سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۶ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
<<انعام اعراف انفال>>
شماره: ۷
جزء : ۸و۹
محل نزول: مکه
ترتيب نزول : ۳۹
تعداد آیه : ۲۰۶
متن و ترجمه سوره

فهرست سوره‌های قرآن

سوره اعراف هفتمین سوره قرآن کریم و دارای 206 آیه است.

نزول سوره اعراف

این سوره مكى است[۱] و در ترتیب مصحف، پس از «انعام» و پیش از «انفال» قرار گرفته و در ترتیب نزول، سى و نهمین سوره است كه پس از «ص» و پیش از «جن» نازل شده است[۲] و در برخى روایات، ترتیب نزول، ردیف‌هاى 35، 36، 37، 38 و حتى 108 را به خود اختصاص داده است.[۳] برخى مفسران آیات 163 ـ 172 آن را مدنى دانسته‌اند.[۴]

برخى پژوهشگران با استناد به روایتى مرسل[۵] و وجود عبارات و تعبیرات مشابه و مشترك در اعراف و بقره، مدنى بودن این سوره را ترجیح داده‌اند، در حالى كه تشابه میان بخش‌هاى مختلف سوره اعراف با دیگر سوره‌هاى مكى مانند سوره هود، سوره شعراء، سوره نوح، سوره یونس و... بسیار بیشتر از شباهت این سوره با بقره است، افزون بر آن كه صرف شباهت بخش‌هایى از این سوره با بخش‌هایى از سوره بقره براى مدنى بودن آن كافى نیست.

در ترتیب نزول، اولین سوره‌اى است كه حروف مقطعه آن بیش از یك حرف است زیرا سوره‌هاى قبل از آن با یك حرف آغاز شده است؛ مانند: «ن»، «ق» و «ص».[۶]

تعداد آیات سوره اعراف

اعراف داراى 206 آیه است[۷] و برخى «المص» را آیه مستقل ندانسته و شمار آیات آن را 205 دانسته‌اند.[۸] این سوره 3341 كلمه[۹] دارد. در شمار آیات پس از سوره بقره و در تعداد كلمات و حروف پس از سوره بقره و سوره نساء بلندترین سوره قرآنى و در سوره‌هاى مكى طولانى‌ترین آن‌ها و یكى از 7 سوره طولانى (سبع طوال) قرآن كریم است.[۱۰]

نام سوره اعراف

نام سوره از واژه «الاَعراف» در آیه 46 آن گرفته شده است و از آن با نام‌هاى «المص»، «میقات» (برگرفته از آیه 143) و «میثاق» (برگرفته از آیه 173) نیز یاد شده است.[۱۱]

برخی ویژگی های سوره اعراف

علامه طباطبایى مى‌گوید: آغاز شدن سوره اعراف با حروف «المص» نشان آن است كه این سوره افزون بر مضامین و موضوعات سوره‌هاى آغاز شده با «الم» بر مضامین و موضوعات سوره «ص» نیز مشتمل است.[۱۲]

مأمور ساختن پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله به انذار در آیات نخست این سوره و فرمان به سیره حسنه و رفتار ملایم در آیات پایانى براى نفوذ سخنش در دل‌ها، نشان از ارتباط معنایى میان آغاز و انجام این سوره دارد.[۱۳]

آیه 206 سوره از آیات سجده‌دار قرآن است كه شیعه و نیز شافعى از اهل سنت سجده آن را مستحب و دیگر فرقه‌ها واجب مى‌دانند.[۱۴] برخى از آیات این سوره از شهرت بیشترى برخوردار گشته و به «سوره اعراف» (آیه 46)[۱۵]، «عرش»[۱۶] یا «سخره[۱۷]» (آیه 54)، «میثاق»[۱۸] یا «ذر» (آیه 172) موسوم شده است. (=>آیات نامدار)

فضاى نزول و غرض سوره اعراف

با توجه به این كه سوره اعراف بعد از سوره ص و قبل از سوره جن نازل شده باشد و با توجه به این كه نزول سوره جن پس از بازگشت رسول اكرم صلى الله علیه و آله از سفر تبلیغى طائف در سال دهم بعثت[۱۹] بوده مى‌توان نتیجه گرفت كه نزول اعراف قبل از معراج پیامبر در مكه واقع شده است.[۲۰]

در این دوره مشركان مكه سخت‌ترین مخالفت‌ها را با پیامبر روا داشته و از هیچ كوششى براى جلوگیرى از انتشار دعوت توحیدى رسول خدا صلى الله علیه و آله كوتاهى نمى‌كردند كه یك نمونه آن محاصره اقتصادى سه ساله در شعب ابى‌طالب بود.

