حق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائرة المعارف|فرهنگ معارف و معاریف}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|فرهنگ معارف و معاریف}}
  
'''منبع:''' سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف»
+
==واژه «حق» در لغت==
  
 +
«حقّ» اسم مصدر به معنی «ثابت». آنچه ثابت و مطابق واقع است. روا و شايسته، ضد «[[باطل]]». «حق» در مورد اقوال و عقايد و اديان و مذاهب بكار ميرود.
  
== واژه «حق» در لغت ==
+
و به تعريف ديگر: «الحق هو الثابت الذى لايسوغ انكاره؛ حق چیز ثابتی است که انکار آن روا نباشد.
  
+
واژه «حق» معمولا با کلمات دیگری به کار می رود و معنای خاصی را اقتضا می کند. مثلا وقتی گفته می شود «دين حق» یعنی مجموعه قوانينى كه منطبق با [[فطرت]] [[بشر]] و مقتضاى نياز او بوده و از جانب آفريدگار بشر و آگاه بحال او تدوين و تنظيم شده باشد كه هر دين و آئين و قانونى جز آن باطل خواهد بود.  
«حقّ»اسم مصدر، به معنی «ثابت». آنچه ثابت و مطابق واقع است. روا و شايسته، ضد «[[باطل]]». «حق» در مورد اقوال و عقايد و اديان و مذاهب بكار ميرود.
 
  
و به تعريف ديگر: الحق هو الثابت الذى لا يسوغ انكاره.(حق چیز ثابتی است که انکار آن روا نباشد).
+
==«حق» در قرآن==
  
واژه«حق» معمولا با کلمات دیگری به کار می رود و معنای خاصی را اقتضا می کند. مثلا وقتی گفته می شود «دين حق» یعنی مجموعه قوانينى كه منطبق با [[فطرت]] [[بشر]] و مقتضاى نياز او بوده و از جانب آفريدگار بشر و آگاه بحال او تدوين و تنظيم شده باشد كه هر دين و آئين و قانونى جز آن باطل خواهد بود.
+
این کلمه در آیات متعددی از قرآن کریم نیز ذکر شده است: {{متن قرآن|«و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا»}}؛ بگو اى محمد! كه حق آمد و باطل برفت كه باطل رفتنى و بى بنياد است. ([[سوره اسراء]]: 81)
  
 +
{{متن قرآن|«انزل من السماء ماءً فسالت اوديةٌ بِقَدَرها... كذلك يضرب الله الحق و الباطل...»}}؛ هنگامى كه به امر خداوند باران مى بارد از رودها هر يك به گنجايش خود سيل سرازير مي گردد و بر روى آب كف نمودار مي گردد... اين مثلى است براى حق و باطل كه آن كف (كه مثال باطل است) بزودى نابود گردد ولى آب و فلز كه بسود مردم است (هر چند به زير كف قرار دارند) می ماند. خداوند جهت توجيه اذهان اين چنين مثل مي زند. ([[سوره رعد]]: 17)
  
== «حق» در قرآن ==
+
==«حق» در روایات==
  
این کلمه در آیات متعددی از قرآن کریم نیز ذکر شده است:
+
[[پیامبر اعظم]] صلی الله علیه و آله فرمودند: بالاترين مرحله [[تكبر]] آنست كه كسى مردم را به چيزى نگيرد و پيروى از «حق» را نابخردانه پندارد و بر اهل حق طعنه زند.
 
«و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا»(بگو اى محمد! كه حق آمد و باطل برفت كه باطل رفتنى و بى بنياد است) ([[سوره اسراء]]: 81).  
 
  
«انزل من السماء ماءً فسالت اوديةٌ بِقَدَرها...كذلك يضرب الله الحق و الباطل...» (هنگامى كه به امر خداوند باران مى بارد از رودها هر يك بگنجايش خود سيل سرازير ميگردد و بر روى آب كف نمودار ميگردد... اين مثلى است براى حق و باطل كه آن كف (كه مثال باطل است) بزودى نابود گردد ولى آب و فلز كه بسود مردم است (هر چند بزير كف قرار دارند) می ماند. خداوند جهت توجيه اذهان اينچنين مثل ميزند.)([[سوره رعد]]: 17)
+
[[اميرالمؤمنين]] علی علیه السلام می فرمایند: «ما شككتُ فى الحق مُذ رأيتُه» از روزى كه «حق» را دريافتم هرگز در آن شك ننمودم. ([[نهج البلاغه]]: حكمت 408)
  
 +
[[امام صادق]] علیه السلام فرمود: از حقيقت ايمان است كه حق را بر باطل برگزينى گرچه آن حق بزيانت بوده و آن باطل بسودت باشد. و ديگر آن كه گفتارت از حدود علمت تجاوز نكند (بيش از آنچه ميدانى نگوئى).
  
== «حق» در روایات ==
+
[[امام جواد]] علیه السلام نیز فرمود: مردم! بدانيد كه حق و شايستگى و بايستگى جز به نزد ما خاندان نبوت نباشد و نزد هر كه هست از ما گرفته و هيچكس بحق و عدل قضاوتى ننمود جز اين كه كليد آن قضاوت و درب ورود و آغاز و اساس آن على بن ابى طالب مي باشد (خود آنها گواه اين امر بودند) كه هرگاه به اشتباه مي افتادند خطا از خود آنها برمى خاست و حق مطلب نزد على بود.
  
[[پیامبر اعظم]] (صلی الله علیه و آله) فرمودند: بالاترين مرحله [[تكبر]] آنست كه كسى مردم را به چيزى نگيرد و پيروى از «حق» را نابخردانه پندارد و بر اهل حق طعنه زند.
+
پيغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: خوش به حال كسانى كه در سايه عرش پروردگار از ديگران به پيشند. عرض شد آنها كيانند؟ فرمود: آنان كه چون حق بشنوند بپذيرند و اگر از آنها سخن حقى بخواهند آن را عرضه كنند و درباره ديگران چنان داورى كنند كه درباره خود مي كنند...(بحارالانوار: 57/29)
  
[[اميرالمؤمنين]] (علی علیه السلام) می فرمایند: «ما شككتُ فى الحق مُذ رأيتُه» از روزى كه «حق» را دريافتم هرگز در آن شك ننمودم. ([[نهج البلاغه]] : حكمت 408)
+
==منابع==
 
+
سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».
[[امام صادق]] (علیه السلام) فرمود: از حقيقت ايمان است كه حق را بر باطل برگزينى گرچه آن حق بزيانت بوده و آن باطل بسودت باشد. و ديگر آنكه گفتارت از حدود علمت تجاوز نكند (بيش از آنچه ميدانى نگوئى).
 
 
 
[[امام جواد]] (علیه السلام) نیز فرمود: مردم! بدانيد كه حق و شايستگى و بايستگى جز بنزد ما خاندان نبوت نباشد و نزد هر كه هست از ما گرفته، و هيچكس بحق و عدل قضاوتى ننمود جز اينكه كليد آن قضاوت و درب ورود و آغاز و اساس آن على بن ابى طالب مي باشد (خود آنها گواه اين امر بودند) كه هرگاه باشتباه ميافتادند خطا از خود آنها برمى خاست و حق مطلب نزد على بود.
 
 
 
پيغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خوش بحال كسانى كه در سايه عرش پروردگار از ديگران به پيشند. عرض شد آنها كيانند؟ فرمود: آنان كه چون حق بشنوند بپذيرند و اگر از آنها سخن حقى بخواهند آن را عرضه كنند و درباره ديگران چنان داورى كنند كه درباره خود مي كنند...(بحارالانوار: 57 / 29)
 
  
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۲۵

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از فرهنگ معارف و معاریف است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


واژه «حق» در لغت

«حقّ» اسم مصدر به معنی «ثابت». آنچه ثابت و مطابق واقع است. روا و شايسته، ضد «باطل». «حق» در مورد اقوال و عقايد و اديان و مذاهب بكار ميرود.

و به تعريف ديگر: «الحق هو الثابت الذى لايسوغ انكاره؛ حق چیز ثابتی است که انکار آن روا نباشد.

واژه «حق» معمولا با کلمات دیگری به کار می رود و معنای خاصی را اقتضا می کند. مثلا وقتی گفته می شود «دين حق» یعنی مجموعه قوانينى كه منطبق با فطرت بشر و مقتضاى نياز او بوده و از جانب آفريدگار بشر و آگاه بحال او تدوين و تنظيم شده باشد كه هر دين و آئين و قانونى جز آن باطل خواهد بود.

«حق» در قرآن

این کلمه در آیات متعددی از قرآن کریم نیز ذکر شده است: «و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا»؛ بگو اى محمد! كه حق آمد و باطل برفت كه باطل رفتنى و بى بنياد است. (سوره اسراء: 81)

«انزل من السماء ماءً فسالت اوديةٌ بِقَدَرها... كذلك يضرب الله الحق و الباطل...»؛ هنگامى كه به امر خداوند باران مى بارد از رودها هر يك به گنجايش خود سيل سرازير مي گردد و بر روى آب كف نمودار مي گردد... اين مثلى است براى حق و باطل كه آن كف (كه مثال باطل است) بزودى نابود گردد ولى آب و فلز كه بسود مردم است (هر چند به زير كف قرار دارند) می ماند. خداوند جهت توجيه اذهان اين چنين مثل مي زند. (سوره رعد: 17)

«حق» در روایات

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند: بالاترين مرحله تكبر آنست كه كسى مردم را به چيزى نگيرد و پيروى از «حق» را نابخردانه پندارد و بر اهل حق طعنه زند.

اميرالمؤمنين علی علیه السلام می فرمایند: «ما شككتُ فى الحق مُذ رأيتُه» از روزى كه «حق» را دريافتم هرگز در آن شك ننمودم. (نهج البلاغه: حكمت 408)

امام صادق علیه السلام فرمود: از حقيقت ايمان است كه حق را بر باطل برگزينى گرچه آن حق بزيانت بوده و آن باطل بسودت باشد. و ديگر آن كه گفتارت از حدود علمت تجاوز نكند (بيش از آنچه ميدانى نگوئى).

امام جواد علیه السلام نیز فرمود: مردم! بدانيد كه حق و شايستگى و بايستگى جز به نزد ما خاندان نبوت نباشد و نزد هر كه هست از ما گرفته و هيچكس بحق و عدل قضاوتى ننمود جز اين كه كليد آن قضاوت و درب ورود و آغاز و اساس آن على بن ابى طالب مي باشد (خود آنها گواه اين امر بودند) كه هرگاه به اشتباه مي افتادند خطا از خود آنها برمى خاست و حق مطلب نزد على بود.

پيغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: خوش به حال كسانى كه در سايه عرش پروردگار از ديگران به پيشند. عرض شد آنها كيانند؟ فرمود: آنان كه چون حق بشنوند بپذيرند و اگر از آنها سخن حقى بخواهند آن را عرضه كنند و درباره ديگران چنان داورى كنند كه درباره خود مي كنند...(بحارالانوار: 57/29)

منابع

سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».