شیخ محمدهادی تهرانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شیخ محمدهادی تهرانی (۱۳۲۱-۱۲۵۳ ق) فقیه و اصولی قرن سیزدهم قمری است. او نزد عالمانی چون شیخ مرتضی انصاری و میرزا محمدحسن شیرازی تحصیل علم نمود و آثار چندی در فقه، اصول، تفسیر، و... از خود به یادگار گذارد. برخی از عالمان معاصر شیخ هادی، ایشان را بخاطر سخنان تند در نقد علمای امامیه و طرح برخی آرای شاذّ، تکفیر کرده اند.

Hadi tehrani.jpg
نام کامل شیخ محمدهادی تهرانی
زادروز ۱۲۵۳ قمری
زادگاه تهران
وفات ۱۳۲۱ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

شیخ مرتضی انصاری، میرزا محمدحسن شیرازی، سید محمدباقر خوانساری، ...

شاگردان

میرزا صادق مجتهد تبریزی، عبدالکریم حائری یزدی، شیخ علی اصغر خطایی، ...

آثار

رسالة فی المواسعه والمضایقه، الرضوان فی الصلح، کتاب البیع، کتاب الاجتهاد و التقلید، ...

ولادت و نسب

محمدهادی در بیستم رمضان ۱۲۵۳ قمری در خانواده ای روحانی در تهران به دنیا آمد. پدرش، محمدامین، مشهور به «واعظ» بود.[۱] او در تألیفات خود، از جمله در مَحجّة العلماء، چندین بار مجلسی اول را جدّ خود، مجلسی دوم را دایی و وحید بهبهانی را عموی خود معرفی کرده است.[۲] برخی، برای توجیه چگونگی این انتسابها سخنانی گفته اند.[۳]

تحصیلات و استادان

شیخ هادی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در تهران، به حوزه علمیه اصفهان ـ که در آن زمان بزرگترین حوزه علمیه در ایران بود ـ رفت و نزد سید محمدباقر خوانساری صاحب روضات الجنات و سید محمدهاشم خوانساری صاحب مبانی الاصول، سید حسن مدرس، ملا علی نوری و سید محمد شهشهانی به فراگیری علوم منقول و معقول پرداخت.

وی سپس به تهران بازگشت و پس از مدتی راهی عراق شد و در دهه سوم عمر خود در نجف محضر شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱) را درک کرد و پس از وفات وی به کربلا رفت و از درس شیخ عبدالحسین طهرانی (معروف به شیخ العراقین) که گفته می شود دایی او بوده است، استفاده کرد.

شیخ هادی پس از وفات شیخ العراقین در ۱۲۸۶، به نجف بازگشت و مدتی نزد میرزا محمدحسن شیرازی درس خواند، سپس خود حوزه درس مستقلی تشکیل داد.

تدریس و شاگردان

شیوایی بیان، عمق تحقیق، تیزبینی و خوش سبکی شیخ هادی، شاگردان فراوانی را به حوزه اش جذب کرد.[۴] برخی از شاگردان وی عبارت بوده اند از:

  • شیخ شریف (شریف جواهری؛ متوفی ۱۳۱۴)، نواده صاحب جواهر
  • آقامیرزا صادق آقا مجتهد تبریزی (متوفی ۱۳۵۱)، از مراجع تقلید تبریز و مروج افکار و آثار استادش
  • شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم
  • آقاشیخ علی اصغر خطایی
  • آقاشیخ فیاض الدین سرخه ای زنجانی (فیاض زنجانی)، صاحب ذخائر الامامه فی الخمس
  • شیخ محسن کوه کمری
  • میرسید علی نجف آبادی
  • آقامیرزا یوسف آقا مجتهد (متوفی ۱۳۳۷)
  • شیخ علی بن شیخ محمدرضا (کاشف الغطاء؛ متوفی ۱۳۵۰)، از نوادگان شیخ جعفر کاشف الغطاء[۵]

آثار و تألیفات

شیخ هادی در فقه، اصول، تفسیر، کلام و فلسفه تألیفاتی داشته است. تعداد آثار او را ۵۶ عنوان و گاه بیشتر ذکر کرده اند، زیرا در بعضی موارد از یک اثر با چند عنوان یاد شده است. بسیاری از آثار شیخ هادی به همت شاگردان وی چاپ شده است. برخی از مشهورترین آثار وی اینهاست:

  • تفسیر آیة النور که در ۱۲۹۹ در تهران چاپ شده و در ۱۳۷۱/ ۱۳۲۸ ش نیز با عنوان اشعه نور در تهران ترجمه و چاپ شده است.
  • ذخائر النبوه فی احکام الخیار
  • رسالة فی المواسعه والمضایقه
  • الرضوان فی الصلح
  • کتاب البیع
  • وسیلة النجاه، که رساله فارسی عملیه اوست و در ۱۳۰۱ چاپ شده است.
  • کتاب الاجتهاد و التقلید
  • رسالة الحق و الحکم، که اولین رساله مستقل در بیان تفاوت بین حق و حکم است و در ۱۳۲۱ تألیف و در ۱۳۳۰ چاپ شده است.
  • رسالاتی در موضوعات متفاوت فقهی و اصولی و جز اینها[۶]

شیخ محمدهادی بعضی مطالب علمی را نیز به نظم در می آورده است؛ از جمله آثار منظوم اوست:

  • منظومة فی الغناء[۷]
  • اُرجوزة فی الصلح
  • ارجوزة فی النحو (منظومه الفیه)
  • منظومة فی الکلام[۸]

آراء علمی شیخ هادی

استقلال رأی و بیم نداشتن از کثرت و عظمت مخالفان یکی از مهمترین ویژگیهای علمی شیخ هادی بود؛ برای نمونه او در محجة العلماء، آرای استادش شیخ مرتضی انصاری را با صراحت و گاه تعبیرات تند (مثلاً زَعَمَ، توهَّمَ) نقد کرد که در محیط علمی آن روز نجف تنش هایی به وجود آورد.[۹]

شیخ هادی گاهی در فقه، اصول فقه و فلسفه آرایی خلاف آرای مشهور ابراز می کرد که بعضی از آنها از آرای منحصر به فرد اوست. او همانند اخباریها و بر خلاف اصولیها، روایات کتب اربعه شیعه را معلوم الصدور و حجیت آنها را قطعی می داند.

از نظر وی اجماع حجت به شمار نمی آید، و به طور کلی اتفاق آراء کاشف از رأی امام نیست؛ باب علم علاوه بر باب علمی (ظنون خاصی که علم به حجیت آنها داریم، مانند خبر واحد)، در هر زمان مفتوح است.[۱۰]

شیخ هادی در دو رساله خود الحق الیقین و تحقیق الماهیة و الوجود، وجود ذهنی را انکار می کند و در مسئله اصالت وجود یا ماهیت، بر خلاف مشائیان و اشراقیان، قائل به اصالت و اتحاد هر دو است.[۱۱]

تکفیر شیخ هادی

از مهمترین حوادث زندگی شیخ هادی، ماجرای تکفیر اوست، از این رو گاهی از او با عنوان «شیخ هادی مُکفَّر» یاد کرده اند؛ زمینه اصلی این تکفیر، سخنان تند و گاه جسارت آمیز وی در نقد آرای عالمان امامیه و برخی آرای شاذ بوده است.[۱۲] در عین حال، ماجرای مذکور به صورت رسمی صورت نگرفت. به گزارش موسوی اصفهانی[۱۳] در مجلس ترحیم یکی از علمای نجف، یکی از اطرافیان میرزا حبیب الله رشتی (متوفی ۱۳۱۲)، فقیه و شارح بزرگ آرای شیخ انصاری، در حضور او، تعبیری به کاربرد که به منزله تکفیر شیخ هادی بود. میرزا حبیب اللّه سکوت کرد و اینطور تلقی شد که وی این مواجهه را قبول دارد. در همان حال شیخ محمدحسین کاظمی (متوفی ۱۳۰۸)، مؤلف هدایة الانام و از همشاگردی های شیخ هادی، این تکفیر را نفی کرد که مانع خدشه دار شدن شخصیت شیخ هادی شد.[۱۴]

با اینهمه، تبلیغات شدید مخالفان شیخ هادی، مؤثر افتاد، به گونه ای که فقط چند تن از فقها، همچون شیخ محمدحسین کاظمی و ملا محمد ایروانی (فاضل ایروانی؛ متوفی ۱۳۰۶)، از وی دفاع کردند، حتی فقیه بزرگی همچون میرزای شیرازی که در آن زمان زعامت و مرجعیت عامه شیعیان را برعهده داشت و در سامرا به سر می برد، چاره ای جز سکوت ندید. شاگردان شیخ نیز از دور او پراکنده شدند و فقط حدود پانزده تن مخفیانه در درس او حاضر می شدند. در هجوم دوباره به شیخ هادی، فقط تعداد اندکی از فقها، همچون شیخ آقا رضا همدانی (متوفی ۱۳۲۲) و شیخ محمد طه نجف (متوفی ۱۳۲۳)، مشارکت نداشتند[۱۵]، اما فوت پدر شیخ هادی و شرکت تعدادی از بزرگان نجف در مراسم نماز وی، به بازسازی وجهه شیخ در میان مردم کمک فراوان کرد.[۱۶]

در نگاه دانشمندان

  • سید محسن امین: «استاد محقق، نویسنده آثار مشهور و مطالب مأثور از بنیان گزاران فنون و علوم شرعى بویژه دانش اصول بود. بعد از مهاجرت استادش میرزاى شیرازى به سامرا، در نجف حوزه درسى تشکیل داد. طلاب زیادى به وى روى آوردند و از سبک تدریس، چگونگى القا و املاى مفاهیم و نیز دقت هاى تحقیقى و حُسن بیانش شگفت زده شدند و ذکر خلاقیت ها و ابتکاراتش در دنیاى اسلام در حالى انتشار یافت که فضلش بر بسیارى از بزرگان علماى معاصر و حتى برخى قدما برترى یافت. برخى مردم در بیان علم و فضل این فقیه راه غلو را مى پیماند، ولى بنابر آن چه که به نقل از برخى شاگردانش شنیدم، او راه افراط را نپیموده است و درباره اش مردم بین افراط و تفریط قرار گرفته اند.»[۱۷]
  • شیخ آقا بزرگ تهرانى در هنگام معرفى آثارش از او به عنوان علامه کبیر و فقیه اصولى[۱۸] نام مى برد و ذیل شرح حال شاگردان میرزاى شیرازى در وصفش مى نویسد: «او از علماى بزرگ و از محقّقین جامع معقول و منقول و داناى به فروع و اصول و مرجع تقلید و اهل تأسیس و تنقید بود.»[۱۹]
  • شیخ آقا بزرگ تهرانى: «شیخ علامه، فقیه اصولى، ناقد بصیر و آگاه و از بزرگان دانشمندان و محققان در علوم عقلى و نقلى و در هوش و دقت هاى علمى او شگفتى هایى دیده مى شود.»[۲۰]
  • شیخ محمد حرز الدین که از معاصرانش بود، او را چنین معرفى مى کند: «دانشمندى با کیاست و چهره اى از مشاهیر علما، رکنى از ارکان فقها، اصولى متکلم، مورد وثوق، پرهیزگار و زاهد.»[۲۱]
  • محمدمهدى موسوى اصفهانى کاظمى: «دانشمند ژرف اندیش، فاضل آگاه، فقیه مطلع، پژوهشگر باوجاهت و داراى تحقیقات دقیق و حاوى ابتکارات.»[۲۲]
  • شیخ جعفر فرزند شیخ باقر آل محبوبه، از او به عنوان دانشمند ماهر، زیرک و خردمند و اهل دقت و ژرف اندیش یاد مى نماید.[۲۳]
  • مدرس تبریزى: «از بزرگان علماى طراز اوّل سده ى حاضر (چهاردهم هجرى) مى باشد که حاوى فروع و اصول، جامع معقول و منقول، محقق، مدقق و مبتکر مطالب عمیق مى باشد. سپس به دانش اندوزى وى نزد مشاهیرى چون شیخ انصارى و میرزاى شیرازى اشاره دارد و مى افزاید تا آن که گوى سبقت از دیگر معاصرین خود ربود و تألیفاتش برهانى استوار بر درجات علمى او هست.»[۲۴]

وفات

مرحوم شیخ محمدهادی تهرانی در دهم شوال ۱۳۲۱ قمری در ۶۸ سالگی درگذشت و در حجره جنوب غربی صحن مقدس حضرت علی (علیه السلام)، در کنار قبر سید جواد عاملی (متوفی ۱۲۲۶) صاحب مفتاح الکرامه، دفن شد.[۲۵]

پانویس

  1. صفری فروشانی، ص ۱۳۹
  2. دوانی، ص ۲۸۱
  3. تهرانی، ۱۳۲۸ ش، مقدمه مصطفوی، ص د ـ و؛ دوانی، ص ۲۸۱ـ۲۸۴.
  4. حرزالدین، ج ۳، ص ۲۲۵ـ۲۲۶؛ موسوی اصفهانی، ج ۱، ص ۱۶۶؛ تهرانی، ۱۳۲۸ ش، مقدمه مصطفوی، ص و ـ ز، ی ـ بج ؛ دوانی، ص ۹۳
  5. صفری فروشانی، ص ۱۴۵ـ ۱۴۶
  6. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ تهرانی، مقدمه مصطفوی، ص ید ـ کج ؛ صفری فروشانی، ص ۱۴۶ـ۱۵۱، ۱۵۸؛ نیزرجوع کنید به موسوی اصفهانی، ج ۱، ص ۱۶۷؛ منزوی، ج ۳، ص ۲۶۰۲ـ۲۶۰۳.
  7. مختاری و صادقی، ج ۲، ص ۱۰۵۵ـ۱۰۶۲
  8. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ تهرانی، ۱۳۲۸ ش، مقدمه مصطفوی، ص یح، کج
  9. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ صفری فروشانی، ص ۱۴۰.
  10. تهرانی، ۱۳۲۸ ش، مقدمه مصطفوی، ص کد
  11. صفری فروشانی، ص ۱۴۷؛ تارا، ص ۲ـ۴۰.
  12. برای نمونه رجوع کنید به تهرانی، ۱۳۲۱، ص ۱۷، ۱۳۶ـ۱۳۷، ۱۶۷، ۱۷۶، ۱۹۳، ۲۱۵؛ دوانی، ص ۲۸۵
  13. ج ۱، ص ۱۶۷ـ ۱۶۸
  14. نیزرجوع کنید به امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ برای اطلاع بیشتررجوع کنید به صفری فروشانی، ص ۱۴۰ـ۱۴۴.
  15. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳
  16. حرزالدین، ج ۳، ص ۲۲۶.
  17. اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۳۳.
  18. الذریعه، ج ۱، ص ۴۴۹ و ج ۴، ص ۲۰۴، چ ۱۵.
  19. میرزاى شیرازى، ص ۲۰۵.
  20. نقباء البشر، ص ۱۳۷.
  21. معارف الرجال، ج ۳، ص ۲۲۵.
  22. احسن الودیعة، ج ۱، ص ۱۹۶.
  23. ماضى النجف و حاضرها، ج ۳، ص ۲۹۷ و ص ۲۲۵.
  24. ریحانة الادب، میرزا محمد على مدرس تبریزى، ج اول، ص ۳۵۸.
  25. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ حرزالدین، ج ۳، ص ۲۲۸


منابع