دولتهای عرب شیعه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: تاریخ شیعه، شیعه، دولتهای عرب شیعه، جبل...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱۸۰: سطر ۱۸۰:
  
 
آنچه از گذشته برای شما گفتم به خاطر این بود که زمینه‌ای باشد تا بزودی موفق شوم با شما درباره وضع کنونی و آنگاه از آرزوهای خود برای آینده شیعه سخن بگویم، والسلام علیکم.
 
آنچه از گذشته برای شما گفتم به خاطر این بود که زمینه‌ای باشد تا بزودی موفق شوم با شما درباره وضع کنونی و آنگاه از آرزوهای خود برای آینده شیعه سخن بگویم، والسلام علیکم.
 +
[[Category:دولتهای شیعی]]

نسخهٔ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۴۱

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


منبع: دولت‌های عرب شیعه در تاریخ از کتاب تشیع انقلابی زیر شکنجه ارتجاع (متن سخنرانی‌های استاد حسن الامین در حسینیه ارشاد)

ترجمه: جمال‌الدین موسوی اصفهانی

بازنشر و مقدمه: رسول جعفریان، سایت کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

دولت‌های عرب شیعه

به جای مقدمه

در سال 1351، حسینیه ارشاد از استاد حسن الامین فرزند بزرگوار مرحوم آیت الله سید محسن امین برای سخنرانی در حسینیه دعوت کرد. در پی این دعوت و حضور مرحوم حسن الامین، ایشان سه سخنرانی در آنجا ایراد کرد. نخستین آن‌ها در موضوع دایرة‌المعارف شیعه بود که کتابی مفصل از آثار ارزشمند مرحوم حسن الامین است و سال‌هاست که به طور کامل چاپ شده است. سخنرانی دوم درباره تشیع در میان اعراب بود. عنوان سخنرانی سوم خیانت‌های تاریخ بود.

این سخنرانی‌ها توسط استاد جمال‌الدین موسوی اصفهانی ترجمه شد و در سال 1359 تحت نام «تشیع انقلابی زیر شکنجه ارتجاع» توسط نشر روح در قم چاپ شد. سخنرانی دوم با عنوان الشیعة بین العرب یا تشیع در میان اعراب در 25 رمضان سال 1392 ق برابر با 11 آبان ماه 1351 ایراد شد. ترجمه آن از روی متن سخنرانی که عربی بوده و آن هم در این کتاب چاپ شده، صورت گرفته است. مع الاسف ترجمه چندان روان نیست و نیاز به ویرایش جدی دارد. با این حال چون موضوع سخنرانی و نگرش ارائه شده در آن جالب بود، همان متن را در اینجا خدمت دوستداران تاریخ تشیع ارائه می‌‌کنیم.

این مقاله در روزگاری که بار دیگر قدرت تشیع در جهان عرب رو به فزونی نهاده است، می‌‌تواند زمینه تحقیقات تازه‌ای برای بررسی تاریخ شیعه باشد. مرحوم استاد حسن الامین در این موضوع نوشته‌هایی هم به عربی دارد که به فارسی در نیامده است. خواستاران تفصیل بیشتر، می‌‌توانند به آن کتاب‌های ایشان مراجعه کنند. با توجه به تلاش‌های طولانی و گسترده این استاد باید گفت سهم وی در تاریخ تشیع بسیار وسیع و همانند پدرش حق بزرگی بر گردن شیعیان دارد. در واقع، کار کتاب اعیان الشیعه از سید محسن امین، الذریعه از آقا بزرگ، الغدیر علامه امینی و دایرة المعارف الشیعیه ایشان از آثار برجسته‌ای است که در چند دهه اخیر در شناساندن شیعه نوشته شده است. جعفریان

بسم الله الرحمن الرحیم. با این که تشیع در بلاد عربی، زاده شده و اولین بار در میان عرب پیشرفت کرد ولی خواست خداوند چنین بود که شیعه فقط در محدوده عرب نباشد. از همان روز اول عده‌ای از مسلمانان بااخلاص، اطراف امیرالمومنین علی علیه‌السلام را گرفتند تا روح اسلام را از انحراف حفظ کرده و از تحریف کنندگان نگهدارند. از همان روز اول در کنار رجال و شخصیت‌های عرب، قهرمانی از قهرمانان ایرانی با آن‌ها همراه بود که او سلمان فارسی می‌‌باشد.

به این ترتیب خدا خواسته است هیچ گامی ‌‌تشیع بر ندارد مگر با همراهی و مشارکت ایرانیان و به دنبال اولین گام، تشیع مسیر خود را تحت حمایت و رعایت و همکاری ایرانیان تنظیم و تعقیب کند.

شاید آن روزی که پیغمبر صلی الله علیه و آله سخن جاودان خود را بیان کرد و فرمود: «سلمان از خاندان ما است، از اهل بیت است» جمله‌ای که هیچ کدام از اصحاب پیغمبر بدان دست نیافتند، شاید پیغمبر با این سخن اشاره می‌‌کرد به نقش مؤثری که در آینده سلمان فارسی به عهده خواهد گرفت و آنگاه پس از سلمان، نقش مؤثری که قوم سلمان فارسی در خدمت به اهل بیت به عهده خواهند گرفت.

دولت ادریسیان

در گذشته برای اولین بار شیعیان عرب توانستند در شمال آفریقا دولتی شیعی تأسیس کنند. این دولت از آنجا پدید آمد که ادریس فرزند عبدالله فرزند حسن المثنی فرزند حسن بن علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام وقتی توانست خود را از قربانگاه حجاز، واقعه فخ نجات بخشد و از شهری به شهر دیگر در حال فرار بود، توانست خود را به آفریقای شمالی برساند و در آنجا توانست سرزمینی از آن را مستقل سازد. این سرزمین اکنون دو قسمت شده قسمتی از آن را امروز به نام کشور مغرب و قسمت دیگر آن به نام الجزایر خوانده می‌‌شود و در آنجا اولین دولت شیعی را در تاریخ اسلامی ‌‌تأسیس کرد.

این کار در سال 172 هجری انجام شد. داستان فرار ادریس از حجاز تا رسیدن او به آفریقای شمالی به اتفاق رفیقش راشد داستانی جالب است و در خور دقت و تأمل می‌‌باشد. این قضیه نشان دهنده نوع توجه دقیقی است که در زیر پرده، ملت‌ها نسبت به زعمای شیعه و پیشوایان آنان ابراز می‌‌داشتند. داستان معاضدت با ادریس نشان می‌‌دهد که هرگاه ملتی می‌‌توانست از آراء خود رسما دفاع کند، هیچ گونه تردیدی نداشت که باید در کنار شیعیان بایستد.

