سید احمد خوانساری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

منبع: تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، صفحه 510

نویسنده: عقيقي بخشايشي

مرحوم آیت الله العظمی الحاج السید احمد بن الحاج یوسف الخوانساری قدس سره الشریف، از سادات عظام و فقهای كرام است كه با سی تبار نسب به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می رساند او یكی از پرچمداران فقه و فقاهت و یكی از مراجع عظام و عالی‌قدر و فقهای نامدار شیعه در قرن چهاردهم هجری می باشد.

ولادت:

او در 18 ماه محرم 1309 در شهر ادب پرور خوانسار در یك خانواده روحانی دیده به جهان گشود، و تحت عنایت پدر و مادر دلسوز رشد و نما كرد و علوم مقدماتی را در زادگاه خود از محضر علمای آن سامان، به ویژه مرحوم آیت الله حاج سید محمد حسن (متوفی 1337 ه.ق) و دامادشان، مرحوم آیت الله حاج سید علی‌اكبر خوانساری فراگرفت. سپس جهت تكمیل معلومات به حوزه اصفهان مهاجرت نمود و از محضر آیات عظام: مرحوم حاج میر محمدصادق مدرس، آخوند ملا عبدالكریم جزی و میرزا محمدعلی تویسركانی فراگرفت.

آنگاه محض رفع عطش دانشجویی خویش، جهت تكمیل معلومات به دارالعلم نجف اشرف عزیمت نمود و در آن حوزه هزار ساله، دو سال در درس آیت الله آخوند خراسانی و چندین سال هم در درس مرحوم صاحب العروه و مرحوم آیت الله آقا ضیاء عراقی و اساتید دیگر فقه و اصول شركت جست تا به مدارج عالیه علمی در بخش فقه، اصول، فلسفه و ریاضیات نائل آمد سپس در سال 1335 ه.ق با دست پر به ایران بازگشت و در اراك اقامت گزید و از محضر پرفیض آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری در اراك استفاده شایانی برد.

پس از آن كه آیت الله حائری در سال 1340 ه.ق بنا به دعوت حوزه علمیه قم، در آن شهر اقامت گزید، مردم اراك از محضر ایشان درخواست نمودند كه مرحوم خوانساری به جای ایشان اقامه جماعت و رفع مراجعات مردم را بنماید. مرحوم حائری با این امر موافقت كردند پس از مدتی اقامت در اراك در یكی از جلسات از آیت الله مؤسس شنیده شد كه فرموده بودند كه ما می خواستیم آقای سید احمد خوانساری، اعلم علمای شیعه باشد، ولكن ایشان قناعت كردند كه اعلم علمای اراك باشند.

محض شنیدن این سخن كه حاكی از رضایت ضمنی آیت الله مؤسس در مورد حضور ایشان در قم بود، به قم مهاجرت و در این شهر اقامت می گزینند. پس از دو ماه از ورود ایشان، آیت الله حائری محل اقامت نماز جماعت خود را در مدرسه فیضیه به ایشان تفویض، و در اولین جلسه جماعت، خود شخصاً شركت نموده و نماز خود را به ایشان اقتدا می كنند. به این ترتیب عدالت و شایستگی معنوی ایشان را تایید می فرمایند.

مرحوم خوانساری در مدت اقامت خود در قم، از احترام و تجلیل خاص مدرسین و فضلا برخوردار بوده اند در درس خارج ایشان جمعی از بزرگان و معاریف حوزه شركت می جستند و افرادی مانند امام موسی صدر، و آیت الله منتظری از شاگردان فقه و فلسفه ایشان بشمار می آیند.

اقامت در تهران:

پس از درگذشت آیت الله حاج آقا یحیی سجادی، امام جماعت مسجد سید عزیزالله در محرم 1370 ه.ق، جمعی از اهالی تهران از مرجع بزرگ آیت الله العظمی بروجردی تقاضا می كنند كه شخصیت بزرگی را به تهران اعزام نمایند تا در مسجد حاج سید عزیز الله اقامه جماعت نموده و به امور دینی مردم و حل و فصل مسائل مباشرت نماید.

مرحوم آیت الله بروجردی شخص باكفایت آیت الله خوانساری را كه از نظر زهد، تقوا و مبارزه با هوای نفس مشهور عام و خاص بودند، به تهران اعزام و تا آخر عمر در مسجد حاج سید عزیزالله تهران به اقامه نماز جماعت و تدریس خارج فقه و اصول مشغول، و عمر پربركت خود را در خدمت به اسلام و حوزه های علمی سپری نمودند.

حقیر در اوایل جوانی كه در ارتباط با دانشگاه و مسائل مربوط به نشر كتاب، رفت و آمد بیشتری داشتم، و نوعاً مسیرم از داخل بازار سرای گلستان و بوستان انجام می گرفت، نزدیكی های ظهر، سید بزرگوار و جلیل القدری را می دیدم كه همراه یك نفر، بدون كوچكترین تشریفات و بیا و برو، از میان محیط شلوغ و مردم مشغول كسب و داد و ستد عبور می نماید و به سوی مسجد سید عزیزالله در حركت می باشد.

در حركت و رهسپاری ایشان، كوهی از وقار و متانت را می دیدم كه روح و روحانیت و صفا و معنویت را به تماشاگران می بخشید، و معنویت اسلام را به بازاریان و مردم غرق در مادیات عرضه می كرد با مشاهده ایشان، بازاریان كركره ها را پائین كشیده، به سوی نماز جماعت می شتافتند همین مرجع بزرگوار گاهی در راه بندان های بازار، همانند مردم عادی متوقف و بدون كوچكترین امتیاز و تشخص، با یك حالت عادی و خاكی عبور و مرور می نمودند.

بعدها شناختم كه چه گنجینه ای بوده است، به حدی كه حضرت امام پس از فوت آیت الله بروجردی، پیشنهاد داشته اند كه آیت الله خوانساری به قم بازگردند و همه پشت سر او بایستند و مرجعیت نیرومند و پایدار شیعه را استحكام بخشند، و از تعدد رساله ها كه همان تشعب و پراكنده ساختن قدرت شیعه است، جلوگیری به عمل بیاورند از این پیشنهاد معلوم می گردد كه آن مرحوم، شایستگی و لیاقت چنین مدیریت والایی را داشته است كه كاندیدای چنین مرتبت و منزلت باشند.

مرجعیت عمومی:

پس از درگذشت آیت الله العظمی بروجردی، جمع كثیری از مردم ایران و برخی از كشورهای مجاور، به ایشان رجوع و از رساله ایشان استفاده كردند، و در اواخر، مرجعیت ایشان عظیم‌تر و فراگیرتر گردید، به حدی كه اداره مالی حوزه های علمی ایران و سایر بلاد، بیشتر بر دوش مبارك ایشان قرار داشت، و آنچنان از نظر امكانات مالی نیرومند و پرتوان بود كه شهریه اش چندین ماه پس از رحلت نیز استمرار داشت.

تالیفات:

از تالیفات این فقیه نامدار و زاهد پارسا، كتاب های زیر قابل ذكرند:

  • 1. جامع المدارك فی شرح المختصر النافع، در 7 مجلد، چاپ انتشارات اسماعیلیان قم، یك دوره فقه استدلالی منقح و مهذبی است كه جامع وجازت لفظ و دقت و گستردگی مطالب می باشد.
  • 2. العقائد الحقه، در علم كلام، پیرامون معتقدات شیعه و دفاع از مبانی كلامی آن.
  • 3. حاشیه بر العروه الوثقی.
  • 4. رساله عملیه توضیح المسائل.
  • 5. رساله مناسك حج.

مداخله در امور سیاسی:

معظم له از آغاز نهضت اسلامی به رهبری روحانیت، سهم ارزنده و مؤثری داشته اند و حق بزرگی نسبت به شكل گیری پایه های انقلاب اسلامی دارند. در آن روزهای نخستین كه همراه دیگر علما در بازار تهران به حالت اعتراض نسبت به اعمال دستگاه حركت می نمودند، مورد هجوم پلیس و ماموران امنیتی قرار گرفتند و مقداری از ناحیه پا جراحت برداشتند از ایشان اعلامیه های متعددی درباره انقلاب صادر شده است.

نمونه ای از اعلامیه‌های ایشان:

ایشان به مناسبت تبعید حضرت امام به تركیه و توقیف برخی دیگر از بزرگان،اعلامیه زیر را صادر نمودند:

«بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه رب العالمین والصلوه والسلام علی خیرخلقه محمد وآله الطاهرین ولا حول ولا قوه الا باللّه العلی العظیم. حوادث اسف آور یكی دو روز اخیر كه منجر به قتل و جرح یك عده مردم بی گناه و توقیف حضرت آیت الله خمینی و آیت الله قمی و دیگر آقایان عظام شده است، موجب كمال تاثر و تاسف حقیر گردید با كمال تعجب مشاهده می شود. مسئولین امنیت كشور با نهایت گستاخی حضرات آقایان مراجع عظام و علمای اعلام دامت بركاتهم را موافق اموری كه مبانیت آن ها با شرع مطهر محرز و مكرر تذكر داده شده است، جلوه می دهند. حقیر در این موقع حساس، لازم می دانم اولیا امور را متذكر سازم انجام این گونه اعمال ضدانسانی نسبت به حضرات علمای اعلام، و قتل و جرح مردم بی پناه، نه تنها موجب رفع غائله نخواهد بود، بلكه جز تشدید امور و ایجاد تفرقه و وخامت اوضاع، اثر دیگری نخواهد داشت موجب كمال تاسف است كه باید حریم مقدس اسلام و روحانیت از طرف اولیای امور این چنین مورد تجاوز قرار گیرد انا للّه و انا الیه راجعون. از خداوند متعال عز اسمه مسالت دارم كه اسلام و مسلمین را در كنف عنایات خود از همه حوادث، مصون و محروس بدارد و ما توفیقی الا بالله، علیه توكلت والیه انیب الاحقر احمد الموسوی الخوانساری، 13 محرم 1383 ه.ق».

ایشان علاوه بر اعلامیه فوق، اعلامیه ها و تذكرات فراوانی در مواقع حساس صادر نموده اند و پس از پیروزی انقلاب نیز تذكرات و خیراندیشی هایی نسبت به اولیای امور جمهوری اسلامی داشته اند، و این امور همه نشانگر آن می باشد كه ایشان در تمام موارد، از مولی و پیشوا و حجت الله فی الارضین الهام می گرفتند و كوچكترین پیروی از هوای نفس و انانیت و خوش آیند مردم نداشته اند.

رحلت:

سرانجام این عالم بزرگوار، پس از 96 سال عمر پربركت، در اثر كسالت در نخستین ساعات بامداد روز شنبه مورخ 30/10/63 مطابق 27 ربیع الثانی 1405 ه.ق دار فانی را وداع، و به دیار جاودان شتافت، و جهان اسلام و حوزه های علمیه را عزادار ساخت.

به مجرد انتشار خبر ارتحال این فقیه ربانی، امام امت به حوزه های علمی تسلیت گفت و درس های حوزه یك هفته تعطیل شد، و از طرف دولت در سراسر كشور عزای عمومی اعلام، و بازار تهران هم سه روز تعطیل گردید جنازه مطهرایشان به قم انتقال یافته، و در جوار استاد بزرگوار خود، در حرم كریمه اهل بیت،حضرت معصومه علیهم السلام مدفون گردید.

دو اعلامیه تسلیت:

امام امت در اعلامیه تسلیت فرمودند: «بسم اللّه الرحمن الرحیم انا للّه و انا الیه راجعون خبر رحلت مرحوم مغفور آیت الله خوانساری رحمه الله علیه موجب تاسف و تاثر گردید این عالم جلیل بزرگوار و مرجع معظم كه پیوسته در حوزه های علمیه و مجامع متدینه مقام رفیع و بلندی داشت و عمر شریف خود را در راه تدریس، و تربیت و علم و عمل به پایان رساند، حق بزرگی بر حوزه ها دارد، چه این كه با رفتار و اعمال خود و تقوا و سیره خویش، پیوسته در نفوس مستعده، مؤثر و موجب تربیت بود. از خداوند تعالی برای ایشان رحمت و مغفرت، و برای علمای اعلام و حوزه های علمیه صبر و اجر خواستارم والسلام علی عبادالله الصالحین روح الله الموسوی الخمینی 29 دیماه 1363 ه.ش».

