان‌ مصر و بريتانيا منعقد كرد. عقّاد از اين‌ حركت‌ نحّاس‌، برآشفت‌ و معاهده مذكور را مورد حمله‌ قرار داد و ضدّ نازي‌ها، فاشيست‌ها و استعمار به‌ مبارزه‌ برخاست‌. (بروكلمان‌، ص‌291ـ292).
+
قبل‌ از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌، وضعیت‌ سیاسی‌ ـ فرهنگی‌ مصر بیش‌ از پیش‌ بد شد و مصطفی‌ نحّاس‌ طرح‌ دوستی‌ با انگلیس‌ را اعلان‌ و در سال‌ ۱۹۳۶ م‌. معاهده‌ای‌ جهت‌ بهبود روابط‌ میان‌ مصر و بریتانیا منعقد کرد. عقّاد از این‌ حرکت‌ نحّاس‌، برآشفت‌ و معاهده مذکور را مورد حمله‌ قرار داد و ضدّ نازی‌ها، فاشیست‌ها و استعمار به‌ مبارزه‌ برخاست‌. (بروکلمان‌، ص‌۲۹۱ـ۲۹۲)  
  
==ويژگي‌هاي‌ عقّاد ==
+
==آثار و تألیفات==
  
عقّاد در عرصه‌هاي‌ مختلف‌ ادبي‌ قلم‌ زد. ارزيابي‌ و نقد و بررسي‌ افكار سياسي‌، اجتماعي‌ و ادبي‌ از جمله‌ كارهاي‌ او به‌ حساب‌ مي‌آيد. در زمينه شعر و ادبيات‌ جديد عربي‌ حرف‌هاي‌ تازه‌اي‌ داشت‌. وي‌ تلاش‌ مي‌كرد تا بتواند روح‌ بلند امّت‌ را نه‌ بر اساس‌ نام‌ها، حوادث‌ و رويدادهاي‌ تاريخي‌، بلكه‌ طبق‌ مظاهر طبيعت‌ و عواطف‌ بلند انساني‌ و فطرت‌ پاك‌ بشري‌ معرفي‌ كند و آزادانديشي‌ را در فضاي‌ علمي‌ ـ فرهنگي‌ جامعه‌ رواج‌ دهد. «عشق‌» و «طبيعت‌» از مهم‌ترين‌ موضوعاتي‌ است‌ كه‌ در اشعار عقّاد جلوه‌گر است‌. در «عشق‌» حسن‌ سيرت‌ و زيبايي‌ باطن‌ مورد نظر است‌ و در «طبيعت‌» سخن‌ از عظمت‌ آفرينش‌ است‌ كه‌ در قلب‌ شاعر و شاعر در قلب‌ آن‌، جاي‌ مي‌گيرد.  
+
عقّاد در عرصه‌های‌ مختلف‌ ادبی‌ قلم‌ زد. ارزیابی‌ و نقد و بررسی‌ افکار سیاسی‌، اجتماعی‌ و ادبی‌ از جمله‌ کارهای‌ او به‌ حساب‌ می‌آید. در زمینه شعر و ادبیات‌ جدید عربی‌ حرف‌های‌ تازه‌ای‌ داشت‌. وی‌ تلاش‌ می‌کرد تا بتواند روح‌ بلند امّت‌ را نه‌ بر اساس‌ نام‌ها، حوادث‌ و رویدادهای‌ تاریخی‌، بلکه‌ طبق‌ مظاهر طبیعت‌ و عواطف‌ بلند انسانی‌ و فطرت‌ پاک‌ بشری‌ معرفی‌ کند و آزاداندیشی‌ را در فضای‌ علمی‌ ـ فرهنگی‌ جامعه‌ رواج‌ دهد. «عشق‌» و «طبیعت‌» از مهم‌ترین‌ موضوعاتی‌ است‌ که‌ در اشعار عقّاد جلوه‌گر است‌. در «عشق‌» حسن‌ سیرت‌ و زیبایی‌ باطن‌ مورد نظر است‌ و در «طبیعت‌» سخن‌ از عظمت‌ آفرینش‌ است‌ که‌ در قلب‌ شاعر و شاعر در قلب‌ آن‌، جای‌ می‌گیرد.  
  
افراد زيادي‌ هم‌چون‌ حنّا فاخوري‌، خيرالدين‌ زركلي‌، منير بعلبكي‌، ابراهيم‌ شكري‌، اسامه‌ انور عكاشه‌، يوسف‌ ادريس‌ و ديگران‌، از ويژگي‌هاي‌ عقاد سخن‌ گفته‌ و هر كدام‌، گوشه‌اي‌ از انديشه‌ها، رفتار و زندگي‌ فرهنگي‌ ـ اجتماعي‌ وي‌ را ستوده‌اند. به‌ نظر مي‌رسد بيشتر بايد بر نگرش‌ جامع‌ وي‌ به‌ تاريخ‌ گذشته اسلام‌ و دغدغه‌هاي‌ امروز بشر، تأكيد نمود.  
+
افراد زیادی‌ هم‌چون‌ حنّا فاخوری‌، خیرالدین‌ زرکلی‌، منیر بعلبکی‌، ابراهیم‌ شکری‌، اسامه‌ انور عکاشه‌، یوسف‌ ادریس‌ و دیگران‌، از ویژگی‌های‌ عقاد سخن‌ گفته‌ و هر کدام‌، گوشه‌ای‌ از اندیشه‌ها، رفتار و زندگی‌ فرهنگی‌ ـ اجتماعی‌ وی‌ را ستوده‌اند. به‌ نظر می‌رسد بیشتر باید بر نگرش‌ جامع‌ وی‌ به‌ تاریخ‌ گذشته اسلام‌ و دغدغه‌های‌ امروز بشر، تأکید نمود. در این‌ راستا، اگر به‌ عناوین‌ و موضوعات‌ بیش‌ از یک‌صد کتاب‌ و مقاله وی‌ نظر افکنیم‌ به‌ خوبی‌ درمی‌یابیم‌ که‌ سخن‌ خوب‌ گفتن‌ در اکثر زمینه‌ها، از روح‌ بلند و اندیشه‌ اصلاح‌گرانه وی‌ نشأت‌ می‌گیرد.  
  
در اين‌ راستا، اگر به‌ عناوين‌ و موضوعات‌ بيش‌ از يك‌صد كتاب‌ و مقاله وي‌ نظر افكنيم‌ به‌ خوبي‌ درمي‌يابيم‌ كه‌ سخن‌ خوب‌ گفتن‌ در اكثر زمينه‌ها، از روح‌ بلند و انديشه‌ اصلاح‌گرانه وي‌ نشأت‌ مي‌گيرد.  
+
اندیشه جهانی‌، فراملّی‌ و فرادینی‌ عقّاد زمینه یک‌پارچگی‌ و وحدت‌ جامعه بشری‌ را نوید می‌دهد. تدوین‌ کتاب‌هایی‌ مانند «النازیة و الادیان‌ السماویة»، «عبقریة المسیح‌» و «ابو الانبیاء الخلیل‌ ابراهیم‌» از هم‌زیستی‌ مسالمت‌آمیز با ادیان‌ دیگر حکایت‌ می‌کند. چنان‌ که‌ سخن‌ گفتن‌ از اندیشه‌ورزان‌ شرقی‌ و غربی‌ در نوشته‌هایی‌ همانند «التعریف‌ بشکسبیر»، «ابن‌ رشد»، «القائد الاعظم‌ محمد علی‌ جناح‌»، «سن‌ یاتسن‌ أبو الصین‌»، «برنارد شو» و... عقّاد را در زمره وحدت‌طلبان‌ جهانی‌ قرار داد.  
  
انديشه جهاني‌، فراملّي‌ و فراديني‌ عقّاد زمينه يك‌پارچگي‌ و وحدت‌ جامعه بشري‌ را نويد مي‌دهد. تدوين‌ كتاب‌هايي‌ مانند «النازيّة و الاديان‌ السماوية»، «عبقرية المسيح‌» و «ابو الانبياء الخليل‌ ابراهيم‌» از هم‌زيستي‌ مسالمت‌آميز با اديان‌ ديگر حكايت‌ مي‌كند.  
+
عقّاد در معرفی‌ چهره‌های‌ برجسته‌ مسلمانان‌، کوشا بوده‌ است‌؛ [[پیامبر اسلام|پیامبر اسلام‌]] (صلی الله علیه وآله) را در کتاب‌ «عبقریة محمد» و طلوع‌ [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت‌]] آن‌ حضرت‌ را در «مطلع‌ النور» معرفی‌ کرده‌ است‌. علاوه‌ بر آن‌، از شخصیت‌های‌ مسلمانان‌ صدر [[اسلام|اسلام‌]] نیز سخن‌ گفته‌ و در این‌ زمینه‌، کتاب‌های‌ زیر را تدوین‌ نموده‌ است‌: «عبقریة الامام‌ [[امام علی علیه السلام|علی‌ بن‌ أبی‌ طالب‌]]»، «[[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمة الزهراء]] و الفاطمیون‌»، «ابو الشهداء [[امام حسین علیه السلام|الحسین‌ بن‌ علی‌]]»، «عبقریة الصدّیق‌»، «عبقریة [[عمر بن خطاب|عمر]]»، «ذوالنورین‌ [[عثمان بن عفان|عثمان‌ بن‌ عفّان‌]]» و... . هم‌چنین‌، عقّاد درباره جنایت‌کاران‌ تاریخ‌، به‌ ویژه‌ استعمارگران‌، کتاب‌ و مقالاتی‌ را منتشر کرده‌ است‌؛ از جمله‌: «هتلر فی‌ المیزان‌»، «الاسلام‌ و الاستعمار»، «الصهیونیة العالمیة»، «لا شیوعیة و لا استعمار» و... .  
  
چنان‌ كه‌ سخن‌ گفتن‌ از انديشه‌ورزان‌ شرقي‌ و غربي‌ در نوشته‌هايي‌ همانند «التعريف‌ بشكسبير»، «ابن‌ رشد»، «القائد الاعظم‌ محمد علي‌ جناح‌»، «سن‌ ياتسن‌ أبو الصين‌»، «برنارد شو» و... عقّاد را در زمره وحدت‌طلبان‌ جهاني‌ قرار داد.  
+
از سوی‌ دیگر، از برخی‌ اصلاح‌گران‌ عصر و منادیان‌ آزادی‌ هم‌چون‌: سعد زغلول‌، محمد علی‌ جناح‌، عبدالرحمان‌ کواکبی‌، [[محمد عبده|محمد عبده‌]] و... هم‌ سخن‌ گفته‌ است‌.  
  
عقّاد در معرفي‌ چهره‌هاي‌ برجسته‌ مسلمانان‌، كوشا بوده‌ است‌؛ پيامبر اسلام‌)صلی الله علیه وآله) را در كتاب‌ «عبقرية محمد» و طلوع‌ بعثت‌ آن‌ حضرت‌ را در «مطلع‌ النور» معرفي‌ كرده‌ است‌. علاوه‌ بر آن‌، از شخصيت‌هاي‌ مسلمانان‌ صدر اسلام‌ نيز سخن‌ گفته‌ و در اين‌ زمينه‌، كتاب‌هاي‌ زير را تدوين‌ نموده‌ است‌: «عبقرية الامام‌ علي‌ بن‌ أبي‌ طالب‌»، «فاطمة الزهراء و الفاطميون‌»، «ابو الشهداء الحسين‌ بن‌ علي‌»، «عبقرية الصدّيق‌»، «عبقرية عمر»، «ذوالنورين‌ عثمان‌ بن‌ عفّان‌» و...
+
وی‌ هم‌چنین‌ از تبیین‌ مسائلی‌ که‌ برحسب‌ اقتضای‌ زمان‌ تأکید و نشر آن‌، پاسخ‌گوی‌ بخشی‌ از نیازهای‌ دینی‌ و فرهنگی‌ جامعه‌ بوده‌ است‌، غافل‌ نمانده‌ و در کتاب‌های‌ «المرأة فی‌ القرآن‌ الکریم‌» و «المرأة فی‌ اللّغة» از شخصیت‌ و جایگاه‌ زن‌، و در کتاب‌هایی‌ مانند: «أفیون‌ الشعوب‌»، «حقائق‌ الاسلام‌ و اباطیل‌ خصومة»، «الدیمقراطیة فی‌ الاسلام‌» از نقش‌ سازنده [[دین|دین‌]] و نقد مخالفان‌ مذهب‌ سخن‌ گفته‌ و با طرح‌ دموکراسی‌ در [[اسلام|اسلام‌]]، گوشه‌هایی‌ از حقایق‌ اسلام‌ را معرفی‌ نموده‌ است‌.  
هم‌چنين‌، عقّاد درباره جنايت‌كاران‌ تاريخ‌، به‌ ويژه‌ استعمارگران‌، كتاب‌ و مقالاتي‌ را منتشر كرده‌ است‌؛ از جمله‌: «هتلر في‌ الميزان‌»، «الاسلام‌ و الاستعمار»، «الصهيونيّة العالميّة»، «لاشيوعية و لا استعمار» و...  
 
  
از سوي‌ ديگر، از برخي‌ اصلاح‌گران‌ عصر و مناديان‌ آزادي‌ هم‌چون‌: سعد زغلول‌، محمد علي‌ جناح‌، عبدالرحمان‌ كواكبي‌، [[محمد عبده‌]] و... هم‌ سخن‌ گفته‌ است‌.  
+
بالاخره‌، عقّاد با قلم‌ ادیبانه‌ و روان‌، و با روح‌ شاعرانه‌ و لطیف‌، و با فکر اصلاح‌گرانه‌ و عمیق‌ خود توانست‌ در عرصه‌های‌ گوناگون‌، آثاری‌ را به‌ یادگار بگذارد که‌ در زمان‌ حیات‌ و بعد از مرگش‌، بارها به‌ چاپ‌ رسیده‌ و تشنگانی‌ را سیراب‌ نموده‌ است‌.  
  
وي‌ هم‌چنين‌ از تبيين‌ مسائلي‌ كه‌ برحسب‌ اقتضاي‌ زمان‌ تأكيد و نشر آن‌، پاسخ‌گوي‌ بخشي‌ از نيازهاي‌ ديني‌ و فرهنگي‌ جامعه‌ بوده‌ است‌، غافل‌ نمانده‌ و در كتاب‌هاي‌ «المرأة في‌ القرآن‌ الكريم‌» و «المرأة في‌ اللّغة» از شخصيت‌ و جايگاه‌ زن‌، و در كتاب‌هايي‌ مانند: «أفيون‌ الشعوب‌»، «حقائق‌ الاسلام‌ و اباطيل‌ خصومة»، «الديمقراطيّة في‌ الاسلام‌» از نقش‌ سازنده دين‌ و نقد مخالفان‌ مذهب‌ سخن‌ گفته‌ و با طرح‌ دموكراسي‌ در اسلام‌، گوشه‌هايي‌ از حقايق‌ اسلام‌ را معرفي‌ نموده‌ است‌.
+
==دیدگاه‌های عقاد==
  
بالاخره‌، عقّاد با قلم‌ اديبانه‌ و روان‌، و با روح‌ شاعرانه‌ و لطيف‌، و با فكر اصلاح‌گرانه‌ و عميق‌ خود توانست‌ در عرصه‌هاي‌ گوناگون‌، آثاري‌ را به‌ يادگار بگذارد كه‌ در زمان‌ حيات‌ و بعد از مرگش‌، بارها به‌ چاپ‌ رسيده‌ و تشنگاني‌ را سيراب‌ نموده‌ است‌.  
+
عقّاد که‌ فردی‌ آزاد اندیش‌ بود و در این‌ راه‌، سختی‌هایی‌ را تحمّل‌ کرد، اعتقاد داشت‌ که‌ از شخصی‌ مانند [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]](ع) بعید بود با[[ یزید]] بیعت‌ کند، زیرا اساساً حسین‌(ع) [[حق|حقیقت]] ‌جو و یزید عین‌ [[باطل|باطل‌]] است‌. عقّاد در زمینه‌ دلایل‌ عدم‌ [[بیعت|بیعت‌]] می‌نویسد:
 +
بسی‌ جای‌ شگفتی‌ است‌ که‌ از کسی‌ هم‌چون‌ حسین‌ بن‌ علی‌(ع) بخواهند با کسی‌ مانند یزید بیعت‌ کند و او را به‌ عنوان‌ پیشوای‌ مسلمانان‌ بپذیرد و به‌ مسلمانان‌ بگوید که‌ یزید سزاوارترین‌ و محق‌ترین‌ و تواناترین‌ فرد برای‌ امر [[خلافت|خلافت‌]] است‌. حسین(ع) نمی‌توانست‌ به‌ هیچ‌ یک‌ از خصلت‌های‌ یزید دل‌ خوش‌ دارد، از این‌ جهت‌ تأیید حکومت‌ یزید پا گذاشتن‌ روی‌ [[عقاید|عقاید]] و افکار خود اوست‌.  
  
عقّاد كه‌ فردي‌ آزاد انديش‌ بود و در اين‌ راه‌، سختي‌هايي‌ را تحمّل‌ كرد، اعتقاد داشت‌ كه‌ از شخصي‌ مانند [[حسين(ع)]] بعيد بود با[[ يزيد]] بيعت‌ كند، زيرا اساساً حسين‌(ع) حقيقت ‌جو و يزيد عين‌ باطل‌ است‌.  
+
به‌ علاوه‌، امام‌ حسین‌(ع) به‌ چند دلیل‌ هرگز نمی‌توانست‌ با یزید همکاری‌ یا بیعت‌ کند: اول‌ این‌ که‌: بیعت‌ با یزید، پشت‌ پا زدن‌ به‌ عقاید [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و [[امیرالمومنین|امیرمؤمنان‌]] و نادیده‌ گرفتن‌ کوشش‌های‌ آنان‌ بود؛ دوم‌ این‌ که‌: بیعت‌ با یزید به‌ معنای‌ تأیید دشنام‌های‌ یزید بر [[امام علی علیه السلام|علی‌]](ع) و خاندان‌ او بود، سوم‌ آن‌ که‌: به‌ علت‌ حسن‌ وفا و صدق‌ باطنی‌ که‌ از او سراغ‌ داریم‌ هرگز راه‌ بازگشتی‌ در پیش‌ نداشت‌؛ اگر با یزید بیعت‌ می‌کرد، دیگر تا پایان‌ عمر به‌ او وفادار می‌ماند، چنان‌چه‌ برادرش‌ [[امام حسن علیه السلام|امام‌ حسن‌]](ع) به‌ عهدی‌ که‌ با [[معاویه|معاویه‌]] کرده‌ بود وفادار ماند.
  
==دیدگاه های عقاد==
+
از نظر عقاد، حسین‌(ع) می‌دانست‌ که‌ مردم‌ دین‌ را بازیچه‌ دنیایشان‌ کرده‌ بودند، از این‌ رو با قیام‌ خود در صدد مبارزه‌ با چنین‌ وضعی‌ برآمده‌ بود. از این‌ جهت‌، از دیدگاه‌ عقاد، قیام‌ حسین‌(ع) هم‌ قیام‌ علیه‌ حاکمیت‌ [[بنی امیه|بنی‌ امیه‌]] بود و هم‌ علیه‌ فرهنگ‌ حاکم‌ بر آن‌ عصر، و امام‌ در صدد بر آمد تا هم‌ حکومت‌ جائر را سرنگون‌ کند و هم‌ فرهنگ‌ مبتنی‌ بر [[اسلام|اسلام‌]] را حاکم‌ گرداند.
  
عقّاد در زمينه‌ دلايل‌ عدم‌ بيعت‌ مي‌نويسد:
+
عقّاد بر این‌ باور است‌ که‌ حسین(ع) با آگاهی‌ و علم‌ کامل‌ حرکت‌ خود را آغاز کرد و در صدد برآمد تا جلو هرگونه‌ بهانه‌تراشی‌ را بگیرد تا امر برای‌ مردم‌ مشتبه‌ نشود. او در ادامه‌ با تأکید بر این‌ که‌ حسین(ع) دلیل‌ کافی‌ برای‌ قیام‌ داشت‌، می‌نویسد: حسین‌(ع) که‌ عزم‌ خویش‌ را برای‌ مبارزه‌ با یزید جزم‌ کرده‌ بود، باید قوی‌ترین‌ دلیل‌ را در دست‌ می‌داشت‌ و استوارترین‌ حجت‌ را بر ضد دشمنان‌ خویش‌ مهیا می‌ساخت‌ تا در صورت‌ شکست‌ و عدم‌ نتیجه‌گیری‌، وجود چنین‌ دلایل‌ و برهان‌های‌ استواری‌ نشانه‌ درستی‌ قصد و تصمیم‌ آن‌ حضرت‌ باشد. ضمن‌ این‌ که‌ در صورت‌ پیروزی‌، با این‌ پشتوانه‌، در استوارترین‌ جایگاه‌ قرار می‌گرفت‌ و دشمنانش‌ بیشتر از هر زمانی‌ مورد خشم‌ قرار می‌گرفتند.  
بسي‌ جاي‌ شگفتي‌ است‌ كه‌ از كسي‌ هم‌چون‌ [[حسين‌ بن‌ علي‌]](ع) بخواهند با كسي‌ مانند يزيد بيعت‌ كند و او را به‌ عنوان‌ پيشواي‌ مسلمانان‌ بپذيرد و به‌ مسلمانان‌ بگويد كه‌ يزيد سزاوارترين‌ و محق‌ترين‌ و تواناترين‌ فرد براي‌ امر خلافت‌ است‌. حسين(ع) نمي‌توانست‌ به‌ هيچ‌ يك‌ از خصلت‌هاي‌ يزيد دل‌ خوش‌ دارد، از اين‌ جهت‌ تأييد حكومت‌ يزيد پا گذاشتن‌ روي‌ عقايد و افكار خود اوست‌.  
 
  
به‌ علاوه‌، امام‌ حسين‌(ع) به‌ چند دليل‌ هرگز نمي‌توانست‌ با يزيد همكاري‌ يا بيعت‌ كند:
+
عقّاد در تحلیل‌ [[عاشورا]]، بر مسئله‌ قومیت‌ و نوع‌ تربیت‌ دو خانواده‌ [[بنی امیه|بنی‌ امیه‌]] و [[بنی هاشم|بنی‌ هاشم‌]] تأکید نموده‌ و بر اساس‌ آن‌ به‌ قضاوت‌ و داوری‌ درباره عاشورا می‌پردازد.
 +
اگر سخن‌ عقّاد را ناشی‌ از موقعیت‌ زمانی‌ و مکانی‌ در مسئله‌ تربیت‌، حمل‌ نکنیم‌، دست‌کم‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ او ریشه‌های‌ قیام‌ عاشورا را در مقایسه‌ تربیتی‌ این‌ دو خانواده‌ می‌جوید و اعتقاد دارد که‌ نوع‌ تربیت‌ و پرورش‌ فردی‌ افراد این‌ دو خانواده‌ باعث‌ رویارویی‌ تاریخی‌ آنان‌ با یک‌دیگر شده‌ است‌ و چاره‌ای‌ جز وقوع‌ حادثه‌ عاشورا نبوده‌ است‌.
  
اول‌ اين‌ كه‌: بيعت‌ با يزيد، پشت‌ پا زدن‌ به‌ عقايد پيامبر9 و امير مؤمنان‌ و ناديده‌ گرفتن‌ كوشش‌هاي‌ آنان‌ بود؛
+
از نظر عقّاد، امام‌ حسین (ع) و یزید نمونه‌ کاملی‌ از دو خانواده‌ بودند، با این‌ اختلاف‌ که‌ حسین‌ (ع) واجد فضایل‌ هاشمی‌ بود ولی‌ یزید حتّی‌ فاقد صفات‌ مادی‌ خوب‌ اموی‌ها بود و در واقع‌ همین‌ عامل‌، مبارزه‌ دایمی‌ بین‌ این‌ دو خانواده‌ را که‌ از مصادیق‌ بارز حق‌ و باطل‌ در طول‌ تاریخ‌ بودند، در پی‌ داشت‌.
  
دوم‌ اين‌ كه‌: بيعت‌ با يزيد به‌ معناي‌ تأييد دشنام‌هاي‌ يزيد بر [[علي]](ع) و خاندان‌ او بود،
+
به‌ اعتقاد عقّاد، این‌ مبارزه‌ از زمان‌ ولادت‌ [[عبدمناف|عبد مناف‌]] و عبدالشمس‌ پدید آمد و به‌ تدریج‌ در هر عرصه‌ای‌ که‌ امکان‌ بروز یافت‌، عینیت‌ پیدا کرد تا این‌ که‌ به‌ عصر یزید رسید. در آن‌ زمان‌، یزید از همان‌ ابتدای‌ کار، بنا را بر دشنام‌ به‌ علی‌ (ع) گذاشت‌ و اگر حسین (ع) بیعت‌ می‌کرد ناچار بود به‌ عهد خود وفا کند و این‌ خود امضای‌ این‌ سنت‌ سیئه‌ بود و نسل‌ به‌ نسل‌ مورد قبول‌ واقع‌ می‌شد.
  
سوم‌ آن‌ كه‌: به‌ علت‌ حسن‌ وفا و صدق‌ باطني‌ كه‌ از او سراغ‌ داريم‌ هرگز راه‌ بازگشتي‌ در پيش‌ نداشت‌؛ اگر با يزيد بيعت‌ مي‌كرد، ديگر تا پايان‌ عمر به‌ او وفادار مي‌ماند، چنان‌چه‌ برادرش‌ [[امام‌ حسن‌]](ع) به‌ عهدي‌ كه‌ با معاويه‌ كرده‌ بود وفادار ماند.  
+
او هم‌چنین‌ معتقد است‌ که‌ حسین‌ (ع) دارای‌ انگیزه‌های‌ کاملاً الهی‌ و معنوی‌ برای‌ نجات‌ دین‌ بود و نتایج‌ مورد نظر نهضتش‌ نیز خیلی‌ زود به‌ دست‌ آمد و یزید پس‌ از چهار سال‌، در کمال‌ ذلت‌ مرد، عاملان‌ فاجعه‌ عاشورا به‌ سزای‌ اعمالشان‌ رسیدند و سلسله‌ بنی‌ امیه‌ نیز در مدت‌ اندکی‌ سقوط‌ کرد.  
  
از نظر عقاد، حسين‌(ع) مي‌دانست‌ كه‌ مردم‌ دين‌ را بازيچه‌ دنيايشان‌ كرده‌ بودند، از اين‌ رو با قيام‌ خود در صدد مبارزه‌ با چنين‌ وضعي‌ برآمده‌ بود.
+
عقّاد اعتقاد دارد که‌ مبارزه‌ میان‌ بنی‌ امیه‌ و بنی‌ هاشم‌ هم‌چنان‌ ادامه‌ یافت‌ تا به‌ محل‌ افتراقی‌ رسید که‌ هیچ‌ گونه‌ توصیفی‌ در پیوند میان‌ آن‌ دو وجود نداشت‌ و این‌ مبارزه‌ هیچ‌ گاه‌ قطع‌ نشده‌ و نسل‌ به‌ نسل‌ ادامه‌ یافته‌ است‌.
 +
به‌ هر حال‌، عباس‌ محمود عقاد، حرکت‌ امام‌ حسین (ع) را یک‌ قیام‌ اصلاحی‌ غیرقابل‌ اجتناب‌ در مورد حکومت‌ اسلامی‌ دانسته‌ و حرکت‌ فرزند [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] را تا سر حد اعجاب‌ تقدیس‌ کرده‌ است‌.  
  
از اين‌ جهت‌، از ديدگاه‌ عقاد، قيام‌ حسين‌(ع) هم‌ قيام‌ عليه‌ حاكميت‌ بني‌ اميه‌ بود و هم‌ عليه‌ فرهنگ‌ حاكم‌ بر آن‌ عصر، و امام‌ در صدد بر آمد تا هم‌ حكومت‌ جائر را سرنگون‌ كند و هم‌ فرهنگ‌ مبتني‌ بر اسلام‌ را حاكم‌ گرداند.
+
وی‌ ضمن‌ تمجید از قیام‌ عاشورا در کتاب‌ خود «ابو الشهدا حسین‌ بن‌ علی‌» به‌ بررسی‌ قیام‌ امام‌ حسین (ع) از دو زاویه‌ی انگیزه‌ها و نتایج‌ می‌پردازد و در هر دو مورد نظر او مثبت‌ است‌. گفتنی‌ است‌ این‌ کتاب‌ با تحقیق‌ جناب‌ آقای‌ محمد جاسم‌ الساعدی‌ از سوی‌ مجمع‌ جهانی‌ تقریب‌ مذاهب‌ اسلامی‌ در سال‌ ۱۴۲۵ ق‌. در ۴۳۲ صفحه‌ چاپ‌ شده‌ است‌. هم‌چنین‌ این‌ کتاب‌ توسط‌ آقای‌ محمدکاظم‌ معزّی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ ترجمه‌ شده‌ و از سوی‌ کتابخانه‌ علمیه‌ اسلامیه‌ در تهران‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
 
 
عقّاد بر اين‌ باور است‌ كه‌ حسين(ع) با آگاهي‌ و علم‌ كامل‌ حركت‌ خود را آغاز كرد و در صدد برآمد تا جلو هرگونه‌ بهانه‌تراشي‌ را بگيرد تا امر براي‌ مردم‌ مشتبه‌ نشود. او در ادامه‌ با تأكيد بر اين‌ كه‌ حسين(ع) دليل‌ كافي‌ براي‌ قيام‌ داشت‌، مي‌نويسد: حسين‌(ع) كه‌ عزم‌ خويش‌ را براي‌ مبارزه‌ با يزيد جزم‌ كرده‌ بود، بايد قوي‌ترين‌ دليل‌ را در دست‌ مي‌داشت‌ و استوارترين‌ حجت‌ را بر ضد دشمنان‌ خويش‌ مهيا مي‌ساخت‌ تا در صورت‌ شكست‌ و عدم‌ نتيجه‌گيري‌، وجود چنين‌ دلايل‌ و برهان‌هاي‌ استواري‌ نشانه‌ درستي‌ قصد و تصميم‌ آن‌ حضرت‌ باشد. ضمن‌ اين‌ كه‌ در صورت‌ پيروزي‌، با اين‌ پشتوانه‌، در استوارترين‌ جايگاه‌ قرار مي‌گرفت‌ و دشمنانش‌ بيشتر از هر زماني‌ مورد خشم‌ قرار مي‌گرفتند.
 
 
 
عقّاد در تحليل‌ [[عاشورا]]، بر مسئله‌ قوميت‌ و نوع‌ تربيت‌ دو خانواده‌ [[بني‌ اميه‌]] و [[بني‌ هاشم‌]] تأكيد نموده‌ و بر اساس‌ آن‌ به‌ قضاوت‌ و داوري‌ درباره عاشورا مي‌پردازد.
 
اگر سخن‌ عقّاد را ناشي‌ از موقعيت‌ زماني‌ و مكاني‌ در مسئله‌ تربيت‌، حمل‌ نكنيم‌، دست‌كم‌ مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ او ريشه‌هاي‌ قيام‌ عاشورا را در مقايسه‌ تربيتي‌ اين‌ دو خانواده‌ مي‌جويد و اعتقاد دارد كه‌ نوع‌ تربيت‌ و پرورش‌ فردي‌ افراد اين‌ دو خانواده‌ باعث‌ رويارويي‌ تاريخي‌ آنان‌ با يك‌ديگر شده‌ است‌ و چاره‌اي‌ جز وقوع‌ حادثه‌ عاشورا نبوده‌ است‌.
 
 
 
از نظر عقّاد، امام‌ حسين (ع)و يزيد نمونه‌ كاملي‌ از دو خانواده‌ بودند، با اين‌ اختلاف‌ كه‌ حسين‌ (ع) واجد فضايل‌ هاشمي‌ بود ولي‌ يزيد حتّي‌ فاقد صفات‌ مادي‌ خوب‌ اموي‌ها بود و در واقع‌ همين‌ عامل‌، مبارزه‌ دايمي‌ بين‌ اين‌ دو خانواده‌ را كه‌ از مصاديق‌ بارز حق‌ و باطل‌ در طول‌ تاريخ‌ بودند، در پي‌ داشت‌.
 
 
 
به‌ اعتقاد عقّاد، اين‌ مبارزه‌ از زمان‌ ولادت‌ عبد مناف‌ و عبدالشمس‌ پديد آمد و به‌ تدريج‌ در هر عرصه‌اي‌ كه‌ امكان‌ بروز يافت‌، عينيت‌ پيدا كرد تا اين‌ كه‌ به‌ عصر يزيد رسيد. در آن‌ زمان‌، يزيد از همان‌ ابتداي‌ كار، بنا را بر دشنام‌ به‌ علي‌ (ع) گذاشت‌ و اگر حسين (ع) بيعت‌ مي‌كرد ناچار بود به‌ عهد خود وفا كند و اين‌ خود امضاي‌ اين‌ سنت‌ سيئه‌ بود و نسل‌ به‌ نسل‌ مورد قبول‌ واقع‌ مي‌شد.
 
 
 
او هم‌چنين‌ معتقد است‌ كه‌ حسين‌ (ع) داراي‌ انگيزه‌هاي‌ كاملاً الهي‌ و معنوي‌ براي‌ نجات‌ دين‌ بود و نتايج‌ مورد نظر نهضتش‌ نيز خيلي‌ زود به‌ دست‌ آمد و يزيد پس‌ از چهار سال‌، در كمال‌ ذلت‌ مرد، عاملان‌ فاجعه‌ عاشورا به‌ سزاي‌ اعمالشان‌ رسيدند و سلسله‌ بني‌ اميه‌ نيز در مدت‌ اندكي‌ سقوط‌ كرد.
 
 
 
عقّاد اعتقاد دارد كه‌ مبارزه‌ ميان‌ بني‌ اميه‌ و بني‌ هاشم‌ هم‌چنان‌ ادامه‌ يافت‌ تا به‌ محل‌ افتراقي‌ رسيد كه‌ هيچ‌ گونه‌ توصيفي‌ در پيوند ميان‌ آن‌ دو وجود نداشت‌ و اين‌ مبارزه‌ هيچ‌ گاه‌ قطع‌ نشده‌ و نسل‌ به‌ نسل‌ ادامه‌ يافته‌ است‌.
 
به‌ هر حال‌، عباس‌ محمود عقاد، حركت‌ امام‌ حسين (ع) را يك‌ قيام‌ اصلاحي‌ غيرقابل‌ اجتناب‌ در مورد حكومت‌ اسلامي‌ دانسته‌ و حركت‌ فرزند پيغمبر را تا سر حد اعجاب‌ تقديس‌ كرده‌ است‌.
 
 
 
وي‌ ضمن‌ تمجيد از قيام‌ عاشورا در كتاب‌ خود «ابو الشهدا حسين‌ بن‌ علي‌» به‌ بررسي‌ قيام‌ امام‌ حسين (ع) از دو زاويه انگيزه‌ها و نتايج‌ مي‌پردازد و در هر دو مورد نظر او مثبت‌ است‌.
 
 
 
گفتني‌ است‌ اين‌ كتاب‌ با تحقيق‌ جناب‌ آقاي‌ محمد جاسم‌ الساعدي‌ از سوي‌ مجمع‌ جهاني‌ تقريب‌ مذاهب‌ اسلامي‌ در سال‌ 1425 ق‌. در 432 صفحه‌ چاپ‌ شده‌ است‌.  
 
 
 
هم‌چنين‌ اين‌ كتاب‌ توسط‌ آقاي‌ محمدكاظم‌ معزّي‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ ترجمه‌ شده‌ و از سوي‌ كتابخانه‌ علميه‌ اسلاميه‌ در تهران‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
 
  
 
==منبع==
 
==منبع==
  
[http://www.rohama.org/fa/news/27462/عباس‌-محمود-عقّاد عباس محمود عقاد، سایت رحماء ( بخش دانشنامه شخصیت ها)]، بازیابی: بیست ویکم مرداد 1394
+
[http://www.rohama.org/fa/news/27462/عباس‌-محمود-عقّاد عباس محمود عقاد، سایت رحماء (بخش دانشنامه شخصیت ها)]، بازیابی: بیست ویکم مرداد ۱۳۹۴.
  
 
[[رده:شخصیت ها]]
 
[[رده:شخصیت ها]]

نسخهٔ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۹

عباس‌ محمود عقّاد (۱۳۰۶ - ۱۳۸۳ق‌) نویسنده‌ و ادیب‌ و روزنامه نگار مصری است که کتابها و نوشته های متعددی با موضوعات فرهنگی و سیاسی از او به جای مانده است. او همچنین کتابهایی در معرفی اهل بیت علیهم السلام دارد.

عباس‌ محمود عقّاد

ولادت و خاندان

نویسنده‌ بزرگ‌ و ادیب‌ توانا، عباس‌ محمود عقّاد، در روز بیست‌ و هشتم‌ حزیران‌ (تیرماه‌) سال‌ ۱۸۸۹م‌/ ۱۳۰۶ق‌. در شهر أسوان‌ از شهرهای‌ کشورمصر به‌ دنیا آمد و در سال‌ ۱۹۶۴م‌/ ۱۳۸۳ق‌. از دنیا رفت‌ و در همین‌ شهر دفن‌ گردید. پدرش‌ در «أسنا» به‌ صرّافی‌ اشتغال‌ داشت‌، سپس‌ با تغییر شغل‌، به‌ عنوان‌ دفتردار «مرکز اسناد» در شهر أسوان‌ زندگی‌ را گذراند. عباس‌ بزرگ‌ترین‌ فرزند از شش‌ پسر زن‌ دوم‌ پدرش‌ که‌ خانمی‌ کرد بود، به‌ شمار می‌رفت‌.

عباس‌ عقّاد در خانواده‌ای‌ رشد کرد که‌ پای‌بندی‌ آنها به‌ دین‌ زبانزد همه‌ بود. هنگامی‌ که‌ مردم‌ در خواب‌ بودند وی‌ برای‌ نماز صبح‌ از خانه‌ خارج‌ می‌شد و تا بعد از طلوع‌ آفتاب‌ در مسجد به‌ عبادت‌ می‌پرداخت‌. مادرش‌ هم‌ زنی‌ متدین‌ و اهل‌ نماز بود، به‌ بیچارگان‌ رسیدگی‌ می‌کرد، صله‌ رحم‌ انجام‌ می‌داد و با فقرا مهربان‌ بود. عباس‌ عقاد در منزل‌ دایی‌هایش‌ جلساتی‌ برای‌ قرائت‌ تفسیر قرآن‌، مطالعه کتاب‌های‌ حدیثی‌ و فقهی‌ برگزار می‌کرد.

تحصیلات‌ و فعالیت علمی‌

عقّاد دوره تحصیلات‌ ابتدایی‌ و راهنمایی‌ را در سال‌ ۱۸۹۶ م‌. در شهر أسوان‌ آغاز کرد و با به‌ پایان‌ بردن‌ آن‌ در سال‌ ۱۹۰۳ م‌. وارد دوره تحصیلات‌ دبیرستان‌ شده‌ و در رشته‌ برق‌ و شیمی‌ در مدرسه‌ فنی‌ قاهره‌ به‌ فراگیری‌ دروس‌ مربوط‌ پرداخت‌ و در رشته‌ تلگراف‌ در منطقه‌ دمرداش‌ به‌ تحصیل‌ ادامه‌ داد.

