سید اسماعیل صدر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
(ویرایش)
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''آیت الله سید اسماعیل صدر''' (۱۳۳۸-۱۲۵۸ ق)، از فقهای مجاهد و علمای بزرگ [[شیعه]] در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] است. وی نسبت به حفظ [[اسلام]] و [[تشیع]] حساس بود و بر مسئله وحدت اسلامی و حمایت از تولید داخلی تأکید می‌کرد. سید اسماعیل صدر، به [[اخلاص]]، [[تواضع|فروتنی]]، [[زهد]]، گریز از ریاست و ثبات قدم شهرت داشت. [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزای نائینی]] و [[سید عبدالحسین شرف الدین عاملی|علامه شرف الدین]] از جمله شاگردان او هستند.
'''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 3، صفحه 218
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = سید اسماعیل صدر
 +
||تصویر=
 +
||زادروز =  ۱۲۵۸ قمری
 +
|زادگاه = [[اصفهان]]
 +
|وفات =  ۱۳۳۸ قمری
 +
|مدفن = [[کاظمین]]
 +
|اساتید =  [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزا محمدحسن شیرازی]]، شیخ راضی بن شیخ محمد، شیخ مهدی آل کاشف الغطاء،...
 +
|شاگردان = [[میرزا محمدحسین نائینی]]، [[سید ابوالقاسم دهکردی|سید ابوالقاسم دهکردی]]، [[سید عبدالحسین شرف الدین عاملی|سید شرف الدین عاملی]]، شیخ عبدالحسین کرخی،...
 +
|آثار = رساله انیس المقلدین، مفتاح الهدایة، حاشیه بر نجاة العباد، حاشیه بر انیس التجار، حاشیه بر رساله جامع عباسی،...
 +
}}
 +
==تحصیلات و استادان==
  
'''نویسنده:''' مهدي احمدي
+
سید اسماعیل صدر، متولد سال ۱۲۵۸ ه.ق در [[اصفهان]] بود. وی از همان کودکی شروع به تحصیل کرد و [[صرف]]، [[علم نحو|نحو]]، [[علم بیان|بیان]]، [[منطق]] و مقداری از [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول فقه]] را از برادرش، سید محمدعلی، ‌معروف به «آقا مجتهد» آموخت. پس از آن، در درس پسر خاله‌اش، شیخ محمدباقر -فرزند [[شیخ محمدتقی اصفهانی]] (نویسنده کتاب [[هدایة المسترشدین (کتاب)|هدایة المسترشدین]])- شرکت کرد و از شاگردان خاص وی گردید.
  
'''ولادت'''
+
'''مهاجرت به نجف:'''
  
سید اسماعیل صدر در سال 1258 ه.ق در اصفهان دیده به دنیا گشود. هنوز شش بهار از زندگی سید اسماعیل نگذشته بود كه اندوه از دست دادن پدر، وی را غمگین و ماتم زده ساخت. برادر بزرگترش، سید محمدعلی، ‌معروف به «آقا مجتهد» سرپرستی و تربیت او را به عهده گرفت و در این راه از هیچ تلاشی مضایقه نكرد.
+
شیخ محمدباقر اصفهانی، استاد سید اسماعیل در سال ۱۲۸۱ ه.ق برای انجام مراسم [[حج]] رهسپار [[مکه]] گردید. سید اسماعیل صدر نیز بار سفر بست و به [[نجف]] اشرف مهاجرت کرد تا در درس [[شیخ مرتضی انصاری]] شرکت کند، اما پس از ورود به نجف، شهر را ماتم زده یافت و مشاهده نمود که در مساجد و محافل مختلف، مراسم ترحیم برای فوت شیخ انصاری برپاست. وی که از این حادثه بسیار ناراحت شده بود، پس از شرکت در مراسم، در درس شیخ راضی بن شیخ محمد معروف به «فقیه عراق» شرکت کرد و در زمره شاگردان وی درآمد. وی همچنین در درس شیخ مهدی آل کاشف الغطاء (نوه [[شیخ جعفر کاشف الغطاء|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]) و [[میرزا محمدحسن شیرازی]] شرکت می‌کرد.<ref>معارف الرجال، ‌محمد حرزالدین، ج۱، ص۱۱۵.</ref>
  
'''تحصیل'''
+
'''مهاجرت به سامرا:'''
  
سید اسماعیل از همان كودكی شروع به تحصیل كرد و صرف، نحو، بیان، [[منطق]] و مقداری از فقه و اصول فقه را از برادرش آموخت. او 14 ساله بود كه برادرش مهربانش را كه حق بزرگی بر گردنش داشت، از دست داد. سید اسماعیل پس از آن، در درس پسر خاله‌اش، شیخ محمدباقر فرزند شیخ محمدتقی اصفهانی (نویسنده كتاب هدایه المسترشدین) شركت كرد و از شاگردان خاص وی گردید.
+
وقتی زمزمه‌های مهاجرت میرزا محمدحسن شیرازی به [[سامرا]] شنیده شد، سید اسماعیل نیز خود را آماده کرد و در رکاب میرزای بزرگ، به سامرا رفت و در کلاس درس او شرکت کرد.
  
'''مهاجرت به نجف'''
+
در سال ۱۳۰۷ ه.ق که سید اسماعیل در سامرا بسر می‌برد، شیخ موسی آل شراره، عالم بزرگ جبل عامل «[[لبنان]]» از دنیا رفت و مردم آن منطقه از سید اسماعیل صدر دعوت کردند که به آن جا برود و سرپرستی امور آنان را عهده‌دار گردد، اما سید اسماعیل صدر این پیشنهاد را نپذیرفت و همچنان در محضر میرزا محمدحسن شیرازی باقی ماند.
  
شیخ محمدباقر اصفهانی، استاد سید اسماعیل در سال 1281 ه.ق برای انجام مراسم [[حج]] رهسپار [[مکه]] گردید. سید اسماعیل صدر نیز بار سفر بست و اموال و دارایی‌های خود را به برادرانش سپرد و به [[نجف]] اشرف مهاجرت كرد تا در درس [[شیخ مرتضی انصاری]] شركت كند، اما پس از ورود به نجف شهر را ماتم زده یافت و مشاهده نمود كه در مساجد و محافل مختلف، مراسم ترحیم و عزاداری برای فوت شیخ انصاری برپاست. وی كه از این حادثه بسیار ناراحت شده بود، پس از شركت در مراسم، در درس شیخ راضی بن شیخ محمد شركت كرد و در زمره شاگردان وی درآمد. وی همچنین در درس شیخ مهدی آل كاشف الغطاء و میرزا محمدحسن شیرازی شركت می‌كرد.<ref> [[معارف الرجال]]، ‌محمد حرزالدین، ج 1، ص 115.</ref>
+
میرزا محمدحسن شیرازی در سال‌های پیری به علت مسئولیت سنگین [[مرجعیت]] و رهبری جهان [[شیعه]]، از تدریس علوم حوزوی ناتوان مانده بود. او به سه تن از شاگردان بارز و برجسته خود: ‌سید اسماعیل صدر، [[میرزا محمد تقی شیرازی|میرزا محمدتقی شیرازی]] و [[سید محمد طباطبایی فشارکی|محمد اصفهانی فشارکی]]، دستور داد تا به تدریس بپردازند. سید اسماعیل صدر حدود ۱۰ سال پیش از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی، به تدریس اشتغال داشت.
  
'''مهاجرت به سامرا'''
+
'''مهاجرت به کربلا:'''
  
وقتی زمزمه‌های مهاجرت میرزا محمدحسن شیرازی به [[سامرا]] شنیده شد، سید اسماعیل نیز خود را آماده كرد و در ركاب میرزای بزرگ، به سامرا رفت و در كلاس درس او شركت كرد.
+
دو سال از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی گذشته بود که سید اسماعیل صدر همراه پسرعمویش، [[سید حسن صدر]] به سبب موقعیت علمی مناسبی که در [[کربلا]] فراهم آمده بود، به [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] کربلا راه یافت و کانون درس حوزوی کربلا را گرمتر ساخت. وی تا اواخر عمرش در کربلا، ‌به تدریس مشغول بود.<ref> معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴.</ref>
  
در سال 1307 ه.ق كه سید اسماعیل در سامرا بسر می‌برد، شیخ موسی آل شراره، عالم بزرگ جبل عامل «لبنان» از دنیا رفت و مردم آن منطقه از سید اسماعیل صدر دعوت كردند كه به آن جا برود و سرپرستی امور آنان را عهده‌دار گردد، اما سید اسماعیل صدر این پیشنهاد را نپذیرفت و همچنان در محضر میرزا محمدحسن شیرازی باقی ماند.
+
== تدریس و شاگردان ==
 +
وی در علوم عقلی و نقلی، اطلاعات بسیاری داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادی به خرج می‌داد. او در [[فتوا|فتواهای]] خود، بسیار احتیاط می‌کرد و همه جوانب را می‌سنجید. وی به مباحثه دو نفره یا چند نفره علاقه‌ای وافر داشت و دیگران را نیز به این کار توصیه می‌کرد و می‌گفت: «استفاده من از این مباحثه‌ کمتر از استادان نیست؛ زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن است و هم درس دادن و بحث کردن».<ref> ریحانه الادب، ج ۳، ص ۴۲۱.</ref> برخی از شاگردان او عبارتند از:
  
میرزا محمدحسن شیرازی در سال‌های پیری به علت مسئولیت سنگین [[مرجعیت]] و رهبری جهان [[شیعه]]، از تدریس علوم حوزوی ناتوان مانده بود. او به سه تن از شاگردان بارز و برجسته خود: ‌سید اسماعیل صدر، میرزا محمدتقی شیرازی و محمد اصفهانی فشاركی، دستور داد تا به تدریس بپردازند. سید اسماعیل صدر حدود 10 سال پیش از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی، به تدریس اشتغال داشت.
+
#شیخ عبدالحسین کرخی، ‌معروف به «کاظمی» و «آل یاسین»
 +
#[[میرزا محمدحسین نائینی]]
 +
#[[سید ابوالقاسم دهکردی|سید ابوالقاسم دهکردی]]
 +
#[[سید عبدالحسین شرف الدین عاملی]]
 +
#محمدهادی بیرجندی معروف به «هادوی»
 +
#شیخ موسی بن محمد جعفر کرمانشاهی
 +
#محمدحسین طبسی
 +
#غلامحسین مرندی حائری
 +
#سید علی سیستانی، پدربزرگ حضرت آیت الله [[سید علی حسینی سیستانی|سید علی سیستانی]]
 +
#سید حسین بن سید ابراهیم فشارکی اصفهانی
 +
#سید محمدرضا پشت مشهدی کاشانی
 +
#شیخ محمدعلی ابن شیخ عباس هروی (هراتی) خراسانی.<ref> معارف الرجال، ج۱، ص۱۱۷.</ref>
  
'''مهاجرت به كربلا'''
+
همچنین عده‌ای از عالمان دینی از وی [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل [[حدیث]] داشتند که عبارتند از:
  
دو سال از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی گذشته بود كه سید اسماعیل صدر همراه پسرعمویش، سید حسن صدر به سبب موقعیت علمی مناسبی كه در [[كربلا]] فراهم آمده بود، به حوزه علمیه كربلا راه یافت و كانون درس حوزوی كربلا را گرمتر ساخت. وی تا اواخر عمرش در كربلا، ‌به تدریس مشغول بود.<ref> معارف الرجال، ج ص 115 و [[اعیان الشیعه]]، ج ص 404.</ref>
+
#سید محمود مرعشی (م، ۱۳۳۸ ه.ق) پدر آیت الله [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی]].
 +
#محمدباقر بیرجندی (م، ۱۳۵۲ ه.ق)
 +
#آیت الله [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|محمدعلی شاه آبادی]]، استاد اخلاق [[امام خمینی]].
 +
#میرزا ابوطالب موسوی شیرازی، نویسنده کتاب اسرار العقائد.
 +
#احمد شاهرودی.
 +
#محمدحسین بن محمدخلیل امامی شیرازی (م، ۱۳۲۹ ه.ق).<ref> گلشن ابرار، ج ۲، ص ۶۰۲ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴.</ref>
  
'''استادان'''
+
== آثار و تألیفات ==
 +
از سید اسماعیل صدر مانند استادش میرازی شیرازی، آثار بسیاری به یادگار نمانده و بیشتر آثار او در قالب رساله‌های عملیه، حاشیه و [[تقریظ]] بر پاره‌ای کتاب‌ها است. برخی از آثار او عبارتند از:
  
سید اسماعیل صدر از محضر عالمان بسیاری استفاده نمود كه به شرح حال تعدادی از آنان اشاره می‌شود:
+
* انیس المقلدین، که رساله عملیه است و شماری از مجتهدان پس از وی بر آن حاشیه زدند؛
 +
* مفتاح الهدایة، که رساله عملیه فارسی در اصول و [[احکام شرعی|احکام]] دین است و در بمبئی به چاپ رسیده است؛
 +
* حاشیه بر مناسک الحج به زبان فارسی، تألیف [[شیخ مرتضی انصاری|مرتضی انصاری]]؛
 +
* حاشیه بر رساله صراط النجاة تألیف مرتضی انصاری؛
 +
* حاشیه بر کتاب نجاة العباد فی یوم المعاد، اثر [[شیخ محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]]؛
 +
* حاشیه بر رساله احکام الایمان، تألیف [[سید محمدهاشم چهارسوقی|محمدهاشم چهارسوقی]]؛
 +
* حاشیه بر کتاب انیس التجار، تألیف [[ملا احمد نراقی]]؛
 +
* حاشیه بر رساله جامع عباسی، تألیف [[شیخ بهایی]]؛
 +
* حاشیه بر متاجر سید باقر بهبهانی؛
 +
* حاشیه بر الدرر المأثوره فی الاحکام المأثوره، اثر سید عبدالکریم موسوی جزایری؛
 +
* حاشیه بر مفتاح اللباب فی شرح خالصة الحساب، اثر فتحعلی زنجانی نجفی؛
 +
* تقریظی بر کتاب ذخیرة الفرائض، تألیف محمد زکی بهبهانی نجفی؛
  
1. سید محمدعلی، معروف به آقا مجتهد: وی برادر بزرگتر و اولین استاد سید اسماعیل است، در سال 1250 ه.ق به دنیا آمد. او نوه دختری شیخ جعفر كاشف الغطاء است. او تألیفاتی نیز دارد و در 12 سالگی، ‌كتاب البلاغ المبین فی احكام الصبیان والمجانین را نگارش نمود. برخی [[اجتهاد]] وی را در سنین نوجوانی تأیید كردند. حاج میرزا حسن، امام جمعه اصفهان هنگامی كه سید محمدعلی 7 ساله بود، به او گفت: «آقا مجتهد است». بدین سان، سید محمدعلی به «آقا مجتهد» معروف شد. استعداد و طبع شعر داشت و اشعاری به زبان فارسی نیز می‌سرود.
+
برخی شاگردان دروس [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] سید اسماعیل، تقریراتی را از درس وی نگاشته‌اند؛ مانند شرح سید مهدی طباطبایی حکیم بر منظومه موسی شراره عاملی در اصول، که تقریرات دروس سید اسماعیل صدر به تفصیل در آن طرح گردیده است. برخی از محققان، فتاوای سید اسماعیل صدر را گردآوری و به شکل مستقل یا همراه فتاوای دیگر مراجع تقلید تدوین کرده‌اند؛ برخی از آن‌ها عبارتند از:
  
سید محمدعلی در 30 سالگی دار فانی را وداع گفت و در كنار قبر پدرش، به خاك سپرده شد. سید بهاءالدین و سید محمدجواد پسران او هستند.<ref> دائره المعارف تشیع، ج 2، ص 224.</ref>
+
* مختصر نجاة العباد، که توسط سید محمدمهدی صدر بر اساس فتاوای پدر تدوین شد؛
 +
* رساله الربائیه، که توسط هاشم خراسانی بر پایه فتاوای سید اسماعیل صدر و آخوند خراسانی، در باب احکام ربا تدوین شده است.
  
2. شیخ محمدباقر اصفهانی، فرزند شیخ محمدتقی اصفهانی (نویسنده كتاب هدایه المسترشدین): وی در سال 1235 ه.ق در اصفهان به دنیا آمد. او پس از تكمیل مقدمات در محضر عالمان اصفهان، ادامه تحصیل داد. پدر خود را در سال‌های نخست جوانی از دست داد. مادرش كه دختر شیخ جعفر كاشف الغطاء بود، عهده‌دار تربیت وی گردید. شیخ محمدباقر برای ادامه تحصیل به [[نجف]] رفت و [[فقه]] و [[اصول]] را در محضر دائی‌اش، شیخ حسن كاشف الغطاء (نویسنده كتاب انوار الفقاهه)، شیخ محمدحسن نجفی (نویسنده كتاب جواهر الكلام) و [[شیخ مرتضی انصاری]] فراگرفت و به درجه [[اجتهاد]] نائل آمد.
+
==فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی==
 +
'''مرجعیت:'''
  
بازگشت او به اصفهان با فوت سید اسدالله بن سید محمدباقر اصفهانی، از عالمان سرشناس اصفهان (متوفا: 1290 ه.ق) و برخی از فقیهان اصفهان، ‌مقارن بود. لذا زعامت و كرسی تدریس و فتوا به وی منحصر گشت. او حدود شرعی و قصاص را اجرا می‌كرد و در مسجد شاه اصفهان [[نماز جماعت]] می‌خواند.
+
گروهی از مردم بعد از وفات [[میرزا محمد تقی شیرازی|میرزا محمدتقی شیرازی]] (متوفی: ۱۳۳۸ ه.ق) نزد سید اسماعیل صدر آمدند و از وی تقاضا کردند [[رساله]] عملیه خود را در اختیار همگان قرار دهد و [[مرجعیت]] تقلید را بپذیرد، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و تنها رساله عملیه‌اش را برای مشتاقان منتشر ساخت. عده زیادی در [[ایران]]، [[عراق]] و دیگر کشورهای اسلامی از وی [[تقلید]] می‌کردند.<ref> معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴.</ref>
  
سید اسماعیل صدر، سید كاظم طباطبایی و شیخ الشریعه اصفهانی از مشهورترین شاگردان او هستند. وی تألیفاتی نیز از خود به جای گذاشت، كه برخی از آن ها عبارتند از:  
+
'''حمایت از تولید داخلی:'''
  
الف. رساله‌ای در حجیت ظن طریقی، كه با حاشیه پدرش بر كتاب معالم به چاپ رسیده است.
+
وی، کاهش وابستگی صنعتی و اقتصادی را، از راه گسترش صنایع و بازرگانی ملی، یکی از مؤثرترین راه‌های رودرویی با نفوذ استعمار می‌دانست؛ از این رو، پایه‌گذاری «شرکت اسلامیه» توسط برخی بازرگانان [[اصفهان]]، در ۱۶ شوال ۱۳۱۶ق. مورد تأیید و تشویق فراوان وی قرار گرفت. سید اسماعیل صدر، پس از رسیدن اولین بار منسوجات آن شرکت به نجف، به همراه [[آخوند خراسانی]]، در مجلس جشنی به همین مناسبت شرکت کرده و بر ضرورت توسعه صنایع داخلی تأکید کرد. وی در سال ۱۳۱۸ق. به همراه آخوند خراسانی، سید محمدکاظم یزدی، محمد غروی شربیانی، محمدحسن ممقانی، میرزا حسین نوری و شیخ‌الشریعه اصفهانی بر کتاب «لباس التقوی»، نوشته سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی تقریظی سنگین نوشته و ابراز امیدواری کرد که با راه‌اندازی این شرکت، مسلمانان از گرفتاری به کفار رها شده و از احتیاج به آن‌ها بی‌نیاز شوند.  
  
ب. لب الاصول.
+
'''منادی وحدت:'''
  
ج. لب الفقه.
+
دولت‌های غربی‌ که به دنبال تجزیه و تصرف کشورهای اسلامی بودند، شروع به تهاجمات فرهنگی، سیاسی و نظامی علیه دولت عثمانی کردند. اگر چه دولت عثمانی یک حکومت ایده‌آل اسلامی نبود، اما حفظ آن در مقابل کفار مهاجم، در آن مقطع حساس زمانی، از ضروریات محسوب می‌شد. تصمیم گیری درست و به موقع عالمان دینی می‌توانست مسیر این جنگ را تغییر دهد. به همین منظور، حاج آقا نورالله اصفهانی که یکی از چهره‌های سرشناس مبارزه با بیگانگان بود، همراه سید اسماعیل صدر، [[آخوند خراسانی]]، [[شیخ الشریعه اصفهانی]] و شیخ عبدالله مازندرانی، طی اعلامیه‌ای خطوط سیاسی ـ فکری وحدت اسلامی را تبیین و ترسیم نمودند. متن اعلامیه به شرح زیر است: «چون دیدیم که اختلاف فرقه‌های پنج گانه مسلمین، اختلافاتی که مربوط به اصول دیانت نیست، موجب انحطاط دول اسلام و استیلاء اجانب شده، به جهت حفظ کلمه جامع دینیه و دفاع از [[شریعت]] محمدیه، [[فتوا|فتاوای]] مجتهدین عظام که رؤسای شیعه جعفریه هستند با مجتهدین [[اهل سنت]]، اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل [[اسلام]]. چنان که [[الله|خداوند]] عزوجل در [[آیه]] شریفه فرموده: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرّقوا...» و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمیع مملکت‌های اسلامی از عثمانی و ایرانی از تشبثات دول بیگانه و حمله‌های سلطنت‌های صلیبیه. متحد شد رأی ما جمیعاً برای حفظ حوزه اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم».<ref> حاج آقا نورالله اصفهانی، موسی نجفی، ص ۴۲.</ref>
  
وی در سال 1301 ه.ق به نجف برگشت و در همان جا فوت كرد. نوه‌اش در كتاب «حلی الدهر العاطل فی من ادركته من الافاضل» به شرح حال وی پرداخته است.<ref> همان، ج 2، ص 223 و معارف الرجال، ج 1، ص 94.</ref>
+
== ویژگی‌های اخلاقی ==
 +
'''مقام معنوی:'''
  
3. شیخ راضی بن محمد، معروف به [[فقیه]] [[عراق]]: وی فقه را نزد دائی‌هایش، شیخ علی و شیخ حسن (فرزندان شیخ جعفر كاشف الغطاء) فراگرفت. شیخ راضی علاقه وافری به شیخ حسن داشت، ‌به طوری كه بیشتر تحصیلاتش را نزد وی فراگرفت. شیخ راضی مدتی در درس شیخ محمدحسن نجفی (نویسنده جواهر الكلام) شركت می‌كرد.  
+
او را در معنویت، قوی و تأثیرگزار و دارای مقام بسیار بالا دانسته‌اند. محمدرضا حکیمی او را اهل [[سیر و سلوک]] روحی و شرعی خوانده است. معروف بود، گفتار، سکوت، حرکت و سکونش، همه برای رضای خداست.  
  
كتابی در زمینه فقه نگاشت كه ناپدید گشت و باعث تأسف اهل علم و فضل گردید. وی نزدیك به 7 سال در روستای «حسكه» سكونت داشت، تا این كه در سال 1266 ه.ق به اصرار علمای عراق، به نجف بازگشت. آخوند خراسانی، سید اسماعیل صدر، [[شیخ فضل الله نوری]] و سید محمدكاظم طباطبایی یزدی از شاگردان او بودند. شیخ راضی در آخر [[شعبان]] سال 1290 ه.ق 9 سال بعد از فوت [[شیخ مرتضی انصاری]]، در [[نجف]] اشرف درگذشت.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 308 ـ 313.</ref>
+
'''اخلاص:'''
  
4. شیخ مهدی آل كاشف الغطاء، فرزند شیخ علی كاشف الغطاء و نوه شیخ جعفر كاشف الغطاء: وی در سال 1226 ه.ق در نجف به دنیا آمد و تحصیلات خود را در همان جا به پایان رساند. شیخ مرتضی انصاری احترام فوق العاده‌ای برای او قائل بود؛ تا جایی كه در بیشتر امور شرعی و عمومی، او را بر دیگران مقدم می‌داشت. وی پس از رحلت شیخ انصاری، مركز حل و فصل امور گردید و عده زیادی از مسلمانان قفقاز، تهران، اصفهان، تبریز و عراق از وی [[تقلید]] كردند.
+
وی وجوهات را مخفیانه به نیازمندان و اهل علم می‌رساند؛ از این رو، بیشتر افراد درنمی‌یافتند از چه طریق وجوه را دریافت می‌کنند. بسیاری، پس از درگذشت سید اسماعیل فهمیده بودند برخی از وجوه و خدماتی که دریافت می‌کردند، از طرف وی بوده است.  
  
وی ادیب، شاعر و سخنوری توانا بود. عده‌ای از شاگردان او عبارتند از: شیخ حسن مامقانی، سید اسماعیل صدر، شیخ فضل الله نوری و عبدالله مازندرانی.
+
'''ساده‌زیستی:'''
  
الخیارات در شرح بحث خیارات كتاب شرایع، كتاب البیع و رساله‌ای در باب [[روزه]] از آثار اوست. وی دو مدرسه علمیه برای طلاب علوم دینی در نجف و كربلا ساخت و آرامگاه جدش، شیخ جعفر كاشف الغطاء را تعمیر كرد. وی در شب سه شنبه 24 [[صفر]] سال 1289 ه.ق در نجف اشرف رحلت نمود.<ref> همان، ج 3، ص 96 ـ 100.</ref>
+
وضع ظاهری زندگی او را، پیش و پس از [[مرجعیت]]، یکی دانسته‌اند. وی از خدمتکار و محافظ استفاده نمی‌کرد. در کوچه و خیابان به تنهایی راه می‌رفت؛ به تنهایی مسافرت می‌کرد و نامه‌هایی که به دستش می‌رسید، با وجود شمار زیاد آن، شخصاً با دستخط خود جواب می‌داد. سید اسماعیل، برای خود و خانواده‌اش از سهم امام(ع) استفاده نمی‌کرد.
  
5. میرزا محمدحسن شیرازی: میرزای شیرازی نیازی به معرفی ندارد.
+
'''فروتنی:'''
  
'''مرجعیت'''
+
روزگاری که سید اسماعیل در [[سامرا]] اقامت داشت، طلبه‌ای از کشمیر یا تبّت برای آموختن علوم حوزوی وارد شهر شده؛ ولی برای کتاب‌های آغازین صرف و نحو، کسی از هم‌درسان او حاضر به [[مباحثه]] با وی نشده بود. روزی یکباره و بدون شناخت، به سید اسماعیل برخورده بود. سید اسماعیل صدر، حاضر به مباحثه با او شده و روزهایی طولانی با وی به مباحثه پرداخت. روزی یکی از همدرسان آن طلبه، آن‌ها را در حال مباحثه دیده و طلبه را از شخصیت علمی و جایگاه سید اسماعیل صدر در حوزه سامرا آگاه کرد. طلبه خجالت‌زده شد و بابت ناآگاهی و جسارت‌های احتمالی عذرخواهی کرد.
  
گروهی از مردم بعد از وفات میرزای مجدد محمدتقی شیرازی (متوفا: 1338 ه.ق) نزد سید اسماعیل صدر آمدند و از وی تقاضا كردند رساله عملیه خود را در اختیار همگان قرار دهد و [[مرجعیت]] تقلید را بپذیرد، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و تنها رساله عملیه‌اش را برای مشتاقان منتشر ساخت. عده زیادی در ایران، عراق و دیگر كشورهای اسلامی از وی تقلید می‌كردند.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 115 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.</ref>
+
==وفات==
  
'''منادی وحدت'''
+
مرحوم سید اسماعیل صدر در اواخر عمرش به [[کاظمین]] مهاجرت کرد و در ۸۰ سالگی در ۱۲ [[جمادی الاول]] سال ۱۳۳۸ ه.ق چشم از دنیا فروبست.<ref>البته تاریخ وفات وی بنابر نقل کتاب [[ریحانه الادب]]، سال ۱۳۳۷ ه.ق و بنابر نقل [[اعیان الشیعه]]، سال ۱۳۳۹ ه.ق می‌باشد.</ref> بدن مطهر وی را در اتاقی که در رواق مطهر حرم کاظمین قرار داشت، به خاک سپردند.
  
دولت‌های غربی‌ كه به دنبال تجزیه و تصرف كشورهای اسلامی بودند، شروع به تهاجمات فرهنگی، سیاسی و نظامی علیه دولت عثمانی كردند. اگر چه دولت عثمانی یك حكومت ایده‌آل اسلامی نبود، اما حفظ آن در مقابل كفار مهاجم، در آن مقط حساس زمانی، از ضروریات محسوب می‌شد.
+
==پانویس==
 
+
<references />
تصمیم گیری درست و به موقع عالمان دینی می‌توانست مسیر این جنگ را تغییر دهد. به همین منظور، حاج آقا نورالله اصفهانی كه یكی از چهره‌های سرشناس مبارزه با بیگانگان بود، همراه سید اسماعیل صدر، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و شیخ عبدالله مازندرانی، طی اعلامیه‌ای خطوط سیاسی ـ فكری وحدت اسلامی را تبیین و ترسیم نمودند. متن اعلامیه به شرح زیر است:
 
 
 
«چون دیدیم كه اختلاف فرقه‌های پنج گانه مسلمین، اختلافاتی كه مربوط به اصول دیانت نیست، موجب انحطاط دول اسلام و استیلاء اجانب شده، به جهت حفظ كلمه جامع دینیه و دفاع از [[شریعت]] محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام كه رؤسای شیعه جعفریه هستند با مجتهدین [[اهل سنت]]، اتفاق نموده بر وجوب تمسك به حبل [[اسلام]]. چنان كه خداوند عزوجل در آیه شریفه فرموده: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرّقوا» و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمیع مملكت‌های اسلامی از عثمانی و ایرانی از تشبثات دول بیگانه و حمله‌های سلطنت‌های صلیبیه. متحد شد رأی ما جمیعاً برای حفظ حوزه اسلامیه بر این كه تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم».<ref> حاج آقا نورالله اصفهانی، موسی نجفی، ص 42.</ref>
 
 
 
'''تألیفات'''
 
 
 
از سید اسماعیل صدر آثار بسیاری به یادگار نمانده است. تنها رساله علمیه وی كه حاشیه‌ای بر كتاب «انیس التجار»، نوشته ملا مهدی نراقی است و در زمینه [[احكام]] بازرگان نگارش یافته، به چاپ رسیده است.
 
 
 
'''هجرت'''
 
 
 
سید اسماعیل صدر در سال 1281 ه.ق به [[مکه]] مشرف شد و اعمال پرفضیلت [[حج]] را به جای آورد. او پس از بازگشت به [[نجف]]، مریض شد و برای رفع كسالت، به اصفهان سفر كرد. وی در اصفهان، به مناسبت‌های مختلف، منبر می‌رفت و با استعدادی كه در این زمینه داشت، مردم را ارشاد و راهنمایی می‌كرد و روز به روز بر محبوبیتش افزوده می‌شد. او در سال 1294 ه.ق تصمیم گرفت از اصفهان عزیمت كند و به نجف بازگردد. وی در سال 1300 ه.ق به خراسان سفر كرد و مرقد منوّر امام هشتم شیعیان را از نزدیك [[زیارت]] كرد.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 115 و گلشن ابرار، ج 1، ‌ص 292.</ref>
 
 
 
'''عالمی فرهیخته'''
 
 
 
وی در علوم عقلی و نقلی، اطلاعات بسیاری داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادی به خرج می‌داد. او در فتواهای خود، بسیار احتیاط می‌كرد و همه جوانب را می‌سنجید. وی به مباحثه دو نفره یا چند نفره علاقه‌ای وافر داشت و دیگران را نیز به این كار توصیه می‌كرد و می‌گفت: «استفاده من از این مباحثه‌ كمتر از استادان نیست؛ زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن است و هم درس دادن و بحث كردن».<ref> ریحانه الادب، ج 3، ص 421.</ref>
 
 
 
'''شاگردان'''
 
  
* 1. شیخ عبدالحسین كرخی، ‌معروف به «كاظمی» و «آل یاسین».
+
==منابع==
  
* 2. میرزا محمدحسین نائینی.
+
* تلخیص از مجموعه [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۳، زندگی نامه "حاج سید اسماعیل صدر" از مهدی احمدی.
 +
* ویکی حج.
  
* 3. سید ابوالقاسم دهكردی.
 
 
* 4. محمدهادی بیرجندی معروف به «هادوی».
 
 
* 5. شیخ موسی بن محمد جعفر كرمانشاهی.
 
 
* 6. محمدحسین طبسی.
 
 
* 7. غلام حسین مرندی حائری.
 
 
* 8. میرزا علی نجل.
 
 
* 9. سید علی سیستانی، پدربزرگ حضرت آیت الله سید علی سیستانی.
 
 
* 10. سید حسین بن سید ابراهیم فشاركی اصفهانی.
 
 
* 11. سید محمدرضا پشت مشهدی كاشانی.
 
 
* 12. شیخ محمدعلی ابن شیخ عباس هروی (هراتی) خراسانی.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 117.</ref>
 
 
'''اجازه نقل روایت'''
 
 
عده‌ای از عالمان دینی از وی اجازه نقل [[حدیث]] داشتند كه عبارتند از:
 
 
* 1. سید محمود مرعشی:
 
 
وی در سال 1260 ه.ق در [[نجف]] اشرف به دنیا آمد. وی علاوه بر این كه فقیهی اصولی بود، در [[علم رجال]] نیز متخصص بشمار می‌آمد و در نسب شناسی [[سادات]]، تبحر فراوان داشت و كتاب‌های زیادی از شجره نامه سادات علوی در اختیارش بود. وی در علم یونانی نیز سررشته داشت.
 
 
از صفات اخلاقی او می‌توان به خوش رویی و وقار اشاره كرد. این عالم فرزانه در سال 1338 ه.ق در نجف اشرف به لقاءالله پیوست. از وی دو فرزند به یادگار ماند: 1. سید مرتضی كه در علم روایت مهارت داشت. 2. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی كه یكی از مراجع معاصر بود.<ref> همان، ج 2، ص 396 ـ 298.</ref>
 
 
* 2. محمدباقر بیرجندی:
 
 
وی شاگرد میرزا حبیب الله رشتی، میرزای شیرازی و میرزا حسین نوری بود. وی از مشایخ روایت آیت الله مرعشی نجفی نیز می‌باشد. از فتواهای اوست: الف. وجوب عینی [[نماز جمعه]]. ب. وجوب بقاء بر تقلید میت اعلم. القاء المكائد فی اصلاح المفاسد، انوار المعرفه (در [[علم كلام]])، بدایه المعرفه ([[اصول فقه]]) و رساله‌ای در ردّ فرقه‌های [[صوفیه]]، خصوصاً فرقه گنابادیه، از آثار اوست. وی در دوازدهم [[ذی الحجه]] سال 1352 ه.ق در 77 سالگی در بیرجند وفات یافت.<ref> ریحانه الادب، ج 1، ص 304.</ref>
 
 
* 3. آیت الله شیخ محمدعلی شاه آبادی، استاد اخلاق امام خمینی.
 
 
* 4. میرزا ابوطالب موسوی شیرازی، نویسنده كتاب اسرار العقائد.
 
 
* 5. احمد شاهرودی.
 
 
* 6. محمدحسین بن محمدخلیل امامی شیرازی (متوفا: 1329 ه.ق).<ref> گلشن ابرار، ج 2، ص 602 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.</ref>
 
 
'''وفات'''
 
 
سید اسماعیل صدر در اواخر عمرش به [[كاظمین]] مهاجرت كرد. وی در 80 یا 81 سالگی در روز سه شنبه 12 [[جمادی الاول]] سال 1338 ه.ق چشم از دنیا فروبست و به [[ملكوت]] اعلی پیوست. تاریخ دقیق وفات این عالم بزرگ مشخص نیست. بنابر نقل كتاب [[ریحانه الادب]]، تاریخ وفات وی سال 1337 ه.ق است و بنابر نقل [[اعیان الشیعه]]، تاریخ وفات وی سال 1339 ه.ق می‌باشد.
 
 
جمعیت بسیاری در تشییع جنازه آیت الله سید اسماعیل صدر شركت كردند. بدن مطهر وی را در اتاقی كه در پایین رواق مطهر حرم كاظمین قرار داشت، به خاك سپردند. پس از وفات این عالم متقی در بلاد اسلامی مراسم ترحیم برگزار شد.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 117؛ اعیان الشیعه، ج 3، ص 403 و ریحانه الادب، ج 3، ص 422 و 423.</ref>
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۵

آیت الله سید اسماعیل صدر (۱۳۳۸-۱۲۵۸ ق)، از فقهای مجاهد و علمای بزرگ شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان میرزای شیرازی است. وی نسبت به حفظ اسلام و تشیع حساس بود و بر مسئله وحدت اسلامی و حمایت از تولید داخلی تأکید می‌کرد. سید اسماعیل صدر، به اخلاص، فروتنی، زهد، گریز از ریاست و ثبات قدم شهرت داشت. میرزای نائینی و علامه شرف الدین از جمله شاگردان او هستند.

نام کامل سید اسماعیل صدر
زادروز ۱۲۵۸ قمری
زادگاه اصفهان
وفات ۱۳۳۸ قمری
مدفن کاظمین

Line.png

اساتید

میرزا محمدحسن شیرازی، شیخ راضی بن شیخ محمد، شیخ مهدی آل کاشف الغطاء،...

شاگردان

میرزا محمدحسین نائینی، سید ابوالقاسم دهکردی، سید شرف الدین عاملی، شیخ عبدالحسین کرخی،...

آثار

رساله انیس المقلدین، مفتاح الهدایة، حاشیه بر نجاة العباد، حاشیه بر انیس التجار، حاشیه بر رساله جامع عباسی،...

تحصیلات و استادان

سید اسماعیل صدر، متولد سال ۱۲۵۸ ه.ق در اصفهان بود. وی از همان کودکی شروع به تحصیل کرد و صرف، نحو، بیان، منطق و مقداری از فقه و اصول فقه را از برادرش، سید محمدعلی، ‌معروف به «آقا مجتهد» آموخت. پس از آن، در درس پسر خاله‌اش، شیخ محمدباقر -فرزند شیخ محمدتقی اصفهانی (نویسنده کتاب هدایة المسترشدین)- شرکت کرد و از شاگردان خاص وی گردید.

مهاجرت به نجف:

شیخ محمدباقر اصفهانی، استاد سید اسماعیل در سال ۱۲۸۱ ه.ق برای انجام مراسم حج رهسپار مکه گردید. سید اسماعیل صدر نیز بار سفر بست و به نجف اشرف مهاجرت کرد تا در درس شیخ مرتضی انصاری شرکت کند، اما پس از ورود به نجف، شهر را ماتم زده یافت و مشاهده نمود که در مساجد و محافل مختلف، مراسم ترحیم برای فوت شیخ انصاری برپاست. وی که از این حادثه بسیار ناراحت شده بود، پس از شرکت در مراسم، در درس شیخ راضی بن شیخ محمد معروف به «فقیه عراق» شرکت کرد و در زمره شاگردان وی درآمد. وی همچنین در درس شیخ مهدی آل کاشف الغطاء (نوه شیخ جعفر کاشف الغطاء) و میرزا محمدحسن شیرازی شرکت می‌کرد.[۱]

مهاجرت به سامرا:

وقتی زمزمه‌های مهاجرت میرزا محمدحسن شیرازی به سامرا شنیده شد، سید اسماعیل نیز خود را آماده کرد و در رکاب میرزای بزرگ، به سامرا رفت و در کلاس درس او شرکت کرد.

در سال ۱۳۰۷ ه.ق که سید اسماعیل در سامرا بسر می‌برد، شیخ موسی آل شراره، عالم بزرگ جبل عامل «لبنان» از دنیا رفت و مردم آن منطقه از سید اسماعیل صدر دعوت کردند که به آن جا برود و سرپرستی امور آنان را عهده‌دار گردد، اما سید اسماعیل صدر این پیشنهاد را نپذیرفت و همچنان در محضر میرزا محمدحسن شیرازی باقی ماند.

میرزا محمدحسن شیرازی در سال‌های پیری به علت مسئولیت سنگین مرجعیت و رهبری جهان شیعه، از تدریس علوم حوزوی ناتوان مانده بود. او به سه تن از شاگردان بارز و برجسته خود: ‌سید اسماعیل صدر، میرزا محمدتقی شیرازی و محمد اصفهانی فشارکی، دستور داد تا به تدریس بپردازند. سید اسماعیل صدر حدود ۱۰ سال پیش از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی، به تدریس اشتغال داشت.

مهاجرت به کربلا:

دو سال از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی گذشته بود که سید اسماعیل صدر همراه پسرعمویش، سید حسن صدر به سبب موقعیت علمی مناسبی که در کربلا فراهم آمده بود، به حوزه علمیه کربلا راه یافت و کانون درس حوزوی کربلا را گرمتر ساخت. وی تا اواخر عمرش در کربلا، ‌به تدریس مشغول بود.[۲]

تدریس و شاگردان

وی در علوم عقلی و نقلی، اطلاعات بسیاری داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادی به خرج می‌داد. او در فتواهای خود، بسیار احتیاط می‌کرد و همه جوانب را می‌سنجید. وی به مباحثه دو نفره یا چند نفره علاقه‌ای وافر داشت و دیگران را نیز به این کار توصیه می‌کرد و می‌گفت: «استفاده من از این مباحثه‌ کمتر از استادان نیست؛ زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن است و هم درس دادن و بحث کردن».[۳] برخی از شاگردان او عبارتند از:

  1. شیخ عبدالحسین کرخی، ‌معروف به «کاظمی» و «آل یاسین»
  2. میرزا محمدحسین نائینی
  3. سید ابوالقاسم دهکردی
  4. سید عبدالحسین شرف الدین عاملی
  5. محمدهادی بیرجندی معروف به «هادوی»
  6. شیخ موسی بن محمد جعفر کرمانشاهی
  7. محمدحسین طبسی
  8. غلامحسین مرندی حائری
  9. سید علی سیستانی، پدربزرگ حضرت آیت الله سید علی سیستانی
  10. سید حسین بن سید ابراهیم فشارکی اصفهانی
  11. سید محمدرضا پشت مشهدی کاشانی
  12. شیخ محمدعلی ابن شیخ عباس هروی (هراتی) خراسانی.[۴]

همچنین عده‌ای از عالمان دینی از وی اجازه نقل حدیث داشتند که عبارتند از:

  1. سید محمود مرعشی (م، ۱۳۳۸ ه.ق) پدر آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی.
  2. محمدباقر بیرجندی (م، ۱۳۵۲ ه.ق)
  3. آیت الله محمدعلی شاه آبادی، استاد اخلاق امام خمینی.
  4. میرزا ابوطالب موسوی شیرازی، نویسنده کتاب اسرار العقائد.
  5. احمد شاهرودی.
  6. محمدحسین بن محمدخلیل امامی شیرازی (م، ۱۳۲۹ ه.ق).[۵]

آثار و تألیفات

از سید اسماعیل صدر مانند استادش میرازی شیرازی، آثار بسیاری به یادگار نمانده و بیشتر آثار او در قالب رساله‌های عملیه، حاشیه و تقریظ بر پاره‌ای کتاب‌ها است. برخی از آثار او عبارتند از:

  • انیس المقلدین، که رساله عملیه است و شماری از مجتهدان پس از وی بر آن حاشیه زدند؛
  • مفتاح الهدایة، که رساله عملیه فارسی در اصول و احکام دین است و در بمبئی به چاپ رسیده است؛
  • حاشیه بر مناسک الحج به زبان فارسی، تألیف مرتضی انصاری؛
  • حاشیه بر رساله صراط النجاة تألیف مرتضی انصاری؛
  • حاشیه بر کتاب نجاة العباد فی یوم المعاد، اثر صاحب جواهر؛
  • حاشیه بر رساله احکام الایمان، تألیف محمدهاشم چهارسوقی؛
  • حاشیه بر کتاب انیس التجار، تألیف ملا احمد نراقی؛
  • حاشیه بر رساله جامع عباسی، تألیف شیخ بهایی؛
  • حاشیه بر متاجر سید باقر بهبهانی؛
  • حاشیه بر الدرر المأثوره فی الاحکام المأثوره، اثر سید عبدالکریم موسوی جزایری؛
  • حاشیه بر مفتاح اللباب فی شرح خالصة الحساب، اثر فتحعلی زنجانی نجفی؛
  • تقریظی بر کتاب ذخیرة الفرائض، تألیف محمد زکی بهبهانی نجفی؛

برخی شاگردان دروس فقه و اصول سید اسماعیل، تقریراتی را از درس وی نگاشته‌اند؛ مانند شرح سید مهدی طباطبایی حکیم بر منظومه موسی شراره عاملی در اصول، که تقریرات دروس سید اسماعیل صدر به تفصیل در آن طرح گردیده است. برخی از محققان، فتاوای سید اسماعیل صدر را گردآوری و به شکل مستقل یا همراه فتاوای دیگر مراجع تقلید تدوین کرده‌اند؛ برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • مختصر نجاة العباد، که توسط سید محمدمهدی صدر بر اساس فتاوای پدر تدوین شد؛
  • رساله الربائیه، که توسط هاشم خراسانی بر پایه فتاوای سید اسماعیل صدر و آخوند خراسانی، در باب احکام ربا تدوین شده است.

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

مرجعیت:

گروهی از مردم بعد از وفات میرزا محمدتقی شیرازی (متوفی: ۱۳۳۸ ه.ق) نزد سید اسماعیل صدر آمدند و از وی تقاضا کردند رساله عملیه خود را در اختیار همگان قرار دهد و مرجعیت تقلید را بپذیرد، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و تنها رساله عملیه‌اش را برای مشتاقان منتشر ساخت. عده زیادی در ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی از وی تقلید می‌کردند.[۶]

حمایت از تولید داخلی:

وی، کاهش وابستگی صنعتی و اقتصادی را، از راه گسترش صنایع و بازرگانی ملی، یکی از مؤثرترین راه‌های رودرویی با نفوذ استعمار می‌دانست؛ از این رو، پایه‌گذاری «شرکت اسلامیه» توسط برخی بازرگانان اصفهان، در ۱۶ شوال ۱۳۱۶ق. مورد تأیید و تشویق فراوان وی قرار گرفت. سید اسماعیل صدر، پس از رسیدن اولین بار منسوجات آن شرکت به نجف، به همراه آخوند خراسانی، در مجلس جشنی به همین مناسبت شرکت کرده و بر ضرورت توسعه صنایع داخلی تأکید کرد. وی در سال ۱۳۱۸ق. به همراه آخوند خراسانی، سید محمدکاظم یزدی، محمد غروی شربیانی، محمدحسن ممقانی، میرزا حسین نوری و شیخ‌الشریعه اصفهانی بر کتاب «لباس التقوی»، نوشته سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی تقریظی سنگین نوشته و ابراز امیدواری کرد که با راه‌اندازی این شرکت، مسلمانان از گرفتاری به کفار رها شده و از احتیاج به آن‌ها بی‌نیاز شوند.

منادی وحدت:

دولت‌های غربی‌ که به دنبال تجزیه و تصرف کشورهای اسلامی بودند، شروع به تهاجمات فرهنگی، سیاسی و نظامی علیه دولت عثمانی کردند. اگر چه دولت عثمانی یک حکومت ایده‌آل اسلامی نبود، اما حفظ آن در مقابل کفار مهاجم، در آن مقطع حساس زمانی، از ضروریات محسوب می‌شد. تصمیم گیری درست و به موقع عالمان دینی می‌توانست مسیر این جنگ را تغییر دهد. به همین منظور، حاج آقا نورالله اصفهانی که یکی از چهره‌های سرشناس مبارزه با بیگانگان بود، همراه سید اسماعیل صدر، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و شیخ عبدالله مازندرانی، طی اعلامیه‌ای خطوط سیاسی ـ فکری وحدت اسلامی را تبیین و ترسیم نمودند. متن اعلامیه به شرح زیر است: «چون دیدیم که اختلاف فرقه‌های پنج گانه مسلمین، اختلافاتی که مربوط به اصول دیانت نیست، موجب انحطاط دول اسلام و استیلاء اجانب شده، به جهت حفظ کلمه جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام که رؤسای شیعه جعفریه هستند با مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل اسلام. چنان که خداوند عزوجل در آیه شریفه فرموده: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرّقوا...» و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمیع مملکت‌های اسلامی از عثمانی و ایرانی از تشبثات دول بیگانه و حمله‌های سلطنت‌های صلیبیه. متحد شد رأی ما جمیعاً برای حفظ حوزه اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم».[۷]

ویژگی‌های اخلاقی

مقام معنوی:

او را در معنویت، قوی و تأثیرگزار و دارای مقام بسیار بالا دانسته‌اند. محمدرضا حکیمی او را اهل سیر و سلوک روحی و شرعی خوانده است. معروف بود، گفتار، سکوت، حرکت و سکونش، همه برای رضای خداست.

اخلاص:

وی وجوهات را مخفیانه به نیازمندان و اهل علم می‌رساند؛ از این رو، بیشتر افراد درنمی‌یافتند از چه طریق وجوه را دریافت می‌کنند. بسیاری، پس از درگذشت سید اسماعیل فهمیده بودند برخی از وجوه و خدماتی که دریافت می‌کردند، از طرف وی بوده است.

ساده‌زیستی:

وضع ظاهری زندگی او را، پیش و پس از مرجعیت، یکی دانسته‌اند. وی از خدمتکار و محافظ استفاده نمی‌کرد. در کوچه و خیابان به تنهایی راه می‌رفت؛ به تنهایی مسافرت می‌کرد و نامه‌هایی که به دستش می‌رسید، با وجود شمار زیاد آن، شخصاً با دستخط خود جواب می‌داد. سید اسماعیل، برای خود و خانواده‌اش از سهم امام(ع) استفاده نمی‌کرد.

فروتنی:

روزگاری که سید اسماعیل در سامرا اقامت داشت، طلبه‌ای از کشمیر یا تبّت برای آموختن علوم حوزوی وارد شهر شده؛ ولی برای کتاب‌های آغازین صرف و نحو، کسی از هم‌درسان او حاضر به مباحثه با وی نشده بود. روزی یکباره و بدون شناخت، به سید اسماعیل برخورده بود. سید اسماعیل صدر، حاضر به مباحثه با او شده و روزهایی طولانی با وی به مباحثه پرداخت. روزی یکی از همدرسان آن طلبه، آن‌ها را در حال مباحثه دیده و طلبه را از شخصیت علمی و جایگاه سید اسماعیل صدر در حوزه سامرا آگاه کرد. طلبه خجالت‌زده شد و بابت ناآگاهی و جسارت‌های احتمالی عذرخواهی کرد.

وفات

مرحوم سید اسماعیل صدر در اواخر عمرش به کاظمین مهاجرت کرد و در ۸۰ سالگی در ۱۲ جمادی الاول سال ۱۳۳۸ ه.ق چشم از دنیا فروبست.[۸] بدن مطهر وی را در اتاقی که در رواق مطهر حرم کاظمین قرار داشت، به خاک سپردند.

پانویس

  1. معارف الرجال، ‌محمد حرزالدین، ج۱، ص۱۱۵.
  2. معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴.
  3. ریحانه الادب، ج ۳، ص ۴۲۱.
  4. معارف الرجال، ج۱، ص۱۱۷.
  5. گلشن ابرار، ج ۲، ص ۶۰۲ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴.
  6. معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴.
  7. حاج آقا نورالله اصفهانی، موسی نجفی، ص ۴۲.
  8. البته تاریخ وفات وی بنابر نقل کتاب ریحانه الادب، سال ۱۳۳۷ ه.ق و بنابر نقل اعیان الشیعه، سال ۱۳۳۹ ه.ق می‌باشد.

منابع

  • تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد ۳، زندگی نامه "حاج سید اسماعیل صدر" از مهدی احمدی.
  • ویکی حج.