از این بالاتر، نقشه و برنامه‌ای که پیشوایان و امامان شیعه ترسیم می‌‌کردند و راهی که شیعیان می‌‌پیمودند، خصوصاً در زمان حضرت امام صادق علیه‌السلام این بود که عده‌ای از رجال شیعه را می‌‌ساختند و آن‌ها را برای فعالیت‌های اجتماعی آماده می‌‌کردند تا در زندگی اجتماعی برای اهداف تشیع بفرستند.

اینان موفق می‌‌شدند مهمترین مناصب حکومتی را بدست بیاورند. این شیعیان در دستگاه‌های حکومت‌های جور پناهگاه مظلومان و حامی ‌‌مستضعفان می‌‌شدند. نقشی که ائمه در این زمینه داشتند برکات زیادی برای امت اسلامی ‌‌داشت. به این ترتیب می‌‌توانیم صریحا به شما بگوئیم که هنوز آنچنان که باید روی پیشوایان و امامان شیعه تحقیق به عمل نیامده و نقش امامان در نجات دادن ملت‌های اسلامی ‌‌از زیر یوغ حکومت‌ها حتی برای خود شیعیان همچنان مجهول مانده است.

امتیاز نجات ادریس از دستگاه‌های حکومتی و رساندن خود را سالم به شمال آفریقا نشان‌دهنده یک نوع حرکات دقیق ملت به پشتیبانی و حمایت از تشیع است. به ویژه نشان‌دهنده آن عده از مردان مبارزی است که پیشوایان تشیع آن‌ها را ساخته و آنان را در مصاف حیات اجتماعی فرستاده‌اند. ادریس وقتی به مصر رسید، پرده از کارش در مصر برداشته شد. در اینجا مورخان اختلاف دارند. بعضی از آن‌ها می‌‌گویند او خودش نزد رجال حکومت مصر پرده از رازش برگرفت و بعضی دیگر از مورخان می‌‌گویند این خود دستگاه‌های حکومت مصر بودند که توانستند از کار خروج ادریس پرده بردارند.

در کار کشف و معرفی ادریس در مصر به هر کدام از این دو نظر بگرائیم جای تردید نیست از نظر تاریخ که این خود مصر و رجال حکومت آن بودند که برنامه او را برای این حرکت تنظیم کردند و برای رسیدن او و رفیقش راشد از مصر به شمال آفریقا راهنمائی به عمل آوردند. او به شهر ولیلی در شمال آفریقا آنجا که امروز در کشور مغرب به همین نام معروف است، رسید. او به جائی رسید که به اندازه‌ای از حوزه حکومت دور شده بود که رجال حکومت اسلامی‌‌ دیگر نمی‌‌توانستند او را از آنجا بازگردانند.

در آنجا خود را رسماً آشکار ساخت. در این جا است که عقل انسان مدهوش می‌‌شود و از استقبال و خوش آمد عجیب ملت و زعمای ملت از این میهمان نوازی شیعی از کسی که تا اقصی نقاط نزد آن‌ها آمده است، تعجب می‌‌کند. همه نسبتاً از او استقبال کردند. اطراف او را گرفتند و کلیه قبائل به او خوش آمد گفتند.

ادریس در آنجا حکومت ادریسیان را اعلام کرد یا بهتر بگویم اولین حکومت اسلامی‌‌ شیعی را رسماً اعلام کرد. خوش آمدی که ادریس از مردم دریافت کرد و پیروزی سریعی که بدست آورد با بهترین زبان نشان دهنده و گویای یک نوع تبادل عواطفی است که در قلب مردم از رهبران شیعی وجود داشت و نشانه یک احترام زیر پرده و سرکوب شده‌ای بود که در دل مردم از شیعه موجود بود. من در این وقت کوتاه، نمی‌‌توانم برای شما تفصیل بدهم و کارهای مهمی‌‌ را که دولت ادریسیان در شمال آفریقا انجام داد، تشریح کنم. من اقدامات مهم حکومت اسلامی ‌‌ادریسیان را به این شرح برای شما کوتاه می‌‌کنم:

کار طوری بود که امویان و عباسیان نتوانستند اسلام را از ناحیه خود به قلوب مردم در آنجا وارد کنند زیرا حکام اموی و عباسی دورترین مردم بودند از روح مردم و واقع اسلامی‌‌، از این رو کسانی که در آفریقا مسلمان می‌‌شدند، پیوسته در نهضت‌ها و جنبش‌ها و قیام‌هائی علیه حکام ظالم شرکت می‌‌جستند.

اما مردم عادی به هیچ وجه مسلمان نشده بودند ولی ادریس که نواده پیغمبر صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین و نماینده کامل آن‌ها و مجسمه‌ای از خصوصیات پیغمبر و علی بود به محض رسیدن به آنجا، هنوز مردم آفریقا را به اسلام دعوت نکرده بود و حکم صحیح اسلامی ‌‌صادر نکرده بود که خیلی زود مردم به اسلام توجه پیدا کردند و اطراف او را گرفتند و از او حمایت کردند و لشگریان و قهرمانان میدانش شدند و از او سخت دفاع کردند. به این ترتیب باید گفت: اولین اقدام اساسی که دولت ادریسیان به آن دست زده گسترش و همگانی کردن اسلام در شمال آفریقا بود.

آنگاه نوبت به نهضت علمی‌‌ و فکری و فرهنگی آن‌ها می‌‌رسد. نهضت علمی‌‌ و فکری از شهر (فاس) پایتخت ادریسیان آغاز می‌‌شد و از آن جا به همه شهرها و سرزمین‌های آفریقا منتشر شد.

من در اینجا می‌‌خواهم یکی از حقایق تاریخ را صریحاً بیان بکنم. مورخانی که بر این حقیقت اعتراف ندارند، یا از روی عمد است یا واقعاً آن را نمی‌‌دانند. آن حقیقت این است که: همه حکومت‌های شیعی که در تاریخ ثبت شده دو خصوصیت بزرگ همراه داشته است. این دو چیز بزرگ را همه دولت‌های غیرشیعی نداشته‌اند و از امتیازات دولت‌های شیعی باید شمرد. این دو چیز عبارت است از:

  • 1. آزادی فکری به مردم دادن.
  • 2. نگهداری و پرورش دانش، اندیشه، شعر و ادب مانند پدری که فرزندش را می‌‌پرورد.