در چنین شرایطى سوره مبارك اعراف نازل شد تا بار دیگر عهدى را كه خداوند از آدمیان گرفته است تا او را بپرستند و چیزى را شریك او قرار ندهند به آنان یادآور شود و سرنوشت امت‌هاى عهدشكن پیشین و مكذبان پیامبران را خاطرنشان سازد،[۲۱] از این‌رو باید گفت: سوره اعراف براى تبیین اهمیت پایبندى انسان‌ها به عهدى كه با خدا بسته بودند، فرود آمد.[۲۲]

محتواى سوره اعراف

سوره اعراف با ذكر مقدمه‌اى درباره اهمیت پیروى از دستورات انبیاء علیهم‌السلام آغاز مى‌شود و از مردم مى‌خواهد از فرمان‌هاى خدا كه به صورت وحى بر انبیاء فرود آمده پیروى كنند و از فرجام شوم اقوامى كه بر اثر مخالفت با پیامبران نابود شدند، عبرت بگیرند و بدانند كه حسابرسى اعمال در روز قیامت حتمى و حق است. (آیات 1 ـ 9)

فصل نخست این سوره با بیان داستان عبرت‌انگیز حضرت آدم علیه‌السلام و تلاش‌هاى شیطان براى اغواى او آغاز مى‌گردد و آنگاه به 4 فرمان الهى كه ضامن رشد و سعادت انسان در دنیا و آخرت است، اشاره مى‌كند. این فرمان‌ها كه همگى با خطاب «یا بَنى آدمَ» آغاز مى‌شود پیوند آشكارى با عوامل لغزش آدم و حوا دارد و بدین‌سان از فرزندان آدم مى‌خواهد كه با رعایت این نكات از گمراهى و سقوط در امان بمانند.

این اصول چهارگانه كه همان پیمان‌هاى خداوند با انسان است درباره رعایت تقوا،[۲۳] پیروى نكردن از شیطان،(27ـ30) پیمودن مسیر اعتدال در زندگى و اجتناب از اسراف و زیاده‌روى (31ـ34) و پیروى از دستورات انبیاى الهى(35) است.

ادامه آیات این بخش به مقایسه سرانجام پیروان انبیا و متكبران تكذیب كننده آیات خدا مى‌پردازد و با ترسیم شرمندگى و پشیمانى منكران انبیاء با تعابیرى همچون جاودانگى مستكبران در آتش،(36) نفرین دوزخیان به یكدیگر،(38) دو چندان شدن عذاب،(38) احاطه عذاب دوزخ از بالا و پایین بر آنان،(41) به فرجام شوم و دردناك كافران اشاره مى‌كند.

در مقابل، بهشت جاویدانِ مؤمنانِ معتقد به حقانیت پیامبران و نیكوكار را یادآور مى‌شود. سپس صحنه عبرت‌آموزى از مكالمه بهشتیان با دوزخیان را كه به پشیمانى دوزخیان و اعتراف آنان به نادرستى رفتارهایشان در دنیا مى‌انجامد گزارش مى‌كند.

