طمع: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(رده اولویت مقاله)
(ویرایش)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{متوسط}}
 
{{متوسط}}
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}"طمع" در لغت تمایل [[نفس]] به چیزى از روى آرزوى شدید و آزمندى است.<ref>راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق‌، ناشر دارالعلم الدار الشامیة تحقیق، صفوان عدنان داودى‌، چاپ ۱۴۱۲ ق، چاپ اول‌، ماده طمع.</ref> و در اصطلاح [[قرآن|قرآنی]] توقع داشتن و حریص بودن در اموال و زندگی مردم است.<ref> علامه طباطبائى، محمدحسین؛ ترجمه موسوى همدانى، سید محمدباقر، قم‌، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم‌، چاپ ۱۳۷۴ ش، چاپ پنجم، ج‌۱، ص ۳۴۴.</ref> طمع و [[دنیاطلبی|دنیاپرستى]] و دلباختگى و دلدادگى نسبت به مواهب مادّى از دیدگاه قرآن و روایات، بسیار خطرناک و نکوهیده و مایه انواع شرّ و فساد است.
==معنای طمع==
 
 
 
"طمع" در لغت تمايل نفس به چيزى از روى آرزوى شديد و آزمندى است. <ref>راغب اصفهانى، حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، دمشق‌، ناشر دارالعلم الدار الشامية تحقيق، صفوان عدنان داودى‌، چاپ 1412 ق، چاپ اول‌، ماده طمع.</ref> و در اصطلاح قرآنی توقع داشتن و حریص بودن در اموال و زندگی مردم است.<ref> علامه طباطبائى، محمدحسین؛ ترجمه موسوى همدانى، سيد محمدباقر، قم‌، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسين حوزه علميه قم‌، چاپ 1374 ش، چاپ پنجم، ج‌1، ص 344.</ref>
 
  
 
==طمع در آیات قرآن==
 
==طمع در آیات قرآن==
  
*'''پرهیز از طمع'''
+
*'''پرهیز از طمع:'''
 
 
{{متن قرآن|«لاتَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‌ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَلاتَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ»}}.(88/[[سوره حجر]])
 
 
 
(بنابراين) هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادى) كه به گروه‌هايى از آنها (كفار) داديم ميفكن، و بخاطر آنچه آنها دارند غمگين مباش و بال و پر خود را براى مؤمنين فرود آر.
 
 
آیه مذکور دستور مهمی به پيامبر صلی الله علیه و آله مى‌دهد، می­فرماید: هرگز چشم خود را به نعمت هاى مادى كه به گروه‌هايى از كفار داده‌ايم ميفكن اين نعمت هاى مادى نه پايدارند، نه خالى از درد سر حتى در بهترين حالاتش نگاهدارى آن سخت مشكل است، بنابراين چيزى نيست كه چشم تو را به سوى خود جلب كند و در برابر آن موهبت بزرگ معنوى (قرآن) كه خدا به تو داده است، قابل اهميت باشد سپس اضافه مى‌كند، هرگز به خاطر اين مال و ثروت و نعمت هاى مادى كه در دست آنهاست، غمگين مباش. در حقيقت دستور اول راجع به چشم ندوختن به نعمت هاى مادى است و دستور دوم درباره غم نخوردن در برابر محروميت از آن است.<ref> مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه، ناشر دارالكتب الإسلامية، مكان چاپ تهران، ‌سال چاپ 1374 ش، ‌چاپ اول، ج‌11، ص 131.</ref>
 
 
 
*'''عوامل طمع شیطان به فریب انسان ‌'''
 
 
 
{{متن قرآن|«اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَالْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً»}}.(64/[[سوره اسراء]])
 
 
 
هر كدام از آنها را مى‌توانى با صداى خودت تحريك كن، و لشكر سواره و پياده‌ات را بر آنها گسيل دار، و در ثروت و فرزندانشان شركت جوى، و آنها را با وعده‌ها سرگرم كن ولى شيطان جز فريب و دروغ وعده‌اى نمى‌دهد.
 
 
 
جالب اينكه قرآن در آيه فوق به '''چهار''' بخش مهم و اصولى از اين وسائل، اشاره مى‌كند و به انسانها مى‌گويد كه از چهار طرف مراقب خويش باشند:
 
  
'''الف. برنامه‌هاى تبليغاتى:'''
+
{{متن قرآن|«لاتَمُدَّنَّ عَینَیک إِلى‌ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَلاتَحْزَنْ عَلَیهِمْ وَاخْفِضْ جَناحَک لِلْمُؤْمِنِینَ»}}.<ref>[[سوره حجر]]/۸۸.</ref> هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادى) که به گروه‌هایى از آنها (کفار) دادیم میفکن، و بخاطر آنچه آنها دارند غمگین مباش و بال و پر خود را براى مؤمنین فرود آر.
  
جمله «وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ» كه بعضى از مفسران آن را تنها به معنى نغمه‌هاى هوس‌انگيز موسيقى و خوانندگى تفسير كرده‌اند معنى وسيعى دارد كه هر گونه تبليغات گمراه كننده را كه در آن از وسائل صوتى و سمعى استفاده مى‌شود شامل مى‌گردد. به اين ترتيب نخستين برنامه شيطان، استفاده از اين وسائل است. اين مساله مخصوصا در دنياى امروز كه دنياى فرستنده‌هاى راديويى و دنياى تبليغات گسترده سمعى و بصرى است، از هر زمانى روشنتر و آشكارتر است، چرا كه شياطين و احزاب آنها در شرق و غرب جهان بر اين وسيله مؤثر تكيه دارند، و بخش عظيمى از سرمايه‌هاى خود را در اين راه مصرف مى‌كنند، تا بندگان خدا را استعمار كنند و از راه حق كه راه آزادى و استقلال و ايمان و تقوى است منحرف سازند و به صورت بردگانى بى اراده و ناتوان درآورند.
+
آیه مذکور دستور مهمی به [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله مى‌دهد، می ­فرماید: هرگز چشم خود را به نعمت هاى مادى که به گروه‌هایى از کفار داده‌ایم میفکن، این نعمت هاى مادى نه پایدارند، نه خالى از دردسر، حتى در بهترین حالاتش نگاهدارى آن سخت مشکل است، بنابراین چیزى نیست که چشم تو را به سوى خود جلب کند و در برابر آن موهبت بزرگ معنوى (قرآن) که خدا به تو داده است، قابل اهمیت باشد. سپس اضافه مى‌کند، هرگز به خاطر این مال و ثروت و نعمت هاى مادى که در دست آنهاست، غمگین مباش. در حقیقت دستور اول راجع به چشم ندوختن به نعمت هاى مادى است و دستور دوم درباره غم نخوردن در برابر محرومیت از آن است.<ref> مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه، ناشر دارالکتب الإسلامیة، مکان چاپ تهران، ‌سال چاپ ۱۳۷۴ ش، ‌چاپ اول، ج‌۱۱، ص ۱۳۱.</ref>
  
'''ب. استفاده از نيروى نظامى:'''
+
*'''عوامل طمع شیطان به فریب انسان:'''
  
اين منحصر به عصر و زمان ما نيست كه شياطين براى يافتن منطقه‌هاى نفوذ به قدرت نظامى متوسل مى‌شوند، هميشه بازوى نظامى يكى از بازوهاى مهم و خطرناك همه جباران و ستمگران جهان بوده است.
+
{{متن قرآن|«اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِک وَأَجْلِبْ عَلَیهِمْ بِخَیلِک وَ رَجِلِک وَ شارِکهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَالْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یعِدُهُمُ الشَّیطانُ إِلاَّ غُرُوراً»}}.<ref>[[سوره اسراء]]/۶۴.</ref> هر کدام از آنها را مى‌توانى با صداى خودت تحریک کن، و لشکر سواره و پیاده‌ات را بر آنها گسیل دار، و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوى، و آنها را با وعده‌ها سرگرم کن ولى شیطان جز فریب و دروغ وعده‌اى نمى‌دهد.
 
 
'''ج. برنامه‌هاى اقتصادى و ظاهرا انسانی:'''
 
  
يكى ديگر از وسائل مؤثر نفوذ [[شيطان]] از طريق شركت در اموال و نفوس است، باز در اينجا مى‌بينيم بعضى از مفسران شركت در اموال را منحصرا به معنى "ربا"، و شركت در اولاد را فقط به معنى فرزندان نامشروع دانسته‌اند در حالى كه اين دو كلمه معنى بسيار وسيعترى دارد كه همه اموال حرام و فرزندان نامشروع و غير آن را شامل مى‌شود.
+
جالب اینکه قرآن در آیه فوق به '''چهار''' بخش مهم و اصولى از این وسائل، اشاره مى‌کند و به انسانها مى‌گوید که از چهار طرف مراقب خویش باشند:
  
مثلا در عصر و زمان خود مى‌بينيم كه شياطين جهانخوار، مرتبا پيشنهاد سرمايه‌گذارى و تاسيس شركتها و ايجاد انواع كارخانه‌ها و مراكز توليدى در كشورهاى ضعيف مى‌كنند، و زير پوشش اين شركتها انواع فعاليتهاى خطرناك و مضر را انجام مى‌دهند، جاسوسهاى خود را به نام كارشناس فنى يا مشاور اقتصادى و مهندس و تكنيسين به اين كشورها اعزام مى‌دارند، و با لطائف الحيل آخرين رمق آنها را مي­مكند و از رشد و نمو و استقلال اقتصادى آنها جلوگيرى مى‌كنند.
+
الف. برنامه‌هاى تبلیغاتى: جمله «وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِک» که بعضى از مفسران آن را تنها به معنى نغمه‌هاى هوس‌انگیز موسیقى و خوانندگى [[تفسیر قرآن|تفسیر]] کرده‌اند، معنى وسیعى دارد که هر گونه تبلیغات گمراه کننده را که در آن از وسائل صوتى و سمعى استفاده مى‌شود شامل مى‌گردد. به این ترتیب نخستین برنامه [[شیطان|شیطان]]، استفاده از این وسائل است. این مساله مخصوصا در دنیاى امروز که دنیاى فرستنده‌هاى رادیویى و دنیاى تبلیغات گسترده سمعى و بصرى است، از هر زمانى روشنتر و آشکارتر است، چرا که شیاطین و احزاب آنها در شرق و غرب جهان بر این وسیله مؤثر تکیه دارند، و بخش عظیمى از سرمایه‌هاى خود را در این راه مصرف مى‌کنند، تا بندگان خدا را استعمار کنند و از راه حق که راه آزادى و استقلال و ایمان و تقوى است منحرف سازند و به صورت بردگانى بى اراده و ناتوان درآورند.
  
'''د. برنامه‌هاى مخرب روانی:'''
+
ب. استفاده از نیروى نظامى: این منحصر به عصر و زمان ما نیست که شیاطین براى یافتن منطقه‌هاى نفوذ به قدرت نظامى متوسل مى‌شوند، همیشه بازوى نظامى یکى از بازوهاى مهم و خطرناک همه جباران و ستمگران جهان بوده است.
  
استفاده از وعده‌هاى مغرور كننده و انواع فريبها و نيرنگها يكى ديگر از برنامه‌هاى شيطانها است، آنها روانشناسان و روانكاوان ماهرى را براى اغفال و فريب مردم ساده‌دل و حتى هوشيار تربيت كرده‌اند، گاهى به نام اينكه دروازه تمدن بزرگ در چند قدمى آنها است، و يا اين كه در آينده نزديكى در رديف اولين كشورهاى متمدن و پيشرو قرار خواهند گرفت، و يا اين كه نسل آنها نسل نمونه و بى‌نظيرى است كه مى‌تواند در پرتو برنامه‌هاى آنان به اوج عظمت برسد و امثال اين خيالات و پندارها، آنها را سرگرم مى‌سازند كه همه در جمله "و عدهم" خلاصه مى‌شود!                     
+
ج. برنامه‌هاى اقتصادى و ظاهرا انسانی: یکى دیگر از وسائل مؤثر نفوذ [[شیطان]] از طریق شرکت در اموال و نفوس است، باز در اینجا مى‌بینیم بعضى از مفسران شرکت در اموال را منحصرا به معنى "ربا"، و شرکت در اولاد را فقط به معنى فرزندان نامشروع دانسته‌اند در حالى که این دو کلمه معنى بسیار وسیعترى دارد که همه اموال حرام و فرزندان نامشروع و غیر آن را شامل مى‌شود. مثلا در عصر و زمان خود مى‌بینیم که شیاطین جهانخوار، مرتبا پیشنهاد سرمایه‌گذارى و تاسیس شرکتها و ایجاد انواع کارخانه‌ها و مراکز تولیدى در کشورهاى ضعیف مى‌کنند، و زیر پوشش این شرکتها انواع فعالیتهاى خطرناک و مضر را انجام مى‌دهند، جاسوسهاى خود را به نام کارشناس فنى یا مشاور اقتصادى و مهندس و تکنیسین به این کشورها اعزام مى‌دارند، و با لطائف الحیل آخرین رمق آنها را می ­مکند و از رشد و نمو و استقلال اقتصادى آنها جلوگیرى مى‌کنند.
  
و گاهى به عكس از طريق تحقير و تضعيف روحيه و اينكه آنها هرگز توانايى مبارزه با قدرتهاى عظيم جهانى را ندارند و ميان تمدنشان با تمدن كشورهاى پيشرفته صدها سال فاصله است آنان را از هر گونه تلاش و كوششى باز مى‌دارند.<ref> مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه، تهران، ناشر دارالكتب الإسلامية، چاپ 1374 ش، ‌چاپ اول، ج‌12 ص 184.</ref>
+
د. برنامه‌هاى مخرب روانی: استفاده از وعده‌هاى مغرور کننده و انواع فریبها و نیرنگها یکى دیگر از برنامه‌هاى شیطانها است، آنها روانشناسان و روانکاوان ماهرى را براى اغفال و فریب مردم ساده‌دل و حتى هوشیار تربیت کرده‌اند، گاهى به نام اینکه دروازه تمدن بزرگ در چند قدمى آنها است، و یا این که در آینده نزدیکى در ردیف اولین کشورهاى متمدن و پیشرو قرار خواهند گرفت، و یا این که نسل آنها نسل نمونه و بى‌نظیرى است که مى‌تواند در پرتو برنامه‌هاى آنان به اوج عظمت برسد و امثال این خیالات و پندارها، آنها را سرگرم مى‌سازند که همه در جمله "و عدهم" خلاصه مى‌شود! و گاهى به عکس از طریق تحقیر و تضعیف روحیه و اینکه آنها هرگز توانایى مبارزه با قدرتهاى عظیم جهانى را ندارند و میان تمدنشان با تمدن کشورهاى پیشرفته صدها سال فاصله است آنان را از هر گونه تلاش و کوششى باز مى‌دارند.<ref> مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، ناشر دارالکتب الإسلامیة، چاپ ۱۳۷۴ ش، ‌چاپ اول، ج‌۱۲ ص ۱۸۴.</ref>
 
*'''حرص و طمع از اوصاف یهود'''
 
  
{{متن قرآن|«وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‌ حَياةٍ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ»}}. (96/[[سوره بقره]])
+
*'''حرص و طمع از اوصاف یهود:'''
  
آنها را حريص­ترين مردم حتى حريص­تر از مشركان بر زندگى (اين دنيا و اندوختن ثروت) خواهى يافت (تا آنجا) كه هر يك از آنها دوست دارد هزار سال عمر كند در حالى كه اين عمر طولانى او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بينا است.
+
{{متن قرآن|«وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‌ حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکوا یوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یعْمَلُونَ»}}.<ref>[[سوره بقره]]/۹۶.</ref> آنها را حریص­ترین مردم حتى حریص­تر از مشرکان بر زندگى (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهى یافت (تا آنجا) که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند در حالى که این عمر طولانى او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بینا است.
 
از تاريخ زندگى يهود- علاوه بر آيات مختلف قرآن مجيد- چنين بر مى‌آيد كه آنها خود را يك نژاد برتر مى‌دانستند، و معتقد بودند گل سر سبد جامعه انسانيتند، بهشت به خاطر آنها آفريده شده!، و آتش جهنم با آنها چندان كارى ندارد! آنها فرزندان خدا و دوستان خاص او هستند، و خلاصه آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند! اين خود خواهى ابلهانه در آيات مختلفى از قرآن كه سخن از يهود مى‌گويد منعكس است.
 
                   
 
در آيه 18 [[سوره مائده]] مى‌خوانيم: {{متن قرآن|«نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ و احبائه»}}؛ ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستيم.
 
  
و در آيه 111 [[سوره بقره]] مى‌خوانيم: {{متن قرآن|«وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى‌»}}؛ آنها گفتند كسى در بهشت داخل نمى‌شود مگر اينكه يهودى يا نصرانى باشد.
+
از تاریخ زندگى [[یهود|یهود]] -علاوه بر آیات مختلف [[قرآن|قرآن مجید]]- چنین بر مى‌آید که آنها خود را یک نژاد برتر مى‌دانستند، و معتقد بودند گل سر سبد جامعه انسانیت اند، [[بهشت]] به خاطر آنها آفریده شده،<ref>[[سوره بقره]]/۱۱۱.</ref> و آتش جهنم با آنها چندان کارى ندارد! آنها فرزندان خدا و دوستان خاص او هستند!<ref>[[سوره مائده]]/۱۸.</ref> این خود خواهى ابلهانه در آیات مختلفى از قرآن که سخن از یهود مى‌گوید منعکس است. این پندارهاى موهوم از یک سو آنها را به ظلم و جنایت و گناه و طغیان دعوت مى‌کرد و از سوى دیگر به کبر و خودپسندى و خودبرتربینى.  
  
و در آيه 80 سوره بقره مى‌خوانيم: {{متن قرآن|«وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً»}}؛ آتش دوزخ جز چند روزى به ما اصابت نخواهد كرد.
+
آیه مورد بحث از [[حرص]] شدید آنها به مادیات چنین سخن مى‌گوید: "تو آنها را حریص­ترین مردم بر زندگى مى‌بینى" حتى حریص­تر از مشرکان در اندوختن مال و ثروت، حریص در قبضه کردن دنیا، حریص در انحصارطلبى، آنها حتى از مشرکان که طبعا مى‌بایست در جمع‌آورى اموال از همه حریصتر باشند و از هر راه بدست آورند باکى نداشته باشند حریصترند. آنچنان علاقه به دنیا دارند که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند. براى جمع ثروت بیشتر یا به خاطر ترس از مجازات! آرى هر یک تمناى عمر هزار ساله دارد "ولى این عمر طولانى او را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و اگر گمان کنند که خداوند از اعمالشان آگاه نیست، اشتباه مى‌کنند خداوند نسبت به اعمال آنها بصیر و بینا است"<ref>[[سوره آل عمران]]/۱۶۳.</ref>.<ref>علامه طباطبائى، محمدحسین؛ ترجمه موسوى همدانى، سید محمدباقر، قم‌، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم‌، سال چاپ ۱۳۷۴ ش، چاپ پنجم، ج‌۱ ص ۳۴۲ - مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه، ناشر دارالکتب الإسلامیة، مکان چاپ تهران، ‌سال چاپ ۱۳۷۴ ش، ‌چاپ اول، ج‌۱، ص۳۵۴.</ref>
  
اين پندارهاى موهوم از يك سو آنها را به ظلم و جنايت و گناه و طغيان دعوت مى‌كرد و از سوى ديگر به كبر و خودپسندى و خودبرتربينى.
+
==آثار شوم طمع در زندگى ==
  
آيه مورد بحث از حرص شديد آنها به ماديات چنين سخن مى‌گويد: "تو آنها را حريص­ترين مردم بر زندگى مى‌بينى" حتى حريص­تر از مشركان در اندوختن مال و ثروت، حريص در قبضه كردن دنيا، حريص در انحصارطلبى، آنها حتى از مشركان كه طبعا مى‌بايست در جمع‌آورى اموال از همه حريصتر باشند و از هر راه بدست آورند باكى نداشته باشند حريصترند.
+
#حرص [[انسان]] را به رنج و زحمت ابدى گرفتار مى ­سازد.
 
+
#حریص هرگز سیر نمى شود و به همین دلیل اگر مالک تمام دنیا گردد باز فقیر است.
آنچنان علاقه به دنيا دارند كه هر يك از آنها دوست دارد هزار سال عمر كند. براى جمع ثروت بيشتر يا به خاطر ترس از مجازات! آرى هر يك تمناى عمر هزار ساله دارد "ولى اين عمر طولانى او را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و اگر گمان كنند كه خداوند از اعمالشان آگاه نيست، اشتباه مى‌كنند" خداوند نسبت به اعمال آنها بصير و بينا است "(وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ).<ref>علامه طباطبائى، محمدحسین؛ ترجمه موسوى همدانى، سيد محمدباقر، قم‌، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسين حوزه علميه قم‌، سال چاپ 1374 ش، چاپ پنجم، ج‌1 ص 342 - مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه، ناشر دارالكتب الإسلامية، مكان چاپ تهران، ‌سال چاپ 1374 ش، ‌چاپ اول، ج‌1، ص354.</ref>
+
#حریص همچون فقیران زندگى مى کند و همچون فقیران مى میرد ولى همچون اغنیا در [[قیامت|قیامت]] محاسبه مى شود.
 
+
#حرص انسان را به هلاکت مى­ افکند زیرا شخص حریص به خاطر دلباختگى به دنیا خطراتى را که در اطراف او وجود دارد نمى بیند و با عجله و شتاب به پیش مى تازد.
==آثار شوم حرص و طمع در زندگى فردى و اجتماعى بشر==
+
#حرص آبروى انسان را مى ­ریزد و ارزش او را در نظرها پایین مى ­آورد، چرا که شخص حریص براى رسیدن به مقصود خود حتى ملاحظات اجتماعى را کنار مى گذارد و همچون اسیرى که زنجیر به گردن او افکنده باشند به این سو و آن سو کشیده مى شود.
 
+
#طمع، انسان را آلوده به انواع [[گناه|گناهان]] مانند: [[دروغ]]، [[خیانت|خیانت]]، [[ظلم]] و [[غصب]] حقوق دیگران مى­ کند، چرا که اگر بخواهد [[حلال]] و [[حرام]] خدا را رعایت کند به مقصودش نمى­ رسد.
# حرص انسان را به رنج و زحمت ابدى گرفتار مى­سازد.
+
#حرص، انسان را از [[الله|خدا]] دور مى­ سازد، در نظر بندگان خدا کوچک مى کند، [[طمأنینه|آرامش]] را از او سلب مى­ نماید و زندگى توأم با ناراحتى و شکنجه براى او به بار مى­ آورد.
# حريص هرگز سير نمى شود و به همين دليل اگر مالك تمام دنيا گردد باز فقير است.
+
#حریص اموالى را مى ­اندوزد که زحمت و مسؤولیتش از آن اوست و سود و استفاده ­اش از آن دیگران.
# حريص همچون فقيران زندگى مى كند و همچون فقيران مى ميرد ولى همچون اغنيا در قيامت محاسبه مى شود.
+
#طمع نتیجه [[سوء ظن|سوء ظنّ]] به خداست و محصولش تشدید این سوء ظنّ مى باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ اخلاق در قرآن، قم، ناشر مدرسه امام علی بن ابی طالب، سال ۱۳۸۴، چاپ سوم، ج۲ ، ص۹۸.</ref> همین معنى به صورت دیگرى در فرمان به [[مالک اشتر نخعی|مالک اشتر]] در [[نهج البلاغة|نهج البلاغه]] آمده است آنجا که [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (ع) مالک اشتر را از مشورت با بخیلان و افراد ترسو و حریصان برحذر مى­ دارد، سپس مى ­افزاید: «اِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزٌ شَتَّى یجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ؛ بخل و ترس و حرص، غرایز مختلفى هستند که یک ریشه دارند و آن سوء ظنّ به خداست!»<ref> نهج البلاغه، صبحی الصالح؛ تهران، ناشر دارالاسوه للطباعه والنشر، چاپ۳، سال ۱۴۲۱ه.ق، نامه ۵۳. </ref> کسى که [[حسن ظن|حسن ظنّ]] به پروردگار و قدرت او نسبت به انجام وعده هایى که درباره تأمین [[رزق]] و روزى بندگان تلاشگر داده، داشته باشد هرگز براى جمع آورى اموال حرص نمى زند.
# حرص انسان را به هلاكت مى­افكند زيرا شخص حريص به خاطر دلباختگى به دنيا خطراتى را كه در اطراف او وجود دارد نمى بيند و با عجله و شتاب به پيش مى تازد.
 
# حرص آبروى انسان را مى­ريزد و ارزش او را در نظرها پايين مى­آورد، چرا كه شخص حريص براى رسيدن به مقصود خود حتى ملاحظات اجتماعى را كنار مى گذارد و همچون اسيرى كه زنجير به گردن او افكنده باشند به اين سو و آن سو كشيده مى شود.
 
# طمع، انسان را آلوده به انواع گناهان مانند: دروغ، خيانت، ظلم و غصب حقوق ديگران مى­كند، چرا كه اگر بخواهد حلال و حرام خدا را رعايت كند به مقصودش نمى­رسد.
 
# حرص، انسان را از خدا دور مى­سازد، در نظر بندگان خدا كوچك مى­كند، آرامش را از او سلب مى­نمايد و زندگى توأم با ناراحتى و شكنجه براى او به بار مى­آورد.
 
# حريص اموالى را مى­اندوزد كه زحمت و مسؤوليّتش از آن اوست و سود و استفاده­اش از آن ديگران.
 
# طمع نتيجه سوء ظنّ به خداست و محصولش تشديد اين سوء ظنّ مى باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ اخلاق در قرآن، قم، ناشر مدرسه امام علی بن ابی طالب، سال 1384، چاپ سوم، ج2 ، ص98.</ref>  
 
 
 
همين معنى به صورت ديگرى در فرمان مالك اشتر در نهج البلاغه آمده است آنجا كه امام(ع) مالك اشتر را از مشورت با بخيلان و افراد ترسو و حريصان برحذر مى­دارد، سپس مى­افزايد: «اِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزٌ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ؛ بخل و ترس و حرص، غرايز مختلفى هستند كه يك ريشه دارند و آن سوء ظنّ به خداست!»<ref> نهج البلاغه، صبحی الصالح؛ تهران، ناشر دارالاسوه للطباعه والنشر، چاپ3، سال 1421ه.ق، نامه 53. </ref>
 
 
كسى كه حسن ظنّ به پروردگار و قدرت او نسبت به انجام وعده هايى كه درباره تأمين رزق و روزى بندگان تلاشگر داده، داشته باشد هرگز براى جمع آورى اموال حرص نمى زند.
 
 
 
==نتيجه نهایی==
 
 
 
از مجموع آيات فوق و تفسيرى كه بر آنها ذكر شد چنين نتيجه مى­گيريم كه مسئله حرص و طمع و دنياپرستى و دلباختگى و دلدادگى نسبت به مواهب مادّى از ديدگاه قرآن بسيار خطرناك و نكوهيده و مايه انواع شرّ و فساد است.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
==منابع==
  
==منابع==
+
* حسین دانش، طمع، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۲۹ مهر ۱۳۹۱.
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=34498 طمع، حسین دانش، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 29 مهر 1391.
 
  
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
 
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۳


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

"طمع" در لغت تمایل نفس به چیزى از روى آرزوى شدید و آزمندى است.[۱] و در اصطلاح قرآنی توقع داشتن و حریص بودن در اموال و زندگی مردم است.[۲] طمع و دنیاپرستى و دلباختگى و دلدادگى نسبت به مواهب مادّى از دیدگاه قرآن و روایات، بسیار خطرناک و نکوهیده و مایه انواع شرّ و فساد است.

طمع در آیات قرآن

  • پرهیز از طمع:

«لاتَمُدَّنَّ عَینَیک إِلى‌ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَلاتَحْزَنْ عَلَیهِمْ وَاخْفِضْ جَناحَک لِلْمُؤْمِنِینَ».[۳] هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادى) که به گروه‌هایى از آنها (کفار) دادیم میفکن، و بخاطر آنچه آنها دارند غمگین مباش و بال و پر خود را براى مؤمنین فرود آر.

آیه مذکور دستور مهمی به پیامبر صلی الله علیه و آله مى‌دهد، می ­فرماید: هرگز چشم خود را به نعمت هاى مادى که به گروه‌هایى از کفار داده‌ایم میفکن، این نعمت هاى مادى نه پایدارند، نه خالى از دردسر، حتى در بهترین حالاتش نگاهدارى آن سخت مشکل است، بنابراین چیزى نیست که چشم تو را به سوى خود جلب کند و در برابر آن موهبت بزرگ معنوى (قرآن) که خدا به تو داده است، قابل اهمیت باشد. سپس اضافه مى‌کند، هرگز به خاطر این مال و ثروت و نعمت هاى مادى که در دست آنهاست، غمگین مباش. در حقیقت دستور اول راجع به چشم ندوختن به نعمت هاى مادى است و دستور دوم درباره غم نخوردن در برابر محرومیت از آن است.[۴]

  • عوامل طمع شیطان به فریب انسان:

«اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِک وَأَجْلِبْ عَلَیهِمْ بِخَیلِک وَ رَجِلِک وَ شارِکهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَالْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یعِدُهُمُ الشَّیطانُ إِلاَّ غُرُوراً».[۵] هر کدام از آنها را مى‌توانى با صداى خودت تحریک کن، و لشکر سواره و پیاده‌ات را بر آنها گسیل دار، و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوى، و آنها را با وعده‌ها سرگرم کن ولى شیطان جز فریب و دروغ وعده‌اى نمى‌دهد.

جالب اینکه قرآن در آیه فوق به چهار بخش مهم و اصولى از این وسائل، اشاره مى‌کند و به انسانها مى‌گوید که از چهار طرف مراقب خویش باشند:

الف. برنامه‌هاى تبلیغاتى: جمله «وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِک» که بعضى از مفسران آن را تنها به معنى نغمه‌هاى هوس‌انگیز موسیقى و خوانندگى تفسیر کرده‌اند، معنى وسیعى دارد که هر گونه تبلیغات گمراه کننده را که در آن از وسائل صوتى و سمعى استفاده مى‌شود شامل مى‌گردد. به این ترتیب نخستین برنامه شیطان، استفاده از این وسائل است. این مساله مخصوصا در دنیاى امروز که دنیاى فرستنده‌هاى رادیویى و دنیاى تبلیغات گسترده سمعى و بصرى است، از هر زمانى روشنتر و آشکارتر است، چرا که شیاطین و احزاب آنها در شرق و غرب جهان بر این وسیله مؤثر تکیه دارند، و بخش عظیمى از سرمایه‌هاى خود را در این راه مصرف مى‌کنند، تا بندگان خدا را استعمار کنند و از راه حق که راه آزادى و استقلال و ایمان و تقوى است منحرف سازند و به صورت بردگانى بى اراده و ناتوان درآورند.

ب. استفاده از نیروى نظامى: این منحصر به عصر و زمان ما نیست که شیاطین براى یافتن منطقه‌هاى نفوذ به قدرت نظامى متوسل مى‌شوند، همیشه بازوى نظامى یکى از بازوهاى مهم و خطرناک همه جباران و ستمگران جهان بوده است.

ج. برنامه‌هاى اقتصادى و ظاهرا انسانی: یکى دیگر از وسائل مؤثر نفوذ شیطان از طریق شرکت در اموال و نفوس است، باز در اینجا مى‌بینیم بعضى از مفسران شرکت در اموال را منحصرا به معنى "ربا"، و شرکت در اولاد را فقط به معنى فرزندان نامشروع دانسته‌اند در حالى که این دو کلمه معنى بسیار وسیعترى دارد که همه اموال حرام و فرزندان نامشروع و غیر آن را شامل مى‌شود. مثلا در عصر و زمان خود مى‌بینیم که شیاطین جهانخوار، مرتبا پیشنهاد سرمایه‌گذارى و تاسیس شرکتها و ایجاد انواع کارخانه‌ها و مراکز تولیدى در کشورهاى ضعیف مى‌کنند، و زیر پوشش این شرکتها انواع فعالیتهاى خطرناک و مضر را انجام مى‌دهند، جاسوسهاى خود را به نام کارشناس فنى یا مشاور اقتصادى و مهندس و تکنیسین به این کشورها اعزام مى‌دارند، و با لطائف الحیل آخرین رمق آنها را می ­مکند و از رشد و نمو و استقلال اقتصادى آنها جلوگیرى مى‌کنند.

د. برنامه‌هاى مخرب روانی: استفاده از وعده‌هاى مغرور کننده و انواع فریبها و نیرنگها یکى دیگر از برنامه‌هاى شیطانها است، آنها روانشناسان و روانکاوان ماهرى را براى اغفال و فریب مردم ساده‌دل و حتى هوشیار تربیت کرده‌اند، گاهى به نام اینکه دروازه تمدن بزرگ در چند قدمى آنها است، و یا این که در آینده نزدیکى در ردیف اولین کشورهاى متمدن و پیشرو قرار خواهند گرفت، و یا این که نسل آنها نسل نمونه و بى‌نظیرى است که مى‌تواند در پرتو برنامه‌هاى آنان به اوج عظمت برسد و امثال این خیالات و پندارها، آنها را سرگرم مى‌سازند که همه در جمله "و عدهم" خلاصه مى‌شود! و گاهى به عکس از طریق تحقیر و تضعیف روحیه و اینکه آنها هرگز توانایى مبارزه با قدرتهاى عظیم جهانى را ندارند و میان تمدنشان با تمدن کشورهاى پیشرفته صدها سال فاصله است آنان را از هر گونه تلاش و کوششى باز مى‌دارند.[۶]

  • حرص و طمع از اوصاف یهود:

«وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‌ حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکوا یوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یعْمَلُونَ».[۷] آنها را حریص­ترین مردم حتى حریص­تر از مشرکان بر زندگى (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهى یافت (تا آنجا) که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند در حالى که این عمر طولانى او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بینا است.

از تاریخ زندگى یهود -علاوه بر آیات مختلف قرآن مجید- چنین بر مى‌آید که آنها خود را یک نژاد برتر مى‌دانستند، و معتقد بودند گل سر سبد جامعه انسانیت اند، بهشت به خاطر آنها آفریده شده،[۸] و آتش جهنم با آنها چندان کارى ندارد! آنها فرزندان خدا و دوستان خاص او هستند![۹] این خود خواهى ابلهانه در آیات مختلفى از قرآن که سخن از یهود مى‌گوید منعکس است. این پندارهاى موهوم از یک سو آنها را به ظلم و جنایت و گناه و طغیان دعوت مى‌کرد و از سوى دیگر به کبر و خودپسندى و خودبرتربینى.

آیه مورد بحث از حرص شدید آنها به مادیات چنین سخن مى‌گوید: "تو آنها را حریص­ترین مردم بر زندگى مى‌بینى" حتى حریص­تر از مشرکان در اندوختن مال و ثروت، حریص در قبضه کردن دنیا، حریص در انحصارطلبى، آنها حتى از مشرکان که طبعا مى‌بایست در جمع‌آورى اموال از همه حریصتر باشند و از هر راه بدست آورند باکى نداشته باشند حریصترند. آنچنان علاقه به دنیا دارند که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند. براى جمع ثروت بیشتر یا به خاطر ترس از مجازات! آرى هر یک تمناى عمر هزار ساله دارد "ولى این عمر طولانى او را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و اگر گمان کنند که خداوند از اعمالشان آگاه نیست، اشتباه مى‌کنند خداوند نسبت به اعمال آنها بصیر و بینا است"[۱۰].[۱۱]

آثار شوم طمع در زندگى

  1. حرص انسان را به رنج و زحمت ابدى گرفتار مى ­سازد.
  2. حریص هرگز سیر نمى شود و به همین دلیل اگر مالک تمام دنیا گردد باز فقیر است.
  3. حریص همچون فقیران زندگى مى کند و همچون فقیران مى میرد ولى همچون اغنیا در قیامت محاسبه مى شود.
  4. حرص انسان را به هلاکت مى­ افکند زیرا شخص حریص به خاطر دلباختگى به دنیا خطراتى را که در اطراف او وجود دارد نمى بیند و با عجله و شتاب به پیش مى تازد.
  5. حرص آبروى انسان را مى ­ریزد و ارزش او را در نظرها پایین مى ­آورد، چرا که شخص حریص براى رسیدن به مقصود خود حتى ملاحظات اجتماعى را کنار مى گذارد و همچون اسیرى که زنجیر به گردن او افکنده باشند به این سو و آن سو کشیده مى شود.
  6. طمع، انسان را آلوده به انواع گناهان مانند: دروغ، خیانت، ظلم و غصب حقوق دیگران مى­ کند، چرا که اگر بخواهد حلال و حرام خدا را رعایت کند به مقصودش نمى­ رسد.
  7. حرص، انسان را از خدا دور مى­ سازد، در نظر بندگان خدا کوچک مى کند، آرامش را از او سلب مى­ نماید و زندگى توأم با ناراحتى و شکنجه براى او به بار مى­ آورد.
  8. حریص اموالى را مى ­اندوزد که زحمت و مسؤولیتش از آن اوست و سود و استفاده ­اش از آن دیگران.
  9. طمع نتیجه سوء ظنّ به خداست و محصولش تشدید این سوء ظنّ مى باشد.[۱۲] همین معنى به صورت دیگرى در فرمان به مالک اشتر در نهج البلاغه آمده است آنجا که امام علی (ع) مالک اشتر را از مشورت با بخیلان و افراد ترسو و حریصان برحذر مى­ دارد، سپس مى ­افزاید: «اِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزٌ شَتَّى یجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ؛ بخل و ترس و حرص، غرایز مختلفى هستند که یک ریشه دارند و آن سوء ظنّ به خداست!»[۱۳] کسى که حسن ظنّ به پروردگار و قدرت او نسبت به انجام وعده هایى که درباره تأمین رزق و روزى بندگان تلاشگر داده، داشته باشد هرگز براى جمع آورى اموال حرص نمى زند.

پانویس

  1. راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق‌، ناشر دارالعلم الدار الشامیة تحقیق، صفوان عدنان داودى‌، چاپ ۱۴۱۲ ق، چاپ اول‌، ماده طمع.
  2. علامه طباطبائى، محمدحسین؛ ترجمه موسوى همدانى، سید محمدباقر، قم‌، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم‌، چاپ ۱۳۷۴ ش، چاپ پنجم، ج‌۱، ص ۳۴۴.
  3. سوره حجر/۸۸.
  4. مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه، ناشر دارالکتب الإسلامیة، مکان چاپ تهران، ‌سال چاپ ۱۳۷۴ ش، ‌چاپ اول، ج‌۱۱، ص ۱۳۱.
  5. سوره اسراء/۶۴.
  6. مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، ناشر دارالکتب الإسلامیة، چاپ ۱۳۷۴ ش، ‌چاپ اول، ج‌۱۲ ص ۱۸۴.
  7. سوره بقره/۹۶.
  8. سوره بقره/۱۱۱.
  9. سوره مائده/۱۸.
  10. سوره آل عمران/۱۶۳.
  11. علامه طباطبائى، محمدحسین؛ ترجمه موسوى همدانى، سید محمدباقر، قم‌، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم‌، سال چاپ ۱۳۷۴ ش، چاپ پنجم، ج‌۱ ص ۳۴۲ - مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه، ناشر دارالکتب الإسلامیة، مکان چاپ تهران، ‌سال چاپ ۱۳۷۴ ش، ‌چاپ اول، ج‌۱، ص۳۵۴.
  12. مکارم شیرازی، ناصر؛ اخلاق در قرآن، قم، ناشر مدرسه امام علی بن ابی طالب، سال ۱۳۸۴، چاپ سوم، ج۲ ، ص۹۸.
  13. نهج البلاغه، صبحی الصالح؛ تهران، ناشر دارالاسوه للطباعه والنشر، چاپ۳، سال ۱۴۲۱ه.ق، نامه ۵۳.

منابع