پیام آیت الله العظمی گلپایگانی:

آیت الله العظمی گلپایگانی كه علاقه فراوان و ارتباط عمیقی بین آن دو بزرگوار حاكم بود، در تلگراف تسلیت چنین می نویسد: «بسم اللّه الرحمن الرحیم ثلمه لاتسد وكسر لایجبر با كمال تاسف رحلت مرجع عالیقدر، بقیه السلف و اسوه فضایل و تقوا و فقیه اهل بیت علیهم السلام حضرت آیت الله آقای حاج سید احمد خوانساری قدس سره را به آستان اقدس بقیه الله ارواح العالمین له الفدا و به محاضر علمای اعلام و حوزه‌های علمیه و به عموم ملت مسلمان و شیعیان جهان تسلیت عرض می كنم. آن فقید روحانیت در علم و عمل و مخالفت هوی و اطاعت مولی و ترك اقبال به دنیا و انقطاع الی اللّه و جامعیت علمی و تدریس و تالیف و عبادت و تواضع در بیش از نیم قرن مشار الیه بالبنان و مسلم بین اقران بود ضایعه رحلت ایشان را نمی توان با توصیفات بیان كرد، و بیش از حد تصور با فقدان ایشان در حصن و حصین رخنه افتادانا للّه و انا الیه راجعون. محمدرضا الموسوی الگلپایگانی».

تحلیلی جزئی از دو تسلیت مهم:

این دو اعلامیه تسیلت از دو سید سند و دو مرجع معتمد و بزرگوار كه هر دو در یك مكتب و در یك مدرس و پیش یك مدرس و معلم تعلیم دیده اند، در حق یك همدوره و همكلاس و هم مكتب و هم محضر سند گویا و نشانه بس مستحكم در عظمت شان و علو مقام آن فقیه ربانی و مجتهد صمدانی می باشد كه طوبی له و حسن مب.

امام بزرگوار در حق ایشان می نویسند: «او با رفتار و اعمال خود و تقوا و سیره خویش پیوسته در نفوس مستعده مؤثر و موجب تربیت بود». این سخن نشانگر آن معنی است كه خود عمل منهای سخن و نطق، سازنده است و كارساز آن فقیه بزرگوار چندان اهل سخن و بیان و نطق و گفتار نبود، اما عمل و تقوای بوذری و زهد و پارسایی بحرالعلومی، و قداست و نزاهت مقدس اردبیلی را در عصر مادیات و در مرز تزاحم امیال و شهوات نفسانی، یعنی قلب بازار تهران را داشت، به حدی كه با سیره عملی خویش مردم را به معنویت اسلام و حقانیت روحانیت و تقوی جلب می نمود، نه با بیان و گفتار.

اما اعلامیه آیت الله العظمی گلپایگانی، موج بلندتر و سوز بیشتری دارد نشان می دهد كه جایگاه او در قلب وی مؤثرتر و جانكاهتر بوده است جایی كه در آغاز اعلامیه می نویسد: «شكاف غیرقابل انسداد و شكست غیرقابل جبران به حریم دین و مرز روحانیت اسلام وارد آمده است كه هرگز قابل جبران نیست.» و آن گاه از وی به عنوان یادگار سلف و ذخیره گذشتگان و الگوی فضایل مخالف هوی و هوس و مطیع امر مولی و تارك دنیا و منقطع الی الله و جامع بین علم و عمل یاد می كند، نشانه ها و اماراتی كه امام علیه السلام در مرجع تقلید تعیین فرموده اند، و نكته مهمتر آنجا است كه می فرمایند: «ایشان بیش از نیم قرن با این اوصاف و صفات، بین اقران و امثال مشارالیه بالبنان و مسلم بین اقران و نظایر بوده است» طبیعی است رخنه ای كه با چنین ضایعه ای به اركان دژ اسلام رخ دهد، به این زودی ها قابل جبران نخواهد بود.