در این صحنه به حضور مردانى كه در جایگاهى به نام اعراف جاى دارند، اشاره كرده كه بر بهشتیان سلام كرده و از دوزخیان بیزارى مى‌جویند. درباره شأن و مقام اصحاب اعراف اختلاف بسیارى میان مفسران وجود دارد[۲۴] تا آنجا كه برخى آن‌ها را برترین بندگان خدا همچون پیامبران و امامان علیهم‌السلام به شمار مى‌آورند[۲۵] و برخى دیگر آن‌ها را از افراد ضعیف الایمان و گناهكاران مى‌دانند[۲۶]. ( =>  اصحاب اعراف)

پس از بیان فرجام اهل دوزخ به تشریح دلایل گرفتارى آن‌ها به عذاب ابدى مى‌پردازد و امورى همچون انكار پیامبران الهى و بى‌توجهى به ربوبیت و خالقیت خداوند را دلایل اصلى این عذاب برمى‌شمارد و از مشركان مكه مى‌خواهد با تضرع و زارى خدا را بخوانند، در زمین فساد نكنند و به رحمت الهى دل ببندند و شكرگزار نعمت‌هاى الهى باشند.

فصل دوم سوره (آیات 59 ـ 179) به گزارشى تاریخى از مخالفت‌هاى اقوام پیشین با تعالیم انبیاء و چگونگى برخورد آن‌ها با پیمان‌هاى الهى اختصاص دارد. این نمونه‌ها كه به ترتیب تاریخى بیان شده است از داستان حضرت نوح علیه‌السلام آغاز مى‌شود و به قصه حضرت موسى كه از همه مبسوط‌تر است، خاتمه مى‌یابد.

به گزارش این آیات، نخستین اقدام پیامبران در برابر كافران و گناهكاران این بود كه میثاق الهى را خاطرنشان سازند و آن‌ها را از پرستش غیر خدا بازدارند، از این‌رو از زبان بیشتر پیامبران این عبارت را نقل مى‌كند كه «یقَومِ اعبُدُوا اللّهَ ما لَكُم مِن اِله غَیرُهُ». (59، 65، 73، 85)

پیامبران با یادآورى نعمت‌هاى الهى آنان را به توحید و پیروى از فرمان‌هاى خدا دعوت مى‌كردند؛ اما انسان‌هاى سركش هر یك به ‌گونه‌اى از این میثاق الهى سر باز مى‌زدند و با ارتكاب گناهان و انكار سخنان انبیاء به بت‌پرستى و پیروى از هواى نفس مى‌پرداختند و به عذابى دردناك دچار شدند؛ قوم نوح او را گمراه خوانده(60) و رسالت وى را تكذیب كردند. خداوند نیز آن مردم نادان و كوردل را در سیلى سهمگین غرق و نابود ساخت.(64)

قوم عاد پیامبرشان را نادان و دروغگو نامیدند(66) و رسالت او را انكار كرده و به عبادت آنچه پدرانشان مى‌پرستیدند، مشغول شدند.(70) قوم ثمود كه به نعمت و لطف الهى قدرت ساختن قصرهاى عالى در دشت‌ها و تراشیدن خانه‌ها در كوه‌ها را یافته بودند(74) به قدرت خود مغرور شده و ناقه حضرت صالح را كه معجزه الهى و نشانه‌اى از سوى او بود پى كردند و خداوند نیز با زلزله‌اى بزرگ شهر آنها را درهم كوبید.(78)

قوم لوط كه براى نخستین ‌بار در تاریخ بشر به عمل زشت لواط روى آورده بودند(80) با بارانى از سنگریزه نابود شدند.(سوره اعراف/7،84؛ سوره هود/11،82) مردم شهر مدین نیز به مفاسد اخلاقى و اجتماعى دچار شدند و با كم‌فروشى و بت‌پرستى و آزار و اذیت اهل ایمان به فساد در زمین پرداختند و به نصایح پیامبرشان شعیب بى‌توجهى كرده و او را انكار كردند. خداوند نیز این قوم سركش را با زلزله‌اى ویرانگر نابود ساخت.(91)

پس از بیان سرگذشت انسان‌هایى كه عهد الهى را به فراموشى سپرده بودند، سنت الهى در هدایت و عذاب اقوام پیشین طى آیات 94 ـ 102 بیان مى‌شود؛ به گزارش این آیات خداوند قبل از كیفر هر قوم گناهكارى با فزونى نعمت یا نزول مصائب و مشكلات، زمینه بیدارى و بازگشت آنان را فراهم مى‌كند تا شاید میثاق ‌الهى را به یاد آورده و به خداپرستى بگرایند؛ اما بسیارى از آن‌ها عهد خدا را فراموش كرده و به گناه و مخالفت با انبیا مى‌پردازند: «و ما وجَدنا لاَِكثَرِهِم مِن عَهد».(102)