وی‌ در نهمین‌ سال‌ تحصیلی‌اش‌ زندگی‌ «ادبی‌» خود را آغاز کرد و با پذیرش‌ مسئولیت‌ اداره راه‌ آهن‌ «قنا» در سال‌ ۱۹۰۴ م‌. و سپس‌ انتقال‌ به‌ «زقازیق‌» و قاهره‌، در وزارت‌ اوقاف‌ به‌ روزنامه‌نگاری‌ اشتغال‌ یافت‌.

از همان‌ دوران‌ نوجوانی‌، شخصیت‌ قوی‌، هوش‌ سرشار و عشق‌ به‌ مطالعه‌، عقّاد را به‌ سوی‌ جایگاه‌ بلندی‌ از علم‌ و معرفت‌ رهنمون‌ ساخت‌، به‌ گونه‌ای‌ که‌ شیخ‌ محمد عبده‌ از آینده درخشان‌ وی‌ خبر داده‌ بود. (حمدی‌ السکوت‌، ۱۴۰۳ ق‌، ج‌۱، ص‌۹)

وی‌ با اعتماد به‌ نفسی‌ که‌ داشت‌ به‌ پرورش‌ فکر و اندیشه‌ خود پرداخت‌ و با ایجاد ارتباط‌ با اندیش‌مندان‌ معاصر و فراگیری‌ زبان‌ انگلیسی‌، آلمانی‌ و فرانسه‌، مورد توجه‌ بزرگان‌ قرار گرفت‌. علاوه‌ بر آن‌، به‌ مطالعه‌ آثار علمی‌ و ادبی‌ مشاهیری‌ همانند تولستوی‌، آرنولد، هیوم‌، نیچه‌، جان‌ استوارت‌ میل‌ و... پرداخت‌.

در سال‌ ۱۹۳۴ م‌. برای‌ پاسداشت‌ تلاش‌ علمی‌ و ادبی‌ عقّاد، جلسه‌ای‌ برگزار شد که‌ در آن‌ جمعی‌ از دانشمندان‌، ادیبان‌، روزنامه‌نگاران‌ و شخصیت‌های‌ سیاسی‌ حضور داشتند. در سال‌ ۱۹۳۸ م‌. وی‌ به‌ عضویت‌ انجمن‌ زبان‌ عربی‌ قاهره‌ درآمد و پس‌ از آن‌ نیز به‌ عنوان‌ عضو انجمن‌ زبان‌ عربی‌دمشق‌ و بغداد انتخاب‌ شد و در سال‌ ۱۹۴۴ م‌. به‌ عضویت‌ مجلس‌ شیوخ‌ و در سال‌ ۱۹۵۶ م‌. به‌ عضویت‌ مجلس‌ فنون‌ و ادبیات‌ درآمد و بالاخره‌ در سال‌ ۱۹۶۰ میلادی‌ جایزه‌ تشویقی‌ دولتی‌ را دریافت‌ کرد.

روزنامه‌نگاری‌ و فعالیت سیاسی‌

آغاز قرن‌ بیستم‌، صحنه‌ درگیری‌ میان‌ حکومت‌ها بود و در مصر سه‌ حزب‌ ملّی‌ در راه‌ اصلاح‌ امور کشور فعالیت‌ می‌کرد: ۱ـ حزب‌ وطنی‌، به‌ ریاست‌ مصطفی‌ کامل‌؛ ۲ـ حزب‌ اصلاح‌ قانون‌ اساسی‌، به‌ ریاست‌ شیخ‌ علی‌ یوسف‌، نویسنده روزنامه‌ «المؤید»؛ ۳ـ حزب‌ امت‌.

عقّاد در فعالیت‌ سیاسی‌، به‌ حزب‌ امت‌ تمایل‌ داشت‌ و از استقلال‌ کامل‌ مصر دفاع‌ می‌کرد. وی‌ قصد داشت‌ در نشریه‌ «الجریدة» به‌ تبلیغ‌ این‌ حزب‌ بپردازد، اما موفق‌ به‌ این‌ کار نشد، از این‌ رو، به‌ سراغ‌ نشریه‌ «الدستور» به‌ مسئولیت‌ محمد فرید وجدی‌ رفت‌ و به‌ تدوین‌ مقالات‌ در آن‌ پرداخت‌ تا آن‌که‌ این‌ نشریه‌ متوقف‌ شد. در چنین‌ اوضاعی‌ و با وجود اختناق‌ سیاسی‌ شدید، وی‌ به‌ شهرش‌ بازگشت‌ و پس‌ از دو سال‌ به‌ قاهره‌ برگشت‌ و برای‌ مجله‌ «البیان‌» که‌ مسئولیت‌ آن‌ را عبدالرحمان‌ برقوقی‌ به‌ عهده‌ داشت‌، مقاله‌ می‌نوشت‌.

از سال‌ ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۴ م‌. با تمایل‌ پیدا کردن‌ به‌ آرای‌ افرادی‌ همانند کارلایل‌ و نیچه‌ مطالبی‌ را برای‌ مجله‌ عکاظ‌ نوشت‌ و با آغاز جنگ‌ جهانی‌ اول‌ به‌ تدریس‌ در مدارس‌ آزاد پرداخت‌ و پس‌ از خاتمه جنگ‌ به‌ مطبوعات‌ برگشت‌ و در نشریاتی‌ همانند «الاهرام‌»، «الجهاد»، «البلاغ‌»، «الکتلة»، «الاساس‌» و... قلم‌ می‌زد و از این‌ طریق‌ به‌ تدریج‌ شهرت‌ یافت‌ و نوشته‌ها و آرایش‌ پخش‌ گردید تا این‌ که‌ به‌ حزب‌ «الوفد» پیوست‌ و از سعد زغلول‌ تقدیرنامه‌ دریافت‌ کرد. به‌ دنبال‌ درگیری‌های‌ داخلی‌ میان‌ احزاب‌ مصر، اسماعیل‌ صدقی‌ به‌ ریاست‌ رسید و دستور الغای‌ قانون‌ اساسی‌ و زندانی‌ کردن‌ عقّاد را صادر کرد. عقّاد در طول‌ نه‌ ماه‌ حبس‌، از مبارزه‌ برای‌ نجات‌ کشور و نوشتن‌ مقالات‌ در نشریات‌ و حمله‌ به‌ اسماعیل‌ صدقی‌ دست‌ برنداشت‌.

قبل‌ از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌، وضعیت‌ سیاسی‌ ـ فرهنگی‌ مصر بیش‌ از پیش‌ بد شد و مصطفی‌ نحّاس‌ طرح‌ دوستی‌ با انگلیس‌ را اعلان‌ و در سال‌ ۱۹۳۶ م‌. معاهده‌ای‌ جهت‌ بهبود روابط‌ میان‌ مصر و بریتانیا منعقد کرد. عقّاد از این‌ حرکت‌ نحّاس‌، برآشفت‌ و معاهده مذکور را مورد حمله‌ قرار داد و ضدّ نازی‌ها، فاشیست‌ها و استعمار به‌ مبارزه‌ برخاست‌. (بروکلمان‌، ص‌۲۹۱ـ۲۹۲)

آثار و تألیفات

عقّاد در عرصه‌های‌ مختلف‌ ادبی‌ قلم‌ زد. ارزیابی‌ و نقد و بررسی‌ افکار سیاسی‌، اجتماعی‌ و ادبی‌ از جمله‌ کارهای‌ او به‌ حساب‌ می‌آید. در زمینه شعر و ادبیات‌ جدید عربی‌ حرف‌های‌ تازه‌ای‌ داشت‌. وی‌ تلاش‌ می‌کرد تا بتواند روح‌ بلند امّت‌ را نه‌ بر اساس‌ نام‌ها، حوادث‌ و رویدادهای‌ تاریخی‌، بلکه‌ طبق‌ مظاهر طبیعت‌ و عواطف‌ بلند انسانی‌ و فطرت‌ پاک‌ بشری‌ معرفی‌ کند و آزاداندیشی‌ را در فضای‌ علمی‌ ـ فرهنگی‌ جامعه‌ رواج‌ دهد. «عشق‌» و «طبیعت‌» از مهم‌ترین‌ موضوعاتی‌ است‌ که‌ در اشعار عقّاد جلوه‌گر است‌. در «عشق‌» حسن‌ سیرت‌ و زیبایی‌ باطن‌ مورد نظر است‌ و در «طبیعت‌» سخن‌ از عظمت‌ آفرینش‌ است‌ که‌ در قلب‌ شاعر و شاعر در قلب‌ آن‌، جای‌ می‌گیرد.

