سید اسماعیل صدر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 3، صفحه 218 '''نویسنده:''' ...' ایجاد کرد)
 
جز (مهدی موسوی صفحهٔ حاج سید اسماعیل صدر را به سید اسماعیل صدر منتقل کرد)
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
'''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 3، صفحه 218
 
  
'''نویسنده:''' مهدي احمدي
+
==ولادت==
 
 
==سید اسماعیل صدر==
 
 
 
'''ولادت'''
 
  
 
سید اسماعیل صدر در سال 1258 ه.ق در اصفهان دیده به دنیا گشود. هنوز شش بهار از زندگی سید اسماعیل نگذشته بود كه اندوه از دست دادن پدر، وی را غمگین و ماتم زده ساخت. برادر بزرگترش، سید محمدعلی، ‌معروف به «آقا مجتهد» سرپرستی و تربیت او را به عهده گرفت و در این راه از هیچ تلاشی مضایقه نكرد.
 
سید اسماعیل صدر در سال 1258 ه.ق در اصفهان دیده به دنیا گشود. هنوز شش بهار از زندگی سید اسماعیل نگذشته بود كه اندوه از دست دادن پدر، وی را غمگین و ماتم زده ساخت. برادر بزرگترش، سید محمدعلی، ‌معروف به «آقا مجتهد» سرپرستی و تربیت او را به عهده گرفت و در این راه از هیچ تلاشی مضایقه نكرد.
  
'''تحصیل'''
+
==تحصیل==
  
 
سید اسماعیل از همان كودكی شروع به تحصیل كرد و صرف، نحو، بیان، [[منطق]] و مقداری از فقه و اصول فقه را از برادرش آموخت. او 14 ساله بود كه برادرش مهربانش را كه حق بزرگی بر گردنش داشت، از دست داد. سید اسماعیل پس از آن، در درس پسر خاله‌اش، شیخ محمدباقر فرزند شیخ محمدتقی اصفهانی (نویسنده كتاب هدایه المسترشدین) شركت كرد و از شاگردان خاص وی گردید.
 
سید اسماعیل از همان كودكی شروع به تحصیل كرد و صرف، نحو، بیان، [[منطق]] و مقداری از فقه و اصول فقه را از برادرش آموخت. او 14 ساله بود كه برادرش مهربانش را كه حق بزرگی بر گردنش داشت، از دست داد. سید اسماعیل پس از آن، در درس پسر خاله‌اش، شیخ محمدباقر فرزند شیخ محمدتقی اصفهانی (نویسنده كتاب هدایه المسترشدین) شركت كرد و از شاگردان خاص وی گردید.
  
'''مهاجرت به نجف'''
+
==مهاجرت به نجف==
  
شیخ محمدباقر اصفهانی، استاد سید اسماعیل در سال 1281 ه.ق برای انجام مراسم [[حج]] رهسپار [[مکه]] گردید. سید اسماعیل صدر نیز بار سفر بست و اموال و دارایی‌های خود را به برادرانش سپرد و به [[نجف]] اشرف مهاجرت كرد تا در درس [[شیخ مرتضی انصاری]] شركت كند، اما پس از ورود به نجف شهر را ماتم زده یافت و مشاهده نمود كه در مساجد و محافل مختلف، مراسم ترحیم و عزاداری برای فوت شیخ انصاری برپاست. وی كه از این حادثه بسیار ناراحت شده بود، پس از شركت در مراسم، در درس شیخ راضی بن شیخ محمد شركت كرد و در زمره شاگردان وی درآمد. وی همچنین در درس شیخ مهدی آل كاشف الغطاء و میرزا محمدحسن شیرازی شركت می‌كرد.<ref> [[معارف الرجال]]، ‌محمد حرزالدین، ج 1، ص 115.</ref>
+
شیخ محمدباقر اصفهانی، استاد سید اسماعیل در سال 1281 ه.ق برای انجام مراسم [[حج]] رهسپار [[مکه]] گردید. سید اسماعیل صدر نیز بار سفر بست و اموال و دارایی‌های خود را به برادرانش سپرد و به [[نجف]] اشرف مهاجرت كرد تا در درس [[شیخ مرتضی انصاری]] شركت كند، اما پس از ورود به نجف شهر را ماتم زده یافت و مشاهده نمود كه در مساجد و محافل مختلف، مراسم ترحیم و عزاداری برای فوت شیخ انصاری برپاست. وی كه از این حادثه بسیار ناراحت شده بود، پس از شركت در مراسم، در درس شیخ راضی بن شیخ محمد شركت كرد و در زمره شاگردان وی درآمد. وی همچنین در درس شیخ مهدی آل كاشف الغطاء و میرزا محمدحسن شیرازی شركت می‌كرد.<ref>[[معارف الرجال]]، ‌محمد حرزالدین، ج1، ص115.</ref>
  
'''مهاجرت به سامرا'''
+
==مهاجرت به سامرا==
  
 
وقتی زمزمه‌های مهاجرت میرزا محمدحسن شیرازی به [[سامرا]] شنیده شد، سید اسماعیل نیز خود را آماده كرد و در ركاب میرزای بزرگ، به سامرا رفت و در كلاس درس او شركت كرد.
 
وقتی زمزمه‌های مهاجرت میرزا محمدحسن شیرازی به [[سامرا]] شنیده شد، سید اسماعیل نیز خود را آماده كرد و در ركاب میرزای بزرگ، به سامرا رفت و در كلاس درس او شركت كرد.
سطر ۲۶: سطر ۲۱:
 
میرزا محمدحسن شیرازی در سال‌های پیری به علت مسئولیت سنگین [[مرجعیت]] و رهبری جهان [[شیعه]]، از تدریس علوم حوزوی ناتوان مانده بود. او به سه تن از شاگردان بارز و برجسته خود: ‌سید اسماعیل صدر، میرزا محمدتقی شیرازی و محمد اصفهانی فشاركی، دستور داد تا به تدریس بپردازند. سید اسماعیل صدر حدود 10 سال پیش از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی، به تدریس اشتغال داشت.
 
میرزا محمدحسن شیرازی در سال‌های پیری به علت مسئولیت سنگین [[مرجعیت]] و رهبری جهان [[شیعه]]، از تدریس علوم حوزوی ناتوان مانده بود. او به سه تن از شاگردان بارز و برجسته خود: ‌سید اسماعیل صدر، میرزا محمدتقی شیرازی و محمد اصفهانی فشاركی، دستور داد تا به تدریس بپردازند. سید اسماعیل صدر حدود 10 سال پیش از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی، به تدریس اشتغال داشت.
  
'''مهاجرت به كربلا'''
+
==مهاجرت به كربلا==
  
 
دو سال از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی گذشته بود كه سید اسماعیل صدر همراه پسرعمویش، سید حسن صدر به سبب موقعیت علمی مناسبی كه در [[كربلا]] فراهم آمده بود، به حوزه علمیه كربلا راه یافت و كانون درس حوزوی كربلا را گرمتر ساخت. وی تا اواخر عمرش در كربلا، ‌به تدریس مشغول بود.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 115 و [[اعیان الشیعه]]، ج 3، ص 404.</ref>
 
دو سال از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی گذشته بود كه سید اسماعیل صدر همراه پسرعمویش، سید حسن صدر به سبب موقعیت علمی مناسبی كه در [[كربلا]] فراهم آمده بود، به حوزه علمیه كربلا راه یافت و كانون درس حوزوی كربلا را گرمتر ساخت. وی تا اواخر عمرش در كربلا، ‌به تدریس مشغول بود.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 115 و [[اعیان الشیعه]]، ج 3، ص 404.</ref>
  
'''استادان'''
+
==استادان==
  
 
سید اسماعیل صدر از محضر عالمان بسیاری استفاده نمود كه به شرح حال تعدادی از آنان اشاره می‌شود:
 
سید اسماعیل صدر از محضر عالمان بسیاری استفاده نمود كه به شرح حال تعدادی از آنان اشاره می‌شود:
سطر ۴۴: سطر ۳۹:
 
سید اسماعیل صدر، سید كاظم طباطبایی و شیخ الشریعه اصفهانی از مشهورترین شاگردان او هستند. وی تألیفاتی نیز از خود به جای گذاشت، كه برخی از آن ها عبارتند از:  
 
سید اسماعیل صدر، سید كاظم طباطبایی و شیخ الشریعه اصفهانی از مشهورترین شاگردان او هستند. وی تألیفاتی نیز از خود به جای گذاشت، كه برخی از آن ها عبارتند از:  
  
الف. رساله‌ای در حجیت ظن طریقی، كه با حاشیه پدرش بر كتاب معالم به چاپ رسیده است.
+
* الف. رساله‌ای در حجیت ظن طریقی، كه با حاشیه پدرش بر كتاب معالم به چاپ رسیده است.
 
+
* ب. لب الاصول
ب. لب الاصول.
+
* ج. لب الفقه
 
 
ج. لب الفقه.
 
  
 
وی در سال 1301 ه.ق به نجف برگشت و در همان جا فوت كرد. نوه‌اش در كتاب «حلی الدهر العاطل فی من ادركته من الافاضل» به شرح حال وی پرداخته است.<ref> همان، ج 2، ص 223 و معارف الرجال، ج 1، ص 94.</ref>
 
وی در سال 1301 ه.ق به نجف برگشت و در همان جا فوت كرد. نوه‌اش در كتاب «حلی الدهر العاطل فی من ادركته من الافاضل» به شرح حال وی پرداخته است.<ref> همان، ج 2، ص 223 و معارف الرجال، ج 1، ص 94.</ref>
سطر ۶۴: سطر ۵۷:
 
5. میرزا محمدحسن شیرازی: میرزای شیرازی نیازی به معرفی ندارد.
 
5. میرزا محمدحسن شیرازی: میرزای شیرازی نیازی به معرفی ندارد.
  
'''مرجعیت'''
+
==مرجعیت==
  
 
گروهی از مردم بعد از وفات میرزای مجدد محمدتقی شیرازی (متوفا: 1338 ه.ق) نزد سید اسماعیل صدر آمدند و از وی تقاضا كردند رساله عملیه خود را در اختیار همگان قرار دهد و [[مرجعیت]] تقلید را بپذیرد، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و تنها رساله عملیه‌اش را برای مشتاقان منتشر ساخت. عده زیادی در ایران، عراق و دیگر كشورهای اسلامی از وی تقلید می‌كردند.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 115 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.</ref>
 
گروهی از مردم بعد از وفات میرزای مجدد محمدتقی شیرازی (متوفا: 1338 ه.ق) نزد سید اسماعیل صدر آمدند و از وی تقاضا كردند رساله عملیه خود را در اختیار همگان قرار دهد و [[مرجعیت]] تقلید را بپذیرد، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و تنها رساله عملیه‌اش را برای مشتاقان منتشر ساخت. عده زیادی در ایران، عراق و دیگر كشورهای اسلامی از وی تقلید می‌كردند.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 115 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.</ref>
  
'''منادی وحدت'''
+
==منادی وحدت==
  
 
دولت‌های غربی‌ كه به دنبال تجزیه و تصرف كشورهای اسلامی بودند، شروع به تهاجمات فرهنگی، سیاسی و نظامی علیه دولت عثمانی كردند. اگر چه دولت عثمانی یك حكومت ایده‌آل اسلامی نبود، اما حفظ آن در مقابل كفار مهاجم، در آن مقط حساس زمانی، از ضروریات محسوب می‌شد.
 
دولت‌های غربی‌ كه به دنبال تجزیه و تصرف كشورهای اسلامی بودند، شروع به تهاجمات فرهنگی، سیاسی و نظامی علیه دولت عثمانی كردند. اگر چه دولت عثمانی یك حكومت ایده‌آل اسلامی نبود، اما حفظ آن در مقابل كفار مهاجم، در آن مقط حساس زمانی، از ضروریات محسوب می‌شد.
سطر ۷۶: سطر ۶۹:
 
«چون دیدیم كه اختلاف فرقه‌های پنج گانه مسلمین، اختلافاتی كه مربوط به اصول دیانت نیست، موجب انحطاط دول اسلام و استیلاء اجانب شده، به جهت حفظ كلمه جامع دینیه و دفاع از [[شریعت]] محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام كه رؤسای شیعه جعفریه هستند با مجتهدین [[اهل سنت]]، اتفاق نموده بر وجوب تمسك به حبل [[اسلام]]. چنان كه خداوند عزوجل در آیه شریفه فرموده: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرّقوا» و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمیع مملكت‌های اسلامی از عثمانی و ایرانی از تشبثات دول بیگانه و حمله‌های سلطنت‌های صلیبیه. متحد شد رأی ما جمیعاً برای حفظ حوزه اسلامیه بر این كه تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم».<ref> حاج آقا نورالله اصفهانی، موسی نجفی، ص 42.</ref>
 
«چون دیدیم كه اختلاف فرقه‌های پنج گانه مسلمین، اختلافاتی كه مربوط به اصول دیانت نیست، موجب انحطاط دول اسلام و استیلاء اجانب شده، به جهت حفظ كلمه جامع دینیه و دفاع از [[شریعت]] محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام كه رؤسای شیعه جعفریه هستند با مجتهدین [[اهل سنت]]، اتفاق نموده بر وجوب تمسك به حبل [[اسلام]]. چنان كه خداوند عزوجل در آیه شریفه فرموده: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرّقوا» و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمیع مملكت‌های اسلامی از عثمانی و ایرانی از تشبثات دول بیگانه و حمله‌های سلطنت‌های صلیبیه. متحد شد رأی ما جمیعاً برای حفظ حوزه اسلامیه بر این كه تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم».<ref> حاج آقا نورالله اصفهانی، موسی نجفی، ص 42.</ref>
  
'''تألیفات'''
+
==تألیفات==
  
 
از سید اسماعیل صدر آثار بسیاری به یادگار نمانده است. تنها رساله علمیه وی كه حاشیه‌ای بر كتاب «انیس التجار»، نوشته ملا مهدی نراقی است و در زمینه [[احكام]] بازرگان نگارش یافته، به چاپ رسیده است.
 
از سید اسماعیل صدر آثار بسیاری به یادگار نمانده است. تنها رساله علمیه وی كه حاشیه‌ای بر كتاب «انیس التجار»، نوشته ملا مهدی نراقی است و در زمینه [[احكام]] بازرگان نگارش یافته، به چاپ رسیده است.
  
'''هجرت'''
+
==هجرت==
  
 
سید اسماعیل صدر در سال 1281 ه.ق به [[مکه]] مشرف شد و اعمال پرفضیلت [[حج]] را به جای آورد. او پس از بازگشت به [[نجف]]، مریض شد و برای رفع كسالت، به اصفهان سفر كرد. وی در اصفهان، به مناسبت‌های مختلف، منبر می‌رفت و با استعدادی كه در این زمینه داشت، مردم را ارشاد و راهنمایی می‌كرد و روز به روز بر محبوبیتش افزوده می‌شد. او در سال 1294 ه.ق تصمیم گرفت از اصفهان عزیمت كند و به نجف بازگردد. وی در سال 1300 ه.ق به خراسان سفر كرد و مرقد منوّر امام هشتم شیعیان را از نزدیك [[زیارت]] كرد.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 115 و گلشن ابرار، ج 1، ‌ص 292.</ref>
 
سید اسماعیل صدر در سال 1281 ه.ق به [[مکه]] مشرف شد و اعمال پرفضیلت [[حج]] را به جای آورد. او پس از بازگشت به [[نجف]]، مریض شد و برای رفع كسالت، به اصفهان سفر كرد. وی در اصفهان، به مناسبت‌های مختلف، منبر می‌رفت و با استعدادی كه در این زمینه داشت، مردم را ارشاد و راهنمایی می‌كرد و روز به روز بر محبوبیتش افزوده می‌شد. او در سال 1294 ه.ق تصمیم گرفت از اصفهان عزیمت كند و به نجف بازگردد. وی در سال 1300 ه.ق به خراسان سفر كرد و مرقد منوّر امام هشتم شیعیان را از نزدیك [[زیارت]] كرد.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 115 و گلشن ابرار، ج 1، ‌ص 292.</ref>
  
'''عالمی فرهیخته'''
+
==عالمی فرهیخته==
  
 
وی در علوم عقلی و نقلی، اطلاعات بسیاری داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادی به خرج می‌داد. او در فتواهای خود، بسیار احتیاط می‌كرد و همه جوانب را می‌سنجید. وی به مباحثه دو نفره یا چند نفره علاقه‌ای وافر داشت و دیگران را نیز به این كار توصیه می‌كرد و می‌گفت: «استفاده من از این مباحثه‌ كمتر از استادان نیست؛ زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن است و هم درس دادن و بحث كردن».<ref> ریحانه الادب، ج 3، ص 421.</ref>
 
وی در علوم عقلی و نقلی، اطلاعات بسیاری داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادی به خرج می‌داد. او در فتواهای خود، بسیار احتیاط می‌كرد و همه جوانب را می‌سنجید. وی به مباحثه دو نفره یا چند نفره علاقه‌ای وافر داشت و دیگران را نیز به این كار توصیه می‌كرد و می‌گفت: «استفاده من از این مباحثه‌ كمتر از استادان نیست؛ زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن است و هم درس دادن و بحث كردن».<ref> ریحانه الادب، ج 3، ص 421.</ref>
  
'''شاگردان'''
+
==شاگردان==
  
* 1. شیخ عبدالحسین كرخی، ‌معروف به «كاظمی» و «آل یاسین».
+
# شیخ عبدالحسین كرخی، ‌معروف به «كاظمی» و «آل یاسین»
 +
# میرزا محمدحسین نائینی
 +
# سید ابوالقاسم دهكردی
 +
# محمدهادی بیرجندی معروف به «هادوی»
 +
# شیخ موسی بن محمد جعفر كرمانشاهی
 +
# محمدحسین طبسی
 +
# غلام حسین مرندی حائری
 +
# میرزا علی نجل
 +
# سید علی سیستانی، پدربزرگ حضرت آیت الله سید علی سیستانی
 +
# سید حسین بن سید ابراهیم فشاركی اصفهانی
 +
# سید محمدرضا پشت مشهدی كاشانی
 +
# شیخ محمدعلی ابن شیخ عباس هروی (هراتی) خراسانی<ref> معارف الرجال، ج1، ص117.</ref>
  
* 2. میرزا محمدحسین نائینی.
+
==اجازه نقل روایت==
 
 
* 3. سید ابوالقاسم دهكردی.
 
 
 
* 4. محمدهادی بیرجندی معروف به «هادوی».
 
 
 
* 5. شیخ موسی بن محمد جعفر كرمانشاهی.
 
 
 
* 6. محمدحسین طبسی.
 
 
 
* 7. غلام حسین مرندی حائری.
 
 
 
* 8. میرزا علی نجل.
 
 
 
* 9. سید علی سیستانی، پدربزرگ حضرت آیت الله سید علی سیستانی.
 
 
 
* 10. سید حسین بن سید ابراهیم فشاركی اصفهانی.
 
 
 
* 11. سید محمدرضا پشت مشهدی كاشانی.
 
 
 
* 12. شیخ محمدعلی ابن شیخ عباس هروی (هراتی) خراسانی.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 117.</ref>
 
 
 
'''اجازه نقل روایت'''
 
  
 
عده‌ای از عالمان دینی از وی اجازه نقل [[حدیث]] داشتند كه عبارتند از:
 
عده‌ای از عالمان دینی از وی اجازه نقل [[حدیث]] داشتند كه عبارتند از:
  
* 1. سید محمود مرعشی:
+
# سید محمود مرعشی: وی در سال 1260 ه.ق در [[نجف]] اشرف به دنیا آمد. وی علاوه بر این كه فقیهی اصولی بود، در [[علم رجال]] نیز متخصص بشمار می‌آمد و در نسب شناسی [[سادات]]، تبحر فراوان داشت و كتاب‌های زیادی از شجره نامه سادات علوی در اختیارش بود. وی در علم یونانی نیز سررشته داشت. از صفات اخلاقی او می‌توان به خوش رویی و وقار اشاره كرد. این عالم فرزانه در سال 1338 ه.ق در نجف اشرف به لقاءالله پیوست. از وی دو فرزند به یادگار ماند: 1. سید مرتضی كه در علم روایت مهارت داشت. 2. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی كه یكی از مراجع معاصر بود.<ref> همان، ج 2، ص 396 ـ 298.</ref>
 +
# محمدباقر بیرجندی: وی شاگرد میرزا حبیب الله رشتی، میرزای شیرازی و میرزا حسین نوری بود. وی از مشایخ روایت آیت الله مرعشی نجفی نیز می‌باشد. از فتواهای اوست: الف. وجوب عینی [[نماز جمعه]]. ب. وجوب بقاء بر تقلید میت اعلم. القاء المكائد فی اصلاح المفاسد، انوار المعرفه (در [[علم كلام]])، بدایه المعرفه ([[اصول فقه]]) و رساله‌ای در ردّ فرقه‌های [[صوفیه]]، خصوصاً فرقه گنابادیه، از آثار اوست. وی در دوازدهم [[ذی الحجه]] سال 1352 ه.ق در 77 سالگی در بیرجند وفات یافت.<ref> ریحانه الادب، ج 1، ص 304.</ref>
 +
# آیت الله شیخ محمدعلی شاه آبادی، استاد اخلاق امام خمینی.
 +
# میرزا ابوطالب موسوی شیرازی، نویسنده كتاب اسرار العقائد.
 +
# احمد شاهرودی.
 +
# محمدحسین بن محمدخلیل امامی شیرازی (متوفا: 1329 ه.ق).<ref> گلشن ابرار، ج 2، ص 602 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.</ref>
  
وی در سال 1260 ه.ق در [[نجف]] اشرف به دنیا آمد. وی علاوه بر این كه فقیهی اصولی بود، در [[علم رجال]] نیز متخصص بشمار می‌آمد و در نسب شناسی [[سادات]]، تبحر فراوان داشت و كتاب‌های زیادی از شجره نامه سادات علوی در اختیارش بود. وی در علم یونانی نیز سررشته داشت.
+
==وفات==
  
از صفات اخلاقی او می‌توان به خوش رویی و وقار اشاره كرد. این عالم فرزانه در سال 1338 ه.ق در نجف اشرف به لقاءالله پیوست. از وی دو فرزند به یادگار ماند: 1. سید مرتضی كه در علم روایت مهارت داشت. 2. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی كه یكی از مراجع معاصر بود.<ref> همان، ج 2، ص 396 ـ 298.</ref>
+
سید اسماعیل صدر در اواخر عمرش به [[كاظمین]] مهاجرت كرد. وی در 80 یا 81 سالگی در روز سه شنبه 12 [[جمادی الاول]] سال 1338 ه.ق چشم از دنیا فروبست و به [[ملكوت]] اعلی پیوست. تاریخ دقیق وفات این عالم بزرگ مشخص نیست. بنابر نقل كتاب [[ریحانه الادب]]، تاریخ وفات وی سال 1337 ه.ق است و بنابر نقل [[اعیان الشیعه]]، تاریخ وفات وی سال 1339 ه.ق می‌باشد.
  
* 2. محمدباقر بیرجندی:
+
جمعیت بسیاری در تشییع جنازه آیت الله سید اسماعیل صدر شركت كردند. بدن مطهر وی را در اتاقی كه در پایین رواق مطهر حرم كاظمین قرار داشت، به خاك سپردند. پس از وفات این عالم متقی در بلاد اسلامی مراسم ترحیم برگزار شد.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 117؛ اعیان الشیعه، ج ص 403 و ریحانه الادب، ج 3، ص 422 و 423.</ref>
 
 
وی شاگرد میرزا حبیب الله رشتی، میرزای شیرازی و میرزا حسین نوری بود. وی از مشایخ روایت آیت الله مرعشی نجفی نیز می‌باشد. از فتواهای اوست: الف. وجوب عینی [[نماز جمعه]]. ب. وجوب بقاء بر تقلید میت اعلم. القاء المكائد فی اصلاح المفاسد، انوار المعرفه (در [[علم كلام]])، بدایه المعرفه ([[اصول فقه]]) و رساله‌ای در ردّ فرقه‌های [[صوفیه]]، خصوصاً فرقه گنابادیه، از آثار اوست. وی در دوازدهم [[ذی الحجه]] سال 1352 ه.ق در 77 سالگی در بیرجند وفات یافت.<ref> ریحانه الادب، ج 1، ص 304.</ref>
 
 
 
* 3. آیت الله شیخ محمدعلی شاه آبادی، استاد اخلاق امام خمینی.
 
 
 
* 4. میرزا ابوطالب موسوی شیرازی، نویسنده كتاب اسرار العقائد.
 
 
 
* 5. احمد شاهرودی.
 
 
 
* 6. محمدحسین بن محمدخلیل امامی شیرازی (متوفا: 1329 ه.ق).<ref> گلشن ابرار، ج ص 602 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.</ref>
 
 
 
'''وفات'''
 
  
سید اسماعیل صدر در اواخر عمرش به [[كاظمین]] مهاجرت كرد. وی در 80 یا 81 سالگی در روز سه شنبه 12 [[جمادی الاول]] سال 1338 ه.ق چشم از دنیا فروبست و به [[ملكوت]] اعلی پیوست. تاریخ دقیق وفات این عالم بزرگ مشخص نیست. بنابر نقل كتاب [[ریحانه الادب]]، تاریخ وفات وی سال 1337 ه.ق است و بنابر نقل [[اعیان الشیعه]]، تاریخ وفات وی سال 1339 ه.ق می‌باشد.
+
==پانویس==
 +
<references/>
  
جمعیت بسیاری در تشییع جنازه آیت الله سید اسماعیل صدر شركت كردند. بدن مطهر وی را در اتاقی كه در پایین رواق مطهر حرم كاظمین قرار داشت، به خاك سپردند. پس از وفات این عالم متقی در بلاد اسلامی مراسم ترحیم برگزار شد.<ref> معارف الرجال، ج 1، ص 117؛ اعیان الشیعه، ج 3، ص 403 و ریحانه الادب، ج 3، ص 422 و 423.</ref>
+
==منابع==
 +
تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "حاج سید اسماعیل صدر" از مهدي احمدي.
  
==پانویس ==
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
<references />
 

نسخهٔ ‏۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۳

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


ولادت

سید اسماعیل صدر در سال 1258 ه.ق در اصفهان دیده به دنیا گشود. هنوز شش بهار از زندگی سید اسماعیل نگذشته بود كه اندوه از دست دادن پدر، وی را غمگین و ماتم زده ساخت. برادر بزرگترش، سید محمدعلی، ‌معروف به «آقا مجتهد» سرپرستی و تربیت او را به عهده گرفت و در این راه از هیچ تلاشی مضایقه نكرد.

تحصیل

سید اسماعیل از همان كودكی شروع به تحصیل كرد و صرف، نحو، بیان، منطق و مقداری از فقه و اصول فقه را از برادرش آموخت. او 14 ساله بود كه برادرش مهربانش را كه حق بزرگی بر گردنش داشت، از دست داد. سید اسماعیل پس از آن، در درس پسر خاله‌اش، شیخ محمدباقر فرزند شیخ محمدتقی اصفهانی (نویسنده كتاب هدایه المسترشدین) شركت كرد و از شاگردان خاص وی گردید.

مهاجرت به نجف

شیخ محمدباقر اصفهانی، استاد سید اسماعیل در سال 1281 ه.ق برای انجام مراسم حج رهسپار مکه گردید. سید اسماعیل صدر نیز بار سفر بست و اموال و دارایی‌های خود را به برادرانش سپرد و به نجف اشرف مهاجرت كرد تا در درس شیخ مرتضی انصاری شركت كند، اما پس از ورود به نجف شهر را ماتم زده یافت و مشاهده نمود كه در مساجد و محافل مختلف، مراسم ترحیم و عزاداری برای فوت شیخ انصاری برپاست. وی كه از این حادثه بسیار ناراحت شده بود، پس از شركت در مراسم، در درس شیخ راضی بن شیخ محمد شركت كرد و در زمره شاگردان وی درآمد. وی همچنین در درس شیخ مهدی آل كاشف الغطاء و میرزا محمدحسن شیرازی شركت می‌كرد.[۱]

مهاجرت به سامرا

وقتی زمزمه‌های مهاجرت میرزا محمدحسن شیرازی به سامرا شنیده شد، سید اسماعیل نیز خود را آماده كرد و در ركاب میرزای بزرگ، به سامرا رفت و در كلاس درس او شركت كرد.

در سال 1307 ه.ق كه سید اسماعیل در سامرا بسر می‌برد، شیخ موسی آل شراره، عالم بزرگ جبل عامل «لبنان» از دنیا رفت و مردم آن منطقه از سید اسماعیل صدر دعوت كردند كه به آن جا برود و سرپرستی امور آنان را عهده‌دار گردد، اما سید اسماعیل صدر این پیشنهاد را نپذیرفت و همچنان در محضر میرزا محمدحسن شیرازی باقی ماند.

میرزا محمدحسن شیرازی در سال‌های پیری به علت مسئولیت سنگین مرجعیت و رهبری جهان شیعه، از تدریس علوم حوزوی ناتوان مانده بود. او به سه تن از شاگردان بارز و برجسته خود: ‌سید اسماعیل صدر، میرزا محمدتقی شیرازی و محمد اصفهانی فشاركی، دستور داد تا به تدریس بپردازند. سید اسماعیل صدر حدود 10 سال پیش از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی، به تدریس اشتغال داشت.

مهاجرت به كربلا

دو سال از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی گذشته بود كه سید اسماعیل صدر همراه پسرعمویش، سید حسن صدر به سبب موقعیت علمی مناسبی كه در كربلا فراهم آمده بود، به حوزه علمیه كربلا راه یافت و كانون درس حوزوی كربلا را گرمتر ساخت. وی تا اواخر عمرش در كربلا، ‌به تدریس مشغول بود.[۲]

استادان

سید اسماعیل صدر از محضر عالمان بسیاری استفاده نمود كه به شرح حال تعدادی از آنان اشاره می‌شود:

1. سید محمدعلی، معروف به آقا مجتهد: وی برادر بزرگتر و اولین استاد سید اسماعیل است، در سال 1250 ه.ق به دنیا آمد. او نوه دختری شیخ جعفر كاشف الغطاء است. او تألیفاتی نیز دارد و در 12 سالگی، ‌كتاب البلاغ المبین فی احكام الصبیان والمجانین را نگارش نمود. برخی اجتهاد وی را در سنین نوجوانی تأیید كردند. حاج میرزا حسن، امام جمعه اصفهان هنگامی كه سید محمدعلی 7 ساله بود، به او گفت: «آقا مجتهد است». بدین سان، سید محمدعلی به «آقا مجتهد» معروف شد. استعداد و طبع شعر داشت و اشعاری به زبان فارسی نیز می‌سرود.

سید محمدعلی در 30 سالگی دار فانی را وداع گفت و در كنار قبر پدرش، به خاك سپرده شد. سید بهاءالدین و سید محمدجواد پسران او هستند.[۳]

2. شیخ محمدباقر اصفهانی، فرزند شیخ محمدتقی اصفهانی (نویسنده كتاب هدایه المسترشدین): وی در سال 1235 ه.ق در اصفهان به دنیا آمد. او پس از تكمیل مقدمات در محضر عالمان اصفهان، ادامه تحصیل داد. پدر خود را در سال‌های نخست جوانی از دست داد. مادرش كه دختر شیخ جعفر كاشف الغطاء بود، عهده‌دار تربیت وی گردید. شیخ محمدباقر برای ادامه تحصیل به نجف رفت و فقه و اصول را در محضر دائی‌اش، شیخ حسن كاشف الغطاء (نویسنده كتاب انوار الفقاهه)، شیخ محمدحسن نجفی (نویسنده كتاب جواهر الكلام) و شیخ مرتضی انصاری فراگرفت و به درجه اجتهاد نائل آمد.

بازگشت او به اصفهان با فوت سید اسدالله بن سید محمدباقر اصفهانی، از عالمان سرشناس اصفهان (متوفا: 1290 ه.ق) و برخی از فقیهان اصفهان، ‌مقارن بود. لذا زعامت و كرسی تدریس و فتوا به وی منحصر گشت. او حدود شرعی و قصاص را اجرا می‌كرد و در مسجد شاه اصفهان نماز جماعت می‌خواند.

سید اسماعیل صدر، سید كاظم طباطبایی و شیخ الشریعه اصفهانی از مشهورترین شاگردان او هستند. وی تألیفاتی نیز از خود به جای گذاشت، كه برخی از آن ها عبارتند از:

  • الف. رساله‌ای در حجیت ظن طریقی، كه با حاشیه پدرش بر كتاب معالم به چاپ رسیده است.
  • ب. لب الاصول
  • ج. لب الفقه

وی در سال 1301 ه.ق به نجف برگشت و در همان جا فوت كرد. نوه‌اش در كتاب «حلی الدهر العاطل فی من ادركته من الافاضل» به شرح حال وی پرداخته است.[۴]

3. شیخ راضی بن محمد، معروف به فقیه عراق: وی فقه را نزد دائی‌هایش، شیخ علی و شیخ حسن (فرزندان شیخ جعفر كاشف الغطاء) فراگرفت. شیخ راضی علاقه وافری به شیخ حسن داشت، ‌به طوری كه بیشتر تحصیلاتش را نزد وی فراگرفت. شیخ راضی مدتی در درس شیخ محمدحسن نجفی (نویسنده جواهر الكلام) شركت می‌كرد.

كتابی در زمینه فقه نگاشت كه ناپدید گشت و باعث تأسف اهل علم و فضل گردید. وی نزدیك به 7 سال در روستای «حسكه» سكونت داشت، تا این كه در سال 1266 ه.ق به اصرار علمای عراق، به نجف بازگشت. آخوند خراسانی، سید اسماعیل صدر، شیخ فضل الله نوری و سید محمدكاظم طباطبایی یزدی از شاگردان او بودند. شیخ راضی در آخر شعبان سال 1290 ه.ق 9 سال بعد از فوت شیخ مرتضی انصاری، در نجف اشرف درگذشت.[۵]

4. شیخ مهدی آل كاشف الغطاء، فرزند شیخ علی كاشف الغطاء و نوه شیخ جعفر كاشف الغطاء: وی در سال 1226 ه.ق در نجف به دنیا آمد و تحصیلات خود را در همان جا به پایان رساند. شیخ مرتضی انصاری احترام فوق العاده‌ای برای او قائل بود؛ تا جایی كه در بیشتر امور شرعی و عمومی، او را بر دیگران مقدم می‌داشت. وی پس از رحلت شیخ انصاری، مركز حل و فصل امور گردید و عده زیادی از مسلمانان قفقاز، تهران، اصفهان، تبریز و عراق از وی تقلید كردند.

وی ادیب، شاعر و سخنوری توانا بود. عده‌ای از شاگردان او عبارتند از: شیخ حسن مامقانی، سید اسماعیل صدر، شیخ فضل الله نوری و عبدالله مازندرانی.

الخیارات در شرح بحث خیارات كتاب شرایع، كتاب البیع و رساله‌ای در باب روزه از آثار اوست. وی دو مدرسه علمیه برای طلاب علوم دینی در نجف و كربلا ساخت و آرامگاه جدش، شیخ جعفر كاشف الغطاء را تعمیر كرد. وی در شب سه شنبه 24 صفر سال 1289 ه.ق در نجف اشرف رحلت نمود.[۶]

5. میرزا محمدحسن شیرازی: میرزای شیرازی نیازی به معرفی ندارد.

مرجعیت

گروهی از مردم بعد از وفات میرزای مجدد محمدتقی شیرازی (متوفا: 1338 ه.ق) نزد سید اسماعیل صدر آمدند و از وی تقاضا كردند رساله عملیه خود را در اختیار همگان قرار دهد و مرجعیت تقلید را بپذیرد، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و تنها رساله عملیه‌اش را برای مشتاقان منتشر ساخت. عده زیادی در ایران، عراق و دیگر كشورهای اسلامی از وی تقلید می‌كردند.[۷]

منادی وحدت

دولت‌های غربی‌ كه به دنبال تجزیه و تصرف كشورهای اسلامی بودند، شروع به تهاجمات فرهنگی، سیاسی و نظامی علیه دولت عثمانی كردند. اگر چه دولت عثمانی یك حكومت ایده‌آل اسلامی نبود، اما حفظ آن در مقابل كفار مهاجم، در آن مقط حساس زمانی، از ضروریات محسوب می‌شد.

تصمیم گیری درست و به موقع عالمان دینی می‌توانست مسیر این جنگ را تغییر دهد. به همین منظور، حاج آقا نورالله اصفهانی كه یكی از چهره‌های سرشناس مبارزه با بیگانگان بود، همراه سید اسماعیل صدر، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و شیخ عبدالله مازندرانی، طی اعلامیه‌ای خطوط سیاسی ـ فكری وحدت اسلامی را تبیین و ترسیم نمودند. متن اعلامیه به شرح زیر است:

«چون دیدیم كه اختلاف فرقه‌های پنج گانه مسلمین، اختلافاتی كه مربوط به اصول دیانت نیست، موجب انحطاط دول اسلام و استیلاء اجانب شده، به جهت حفظ كلمه جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام كه رؤسای شیعه جعفریه هستند با مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده بر وجوب تمسك به حبل اسلام. چنان كه خداوند عزوجل در آیه شریفه فرموده: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرّقوا» و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمیع مملكت‌های اسلامی از عثمانی و ایرانی از تشبثات دول بیگانه و حمله‌های سلطنت‌های صلیبیه. متحد شد رأی ما جمیعاً برای حفظ حوزه اسلامیه بر این كه تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم».[۸]

تألیفات

از سید اسماعیل صدر آثار بسیاری به یادگار نمانده است. تنها رساله علمیه وی كه حاشیه‌ای بر كتاب «انیس التجار»، نوشته ملا مهدی نراقی است و در زمینه احكام بازرگان نگارش یافته، به چاپ رسیده است.

هجرت

سید اسماعیل صدر در سال 1281 ه.ق به مکه مشرف شد و اعمال پرفضیلت حج را به جای آورد. او پس از بازگشت به نجف، مریض شد و برای رفع كسالت، به اصفهان سفر كرد. وی در اصفهان، به مناسبت‌های مختلف، منبر می‌رفت و با استعدادی كه در این زمینه داشت، مردم را ارشاد و راهنمایی می‌كرد و روز به روز بر محبوبیتش افزوده می‌شد. او در سال 1294 ه.ق تصمیم گرفت از اصفهان عزیمت كند و به نجف بازگردد. وی در سال 1300 ه.ق به خراسان سفر كرد و مرقد منوّر امام هشتم شیعیان را از نزدیك زیارت كرد.[۹]

عالمی فرهیخته

وی در علوم عقلی و نقلی، اطلاعات بسیاری داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادی به خرج می‌داد. او در فتواهای خود، بسیار احتیاط می‌كرد و همه جوانب را می‌سنجید. وی به مباحثه دو نفره یا چند نفره علاقه‌ای وافر داشت و دیگران را نیز به این كار توصیه می‌كرد و می‌گفت: «استفاده من از این مباحثه‌ كمتر از استادان نیست؛ زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن است و هم درس دادن و بحث كردن».[۱۰]

شاگردان

  1. شیخ عبدالحسین كرخی، ‌معروف به «كاظمی» و «آل یاسین»
  2. میرزا محمدحسین نائینی
  3. سید ابوالقاسم دهكردی
  4. محمدهادی بیرجندی معروف به «هادوی»
  5. شیخ موسی بن محمد جعفر كرمانشاهی
  6. محمدحسین طبسی
  7. غلام حسین مرندی حائری
  8. میرزا علی نجل
  9. سید علی سیستانی، پدربزرگ حضرت آیت الله سید علی سیستانی
  10. سید حسین بن سید ابراهیم فشاركی اصفهانی
  11. سید محمدرضا پشت مشهدی كاشانی
  12. شیخ محمدعلی ابن شیخ عباس هروی (هراتی) خراسانی[۱۱]

اجازه نقل روایت

عده‌ای از عالمان دینی از وی اجازه نقل حدیث داشتند كه عبارتند از:

  1. سید محمود مرعشی: وی در سال 1260 ه.ق در نجف اشرف به دنیا آمد. وی علاوه بر این كه فقیهی اصولی بود، در علم رجال نیز متخصص بشمار می‌آمد و در نسب شناسی سادات، تبحر فراوان داشت و كتاب‌های زیادی از شجره نامه سادات علوی در اختیارش بود. وی در علم یونانی نیز سررشته داشت. از صفات اخلاقی او می‌توان به خوش رویی و وقار اشاره كرد. این عالم فرزانه در سال 1338 ه.ق در نجف اشرف به لقاءالله پیوست. از وی دو فرزند به یادگار ماند: 1. سید مرتضی كه در علم روایت مهارت داشت. 2. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی كه یكی از مراجع معاصر بود.[۱۲]
  2. محمدباقر بیرجندی: وی شاگرد میرزا حبیب الله رشتی، میرزای شیرازی و میرزا حسین نوری بود. وی از مشایخ روایت آیت الله مرعشی نجفی نیز می‌باشد. از فتواهای اوست: الف. وجوب عینی نماز جمعه. ب. وجوب بقاء بر تقلید میت اعلم. القاء المكائد فی اصلاح المفاسد، انوار المعرفه (در علم كلام)، بدایه المعرفه (اصول فقه) و رساله‌ای در ردّ فرقه‌های صوفیه، خصوصاً فرقه گنابادیه، از آثار اوست. وی در دوازدهم ذی الحجه سال 1352 ه.ق در 77 سالگی در بیرجند وفات یافت.[۱۳]
  3. آیت الله شیخ محمدعلی شاه آبادی، استاد اخلاق امام خمینی.
  4. میرزا ابوطالب موسوی شیرازی، نویسنده كتاب اسرار العقائد.
  5. احمد شاهرودی.
  6. محمدحسین بن محمدخلیل امامی شیرازی (متوفا: 1329 ه.ق).[۱۴]

وفات

سید اسماعیل صدر در اواخر عمرش به كاظمین مهاجرت كرد. وی در 80 یا 81 سالگی در روز سه شنبه 12 جمادی الاول سال 1338 ه.ق چشم از دنیا فروبست و به ملكوت اعلی پیوست. تاریخ دقیق وفات این عالم بزرگ مشخص نیست. بنابر نقل كتاب ریحانه الادب، تاریخ وفات وی سال 1337 ه.ق است و بنابر نقل اعیان الشیعه، تاریخ وفات وی سال 1339 ه.ق می‌باشد.

جمعیت بسیاری در تشییع جنازه آیت الله سید اسماعیل صدر شركت كردند. بدن مطهر وی را در اتاقی كه در پایین رواق مطهر حرم كاظمین قرار داشت، به خاك سپردند. پس از وفات این عالم متقی در بلاد اسلامی مراسم ترحیم برگزار شد.[۱۵]

پانویس

  1. معارف الرجال، ‌محمد حرزالدین، ج1، ص115.
  2. معارف الرجال، ج 1، ص 115 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.
  3. دائره المعارف تشیع، ج 2، ص 224.
  4. همان، ج 2، ص 223 و معارف الرجال، ج 1، ص 94.
  5. معارف الرجال، ج 1، ص 308 ـ 313.
  6. همان، ج 3، ص 96 ـ 100.
  7. معارف الرجال، ج 1، ص 115 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.
  8. حاج آقا نورالله اصفهانی، موسی نجفی، ص 42.
  9. معارف الرجال، ج 1، ص 115 و گلشن ابرار، ج 1، ‌ص 292.
  10. ریحانه الادب، ج 3، ص 421.
  11. معارف الرجال، ج1، ص117.
  12. همان، ج 2، ص 396 ـ 298.
  13. ریحانه الادب، ج 1، ص 304.
  14. گلشن ابرار، ج 2، ص 602 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.
  15. معارف الرجال، ج 1، ص 117؛ اعیان الشیعه، ج 3، ص 403 و ریحانه الادب، ج 3، ص 422 و 423.

منابع

تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "حاج سید اسماعیل صدر" از مهدي احمدي.