نهضت‌های علمی‌ ‌ادبی و فکری در سایه دول شیعی برپا شده است کلیه این نهضت‌ها در عهد ادریسیان، فاطمیان، حمدانیان، بویهیان، مرداسیان، مزیدیان و بنی‌عمار بوده است. این نهضت‌های فکری در ادوار این دولت‌ها و حکومت‌ها چیزی نیست که بتوان در اینجا تفصیل داد ولی در خلال بحث‌های آینده برخی از مطالب آنان را متذکر می‌‌شویم. شریف ادریسی – یکی از فرزندان همین ادریسیان است.

او صاحب کتاب «نزهه المشتاق فی اختراق الافاق» و صاحب اولین جغرافیای جهان است و کتاب نزهه المشتاق شرح اولین نقشه است. من متأسفم که در این وقت کم نمی‌‌توانم به تفصیل درباره شریف ادریسی سخن بگویم و بیش از این ممکن نیست درباره شریف ادریسی و سایر ادریسیان به طور کلی بحث کنم. در حقیقت سخنرانی درباره شریف ادریسی بیش از یک جلسه وقت احتیاج دارد. برای این که در نشان دادن تاریخ امانت کامل را رعایت کرده باشیم باید در اینجا بگوییم که حکومت و حرکت ادریسیان یک حرکت صد در صد عربی خالص نبود. این دولت مخلوطی از عرب‌ها و بربرها بود زیرا نژاد بربر در مغرب در حقیقت قسمت‌هائی از پیکر جامعه‌ی آن‌ها را تشکیل می‌‌داد.

و در آغاز امر، بربرها بودند که بنیاد حرکت ادریسیان را نهادند ولی ما می‌‌توانیم دولت ادریسیان را یک دولت عربی بگوئیم زیرا رهبری حرکت ادریسیان وسیله اعراب صورت می‌‌گرفت. گذشته از این اعراب شرکت فعالی با بربرها در مغرب داشتند و علاوه بر این عرب‌های اندلس که زیر نفوذ حکومت امویان بودند هم به سوی آنها کشیده شدند. درباره تعداد عرب‌های اندلس مورخان نوشته‌اند تنها از شهر قرطبه، عده اعرابی که به ادریسیان در شهر فاس پیوست 8000 خانواده بودند و به این ترتیب می‌‌فهمیم که مردم چگونه از دربار حکومت امویان در اندلس خود را بیرون کشیده به سوی دولت عربی شیعی رو می‌‌آوردند و بدان پناهنده می‌‌شدند.

دولت فاطمیان

دومین دولت شیعی عربی، دولت فاطمیان است. این فقط بزرگترین دولت شیعی نبود بلکه در حقیقت باید گفت بزرگترین حکومت اسلامی ‌‌بوده است. اگر میزان عظمت و بزرگی در نگهداری و حفظ علم و ادب و گسترش فرهنگ اسلامی‌‌ به همه جا باشد، این کشور بزرگترین کشورهای اسلامی ‌‌است و نیز مقیاس عظمت اگر زیر نظر گرفتن و تربیت کردن مسائل فکری و عقیدتی و تحریص علما و دانشمندان و شعرا و ادبا بکار خودشان باشد و هدف یک دولت بزرگ این باشد که این عده از دانشمندان و نویسندگان و ادبا را از کارهای روزانه آزاد سازد و فرصت و مجال به آن‌ها بدهد که دنبال زندگی روزمره نروند و وقتشان را به کارهای علمی ‌‌بپردازند و کاری به کار مسائل زندگی نداشته باشند و اگر میزان عظمت یک حکومت این باشد که در آن به آزادی ادیان و مذاهب توجه شود و آن‌ها را تحت فشار نگذارد و تنها با آن‌ها به نحو شایسته به بحث بپردازند، اگر میزان چنین باشد، باید گفت دولت فاطمیان بزرگترین دولتی است که جهان اسلام در تاریخ خود تاکنون دیده است و اصولاً باید گفت تنها دولتی که در این کار موفق شده است دولت فاطمیان بوده است. باز از نظر تنگی وقت متأسفم که اجازه ندارم همه آنچه را می‌‌خواهیم درباره این حکومت برای شما بگویم.

بیان شخصیت یکی از مردان این حکومت مانند شخصیت «المعزلدین الله» خود تنها چندین جلسه سخنرانی احتیاج دارد. آنچه می‌‌توانیم در این جلسه بگوییم فقط بعضی از نمودهای این دولت است.

اولین دولتی که در جهان اسلام علم و دانش را زیر نظر گرفت دولت فاطمی ‌‌بود. مقصود از پیگیری و حفاظت از علم این است که برای کار نشر علم نقشه‌ها طرح کرد و برنامه‌ها به وجود آورد و بودجه حکومت را در این راه‌ها مصرف کرد. به زبان امروز می‌‌توانیم بگوئیم آن‌ها نقشه‌ای برای سیاست آموزش عمومی ‌‌طرح کردند. این تعلیمات عمومی ‌‌مبتنی بر به وجود آوردن یک دانشگاه بزرگ بود، آنگاه آزاد گذاشتن دانشمندان که فقط فرصت‌های خود را به علم بپردازند.

به طوری که گرفتاری‌های زندگی، آنان را از کار پرداختن به علم منصرف نسازد و مسئله احتیاج و نیاز به معیشت آنان را از گسترش بحث و تحقیق بازندارد. فاطمیان هزینه زندگی دانشمندان را آنچنان پیش بینی کردند که آن‌ها به کلی از فکر معیشت آسوده باشند. قبل از حرکت فاطمیان اصولا حکومت با کارهای علمی ‌‌هیچ گونه ارتباطی نداشت.

کسانی از دانشمندان که پدید آمده بودند تنها در اثر کوشش‌های شخصی خود شاخص شدند و نبوغ کردند. من در این سخن هیچکدام از دول اسلامی‌‌ را استثناء نمی‌‌کنم. بعد از وفاق پیغمبر صلی الله علیه و آله و برپا شدن حکومت خلفا تنها کسی که باب علم را بر روی مردم گشود. امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بود. او از میان خانه خود و از میان مسجد مسلمانان، مدرسه بزرگ اسلام را برپا ساخت ولی از میان کسانی که نیرو و مال در اختیار داشتند ما هیچ نشنیده‌ایم که کسی برای امور و مسائل علمی ‌‌خدمتی کرده باشد.

