سعید بن عبدالله حنفی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


سعید بن عبدالله حنفی، از شهدای کربلا و حماسه‌ساز و انقلابی بزرگی بوده و مبارزات بسیار پرشوری در قیام کربلا از خود به یادگار گذاشته است. سعید اهل کوفه بود. نام او در بعضی از منابع «سعد بن عبدالله» وارده شده است. «حنفی» منسوب به حنفیه بن لجیم، تیره ای از بکر بن وائل، قبیله ای از اعراب عدنانی شمالی می باشند.

فعالیتهای سعید در کوفه

او از همان زمانی که خبر هلاکت معاویه به کوفه رسید، مبارزات انقلابی خود را شروع کرد. وی در کوفه از عبّاد و از شجاعان و از افراد سرشناس شیعه محسوب می شد.

سعید و هانی بن هانی سومین گروه از فرستادگان کوفیان بودند که دعوتنامه های کوفیان را به حضرت امام حسین علیه السلام رسانیدند. گروه اول فرستادگان کوفیان: عبدالله بن وائل و عبدالله بن مسمع (سبع)، و گروه دوم: قیس بن مسهر و عبدالرحمن بن عبدالله بودند.

سعید بن عبدالله و هانی بن هانی دعوتنامه هفت نفر از سران کوفه را که عبارتند از: شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، یزید بن الحرث، یزید بن رویم، عزرة بن قیس، عمرو بن الحجاج، محمد بن عمیر خدمت امام علیه السلام رساندند.

وقتی که مسلم بن عقیل علیه السلام به کوفه آمده و در منزل مختار بود، سعید بن عبدالله از اولین مستقبلین و بیعت کنندگان جدی با حضرت مسلم بود.

سعید بن عبدالله در کربلا

بعد از نماز مغرب شب عاشورا، حضرت سیدالشهدا علیه السلام طی سخنانی از اصحاب تشکر کرد و بیعت را از آنان برداشته و فرمود: «می توانید میدان کربلا را ترک کنید، چرا که اینان فقط با من کار دارند».

هر یک از اصحاب و اهل بیت جواب‌های شورانگیزی به امام علیه السلام دادند، از جمله سعید بن عبدالله عرض کرد: «نه به خدا قسم ای پسر پیغمبر، ما هرگز وانمی گذاریم تو را، تا خدای تعالی بداند که ما از تو و پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم محافظت کردیم. و اگر بدانم که کشته می شوم سپس زنده شده و سوزانده می شوم و پس از آن متلاشی شده و در هوا پراکنده می شوم، تا هفتاد مرتبه، از تو جدا نمی شوم تا مرگ خود را در نزد تو ببینم. پس چگونه جنگ نکنم در حالی که این یک کشته شدن است، پس از آن به کرامتی که برای آن هرگز پایانی نیست می رسم».

سعید در ظهر روز عاشورا از جمله افرادی بود که جان خود را سپر امام علیه السلام کرده تا آن حضرت با نیمی از اصحاب، نماز ظهر (نماز خوف) اقامه کرده و نیم دیگر به دفع دشمن پرداخته تا نوبت نمازشان برسد.

سعید روز عاشورا در پیش روی آن حضرت ایستاده و خود را هدف تیرها نموده بود و هر کجا که آن حضرت حرکت می کرد در پیش روی آن حضرت بود تا این که روی زمین افتاد، و در این حال می گفت: «خدایا لعن کن این جماعت را، لعن عاد و ثمود، ای خدای من سلام مرا به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خود برسان و به او ابلاغ کن آن چه به من رسید از زحمت و جراحت و زخم، چه این که من در این کار قصد کردم نصرت ذریه پیغمبر تو را». او این سخنان را گفته و به شهادت رسید. در بدن سعید به غیر از زخم شمشیر و نیزه، سیزده چوبه تیر یافتند.

وقتی که سعید در محافظت از امام علیه السلام زخمی شده و بر زمین افتاده و در حال شهادت بود، چشم‌هایش را باز کرد و به صورت امام علیه السلام نگاه کرده و به آن حضرت عرض کرد: «أوَفَیتُ یا ابن رسول الله؟ ای پسر رسول خدا، آیا به عهدم وفا کردم؟». امام علیه السلام فرمود: «نعم، انت أمامی فی الجنة؛ آری وفا کردی و تو پیشاپیش من در بهشت هستی».

سعید بن عبدالله در زیارت ناحیه مقدسه یکی از افرادی است که بیشترین توجه به او شده است.

منابع

11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها