سید علی شوشتری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
عارف کامل، فقیه زاهد و استاد کل آیت الله سید علی شوشتری از عالمان قرن سیزدهم هجری است که به درجه اجتهاد رسید.
+
'''آیت الله سید علی شوشتری''' (۱۲۸۱-۱۲۲۲ ق) عارف کامل و فقیه زاهد [[شیعه]] در قرن سیزدهم هجری و از شاگردان [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] بود. سید شوشتری علاوه بر تبحر در علوم حوزوی و [[عرفان]]، در [[طب|طبابت]] نیز تبحر داشته است. [[ملا حسینقلی همدانی]] از شاگردان مبرّز اوست.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = سید علی شوشتری
 +
||تصویر=
 +
||زادروز =  ۱۲۲۲ قمری
 +
|زادگاه = شوشتر
 +
|وفات =  ۱۲۸۱ قمری
 +
|مدفن = [[نجف]]
 +
|اساتید =  [[شیخ مرتضی انصاری]]،...
 +
|شاگردان = [[ملا حسینقلی همدانی]]، ملا فتح‌الله کیمیایی، ملا فتح‌الله وفایی، حاج شیخ عبدالرحیم شوشتری،...
 +
|آثار =
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
==ولادت==
+
سید علی شوشتری فرزند سید محمد، به سال ۱۲۲۲ هـ.ق در شوشتر از شهرهای خوزستان چشم به جهان گشود.<ref>اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۸، ص۳۱۶.</ref> تبار وی با چند واسطه به عالم بزرگ و [[محدث]] کبیر، مرحوم [[سید نعمت الله جزائری|سید نعمت‌الله جزایری]] می‌‌رسد.<ref>همان و زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مؤلف مرتضی انصاری، ص ۱۳۵.</ref> سید نورالدین (۱۰۸۸ـ۱۱۵۸ هـ.ق) هم که نامش در سلسله نسب سید علی شوشتری آمده، از عالمان دینی و دارای تألیفاتی بوده است که از آن جمله می‌‌توان به کتاب «فروق اللغات» اشاره نمود. سید علی شوشتری برادری به نام سید احمد (۱۲۲۰ـ۱۳۰۵ هـ.ق) داشته که او نیز از بزرگان عصر خود بوده و همواره به [[عبادت]] و اعانت به اهل علم و مردم مشغول بوده است.
 +
==تحصیلات و استادان==
  
سيد علي شوشتري به سال (1222 هـ.ق) در شوشتر از شهرهای خوزستان چشم به جهان گشود.<ref>اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج8، ص316.</ref>  
+
سید علی شوشتری برای تحصیل علم و راهیابی به کمال، عازم [[نجف]] اشرف شد و از استادان آن دیار کمال استفاده را برد. وی بعد از تکمیل تحصیل و اخذ درجه [[اجتهاد]] و کسب [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] از علمای نجف، به دیار خود بازگشت و به امر قضا، حل مشکلات مردم و تدریس پرداخت.<ref>طرائق الحقائق، معصوم علی شیرازی، ج۳، ص طبع سنگی، ص ۲۱۶.</ref>
  
==نسب و خاندان==
+
در این که مرحوم سید علی شوشتری غیر از شخص مجهول الحالی به نام «ملا قلی جولا» (که ذکرش خواهد آمد)، استاد دیگری در عرفان داشته است یا خیر، در تاریخ چیزی به صراحت ذکر نشده است. البته برخی برای ارتباط بین سید علی شوشتری و مرحوم بیدآبادی زحماتی متحمل شده‌اند و سعی نموده‌اند ایشان را به واسطه سید صدرالدین کاشف دزفولی و یا [[سید محمد مهدی بحرالعلوم|سید مهدی بحرالعلوم]] به مرحوم بیدآبادی ارتباط دهند؛ بدین دلیل که اولاً: سیره علمای [[عرفان]] این بوده که بدون استاد و پیر راه، طی طریق نمی‌‌نمودند؛ چرا که آن را بس خطرناک می‌‌دانستند. ثانیا: قراینی موجود است که ایشان با برخی از شاگردان مرحوم بیدآبادی در ارتباط بوده است.<ref> آشنای حق، شرح احوال و افکار آقا محمد بیدآبادی، علی صدرایی خویی، قم، ۱۳۷۹، نهاوندنی، ص ۲ـ۴۱.</ref>
  
تبار وی با چند واسطه به عالم بزرگ و محدث کبیر، مرحوم سید نعمت‌الله جزایری می‌‌رسد.<ref>همان و زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مؤلف مرتضی انصاری، ص 135.</ref>
+
از جمله آن قراین، چگونگی راه پیدا کردن [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] به محضر سید علی شوشتری است که با اندک تفاوتی در کتاب‌های تراجم، این چنین نقل شده است: «شیخ مرتضی انصاری پس از خاتمه تحصیلات مقدماتی خود در دزفول، به قصد اتمام تحصیل تصمیم می‌‌گیرد که عازم [[عتبات عالیات]] گردد. قبل از رفتن، به محضر مبارک سید کاشف دزفولی، از شاگردان برجسته مرحوم بیدآبادی حاضر شده تا علاوه بر گرفتن دستورالعملی‌‌ برای تصفیه روحی و باطنی، از آن جناب درخواست [[دعا]] و نصیحت بنماید. به این نیت به طرف منزل سید کاشف رفته و در آن هنگام که هوا گرم و سوزان و مقارن ظهر نیز بوده، وقتی به خانه سید می‌‌رسد، پس از در زدن و آمدن خدمتکار، تقاضای خود را مطرح می‌‌کند؛ ولی خدمتکار وقتی به داخل می‌‌رود فراموش کرده و آمدن شیخ را به سید کاشف نمی‌‌گوید. حدود یک ساعت به طول می‌‌انجامد و شیخ منتظر می‌‌ماند تا این که خود سید متوجه شده و به در منزل رفته و از ایشان معذرت‌خواهی می‌‌کند و چنین دعا می‌‌کند: شیخ مرتضی! همان طوری که در این آفتاب سوزان ایستادی و گرما را تحمل نمودی، امید است خداوند تو را در عالم، آفتابی کند. شیخ تقاضای دستورالعمل می‌‌کند. سید می‌‌فرماید: چون به قصد تحصیل عازم نجف اشرف هستید، بدانید که ادامه تحصیل خود یک نوع [[عبادت]] است. ضمناً اطمینان داشته باشید که به وسیله حاج سید علی شوشتری ـ که او از ماست ـ به این فیض معنوی نایل خواهید شد».<ref> مقدمه حق الحقیقه، علی فتحی، صافی، اهواز، ۱۳۳۵، ص ز ح، نقل از تاریخ حکما و عرفا...، ص ۱۵۵. (با اندکی تغییر)</ref>
  
سید نورالدین (1088ـ1158 هـ.ق) که نامش در سلسله نسب سید علی شوشتری آمده، از عالمان دینی و دارای تألیفاتی بوده است که از آن جمله می‌‌توان به کتاب «فروق اللغات» اشاره نمود. ایشان دارای هشت پسر بوده<ref> مکارم الآثار، میرزا محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، ج 1، ص 2.</ref> که یکی از آن‌ها سید محمد است که وی نیز در جرگه عالمان قرار دارد و نزد پدر مدفون است<ref> همان، ج 3، ص 690.</ref> و سید علی شوشتری نیز از نسل ایشان است.
+
[[مشایخ]] اجازه سید علی شوشتری به تصریح خود ایشان، با اجازه‌نامه‌ای که به میرزا محمد همدانی داده، عبارتند از: [[شیخ مرتضی انصاری]] و سید حسین [[امام جمعه]] شوشتر.<ref> ایشان عالمی‌‌ پارسا و فقیهی باتقوا از نوادگان مرحوم محدث جزایری بود.</ref><ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۳۷.</ref>
  
سید علی شوشتری برادری نیز به نام سید احمد (1220ـ1305 هـ.ق) داشته که از بزرگان عصر خود بوده است. ایشان سیدی عالم، عابد، زاهد، متهجد، سخاوت‌پیشه و همواره به [[عبادت]] و اعانت به اهل علم و مردم مشغول بوده است. پس از وفات، این عالم بزرگ پیکرش را به نجف اشرف منتقل و در مقبره شوشتری‌ها به طرف قبله صحن مطهر علوی به خاک سپرده شد.<ref> همان.</ref>
+
==شاگردان==
  
==تحصیلات==
+
سید علی شوشتری که [[فقیه|فقیهی]] عارف در مباحث فقهی و عرفانی بود، شاگردان مبرزی داشته است که در این جا به اسامی‌‌ برخی از آن‌ها اشاره می‌‌شود.
  
سید علی شوشتری برای تحصیل علم و راهیابی به کمال عازم [[نجف]] اشرف شد و از استادان آن دیار کمال استفاده را برد. وی بعد از تکمیل تحصیل و اخذ درجه اجتهاد و کسب اجازه از علمای نجف به دیار خود بازگشت و به امر قضا، حل مشکلات مردم و تدریس پرداخت.<ref>طرائق الحقائق، معصوم علی شیرازی، ج3، ص طبع سنگی، ص 216.</ref>
+
#ملا فتح‌الله کیمیایی
 +
#ملا فتح‌الله وفایی (۱۳۰۳ هـ.ق)
 +
#حاج شیخ عبدالرحیم شوشتری (۱۳۱۳ هـ.ق)
 +
#[[ملا حسینقلی همدانی]] (۱۳۱۱ـ۱۲۳۹)
  
==سفیری از غیب==
+
==ویژگی‌های علمی==
  
در سال‌هایی که سید علی شوشتری فارغ از هر امری مشغول تدریس و قضاوت در بین مردم شوشتر بود، سفیری الاهی او را به راهی پررمز و راز دعوت نمود و او را شایسته بیش از آن چه که هست دانسته و در شبی سیاه و تار او را به وادی نور و حقیقت راهنمایی کرد.
+
سید علی شوشتری قبل از ورود به وادی نور و [[عرفان]]، به مرحله [[اجتهاد]] رسیده بود و به تدریس نیز اشتغال داشت. بعد از آن بود که به دستور ملا قلی جولا به [[نجف]] رفت. احتمالاً وی در آن جا به مباحث [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] نیز اشتغال داشته و در کلاس درس [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] به اعتراف [[ملا حسینقلی همدانی]] نیز شرکت می‌‌نموده است.
  
صاحب «طرائف الحقائق» این حادثه فرح‌بخش را این چنین بیان می‌‌کند: مرحوم سید بعد از تحصیلات مراتب علم و تکمیل اجتهاد از علمای نجف اشرف اجازه حاصل و به وطن باز آمد و به تدریس و قضا مشغول شد. در یکی از شب‌ها در حدود ساعت 2 بامداد صدای در را شنیدند. وقتی نام او را پرسیدند، گفت: نام من «ملا قلی جولا» است و می‌‌خواهم به محضر آقا برسم.
+
این نکته‌ای بس مهم و ارزنده است که وادی علم نه تنها مانعی برای قرب به خدا نیست، که زمینه بهتری نیز برای این کار فراهم می‌‌نماید. در غیر این صورت بزرگانی چونان سید علی شوشتری و شاگرد مبرّزش حسینقلی همدانی، در این وادی قدم نمی‌‌زدند. ارتباط سید علی شوشتری با بزرگمرد فقه و اصول بسیار نزدیک بود و محبت شدیدی بین آن دو حاکم بود و همیشه مصاحب یکدیگر بوده‌اند. این ارتباط به گونه‌ای بود که مرحوم شیخ انصاری، سید علی را وصی خود قرار داده و سید بر شیخ [[نماز میت|نماز]] خوانده است و این تقرب و نزدیکی با توجه به احتیاطات علمی ‌‌و عملی شیخ، نشان از اعتقاد شیخ به بزرگی [[روح]] و طهارت نفس سید علی است.
  
سید علی فرمود: حالا دیروقت است. اگر کاری هست فردا به در مدرس بیایید. در این هنگام عیال سید گفت: شاید کاری مهم و لازم داشته باشد که این وقت شب آمده؛ شایسته است رخصت دهید تا به خدمت شما برسند. سید علی فرمود: حال که تو خود راضی به زحمت هستی، پس ناچار باید از اتاق بیرون روی تا آن مرد وارد شود. وقتی ملا قلی وارد شد؛ در گوشه‌ای قرار گرفت و ساکت ماند. گفتند: حاجتت را بگو. گفت: آمده‌ام عرض نمایم این راه که می‌‌روی به [[جهنم]] می‌‌رسد. این را گفت و رفت.
+
شوشتری علاوه بر تبحر در علوم حوزوی و [[عرفان]]، در [[طب|طبابت]] نیز تبحر داشته است؛ ولی به جز «شیخ انصاری» کسی را مداوا نمی‌‌نمود که علتش آشکار نیست. فاضل عراقی در «دارالسلام» به مناسبتی ذکری از طبابت سید علی می‌‌کند. وی در این کتاب ذیل نام کسانی که خدمت حضرت [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حجة بن الحسن]] علیه‌السلام رسیده‌اند می‌‌گوید: نقل کرد حاجی ملا علی محمد بزرگ که مرتبه تقوی و تقدس او بر اهل نجف اشرف مخفی نیست و احتیاج به تزکیه و توثیق ندارد از برای حقیر سید محمد که در وقتی از اوقات مبتلا شدم به مرض تب و این مرض طولانی شده و کار به جایی رسید که قوای من ضعیف شد و طبیب من که سید الفقها والمجتهدین آقای حاج سید علی شوشتری که شغل و عمل ایشان طبابت نبود و غیر از شیخ مرحوم دیگری را معالجه نمی‌‌نمود، از من مأیوس شد؛ لکن به جهت تسلی خاطر من بعضی دواهای جزئی (را) تجویز می‌‌نمود...<ref>زندگی و شخصیت انصاری، ص۱۳۶.</ref>
  
وقتی عیال سید آمد، پرسید چه کاری داشت؟ سید جواب فرمود: گویا جنون داشته است. بعد از هشت شب باز در همان وقت، در منزل سید علی کوبیده شد. معلوم شد ملا قلی است و می‌‌خواهد خدمت آقا برسد. سید علی وقتی فهمید ملا قلی است گفت: گویا هر وقت جنونش گل می‌‌کند نزد ما می‌‌آید. بعد از ورود، خطاب به سید علی گفت: مگر نگفتم این راه که می‌‌روی به جهنم می‌‌رسد. حکم امروزت مبنی بر ملکیت آن محل باطل است و سند صحیحی و معتبر که به امضای علما و معتبرین در وقف بودن آن جا ست در فلان جا به این نشانی پنهان است؛ این را گفت و رفت.
+
==سفیری از غیب==
 
 
سید به فکر فرورفت، که این مرد کیست و چه می‌‌گوید؟ چون صبح شد به مدرس رفت و با بعضی از خواص به آن محل رفته و آن جا را کندند. جعبه‌ای ظاهر شد؛ وقتی باز نمودند، همان سندی که ملا قلی گفته بود. لذا سید علی حکم دیروز خود را لغو نموده و حکم به وقف بودن آن جا دادند. پس از هشت شب دیگر، نیمه شب در کوبیده شد باز هم ملا قلی بود. سید علی وقتی فهمید که ملا قلی آمد. خود به دیدارش شتافته و مقدمش را گرامی‌‌ داشته و در صدر نشاندنش و گفت: حق با شما بود. حال تکلیف چیست و چه باید کرد؟
 
 
 
ملا قلی گفت: حال که معلوم شد جنون ما گل نمی‌‌کند، هر آن چه داری بفروش و بعد از ادای دیون به [[نجف]] اشرف برو و ضمن عمل به این دستورالعمل منتظر باش تا به تو برسم.
 
 
 
سید علی نیز طبق دستور عمل نموده و به نجف اشرف رفت. روزی در وادی السلام ملا قلی را دید که مشغول [[دعا]] است. بعد از فراغت از دعا به خدمتش رسید و با هم به محل خلوتی رفتند. ملا قلی گفت: فردا من در شوشتر وفات خواهم کرد و دستورالعمل تو نیز این می‌‌باشد و از آن جا با سید علی وادع گفت.<ref> طرائق الحقائق، ج 3، ص 467 و 466.</ref>
 
  
این که «جولا» کیست و از کجا آمد، عده‌ای معتقدند: از آن چه که به اسناد صحیح در احوال جولا نوشته‌اند؛ این مقام معنوی آن بزرگوار را به استقامت اتصال به باطن ولایت علویه مهدویه حاصل آمده است بلا توسطی. و از این روی می‌‌توان گفت که او یکی از بزرگان «اویسی»<ref> اصطلاح قدمای مشایخ اهل سلوک نسبت به کسانی که استادی در عرفان نداشته‌اند.</ref> بوده است.<ref> تاریخ حکما و عرفای متأخر بر صدرالتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص 150.</ref>
+
در سال‌هایی که سید علی شوشتری فارغ از هر امری مشغول تدریس و قضاوت در بین مردم شوشتر بود، سفیری الهی او را به راهی پر رمز و راز دعوت نمود و او را شایسته بیش از آن چه که هست دانسته و در شبی سیاه و تار او را به وادی نور و حقیقت راهنمایی کرد.
  
==استادان==
+
صاحب «طرائف الحقائق» این حادثه فرح‌بخش را این چنین بیان می‌‌کند: «مرحوم سید بعد از تحصیلات مراتب علم و تکمیل اجتهاد از علمای نجف اشرف، به وطن باز آمد و به تدریس و قضا مشغول شد. در یکی از شب‌ها در حدود ساعت ۲ بامداد صدای در را شنید. وقتی نام او را پرسید، گفت: نام من «ملا قلی جولا» است و می‌‌خواهم به محضر آقا برسم. سید علی فرمود: حالا دیروقت است. اگر کاری هست فردا به مدرس بیایید. در این هنگام عیال سید گفت: شاید کاری مهم و لازم داشته باشد که این وقت شب آمده؛ شایسته است رخصت دهید تا به خدمت شما برسد. سید علی فرمود: حال که تو خود راضی به زحمت هستی، پس ناچار باید از اتاق بیرون روی تا آن مرد وارد شود. وقتی ملا قلی وارد شد؛ در گوشه‌ای قرار گرفت و ساکت ماند. گفتند: حاجتت را بگو. گفت: آمده‌ام عرض نمایم این راه که می‌‌روی به [[جهنم]] می‌‌رسد. این را گفت و رفت.
  
در این که مرحوم سید علی شوشتری غیر از آن شخص مجهول الحال (جولا)، استاد دیگری در عرفان داشته است یا خیر، در تاریخ چیزی به صراحت ذکر نشده است. البته برخی برای ارتباط بین سید علی شوشتری و مرحوم بیدآبادی زحماتی متحمل شده‌اند و سعی نموده‌اند ایشان را به واسطه سید صدرالدین کاشف دزفولی و یا سید مهدی بحرالعلوم به مرحوم بیدآبادی ارتباط دهند؛ بدین دلیل که اولاً: سیره علمای عرفان این بوده که بدون استاد و پیر راه، طی طریق نمی‌‌نمودند؛ چرا که آن را بس خطرناک می‌‌دانستند. ثانیا: قراینی موجود است که ایشان با برخی از شاگردان مرحوم بیدآبادی در ارتباط بوده است.<ref> آشنای حق، شرح احوال و افکار آقا محمد بیدآبادی، علی صدرایی خویی، [[قم]]، 1379، نهاوندنی، ص 2ـ41.</ref>
+
وقتی عیال سید آمد، پرسید چه کاری داشت؟ سید جواب فرمود: گویا جنون داشته است. بعد از هشت شب باز در همان وقت، در منزل سید علی کوبیده شد. معلوم شد ملا قلی است و می‌‌خواهد خدمت آقا برسد. سید علی وقتی فهمید ملا قلی است گفت: گویا هر وقت جنونش گل می‌‌کند نزد ما می‌‌آید. بعد از ورود، خطاب به سید علی گفت: مگر نگفتم این راه که می‌‌روی به جهنم می‌‌رسد. حکم امروزت مبنی بر ملکیت آن محل، باطل است و سند صحیحی و معتبر که به امضای علما و معتبرین در [[وقف]] بودن آنجاست، در فلان جا به این نشانی پنهان است؛ این را گفت و رفت.
  