پس از این مقدمه كوتاه به داستان حضرت موسى و تلاش‌هاى او براى هدایت قوم فرعون و بنى‌اسرائیل مى‌پردازد.(102 ـ 179) به گزارش این آیات حضرت موسى علیه‌السلام ابتدا براى دعوت قوم فرعون به توحید و نجات بنى‌اسرائیل از ظلم آنان به سراغ فرعون و سران قومش رفت(105) و با ارائه معجزات متعددى همچون تبدیل عصا به اژدها و سفید و درخشنده كردن دستش حجت را بر آنان تمام كرد؛ اما آنان به موسى تهمت ساحرى زده(109) و سپس ساحران را به مبارزه با او فرستادند (110 ـ 126) و تصمیم به كشتن مردان جوان بنى‌اسرائیل گرفتند.(127)

و هنگامى كه بر اثر نافرمانى، خداوند بلاها و آفات كشاورزى را بر آنان فرو فرستاد به جاى توبه به موسى و یارانش فال بد مى‌زدند،(130 ـ 131) آنگاه خداوند عذاب‌هاى آشكار و غیرعادى همچون توفان سهمگین، هجوم ملخ‌ها، شپش‌ها و قورباغه‌ها و خون (شدن آب‌هایشان[۲۷]) را بر آن‌ها نازل كرد.(133)

وقوع این بلایا قوم فرعون را وامى‌داشت تا براى رفع آن‌ها به موسى متوسل شوند و به او وعده ایمان و آزادى بنى‌اسرائیل دهند؛(134) اما پس از برطرف شدن این مصائب عهد خود را مى‌شكستند و خداوند نیز آنان را غرق كرد و سرزمین با بركت مصر را در اختیار بنى‌اسرائیل قرار داد.

در آیات 138 ـ 164 ماجراهاى شش‌گانه از چگونگى برخورد قوم بنى‌اسرائیل با موسى و تعالیم او گزارش مى‌شود و بهانه‌جویی‌ها، نافرمانی‌ها و خودخواهى آنان در زمان موسى و پس از وى را كه سرانجام باعث از میان رفتن قدرت و شوكت قوم بنى‌اسرائیل شد، بیان مى‌كند. ماجراهاى شش‌گانه عبارت است از:

  1. تقاضاى نابخردانه گروهى از بنى‌اسرائیل از موسى براى تعیین بتى براى پرستش (138 ـ 141).
  2. پرستش گوساله سامرى پس از تأخیر 10 روزه حضرت موسى در بازگشت از سفر خود به كوه طور (142 ـ 145).
  3. انتخاب 70 نفر از قوم موسى براى حضور در میعادگاه الهى و هلاك شدن آنان به سبب درخواست غیرمنطقى، همچون رؤیت خدا.(155)
  4. ناسپاسى در برابر نعمت‌هاى الهى، از جمله جارى شدن 12 چشمه آب، سایه افكندن ابر بر قوم بنى‌اسرائیل در صحراى سوزان و روزى كردن طعام پاك و گوارا.(160)
  5. اجتناب از تواضع و سجده در برابر خدا و دعا براى بخشش گناهان هنگام ورود به بیت‌المقدس (161 ـ 162).
  6. نافرمانى بنى‌اسرائیل از حكم تعطیل روز شنبه و حرمت ماهیگیرى در آن.(163 ـ 164)

آیه 157 این سوره كه در میان آیات مورد بحث قرار دارد به یكباره روى سخن را از داستان‌ها و ماجراهاى قوم بنى‌اسرائیل به بیان ویژگی‌هاى ممتاز پیامبر اسلام و دلایل حقانیت ایشان بازمى‌گرداند تا اعلام كند كه پیروان رسول اكرم صلى الله علیه و آله همان مؤمنان واقعى هستند كه مشمول رحمت گسترده الهى مى‌شوند و بدین‌سان یهودیان زمان پیامبر را به پیروى از ایشان فراخواند.[۲۸]