از مدرسه علی ابن ابی‌طالب علیه‌السلام فارغ التحصیلانی بیرون آمدند که مشهورترین آن‌ها عبدالله بن عباس را می‌‌توان نام برد. حکومت امویان نه تنها در کار علم هیچ گونه اندیشه‌ای نداشت بلکه تنها اندیشه‌اش کوبیدن دانشمندان و پراکندن و متفرق ساختن آن‌ها بود. در حقیقت آن‌ها که علم را نگه داشتند و مثل فرزند خود از آن پذیرایی کردند و از نسلی به نسل دیگر منتقل ساختند، پیشوایان شیعه بودند.

جای تأسف است که نسل‌های ما معمولاً آنچه از علی بن الحسین زین العابدین علیه‌السلام می‌‌دانند محدود است به چیزهایی خیلی سطحی و داستان‌های افسانه‌ای است. در صورتی که برای حضرت زین العابدین علیه‌السلام این امتیاز هست که او فکر اصیل اسلامی‌‌ را مجددا پایه‌گذاری کرد و دانشمندانی را تربیت نمود. هرگاه حضرت زین العابدین علیه‌السلام نبود. امویان برای مقاصد شوم خود که در جهل و نادانی نگاه داشتن امت اسلامی ‌‌بود تا آخرین حد موفقیت نصیب آن‌ها می‌‌شد.

تمدن اسلامی ‌‌امروز موجودیت خود را مدیون خدمات زین العابدین علی بن الحسین می‌‌داند. هم اکنون جای تفصیل این سخن نیست. دولت اسلامی ‌‌فاطمیان اولین دولتی بود که کار علم و دانش را زیر نظر گرفت و برای علم و دانش نقشه و برنامه‌ای طرح کرد. آن‌ها قبل از این که به کاخ‌های خود بپردازند دانشگاه برای مسلمانان درست کردند. دولت فاطمیان به این ترتیب اولین دانشگاه بزرگ اسلامی‌‌ را به نام جامع الازهر در جهان اسلام برپا داشت.

این مهم نیست که فقط دانشگاه الازهر را فاطمیان بسازند ولکن مسئله مهم نوع متد و روش برنامه‌های درسی است که در آن اجرا می‌‌شود. با این که دولت شیعی و دانشگاهش نیز شیعی بود ولی فاطمیان برای اولین و آخرین بار در تاریخ اسلام اجازه دادند که کلیه اصحاب مذاهب اسلامی‌‌ در جامع الازهر درس‌های خود را هر کدام بر طبق مذهب خود القاء کنند و برای هر کدام از مذاهب مدرسی تعیین کردند که برای اهل آن مذهب در جامع الازهر درس بدهد.

عده دانشجویان هر مذهب با میزان بسط و گسترش آن مذهب در مصر و سرزمین‌های مجاور آن تناسب مستقیم داشت. ما از تعداد حلقه‌های درسی که طلاب و دانشجویان هر مذهب تشکیل می‌‌دادند، می‌‌توانیم بفهمیم که آن مذهب چقدر در مصر و بلاد دیگر گسترش پیدا کرده است. مالکیان پانزده حلقه درس داشتند، شافعیان نیز حلقه‌های درسشان به همین نسبت بود ولی حنیفیان فقط سه حلقه درس داشته‌اند. این آزادی مذاهب برای رشد علمی‌‌ و فکری به تنهائی کاری است که اولین و آخرین بار در تاریخ اسلامی ‌‌مشاهده می‌‌شود.

وقنی کار حکومت فاطمیان به پایان رسید و حکومت را منحل کردند این نوع آزادی مذهبی نیز به کلی بر چیده شد، کار بزرگی که فاطمیان برای اولین بار در جهان اسلام بلکه باید گفت در همه دنیا انجام دادند و این کار بزرگ را دنیا نفهمیده بود مگر در این عصر و زمان ما که همان فراخواندن دانشمندان از خارج بوده است. دانشمندانی که خارج از حوزه قدرت و نفوذ فاطمیان بودند با رنج و سختی و تهیدستی و فقر بسر می‌‌بردند، زندگی آنان مصیبتی ناگوار و سخت بود.

فاطمیان کسانی را به سوی آن‌ها می‌‌فرستادند و آنان را به سوی خود دعوت می‌‌کردند و برای آن‌ها یک زندگی عالی و خوب را تضمین می‌‌کردند. ما به عنوان مثال برخی از نام‌های شخصیت‌هائی را از هر عصر به میان می‌‌آوریم زیرا نمی‌‌توانیم همه اسامی ‌‌آن‌ها را در اینجا نام ببریم.

چیز دیگری که ما را نسبت به فاطمیان به شگفتی وامی‌‌دارد این است که همه دانشمندانی که به سوی آن‌ها فراخوانده شدند یا خود بر آن‌ها وارد شدند و مورد اکرام آن‌ها واقع گردیدند و همه آن‌ها که بر آنان وارد شده و در آن محیط فارغ و آسوده بکار علم پرداختند و زندگی‌شان را تأمین کردند، همه دارای مذهبی غیر از مذهب فاطمیان بودند. یکی از آن‌ها عبدالسلام قزوینی، بزرگ معتزلیان است که به مصر آمد و مدت چهل سال در آنجا رحل اقامت افکند و تعالیم مذهبش را برای شاگردان خود تدریس می‌‌کرد.

دیگر قاضی ابوالفضل محمد بغدادی پیشوای شافعیان است که او نیز به مصر آمد و هر چه خواست احادیث و تعالیم مذهبش را برای جزوه‌نویسی املاء کرد تا در سال 414 هجری زندگی را بدرود گفت و نیز دیگری به نام ابوالفتح سلطان بن ابراهیم فلسطینی است که در سال پانصد و هیجده از دنیا رفت و شماری دیگر ابوالحجاج میورقی، مجلی بن جمیع مخزومی، قاضی علی موصلی و ابو محمد عبدالله سعدی می‌‌باشند.

این‌ها همه در دوره‌های متفاوت بوده‌اند و این چهار کس که در پایان نام بردیم از کسانی هستند که برای فاطمیان با توجه به این که شافعی مذهب بودند، متصدی منصب قضاوت گردیدند و از فقهای مالکی که به مصر فاطمیان روی آورد کسانی مانند محمد بن سلیمان معروف به ابوبکر نعال است که به سوی مصر آمد، گسترش و حلقه درسش در الازهر تا حدود 17 عمود می‌‌رسید.