از جمله آن قراین چگونگی راه پیدا کردن شیخ انصاری به محضر سید علی شوشتری است که با اندک تفاوتی در کتاب‌های تراجم، این چنین نقل شده است: «شیخ مرتضی انصاری پس از خاتمه تحصیلات مقدماتی خود در دزفول به قصد اتمام تحصیل تصمیم می‌‌گیرد که عازم عتبات عالیات گردد. قبل از رفتن، به محضر مبارک سید کاشف دزفولی، از شاگردان برجسته مرحوم بیدآبادی حاضر شده تا علاوه بر گرفتن دستورالعمی‌‌ برای تصفیه روحی و باطنی، از آن جناب درخواست [[دعا]] و نصیحت بنماید».
+
سید به فکر فرورفت، که این مرد کیست و چه می‌‌گوید؟ چون صبح شد به مدرس رفت و با بعضی از خواص به آن محل رفته و آن جا را کندند. جعبه‌ای ظاهر شد؛ وقتی باز نمودند، همان سندی که ملا قلی گفته بود. لذا سید علی حکم دیروز خود را لغو نموده و حکم به وقف بودن آن جا دادند. پس از هشت شب دیگر، نیمه شب در کوبیده شد باز هم ملا قلی بود. سید علی وقتی فهمید که ملا قلی آمد، به دیدارش شتافته و مقدمش را گرامی‌‌ داشته و گفت: حق با شما بود. حال تکلیف چیست و چه باید کرد؟
  
به این نیت به طرف منزل سید کاشف رفته و در آن هنگام که هوا گرم و سوزان و مقارن ظهر نیز بوده، وقتی به خانه سید می‌‌رسد، پس از در زدن و آمدن خدمتکار تقاضای خود را مطرح می‌‌کند؛ ولی خدمتکار وقتی به داخل می‌‌رود فراموش کرده و آمدن شیخ را به سید کاشف نمی‌‌گوید. حدود یک ساعت به طول می‌‌انجامد و شیخ منتظر می‌‌ماند تا این که خود سید متوجه شده و به در منزل رفته و از ایشان معذرت‌خواهی می‌‌کند و چنین [[دعا]] می‌‌کند: شیخ مرتضی! همان طوری که در این آفتاب سوزان ایستادی و گرما را تحمل نمودی، امید است خداوند تو را در عالم آفتابی کند. شیخ تقاضای دستورالعمل می‌‌کند. سید می‌‌فرماید: چون به قصد تحصیل عازم نجف اشرف هستید، بدانید که ادامه تحصیل خود یک نوع [[عبادت]] است. ضمناً اطمینان داشته باشید که به وسیله حاج سید علی شوشتری ـ که او از ماست ـ به این فیض معنوی نایل خواهید شد.<ref> مقدمه حق الحقیقه، علی فتحی، صافی، اهواز، 1335، ص ز ح، نقل از تاریخ حکما و عرفا...، ص 155. (با اندکی تغییر)</ref>
+
ملا قلی گفت: حال که معلوم شد جنون ما گل نمی‌‌کند، هر آن چه داری بفروش و بعد از ادای دیون به [[نجف]] اشرف برو و ضمن عمل به این دستورالعمل منتظر باش تا به تو برسم. سید علی نیز طبق دستور عمل نموده و به نجف اشرف رفت. روزی در [[وادی السلام]] ملا قلی را دید که مشغول [[دعا]] است. بعد از فراغت از دعا به خدمتش رسید و با هم به محل خلوتی رفتند. ملا قلی گفت: فردا من در شوشتر وفات خواهم کرد و دستورالعمل تو نیز این می‌‌باشد و از آن جا با سید علی وادع گفت.<ref> طرائق الحقائق، ج ۳، ص ۴۶۷ و ۴۶۶.</ref>
  
==شاگردان==
+
این که «جولا» کیست و از کجا آمد، عده‌ای معتقدند: از آن چه که به اسناد صحیح در احوال جولا نوشته‌اند؛ این مقام معنوی آن بزرگوار را به استقامت اتصال به باطن ولایت علویه مهدویه حاصل آمده است بلا توسطی. و از این روی می‌‌توان گفت که او یکی از بزرگان «اویسی»<ref> اصطلاح قدمای مشایخ اهل سلوک نسبت به کسانی که استادی در عرفان نداشته‌اند.</ref> بوده است.<ref> تاریخ حکما و عرفای متأخر بر صدرالتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص ۱۵۰.</ref>
 
 
سید علی شوشتری که فقیهی عارف در مباحث فقهی و عرفانی بود، شاگردان مبرزی داشته است که در این جا به اسامی‌‌ برخی از آن‌ها اشاره می‌‌شود.
 
 
 
# ملا فتح‌الله کیمیایی
 
# ملا فتح‌الله وفایی (1303 هـ.ق)
 
# حاج شیخ عبدالرحیم شوشتری (1313 هـ.ق)
 
# ملا حسین قلی همدانی (1311ـ1239)
 
  
 
==فضایل اخلاقی==
 
==فضایل اخلاقی==
  
از جمله خصوصیات مهم و بارز اخلاقی ایشان بخشندگی بسیار و توجه به تنگدستان بود؛ به گونه‌ای که اموال خود را به آن‌ها بخشیده و ایشان را بر خود ترجیح می‌‌داد. سید محسن امین در [[اعیان الشیعه]] نقل می‌‌کند: بعد از فوت سید محمد ـ پدر سید علی شوشتری ـ که از بزرگان شوشتر بود، آن چه که نصیب سید علی شد ـ نزدیک به 3 هزار تومان ـ آن را نگرفته و به برادرش سید احمد تحویل می‌‌دهد تا خرج فقرا و مستحقین بنماید و او نیز تمام آن را در این راه مصرف نمود.<ref> [[اعیان الشیعه]]، ج 8، ص 316.</ref>
+
از جمله خصوصیات مهم و بارز اخلاقی آیت الله شوشتری، بخشندگی بسیار و توجه به تنگدستان بود؛ به گونه‌ای که اموال خود را به آن‌ها بخشیده و ایشان را بر خود ترجیح می‌‌داد. [[سید محسن امین]] در [[اعیان الشیعه]] نقل می‌‌کند: بعد از فوت سید محمد ـ پدر سید علی شوشتری ـ که از بزرگان شوشتر بود، آن چه که نصیب سید علی شد ـ نزدیک به ۳ هزار تومان ـ آن را نگرفته و به برادرش سید احمد تحویل می‌‌دهد تا خرج فقرا و مستحقین بنماید و او نیز تمام آن را در این راه مصرف نمود.<ref> اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۳۱۶.</ref>
 
 
سید علی شوشتری عمرش را ترک لذات دنیوی و زندگی زاهدانه بسر برد و از دنیا به قدر ضرورت بهره گرفت و بدین حالت نیز زندگی را وداع نمود. شیخ محمدتقی اصفهانی از عالمان و بزرگان اصفهان، در کتابش موسوم به «مفتاح السعاده» برخی از اموری را نقل می‌‌کند که دلالت بر بلندی مرتبه و عظمت شأن سید علی شوشتری دارد.<ref>همان، ص 316.</ref>
 
 
 
از برنامه‌های عبادی ایشان می‌‌توان به مواظبت بسیار بر [[اعتکاف]] در [[مسجد کوفه]] و [[مسجد سهله]] نام برد.<ref> زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص 136.</ref>
 
 
 
==در عرصه علم==
 
 
 
سید علی شوشتری قبل از ورود به وادی نور و عرفان، به مرحله اجتهاد رسیده بود و به تدریس نیز اشتغال داشت. بعد از آن بود که به دستور ملا قلی جولا به [[نجف]] رفت. احتمالاً وی در آن جا به مباحث [[فقه]] و [[اصول]] نیز اشتغال داشته است و در کلاس درس شیخ انصاری به اعتراف ملا حسین قلی همدانی ـ چنان که گذشت ـ نیز شرکت می‌‌نموده است.
 
 
 
این نکته‌ای بس مهم و ارزنده است که وادی علم نه تنها مانعی برای قرب به خدا نیست که زمینه بهتری نیز برای این کار فراهم می‌‌نماید. در غیر این صورت بزرگانی چونان سید علی شوشتری و شاگرد مبرزش حسین قلی همدانی، در این وادی قدم نمی‌‌زدند. ارتباط سید علی شوشتری با بزرگمرد [[فقه]] و [[اصول]] بسیار نزدیک بود و محبت شدیدی بین آن دو حاکم بود و همیشه مصاحب یکدیگر بوده‌اند.
 
 
 
این ارتباط به گونه‌ای بود که مرحوم شیخ انصاری، سید علی را وصی خود قرار داده و سید بر شیخ [[نماز]] خوانده است و این تقرب و نزدیکی با توجه به احتیاطات علمی ‌‌و عملی شیخ، نشان از اعتقاد شیخ به بزرگی [[روح]] و طهارت نفس سید علی است.
 
 
 
==تالیفات==
 
  
* تاریخ جغرافیایی خوزستان به کوشش موسسه امیرکبیر.
+
سید علی شوشتری عمرش را در ترک لذات دنیوی و زندگی زاهدانه بسر برد و از دنیا به قدر ضرورت بهره گرفت و بدین حالت نیز زندگی را وداع نمود. شیخ محمدتقی اصفهانی از عالمان و بزرگان [[اصفهان]]، در کتابش موسوم به «مفتاح السعاده» برخی از اموری را نقل می‌‌کند که دلالت بر بلندی مرتبه و عظمت شأن سید علی شوشتری دارد.<ref>همان، ص ۳۱۶.</ref>
* تاریخ مقیاسات و نقود در حکومت اسلامی که در دانشسرای عالی در سال ۱۳۳۹ به چاپ رسید.
 
* فرهنگ واژه های فارسی در زبان عربی که بزرگترین کتاب در این زمینه است و به کوشش انجمن آثار ملی در سال ۱۳۴۷ به چاپ رسید. این کتاب شامل بیش از سه هزار ریشه لغت فارسی است که در زبان عربی وارد شده است.
 
* ترجمه اندرزنامه اردشیر بابکان را تحت عنوان عهد اردشیر که اصل فارسی آن از بین رفته است از زبان عربی به فارسی برگرداند و به کوشش انجمن آثار ملی در سال ۱۳۴۸ به چاپ رسید.
 
* ایران گهواره دانش و هنر، پیشینه هنر موسیقی روزگار اسلامی است که توسط وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۴۸ به چاپ رسید.
 
* تاریخ شهریاری در شاهنشاهی ایران که بزرگترین و مستندترین کتاب در زمینه فلسفه شهریاری و تاریخ آن در ایران است و در سال ۱۳۵۰ توسط وزارت فرهنگ و هنر به چاپ رسیده است. فصل چهارم کتاب آب و فن آبیاری در ایران باستان تحت عنوان پایه های کهن حقوقی در آبیاری ایرانشهر از طرف وزارت آب و برق که در سال ۱۳۵۰ به چاپ رسیده است.  
 
  
==طبابت==
+
از برنامه‌های عبادی ایشان می‌‌توان به مواظبت بسیار بر [[اعتکاف]] در [[مسجد کوفه]] و [[مسجد سهله]] نام برد.<ref> زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۳۶.</ref>
 
 
شوشتری علاوه بر تبحر در علوم حوزوی و [[عرفان]] در طبابت نیز تبحر داشته است؛ ولی به جز «شیخ انصاری» کسی را مداوا نمی‌‌نمود که علتش آشکار نیست. فاضل عراقی در «دارالسلام» به مناسبتی ذکری از طبابت سید علی می‌‌کند. وی در این کتاب ذیل نام کسانی که خدمت حضرت حجه بن الحسن علیه‌السلام رسیده‌اند می‌‌گوید: نقل کرد حاجی ملا علی محمد بزرگ که مرتبه تقوی و تقدس او بر اهل نجف اشرف مخفی نیست و احتیاج به تزکیه و توثیق ندارد از برای حقیر سید محمد که در وقتی از اوقات مبتلا شدم به مرض تب و این مرض طولانی شده و کار به جایی رسید که قوای من ضعیف شد و طبیب من که سید الفقها والمجتهدین آقای حاج سید علی شوشتری که شغل و عمل ایشان طبابت نبود و غیر از شیخ مرحوم دیگری را معالجه نمی‌‌نمود، از من مأیوس شد؛ لکن به جهت تسلی خاطر من بعضی دواهای جزئی (را) تجویز می‌‌نمود...<ref>زندگی و شخصیت انصاری، ص136.</ref>
 
 
 
==مشایخ شیخ==
 
 
 
