طبقه بندی علوم در اسلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

در اسلام، روش هاى متعددى براى دسته بندى علوم وجود داشته است. این روش ها عموماً از نوع نگرش پدیدآورندگان آنها به جهان اطراف نشأت مى‌گرفته است.

انواع طبقه‌بندی علوم

طبقه بندی نخست

در طبقه‌بندى نخست، علوم به نظرى و عملى تقسیم مى‌شوند، بدون آن که کیفیت و چگونگى انجام علوم عملى مطرح باشد. در علوم نظرى که مى‌توان به آن «حکمت نظرى» نیز گفت، تنها اصل شناخت و معرفت مطرح است و موضوع بحث، وجود و وضعیت تعلق آن به مادّه است.

این علوم به سه قسمت تقسیم مى‌شود:

  • «علم الهی» (علم اعلى) که مخصوص امور مجرد از ماده است.
  • «علم حساب و ریاضى» (علم اوسط) که بحث آن علوم تماماً ذهنى و مجرد از مادّه است.
  • «علم طبیعى» (علم ادنى) که به امور متعلق به مادّه، چه در صورت ذهن و چه در خارج از آن، مى‌پردازد.

علوم عملى نیز سه دسته‌اند:

  • «علم اخلاق» مربوط به زندگى شخص.
  • «علم تدبیر منزل» مربوط به خانواده.
  • «علم سیاست» مربوط به مسائل جامعه.

این طبقه‌بندى تحت تأثیر فلسفه یونان، به‌ویژه ارسطو صورت گرفته است.

طبقه بندی دوم

در طبقه بندى دوم، علوم بر حسب ارتباط مستقیم خود با هدف اصلى، یعنى استفاده از علوم و دانش هاى مختلف براى رسیدن به هدفى معین، بررسى مى‌شوند. مثلًا در حکمت نظرى یا علوم شرعى، شناخت و معرفت اصل هستند و دیگر علوم مانند صرف و نحو براى فهم مطالب به یارى مى‌آیند.

طبقه بندی سوم

در طبقه‌بندى سوم، دانش ها به «علوم اسلامى» و «علوم غیراسلامى» تقسیم مى‌شوند. علوم اسلامى، علومى هستند که به طور خالص از تفکر اسلام و مسلمانان برخاسته‌اند و علوم غیراسلامى نیز علومى هستند که اصل آنها از تمدن هاى دیگر به اسلام رسیده و مسلمانان آنها را بسط داده و ساخته و پرداخته‌اند.

طبقه بندی چهارم

در طبقه‌بندى چهارم، دانش ها به «علوم شرعى» و «غیرشرعى» تقسیم مى‌شود. علوم شرعى آن دسته علوم هستند که از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام به ما رسیده‌اند و شامل اصول و فروع و مقدمات و متممات می شوند. و علوم غیرشرعى نیز علوم عقلى محض‌اند مانند ریاضیات.

طبقه بندی پنجم

در طبقه‌بندى پنجم، علوم به «عقلى» و «نقلى» تقسیم مى‌شوند. مقصود از علوم عقلى همان حکمت، کلام و فلسفه، و منظور از علوم نقلى نیز امور شرعى و دانسته‌هاى معرفتى مربوط به دانش هاى مختلف چون نجوم و پزشکى است.

دیدگاه فارابی و خوارزمی

در میان دانشمندان اسلامى که به بررسى موضوع طبقه‌بندى علوم پرداخته‌اند، توجه به آراى دو نفر بسیار حائز اهمیت است: ابونصر فارابى (م ۳۲۹ ق) و محمد بن یوسف خوارزمى (م ۳۸۷ ق).

فارابى نخستین دانشمند اسلامى است که به طبقه‌بندى علوم توجهى ویژه کرده است. او با نگاه خاص فلسفى خود در کتاب مهمش، احصاءالعلوم، علوم را طبقه‌بندى کرده و به ‌طور کلى، آگاهى و به تعبیر خودش معرفت، را به پنج فصل تقسیم کرده است: علم زبان، منطق، ریاضیات، علوم طبیعى و الهی، حکمت عملى یا اخلاق. فارابى علوم طبیعى و الهی را در فصل چهارم، از آن رو یک ‌جا مطرح کرده که هر دو علم به موجودات طبیعى مى‌پردازند، با این تفاوت که در یکى موجودات به‌وجود مطلق یا واجب‌الوجود متصل مى‌شوند و در دیگرى خودِ واجب‌الوجود مورد توجه قرار مى‌گیرد.

اگرچه خوارزمى مانند فارابى علوم را با نظمى منطقى و فلسفى مرتب نکرده، اما به امتیاز هر علم در مقایسه با علم دیگر بر اساس موضوع و غایت نهایىِ آن علم توجه داشته است. از نظر خوارزمى برخى علوم خود هدف‌اند و برخى دیگر وسیله براى رسیدن به هدف. و طبیعى است که علوم اول از دومى برتر است. او در کتاب خود، مفاتیح‌العلوم که کوششى جدید براى ارائه طبقه‌بندى علوم بود، علوم را به دو مقاله یا بخش تقسیم کرده است: نخست «علوم شرعى» و دوم دانش هاى بیگانه یا «علوم عجمى». او بخش نخست از کتابش را به علوم اسلامى که در قلمرو فرهنگ و تمدن اسلامى به ‌وجود آمده یا پرورش یافته‌اند اختصاص داده و بخش دوم را به علوم مختلفى که مهد آنها در ایران یا یونان یا هند بوده و مسلمانان در رشد و بالندگى آن نقش مؤثرى داشته‌اند، اختصاص داده است.[۱]

پانویس

  1. ژیوا وسل، دایرةالمعارف هاى فارسى، تهران، توس، ۱۳۷۹، ص ۴۰-۲۰.

منابع

  • علی اکبر ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامى‌، ص ۳۵ تا ۳۷.