در اینجا داستان فقیه مالکی مذهب عبدالوهاب بن علی را باید نقل کرد. کسی که خطیب در تاریخ بغداد درباره او گوید: در همه مالکی مذهبان از او فقیه‌تر دیده نشده است. دنیا به حدی بر او تنگ گرفت که چیزی نمانده بود از گرسنگی در بغداد بمیرد و جائی را برای حمایت از خود در برابر گرسنگی جز مصر فاطمیان پیدا نکرد و چون به مصر آمد، مال و ثروت به او روی کرد و مأمور شد تا با خیال راحت به بحث‌های علمی‌‌ و تحقیقی‌اش بپردازد ولی از قضا دیری نپائید مبتلا به فلج شد آنگاه گفت: لا اله الا الله! وقتی به زندگی رسیدیم درست همان وقتی است که باید بمیریم.

دیگر عبدالجلیل مخلوق ثقلی و ابوبکر طرطوسی و دیگرانند. ما کوشیدیم از هر دوره تاریخی تنها یک نفر را برای نمونه ذکر کنیم تا آشکار کنیم که این برنامه ادامه داشته و هیچ‌گاه قطع نشده است و جز نام‌هایی که برشمردیم صدها نام دیگر وجود دارد که نمی‌‌توان آن‌ها شمار کرد و آمار گرفت و جز این تعدادی که نام بردیم فاطمیان تنها دولتی هستند که کتابخانه‌های بزرگ در اسلام تأسیس کردند.

این کتابخانه‌ها عددش به طور اعجاب‌آوری فزونی گرفت و تا اندازه‌ای در آن‌ها کتاب گرد آمد که ما را امروز به حیرت می‌‌اندازد. برای نمونه کافی است که کتابخانه کاخ را که تعداد ششصد و یک هزار کتاب داشت نام بریم. تنها این کتابخانه کاخ بوده است. برای تسهیل مطالعه مراجعه‌کنندگان کتاب‌های مادر یعنی کتاب‌های بزرگ مورد نیاز به قدری ذخیره می‌‌شد که تعداد آن‌ها را می‌‌توان به صدها نسخه رساند، در این کتابخانه نگهداری می‌‌شده است.

نباید فراموش کرد که وجود این همه کتاب در دوران طبع و نشر نبوده است. در این دوره هر کتابی را از اول تا آخر دست‌نویسی می‌‌کرده‌اند. این مطالبی که گفتیم در هیچ دولتی از دولت‌های جهان اسلام نظیرش دیده نشده است مگر در دولت‌های شیعی دیگر که در وسعت قلمرو به وسعت دولت فاطمیان نمی‌‌رسند، مانند دولت عماریان.

دولت بنی‌عمار

دولت بنی‌عمار یا عماریان سومین دولت شیعی عربی است که از آن نام می‌‌بریم. این دولت در سواحل لبنان و سوریه برپا گردید و قطعه کوچکی از زمین را در تصرف گرفت. از این رو عظمت دولت فاطمیان و امکانات آن را نداشت. با این وصف کتابخانه بنی‌عمار در پایتخت مملکتشان طرابلس مشتمل بر بیش از یک میلیون کتاب بود.

در عهد دولت بنی‌عمار یک نهضت علمی‌‌ و فکری مهمی‌ ‌در طرابلس شکل گرفت که دانشمندان و دانشجویان را از هر جای دنیا بدان سرزمین جذب می‌‌کرد تا جایی که از اندلس دانشمند بزرگ اندلسی احمد بن محمد طلیطلی بدان سرزمین روی آورد و بنی‌عمار سرپرستی و اداراه کتابخانه بزرگشان را به او واگذار کردند.

در این کتابخانه تنها 180 نفر به کار گمارده شده بودند که کارشان تنها کتاب‌نویسی و خرید و جمع کتاب بود. یکی از نویسندگان محقق می‌‌گوید طرابلس در دوران حسن بن عمار رونق بسزایی یافت. از نظر دنیای فکر و اندیشه، طرابلس مرکز و مقام اول برای همه سوریه پیدا کرد. محقق دیگر گفته است: از این کتابخانه آنچنان علم در تمام شهر منتشر شد که مورخین گفته‌اند طرابلس سراسر خانه علم گردید.

دولت حمدانیان

در شمال سوریه دولت شیعی دیگری به نام دولت حمدانی پدید آمد. قهرمان این دولت سیف‌الدوله حمدانی است. او را نباید تنها قهرمان این حکومت خواند بلکه او قهرمانی از بزرگترین قهرمانان جهان اسلام در همه ادوار تاریخ اسلام است بلکه او یک قهرمان جهانی بزرگی است که باید قهرمانیش را در تاریخ جهان با دیگر قهرمانان بزرگ جهان که در تاریخ همه ملت‌ها معرفی شده‌اند، مقایسه کرد.

این که من در گفتارم از فاطمیان و بنی‌عمار اشاره قهرمانی‌های آن‌ها در میدان‌های نبرد و لشگرکشی‌ها نکردم به خاطر اینست که فاطمیان در نبرد خود با رومیان، آن‌هائی که فکر می‌‌کردند جهان اسلام به کلی متلاشی شده و با نابود ساختن اسلام در این بلاد می‌‌توانند همه اراضی سابق خود را بدست آورند و بلاد اسلام را از مسلمانان بپردازند و نیز با وجود قهرمانی بنی‌عمار در جنگ و نبردشان با صلیبیین، جنگی که به قهرمانی جاودان آنها منتهی شد این که من اشاره به این قهرمانی‌ها نکردم در وقتی که از این حکومت‌های مهم اسلامی‌‌ سخن می‌‌گویم، علتش این است که وقت به من اجازه نمی‌‌داد ولی سخن از دولت حمدانیان به میان آمد. من به ناچار باید از قهرمانی آن‌ها بگویم و مخصوصاً از رهبر آن‌ها سیف الدوله حمدانی باید با اشاره کوتاه و زودگذری از آن‌ها سخن به میان بیاورم زیرا هر چند قصد من را انجام نمی‌‌دهد ولی بهتر از این است که به کلی ذکری از آن‌ها نشود.

دولت فاطمیان توانست در شدیدترین موارد احتیاج به حمایت و مدد اسلام بپاخیزد و با رومی‌ها در خطرناکترین و شدیدترین نبردها شرکت کرد و موفق شد رومی‌‌ها را به عقب برگرداند و خود پیروزمندانه از معرکه بیرون آید.

فاطمیان برای پیشبرد عالم اسلام موفق شدند کشتی‌های عظیم جنگی فراهم آورند. این ناوگان‌های جنگی بزرگترین کشتی جنگی روز در دریای مدیترانه معرفی می‌‌شد. یکی از مورخین از این ناوگانها به این صورت نام برده است:

تعداد کاپیتان‌های ناوگان‌های جنگی فاطمیان در قرن چهارم هجری برابر قرن دهم میلادی به پنج هزار کاپیتان رسیده بود و تعداد کشتی‌هایشان بالغ بر 220 کشتی جنگی بود. به این ترتیب بود که این کشتی‌های جنگی، اروپائیان را مجبور کرد با کشتی‌هایشان به طرف شمال شرقی مدیترانه عقب بروند زیرا بر سراسر این دریای بزرگ ناوگان‌های جنگی فاطمیان مسلط شده بود از تنگه جبل الطارق تا بندر بیروت همه تحت سیطره حکومت فاطمیان بوده.

بنی‌عمار نیز با صلیبیان سخت به جنگ پرداختند و با سخت‌ترین حملات خود آن‌ها را از طرابلس عقب زدند. فخرالملک عمار بن محمد بن عمار، سخت و پابر جا تا پنج سال در برابر صلیبیان استقامت ورزید. او با صلیبیان در دریا و خشکی به عنوان دفاع از اسلام مبارزه کرد. ولی لشگر صلیبیان مانند سیل از اروپا به سوی مشرق سرازیر شده بود.

بعد از 5 سال این سیل عظیم لشگریان اروپائی صلیبی با دفاع قهرمانانه‌ای که از طرابلس می‌‌شد توانست وارد طرابلس شود. اما حمدانیان از اولین ساعتی که دولت آن‌ها تأسیس شد خود را رسما رویاروی رومیان می‌‌دیدند.

رومیان که آرزو می‌‌کردند سیطره خود را بر جهان اسلام آنچنان مسلط کنند که سرزمین‌های خود را از مسلمان‌ها بازپس گیرند، از مسلمانان سیف‌الدوله با لشگرکشی که داشت در برابر سیل آنها مقاومت کرد. سیف الدوله فقط در قسمت شمال سوریه حکومت می‌‌کرد و مراکز او و پایتختتش شهر حلب بود. وقتی مقایسه کنیم بین کمبود قلمروی را که حمدانیان داشتند و وسعت عظیم جهانی که رومی‌‌ها مسلط بر آن بودند، در نظر بگیریم و مقایسه کنیم بین مقداری که رومی‌‌ها می‌‌توانستند تهییج سپاه بکنند و بین بسیجی که سیف الدوله از سربازانش می‌‌توانست برای جنگ تجهیز کند، وقتی بین این‌ها مقایسه کنیم، می‌‌بینیم که فرق عظیمی ‌‌میان این دو بوده است ولی سیف الدوله با نیروی کمش توانست با حملات شنیع و شدید رومی‌ها که به رهبری «فکفر فکاس» بود مقابله کند و به مقاومت برخیزد.

سیف الدوله موفق شد این جمعیت عظیم را از جهان اسلام بیرون کند. سیف الدوله خود شخصاً در چهل نبرد شرکت کرد و طلایه‌های لشگریانش به قلب آناتولی در ترکیه برسد، چیزی نمانده بود که به قسطنطنیه راه یابد. جنگ‌های سیف‌الدوله سرودهائی در دهان شعرا بود. او دوست می‌‌داشت که شعرا با او همراه باشند تا با چشم خود میدان نبرد را ببینند، قصائد متنبی در جنگ‌های سیف الدوله که بیش از 80 قصیده است از عالیترین ادبیات عرب برای نشان دادن جنگ‌های قهرمانانه حمدانیان محسوب می‌‌شود. در کنار این وضع می‌‌بینیم که حلب پایتخت شعر و ادب و اندیشه و دانش عربی بود و با وجود گرفتاری‌های جنگی که داشت از این که دولتش یک دولت شیعی اصیل باشد، منصرف نگردید و وظیفه دولت شیعی اصیل را در توجه ویژه‌ای که به نگهداری دانشمندان و عنایت مخصوص به متفکران و توجه مخصوص به شعراء کوتاهی نکرد. از این دانشمندان، فیلسوف‌هایی چون فارابی و ابن خالویه و دانشمندانی مثل متنبی و صدها از این قبیل مردان در کنار این دولت زندگی کردند.

دولت مرداسیان

وقتی دولت حمدانی سالخورده شده و از بین می‌‌رفت بر روی خرابی‌ها و ویرانی‌های آن دولت شیعی دیگری برای نجات آن برپا شد. دولت اخیر که از شهرت به عظمت دولت حمدانی معرفی نشده است ولی در عظمت نظامی‌‌ و فکری کمتر از دولت حمدانیان نبوده است، دولت مرداسیان است. همانطوری که خداوند فاطمیان، حمدانیان، بنی‌عمار و سایر دولت‌های شیعی را برای جنگ در راه اسلام به وجود آورد، همچنین خدای بزرگ دولت شیعی بنی مرداس را برای نبرد به حمایت از جهان اسلام به وجود آورد و همان طوری که شعرا نبردهای بنی حمدان سیف الدوله را شرح می‌‌دادند همچنان برای مرداسیان در توصیف نبردها شان شعرها می‌‌سرودند و نیز برای مرداسیان علما و متفکران و مورخانی وجود داشتند و علم و فکر آن‌ها را چنانچه در آن دولت‌ها بودند، توصیف می‌‌کردند.

دولت مزیدیه

دولت مزیدیه در عراق به وجود آمد. این دولت اگر نمی‌‌توانست فرصت و موقعیت لشگری مانند دولت‌های سابق داشته باشد ولی در میدان‌های فکری و ادبی کمتر از آن‌ها نبود. ما می‌‌توانیم بگوئیم پایتخت آن شهر حله در زمان مؤسس آن «صدقه مزیدی» یکی از بزرگترین پایگاه‌های علمی‌‌ و فکری و فرهنگی بود. از همان روز نخست صدقه به فکر ایجاد یک کتابخانه بزرگی در مرکز حکومتش افتاد. او موفق به این کار شد و کتابخانه حله پناهگاه کلیه دانشمندان از هر کجا گردید.

