شیخ محمدکاظم شیرازی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۴ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شیخ محمدکاظم شیرازی (۱۳۶۷-۱۲۹۲ ق) فقیه و اصولی متبحر و فرهیخته، مرجع نامور شیعه، و از شاگردان خاص میرزای بزرگ و میرزا محمدتقی شیرازی بود. ایشان در اثر جدیت و داشتن استعداد سرشار و اندیشه ژرف، حوزه تدریسش از مهمترین حوزه‌های درسی در نجف اشرف بود. آیت الله مرعشی و علامه جعفری در زمره شاگردان او هستند.

Kazem shirazi.jpg
نام کامل شیخ محمدکاظم شیرازی
زادروز ۱۲۹۲ قمری
زادگاه شیراز
وفات ۱۳۶۷ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

میرزا محمدحسن شیرازی و میرزا محمدتقی شیرازی، سید محمد فشارکی،...

شاگردان

سید شهاب الدین مرعشی نجفی، علامه محمدتقی جعفری، بانو مجتهده امين، لطف الله صافی گلپایگانی،...

آثار

بلغة الطالب فی حاشیه المکاسب، حاشیه بر عروه الوثقی، تعلیقه بر رسائل،...

ولادت و کودکی

محمدکاظم شیرازی فرزند حیدر در سال ۱۲۹۲ هـ.ق در شهر شیراز دیده به جهان گشود. پس از هشت سالگی، شیخ کاظم به اتفاق پدرش برای زیارت عتبات عالیات، به عراق مشرف شد و در حدود دو سال یعنی تا سال (۱۳۰۲ هـ.ق) در کربلا، در جوار مرقد مقدس حضرت ابی عبدالله بسر برد. محمدکاظم در این مقطع از زندگی خود، ابتدا به فراگیری قرائت قرآن پرداخت و سپس نوشتن و خواندن برخی از کتاب‌های فارسی را که در آن عصر، آموزش آن برای کودکان و نوجوانان معمول بود، آموخت.[۱]

تحصیلات و استادان

محمدکاظم در اواخر سال (۱۳۰۲ هـ.ق) با همراهی پدرش، راهی زادگاه خود، شیراز شد. در این شهر بود که وی، عملاً شروع به تحصیل و یادگیری مقدمات علوم اسلامی‌ نمود، و فراگیری پاره‌ای از کتاب‌های سطح را پشت سر گذاشت. این جوان با استعداد و پرتلاش، که جدیت و پشت کار از خصلت‌های ذاتی او بود، کتاب‌های مطول و معالم الاصول را نزد دانشمند و استاد مشهور حوزه علمیه شیراز، سید محمدعلی کازرونی که در تدریس این کتاب‌ها، تخصص ویژه داشت، به پایان برد.[۲]

هجرت به کربلا:

محمدکاظم در سال (۱۳۰۸ هـ.ق) در شانزدهمین بهار زندگی خویش، به سوی حوزه علمیه کربلا حرکت نمود. و در آن جا کتاب‌هایی مانند: «شرح لمعه»، «قوانین» و «ریاض المسائل» را نزد، استادان این شهر فراگرفت؛ اما در منابع ترجمه این عالم بزرگوار، نامی ‌از استادانش آورده نشده است.[۳]

محمدکاظم شیرازی به عنوان یک طلبه جوان و درس خوان، در این مسیر مقدس، جز به درس و تلاش نمی‌اندیشید. برخی از بزرگان که او را از نزدیک دیده‌اند، می‌گویند: او آن چنان غرق در درس و تحقیق و اندیشیدن بود، که هیچ مانعی او را از این کار بازنمی‌داشت. هیچ کس او را تشویق نمی‌کرد؛ اما انگیزه او، عشق سرشار او برای باسواد شدن و فقیه شدن در دین بود.[۴]

هجرت به سامرا:

در اوائل سده چهارده هجری قمری حوزه سامرا که از رونق و جنب و جوش شگفت‌انگیزی برخوردار بود، که سبب آن، وجود مرجع بزرگی شیعی، آیت الله سید محمدحسن شیرازی بوده است. میرزا، از نجف به سامرا هجرت کرد و حوزه درس عظیمی ‌تشکیل داد و برجسته‌ترین دانشوران روزگار، در زمینه‌های فقه، اصول، عرفان و حکمت به گرد این وجود بابرکت و تابناک جمع شدند.

محمدکاظم در ۲۰ سالگی مجذوب آوازه و شهرت شهر سامرا و حوزه پرشکوهش شد و عزم کرد که به آن شهر هجرت کند، بنابراین از کربلا به سامرا رفت و در محضر همشهری بزرگ خویش حاضر شد. با معرفی یکی از شاگردان میرزای شیرازی، محمدکاظم به بیت آن مرجع اول جهان تشیع راه یافت و سید، هنگامی ‌که عقل و درایت، و اخلاق و روش و منش اسلامی ‌و رفتار و کردار پسندیده او را مشاهده کرد، او را همانند یکی از فرزندان خود قرار داد، و دستور داد تا تمام لوازم و مایحتاج او را فراهم کنند و نیازهای مادی او را برطرف نمایند. این طلبه با استعداد شیرازی چنان مورد توجه سید محمدحسن شیرازی قرار گرفت که حتی لباس‌های او را در بیت آن مرجع بزرگ، می‌دوختند و چنین بود که محمدکاظم شیرازی در این مقطع از عمرش، از رفتار، اخلاق، دانش و درایت میرزا، درس های بزرگی آموخت.[۵]

محمدکاظم، رسائل و مکاسب را نزد دانشور فرزانه، آیت الله شیخ حسنعلی تهرانی فراگرفت و او از بزرگترین استادان سطح عالی حوزه سامرا و از منظر اخلاق و خصلت‌‌های دینی، به عنوان یک الگو در زهد و تقوا مطرح بود.[۶] آیت الله سید محمد فشارکی اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید عبدالهادی شیرازی و شیخ محمدحسین کمپانی از دیگر اساتید اوست.

او پس از اتمام کتاب‌های مزبور و فارغ شدن از آن‌ها، درس خارج فقه و اصول را نزد مجتهد معروف حوزه سامرا، میرزا محمدتقی شیرازی، آموخت و از محضر آن استاد فرهیخته و متفکر بهره‌مند شد.

محمدکاظم شیرازی حالا از منظر مقام فضل و دانش به مرتبه‌ای رسیده بود که کتاب‌های رسائل و مکاسب را تدریس می‌نمود و بر این اساس بود که در حوزه سامرا، ضمن این که از محضر میرزا محمدتقی کسب فیض می‌کرد، به تدریس نیز می‌پرداخت و گروهی از طلاب در محضر درس او حاضر می‌شدند.[۷]

محمدکاظم در این اواخر فقط در درس میرزا محمدتقی شیرازی حضور می‌یافت و با گذشت زمان، یکی از همراهان و ملازمان ویژه استادش شناخته شد. او در هر دو درس استادش حاضر می‌شد، چون مرحوم شیرازی دو درس می‌فرمود. یکی برای عموم شاگردان، و دیگری برای شاگردان خاص و ویژه، و همین روش ادامه داشت تا این که تحولات سیاسی و اشغال عراق به دست انگلیسی ها، میرزا محمدتقی را ناچار کرد که از سامرا به کاظمین برود. شیخ محمدکاظم همراه استاد، به کاظمین رفت و در حالی که زن و بچه‌اش همراهش بودند، چندین سال در کاظمین زندگی کرد. او چند سال در صحن مقدس کاظمین، درس خارج می‌گفت، و جمع زیادی از پژوهشگران علوم دینی، و طلبه‌های فاضل، در حوزه درس او شرکت می‌کردند.[۸]

تدریس و شاگردان

شیخ کاظم شیرازی، بعد از رحلت استادش میرزا محمدتقی شیرازی در سال (۱۳۳۸ هـ.ق)، به سبب اصرار جمعی از بزرگان نجف، به حوزه نجف رفت و بلافاصله حوزه درس او رونق بسزائی یافت و تدریس او شهرت پیدا کرد و در ردیف فقیهان نخبه و اصولین حوزه نجف بشمار آمد.[۹] گروه زیادی از دانش طلبان، از محضر پرفیض او بهره‌مند شده و یا از ایشان اجازه روایتی دریافت نموده‌اند. اینک نام گروهی از آنان را که در کتاب‌های تراجم بدان اشاره شده می‌آوریم.

  1. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی
  2. علامه شیخ محمدتقی جعفری، فیلسوف شرق در عصر اخیر
  3. بانوی مجتهده، بی‌بی نصرت امین اصفهانی که در حوزه نجف در درس او حاضر و از استادش اجازه روایت دارد.[۱۰]
  4. شیخ محمد کرباسی اصفهانی
  5. شیخ راضی کاظمینی که از بزرگان و یکی از امامان جماعت صحن کاظمین بود.
  6. میرزا حسن حائری
  7. محمدحسین بیرجندی قائنی که در سال‌های اخیر، در بیرجند از دنیا رفت.
  8. محمدرضا طبسی و صاحب کتاب «اثبات الرجعه»
  9. آیت الله بهاءالدین محلاتی که از استادش اجازه اجتهاد داشت.[۱۱]
  10. آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی دام عزه العالی

آثار و تألیفات

شیخ محمدکاظم شیرازی، که صاحب اندیشه نیرومند و استعداد خدادادی در فهم مسائل علمی ‌بود، در زمینه اصول و فقه، صاحب آثار فراوانی است، که ترجمه نگاران در شرح حال او چنین یادآوری کرده‌اند:

در میان این آثار، فقط کتاب اخیر به زینت چاپ آراسته شده و دو جلد است؛ جلد اولش در سال ۱۳۵۶ تمام شده. شیرازی در این کتاب گاهی آرا صاحب «مکاسب» را توضیح می‌دهد و گاهی هم، بدان اشکال می‌کند.

آیت الله بهاءالدین محلاتی می‌گوید: در میان مراجع، مرجعی که توانسته فرمایشات شیخ انصاری را درک نماید، مرحوم شیخ محمدکاظم شیرازی است. ایشان حاشیه‌ای بر مکاسب دارند که توسط نوه ایشان، آقا سید رضی شیرازی، اخیراً چاپ و منتشر شده است.[۱۲]

مرجعیت

او در روزگار مرجعیت جهانی آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، یکی از نزدیکترین یاران سید و از موثرترین و مهمترین اعضای شورای استفتاء آیت الله اصفهانی بود و جواب بیشتر استفتائاتی که از محضرت آیت الله اصفهانی می‌شد، توسط شیخ محمدکاظم شیرازی، با خط زیبای او نوشته می‌شد و سید بعد از مطالعه، آن ها را امضا و مهر می‌کرد.[۱۳] یک بار از حضرت آیت الله وحید خراسانی که از مدرسان حوزه قم و مراجع تقلید است شنیدم که فرمود: من در اواخر عمر سید ابوالحسن اصفهانی، به نجف رفتم و در جلسه شورای استفتاء آیت الله اصفهانی، بزرگان و برجستگان علمی ‌نجف را دیدم، که یکی از آنان استاد مسلم فقه و اصول، آیت الله شیخ کاظم شیرازی بود.[۱۴]

پس از وفات مرحوم سید ابوالحسن و مرحوم آیت الله آقا حسین قمی، مرجعیت ایشان اوج گرفت و بسیاری از مؤمنان استان فارس به ویژه شهر شیراز، به او رجوع کردند.[۱۵] مجلس درس او شلوغ شد و اغلب شاگردان مرحوم سید به درس وی حاضر شدند.[۱۶] به هر حال، مرجعیت ایشان چندان طول نکشید، چون بعد از دو سال، پس از رحلت آیت الله اصفهانی، ایشان نیز از دنیا رفت، و مرجعیت آیت الله بروجردی مطرح شد و جهان شیعه در تقلید به ایشان رجوع کردند.

از منظر صاحب نظران

شخصیت علمی‌ و کمالات روحی این فقیه بزرگ و اصولی متبحر، آن چنان والا بود که تمامی ‌ترجمه نویسان، که در این دانش قلم رانده‌اند، از او ستایش کرده و مقام شامخ او را ارج نهاده‌اند.

آیت الله سید محمدمهدی اصفهانی، که یکی از عالمان برجسته و از رجال شناسان سده چهاردهم هجری است، در کتاب ارزشمند و ماندگار خود، به نام «احسن الودیعه» -که اتفاقاً تألیف این کتاب، در زمان حیات شیخ محمدکاظم شیرازی، در سال (۱۳۴۸ هـ.ق) بوده- درباره مقام رفیع او نوشته است: «او اینک (در سال ۱۳۴۷ هـ.ق) یکی از بزرگترین مجتهدان و فقیهان روزگار ما است. از منظر زهد و تقوا جایگاه بس بلندی دارد. جمعی از عالمان و طلاب حوزه نجف در مجلس درسش حاضر می‌شوند. بسیار خوش بیان، دارای خط زیبا، تعامل اجتماعی او با مردم و طلاب بسیار نیکو، در گفتگو و مباحثه با دیگران با انصاف و نیک روش و دارای سیمای تابناکی بود. در مسائل علمی ‌دارای دقت فراوان بود، با طلاب به گونه یک پدر برخورد می‌کرد و دارای ذوق سالم بود».[۱۷]

استاد محمدتقی جعفری در فضل و کمال استادش می‌گوید: «اولین درس من، خارج درس حاج شیخ کاظم شیرازی بود. آن بزرگوار، از نظر اخلاق، یک مربی نمونه و متین بود، و بدین سبب درس سازنده‌ای داشت. ایشان بسیار مورد عنایت آیات و مراجع عظام، به ویژه آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی بود. مقداری از مکاسب و طهارت را در خدمت ایشان خواندم و یک دوره کتاب طهارت را در مدرسه مشهور قوام، درس گفتند».[۱۸]

ویژگیهای اخلاقی

آن مرحوم، به استادش آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی، احترام فراوان می کرد و تا روزی که استادش زنده بود، به درس وی حاضر می شد و بهره می برد. این کار، شیوه پسندیده عموم علمای بزرگ شیعه بوده است؛ چنانکه شیخ طوسی تا زمانی که سید مرتضی زنده بود، به درسش حاضر می شد.

آیت الله سید رضی شیرازی می گوید: "ایشان، فرد بحاثی بود و مسلط در مباحث. در عین حال، خیلی منصف بود و نه تنها به شاگرد مجال اشکال کردن می داد، که اشکالات ایشان را هم می پروراند و اشکال نا بجای ایشان را هم به صورت صحیح مطرح می کرد و آن وقت به پاسخ آن می پرداخت."[۱۹]

رکن زاده می نویسد: "وی بسیار متواضع و خوش خلق بود و متدینین را اعلم از وضیع و شریف، گرامی می داشت و در تربیت و تعلیم شاگردان خود زیاد دقت می کرد و در بحث و مناظره از خود نمایی و اظهار علم دوری می جست و منظورش از بحث و فحص، همانا تفهیم و یافتن راه حقیقت بود."[۲۰]

وفات

آیت الله شیخ محمدکاظم شیرازی، بعد از تحمل سال ها رنج و هجرت به شهرهای مختلف برای کسب علم و کمال، عاقبت در سال ۱۳۶۷ هـ.ق، در ۷۵ سالگی، چشم از این جهان فروبست. پیکر مقدس او در یکی از حجره‌های صحن مقدس علوی، در جوار مرقد مطهر امیرالمؤمنین علی علیه السلام، رخ در نقاب خاک کشید.

پانویس

  1. احسن الودیعه، بخش دوم، ص ۲۷۸، چاپ دوم، سال ۱۳۸۸ هـ.ق؛ المسلسلات، ج ۲، ص ۱۶۵، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ سال ۱۴۱۶ هـ.ق؛ علمای معاصرین، ص ۲۴۱، چاپ قدیم؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج ۴، ص ۲۳۲، چاپ ۱۳۴۰ ش.
  2. همان. مقدمه بلغه الطالب فی حاشیه المکاسب، چاپ سال ۱۳۷۰ هـ.ق.
  3. مقدمه بلغه الطالب فی حاشیه المکاسب، چاپ (۱۳۰۷ هـ.ق) ص ۱ و ۲؛ احسن الدودیعه، بخش دوم، ص ۲۷۸.
  4. همان.
  5. مقدمه بلغه الطالب؛ احسن الودیعه، بخش ۲، ص ۲۷۸.
  6. همان.
  7. احسن الودیعه، بخش ۲، ص ۲۷۸؛ المسلسلات، ج ۲، ص ۱۶۵.
  8. احسن الودیعه، بخش ۲، ص ۲۷۸؛ المسلسلات، ج ۲، ص ۱۶۵؛ مقدم بلغه الطالب.
  9. مقدمه بلغه الطالب؛ احسن الودیعه، بخش ۲، ص ۲۷۹.
  10. بانوی مجتهده ایرانی، ص۳۶، چاپ دوم، پاییز ۱۳۷۲ ش.
  11. المسلسلات، ج۲، ص۱۶۵؛ ماضی النجف و حاضرها، ج۳، ص۲۳۷، چاپ ۱۴۰۶ هـ.ق؛ مجله حوزه، ش ۱۹، ص ۱۵۰، فروردین ۱۳۶۶؛ مردی بزرگ از خطه فارس، گروه تحقیق حوزه علمیه قم، ص ۱۱۶، چاپ ۱۳۶۷ ش.
  12. مردی از خطه فارس، ص ۱۱۸.
  13. همان.
  14. به نقل از نگارنده مقاله.
  15. آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر (مخطوط)، بدون شماره صفحه.
  16. شاهرودی، اسره المجدد الشیرازی، ۲۰۸.
  17. احسن الودیعه، بخش ۲، ص ۲۸۰.
  18. مجله حوزه، ش ۱۹، ص ۱۹.
  19. شیرازی، مجله حوزه، شماره ۵۰، ۲۸.
  20. رکن زاده آدمیت، دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج۴، ۲۳۲.

منابع

  • ابوالحسن ربانی سبزواری، تلخیص از کتاب گلشن ابرار، جلد ۵، صفحه ۳۰۸.
  • مصاحبه با استاد آیت الله شیخ ابوالحسن شیرازی، مجله حوزه، فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۶، شماره ۱۹. در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: ۳۰ بهمن ۱۳۹۲.
  • آیت الله العظمی شیخ محمدکاظم شیرازی، پایگاه اطلاع رسانی سید رضی شیرازی، بازیابی: ۳۰ بهمن ۱۳۹۲.