سید جعفر دارابی کشفی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۵ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (افزودن 1 رده و محتوا به کمک منبع جدید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

سیدجعفربن ابواسحاق دارابی، دانشمند علوم عقلی و دینی قرن دوازدهم و سیزدهم هجری است.

ولادت و نسب سيد جعفر دارابی کشفی

سید جعفر کشفی[۱] در سال 1189 ق. در اصتهبانات ـ از توابع استان فارس ـ چشم به جهان گشود. پدرش، سید یعقوب از علمای مشهور شهر داراب بود. سید یعقوب پس از مدتی، داراب را ترک و در اصتهبانات سکونت کرد و در آن جا با دختر شیخ حسین بحرانی ـ که زنی فاضل و اهل علم بود ـ ازدواج نمود. وی پس از چند سال اقامت در اصتهبانات، همراه خانواده‌اش روانه داراب شد و سرانجام در حدود سال 1198 ق وفات یافت و در آن دیار دفن گردید.

تحصیلات سيد جعفر دارابی کشفی

سید جعفر پس از ارتحال پدر، همراه مادرش به اصتهبانات رفت و در آن جا تحصیلات مقدماتی را به پایان رسانید. وی اندکی از دروس مقدماتی را نزد مادر دانشمندش دختر شیخ حسین بحرانی گذارنید. پس از رحلت مادرش رهسپار حوزه علمیه یزد شد و در آن جا دوره سطح را طول چهار سال به پایان رسانید و در نوزده سالگی به نجف اشرف هجرت کرد و از محضر استادانی چون علامه سید مهدی بحرالعلوم بهره‌مند شد. وی در مدت کوتاهی به مدارج والای اخلاقی و علمی‌‌ رسید و از مدرسان نجف اشرف محسوب شد و به تربیت شاگردان فراوانی توفیق یافت.

در آشوب عراق (حمله وهابیون به کربلا و نجف)، به ایران مسافرت کرد و در اثر دعوت‌های پی در پی شاهزاده محمدتقی میرزا به بروجرد آمد و در این دیار اقامت گزید؛ از این رو، دانشمندان زیادی از اطراف به محضرش شرفیاب شده و علوم گوناگونی را فراگرفتند.[۲] یکی از دلائل سفرهای متعدد علامه کشفی و عدم اقامت وی در یک منطقه، خودداری از پذیرش مقام «مرجعیت» بود؛ زیرا مسئولیت آن را بسیار سنگین و خطیر می‌‌دانست.

تألیفات سيد جعفر دارابی کشفی

علامه کشفی از دانش فراوان بهره‌مند بود؛ لذا در موضوعات مختلف کتاب‌هایی نوشته است؛ از جمله:

1. اجابه المضطرین:

وی نگارش این کتاب را در سفر زیارتی مشهد به توصیه حسام السلطنه[۳] آغاز کرد و در 1228 ق، به پایان رسانید. مباحث این کتاب عبارتند از: مفهوم دین، قوای انسانی، مسأله جبر و اختیار، ستایش و نکوهش دنیا، گناهان کبیره، همکاری با سلطان جائر، شرایط و ویژگی‌های مجتهد و رویدادهای قبل از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی و فرجه الشریف.[۴] این اثر در 1306 و 1377 ق در کشور هندوستان و ایران به چاپ رسیده است.

2. البرق والشرق:

این اثر شرح بعضی از احادیث است که به فارسی فصیح و موافق مشرب اهل عرفان نگارش یافته است؛ در این کتاب، اصل حدیث تحت عنوان «برق» و شرح آن «شرق» نامیده شده است.[۵]

3. سنا برق فی شرح البارق من الشرق:

این اثر، شرح عرفانی و فلسفی بر «دعای رجبیه» است که در سال 1252 ق. به نگارش درآمده است.[۶]

4. نخبه العقول فی علم الاصول

5. الشریفیه:

این اثر، منظومه‌ای در 340 بیت، درباره قواعد منطق است که به سال 1211 ق. در نجف اشرف سروده شده است و صدرالافاضل اصتهباناتی شرحی بر آن نوشته است.[۷]

6. البلدالامین فی اصول الدین:

منظومه‌ای است در 496 بیت که موضوع آن، نظریات کلامی‌‌ علامه کشفی است. حاج میرزا ابالحسن اصتهباناتی ملقب به «محقق العلما» بر آن، شرحی به نام «الحصن الحصین» نوشته است.[۸]

7. کفایه الایتام:

یک دوره فقه استدلالی است که علامه کشفی در سال 1240 ق به تقاضای محمدتقی میرزا به فارسی و با قلم ساده و روان نگاشته است. وی در این کتاب، شیعیان عصر غیبت را ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله می‌‌خواند.[۹]

8. الرق المنشور فی معراج نبینا المنصور:

این کتاب درباره اثبات معراج جسمانی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که در سال 1231 ق در عراق نوشته شده است.[۱۰]

9. الشهب القابوس المکرم والابواب القاموس المعظم:

این کتاب درباره حقانیت شیعه و تفسیر واژه‌هایی مانند نفاق، شورا و اجماع به بحث می‌‌پردازد؛ نگارش آن از سال 1255 ق شروع و در شعبان 1258 ق به پایان رسیده است.[۱۱]

10. صید البحر:

این کتاب دربردارنده مطالب گوناگون فلسفی، کلامی‌‌ و اعتقادی است.[۱۲]

11. الرطب الیابس فی الاجماع المتخالف المتعاکس.[۱۳]

12. جمع الشتات المتفرقه فی الاجماعات المحقه المحققه.[۱۴]

13. التنزیل فی معنی التأویل.[۱۵]

14. عکوس ملکیه شموس فلکیه:

موضوع اصلی این رساله، «تنزیه امام علیه‌السلام از اکل حرام» است و مباحث دیگر آن، عبارتند از: علم امام علیه‌السلام، عظمت امام علیه‌السلام ارتباط او با عالم ملکوت. این اثر در سال‌‌های قبل از 1255 ق. نوشته شده است.[۱۶]

15. منظومه‌ای در منطق:

این کتاب اولین اثر علامه کشفی است که در سال 1211 ق. در نجف اشرف به نگارش درآمده و صدرالافاضل شرحی بر آن نوشته است.[۱۷]

16. منظومه‌ای در علم صرف.[۱۸]

17. میزان الملوک والطوائف والصراط المستقیم فی سلوک الخلایق:

این کتاب در سال 1246 ق به نگارش درآمده؛ موضوعات آن بدین قرار است: عدالت، خلافت، سلطنت الملوک، کیفیت سلوک کارگزاران دولت، عاملان، اهل وعظ، قاضیان، صاحبان سرمایه و ثروت، کشاورزان، تاجران، صاحبان حرفه و صنعت...

علامه کشفی در این کتاب در صدد ارائه معیار و صراط مستقیم به طبقات و طوائفی است که به نظر او، هر یکی از آن‌ها در انجام کاری خداوند را در زمین جانشینی می‌‌کنند. این کتاب که در قواعد کشورداری است به درخواست حسام‌السلطنه (حاکم بروجرد) تألیف شده است. علامه کشفی در این اثر بر این باور بوده که «سیاست» باید در پرتو «دیانت» اجرا گردد؛ از این رو، با نگرانی و تأثر شدید، بسیاری از نابسامانی‌های عصر «قاجار» را در تظاهر به اجرای شریعت می‌‌داند.[۱۹]

وی ویژگی جامعه مطلوب و آرمانی را در سه مقوله خلاصه می‌‌کند:

  • الف) اجرای عدالت
  • ب) برقراری امنیت
  • ج) اجرای شریعت[۲۰]

18. تحفه الملوک فی السیر والسلوک (2 جلد):

این اثر در سال 1233 ق. به درخواست حسام السلطنه به نگارش درآمده است.[۲۱]

علامه کشفی در خاتمه این کتاب به تدبیر منزل و سیاست کشورداری می‌‌پردازد؛ به نظر وی «اخلاق» مبنای سیاست است و سیاست بدون آن، سامان نمی‌‌یابد. آخرین بخش این کتاب، «بررسی جنگ میان دو دولت اسلامی» است؛ وی کشته‌شدگان دولتی را که هدفش از جنگ، اقامه سنت پیغمبر و اعتلای دین حق است، «مجاهد» و «شهید» می‌‌داند. علامه کشفی در این کتاب بر صلح و دوری از جنگ بین دولت‌های اسلامی، تأکید می‌‌کند و فواید و ثمرات آن را برمی‌‌شمارد...[۲۲]

ذوق شعری

علامه سید جعفر کشفی، علاوه بر تبحر در فقه، اصول، کلام، فلسفه و عرفان، از ذوق ادبی و شعری نیز برخوردار بوده است. در کتاب «تحفه الملوک» شعرهای زیادی از وی مشاهده می‌‌شود؛ که این بیت از آن نمونه است:


زان آستان که قبله ارباب دولت است محروم بودن، از عدم قابلیت است

شاگردان سيد جعفر دارابی کشفی

علامه کشفی در مسیر نشر دانش و علوم، شاگردانی را تحویل جامعه داد که برخی از شاگردان وی در بروجرد[۲۳] عبارتند از:

1. سید حسین بروجردی فرزند سید محمدرضا (1277ـ1238 ق):

وی در شهرهای نجف، کربلا و بروجرد از محضر فقهای بزرگی چون: صاحب جواهر؛ شیخ محمدحسن کاشف الغطاء؛ شیخ محمدحسین، صاحب فصول؛ سید شفیع جاپلقی و سید جعفر کشفی، علوم فقه، اصول، تفسیر و رجال را فراگرفت و از سید عبدالله شبر اجازه نقل روایت گرفته است. در ضمن، پدر و فرزندان او به نام های سید نورالدین و سید عبدالحسین نیز از علما بودند.[۲۴]

2. ملا عبدالله بروجردی[۲۵] (متولد 1256 ق):

وی مقدمات علوم دینی را در بروجرد فراگرفت و سپس به اصفهان رفت و در آن جا فقه، اصول، حدیث و کلام را آموخت و بعد از بازگشت به بروجرد به تدریس، تبلیغ و اقامه نماز جماعت در مسجد «رنگینه» پرداخت. آثار او عبارتند از: «رساله فی صلاه»؛ «رساله فی اجماع»؛ «رساله فی مقدمه الواجب»؛ «رساله فی اجتماع الامر والنهی»؛ «رساله فی قطع».[۲۶]

3. حاج میرزا صالح لرستانی (متوفی 1321 ق):

وی در بروجرد نزد علامه کشفی علوم دینی را فراگرفت و سپس به نجف اشرف رفت و تحصیلات خود را تا درجه اجتهاد نزد میرزای شیرازی ادامه داد.[۲۷]

4. اورنگ زیب میرزا، فرزند حسام السلطنه[۲۸] (متوفی 1287 ق):

وی در زمان حکومت پدرش در بروجرد، از محضر دانشمندان این شهر مخصوصاً سید جعفر کشفی استفاده می‌‌کرد یکی از آثار این فقیه بزرگ طائفه قاجاریه عبارت است از: «مشارق الانوار فی احکام الله الواحد القهار المستنبطه من اخبار الأئمه الاطهار».

5. شیخ عبدالحسین بروجردی، فرزند زین‌العابدین:

وی برخی از تألیفات استادش را استنساخ کرده است، همچون «بلدالامین»؛ «نخبه العقول»؛ «شموس و عکوس»؛ «برق و شرق».[۲۹]

بین علمای شیعه بسیاری از اهل کرامات بوده‌اند؛ از آن جا که علامه سید جعفر کشفی اهل کشف و کرامت بوده است، به او لقب «کشفی» داده‌اند. سید جعفر کشفی با سلسله‌های زندیه و قاجاریه هم‌عصر بوده است؛ وی در دوران سلطنت کریم خان ـ بنیان‌گذار زندیه در اصتهبانات چشم به جهان گشود و کودکی و نوجوانی را در زمان جانشینان کریم خان تا انقراض آن سلسله و به قدرت رسیدن آقا محمدخان در فارس و یزد سپری کرد و سپس در زمان به قدرت رسیدن فتحعلی شاه، به عراق هجرت کرد.

از حوادث مهم این دوره می‌‌توان به جنگ‌های ایران و روس اشاره کرد؛ که به منظور دستیابی به دریای آزاد به وقوع پیوست و طی دو دوره (1228ـ1219 ق) و (1243ـ1241 ق) اوضاع داخلی ایران را تحت‌الشعاع خود قرار داد.

علاوه بر این، اذیت و آزار زائران ایرانی در عتبات عالیات، توسط دست نشاندگان امپراطوری عثمانی، از عواملی بود که در دوره فتحعلی شاه موجب درگیری‌های پراکنده و متعدد بین ایران و عثمانی گردید؛ این جنگ‌ها سبب تضعیف دو دولت ایران و عثمانی و تقویت انگلیس و روس شد! این اختلافات تا عهد ناصرالدین شاه ادامه داشت؛ در اوایل حکومت ناصرالدین شاه، علامه سید جعفر کشفی به دیدار حق شتافت.[۳۰]

دولت آرمانی کشفی

دولت آرمانی کشفی به حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه و حکومت امام مهدی عجل الله تعالی و فرجه الشریف در آخرالزمان عینیت می‌‌یابد و در زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و امام معصوم علیه‌السلام به عنوان سرسلسله عاقلان حضور دارد، هر کس که به تشکیل دولت همت گمارد و تحت نظر آن‌ها نباشد، دولت باطل می‌‌باشد؛ ولی در دوره‌ای که امام علیه‌السلام در غیبت است، دولت آرمانی کشفی به دولتی منحصر می‌‌شود که رهبر آن با عقل کل در ارتباط باشد و همانند منصب امامت دارای دو رکن «سیف» و «علم» باشد.

و در زمانی که این دولت مستقر نشود، علامه کشفی به تفکیک حوزه عرفیات و شرعیه تن می‌‌دهد و از مشروعیت سلطان عادل و لزوم تبعیت او از علوم عالمان ربانی، حمایت می‌‌کند و در آخر، به دولتی که از معیار و هنجارهای اسلام خارج باشد، لقب «جائر» می‌‌دهد و در شرایطی که آن دولت عزلش موجب فتنه و گسترش هرج و مرج نشود، او را از حکومت برکنار می‌‌کند.[۳۱]

عوامل بقا و زوال دولت[۳۲]

علامه کشفی در جواب این سوال که: چه عوالمی‌‌ دولت را نگاه می‌‌دارد و چه عواملی باعث نابودی آن می‌‌شود؟ به چند عامل اشاره می‌‌کند:

1. عدالت:

علامه کشفی با اشاره به حدیث «الملک یبقی بالعدل مع الکفر ولایبقی مع الظلم بالایمان»[۳۳] مهمترین عامل بقای دولت را، «عدالت» می‌‌داند.

2. نظارت بر عملکرد کارگزاران:

افرادی که به همکاری دعوت می‌‌شوند، در بقا و زوال دولت نقش بسیار مهمی ‌‌دارند؛ از این رو، سلطان باید پس از احراز راستی، ثبات و اهل بیت، منصب‌های حکومتی را به افراد شایسته بدهد و همیشه از احوال کارگزارانش آگاهی داشته باشد تا آن‌ها بر کار خلاف، جسارت نداشته باشند.

3. خصال نیکو:

علامه کشفی از میان خصال نیکو «احسان» را بیش از هر خصلتی در ثبات حکومت، موثر می‌‌شمرد و در این راستا، احسان به مردم را مایه قدرت می‌‌داند و می‌‌فرماید: «بعد از فراغ از استعمال قوانین عدالت، باید که به رعایا احسان نماید و خیراتی که زیاد بر قدر واجب ممکن باشد به ایشان برساند، چون بعد از خصلت عدالت، هیچ خصلتی و فضیلتی در امور سلطنت سلاطین و پادشاهان، بهتر و بزرگتر از احسان نمی‌‌باشد.

و باید که در احسان نمودن، التزام خصلت هیبت را بنماید؛ که احسان بدن هیبت، موجب بطر، تجاسر، زیادیت حرص و طمع زبردستان می‌‌گردد و بعد از آن اگر همه ملک را به ایشان بدهد، هر آینه راضی و قانع نمی‌‌شوند.

4. وحدت در جامعه:

علامه کشفی همچنین عدم تفرقه و وحدت را در جامعه مهم شمرده و بقای دولت را مشروط به آن می‌‌داند.

5. تجمل‌گرایی:

یکی از عوامل مهم زوال دولت‌ها، تجمل‌گرایی می‌‌باشد؛ علامه کشفی در این خصوص می‌‌فرماید: «اگر سلطان به تمتع و التذاد مشغول گردد و اغفال در امور مملکت نماید و به توهم این که چون امور به ید تصرف من است، باید که در راحت، فراغت و اوقات تمتع و لذت بیفزاید، البته خلل، وهن و فساد در مدینه راه یابد و فتح باب شهوات گردد و سعادت به شقاوت و خیرات به شرور، مبدل گردد و نظام، روی به انحلال و هرج و مرج نهد».[۳۴]

علامه کشفی در پایان چنین تأکید می‌‌کند: «چنان که قوام بدن به طبیعت و قوام طبیعت به نفس، و قوام نفس به عقل است، همچنان قوام مدن و اهل عالم به ملوک است و قوام ملوک به تدبیر و سیاست، و قوام سیاست به استعمال نور و قانون عقل و حکم و ناموس شرع است که همگی قواعد حکمت است. و چون قواعد حکمت، نور عقل و آثار شرع در مدینه متعارف و معروف گردد، هر آینه نظام حاصل آید و موجودات به کمالات خود توجه یابند. و چون برخلاف این باشد، هر آینه حذلان به ناموس حق و ظلمت به نور عقل و به قواعد حکمت برسد و قوام ملک و زینت ملوک و سلاطین زایل گردد و جور تغلب، فتنه، تجارت و هرج و مرج پدید آید و رسوم مروت و حدود انسانیت مندرس گردد و کرامت به ذلت و نعمت به نقمت و ربح به خسارت، متبدل گردد و خاصیت مدن و اهل مدن و ریاست و روسا همگی برطرف گردد».[۳۵]

وي قائل به تواماني دين و دولت است. استدلال وي بر اين مساله اين است كه دين و شريعت، بدون قدرت دولت، كاملامحقق نمي شود و دولت غيرديني جز دفع هرج و مرج، نتيجه اي براي بشر به ارمغان نمي آورد.

وفات سيد جعفر دارابی کشفی

سرانجام سید جعفر کشفی بعد از سال‌ها تحصیل، تدریس، تحقیق، خدمت به جامعه و گسترش مذهب تشیع، در سال 1267 ق. بدرود حیات گفت و به «جنه النعیم» شتافت و پیکر مطهرش نیز پس از تشییع باشکوه، در جنب مسجد «دور خواهران» بروجرد دفن گردید. سید حسین بروجردی، نویسنده نخبه المقال درباره تاریخ مرگ استادش کشفی، چنین سروده است:


سیدنا الاصفی الجلیل جعفر ابن ابی اسحق المفسر

قد کان بدراً لسماء العلم و بعد لمح غاب نجم العلم

در این بیت، «غاب نجم العلم» به تاریخ وفات (1267) و «لمح» به مدت حیاتش (78 سال) اشاره دارد.[۳۶]

پانویس

  1. نسب وی با سی و چهار واسطه به امام موسی بن جعفر علیهماالسلام منتهی می‌‌شود.
  2. اجابه المضطرین، علامه کشفی، ج 1، مقدمه.
  3. حسام السلطنه، از طایفه قاجار و حاکم بروجرد بود.
  4. الذریعه، ج 1، ص 120؛ میزان الملوک والطوائف، با تصحیح عبدالوهاب فراتی، ص 19.
  5. الذریعه، ج 3، ص 87، ریحانه الأدب، ج 6 و 5، ص 60.
  6. الذریعه، ج 12، ص 232؛ میزان الملوک والطوائف، ص 23.
  7. اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 29.
  8. میزان الملوک والطوائف، ص 8؛ اجابه المضطرین، ج 1، مقدمه.
  9. اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 28؛ دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 209.
  10. اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 30؛ اجابه المضطرین، ج 1، مقدمه.
  11. اجابه المضطرین، ج 1، ص مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 3.
  12. همان، ص 30.
  13. همان، ص 31.
  14. اجابه المضطرین، ج 1، مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 31.
  15. همان، ج 1، مقدمه، همان، ص 31.
  16. همان، ج 1، مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 30؛ میزان الملوک والطوائف، ص 22.
  17. اجابه المضطرین، ج 1، مقدمه.
  18. همان.
  19. اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 28.
  20. میزان الملوک والطوائف، ص 25.
  21. همان، ص 20.
  22. اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 26.
  23. از شاگردان وی در غیر بروجرد، اطلاعی در دست نیست.
  24. دانشنامه جهان اسلام، ج 3، ص 254.
  25. تاریخ بروجرد، ج 2، ص 262.
  26. دانشنامه جهان اسلام، ج 3، ص 254.
  27. تاریخ بروجرد، ج 2؛ دانشمندان بروجرد از قرن چهارم تا عصر حاضر، غلامرضا مولانا، ص 304.
  28. تاریخ بروجرد، ج 2، ص 305.
  29. همان.
  30. اندیشه سیاسی جعفر کشفی، ص 33.
  31. همان، ص 139.
  32. اقتباس از «اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی»، ص 197.
  33. ملک باقی می‌‌ماند به سبب عدل همراه کفر ولی باقی نمی‌‌ماند به وسیله ستم همراه با ایمان.
  34. تحفه الملوک، ج 2، ص 211، به نقل از اندیشه سیاسی، سید جعفر کشفی، ص 200.
  35. همان، ص 210.
  36. اجابه المضطرین، ج 1، مقدمه.

منابع

  • تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 4، زندگی نامه "سيد جعفر دارابی کشفی" از مسيب كياني
  • دانشنامه جهان اسلام، "مدخل کشفی" از سارا قاسمی،بازیابی: 18 فروردین 1393.
  • سيد جواد ميرخليلي،از فاضل هندي تا آيت الله كاشاني، روزنامه جام جم ، شماره 2498 ،23/11/87 ،صفحه 11 ،مگ ایران، پایگاه اطلاعات نشریات کشور،بازیابی: 18 فروردین 1393.