مشایخ اجازه حاج سید علی به تصریح خود ایشان با اجازه‌نامه‌ای که به میرزا محمد همدانی داده عبارتند از: شیخ مرتضی انصاری و سید حسین امام جمعه شوشتر.<ref> ایشان عالمی‌‌ پارسا و فقیهی باتقوا از نوادگان مرحوم محدث جزایری بود. وی در سال 1189 در شوشتر متولد شد و در ورع و قوت [[ایمان]] وحید زمان بود. ایشان مقدمات را نزد فضلای شوشتر تحصیل نمود و سپس برای تکمیل تحصیلات به [[عراق]] هجرت کرد و از محضر سید علی صاحب ریاض استفاده برد و به شوشتر بازگشت و در ردیف مراجع آن جا قرار گرفت. وقتی شیخ جعفر شوشتری از عتبات به شوشتر بازگشت و تحصیلاتش بر سید معلوم گشت، در روز جمعه در مسجد جامع بر منبر رفت و در حضور چند هزار نفر اعلمیت شیخ جعفر را تصدیق نمود. این سید بزرگوار در سال (1254 هـ.ق) به قصد [[زیارت]] ائمه عراق رهسپار آن جا شد و چون به [[کاظمین]] رسید در آن جا بیمار شد و فوت نمود و در همان جا در زیر طاق متصل به حرم مطهر سمت راست به خاک سپرده شد.</ref><ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 137.</ref>
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
حاج سید علی شوشتری پس از عمری مجاهده و تحمل رنج مبارزه با نفس، در سال (1281 هـ.ق)<ref>در تاریخ وفاتش اختلاف است. برخی 1283 و برخی نیز 1305 دانسته‌اند که ظاهراً سال 1281 صحیح است. ر.ک: کیهان اندیشه، شماره 11، ص 39.</ref> در [[نجف]] اشرف به دیدار محبوبش شتافت و برای همیشه خاک نشینان از برکت وجودش محروم شدند. ایشان را در مقبره متصل به در قبله صحن مطهر علوی مقابل مقبره شیخ انصاری به خاک سپردند.
+
مرحوم سید علی شوشتری پس از عمری مجاهده و مبارزه با نفس، در سال (۱۲۸۱ هـ.ق)<ref>در تاریخ وفاتش اختلاف است. برخی ۱۲۸۳ و برخی نیز ۱۳۰۵ دانسته‌اند که ظاهراً سال ۱۲۸۱ صحیح است. ر.ک: کیهان اندیشه، شماره ۱۱، ص ۳۹.</ref> در [[نجف]] اشرف دار فانی را وداع گفت و به دیدار محبوب شتافت. پیکر مطهر آن عارف بزرگ در [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|صحن مطهر علوی]] مقابل مقبره [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] به خاک سپرده شد.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد زندگی نامه "سيد علي شوشتري" از مصطفي محمدي اهوازي.
+
*تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد ۵، زندگی نامه "سید علی شوشتری" از مصطفی محمدی اهوازی.
* سید علی شوشتری، [http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=10822 دايرة المعارف طهور]، بازیابی: 20 اردیبهشت 1393.  
+
*سید علی شوشتری، [http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=10822 دایرة المعارف طهور]، بازیابی: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.
* سید علی شوشتری، مجله افق حوزه، 4 اردیبهشت 1387، شماره 186، فرزانگان، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/0/6845/82131 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 20 اردیبهشت 1393.
+
*سید علی شوشتری، مجله افق حوزه، ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷، شماره ۱۸۶، فرزانگان، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/0/6845/82131 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.
  
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]

نسخهٔ ‏۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۷

آیت الله سید علی شوشتری (۱۲۸۱-۱۲۲۲ ق) عارف کامل و فقیه زاهد شیعه در قرن سیزدهم هجری و از شاگردان شیخ انصاری بود. سید شوشتری علاوه بر تبحر در علوم حوزوی و عرفان، در طبابت نیز تبحر داشته است. ملا حسینقلی همدانی از شاگردان مبرّز اوست.

نام کامل سید علی شوشتری
زادروز ۱۲۲۲ قمری
زادگاه شوشتر
وفات ۱۲۸۱ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

شیخ مرتضی انصاری،...

شاگردان

ملا حسینقلی همدانی، ملا فتح‌الله کیمیایی، ملا فتح‌الله وفایی، حاج شیخ عبدالرحیم شوشتری،...


ولادت و خاندان

سید علی شوشتری فرزند سید محمد، به سال ۱۲۲۲ هـ.ق در شوشتر از شهرهای خوزستان چشم به جهان گشود.[۱] تبار وی با چند واسطه به عالم بزرگ و محدث کبیر، مرحوم سید نعمت‌الله جزایری می‌‌رسد.[۲] سید نورالدین (۱۰۸۸ـ۱۱۵۸ هـ.ق) هم که نامش در سلسله نسب سید علی شوشتری آمده، از عالمان دینی و دارای تألیفاتی بوده است که از آن جمله می‌‌توان به کتاب «فروق اللغات» اشاره نمود. سید علی شوشتری برادری به نام سید احمد (۱۲۲۰ـ۱۳۰۵ هـ.ق) داشته که او نیز از بزرگان عصر خود بوده و همواره به عبادت و اعانت به اهل علم و مردم مشغول بوده است.

تحصیلات و استادان

سید علی شوشتری برای تحصیل علم و راهیابی به کمال، عازم نجف اشرف شد و از استادان آن دیار کمال استفاده را برد. وی بعد از تکمیل تحصیل و اخذ درجه اجتهاد و کسب اجازه از علمای نجف، به دیار خود بازگشت و به امر قضا، حل مشکلات مردم و تدریس پرداخت.[۳]

در این که مرحوم سید علی شوشتری غیر از شخص مجهول الحالی به نام «ملا قلی جولا» (که ذکرش خواهد آمد)، استاد دیگری در عرفان داشته است یا خیر، در تاریخ چیزی به صراحت ذکر نشده است. البته برخی برای ارتباط بین سید علی شوشتری و مرحوم بیدآبادی زحماتی متحمل شده‌اند و سعی نموده‌اند ایشان را به واسطه سید صدرالدین کاشف دزفولی و یا سید مهدی بحرالعلوم به مرحوم بیدآبادی ارتباط دهند؛ بدین دلیل که اولاً: سیره علمای عرفان این بوده که بدون استاد و پیر راه، طی طریق نمی‌‌نمودند؛ چرا که آن را بس خطرناک می‌‌دانستند. ثانیا: قراینی موجود است که ایشان با برخی از شاگردان مرحوم بیدآبادی در ارتباط بوده است.[۴]

از جمله آن قراین، چگونگی راه پیدا کردن شیخ انصاری به محضر سید علی شوشتری است که با اندک تفاوتی در کتاب‌های تراجم، این چنین نقل شده است: «شیخ مرتضی انصاری پس از خاتمه تحصیلات مقدماتی خود در دزفول، به قصد اتمام تحصیل تصمیم می‌‌گیرد که عازم عتبات عالیات گردد. قبل از رفتن، به محضر مبارک سید کاشف دزفولی، از شاگردان برجسته مرحوم بیدآبادی حاضر شده تا علاوه بر گرفتن دستورالعملی‌‌ برای تصفیه روحی و باطنی، از آن جناب درخواست دعا و نصیحت بنماید. به این نیت به طرف منزل سید کاشف رفته و در آن هنگام که هوا گرم و سوزان و مقارن ظهر نیز بوده، وقتی به خانه سید می‌‌رسد، پس از در زدن و آمدن خدمتکار، تقاضای خود را مطرح می‌‌کند؛ ولی خدمتکار وقتی به داخل می‌‌رود فراموش کرده و آمدن شیخ را به سید کاشف نمی‌‌گوید. حدود یک ساعت به طول می‌‌انجامد و شیخ منتظر می‌‌ماند تا این که خود سید متوجه شده و به در منزل رفته و از ایشان معذرت‌خواهی می‌‌کند و چنین دعا می‌‌کند: شیخ مرتضی! همان طوری که در این آفتاب سوزان ایستادی و گرما را تحمل نمودی، امید است خداوند تو را در عالم، آفتابی کند. شیخ تقاضای دستورالعمل می‌‌کند. سید می‌‌فرماید: چون به قصد تحصیل عازم نجف اشرف هستید، بدانید که ادامه تحصیل خود یک نوع عبادت است. ضمناً اطمینان داشته باشید که به وسیله حاج سید علی شوشتری ـ که او از ماست ـ به این فیض معنوی نایل خواهید شد».[۵]

مشایخ اجازه سید علی شوشتری به تصریح خود ایشان، با اجازه‌نامه‌ای که به میرزا محمد همدانی داده، عبارتند از: شیخ مرتضی انصاری و سید حسین امام جمعه شوشتر.[۶][۷]

شاگردان

سید علی شوشتری که فقیهی عارف در مباحث فقهی و عرفانی بود، شاگردان مبرزی داشته است که در این جا به اسامی‌‌ برخی از آن‌ها اشاره می‌‌شود.

  1. ملا فتح‌الله کیمیایی
  2. ملا فتح‌الله وفایی (۱۳۰۳ هـ.ق)
  3. حاج شیخ عبدالرحیم شوشتری (۱۳۱۳ هـ.ق)
  4. ملا حسینقلی همدانی (۱۳۱۱ـ۱۲۳۹)

ویژگی‌های علمی

سید علی شوشتری قبل از ورود به وادی نور و عرفان، به مرحله اجتهاد رسیده بود و به تدریس نیز اشتغال داشت. بعد از آن بود که به دستور ملا قلی جولا به نجف رفت. احتمالاً وی در آن جا به مباحث فقه و اصول نیز اشتغال داشته و در کلاس درس شیخ انصاری به اعتراف ملا حسینقلی همدانی نیز شرکت می‌‌نموده است.

این نکته‌ای بس مهم و ارزنده است که وادی علم نه تنها مانعی برای قرب به خدا نیست، که زمینه بهتری نیز برای این کار فراهم می‌‌نماید. در غیر این صورت بزرگانی چونان سید علی شوشتری و شاگرد مبرّزش حسینقلی همدانی، در این وادی قدم نمی‌‌زدند. ارتباط سید علی شوشتری با بزرگمرد فقه و اصول بسیار نزدیک بود و محبت شدیدی بین آن دو حاکم بود و همیشه مصاحب یکدیگر بوده‌اند. این ارتباط به گونه‌ای بود که مرحوم شیخ انصاری، سید علی را وصی خود قرار داده و سید بر شیخ نماز خوانده است و این تقرب و نزدیکی با توجه به احتیاطات علمی ‌‌و عملی شیخ، نشان از اعتقاد شیخ به بزرگی روح و طهارت نفس سید علی است.

شوشتری علاوه بر تبحر در علوم حوزوی و عرفان، در طبابت نیز تبحر داشته است؛ ولی به جز «شیخ انصاری» کسی را مداوا نمی‌‌نمود که علتش آشکار نیست. فاضل عراقی در «دارالسلام» به مناسبتی ذکری از طبابت سید علی می‌‌کند. وی در این کتاب ذیل نام کسانی که خدمت حضرت حجة بن الحسن علیه‌السلام رسیده‌اند می‌‌گوید: نقل کرد حاجی ملا علی محمد بزرگ که مرتبه تقوی و تقدس او بر اهل نجف اشرف مخفی نیست و احتیاج به تزکیه و توثیق ندارد از برای حقیر سید محمد که در وقتی از اوقات مبتلا شدم به مرض تب و این مرض طولانی شده و کار به جایی رسید که قوای من ضعیف شد و طبیب من که سید الفقها والمجتهدین آقای حاج سید علی شوشتری که شغل و عمل ایشان طبابت نبود و غیر از شیخ مرحوم دیگری را معالجه نمی‌‌نمود، از من مأیوس شد؛ لکن به جهت تسلی خاطر من بعضی دواهای جزئی (را) تجویز می‌‌نمود...[۸]

سفیری از غیب

در سال‌هایی که سید علی شوشتری فارغ از هر امری مشغول تدریس و قضاوت در بین مردم شوشتر بود، سفیری الهی او را به راهی پر رمز و راز دعوت نمود و او را شایسته بیش از آن چه که هست دانسته و در شبی سیاه و تار او را به وادی نور و حقیقت راهنمایی کرد.

صاحب «طرائف الحقائق» این حادثه فرح‌بخش را این چنین بیان می‌‌کند: «مرحوم سید بعد از تحصیلات مراتب علم و تکمیل اجتهاد از علمای نجف اشرف، به وطن باز آمد و به تدریس و قضا مشغول شد. در یکی از شب‌ها در حدود ساعت ۲ بامداد صدای در را شنید. وقتی نام او را پرسید، گفت: نام من «ملا قلی جولا» است و می‌‌خواهم به محضر آقا برسم. سید علی فرمود: حالا دیروقت است. اگر کاری هست فردا به مدرس بیایید. در این هنگام عیال سید گفت: شاید کاری مهم و لازم داشته باشد که این وقت شب آمده؛ شایسته است رخصت دهید تا به خدمت شما برسد. سید علی فرمود: حال که تو خود راضی به زحمت هستی، پس ناچار باید از اتاق بیرون روی تا آن مرد وارد شود. وقتی ملا قلی وارد شد؛ در گوشه‌ای قرار گرفت و ساکت ماند. گفتند: حاجتت را بگو. گفت: آمده‌ام عرض نمایم این راه که می‌‌روی به جهنم می‌‌رسد. این را گفت و رفت.

