مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

شیخ آقا بزرگ تهرانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۲ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شیخ آقا بزرگ تهرانی (۱۳۸۹-۱۲۹۳ ق) فقیه و کتاب‌شناس شیعی قرن چهاردهم هجری است که با تألیف دائرةالمعارف بزرگ «الذریعه» و کتاب «طبقات اعلام الشیعه» گام بزرگی در شناسایی آثار و نسخ خطی اسلامی در حوزه‌های علوم مختلف برداشت.

Tehrani.jpg
نام کامل شیخ آقا بزرگ تهرانی
زادروز ۱۲۹۳ قمری
زادگاه تهران
وفات ۱۳۸۹ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

محدث نوری، شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمدکاظم یزدی، ...

شاگردان

سید عبدالعزیز طباطبایی، سید احمد حسینی اشکوری، سید مرتضی نجومی، ...

آثار

الذریعه، طبقات اعلام الشیعه، ...

ولادت و خاندان

محمدمحسن فرزند علی منزوی تهرانی، معروف به «آقا بزرگ تهرانی» در شب پنجشنبه یازدهم ربیع الاول ۱۲۹۳ قمری در محله پامنار تهران دیده به جهان گشود.[۱] پدرش حاج علی بن مولی محمدرضا بن حاج محسن از تجار متدین و فاضل تهران بوده است و کتابی با عنوان "تاریخ الدخانیه" در تاریخچه دخانیات و فتوای تحریم تنباکو به زبان فارسی نگاشته که در کتابخانه شیخ آقا بزرگ در نجف موجود است.[۲]

تحصیلات و استادان

آقا بزرگ از نخستین آموزگار خویش چنین یاد کرده است: «قبل از رفتن به مکتب خانه، در توی خانه، پیش عمال عمو، «زهرا سلطان خانم» ‌از اول حروف ابجد و بعضی سوره‎های کوتاه قرآن را خوانده بودم...».[۳] پس از آن که به ۷ سالگی رسید (۱۳۰۰ ق) در محله‎اش پامنار به مکتب‌خانه آقا سید ضیاء رفت و پیش او قرآن و نصاب الصبیان را در لغت عربی و فارسی و... خواند.[۴]

آقا بزرگ ابتدا علاقه چندانی به درس و مشق نداشت و بیشتر دوست داشت به پیشه اجدادی خویش یعنی تجارت و بازرگانی بپردازد. او خود در این باره می‎نویسد: «تا شش سال از عمر گذشت در خانه بازی می‎کردم. به یاد دارم که دکانی درست کرده اجناس بقالی و عطاری و ترازو با سایر لوازم دکان تهیه می‎کردم... شوق زیادی به درس خواندن نداشتم. می‎خواستم کاسب شوم ولی مرحوم پدرم کسب را نمی‎خواست چون خودش درس عربی نخوانده بود می‎خواست من طلبه علم شوم. مرا چندی برای امتحان به دکان بزازی برادرم مرحوم آقای محمدابراهیم در سر سه راه بازار پامنار فرستاد. با محبت‌های برادرانه بلکه پدرانه او از زحمت رفتن به دکان عاجز شدم و پس از مدتی استعفا دادم و به شوق درس افتادم».[۵]

«پس از آن که پدر شوق و ذوق فرزندش را در تحصیل علم و کمال افزونتر از پیش دید و استعداد او را در این راه شکوفا یافت به این فکر افتاد که برای تشویق و ترغیب او مجلسی را ترتیب دهد و پسرش را ملبس به لباس دانش و دین سازد. «و چون ۱۰ ساله شد (۱۳۰۳ ق) پدرش مجلسی ترتیب داد، با حضور جمعی از روحانیون آن روزگار تهران، و در این محفل معنوی، وی لباس روحانیت پوشید و عمامه بر سر گذارد. حاضران به او تبریک گفتند و خواستند تا خواندن «جامع المقدمات» را بیاغازد. پس از پوشیدن لباس روحانی وی را با افزودن کلمه شیخ (کلمه‎ای که برای روحانیون، هم عنوان است و هم احترام) بر سرِ نامش، در شیخ آقا بزرگ خواندند».[۶] شیخ آقا بزرگ در زندگینامه خود می‎نویسد: «مرحوم آقا سید جمال افجه‎ای عمامه بر سر من گذاشت».[۷]

شیخ آقا بزرگ تهرانی از سال ۱۳۰۳ ق که معمم شد، تا سال ۱۳۱۵ ق در تهران سکونت داشت. نخست مراحل مقدماتی را در مدرسه دانگی آغاز کرد و در مدرسه پامنار و سپس در مدرسه فخریه (مروی) آن را پی گرفت. او در عرض این دوازده سال توانست علوم و فنون مختلفی چون ادبیات، منطق، تجوید قرآن، فقه، اصول، خط نسخ و نستعلیق را یاد گیرد. او در این مدت به جز تحصیل و تکمیل معلومات، کارها و اقدام‌های جالبی هم داشته است که از آن میان استنساخ چندین نسخه از کتابهای معتبر و حایز اهمیت است.

شیخ آقا بزرگ تهرانی تا سال ۱۳۱۵ ق در تهران بود و در آن مدت تنها برای چند سفر زیارتی و تفریحی از تهران خارج شد. یکی از آن سفرها، سفر به مشهد مقدس بود که او و پدرش در حالی که در رفت و برگشت همراه و هم قافله با شیخ فضل الله نوری بودند در سال ۱۳۱۱ ق انجام دادند و دیگری سفر به ایلکا (از روستاهای نور در مازندران) بود که به دعوت شیخ جواد ایلکانی و به صلاحدید پدر صورت گرفت و سومی سفر به کشور عراق، برای زیارت عتبات بود که همراه برادرش کربلایی محمدابراهیم و در سال ۱۳۱۳ ق آغاز شد.

شیخ آقا بزرگ به هیچ وجه نمی‎خواست از این سفر برگردد و مصمم بود که برای تحصیل علم در حوزه علمیه نجف اشرف، در آن شهر بماند اما اصرار بیش از حد برادر و همراهان او را وادار به بازگشت ساخت؛ تا این که در سال ۱۳۱۵ ق برای همیشه ایران را ترک کرده و راه نجف را در پیش گرفت.[۸]

شیخ آقا بزرگ، استادان زیادی داشته است. اساتید او در دوره مقدمات و سطوح و شیخ پیش از هجرت به نجف، یعنی در تهران عبارتند از:

شیخ محمدحسین خراسانی (متوفی ۱۳۴۷ ق)، شیخ محمدباقر تهرانی معروف به معزالدوله، شیخ زین العابدین محلاتی (شیخ در مدرسه صدر صدرنشین نویسی را از دو طرف فراگرفت)، میرزا ابراهیم زنجانی (م ۱۳۵۱ ق)، شیخ محمدرضا قاری، میرزا محمود قمی، حاج شیخ ملا محمدعلی نوری ایلکانی، شیخ علی نوری ایلکانی (باید همان نوری حکمی و غیر از آن نوری ایلکانی باشد که پیش از این نام برده شد)، سید عبدالکریم مدرسی لاهیجی، میرزا محمدتقی گرگانی (م ۱۳۳۶ ق)، سید محمدتقی تنکابنی (م ۱۳۲۷ ق)، شیخ محمدتقی نهاوندی، سید حسن استرآبادی، شیخ عباس نهاوندی، شیخ عبدالله اصفهانی، سید محمدتقی قزوینی، حاج میرزا سید حسن تهرانی، آقا شیخ مهدی مازندرانی، آقا شیخ محمد شاه ‌عبدالعظیمی، آقا شیخ عبدالحسین شیرازی، آقا میرزا کوچک ساوجی، حاج محمدعلی عراقی، آقا میرزا شهاب‌الدین شیرازی، آقا شیخ عبدالخالق یزدی.

اما اساتید بزرگ شیخ در سطوح عالی حوزه علمیه نجف اشرف عبارتند از:

  1. محدث نوری (۱۲۵۴ـ۱۳۲۰ ق)
  2. شیخ الشریعه اصفهانی (۱۲۶۶ـ۱۳۳۹ ق)
  3. آیت الله سید محمدکاظم یزدی
  4. آیت الله شیخ محمد طه نجف (۱۲۴۱ـ۱۳۲۳ ق)
  5. سید مرتضی کشمیری (۱۲۶۸ـ۱۳۲۳ ق)
  6. حاج میرزا حسین خلیلی (۱۲۳۰ـ۱۳۲۶ ق)
  7. آخوند خراسانی (۱۲۵۵ـ۱۳۲۹ ق)
  8. آیت الله محمدتقی شیرازی (متوفی ۱۳۳۸ ق)
  9. سید احمد تهرانی کربلایی (متوفی ۱۳۳۲ ق)
  10. شیخ محمدعلی چهاردهی رشتی (۱۲۵۲ـ۱۳۳۱ ق)[۹]
  11. شیخ احمد شیرازی، معروف به «شانه‌ساز»
  12. شیخ حسن تویسرکانی
  13. سید آقا قزوینی
  14. شیخ عبدالله اصفهانی[۱۰]
  15. آیت الله حاج آقا رضا همدانی.[۱۱]

شاگردان

  • سید عبدالعزیز طباطبایی قدس سره،
  • سید احمد حسینی اشکوری،
  • سید مرتضی نجومی،
  • سید محمدحسن طالقانی،
  • سید محمدصادق بحرالعلوم،
  • مولانا رضا حسین خان رشیدی ترابی،
  • مولانا سید صفدر حسین نقوی،
  • مولانا شیخ محمدحسین پاکستانی،
  • مولانا سید محمدمحسن نقوی،
  • سید محمدعلی قاضی طباطبایی (شهید محراب)

و...

اجازه‌های روایتی

علامه تهرانی اهمیت بسیاری به روایت و نقل حدیث می‎داد و در کسب اجازه برای نقل احادیث می‎کوشید. علماء و فقهای بسیاری برای او اجازه‌نامه روایتی نوشته یا از او اجازه گرفته‎اند تا آن جا که او پس از محدث نوری، سرشناس‎ترین شیخ روایت یاد می‎شود. کسانیکه شیخ آقا بزرگ از آنان گواهی نقل روایت داشته است عبارتند از:

از علمای شیعه

روایت از این پنج بزرگوار همچون روایت از شیخ محمدصالح طعان بحرانی به صورت مْدبجه می‎باشد[۱۳] یعنی اجازه‎ای که دونفر به یکدیگر اعطا کرده باشند.

از علمای عامه

  1. شیخ محمدعلی ازهری مکی، از علمای مالکی مذهب و رئیس مدرسان مسجدالحرام
  2. شیخ عبدالوهاب شافعی، امام جماعت مسجدالحرام
  3. شیخ ابراهیم بن احمد حمدی، از عالمان شهر مدینه
  4. شیخ عبدالقادر خطیب طرابلسی، مدرس حرم شریف
  5. شیخ عبدالرحمن علیش حنفی، از مدرسان دانشگاه الازهر و امام جماعت در مسجد «رأس الحسین علیه السلام» واقع در قاهره مصر.[۱۴]

طبقه پس از شیخ

کسانی که از شیخ آقا بزرگ تهرانی اجازه روایتی گرفته‎اند «طبقه پس از شیخ» خوانده می‎شوند و در میان آنان، نام بسیاری از فقها و مراجع تقلید، محدثان و مورخان نامدار معاصر، روایتگران و مصلحان بیدار به چشم می‎خورد و شمارش اسم آنان افزون بر آن است که در این مجال بگنجد. تا آن جا که گفته می‎شود: «او استاد مطلق محدثان شیعه بود و بیش از دو هزار اجازه در روایت حدیث از او صادر شد...».[۱۵]

حال به عنوان نمونه تنها برخی از آن بزرگان را نام می‎بریم:

آثار و تألیفات

آثار قلمی و کتاب‌های شیخ آقا بزرگ را تا هشتاد جلد می‎توان شمرد. اما در میان آن همه آثار دو اثر از همه پربارتر و جامع‎ترند:

  1. الذریعه الی تصانیف الشیعه، در ۲۹ جلد: بیانگر آثار قلمی، هنری عالمان شیعه در طول تاریخ.
  2. طبقات اعلام الشیعه، در حدود ۲۰ جلد، دائره المعارف بزرگی است که زندگینامه و جایگاه دانشمندان شیعه را در هزار و صد سال گذشته بدست می‎دهد.

اما آثار محقق تهرانی منحصر به این دو دوره دائرة المعارف نبوده بلکه دهها کتاب دیگر هم از خود به یادگار گذاشته است که شمار آن ها به پنجاه جلد دیگر بالغ می‎شود. با تأسف هنوز انبوهی از آن ها چاپ نشده است.

ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری

  • از سید محسن امین عاملی، نویسنده «اعیان الشیعه» نقل می‎کنند که گفت: «برای تهیه اسناد اعیان الشیعه که به شهرها سفر می‎کردم، در کربلا به کتابخانه شیخ العراقین وارد شدم و از متصدی آن خواستم که یک هفته کتابخانه را در اختیار من بگذارد. پذیرفت مشروط بر این که در این هفته میهمان او باشم. شبی به من اطلاع داد امشب میهمان دیگری هم داریم و آن شیخ آقا بزرگ بود که اسمش را شنیده بودم. هنگامی که او را زیارت کردم و بحثی میان ما درگرفت فهمیدم که او تنها یک فهرست‌نگار نیست بلکه اطلاعات فقهی و اصولی و فلسفی وسیعی نیز دارد. از این رو مسرور شدم. ساعت چهار و نیم شب بود که خستگی بر من غالب شد و خوابیدم. از خواب که برخاستم دیدم شیخ آقا بزرگ نخوابیده و همچنان مشغول یادداشت برداری است. از او پرسیدم نمی‎خوابید؟ فرمود: من هنوز نشاط دارم و نخوابید. ما هفت روز و شب در آن جا بودیم. ایشان استراحت منظمی نداشت و می‎فرمود ما برای استراحت این جا نیامده‎ایم و من با وجود این که پرکار بودم به ایشان غبطه می‎خوردم».[۱۷]
  • محقق تهرانی تا سن هشتاد سالگی که توانش را داشت هر شب چهارشنبه از نجف تا «مسجد سهله» را پیاده می‎پیمود.
  • شیخ آقا بزرگ نستوه و پرتلاش کار می‎کرد. همیشه به یاد خدا بود. در وفا به عهد حساس بود. تکریم میهمان و احترام به سادات از صفات بارز او بود. از جاه و مقام و ریاست دنیا گریزان بود. نسبت به اهل بیت علیهم السلام ارادات ویژه‎ای داشت. در ضمن آن تقریظ که بر کتاب گران سنگ الغدیر نوشت آن را چنین ستود: «من قاصرم از توصیف این کتاب گرانبها و الغدیر بالاتر و بزرگتر از آن است که آن را توصیف کنند و ثنا گویند. من تنها کاری که می‎توانم کرد این است که دعا کنم تا خداوند عمر مؤلف کتاب را طولانی کند. به او فرجام نیک بخشد. این است که با خلوص دل از درگاه خدای متعال مسألت می‎کنم که بقیه عمر مرا، بر عمر شریف او بیفزاید تا او بتواند به همه آرمان خویش دست یابد...».[۱۸]
  • استاد بزرگوار علامه سید عبدالعزیز طباطبایی قدس سره می‎نویسد: «شیخ مشایخ معاصر، بزرگ پژوهشگران و فهرست نگاران، حجت و دلیل تاریخ، احیاگر آثار گذشتگان، نمونه ناب تقوا و صلاح، شیخ آقا بزرگ تهرانی است».[۱۹]

وفات

مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی پس از یک بیماری طولانی، ۱۳ ذی‌الحجه ۱۳۸۹ قمری، در نجف درگذشت و بر طبق وصیتش، در کتابخانه خود که آن را برای استفاده علما و طلاب وقف کرده بود، به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. زندگینامه خود نوشت آقا بزرگ، کتاب ماه کلیات،ش ۶۹و۷۰، ۱۳۸۲، ص۴۰-۴۷، ص۴۱
  2. منزوی علی نقی، الذریعه و آقا بزرگ تهرانی، همان، ص۱۱۶-۱۲۳، ص۱۱۶
  3. تاریخ فرهنگ معاصر، (فصلنامه) سال ۴، شماره ۱ و ۲، ص ۳۰۳، (بهار و تابستان ۱۳۷۴ ش)، مقاله «زندگانی من» به قلم خود شیخ آقا بزرگ تهرانی.
  4. همان مدرک پیشین.
  5. همان، ص ۳۰۳ و ۳۰۴.
  6. شیخ آقا بزرگ، استاد محمدرضا حکیمی، ص ۴، چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
  7. تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره پیشین، ص ۳۰۵.
  8. همان، ص ۳۰۵ ـ ۳۰۸ و ۳۱۰.
  9. شیخ آقا بزرگ، زندگانی این بزرگواران را در آثار خود نوشته است. بنگرید به: نقباء، ج ۵، نسخه خطی؛ مصفی المقال، ص ۱۹۳؛ نقباء، ج ۵، نسخه خطی؛ نقباء، ج ۳، ص ۹۶۲ـ۹۶۵؛ الذریعه، ج ۱، ص ۸۳؛ مصفی المقال، ص ۲۰۷؛ نقباء، ج ۶، نسخه خطی؛ نیز هدیه الرازی، ص ۱۵۷؛ نقباء ۷، ج ۲، ص ۵۷۴ـ۵۷۶؛ همان، ج ۵، نسخه خطی؛ نیز هدیه الرازی، ص ۱۴۵؛ نقباء، ج ۱، ص ۲۶۲؛ همان، ج ۴، ص ۸۷؛ همان، ج ۴، ص ۱۵۴۸؛ همان، ج ۲، ص ۷۴۰؛ ناگفته نماند که نوشته‎های شیخ درباره زندگانی اساتیدش به فارسی ترجمه شده و در کتاب «شیخ آقا بزرگ تهرانی، اقیانوس پژوهش» آمده است.
  10. تاریخ و فرهنگ معاصر، سال ۴، ش ۱ و ۲، ص ۳۱۲ـ۳۱۳.
  11. همان، ص ۳۱۳؛ نیز نقباء، ج ۲، ص ۷۷۷.
  12. الذریعه، ج ۲۰، مقدمه.
  13. والمسلسلات فی الاجازات، ج ۲، ص ۳۲۳؛ تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره پیشین، ص ۳۱۴.
  14. الهادی، سال ۴، ش ۴، ص ۷۶، سال ۱۳۹۶ ق، شیخ الباحثین، ص ۲۲.
  15. الشیخ آقا بزرگ التهرانی فقید العلم والادب، احمد عبدالله هیتی، ص ۹، بغداد، ۱۳۹۰ ق.
  16. المسلسلات، ج ۲، ص ۵۸۲؛ الهادی، سال ۴، ش ۴، ص ۷۶؛ تاریخ فرهنگ معاصر، سال اول، ش اول، ص ۳۷؛ نور علم، دوره چهارم، ش ۲ (۳۸) ص ۳۸؛ مجله مشکوه، شماره ۳۲، پاییز ۱۳۷۰، ص ۷۸، کیهان فرهنگی، س ۲، ش ۲، ص ۹؛ س ۳، ش ۷، ص ۴۳؛ ش ۱۱، ص ۲۵ـ۲۶، و ش ۱۲، ص ۶ـ۱۰.
  17. مجله نور علم، ش ۳۸، ص ۵۴.
  18. میر حامد حسین، استاد حکیمی، ص ۱۴۵.
  19. الذریعه فی التراث الاسلامی، علامه سید عبدالعزیز طباطبایی، ص ۲۳۶.

منابع

  • تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد ۲، زندگی نامه "شیخ آقا بزرگ تهرانی" جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم.
  • دانشنامه بزرگ اسلامی، مدخل "آقا بزرگ تهرانی" از کاظم بجنوردی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، در دسترس در کتابخانه مدرسه فقاهت، تاریخ بازیابی: ۲۶ فروردین ماه ۱۳۹۳.
  • پایان نامه "راهنمای استفاده از الذریعه در تحقیقات حدیثی"، سعید زمانی، دانشکده علوم حدیث، استاد راهنما:محمدکاظم رحمان ستایش، تاریخ دفاع:۱۹ تیر ۱۳۸۶.