دولت‌های زیدیان

من در اینجا اشاره به یکی از مذاهب شیعه به نام مذهب زیدی می‌‌کنم. زیدیان در میان اعراب و غیراعراب بیش از یک دولت به وجود آوردند. این مذهب امروز به یمن محدود شده است. همان وقتی که دولت زیدی در یمن کار می‌‌کرد دعوت‌هایی به نفع حکومت زیدی در همین ایران شما در شهرهایی که در قدیم به نام طبرستان و جبل و دیلم خوانده می‌‌شد، صورت گرفت همچنین در گرگان در استرآباد و کوه‌های شمالی برای زیدیان تبلیغ می‌‌شد.

زیدیان ایران موفق شدند چندین دولت زیدی در ایران تأسیس کنند. میان زیدی‌های ایران و شیعیان زیدی یمن ارتباط برقرار بود. بین آن‌ها نامه‌هایی مبادله می‌‌گردید و رفت و آمدهایی صورت می‌‌گرفت. چیزی که باید برای پیشوایان زیدی یمن گفت این است که ائمه زیدی در یمن احترام به فکر می‌‌گذاشتند و نسبت به مقام علم و عالم تجلیل می‌‌کردند به عنوان دلیل این مطلب توجه شما را به مطلب زیر جلب می‌‌کنم.

صاحب کتاب اکلیل به نام حسن بن احمد همدانی را آل یعفر به زندان انداخته بود. همدانی فکر می‌‌کرد که این عمل به اشاره و رأی ناصر بن احمد بن یحیی هادی یکی از پیشوایان زیدی صورت گرفته است. او به انتقام از پیشوایان زیدی کتاب‌های خود را از حمله به آنها پر کرد. این حملات نه فقط به کسی بود که او را به زندان انداخته بود، بلکه شامل همه پیشوایان زیدی و همه پیروان آن‌ها بود. با این حال پیشوایان زیدی از این کتاب‌ها احترام کردند و خود و قومشان از این که همدانی در این کتاب بر مذهب آنها حمله کرده است، صرف نظر کردند و خود را به نادانی از آن نوشته زدند و آن کتاب‌ها را نگه داشتند و اجازه ندادند کسی دست خیانت به آنها دراز کند.

این کتاب‌ها فقط در کتابخانه‌های محفوظ آن‌ها نگهداری شد و هیچ کس نتوانست آن‌ها را بسوزاند یا از بین ببرد، ما برای نمونه کتاب دامغه و شرح کتاب دامغه را نام می‌‌بریم که به منظور حمله به آنها و انتقام از آنها نوشته شده بود. آنان خود در حفظ و نگهداری این کتاب که نزدشان بود توجه کردند. از این رو تا امروز از بین نرفته است و تنها از کتابخانه‌های آنان بدست ما می‌‌رسد. این در حالی است که در کلیه بلاد اسلامی‌‌ کتاب‌های فرقه معتزله را نابود کردند و این کتاب‌ها همه از بین رفت.

فقط در خزائن و کتابخانه‌های محفوظ یمنی‌ها آثار معتزله به جای ماند. وقتی ما این حکام و زمامداران را با دیگران مقایسه کنیم مثلاً وقتی اینان را با صلاح‌الدین ایوبی در برابر هم قرار می‌‌دهیم، کسی که همه نوشته‌های فاطمیان و کتاب‌هایی که آن‌ها در کتابخانه‌هایشان جمع کرده بودند همه را نابود کرد و فقط دلیلش این بود که کتاب‌ها مال فاطمیان است حتی کتاب‌هائی که فاطمیان تألیف نکرده بودند و پیروانشان ننوشته بودند و حتی کتاب‌هایی که کمترین رابطه با فاطمیان و مذهبشان نداشت، آن‌ها را نیز نابود کردند.

این‌ها کتاب‌های علمی‌‌ و ادبی و تاریخی بود. تنها گناه این کتاب‌ها این بود که در کتابخانه فاطمیان جمع شده بود. وقتی ما میان این‌ها مقایسه می‌‌کنیم، می‌‌بینیم چه تفاوت عظیمی‌‌ در بین هست ولی تعجب ما از آنجا از بین می‌‌رود که می‌‌دانیم شیعیان زیدی از مرامی ‌‌استفاده کرده بودند که از ریشه و مبنای احترام به عقیده و فکر یعنی تشیع راستین سرچشمه گرفته بود.

تشیع جبل عامل

این بود گوشه‌ای از تاریخ تشیع در نزد همه اعراب. من دوست می‌‌داشتم وقت زیادتری از تاریخ تشیع در نزد همه اعراب برای شما شرح بدهم ولی من سخنم را در این باره کوتاه کرده و تنها بحث تشیع را به لبنان می‌‌برم و حداکثر استفاده را از آن می‌‌کنم.

در این کشورها که نام می‌‌برم شیعه به نسبت‌های مختلفی پیدا می‌‌شود: عراق، لبنان، کویت، بحرین، مسقط، عمان، سوریه، قطیف و احسا از کشور سعودی حجاز، قطر، دوبی و جمیع شهرهای خلیج فارس.

شیعیان در یمن، همه زیدی هستند. غیر از شیعه زیدی در یمن شیعیان دیگر خیلی کم‌اند اما وقتی سخن از شیعیان لبنان به میان می‌‌آید به خاطر این نیست که لبنان کشوری است که من به آنجا منسوبم بلکه به خاطر آن است که شیعیان در لبنان نفوذ و تأثیری بیش از همه اقطار شیعی عربی و غیرعربی داشته‌اند. تأثیر شیعیان را در نقاط مختلف به طور متفاوت باید به حساب آورد ولی به طور قطع با اختلاف نفوذی که هست در همه جای لبنان این نفوذ موجود است.

اگر ما نفوذ نجف اشرف را استثناء کنیم به خاطر این که نجف مرکزی است که نقش موثری در رهبری همه شیعیان جهان داشته و بزرگان از مجتهدین را به همه کشورهای شیعی فرستاده است و کلیه خیر و صلاحی که در کشورها ملاحظه می‌‌شود از ناحیه رهبری فرزندان تربیت شده نجف اشرف است، در درجه دوم بعد از موقعیت نجف هیچ سرزمینی به اندازه لبنان تاثیر روی شیعیان جهان نگذاشته است. وقتی سخن از لبنان به میان می‌‌آید.

منظور فقط یک ناحیه لبنان است که به نام جبل عامل خوانده می‌‌شود. از این رو من اسم لبنان را حذف می‌‌کنم و به جای آن فقط جبل عامل می‌‌گویم، جبل عامل را امروز جنوب لبنان یا لبنان جنوبی می‌‌گویند و شیعیان لبنان فقط در جبل عامل نیستند بلکه در جاهای دیگر نیز یافت می‌شوند. بعد از جبل عامل مهمترین نقاطی که در لبنان شیعه وجود دارد یکی بعلبک و دیگری هرمل است ولی تأثیر سرزمین جبل عامل از همه جاهای دیگر لبنان در تشیع بیشتر است. به این ترتیب از اینجا ما اسم جبل عامل را به جای کلمه لبنان بکار می‌‌بریم.

شیعیان در جبل عامل معتقدند که سابقه تشیع آن‌ها به ابوذر غفاری می‌‌رسد. وقتی عثمان ابوذر غفاری را به شام تبعید کرد، آنگاه معاویه او را از شام به یکی از کوه‌های شام فرستاد. مردم جبل عامل می‌‌گویند: آن کوهی که معاویه ابوذر را به آنجا فرستاد همان کوه جبل عامل است و دلیلشان این است که در دو دهکده قدیمی ‌‌جبل عامل، دو مسجد قدیمی ‌‌است که هر دو نام ابوذر غفاری را بر روی خود دارند. به این ترتیب آن‌ها معتقدند اولین سرزمینی که تشیع را بعد از حجاز به خود گرفت، آنچنان که در سخنرانی قبل گفتم، سرزمین جبل عامل است. آیا تاریخ در این باره چه عقیده دارد؟

این که عثمان ابوذر را از مدینه به شام تبعید کرد و معاویه او را از شام به یکی از کوه‌ها فرستاد از نظر تاریخ جای تردید نیست ولی این که آیا ابوذر غفاری در تشیع جبل عامل موثر بوده است مطلبی است که از نظر تاریخ نمی‌‌شود ثابت کرد. مخصوصاً وقتی که توجه کنیم که در سوریه و لبنان و جبل عامل بعد از تبعید ابوذر چه حوادث مهمی ‌‌پیش آمد. این حوادث کافی بود که ریشه تشیع را از آن سرزمین‌ها برکند. بر فرض بتوانیم ثابت کنیم که جبل عامل در زمان ابوذر تشیع را پذیرفته بود. من این مسئله را در همه مآخذ تاریخی پیگیری کردم در نتیجه به این مطلب رسیدیم که تشیع جبل عامل به دوران حکومت فاطمیان منتهی می‌‌شود. زیرا جبل عامل در آن روز زیر حکومت فاطمیان بود و از آن روز تشیع به همه سرزمین‌های فلسطین و سوریه گسترش یافت.

اگر به نوشته‌های جهانگرد ایرانی ناصرخسرو مراجعه کنیم در کتاب مخصوص جهانگردیش «سفرنامه» چیزهای فراوانی درباره تشیع در نقاط نامبرده می‌‌ببینیم. مسئله‌ای که جای سئوال است این است که چرا تشیع از بلاد فلسطین و سوریه رخت بربست و در لبنان باقی ماند؟

من علل رخت بربستن تشیع را از این سرزمین‌ها، بعد از مطالعات زیاد فهمیدم. همه آن اسباب و علل را نمی‌‌توان در این وقت کم برشمرد. فقط کافی است که بگوئیم جبل عامل تشیع خود را پیوسته نگهداری کرد و علی‌رغم فشارها و ناراحتی‌ها و پیش‌آمدهای بدی که برای آن می‌‌شد، آن را حفظ کرد و به عنوان عالیترین وضع از آن حمایت کرد.

من برای این که تصویری از تشیع جبل عامل به شما داده باشم کافی است که نوشته «امل الامل» را برای شما نقل کنم. صاحب کتاب امل الامل که تقریباً 300 سال قبل می‌‌زیسته است، نوشته است: تعداد دانشمندان شیعی جبل عامل در حدود یک پنجم (خمس) همه دانشمندان متأخر شهرهای اسلامی‌‌ هستند. همچنین آثار کتب و نوشته‌های آنها یک پنجم مجموع نوشته‌های شیعیان جهان است.

با این که سرزمین‌های آن‌ها کمتر از یکصدم سرزمین‌های کشورهای دیگر اسلامی ‌‌است و با وجود این که مآخذ و مصادری در دست ما نیست تا بگوئیم قبل از امل الامل وضع شیعیان در جبل عامل چگونه بوده ولی آثار و اخباری که به ما رسیده است، نشان می‌‌دهد اگر این نسبت و این میزان دقیق نباشد ولی در همین حدود است. می‌‌توان گفت: بعضی از خدماتی که علمای جبل عامل کرده‌اند جنبه تشیع جهانی داشته است. آثار آن‌ها را شیعیان در جاهای دیگر سند خود قرار دادند و هنوز نیز چنین است. مانند کتاب‌هائی که در زیر نام می‌‌بریم:

کتاب مدارک سید جمال الدین،‌ معالم شیخ حسن زین الدین، لمعه‌ی شهید اول محمد بن مکی، وسائل حر عاملی، مفتاح الکرامه‌ی سید محمدجواد امین و کتاب‌های دیگر.

با این که بسیاری از دانشمندان شیعه برای دفاع از تشیع کشته شدند ولی دو نفر از مردم جبل عامل افتخار لقب شهید اول و شهید دوم را یافته‌اند. درباره شهید سوم نام‌هائی برده می‌‌شود از افرادی که از جبل عامل نیستند.

آقایان! آنچه را تا به حال برای شما بیان کردم بیشتر مربوط به تاریخ گذشته بود، اما آنچه مربوط به امروز باشد، ناچیز بود. اگر من به این کار با علاقه و جدیت پرداختم به خاطر این است که عقیده دارم باید این صفحات تاریخی ولو به طور فشرده ثبت شود تا از نابودی و ویرانی حفظ گردد.

آنچه از گذشته برای شما گفتم به خاطر این بود که زمینه‌ای باشد تا بزودی موفق شوم با شما درباره وضع کنونی و آنگاه از آرزوهای خود برای آینده شیعه سخن بگویم، والسلام علیکم.