خداوند در این آیه پیامبر اسلام را با 7 خصلت و امتیاز ویژه معرفى كرده و در ضمن آن‌ها، 5 دلیل بر حقانیت دعوت ایشان اقامه مى‌كند و از این جهت آیه 157 از ویژگى منحصر به فردى در قرآن كریم برخوردار است و آیه دیگرى همچون آن نمى‌توان یافت.[۲۹]

این آیه رسول خدا را پیغمبرى درس ناخوانده معرفى مى‌كند كه امر به معروف و نهى از منكر كرده و هر پاك و پاكیزه‌اى را براى بشر حلال و هر ناپاك و پلیدى را حرام مى‌كند و موانع و غل و زنجیرهایى را كه مانع سعادت بشر است از دست و پاى آنان باز مى‌كند. به گزارش این آیه همه این نشانه‌ها كه دلیل نبوت و خاتمیت آن حضرت است، قبلاً در تورات و انجیل براى یهود و نصارا بیان شده بود.[۳۰]

پس از نقل داستان‌هایى از نافرمانى و ناسپاسى بنى‌اسرائیل، در آیات 165 ـ 168 برخى از مجازات‌هایى كه دامنگیر آن‌ها شده، شمرده مى‌شود و به مواردى همچون مسخ شدن گروهى از بنى‌اسرائیل به صورت میمون، سلب آرامش و امنیت قوم بنى‌اسرائیل و ذلت آنان تا روز قیامت و پراكندگى یهود در سراسر جهان اشاره مى‌كند.

در ادامه (169ـ179) در تبیین فرجام نسل‌هاى بعدى یهود مى‌فرماید: آنان كتاب آسمانى تورات را در میان خود داشتند؛ اما به گناه و دنیاپرستى پرداختند و از پیروى احكام الهى و پایبندى به ‌عهد الهى كه عمل به آن‌ها را پس از مشاهده معجزه بزرگِ «قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سرشان» تعهد كرده بودند، سر باز زدند.

این عهد همان پیمانى است كه از همه انسان‌ها در آغاز آفرینش گرفته شده است كه به ربوبیت خداوند ایمان آورده و به او شرك نورزند.(آیه 172)[۳۱] آنان در نافرمانى و برگزیدن گمراهى به جاى هدایت همچون عالِمى هستند كه در صف مؤمنان واقعى و بلكه حامل آیات الهى بود؛ اما سپس از این مسیر گام بیرون نهاد و پیرو وسوسه شیطان شد(176) و فرجام كارش به گمراهى و بدبختى كشیده شد.

آیه 172 این سوره از پیمانى خبر مى‌دهد كه خداوند بر ربوبیت خویش از بنى‌آدم گرفته است. در این كه آیا این پیمان فطرى است یا در عالمى موسوم به عالم ذر از او گرفته شده است و یا... نظرات چندى مطرح شده است. (=> عالم ذر)

با پایان یافتن داستان اقوام پیشین، آیات 180 ـ 198 به ریشه‌یابى علل انحراف انسان‌ها در طول تاریخ پرداخته و مى‌فرماید: همه صفات كمالى و اسماى نیكو از آن خداست؛ اما برخى از انسان‌ها این كمالات را از خدا نفى كرده یا به غیرخدا مانند بت‌ها نسبت مى‌دهند[۳۲] و همین امر باعث گمراهى آنان شده و گام به گام از حق دور مى‌شوند. در آیات بعد با دلایل محكم ثابت مى‌كند كه هیچ‌یك از كمالاتى را كه به شركاى خداوند نسبت داده‌اند ـ همچون خالقیت، یارى‌رسانى، هدایتگرى و توانمندى ـ در آنان یافت نمى‌شود بلكه آنان موجوداتى مانند دیگر بندگان خدا هستند كه حتى قدرت یارى رساندن به خود را هم ندارند، چه رسد به امداد دیگران.

در آیات پایانى سوره (198 ـ 206) همچون آغاز روى سخن را به پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله كرده و نكاتى را كه در تبلیغ دین و رویارویى با مشركان پیمان‌شكن به او یارى مى‌رساند، گوشزد مى‌كند و از پیامبر مى‌خواهد كه گذشت پیشه كند، به ‌كار پسندیده فرمان دهد از نادانان رخ برتابد در برابر وسوسه شیطان به خدا پناه برد و آیات قرآن را بر مردم تلاوت كند و از آنان بخواهد تا به دقت به آن گوش فرادهند و در دل خویش پروردگار را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس یاد كند، چنان‌كه بندگان مقرب درگاه الهى چنین مى‌كنند.

اثر تلاوت سوره اعراف

در روایتى از امام صادق علیه‌السلام زایل شدن هراس و اندوه در قیامت از انسان مؤمن اثر قرائت این سوره در هر ماه بیان شده است.[۳۳]

پیوست

سوره اعراف/متن و ترجمه

پانویس

  1. جامع‌البیان، مج 5، ج 8، ص 152؛ مجمع‌البیان، ج 4، ص 608؛ التمهید، ج 1، ص 179.
  2. مجمع‌البیان، ج 10، ص 613؛ البرهان، ج 1، ص 281؛ التمهید، ج 1، ص 136، 138.
  3. تاریخ قرآن، ص 670.
  4. البرهان، ج 1، ص 288؛ روح‌المعانى، مج 5، ج 8، ص 109؛ المكى والمدنى فى القرآن، ج 2، ص 648.
  5. مفاتیح‌الاسرار، ج 1، ص 133؛ تاریخ قرآن، ص 663، 670.
  6. التفسیر الحدیث، ج 2، ص 361 ـ 362؛ اهداف كل سوره، ج 1، ص 153.
  7. جامع البیان، مج 5، ج 8، ص 152؛ الكشاف، ج 2، ص 85؛ لباب النقول، ص 102.
  8. مجمع‌البیان، ج 4، ص 608؛ التحریر والتنویر، ج 8، ص 7.
  9. المعجم‌الاحصائى، ج 1، ص 301.
  10. الاتقان، ج 1، ص 138؛ مناهل‌العرفان، ج 1، ص 248.
  11. التبیان، ج 4، ص 340 ـ 341؛ روض الجنان، ج 8، ص 124ـ125؛ بصائر ذوى‌التمییز، ج 1، ص 203ـ204.
  12. المیزان، ج 8، ص 5؛ ج 18، ص 8 ـ 9.
  13. همان، ص 379.
  14. التبیان، ج 5، ص 70؛ مجمع البیان، ج 4، ص 793؛ الفقه على المذاهب الاربعه، ج 1، ص 604.
  15. تتمة المراجعات، ص 58.
  16. بحارالانوار، ج 99، ص 235.
  17. همان، ج 78، ص 241؛ ج 83، ص 45.
  18. نهج الحق، ص 191.
  19. حجة التفاسیر، ج 7، ص 107.
  20. الموسوعة القرآنیه، ج 3، ص 95؛ النظم الفنى فى القرآن، ص 110.
  21. المیزان، ج 8، ص 6.
  22. المیزان، ج 8، ص 6.
  23. تفسیر ماوردى، ج 2، ص 253.
  24. التبیان، ج 4، ص 411؛ مجمع‌البیان، ج 4، ص 652 ـ 653.
  25. الصافى، ج 2، ص 198؛ منهج‌الصادقین، ج 4، ص 32؛ المیزان، ج 8، ص 132 ـ 133.
  26. جوامع‌الجامع، ج 1، ص 438؛ نمونه، ج 6، ص 188.
  27. تفسیر ماوردى، ج 2، ص 253.
  28. مجمع البیان، ج 10، ص 74.
  29. نمونه، ج 6، ص 399.
  30. المیزان، ج 8، ص 292.
  31. احسن االحدیث، ج‌ 4، ص‌ 39‌ـ‌40.
  32. المیزان، ج 8 ، ص 477.
  33. تفسیر عیاشى، ج 2، ص 135؛ ثواب‌الاعمال، ص 105؛ مجمع‌البیان، ج 4، ص 608.

منابع

  • محمد خامه‌گر، محمدحسن درایتى؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 4، صفحه 64-71.
قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن