سید جواد قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۹ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''فقيه دلاور''' فقيه نامور قم، آيت الله حاج سيد جواد قمي، عا...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

فقيه دلاور

فقيه نامور قم، آيت الله حاج سيد جواد قمي، عالم و مطاع اين شهر، در اواخر قرن سيزدهم هجري بوده است که نام و ياد و خدمات او به جهان علم و دانش هماره در يادها جاودانه خواهد ماند. اينک در اين مقاله کوتاه به ذکر شمّه اي از آثار و مفاخرش مي پردازيم.

ولادت

آیت الله حاج سيد جواد قمي، که نام اصلي اش سيد محمدتقي و به سيد جواد مشهور بود،[۱] در سال 1240 ق، در قم در بيت علم و تقوا و فضيلت زاده شد. البته سال ولادت ايشان در جايي به صراحت ذکر نگرديده؛ اما از آنجا که وفاتش، در 63 سالگي (1303 ق) واقع شده، طبعاً ولادتش در 1240 ق بايد بوده باشد.[۲]

پدر و مادر

مادر ايشان، فرزند مرحوم آیت الله العظمي ميرزاي قمي (صاحب قوانين)[۳] و پدر بزرگوارش، مرحوم حجت الاسلام حاج ميرزا علي رضا طاهري قمي (فرزند سيد محمد بن کمال‌الدين موسوي رضوي)، يکي از دانشمندان بزرگ و رؤساي شهر قم و از شاگردان مبرّز ميرزاي قمي، صاحب قوانين (و داماد معظم‌له) و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است.

مرحوم ميرزا محاکمات شهر قم را بدو ارجاع مي داد. به همين سبب محضر او و بعدها فرزندش، حاج سيد جواد، محل حل و فصل نزاع ها و رفع محاکمات بود و در اجراي احکام شرعي و اقامه معروف و نهي از منکر، از سرزنش ديگران نمي هراسيدند و در رفع ظلم از مردم مي کوشيدند. وي در شوال 1248 ق بدرود زندگي گفت و در قبرستان شيخان کبير قم، به خاک سپرده شد.[۴] آیت الله حاج سيد جواد در هشت سالگي پدرش را از دست داد.

گفتني است که آیت الله حاج سيد جواد قمي از نوادگان عالم جليل القدر ملا محمدطاهر قمي - شيخ‌الاسلام قم - است و اولاد و اعقابش در قم به خاندان «پيشوايي» شهرت دارند.

تحصيلات

مرحوم حاج سيد جواد، پس از پشت سر نهادن دوران کودکي و نوجواني، دروس مقدماتي حوزه را در قم در حدود سال 1255 ق، به اتمام رساند و براي ادامه تحصيل به اصفهان، که در آن زمان مهد علم و دانش و از بزرگ ترين حوزه هاي علميه جهان اسلام به شمار مي رفت، مهاجرت کرد و در درس اساتيد بزرگ حوزه اصفهان مانند آيات عظام: سيد محمدباقر شفتي معروف به حجت الاسلام و شيخ محمدتقي رازي (و شايد حاجي کلباسي و ملا علي نوري، که قطب هاي علم و دانش در اصفهان بودند)، شرکت کرد و مباني علمي‌اش را استوار ساخت.[۵]

مهاجرت به نجف

حاج سيد جواد، پس از وفات استادش، سيد باقر شفتي، در سال 1260 ق، به سوي نجف اشرف کوچ کرد و ساليان بسيار در درس هاي فقه و اصول آيات عظام: شيخ محمدحسن نجفي، صاحب جواهر و مدت کمي نيز در درس شیخ مرتضی انصاری حاضر شد و با استحکام بخشيدن به آموخته هاي خود به درجات عالي علم و اجتهاد نايل آمد.[۶]

اساتيد

از آنچه گفته شد و در کتاب هاي تراجم بدان تصريح شده است، برمي آيد که مرحوم حاج سيد جواد قمي در درس اساتید ذيل حدود 12 سال شرکت کرده است:

  • 1. سيد محمدباقر شفتي، معروف به حجت الاسلام (1175-1260 ق)، صاحب «مطالع الانوار»؛
  • 2. شيخ محمدتقي ايوانکي رازي، (1185-1248 ق)، معروف به صاحب حاشيه «هداية المستر شدين في حاشية معالم الدين»؛
  • 3. شيخ محمدحسن نجفي (1202-1266 ق)، نويسنده «جواهر الکلام في شرح شرايع الاسلام»؛
  • 4. شيخ مرتضي انصاري (1214-1281 ق)، صاحب «فوائد الاصول» و «المتاجر» و غيره؛
  • 5. شيخ محمد کزازي قمي (م 1278 ق): وي که احتمالاً از اساتيد اوليه ايشان مي باشد، استاد اجازه مرحوم حاج سيد جواد بوده و تاريخ اجازه اش نيز سال 1269 ق است.[۷]

بازگشت به قم

مرحوم حاجي پس از وفات استادش صاحب جواهر، در حالي که مجتهدي مسلم بود، در سال 1266 ق، به قم بازگشت و رياست علمي و مذهبي قم بدو انتقال يافت و تمام وقت خود را به تدريس، تأليف، اقامه جماعت و امر به معروف و نهی از منکر و ترويج احکام گذرانيد.[۸]

هر چند از نام شاگردانش اطلاع دقيقي نداريم، اما مسلم آن است که علماي قمي معاصرش پيش از مهاجرت از قم، چندي در درس وي حاضر مي شده اند؛ از جمله دو نفر از فرزندانش، حاج ميرزا زين‌العابدين و حاج سيد عبدالحسين قمي، از شاگردان او بوده اند.

مناصب اجتماعي

او در قم بيشتر به رفع دعاوي و حل نزاع ها و امر به معروف و نهي از منکر مي پرداخت. در حقيقت اين دو ويژگي از خصوصيات ممتاز وي به شمار مي رفت. در اين زمينه، نقل سخن برخي از نويسندگان خالي از فايده نيست.

فاضل مراغي مي نويسد: «حاج سيد جواد قمي مجتهدي مسلم و مروجي مبسوط اليد بود و در نهي از منکر و منعِ اهل فجور، قلبي قوي داشت و در حفظ حدود شرعيه از هيچ نکته فرو نمي گذاشت».[۹]

مرحوم محمدتقي بيک ارباب هم مي نويسد: «...جناب مستطاب قدوة الانام آقاي حاج سيد جواد سلمه الله که در مرافعه سرآمد اهل روزگار خود است، اگر چه در دادن احکام تأملي دارد، اما بعد از دادن، هرگز ناسخ و منسوخي از ايشان ملاحظه نشده است، تمام احکام ايشان مثل محکم آيات است».[۱۰]

ويژگي هاي اخلاقي

سخاوت :

آن فقيه بزرگ، ثروت و باغ ها و مزارع فراواني داشت؛[۱۱] اما ثروتش را در راه دستگيري از مستمندان و کمک به بينوايان مصروف مي داشت و به جود و سخاوت معروف بود.

آیت الله ملا حبيب اللّه کاشاني مي نويسد: «حاج سيد جواد قمي، عالمي فاضل و بخشنده و سخاوتمند بود و در روزگار قحطي و گرسنگي، تمام اموالش را بر فقيران و مستمندان بخشش نمود و رئيس بر علما بود...».[۱۲]

زهد و تعبد:

يکي ديگر از فضايل اخلاقي و خصوصيات ممتازش، کثرت عبادت و تهجد و زهد و ورع بود. فرزند بزرگوارش حاج ميرزا زين‌العابدين هم مي نويسد: «...با اين که مشغول بود به ترويج دين و قمع ظالمين، و او را محاسباتي بود با نفس خود در ايام حياتش، و مردي ورع و زاهد و کثيرالتهجد والبکاء بود، بسياري از اوقات مناجات ابي حمزه ثمالي را در قنوت نماز وترش قرائت مي نمود و او را کرامات باهراتي است...».[۱۳]

احياگر فريضه امر به معروف و نهي از منکر:

ديگر از خصوصيات او، اقامه معروف و نهي از منکر بود و مانند پدرش، در رفع ظلم از مردم مي کوشيد و از ستمگران نمي هراسيد و به اين ويژگي‌اش، همه تصريح کرده اند.

ملا حبيب‌الله کاشاني در همين زمينه مي نويسد: «...او به ظالمان و حاکمان اعتنا نمي کرد و کارش، امر به معروف و نهي از منکر بود و من او را در قم ملاقات کردم...».[۱۴]

تواضع و فروتني:

خصوصيت برجسته ديگر آن فقيه سترگ، فروتني و تواضعش، به خصوص در تحصيل علم و دانش بود. او در اين جهت ملاحظه نام و عنوان خود را نمي کرد واز همه کس، علم را اخذ مي کرد.

آیت الله حاج سيد مهدي روحاني، با اشاره به اين ويژگي ايشان، از پدر و عمويش (آیت الله حاج ميرزا ابوالحسن و آیت الله حاج ميرزا محمود روحاني) نقل مي کند: «هنگامي که حاج سيد صادق قمي، در سال 1298 ق، به قم آمد، مورد استقبال فراوان آقاي حاج سيد جواد قرار گرفت. معظم‌له در آن زمان، در قم رياست تامه داشت و چون از مطالب شيخ انصاري چيز مهمي در دست نداشت و از طرفي حاج سيد صادق، به تازگي وارد قم شده بود و چندان موقعيتي نداشت، مرحوم حاج سيد جواد با ايشان مباحثه خصوصي قرار داده بود و در حقيقت از او استفاده مي کرد. آن مرحوم وصيت کرد که مُهرم را تحويل حاج سيد صادق بدهيد و نماز بر جنازه ام را هم ايشان بخواند».[۱۵]

تأليفات

از آن فقيه بزرگ، کتاب هاي متعددي در فقه، اصول، رجال و حديث به جاي مانده است که هر کدام شاهدي بر اوج علم و دانش او است. تأليفات او عبارتند از:

1. «مقاليد الاحکام»:

اين کتاب دوره کامل فقه است.[۱۶] مؤلف بزرگوار، تأليف آن را به سال 1266 ق، در نجف اشرف آغاز کرده و در غدير 1299 ق، در قم به پايان برده است. در بالاي تمام صفحات اين کتاب جمله مبارک «بسم اللّه والحمدللّه والصلاة علي محمّد و آله» ديده مي شود (و اين کثرت تعبد معظم‌له را به رعايت مستحبات و آداب شرعيه، نشان مي دهد).

نسخه اصلي آن در سه جلد، با شماره هاي 3521، 3915 و 4645، در کتابخانه مرحوم آیت الله مرعشي نجفي موجود است. موضوعات اين سه جلد بدين ترتيب به چاپ رسيده است:

  • ج 1: از طهارت تا خمس؛
  • ج 2: از صوم تا پايان حج؛
  • و ج 3: از جهاد تا حدود و ديات.

2. «الدّرة الباهرة في احکام العترة الطاهرة»:[۱۷]

نسخه اصلي اين کتاب در کتابخانه مرحوم آیت الله سيد محمد حجت کوه کمري، در مدرسه حجتيّه قم موجود است.

3. «حاشيه بر قوانين الاصول»:

نسخه اصلي آن در کتابخانه «جامعة امّ‌القري » در مدينه منوره موجود است.

4. «کتاب الرجال».[۱۸]

5. «ينابيع الحکم»:

اين کتاب درباره توحيد، نبوت، اثبات کفر اهل الحاد و بدعت و در اخبار و روايات است.[۱۹]

.6 مجموعه 20 رساله در موضوعات مختلف فقه، اصول و رجال که نام آن ها معلوم نشده است.[۲۰]

فرزندان

آن فقيه بزرگوار فرزنداني عالم و باتقوا تربيت و پرورش داد که عبارتند از:

1. مرحوم آیت الله حاج سيد زين‌العابدين رضوي حسيني قمي:

وي عالمي بزرگ و فقيهي مشهور و از شاگردان آيات عظام: شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلي، شيخ هادي تهراني، سيد محمدکاظم طباطبايي يزدي و آخوند خراساني بود. ايشان از سوي آخوند خراساني، به عنوان يکي از پنج مجتهد طراز اول، براي نظارت بر قوانين مصوب مجلس شوراي ملي، به تهران آمد و پس از مدتي، در 1327 ق بدرود حيات گفت.

او در مدت اقامت اندکش در تهران، مورد توجه بسيار خاص و عام قرار گرفت و به دليل داشتن کمالات نفساني و کثرت تقوايش، مورد اعتماد و رغبت و مرجعيت مردم بود. از آثار وي کتاب «البراهين الجلية في شرح القصيدة العلوية»، شرح قصيده استادش شيخ محمد طه نجف است.[۲۱] يکي ديگر از کتاب هايش، حاشيه رجال ابوعلي حايري (منتهي المقال) مي باشد.[۲۲]

2. حاج سيد عبدالحسين طاهري قمي:

وي نيز از شاگردان آيات عظام: آخوند خراساني، سيد محمدکاظم يزدي و شيخ الشريعه اصفهاني بود و در علم و عمل به مرتبه اي والا دست يافته بود. در سال 1337 ق، پس از هفده سال تحصيل در نجف، به قم بازگشت و پس از اندکي، درگذشت و در قبرستان شيخان قم مدفون شد.[۲۳]

3. مرحوم حاج ميرزا علي‌رضا پيشوايي (1282-1367 ق):

ايشان سومين فرزند حاج سيد جواد و نماينده مردم قم در دوره سوم و پنجم قانونگذاري در مجلس شوراي ملي در عصر مشروطيت بوده است.[۲۴]

وفات

سرانجام اين مرجع فرزانه قم روز شنبه سوم ماه صفر الخير سال 1303 ق، در 63 سالگي بدرود حيات گفت. پس از نماز گزاردن آیت الله حاج سيد صادق قمي بر پيکر پاکش، در قبرستان شيخان در بقعه محدث جليل القدر، زکريا بن آدم اشعري، نزد قبر پدر و جدش مدفون گرديد.[۲۵]

محدث قمی، در اشاره به محل دفن و جلالت و شأن ايشان، مي نويسد: «مابين قبر اين دو بزرگوار، زکريا بن آدم و ملا محمدطاهر قمي، قبر سيد سند و رکن معتمد، فحل الفقهاء العظام و مروج الشريعة والاحکام، السّراج الوهّاج، ذوالطبع الوقاد، سيدنا الاجل، آقاي حاجي سيد جواد قمي صاحب تصانيف رايقه و فضايل و مناقب فايقه، در زماني که اين احقر کوچک بودم، آن بزرگوار از دنيا رحلت فرمود و جلالت و شأن و عظمت قدر آن بزرگوار بسيار است».[۲۶]

پانویس

  1. نقباءالبشر، آقا بزرگ تهرانی، ج 1، ص 337.
  2. همان.
  3. تاريخ قم، ناصر الشريعه، ص 222.
  4. رجال قم، مقدس زاده، ص 137.
  5. نقباءالبشر، ج 1، ص 337.
  6. بيان المفاخر، سيد مصلح‌الدين مهدوي، ج 1، ص 297.
  7. الذريعه، آقا بزرگ تهرانی، ج 1، ص 245.
  8. بيان المفاخر، ج 1، ص 297.
  9. المآثر والآثار، ص 153.
  10. تاريخ دارالايمان قم، ص 30.
  11. ر.ک: تاريخ دارالايمان قم، محمدتقي بيک ارباب، ص 70، 74، 82، 83، 93 و 113.
  12. لباب الالقاب، ص 77.
  13. تاريخ قم، ص 255.
  14. لباب الالقاب، ص 77.
  15. مجله مسجد، ناصرالدين انصاري، ش 47، ص 101.
  16. الذريعة، ج 22، ص 2.
  17. تاريخ قم، ج 2، ص 255 و رجال قم، ص 98.
  18. مصفي المقال، شيخ آقا بزرگ تهرانی، ص 116.
  19. الذريعة، ج 25، ص 288 و تاريخ قم، ص 255.
  20. رجال قم، ص 98 و تاريخ قم، ص 255.
  21. نقباءالبشر، ج 2، ص 800 و رجال قم، ص 139.
  22. تاريخ قم، ص 255.
  23. نقباءالبشر، ج 3، ص 1035.
  24. گنجينه دانشوران، احمد رحيمي، ص 209 و رجال قم، ص 137.
  25. تاريخ قم، ص 255 و رجال قم، ص 98.
  26. فوائد الرضوية، ص 548.

منابع:

(1). بيان المفاخر در احوالات حجت الاسلام سيد محمدباقر، سيد مصلح‌الدين مهدوي، چاپ اصفهان، مسجد سيد.

(2). تاريخ دارالايمان قم، محمدتقي بيک ارباب، به کوشش: سيد حسين مدرسي طباطبايي، چاپ قم، 1353 ش.

(3). تاريخ قم، شيخ محمدحسين ناصرالشريعة، با مقدمه و پاورقي: علي دواني، چاپ قم، انتشارات دارالفکر، 1350 ش.

(4). الذريعة الي تصانيف الشيعة، شيخ آقا بزرگ تهرانی، چاپ بيروت، دارالاضواء، 1403 ق.

(5). رجال قم، سيد محمد مقدس زاده، چاپخانه مهر ايران، دي ماه 1335 ش.

(6). طرائف المقال في علم الرجال، سيد علي‌اصفر جاپلقي بروجردي، تحقيق: سيد مهدي رجايي، قم، مکتبة آيت الله نجفي مرعشي.

(7). فوائد الرضوية في تراجم علماء المذهب الجعفرية، حاج شیخ عباس قمی، تهران، انتشارات مرکزي.

(8). گنجينه دانشوران، احمد رحيمي، چاپخانه قم، 1339 ش.

(9). لباب الالقاب في القاب الاطياب، ملا حبيب الله کاشاني، چاپ قم.

(10). المآثر والآثار، محمدحسن خان اعتمادالسلطنة، تهران، کتابخانه سنايي.

(11). مجله مسجد، ش 48 - سال 1378 ش، مقاله «آيت الله سيد صادق قمي» به قلم: ناصرالدين انصاري.

(12). مصفي المقال في مصنّفي علم الرجال، شيخ آقا بزرگ تهراني، مقدمه و فهارس: احمد منزوي، چاپ تهران.

(13). نقباءالبشر في القرن الرابع عشر، شيخ آقا بزرگ تهراني، مشهد، نشر مرتضي، 1403 ق.