افراد زیادی‌ هم‌چون‌ حنّا فاخوری‌، خیرالدین‌ زرکلی‌، منیر بعلبکی‌، ابراهیم‌ شکری‌، اسامه‌ انور عکاشه‌، یوسف‌ ادریس‌ و دیگران‌، از ویژگی‌های‌ عقاد سخن‌ گفته‌ و هر کدام‌، گوشه‌ای‌ از اندیشه‌ها، رفتار و زندگی‌ فرهنگی‌ ـ اجتماعی‌ وی‌ را ستوده‌اند. به‌ نظر می‌رسد بیشتر باید بر نگرش‌ جامع‌ وی‌ به‌ تاریخ‌ گذشته اسلام‌ و دغدغه‌های‌ امروز بشر، تأکید نمود. در این‌ راستا، اگر به‌ عناوین‌ و موضوعات‌ بیش‌ از یک‌صد کتاب‌ و مقاله وی‌ نظر افکنیم‌ به‌ خوبی‌ درمی‌یابیم‌ که‌ سخن‌ خوب‌ گفتن‌ در اکثر زمینه‌ها، از روح‌ بلند و اندیشه‌ اصلاح‌گرانه وی‌ نشأت‌ می‌گیرد.

اندیشه جهانی‌، فراملّی‌ و فرادینی‌ عقّاد زمینه یک‌پارچگی‌ و وحدت‌ جامعه بشری‌ را نوید می‌دهد. تدوین‌ کتاب‌هایی‌ مانند «النازیة و الادیان‌ السماویة»، «عبقریة المسیح‌» و «ابو الانبیاء الخلیل‌ ابراهیم‌» از هم‌زیستی‌ مسالمت‌آمیز با ادیان‌ دیگر حکایت‌ می‌کند. چنان‌ که‌ سخن‌ گفتن‌ از اندیشه‌ورزان‌ شرقی‌ و غربی‌ در نوشته‌هایی‌ همانند «التعریف‌ بشکسبیر»، «ابن‌ رشد»، «القائد الاعظم‌ محمد علی‌ جناح‌»، «سن‌ یاتسن‌ أبو الصین‌»، «برنارد شو» و... عقّاد را در زمره وحدت‌طلبان‌ جهانی‌ قرار داد.

عقّاد در معرفی‌ چهره‌های‌ برجسته‌ مسلمانان‌، کوشا بوده‌ است‌؛ پیامبر اسلام‌ (صلی الله علیه وآله) را در کتاب‌ «عبقریة محمد» و طلوع‌ بعثت‌ آن‌ حضرت‌ را در «مطلع‌ النور» معرفی‌ کرده‌ است‌. علاوه‌ بر آن‌، از شخصیت‌های‌ مسلمانان‌ صدر اسلام‌ نیز سخن‌ گفته‌ و در این‌ زمینه‌، کتاب‌های‌ زیر را تدوین‌ نموده‌ است‌: «عبقریة الامام‌ علی‌ بن‌ أبی‌ طالب‌»، «فاطمة الزهراء و الفاطمیون‌»، «ابو الشهداء الحسین‌ بن‌ علی‌»، «عبقریة الصدّیق‌»، «عبقریة عمر»، «ذوالنورین‌ عثمان‌ بن‌ عفّان‌» و... . هم‌چنین‌، عقّاد درباره جنایت‌کاران‌ تاریخ‌، به‌ ویژه‌ استعمارگران‌، کتاب‌ و مقالاتی‌ را منتشر کرده‌ است‌؛ از جمله‌: «هتلر فی‌ المیزان‌»، «الاسلام‌ و الاستعمار»، «الصهیونیة العالمیة»، «لا شیوعیة و لا استعمار» و... .

از سوی‌ دیگر، از برخی‌ اصلاح‌گران‌ عصر و منادیان‌ آزادی‌ هم‌چون‌: سعد زغلول‌، محمد علی‌ جناح‌، عبدالرحمان‌ کواکبی‌، محمد عبده‌ و... هم‌ سخن‌ گفته‌ است‌.

وی‌ هم‌چنین‌ از تبیین‌ مسائلی‌ که‌ برحسب‌ اقتضای‌ زمان‌ تأکید و نشر آن‌، پاسخ‌گوی‌ بخشی‌ از نیازهای‌ دینی‌ و فرهنگی‌ جامعه‌ بوده‌ است‌، غافل‌ نمانده‌ و در کتاب‌های‌ «المرأة فی‌ القرآن‌ الکریم‌» و «المرأة فی‌ اللّغة» از شخصیت‌ و جایگاه‌ زن‌، و در کتاب‌هایی‌ مانند: «أفیون‌ الشعوب‌»، «حقائق‌ الاسلام‌ و اباطیل‌ خصومة»، «الدیمقراطیة فی‌ الاسلام‌» از نقش‌ سازنده دین‌ و نقد مخالفان‌ مذهب‌ سخن‌ گفته‌ و با طرح‌ دموکراسی‌ در اسلام‌، گوشه‌هایی‌ از حقایق‌ اسلام‌ را معرفی‌ نموده‌ است‌.

بالاخره‌، عقّاد با قلم‌ ادیبانه‌ و روان‌، و با روح‌ شاعرانه‌ و لطیف‌، و با فکر اصلاح‌گرانه‌ و عمیق‌ خود توانست‌ در عرصه‌های‌ گوناگون‌، آثاری‌ را به‌ یادگار بگذارد که‌ در زمان‌ حیات‌ و بعد از مرگش‌، بارها به‌ چاپ‌ رسیده‌ و تشنگانی‌ را سیراب‌ نموده‌ است‌.

دیدگاه‌های عقاد

عقّاد که‌ فردی‌ آزاد اندیش‌ بود و در این‌ راه‌، سختی‌هایی‌ را تحمّل‌ کرد، اعتقاد داشت‌ که‌ از شخصی‌ مانند امام حسین(ع) بعید بود بایزید بیعت‌ کند، زیرا اساساً حسین‌(ع) حقیقت ‌جو و یزید عین‌ باطل‌ است‌. عقّاد در زمینه‌ دلایل‌ عدم‌ بیعت‌ می‌نویسد: بسی‌ جای‌ شگفتی‌ است‌ که‌ از کسی‌ هم‌چون‌ حسین‌ بن‌ علی‌(ع) بخواهند با کسی‌ مانند یزید بیعت‌ کند و او را به‌ عنوان‌ پیشوای‌ مسلمانان‌ بپذیرد و به‌ مسلمانان‌ بگوید که‌ یزید سزاوارترین‌ و محق‌ترین‌ و تواناترین‌ فرد برای‌ امر خلافت‌ است‌. حسین(ع) نمی‌توانست‌ به‌ هیچ‌ یک‌ از خصلت‌های‌ یزید دل‌ خوش‌ دارد، از این‌ جهت‌ تأیید حکومت‌ یزید پا گذاشتن‌ روی‌ عقاید و افکار خود اوست‌.

به‌ علاوه‌، امام‌ حسین‌(ع) به‌ چند دلیل‌ هرگز نمی‌توانست‌ با یزید همکاری‌ یا بیعت‌ کند: اول‌ این‌ که‌: بیعت‌ با یزید، پشت‌ پا زدن‌ به‌ عقاید پیامبر و امیرمؤمنان‌ و نادیده‌ گرفتن‌ کوشش‌های‌ آنان‌ بود؛ دوم‌ این‌ که‌: بیعت‌ با یزید به‌ معنای‌ تأیید دشنام‌های‌ یزید بر علی‌(ع) و خاندان‌ او بود، سوم‌ آن‌ که‌: به‌ علت‌ حسن‌ وفا و صدق‌ باطنی‌ که‌ از او سراغ‌ داریم‌ هرگز راه‌ بازگشتی‌ در پیش‌ نداشت‌؛ اگر با یزید بیعت‌ می‌کرد، دیگر تا پایان‌ عمر به‌ او وفادار می‌ماند، چنان‌چه‌ برادرش‌ امام‌ حسن‌(ع) به‌ عهدی‌ که‌ با معاویه‌ کرده‌ بود وفادار ماند.

از نظر عقاد، حسین‌(ع) می‌دانست‌ که‌ مردم‌ دین‌ را بازیچه‌ دنیایشان‌ کرده‌ بودند، از این‌ رو با قیام‌ خود در صدد مبارزه‌ با چنین‌ وضعی‌ برآمده‌ بود. از این‌ جهت‌، از دیدگاه‌ عقاد، قیام‌ حسین‌(ع) هم‌ قیام‌ علیه‌ حاکمیت‌ بنی‌ امیه‌ بود و هم‌ علیه‌ فرهنگ‌ حاکم‌ بر آن‌ عصر، و امام‌ در صدد بر آمد تا هم‌ حکومت‌ جائر را سرنگون‌ کند و هم‌ فرهنگ‌ مبتنی‌ بر اسلام‌ را حاکم‌ گرداند.

عقّاد بر این‌ باور است‌ که‌ حسین(ع) با آگاهی‌ و علم‌ کامل‌ حرکت‌ خود را آغاز کرد و در صدد برآمد تا جلو هرگونه‌ بهانه‌تراشی‌ را بگیرد تا امر برای‌ مردم‌ مشتبه‌ نشود. او در ادامه‌ با تأکید بر این‌ که‌ حسین(ع) دلیل‌ کافی‌ برای‌ قیام‌ داشت‌، می‌نویسد: حسین‌(ع) که‌ عزم‌ خویش‌ را برای‌ مبارزه‌ با یزید جزم‌ کرده‌ بود، باید قوی‌ترین‌ دلیل‌ را در دست‌ می‌داشت‌ و استوارترین‌ حجت‌ را بر ضد دشمنان‌ خویش‌ مهیا می‌ساخت‌ تا در صورت‌ شکست‌ و عدم‌ نتیجه‌گیری‌، وجود چنین‌ دلایل‌ و برهان‌های‌ استواری‌ نشانه‌ درستی‌ قصد و تصمیم‌ آن‌ حضرت‌ باشد. ضمن‌ این‌ که‌ در صورت‌ پیروزی‌، با این‌ پشتوانه‌، در استوارترین‌ جایگاه‌ قرار می‌گرفت‌ و دشمنانش‌ بیشتر از هر زمانی‌ مورد خشم‌ قرار می‌گرفتند.

عقّاد در تحلیل‌ عاشورا، بر مسئله‌ قومیت‌ و نوع‌ تربیت‌ دو خانواده‌ بنی‌ امیه‌ و بنی‌ هاشم‌ تأکید نموده‌ و بر اساس‌ آن‌ به‌ قضاوت‌ و داوری‌ درباره عاشورا می‌پردازد. اگر سخن‌ عقّاد را ناشی‌ از موقعیت‌ زمانی‌ و مکانی‌ در مسئله‌ تربیت‌، حمل‌ نکنیم‌، دست‌کم‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ او ریشه‌های‌ قیام‌ عاشورا را در مقایسه‌ تربیتی‌ این‌ دو خانواده‌ می‌جوید و اعتقاد دارد که‌ نوع‌ تربیت‌ و پرورش‌ فردی‌ افراد این‌ دو خانواده‌ باعث‌ رویارویی‌ تاریخی‌ آنان‌ با یک‌دیگر شده‌ است‌ و چاره‌ای‌ جز وقوع‌ حادثه‌ عاشورا نبوده‌ است‌.

از نظر عقّاد، امام‌ حسین (ع) و یزید نمونه‌ کاملی‌ از دو خانواده‌ بودند، با این‌ اختلاف‌ که‌ حسین‌ (ع) واجد فضایل‌ هاشمی‌ بود ولی‌ یزید حتّی‌ فاقد صفات‌ مادی‌ خوب‌ اموی‌ها بود و در واقع‌ همین‌ عامل‌، مبارزه‌ دایمی‌ بین‌ این‌ دو خانواده‌ را که‌ از مصادیق‌ بارز حق‌ و باطل‌ در طول‌ تاریخ‌ بودند، در پی‌ داشت‌.

به‌ اعتقاد عقّاد، این‌ مبارزه‌ از زمان‌ ولادت‌ عبد مناف‌ و عبدالشمس‌ پدید آمد و به‌ تدریج‌ در هر عرصه‌ای‌ که‌ امکان‌ بروز یافت‌، عینیت‌ پیدا کرد تا این‌ که‌ به‌ عصر یزید رسید. در آن‌ زمان‌، یزید از همان‌ ابتدای‌ کار، بنا را بر دشنام‌ به‌ علی‌ (ع) گذاشت‌ و اگر حسین (ع) بیعت‌ می‌کرد ناچار بود به‌ عهد خود وفا کند و این‌ خود امضای‌ این‌ سنت‌ سیئه‌ بود و نسل‌ به‌ نسل‌ مورد قبول‌ واقع‌ می‌شد.

او هم‌چنین‌ معتقد است‌ که‌ حسین‌ (ع) دارای‌ انگیزه‌های‌ کاملاً الهی‌ و معنوی‌ برای‌ نجات‌ دین‌ بود و نتایج‌ مورد نظر نهضتش‌ نیز خیلی‌ زود به‌ دست‌ آمد و یزید پس‌ از چهار سال‌، در کمال‌ ذلت‌ مرد، عاملان‌ فاجعه‌ عاشورا به‌ سزای‌ اعمالشان‌ رسیدند و سلسله‌ بنی‌ امیه‌ نیز در مدت‌ اندکی‌ سقوط‌ کرد.

عقّاد اعتقاد دارد که‌ مبارزه‌ میان‌ بنی‌ امیه‌ و بنی‌ هاشم‌ هم‌چنان‌ ادامه‌ یافت‌ تا به‌ محل‌ افتراقی‌ رسید که‌ هیچ‌ گونه‌ توصیفی‌ در پیوند میان‌ آن‌ دو وجود نداشت‌ و این‌ مبارزه‌ هیچ‌ گاه‌ قطع‌ نشده‌ و نسل‌ به‌ نسل‌ ادامه‌ یافته‌ است‌. به‌ هر حال‌، عباس‌ محمود عقاد، حرکت‌ امام‌ حسین (ع) را یک‌ قیام‌ اصلاحی‌ غیرقابل‌ اجتناب‌ در مورد حکومت‌ اسلامی‌ دانسته‌ و حرکت‌ فرزند پیغمبر را تا سر حد اعجاب‌ تقدیس‌ کرده‌ است‌.

وی‌ ضمن‌ تمجید از قیام‌ عاشورا در کتاب‌ خود «ابو الشهدا حسین‌ بن‌ علی‌» به‌ بررسی‌ قیام‌ امام‌ حسین (ع) از دو زاویه‌ی انگیزه‌ها و نتایج‌ می‌پردازد و در هر دو مورد نظر او مثبت‌ است‌. گفتنی‌ است‌ این‌ کتاب‌ با تحقیق‌ جناب‌ آقای‌ محمد جاسم‌ الساعدی‌ از سوی‌ مجمع‌ جهانی‌ تقریب‌ مذاهب‌ اسلامی‌ در سال‌ ۱۴۲۵ ق‌. در ۴۳۲ صفحه‌ چاپ‌ شده‌ است‌. هم‌چنین‌ این‌ کتاب‌ توسط‌ آقای‌ محمدکاظم‌ معزّی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ ترجمه‌ شده‌ و از سوی‌ کتابخانه‌ علمیه‌ اسلامیه‌ در تهران‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.

منبع

عباس محمود عقاد، سایت رحماء (بخش دانشنامه شخصیت ها)، بازیابی: بیست ویکم مرداد ۱۳۹۴.