شهادت امام علی علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ضربت خوردن امام در محراب)
(ضربت خوردن امام در محراب)
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
  
 
اهل مسجد صداى حضرت را شنيدند  و  بسوى محراب دويدند، و امیرالمؤمنین علی (ع)  را دیدند که در محراب خونین افتاده. حضرت را برداشتند، رداى مباركش را بر سرش بستند، حضرت خون سر خود را بر محاسن مباركش كشيد و فرمود: اين آن است كه خدا و رسول مرا وعده داده بودند، راست گفتند خدا و رسول. <ref>جلاء العيون، المجلسي ،ص:342؛منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏1،ص:423 </ref>
 
اهل مسجد صداى حضرت را شنيدند  و  بسوى محراب دويدند، و امیرالمؤمنین علی (ع)  را دیدند که در محراب خونین افتاده. حضرت را برداشتند، رداى مباركش را بر سرش بستند، حضرت خون سر خود را بر محاسن مباركش كشيد و فرمود: اين آن است كه خدا و رسول مرا وعده داده بودند، راست گفتند خدا و رسول. <ref>جلاء العيون، المجلسي ،ص:342؛منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏1،ص:423 </ref>
 +
 +
==اندوه اهلبیت از ضربت خوردن امام==
 +
امام حسن و امام حسین علیهما السلام با اندوه زیاد نزد پدر آمدند.امير المؤمنين عليه السّلام امام حسن عليه السّلام را به جاى خود گذاشت كه با مردم نماز گزارد و خود با وجود زخم عمیقی که در سر داشت نمازش را نشسته تمام کرد و در هنگام نماز از شدت ضعف به چپ و راست متمایل می شد <ref>منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏1،ص:424</ref>
 +
 +
امام حسن عليه السّلام پس از نماز سر پدر را در آغوش گرفت، و ‏گفت: ای پدر کمرم شکست، چگونه تو را در این حال ببینم. امیرالمؤمنین فرمود: اى فرزند! از این پس پدرت را رنجى نيست، اينك جدّ تو محمّد مصطفى- صلوات اللّه عليه- و جدّه تو خديجه كبرى، و مادر تو فاطمه زهرا عليهما السّلام و حوريان بهشت حاضرند و انتظار پدر تو را دارند تو شاد باش و دست از گريستن بدار كه گريه تو ملائكه آسمان را به گريه‏ در آورده است. <ref>منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏1،ص:424</ref>
  
 
== خبر دادن پیامبر نسبت به شهادت امام علی علیه السلام==
 
== خبر دادن پیامبر نسبت به شهادت امام علی علیه السلام==

نسخهٔ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۲۶


توطئه قتل حضرت توسط خوارج

بعد از جنگ نهروان و شکست سخت خوارج در برابر امام علی علیه السلام بازماندگان آنها تا مدتی در مکه گرد هم می آمدند و برای کشتگان نهروان عزاداری کردند. در یکی از این جلسات سخن از امام علی علیه السلام و معاویه به میان و آمد و اینکه فتنه و آشوب در میان مسلمانان از سوی این دو نفر است و خوب است امت اسلام را از شر هر دو آسوده کنیم. مردى از قبيله اشجع گفت: به خدا قسم عمروعاص هم کم از این دو نفر نیست، بلكه اصل و ریشه فتنه خود اوست. به این ترتیب سه نفر از خوارج برای ترور این سه شخصیت داوطلب شدند. ابن ملجم مرادی قتل امیرالمؤمنین را پذیرفت حجّاج بن عبد اللّه معروف به برك کشتن معاويه و عمرو بن بكر تميمى کشتن عمروعاص را بر عهده گرفت. قرار بر این شد که هر سه نفر در شب نوزدهم ماه رمضان هنگام نماز صبح تصمیم خود را عملی سازند. این ملجم به کوفه آمد و تا رسیدن روز موعود در محله بنی کنده که تعدادی از خوارج در آن زندگی کردند به سر برد. اما نیتش را پنهان کرد. ابن ملجم وقتی به دیدار یکی از دوستانش رفته بود، قطام دختر اخضر تيميّه را دید و شیفته او شد و از او خواستگاری کرد. قطام که به دلیل کشته شدن نزدیکانش در جنگ نهروان کینه امام را در دل داشت شرط ازدواج با ابن ملجم را کشتن علی علیه السلام قرار داد. ابن ملجم که فهمید قطام در دشمنی با امام با او هم عقیده است راز حضورش در کوفه را افشا نمود. و قطام وردان به مجالد و شبيب بن بجره را که از خوارج بود به یاری این ملجم فراخواند و آنها پذیرفتند. [۱] در روزهای بعد اشعث بن قیس نیز از نیت ابن ملجم اطلاع پیدا کرد و به او وعده همراهی داد. به این ترتیب جمع چهار نفره توطئه گران در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان در مسجد کوفه گرد آمدند تا امام را به شهادت برسانند. [۲]

ضربت خوردن امام در محراب

امام به شبستان مسجد وارد شد و در حالی که مشغول تسبیح خداوند بود کسانی که به خواب رفته بودند را بیدار فرمود. ابن ملجم به رو خوابیده بود. امام او را بیدار کرد و به او فرمود: برخيز از خواب براى نماز و چنين مخواب كه اين خواب شيطان است، بلكه بر دست راست بخواب كه خواب مؤمنان است، و بر پشت خوابيدن خواب پيغمبران است. [۳] امام سپس به ابن ملجم فرمود: قصد کاری داری که نزدیک است آسمان فروپاشد و زمین شکافته شود. اگر بخواهم می توانم خبر دهم که در زير جامه ات چه دارى. [۴]

ابن ملجم در نزدیکی امام به نماز ایستاد و هنگامی که امیرالمؤمنین سر از سجده اول برداشت ضربتی به سر ایشان زد که تا پیشانی امام را شکافت. در آن حال امام فرمود: «بسم اللّه و باللّه و على ملّة رسول اللّه»، و گفت: «فزت بربّ الكعبه»، به خدای کعبه قسم که رستگار شدم [۵] ابن ملجم در حال حمله شعار خوارج را فریاد می زد که:للّه الحكم يا علىّ، لا لك و لا لأصحابك. [۶]

در برخی نقل ها آمده که امام در حال بیدار کردن مردم براى نماز[۷] یا در مدخل ورودی مسجد مورد حمله قرار گرفت [۸]

اهل مسجد صداى حضرت را شنيدند و بسوى محراب دويدند، و امیرالمؤمنین علی (ع) را دیدند که در محراب خونین افتاده. حضرت را برداشتند، رداى مباركش را بر سرش بستند، حضرت خون سر خود را بر محاسن مباركش كشيد و فرمود: اين آن است كه خدا و رسول مرا وعده داده بودند، راست گفتند خدا و رسول. [۹]

اندوه اهلبیت از ضربت خوردن امام

امام حسن و امام حسین علیهما السلام با اندوه زیاد نزد پدر آمدند.امير المؤمنين عليه السّلام امام حسن عليه السّلام را به جاى خود گذاشت كه با مردم نماز گزارد و خود با وجود زخم عمیقی که در سر داشت نمازش را نشسته تمام کرد و در هنگام نماز از شدت ضعف به چپ و راست متمایل می شد [۱۰]

امام حسن عليه السّلام پس از نماز سر پدر را در آغوش گرفت، و ‏گفت: ای پدر کمرم شکست، چگونه تو را در این حال ببینم. امیرالمؤمنین فرمود: اى فرزند! از این پس پدرت را رنجى نيست، اينك جدّ تو محمّد مصطفى- صلوات اللّه عليه- و جدّه تو خديجه كبرى، و مادر تو فاطمه زهرا عليهما السّلام و حوريان بهشت حاضرند و انتظار پدر تو را دارند تو شاد باش و دست از گريستن بدار كه گريه تو ملائكه آسمان را به گريه‏ در آورده است. [۱۱]

خبر دادن پیامبر نسبت به شهادت امام علی علیه السلام

رسول خدا صلی الله علیه و آله به على ابن ابى طالب عليه السّلام فرمود: يا ابا تراب! آيا شما را از شقی ترین مردم اطلاع ندهم. علی علیه السلام عرض کرد:آرى ما را از آن خبر دهيد، پيغمبر فرمود: يكى از اشقياء «احيمر» ثمود است كه ناقه حضرت صالح عليه السّلام را پى كرد، و ديگرى آن كس است كه محاسنت را با خونت خضاب خواهد كرد [۱۲]

خبر دادن امام علی علیه السلام از شهادت خودشان

أبو صالح حنفي از امام علی علیه السلام نقل می کند که فرمود: «خواب چشمم را ربود، رسول خدا بر من نمودار شد، عرض كردم: يا رسول اللّه از دست امّت، چه رنجها و خصومتها كه ديدم، پيامبر فرمود: بر ايشان نفرين كن! من گفتم: خداوند بهتر از ايشان را عوض آنها به من مرحمت كند و بدتر از مرا به ايشان عوض دهد» [۱۳] بد زا این رؤیا بود که امام به شهادت رسید.

تدفین امام علیه‌السلام

بنا به نقلى دیگر پس از شهادت امام حسنین، محمد بن حنفیه، عبدالله بن جعفر و تنى چند نفر از اهل بیت آن حضرت را شبانه به خارج کوفه (جایى که بعدها نجف نامیده شد) بردند و پنهانى دفن کردند. این کار براى آن بود که خوارج یا دیگران (بنى‌امیه) قبر امام را نبش نکنند.

پانویس

  1. منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏1،ص:413؛الإرشاد، المفيد ،ج‏1،ص:17
  2. منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏1،ص:413
  3. جلاء العيون، المجلسي ،ص:341
  4. جلاء العيون، المجلسي ،ص:341
  5. جلاء العيون، المجلسي ،ص:341
  6. منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏1،ص:422
  7. الإرشاد، المفيد ،ج‏1،ص:19؛أعيان الشيعة:سيد محسن امين عاملى‏، ج1، ص531
  8. أنساب الأشراف، البلاذري ،ج‏2،ص:492
  9. جلاء العيون، المجلسي ،ص:342؛منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏1،ص:423
  10. منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏1،ص:424
  11. منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏1،ص:424
  12. إعلام الورى، الطبرسي ،ج‏1،ص:165 ؛ ينابيع المودة، القندوزي ،ج‏2،ص:397
  13. إثبات الهداة، الحر العاملي ،ج‏3،ص:474

منابع

روایاتی از واقعه شهادت امام علی علیه‌السلام/ نویسنده: رسول جعفریان (نقل از سایت خبر آنلاین با اندکی تصرف)