وقتی عیال سید آمد، پرسید چه کاری داشت؟ سید جواب فرمود: گویا جنون داشته است. بعد از هشت شب باز در همان وقت، در منزل سید علی کوبیده شد. معلوم شد ملا قلی است و می‌‌خواهد خدمت آقا برسد. سید علی وقتی فهمید ملا قلی است گفت: گویا هر وقت جنونش گل می‌‌کند نزد ما می‌‌آید. بعد از ورود، خطاب به سید علی گفت: مگر نگفتم این راه که می‌‌روی به جهنم می‌‌رسد. حکم امروزت مبنی بر ملکیت آن محل، باطل است و سند صحیحی و معتبر که به امضای علما و معتبرین در وقف بودن آنجاست، در فلان جا به این نشانی پنهان است؛ این را گفت و رفت.

سید به فکر فرورفت، که این مرد کیست و چه می‌‌گوید؟ چون صبح شد به مدرس رفت و با بعضی از خواص به آن محل رفته و آن جا را کندند. جعبه‌ای ظاهر شد؛ وقتی باز نمودند، همان سندی که ملا قلی گفته بود. لذا سید علی حکم دیروز خود را لغو نموده و حکم به وقف بودن آن جا دادند. پس از هشت شب دیگر، نیمه شب در کوبیده شد باز هم ملا قلی بود. سید علی وقتی فهمید که ملا قلی آمد، به دیدارش شتافته و مقدمش را گرامی‌‌ داشته و گفت: حق با شما بود. حال تکلیف چیست و چه باید کرد؟

ملا قلی گفت: حال که معلوم شد جنون ما گل نمی‌‌کند، هر آن چه داری بفروش و بعد از ادای دیون به نجف اشرف برو و ضمن عمل به این دستورالعمل منتظر باش تا به تو برسم. سید علی نیز طبق دستور عمل نموده و به نجف اشرف رفت. روزی در وادی السلام ملا قلی را دید که مشغول دعا است. بعد از فراغت از دعا به خدمتش رسید و با هم به محل خلوتی رفتند. ملا قلی گفت: فردا من در شوشتر وفات خواهم کرد و دستورالعمل تو نیز این می‌‌باشد و از آن جا با سید علی وادع گفت.[۹]

این که «جولا» کیست و از کجا آمد، عده‌ای معتقدند: از آن چه که به اسناد صحیح در احوال جولا نوشته‌اند؛ این مقام معنوی آن بزرگوار را به استقامت اتصال به باطن ولایت علویه مهدویه حاصل آمده است بلا توسطی. و از این روی می‌‌توان گفت که او یکی از بزرگان «اویسی»[۱۰] بوده است.[۱۱]

فضایل اخلاقی

از جمله خصوصیات مهم و بارز اخلاقی آیت الله شوشتری، بخشندگی بسیار و توجه به تنگدستان بود؛ به گونه‌ای که اموال خود را به آن‌ها بخشیده و ایشان را بر خود ترجیح می‌‌داد. سید محسن امین در اعیان الشیعه نقل می‌‌کند: بعد از فوت سید محمد ـ پدر سید علی شوشتری ـ که از بزرگان شوشتر بود، آن چه که نصیب سید علی شد ـ نزدیک به ۳ هزار تومان ـ آن را نگرفته و به برادرش سید احمد تحویل می‌‌دهد تا خرج فقرا و مستحقین بنماید و او نیز تمام آن را در این راه مصرف نمود.[۱۲]

سید علی شوشتری عمرش را در ترک لذات دنیوی و زندگی زاهدانه بسر برد و از دنیا به قدر ضرورت بهره گرفت و بدین حالت نیز زندگی را وداع نمود. شیخ محمدتقی اصفهانی از عالمان و بزرگان اصفهان، در کتابش موسوم به «مفتاح السعاده» برخی از اموری را نقل می‌‌کند که دلالت بر بلندی مرتبه و عظمت شأن سید علی شوشتری دارد.[۱۳]

از برنامه‌های عبادی ایشان می‌‌توان به مواظبت بسیار بر اعتکاف در مسجد کوفه و مسجد سهله نام برد.[۱۴]

وفات

مرحوم سید علی شوشتری پس از عمری مجاهده و مبارزه با نفس، در سال (۱۲۸۱ هـ.ق)[۱۵] در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت و به دیدار محبوب شتافت. پیکر مطهر آن عارف بزرگ در صحن مطهر علوی مقابل مقبره شیخ انصاری به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۸، ص۳۱۶.
  2. همان و زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مؤلف مرتضی انصاری، ص ۱۳۵.
  3. طرائق الحقائق، معصوم علی شیرازی، ج۳، ص طبع سنگی، ص ۲۱۶.
  4. آشنای حق، شرح احوال و افکار آقا محمد بیدآبادی، علی صدرایی خویی، قم، ۱۳۷۹، نهاوندنی، ص ۲ـ۴۱.
  5. مقدمه حق الحقیقه، علی فتحی، صافی، اهواز، ۱۳۳۵، ص ز ح، نقل از تاریخ حکما و عرفا...، ص ۱۵۵. (با اندکی تغییر)
  6. ایشان عالمی‌‌ پارسا و فقیهی باتقوا از نوادگان مرحوم محدث جزایری بود.
  7. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۳۷.
  8. زندگی و شخصیت انصاری، ص۱۳۶.
  9. طرائق الحقائق، ج ۳، ص ۴۶۷ و ۴۶۶.
  10. اصطلاح قدمای مشایخ اهل سلوک نسبت به کسانی که استادی در عرفان نداشته‌اند.
  11. تاریخ حکما و عرفای متأخر بر صدرالتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص ۱۵۰.
  12. اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۳۱۶.
  13. همان، ص ۳۱۶.
  14. زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۳۶.
  15. در تاریخ وفاتش اختلاف است. برخی ۱۲۸۳ و برخی نیز ۱۳۰۵ دانسته‌اند که ظاهراً سال ۱۲۸۱ صحیح است. ر.ک: کیهان اندیشه، شماره ۱۱، ص ۳۹.

منابع

  • تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد ۵، زندگی نامه "سید علی شوشتری" از مصطفی محمدی اهوازی.
  • سید علی شوشتری، دایرة المعارف طهور، بازیابی: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.
  • سید علی شوشتری، مجله افق حوزه، ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷، شماره ۱۸۶، فرزانگان، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.